علت تأخیر ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

علت تأخیر ظهور امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / شرایط ظهور امام مهدی
مدخل اصلیعلت تأخیر ظهور امام مهدی

قیام و انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) چون در مقیاس جهانی است باید شرائط آن هم در این مقیاس باشد. بنابراین:

اولاً: وجود یاران وفادار و توانا و قابل توجه که قادر به ایفای مسئولیت در این سطح باشند.

ثانیاً: زمینه‌سازی و آمادگی محیط جهانی بر پذیرش این امر است که هرچه دیرتر اتفاق بیفتد، باعث تأخیر ظهور می‌شود. آنچه که این امور را محقق می‌کند آشنایی این محیط با شخصیت حضرت و انقلاب او و ایجاد روحیه عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی در آنان است.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به اين پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
صدر آصفی رجالی تهرانی رضوانی باقری‌زاده آینده روشن آفتاب مهر

ایجاد شرایط برای تحقق انقلاب

عوامل تاخیر در ظهور امام زمان(ع)

  • برخی از عوامل خارجی که موجب تاخیر در ظهور امام زمان(ع) شده است عبارت‌اند از:
  1. عدم وجود یاوران کافی برای قیام: از جمله عوامل خارجی که محقق نشدنش سبب تاخیر ظهور حضرت می‌‌شود عدم وجود یاوران کافی برای حمایت از امام عصر(ع) و قیام با شکوهش است. این نظریه برخلاف فرضیه فوق به هیچ عنوان به معنی عدم مقابله با ظلم و ستم در زمان غیبت نیست، بلکه به این معناست که امر ظهور زمانی محقق می‌‌شود که منتظران تمام تلاششان را انجام دهند تا در زمرۀ یاران امام قرار بگیرند[۳].
  2. نبود تجهیزات پیشرفته: عده ای معتقدند علت تاخیر قیام امام عصر(ع) به این خاطر است که با گذشت زمان، ابزار آلات جنگی، بسیار پیشرفته خواهد شد و این امر سبب می‌‌شود امام با سرعت بیشتری به هدفش که همان حکومت عدل جهانی است برسد زیرا مبارزه با سلاح پیشرفته کمک بسیاری برای نابودی دشمنان عدل و عدالت خواهد کرد. عده ای این نظریه را درست ندانسته و قائلند سلاح‌های پیشرفتۀ مادی بدون وجود روحیۀ جهادی در مقابل دشمنان به هیچ وجه نمی‌تواند کمکی برای قیام امام عصر(ع) محسوب شود، چراکه در طول تاریخ کاخ‌های بزرگ مادی وجود داشتند که با اولین تلنگر فرور ریختند و این امر به این خاطر بود که محافظان این کاخ‌ها هیچ پشتوانۀ روحی برای حفظ این کاخ‌ها در وجودشان نمی‌دیدند[۴].
  3. تاخیر ظهور به سبب آزمایش بندگان: عامل خارجی دیگری که سبب تاخیر امر ظهور می‌‌شود، ابتلاء و آزمایش منتظرین به وسیلۀ ابزار طبیعی است؛ چراکه ابتلاء و آزمایش، هرچند موجب تاخیر در امر ظهور می‌‌شود، ولی نقش بسیار مهمی در تکامل آدمی دارد. البته این ویژگی، بدین معنا نیست که در همۀ موارد نقش غیر طبیعی الهی وجود نداشته باشد، بلکه در مواردی براساس ایجاب شرایط، از راه‌های غیر عادی هم استفاده می‌‌شود؛ چنانکه در مبارزات انقلابی پیامبر، حصر مدینه به وسیلۀ کفار و دشمنان اسلام به واسطۀ گرد بادی شدید از هم پاشید[۵].
  4. نشاختن مفهوم عدل: از جمله عواملی که سبب تاخیر امر ظهور می‌‌شود نشناختن مفهوم عدل توسط مردم است، چراکه این نشاختن سبب می‌‌شود مردم، از جان و دل، منتظر عدالت گر واقعی نباشند[۶]؛ در واقع در یک بیان کلی می‌‌توان گفت، عموم مردم و جامعۀ بشری باید به درجه‌ای از معرفت برسند که متوجه شوند تمام حکومت‌های ساختگی بشر غیر عادلانه است و نمی‌تواند، سعادت و عدالت واقعی را به بشر هدیه دهند[۷].
  5. فراهم نشدن زمینۀ فرهنگی: یکی دیگر از عواملی که سبب تاخیر فرج امام عصر می‌‌شود، فراهم نشدن زمینۀ فرهنگی در سطح جهانی است به عبارتی می‌‌توان گفت یکی از مهمترین عوامل مؤثر انسانی در رخداد این قیام، آمادگی فکری همۀ اقوام و ملل انسانی دربارۀ مدیریت جهان به وسیلۀ انسان کامل است چراکه قیام مهدوی یک قیام جهانی است و تا زمانی که این امر (ایجاد زمینۀ فرهنگی) محقق نشود، قیام امام عصر(ع) تا حصول این آمادگی به تأخیر می‌‌افتد[۸].
  6. عدم انجام تکالیف فردی و اجتماعی: عامل دیگر تاخیر ظهور، انجام ندادن تکالیف فردی و اجتماعی منتظرین در زمان غیبت است، درواقع انجام ندادن تکالیف فردی و اجتماعی منتظرین در زمان غیبت به معنای آماده نبودن آنان در امر ظهور امام عصر(ع) است. ایجاد چنین آمادگی نه تنها سبب امر ظهور می‌‌شود بلکه فضیلتی دارد که امام سجاد(ع) در وصف آن می‌‌فرماید: «مردمی که در زمان غیبت مهدی به سر می‌برند و معتقد به امامت وی هستند و خود را آماده ظهور او کرده‌اند، بهتر و شایسته‌تر از مردم هر زمان دیگرند»[۹].[۱۰]
  7. تجربه اجتماعی، مدنی، سیاسی، انسان ها: یکی از مهترین عواملی که سبب تاخیر امر ظهور می‌‌شود تجربۀ اجتماعی، مدنی و سیاسی انسان هاست، چراکه قیام امام زمان، یک قیام جهانی است و حصول چنین قیامی لازمه‌اش فقط داشتن یک رهبر شایسته نیست، بلکه این امر عظیم نیازمند محیط جهانی مساعد است و این مساعد‌سازی جهانی زمانی شکل می‌‌گیرد که احساس نابودی مداوم در انسان متمدّن ایجاد شود و این امر موجب انگیزۀ اساسی، برای پذیرش رسالت عدالت خواه مهدوی است و این انگیزه و احساس تنها با تجربه‌‏های اجتماعی، مدنی و سیاسی انسان‌ها شکل می‌‌گیرد[۱۱].

برداشتی اشتباه از روایات

  1. پرشدن زمین از ظلم‌ و جور، به معنای نابودی توحید و عدل در زمین یا باقی نماندن مکانی برای پرستش خداوند است و این امر خلاف سنت‌های الهی است[۱۲].
  2. ظلم و ستمی که امروزه در گسترۀ عظیمی از زمین بر مستضعفان و بینوایان می‌رود و تهاجم وسیعی که علیه ارزش‌های الهی می‌شود، شاید در تاریخ کم‌نظیر باشد چنانکه شکنجه‌های وحشیانه‌ای که بر مسلمانان در زندان‌های اسرائیل اعمال می‌شود، از محدودۀ بیان بیرون است، در حالی که چنین ظلم و شکنجه‌هایی بسیار وحشتناکتر و فراتر از پرشدن زمین از ظلم ‌و جور است[۱۳].
  3. در روایات آمده است امام عصر(ع) زمین را از عدل و داد پر می‌‌کند، همانگونه که زمین، از ظلم و ستم پر شده بود، تعبیر به معنای این نیست که باید در زمین ظلم و ستم فراوان شود تا فرج اما عصر محقق شود، بلکه این تعبیر به این معناست که امام به وسیلۀ مبارزه با ظلم و ستم، همانگونه که زمین از ظلم و جور پرشده بود آن را از عدل و داد لبریز می‌‌کند، چنانکه روایت: «یَخْرُجُ عَلَی حِینِ غَفْلَةٍ مِنَ النَّاسِ وَ إِمَاتَةٍ مِنَ الْحَقِّ وَ إِظْهَارٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَخْرُجْ لَضُرِبَ عُنُقُهُ یَفْرَحُ لِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ سُکَّانُهَا یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۱۴]، ثابت کنندۀ همین مطلب است[۱۵].

نتیجه گیری

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله صدر؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
سید محمد باقر صدر

آیت الله سید محمد باقر صدر، در کتاب «رهبری بر فراز قرون» در این‌باره گفته است:

«جواب این است که هرکارى براى تغییر ساختار جامعه به وقوع پیوندد؛ موفقیت آن بستگى به یک سلسله شرایط و زمینه‌‏هاى خارجى دارد و تا همه آن شرایط کاملا تحقق نیابد امکان رسیدن به هدف وجود ندارد. البته آن تغییرات اجتماعى که سرچشمه‏‌اى الهى دارد از نظر پیام، ربطى به عوامل خارجى‏[۱۷] ندارد؛ زیرا پیامى که زیربناى این تغییرات است، الهى و آسمانى است و شرایط خارجى در آن مؤثر نیست ولى از جنبه اجرایى به شرایط بیرونى متکى است و موفقیت و زمان انجام آن بستگى به آن دارد و درست به همین جهت بوده است که آسمان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد و آن وقت آخرین پیام خود را به واسطه حضرت محمد(ص)، فرستاد؛ و با آنکه جهان در دوران فترت نیاز شدید به پیامبر داشت ولى به خاطر وابستگى اجرایى به شرایط خارجى در آن تأخیر شد. این عوامل خارجى که اجراى اصلاحات بدان نیاز دارد برخى عبارت است از فضاى مناسب و جو عمومى براى تغییرات مورد نظر و برخى جزئیات است که جنبش انقلابى در پیچ و خم‌هاى باریک آن را می‌‌طلبد.

براى نمونه، انقلابى که "لنین" در روسیه با موفقیت رهبرى کرد به عامل مهمى مانند جنگ جهانى اول و سست شدن پایه امپراطورى تزار وابسته بود که در ایجاد فضاى مناسب براى انقلاب سهم بسزایى داشت و عوامل جزئى و محدود دیگرى نیز در آن مؤثر بود مانند اینکه لنین توانست به سلامت وارد روسیه شود و انقلاب را رهبرى کند که اگر هر حادثه‏‌اى باعث تأخیر ورود او شده بود؛ احتمال داشت انقلاب نتواند به این سرعت حاکم شود. آرى، سنت تغییرناپذیر الهى بر این است که اجرا و ایجاد تغییرات اصلاحى بستگى به عوامل خارجى، فضاى مناسب و جو عمومى داشته باشد و به همین جهت بوده است که اسلام پس از یک دوره طولانى و پس از چندین قرن، ظهور کرد.

پس با اینکه خداى بزرگ، توانایى دارد همه مشکلات و همه سختی‌ها را براى پیام‏‌رسانی‌هاى آسمانى، هموار و به‏‌وسیله اعجاز فضاى مناسب ایجاد کند، این روش را انتخاب نکرده است؛ زیرا امتحان و ابتلا و رنجى که مایه تکامل انسان می‌شود در صورتى تحقق می‌‌یابد که تحولات، طبیعى و مطابق با شرایط خارجى باشد. البته این مانع نیست که خداوند در برخى جزئیات دخالت کند، جزئیاتى که در اصل فضاى مناسب مؤثر نیست ولى گاهى براى ایجاد تحرک لازم است؛ مانند کمک‌ها و توجهات غیبى که خداوند در لحظه‏‌هاى حساس و بسیار دشوار به اولیاى خود می‌کند چنانکه: آتش نمرود براى ابراهیم گلستان می‌شود[۱۸] و دست آن یهودى پیمان‌‏شکن که شمشیر بر روى پیامبر کشید از حرکت می‌افتد[۱۹] و یا تندباد شدیدى که چادرهاى کافران و مشرکان را زمانى که در جنگ خندق، مدینه را در محاصره داشتند از ریشه درمی‌‌آورد و ترس و وحشت را در دل‌هاى آنان می‌‌افکند.[۲۰] ولى همه اینها از جزئیات فراتر نمی‌‌‏رود و در زمانى که زمینه و شرایط براى اصلاحات عمومى کاملا آماده است کمک‌هاى فوریتى، صورت طبیعى به خود می‌گیرد و با واقعیت‌هاى خارجى مطابقت می‌‌کند.

ما موقعیت امام زمان(ع)، را با این دید بررسى می‌‌کنیم تا دریابیم که انقلاب او از نظر اجرا همانند همه انقلاب‌ها به زمینه‌‏هاى عینى و خارجى بستگى دارد و بایستى فضاى مناسب موجود باشد. از این‌رو طبیعى است که منتظر آن شرایط باشیم و همه می‌‌دانند که حضرت مهدى(ع) کارش محدود به یک منطقه و یک بخش از جهان نیست و رسالتى که از جانب خداوند بزرگ بر دوش او گذاشته شده، جهانى است و بایستى همه بشریت را از تاریکى ستم به روشنایى عدل، رهنمون گردد.[۲۱] براى اجراى چنین تحول بزرگى تنها وجود رهبر صالح کافى نیست وگرنه در همان زمان پیامبر این شرط وجود داشت. پس این تحول بزرگ، فضاى مناسب جهانى می‌طلبد که همه زمینه‏‌هاى خارجى لازم براى انقلاب عمومى در آن وجود داشته باشد.

عامل اساسى در ایجاد این فضاى مناسب و پذیرش پیام جدید عدالت از طرف مردم همانا احساس پوکى و پوچى است که انسان متمدن آن روز خواهد کرد و منشأ این احساس، تجربه‏‌هاى مختلف بشرى از تمدن‏ است؛ تمدنى که جنبه‏‌هاى منفى آن پشت او را خم می‌کند و به آنجا می‌رسد که می‌فهمد شدیدا نیاز به کمک دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غیب یا منبعى مجهول، معطوف می‌دارد.

اما از نظر پیشرفت‌هاى مادى می‌‌توانیم بگوییم در آینده شرایط براى رساندن پیام به جهانیان بهتر از گذشته است؛ زیرا بخش‏‌هاى مختلف دنیا به هم نزدیک می‌شوند، مردم می‌توانند با هم ارتباط برقرار کنند و وسایلى که یک سازمان مرکزى براى آگاه‏‌سازى ملت‌ها از رسالت جدید بدان نیاز دارد، در دسترس می‌باشد. اما آنچه در سؤال به آن اشاره شده که هرچه بیشتر در ظهور آن حضرت تأخیر بیفتد، ابزار و آلات جنگى پیشرفته‌‏تر خواهد شد، درست است ولى این ابزار و آلات مادى براى کسانى که روحیه خود را باخته‏‌اند و از درون پوسیده‏‌اند به چه کار می‌آید؟ چه‌‏بسا در طول تاریخ که کاخ یک تمدن بزرگ با اولین تلنگر فرو ریخته است، چرا؟ براى اینکه چنین بنایى در واقع از قبل فرو ریخته بوده است و هیچ‌گونه پشتوانه و تکیه‌‏گاهى نداشته است[۲۲]»[۲۳].

«انقلاب جهانی امام زمان(ع) از جهت اجرا‌، نظیر‌ دیگر‌ انقلاب‌ها به زمینه‌های عینی و خارجی آن انقلاب بستگی دارد. برای تحقق چنین انقلاب بزرگی، وجود‌ رهبر‌ صالح و الهی کافی نیست وگرنه در عصر خود پیامبر(ص) این شرط محقق‌ بود‌. تأخیر‌ بعثت پیامبر اکرم(ص)، بعد از پنج قرن گذشت دوران جاهلیت نیز به دلیل فراهم نبودن‌ زمینه‌ها‌ و شرایط‌ آن بوده است. خداوند قادر است که همه مشکلات و گردنه‌های پیش روی حضرت را برای رساندن پیام آسمانی حضرت به مردم جهان، یک‌باره‌ مرتفع‌ سازد و به صورت قهری آن حضرت را مسلط نماید، اما این شیوه‌ را‌ اعمال نکرده است؛ زیرا چنین روشی با‌ سنت‌ امتحان‌ و آزمایش که موجب رشد و تکامل جامعه انسانی‌ است‌، منافات دارد و این سنت الهی در صورتی تحقق می‌یابد که روند تحولات و تغییرات‌ مطابق‌ با شرایط خارجی و به صورت‌ طبیعی‌ انجام پذیرد‌؛ زیرا‌ رسالتی‌ که آن حضرت برای آن ذخیره‌ شده‌، تغییری بنیادی و جهانی است که همه بشر را از تاریکی جور به‌ نور‌ هدایت و عدل می‌رساند، نه یک تغییر‌ و دگرگونی منطقه‌ای و مقطعی»[۲۴]. }}

۲. آیت‌الله آصفی؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
محمد مهدی آصفی

آیت‌الله محمد مهدی آصفی، در کتاب «انتظار پویا» در این‌باره گفته است:

براساس این برداشت، درست نیست که به مقابله با ظلم برخیزیم؛ زیرا چنین مقابله‌ای دوره غیبت را طولانی‌تر می‌سازد! پس به ناچار باید منتظر بمانیم تا ظلم وجور در زندگی سیاسی، اقتصادی، نظامی و قضایی ما به حد کمال برسد و کره زمین از ظلمت ستم پر شود تا امام (ع) ظهور کند و انقلاب خود را علیه ستمگران و در حمایت از مظلومان، علنی سازد.

بنابر چنین برداشتی از ظهور امام (ع) و تحقق فرج به دست او، معنای انتظار نیز از جهت مثبت و منفی، میان "مترصد بودن" و "حرکت" در نوسان خواهد بود. هم‌اکنون برای رسیدن به جواب صحیح، به بررسی این دو دیدگاه خواهیم پرداخت:

بررسی نظریه نخست‌:

  1. "پرشدن زمین از ظلم‌وجور"، به معنای خشکیدن چشمه توحید و عدل در زمین یا باقی نماندن مکانی برای پرستش خدا نیست! چنین چیزی محال و خلاف سنت‌های الهی است؛ بلکه معنای آن، طغیان و سرکشی قدرت باطل، بر ضد حق در نبرد دایمی میان حق و باطل است.
  2. ظلم و ستمی که امروزه در گستره عظیمی از زمین بر مستضعفان و بینوایان می‌رود و تهاجم وسیعی که علیه ارزش‌های الهی می‌شود، شاید در تاریخ کم‌نظیر باشد!! آنچه در منطقه بالکان توسط صرب‌ها برضد مسلمانان بوسنی و هرزگوین گذشت، در تاریخ ظلم و کشتار کمتر نظیر داشته است. صرب‌ها بارها شکم زنان آبستن را پاره کردند و جنین‌ها را بیرون کشیدند!! کودکان را به قتل رساندند و سر بریدند و با سرهای بریده، پیش چشم پدران و مادرانشان توپ‌بازی کردند!! در "چچن" کودکان را سر بریدند و گوشت تنشان را طعمه خوکان ساختند! ستمی که کمونیست‌ها در دوره حکومت کمونیستی، بر مسلمانان آسیای میانه روا داشته‌اند، چنان است که لرزه براندام انسان می‌اندازد! شکنجه‌های وحشیانه‌ای که بر مسلمانان در زندان‌های اسرائیل اعمال می‌شود، از محدوده بیان بیرون است! برتر و بالاتر از همه اینها، شکنجه‌ها، زندانی کردن‌ها و ستم‌هایی است که در عراق بر مؤمنان به دست پلیس بعثی صدامی در جریان بوده و هیچ تعبیری از عهده توصیف آن برنمی‌آید و ...! آنچه در گوشه‌گوشه دنیای اسلام بر مسلمانان می‌رود، بسیار وحشتناک و فراتر از ظلم‌وستم و "پرشدن زمین از ظلم‌وجور" است؛ ولی کمتر دیده شده که‌ افکار عمومی جهان نسبت به این ستم‌های وحشتناک اعتراضی داشته باشند! این بی‌تفاوتی از همه بدتر و زشت‌تر و نشانه انحطاط وجدان اخلاقی در جامعه جهانی و فرهنگ مادی بشر معاصر است. انحطاط وجدان اخلاقی، نمود خطری است که پیوسته سقوط فرهنگی را در پی دارد و قرآن از آن به "نابودی امت‌ها" تعبیر می‌کند. "وجدان" نیاز اصلی و اساسی انسان است؛ همان‌گونه که انسان بدون "امنیت"، "بهداشت و درمان"، "غذا"، "نظام سیاسی" و "علم [و فن‌آوری‌]" قادر به ادامه زندگی نیست، به همان‌سان بدون وجدان، قادر به ادامه حیات نیست و هرگاه سرچشمه‌های وجدان بخشکد، سقوط فرهنگی نتیجه طبیعی این حالت خواهد بود. به تعبیر قرآن پس از سقوط نیز قانون "استبدال"، "تبدیل" و "ارث" بر زندگی بشر حاکم خواهد بود و این، همان حالت قیام جهانی امام عصر (ع) و برپایی دولت جهانی و فراگیر او است.
  3. بر خلاف انتظار برخی، گرایش دنیای امروز به سمت سقوط نظام‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی ستمگر است. همه ما چگونگی سقوط اتحاد شوروی را در ظرف چند ماه شاهد بوده‌ایم. مثل چنین کشورهایی، مانند ساختمانی است که از درون پوسیده شده و کسی قادر به نگه‌داری آن از ویرانی نیست. طوفان تغییر، هم‌اکنون در امریکا -یعنی ابر قدرت دنیا- وزیدن گرفته و این کشور را در بعد اقتصادی، امنیتی، اخلاقی و مقبولیت، دچار زلزله‌های سخت و درهم کوبنده‌ای کرده است[۲۵]. نظام جاهلی امروز، شمارش معکوس سقوط و فروپاشی خود را شروع کرده است؛ بنابراین از چنین نظامی، چگونه انتظار جنگ و وحشی‌گری بیشتری نداشته باشیم؟!
  4. آنچه در قرآن و روایات دیده می‌شود، این است که: " [[[امام عصر]] (ع)] زمین را از عدل‌وداد پر می‌کند، همان‌گونه که از ظلم‌وجور پر شده است"[۲۶]؛ نه بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد! معنای آن، این نیست که امام (ع) منتظر بماند تا ظلم و فساد بیشتر بشود! بلکه معنای روایت این است که آن حضرت هنگامی‌که ظهور می‌کند، زمین را از عدل و داد آکنده می‌سازد و با ظلم و فساد در جامعه مبارزه می‌کند، تا جایی که جامعه بشری، از ظلم و فساد پاک شود؛ همان‌گونه که در گذشته از ظلم و فساد پر بوده است. اعمش از ابی وائل روایت کرده که امیر مؤمنان (ع) درباره حضرت مهدی (ع) فرموده است: «يَخْرُجُ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنَ النَّاسِ وَ إِمَاتَةٍ مِنَ الْحَقِّ وَ إِظْهَارٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَخْرُجْ لَضُرِبَ عُنُقُهُ يَفْرَحُ لِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ سُكَّانُهَا يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۲۷]؛ "در هنگامه غفلت مردم، نابودی حق و آشکاری ظلم، [مهدی‌] خروج می‌کند. به سبب این خروج، اهل آسمان و ساکنان آن شادمان می‌شوند و زمین را از عدل‌وداد آکنده می‌سازد؛ چنان‌که از ظلم‌وجور پر شده باشد". به نظر می‌رسد معنای جمله "پر شدن زمین از ظلم‌وجور"، این است که ظلم وجور چنان زیاد شود که مردم از آن، فریاد و فغان بردارند. ظلم، نقاب تبلیغاتی‌ خود را- که نزد مردم خوب جلوه می‌کرد- فروافکند و چهره حقیقی‌اش را آشکار سازد! این تشکیلات و نظام‌ها در تحقق آنچه مردم را بدان وعده می‌دادند- رفاه، آسایش و امنیت- شکست می‌خورند و پس از این شکست‌های گسترده، مردم در جست‌وجوی نظامی الهی که آنان را از این ناکامی‌ها برهاند، به حرکت درمی‌آیند و رهبری را می‌جویند که دستشان را بگیرد و به سوی خدای تعالی رهنمونشان سازد. این شکست‌های پی‌درپی، هم اکنون در زندگی مردم یکی پس از دیگری رخ نموده است. بزرگ‌ترین آن با سقوط اتحاد جماهیر شوروی بوده و در سال‌های اخیر آشوب‌های تندی امریکا را به لرزه درآورده است. هرکدام از این ناکامی‌ها، مردم را به سوی نظام الهی و رهبر ربانی نجات‌بخش سوق می‌دهد.

بررسی نظریه دوم‌: این نظریه در فهم علل تأخیر فرج و ظهور امام (ع)، به علل واقعی تکیه کرده است که نخستین آنها، عدم وجود یاوران کافی از جهت کمیت و کیفیت، در میان شیعیان و انصار آن حضرت است. بی‌گمان انقلابی که امام (ع) رهبری آن را به عهده خواهد داشت، انقلابی جهانی و همگانی است که مستضعفان و محرومان در آن، امامت و سرپرستی جامعه بشری را عهده‌دار خواهند بود: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۲۸]. و مؤمنان مستضعف در این مرحله، تمام آنچه را که طاغوت‌ها از قدرت و ثروت در دست دارند، به ارث می‌برند: ﴿وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ "و آنان را میراث بران قرار دهیم" و ﴿أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۲۹]. و سلطه برگستره زمین، نصیب آنان خواهد بود: ﴿وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ[۳۰]. امام زمان (ع) در این مرحله، تمام زمین را از لوث شرک‌وظلم پاک خواهد کرد: «يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ "زمین را از عدل‌وداد آکنده می‌سازد؛ چنان‌که از ظلم‌وجور پر شده است". در برخی روایات، تصریح شده، در شرق و غرب عالم جایی که در آن ندای "لا اله الا الله" طنین‌انداز نشود، یافت نخواهد شد. محور این انقلاب فراگیر، جز "توحید" و "عدل" نخواهد بود. چنین انقلابی، به ناچار زمینه‌سازی‌های زیادی را در سطح عالی- هم از جهت کمیت و هم از جهت کیفیت (نیروها و امکانات)- می‌طلبد. اگر این آمادگی‌ها ایجاد نشود، چنین انقلاب فراگیری در سنت‌های الهی، در تاریخ بشری به تحقق نخواهد پیوست»[۳۱]. }}

۳. حجت الاسلام والمسلمین رجالی تهرانی؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
علی رضا رجالی تهرانی

حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«پیروزی هر انقلاب و هر فعالیت اجتماعی به یک سلسله شرایط و موقعیت‌های عینی و خارجی بستگی دارد که بدون فراهم شدن آن شرایط نمی‏‌‏تواند به هدفش برسد. اگرچه قسمتی از شرایط و موقعیت‌‏های انقلاب مهدی(ع) آسمانی و خدایی است و جنبه آسمانی دارد، امّا اجرای کلّی مأموریت وی، به گرد آمدن شرایط عینی و خارجی وابسته است. همان‏گونه که آسمان چشم به راه ماند تا پنج قرن از جاهلّیت بگذرد، و آنگاه ندای آخرین رسالت آسمانی را از سوی پیامبر اکرم(ص) بشنود؛ این انتظار، یعنی اجرای برنامه الهی هم مستلزم تحقّق موقعیت‏‌های عینی و خارجی است، یا عواملی است مانند محیط مساعد و فضای عمومی مناسب و یا بعضی ویژگی‌های جزیی که جنبش دگرگونی بخش از لابه‏‌لای پیچ و خم‌های جزیی، در جستجوی آن است. سنت تغییرناپذیر خداوند سبحان، بر این است که اجرای انقلاب اسلامی حضرت‏ مهدی(ع) نیز به موقعیت‌‏های خارجی و پذیرنده‌‏ای که محیط مساعد و فضای عمومی را برای درک و پذیرش انقلاب آماده می‏‌سازد، وابسته باشد، و به همین دلیل هم بود که اسلام پس از گذشت چندین سده از پایان یافتن کار انبیای پیشین و ایجاد خلأ تلخ چند صدساله، ظاهر شد. خداوند با همه توانایی‏‌اش، در هموار ساختن تمامی مشکلات راه رسالت پیامبر، و ایجاد محیط مساعد برای ابلاغ این رسالت، نخواست چنین شیوه‌‏ای را به کار گیرد، بلکه با ابتلا و آزمایش، که تکامل‌‏بخش انسانند کار کلّی انقلاب الهی را به ‏گونه‏‌ای طبیعی و بر بنیادها و عوامل اجتماعی صورت داد. البته این ویژگی، مانع نیست که گه‌گاه، در پاره‏‌ای از جزئیات دخالت خداوندی، از راه‌های غیر عادی انجام پذیرد، زیرا جزئیات در ساختن محیط مساعد نقش اساسی ندارد و فقط گاهی برای حرکت در محیط مناسب، لازمند. یاری‏‌ها و توجّهات عینی‏ای که خداوند متعال در لحظات دشوار به رهبران الهی می‏‌‏فرماید، از این‏گونه است، برای پاسداری رسالت ابراهیم آتش نمرود را بر او سرد و سلامت می‏‌کند، و دست آن مرد یهودی که با شمشیر بر بالای سر پیامبر ایستاده، از حس می‏‌افتد و توانایی حرکت و تکان را گم می‏‌کند، یا باد شدیدی می‏‌‏وزد و پرده‏‌های دشمنان حق را که در روز خندق، مدینه را محاصره کرده‌‏اند، از بیخ و بن برمی‏‌اندازد؛ و هراس در دل آنها می‏‌‏افکند. امّا همه اینها از یک سلسله امور جزئی و کمک در لحظاتی قاطع، فراتر نمی‏‌رود، و باید پیش از این کمک‌ها، زمینه و فضایی مساعد برای دگرگونی عمومی موجود باشد.

اکنون در پرتو همین مبانی، و همساز با موقعیت‌های عینی و خارجی، موضع‌‏گیری امام مهدی(ع) را، بررسی می‏‌‏کنیم. مسلّما انقلاب امام نیز، مانند هر دگرگونی اجتماعی دیگر، از جهت اجرا به موقعیت‌‏های اجتماعی بستگی دارد؛ که باید همساز با آن موقعیت‌های معین، پیش آید. زیرا امام مهدی(ع) خود را برای اقدامی اجتماعی و در سطحی محدود، آماده نکرده، بلکه رسالتی که از سوی خداوند برای او تعیین شده، دگرگون ساختن همه‌‏جانبه گیتی می‏‌‏باشد، به صورتی که همه افراد بشر از تاریکی‌های ستم و بیداد، به فروغ دادگری راه یابند.

برای چنین دگرگونی بزرگی، تنها یک رهبر شایسته، کافی نیست، زیرا ویژگی‌های یک رهبر شایسته را پیامبر(ص) در همان‏ روزگار سیاه در خویش داشت، بلکه علاوه بر رهبر شایسته، نیازمند یک محیط جهانی مساعد و یک فضای عمومی مناسب نیز هست تا موقعیت‏‌های خارجی مطلوب را برای انجام انقلاب جهانی آماده سازد. از دیدگاه انسانی که بنگریم، باید احساس نابودی مداوم در انسان متمدّن ایجاد شود و یک انگیزه اساسی در درونش پدیدار گردد و رسالت دادگرانه مهدی(ع) را بپذیرد و تنها با تجربه‌‏های اجتماعی، مدنی و سیاسی گوناگون امکان دارد چنین احساسی در درون انسان‌ها جای گیرد، زیرا با تجربه مکتب‌ها و... می‏‌‏تواند بار گرانی از نقاط منفی به دوش خود بیابد و نیازمندی‌های او را به یاری جویی از سرشت پاک و جهان نهان آشکار سازد.

از دیدگاه مادی نیز، شرایط موجود، در زمان ظهور، برای انجام رسالت امام مهدی(ع)، بر تمامی جهان، باید آمادگی و توانایی را بیشتری داشته باشند، تا در روزگاری همچون زمان غیبت صغری؛ زیرا که بخش‏‌های جهان به یکدیگر نزدیک شده، ارتباط و پیوند میان انسان‌ها بهتر انجام می‏‌‏گیرد. ارتباط و پیوندی که دستگاه رهبری مرکزی، برای پرورش مردم، بر بنیاد رسالت؛ به آن نیاز دارد.[۳۲]»[۳۳]. }}

۴. آقای رضوانی؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
علی اصغر رضوانی

آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«علت تأخیر فرج آقا و مولای ما امام زمان (ع) به خود انسان‌ها باز می‌گردد، زیرا تشکیل حکومت عدل و توحیدی در سطح جهان، عمدتاً احتیاج به شرایط و آمادگی‌های لازم از طرف خود مردم دارد، از قبیل اینکه:

  1. مردم مفهوم عدل را بدانند.
  2. به حدّی برسند که از جان و دل خواهان عدل باشند.
  3. با عمل به دستورات شرع به حدّ بالای شعور فکری و فرهنگی برسند، گر چه در محدوده بخشی از مردم باشد. و لذا مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی در شرح تجرید غیبت حضرت را از ناحیه خود مردم می‌داند.
  4. پیشرفت بشر از ناحیه صنعت و تکنیک.

و در مجموع فراهم نشدن مجموع شرایط لازم برای ظهور، علت تأخیر ظهور حضرت است. امام زمان (ع) در توقیعی که به شیخ مفید می‌فرستد می‌فرماید: اگر شیعیان ما -که خداوند توفیق طاعتشان دهد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنها می‌گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما. علت مخفی شدن ما از آنها چیزی نیست جز آنچه که از کردار آنها به ما می‌رسد و ما توقّع انجام این کارها را از آنها نداریم[۳۴]»[۳۵]. }}

۵. آقای باقری‌زاده اشعری؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
آقای محمد باقری‌زاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در این‌باره گفته است:

«اصلی‌ترین حکمت تأخیر در قیام مهدوی، فراهم نشدن زمینه فرهنگی در سطح جهانی برای تحقق آن است. به سخن دیگر، مهم‌ترین عامل مؤثر انسانی در رخداد این قیام، آمادگی فکری و وحدت نگرش همه اقوام و ملل انسانی درباره مدیریت جهان به وسیله انسان کامل است و تا زمانی که این محقق نگردد، قیام به تأخیر خواهد افتاد یا رخ نخواهد داد.

در توضیح این حکمت، باید توجه داشت که در قیام امام مهدی (ع)، دو عنصر مهم و مؤثر وجود دارد:

  1. گستره وسیع انسانی و جغرافیایی قیام امام مهدی (ع) که تمام مرزهای جغرافیایی کره زمین و همگی اقوام و ملل انسانی را شامل می‌شود.
  2. وجود زمینه فرهنگی و سیاسی.

با در نظر گرفتن این که سیره امامان پیشین برای تحقق حکومت اهل بیت (ع)، بهره‌گیری از اعجاز یا کشتار فراوان بدون توجه به زمینه‌های فرهنگی یا سیاسی جامعه اسلامی نبوده، تحقق اهداف قیام امام مهدی (ع)، منوط به آگاهی پیشین مردمان از راهبردهای فرهنگی و سیاسی آن است و این، جز با آمادگی فکری و وجود زمینه‌های معرفتی در مخاطبان درباره این قیام، ممکن نخواهد بود.

از سوی دیگر، اصل قرآنی "اراده تغییرپذیری از سوی انسان" به عنوان یکی از سنت‌های الهی،[۳۶] در قیام امام مهدی (ع) –که از مصادیق تام تغییر فردی و اجتماعی است- نیز جاری است. طبعاً با آماده شدن توده‌های مردم جهت پذیرش حکومت مهدوی، تنها سران استکبار و معاندان حق‌اند که طعم مجازات و شمشیر امام (ع) را خواهند چشید[۳۷]»[۳۸]. }}

۶. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
پژوهشگران مؤسسه آینده روشن

پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها» در این‌باره گفته‌اند:

«مهم‌ترین عامل تأخیر ظهور حضرت، آماده نبودن جهان برای پذیرش حکومت الهی امام زمان (ع) است، زیرا سنت الهی بر این است که در صورت آمادگی بندگان، لطف و عنایت خود را از آنان دریغ نکند. ضمن اینکه هیچ‌گاه این امر اجباری نیز نخواهد بود؛ بلکه وعده‌های الهی در صورت انتخاب و اختیار مردم تحقق خواهد یافت. در منابع دینی به منظور ایجاد چنین آمادگی و گسترش آن، ائمه (ع) به جامعه شیعی توصیه کرده‌اند که در عصر غیبت، همواره حالت انتظار و آمادگی برای ظهور و یاری آن حضرت را داشته باشند و زمینه‌های دعوت و استقبال از ایشان را در جامعه پدید آورند. به همین جهت در فرهنگ شیعی، عصر غیبت را عصر انتظار به حساب می‌آورند.

امام سجاد (ع) می‌فرماید: «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ»[۳۹] مردمی که در زمان غیبت مهدی (ع) به سر می‌برند و معتقد به امامت وی هستند و خود را آماده ظهور او کرده‌اند، بهتر و شایسته‌تر از مردم هر زمان دیگرند.

این برتری و فضیلت با توجه به شرایط خاص زمانی عصر غیبت است که وظایف ویژه‌ای را بر عهده شیعیان می‌گذارد، زیرا در چنین موقعیتی، ثبات قدم در راه آن حضرت و دفاع از مکتب تشیع کاری دشوار است. رسالت مهم شیعه در این دوران اولاً: معرفت صحیح به آن حضرت و ترویج آن و ثانیاً: عمل به وظایف و تکالیف فردی و اجتماعی و دوری از گناه و آلودگی به فساد است، زیرا هم‌چنانکه عمل به احکام دینی و اجرای امر به معروف و نهی از منکر در اصلاح جامعه و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مؤثر است، گناه و آلودگی به فسادهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی نیز ظهور حضرت را به تأخیر انداخته، محرومیت جامعه از ایشان را بیشتر می‌کند»[۴۰]. }}

۷. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در این‌باره گفته‌اند:

«شاید بتوان گفت یکی از شرایط عمده برای ظهور، وجود یاورانی است که همراه امام، بار قیام را بر دوش بکشند و تا آخر، از همراهی و یاری رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. سدیر صیرفی در گفت وگویی با امام صادق(ع) درباره عدم قیام می‌گوید: "حضرت، مرا به خارج مدینه برد تا آن که وقت نماز، در محلی پیاده شدیم. امام صادق(ع) به جوانی که در آن نزدیکی بز می‌چراند، نگاهی کرد و فرمود: ای سدیر! به خدا قسم! اگر پیروان من، به تعداد این بزها بودند، بر جای نمی‌نشستم و قیام می‌کردم. سدیر گوید: بعد از تمام شدن نماز، حیوانات آن گله را شمردم و یافتم که عدد آنها از هفده تجاوز نمی‌کند.[۴۱]. تحقّق این شرط، لازم است؛ ولی کافی نیست؛ بلکه باید زمینه‌های دیگر نیز فراهم شود. از جمله آن شرایط، قابلیت مردم برای پذیرش دولت حق است، به این معنا که عموم مردم و جامعه بشری نه گروهی خاص و در منطقه‌ای خاص؛ باید به درجه‌ای از معرفت برسند که دریابند حکومت‌ها و مکاتب ساخته بشر، جوابگوی نیاز مردم نیست و به وسیله اینها، سعادت و عدالت واقعی به بشر هدیه نمی‌شود.

}}

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. ر.ک: رجالی تهرانی، علیرضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۶۳ تا ۱۶۵.
  2. ر.ک: صدر سید محمد باقر، بحوث حول المهدی.
  3. ر.ک: آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۶-۳۰؛ آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۰۰-۲۰۱.
  4. ر.ک: صدر سید محمد باقر، بحوث حول المهدی.
  5. ر.ک: صدر سید محمد باقر، بحوث حول المهدی؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۶۳ تا ۱۶۵.
  6. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۱۶.
  7. ر.ک: آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۰۰-۲۰۱.
  8. ر.ک: باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۱۲۹، ۱۳۰؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۱۶.
  9. «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ»؛ بحار الانوار، ج ۵۲ باب فضل انتظار الفرج و فضل الشیعه فی زمان الغیبه، ص۱۲۲.
  10. ر.ک: پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۷۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۱۶.
  11. ر.ک: صدر سید محمد باقر، بحوث حول المهدی؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۶۳ تا ۱۶۵
  12. ر.ک: آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۶-۳۰.
  13. ر.ک: آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۶-۳۰.
  14. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲۰.
  15. ر.ک: آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۶-۳۰
  16. ر.ک: پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۷۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۱۶؛ ر.ک: آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۶-۳۰؛ آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۰۰-۲۰۱.
  17. على‏‌رغم اینکه شهید صدر، در اینجا به عوامل خارجى و نقش آن در پیروزى انقلاب‌ها، اهمیت می‌دهد- که درکى عمیق از عوامل اجتماعى و روانى است- ولى ایشان نظریه جدیدى درباره فهم تغییرات اجتماعى که از ناحیه رسالت‌هاى آسمانى پدیدار می‌گردد، عرضه داشته است که از جهت رسالت و پیام، قانون خاص خود را دارد و از جهت موفقیت در اجرا وابسته به عوامل خارجى است. مقصود از عوامل خارجى، حالت سیاسى و اجتماعى مردم، واقعیت‌هاى بین‏‌المللى و توانایى‏‌هاى مردم در بهره‏‌ورى از امکانات ذاتى و استعدادهاى روحى است.
  18. اشاره به کلام خداست که می‌‌فرماید: ﴿ قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَخْسَرِینَ ؛ اگر می‌‌خواهید کارى بکنید، بسوزانیدش و خدایان خود را نصرت دهید گفتیم: اى آتش، بر ابراهیم خنک و سلامت باش.( سوره انبیا( ۲۱)، آیه ۶۸- ۷۰).
  19. ر. ک: ابن کثیر الدمشقى، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۳۳؛ المجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۱۸، باب معجزات پیامبر(ص)، ص ۴۷، ۵۲، ۶۰ و ۷۵.
  20. ر. ک: الطبرى، ابو جعفر، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ۲، ص ۲۴۴، حوادث سال پنجم هجرى.
  21. چنانکه حدیث شریف نبوى تصریح می‌کند: «لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً»»؛ اگر از دنیا یک روز بیشتر باقى نمانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانى می‌سازد تا مردى از من- را یا از اهل بیت من- مبعوث کند که زمین را پر از عدل و داد کند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد.( ناصف، منصور على، همان، ج ۵، ص ۳۶۰.)
  22. ما در ابتداى دهه نود مصداق این گفته شهید صدر را به‌خوبى دیدیم و گفته ایشان مستند به درک عمیق ایشان از جامعه بشرى بود؛ دیدیم که اتحاد جماهیر شوروى که یکى از دو قطب حاکم بر جهان بود چگونه به‌سرعت از هم پاشید به‌‏گونه‌‏اى که چیزى از آن باقى نماند.
  23. رهبری بر فراز قرون، ص۱۰۵-۱۰۹.
  24. نک: صدر سید محمدباقر، بحوث حول المهدی، المبحث السابع.
  25. انفجارهای ۱۱ سپتامبر سال (۲۰۰۱ م) در برج‌های ۱۱۰ طبقه سازمان تجارت جهانی و وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) در نیویورک، نمونه آشکار این زلزله‌های سخت است. (مترجم)
  26. «يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً».
  27. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲۰.
  28. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  29. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  30. «و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم» سوره قصص، آیه ۶.
  31. آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۲۶-۳۰.
  32. بحث حول المهدی، شهید آیة اللّه صدر، ص ۷۵.
  33. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۶۳ تا ۱۶۵.
  34. « لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»؛ احتجاج، ج ۲، ص ۳۱۵
  35. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۱۶.
  36. ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا این که آنان حال خود را تغییر دهند. (رعد، آیه ۱۱).
  37. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۹، ص ۹۳–۹۵.
  38. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۱۲۹، ۱۳۰.
  39. بحار الانوار، ج ۵۲ باب فضل انتظار الفرج و فضل الشیعه فی زمان الغیبه، ص ۱۲۲
  40. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۷۶.
  41. کافی، ج ۲، ص۲۴۲، ح ۴.
  42. از همین رو، شیخ صدوق در مقدمه کتاب کمال الدین می‌گوید: "ظهور حجت‌های الهی در مقام پیشوایی خود، بر سبیل امکان و تدبیر، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال مردم طوری باشد که امام بتواند تدبیر و رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد _ یعنی مردم حاضر باشند حرف او را بپذیرند، و او بتواند اراده خدا را پیاده کند _ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونه‌ای باشد که امام نتواند تدبیر در رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد و حکمت الهی، موجب پنهانی او گردد و تدبیر نیز آن را اقتضا کند، خداوند او را در پشت پرده غیبت، نهان می‌سازد، تا زمانی که وقت مناسب فرا رسد.
  43. آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۰۰-۲۰۱.