نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۳ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
ظهور در لغت به معنای آشکار شدن چیز پنهان است و در اصطلاح مهدویت به دو معنا بیان شده است: معنای اول، آشکار شدن امام(ع) در برابر دیدگان مردم و معرفی و شناساندن خود به مردم بعد از یک دوره طولانی زندگی مخفیانه و در معنای دوم به این صورت است که امام(ع) در هنگام ظهور، پرده از عنوان و نام حقیقی خویش برمیدارد و به روشنی و صراحت خود را به مردم معرفی میکند که تا آن زمان در بین مردم بوده اما به صورت ناشناس.
در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به اين پرسش و دیدگاههای متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصلتری قابل بررسی است.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
دربارۀ چگونگی ظهور پس از غیبت دو معنا وجود دارد، عملی و نظری و هر دو بر آن حضرت صدق می کند:
معنای عملی: اینکه مردمامام(ع) را در آغاز ظهور ببینند و آن حضرت خود را به آنها معرفی نموده و یاری و پشتیبانی بخواهد.[۹]
معنای نظری: بر طرف شدن غیبتی که امام آنرا به عنوان یک روش برگزیده است؛ در این صورت شخصیت امامآشکار شده و مردمان او را خواهند شناخت.[۱۰]
اگر غیبت را به معنای مخفی بودن شخص امام بدانیم ظهور یعنی آشکار شدن جسم مبارک امام در برابر دیدگان مردم، علاوه بر اینکه در اینجا هم ضروری است که امام(علیه السلام)، خود را به آنها شناسانده، از حقیقت خویش آگاهشان سازد. اگر هم نظریۀ دوم (حضورامام(ع) در بین مردم و ناشناس بودن آن جناب برای آنها) را معتقد باشیم ظهور یعنی اینکه امام پرده از روی نام و عنوان حقیقی خویش بردارد و به روشنی و صراحت، خود را به مردم بشناساند و بر این امردلیل و حجت بیاورد. این نظریه را برخی روایات تأیید مینمایند. در آنها آمده است، پس از ظهور، عدهای از مردم میگویند: "ما این شخص را پیش از این دیده بودیم".[۱۱]
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«ظهور، دو معنی نزدیک به هم دارد که مطابق برداشت امامیه، هر دو نسبت به امام مهدی (ع) صادق است و بر اساس فهم غیر امامیه تنها یکی از آن معانی بر ایشان صدق میکند. همچنین ظهور معنای سومی نیز دارد که میآید.
معنای نخست:ظهور یعنی از پس پرده بیرون آمدن. هرگاه امام (ع) حجابغیبت را کنار زند و خود را به مردم نمایانده و بشناساند، ظهور اتفاق افتاده است. این برداشت، ویژه امامیه است که معتقد به غیبت آن حضرت میباشند.
معنای دوم: مراد از ظهور، اعلام موجودیت یک انقلاب (در اصطلاح جدید) و یا قیام به شمشیر (در اصطلاح قدیم) است. این معنی در نگاه امامیه و غیر امامیه نسبت به امام مهدی (ع) صادق است؛ زیرا همه بر این باورند که آن حضرت بزرگترین رهبر انقلابی بر ضد ظلم و بیداد میباشد.
معنای سوم: مراد از ظهور، پیروزی و چیرگی است. این معنا هنگامی درست است که حکومت جهانی حضرت بقیة الله (ع) استقرار یافته و تثبیت شود. در اینجا ما را با این معنی کاری نیست؛ در نتیجه، "ظهور" در لحظات آغازینش منحصر به دو معنای نخست است. هنگامی که از معنای نخست ظهور سخن میگوییم نیازمندیم که از چگونگی روی دادن آن نیز پرسش نماییم. همان طور که وقتی به ظهور، به عنوان انقلابی جهانی مینگریم، نیازمندیم که درباره شیوه اطلاع امام (ع) از زمان ظهور و راه آگاه شدن ایشان از به ثمر نشستن برنامه کلی الهی، به بحث و بررسی بپردازیم.
چگونگی ظهور پس از غیبت: زمانی که از این زاویه به واقعه ظهور مینگریم، دو معنی نزدیک به یکدیگر را مییابیم که یکی عملی است و دیگری نظری، و هر دو هم بر آن حضرت صدق میکند:
معنای عملی: اینکه مردمامام (ع) را در آغاز ظهور ببینند و آن حضرت خود را به آنها معرفی نموده و یاری و پشتیبانی بخواهد. در این باره در همین بخش به تفصیل سخن خواهیم گفت.
معنای نظری: بر طرف شدن غیبتی که امام آن را به عنوان یک روش برگزیده است؛ در این صورت شخصیت امامآشکار شده و مردمان او را خواهند شناخت. در اینجا دیگر تفاوتی نمیکند که معتقد به نظریه مخفی بودن شخص امام باشیم و یا قایل به نظریه مخفی بودن نام و عنوان حقیقی آن حضرت.
اگر به نظریه نخست (نظریه مخفی بودن شخص امام (ع) که صورتی معجزهآمیز دارد.) معتقد باشیم، ظهور یعنی بر طرف شدن معجزه و آشکار شدن جسم مبارک امام در برابر دیدگان مردم؛ علاوه بر اینکه در اینجا هم ضروری است که امام (ع)، خود را به آنها شناسانده، از حقیقت خویش آگاهشان سازد. زندگی نهانی حضرت ولی عصر (ع) به جهت حفظ جان او از گزند دشمنان و حوادث ناگوار میباشد تا آن که زنده بماند و رهبریانقلاب جهانی را در روز موعود بر عهده گیرد. هرگاه آن روز فرا رسد دیگر تداوم این زندگی مخفیانه، دلیلی نخواهد داشت.
اگر هم به نظریه دوم(حضورامام (ع) در بین مردم و ناشناس بودن آن جناب برای آنها) معتقد باشیم، ظهور بدان معنی است که امام (ع) پرده از روی نام و عنوان حقیقی خویش بردارد و به روشنی و صراحت، خود را به مردم بشناساند و با شیوهای که بعدا خواهیم گفت، بر این امردلیل و حجت بیاورد. در نتیجه به طور یقین ثابت میشود شخصی که فلان اسم را داشت و فلانکار را میکرد، همان مهدی موعود (ع) است که از هم اکنون مأموریتهای بزرگش را خود شخصا پی میگیرد. این نظریه را برخی روایات تأیید مینمایند. در آنها آمده است که پس از ظهور، عدهای از مردم میگویند: ما این شخص را پیش از این دیده بودیم»[۱۲].
روایات مرحله نخست:زراره میگوید از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: "همانا برای قائم غیبتی است پیش از ظهورش .... "[۱۴]. امام صادق(ع) نیز درباره ظهور آن حضرت فرمود: "پس چون خداوند سبحانه و تعالی اراده فرمود امر او حضرت مهدی(ع) را ظاهر سازد، به قلب او الهام نماید، پس ظاهر میشود و آنگاه به امر الهیقیام میکند"[۱۵]. گفتنی است که مرحله قیام متأخر بر مرحله ظهور است؛ به این بیان که ابتدا ظهور صورت میگیرد و پس از آن با جمع شدن یاران حضرت و آماده شدن دیگر شرایط، آن حضرت قیام میفرماید.
روایاتقیام آن حضرت:امام سجاد(ع) فرمود: "آن هنگام که قائم ما قیام کند، خداوند سبحانه و تعالی ترس را از دلشیعیان ما بردارد و .... "[۱۶]. امام صادق(ع) نیز فرمود: "قائم در حالی قیام خواهد کرد که بیعت احدی بر گردن او نیست"[۱۷]. آنچه گفته شد، بدین معنا نیست که تمام روایاتی که از کلمه قیام و مشتقات آن استفاده کرده، به گونهای دقیق ناظر به مرحله قیام است؛ بلکه در مواردی قیام بر مرحله ظهورحضرت مهدی(ع) نیز تطبیق شده است. اما به طور عمده روایاتی که قیام و مشتقات آن را در بر گرفته، سخن از مرحلهای پس از آغاز ظهور دارد.
«کلمه "ظهور" نوعاً بهمعنای ظهور شخص امام زمان (ع) مطرح میشود و مثلاً به همین معنی «"عجل علی ظهورك"» گفته میشود و البته این مسألهای قطعی و غیرقابلانکار است؛ لکن احتمال قوی و جدی دیگری هم وجود دارد که ظهور بهمعنای ظهورامر باشد، نه ظهور شخص. البته ظهور کامل و تام امر، مستلزم ظهور شخص است. یعنی تا شخص ظاهر نشود، امرامت به صورت تمام و کامل ظاهر نمیشود، ولی درعینحال میان این دو تفاوتهایی وجود دارد.
اصل این تفکر و اندیشه از اینجا سرچشمه میگیرد که ظهور حداقل میتواند دو معنا داشته باشد: یک بار بهمعنای طلوع و آشکار شدن و پیدایش بعد از استتار: بدینگونه که ظهور را نقطه مقابل خفا بگیریم که نظارت مطلب بیشتر به ظهور شخص میباشد، و البته این قابل انکار نیست، و بار دیگر ظهور را از ماده و ریشه "ظهر" معنا کنیم که عبارت از تقویت و پشتوانه یافتن چیزی باشد که ما از آن تعبیر به پیروزی و حاکمیت مقتدرانه مینماییم و در این برداشت و نظر، مطالب دیگری به ذهن میرسد و نتایج دیگری به دست میآید. در این بحث، توجه به مشتقات لفظی لغت ظهور، مفید مطالب ارزشمندی است که میتوان از آن کمک گرفت.
اگر ظهور را صفت شخص بگیریم تمام آیات و روایات و ادعیه و زیارات و مناجاتهایی که در آنها واژه ظهور به کار رفته و استعمال شده است؛ تحقق نیافته و معنی پیدا نمیکند، مگر با ظهور شخص امام زمان (ع). زیرا ظهور بهمعنای پیدایش بعد از استتار و خفا استعمال شده است. اما اگر ظهور را بهمعنای پیروزی و سلطه اسلام تعبیر نماییم؛ حتی ممکن است این پیروزی -البته تا حدودی- قبل از ظهورامام زمان (ع) نیز حاصل شود؛ لکن نه بهگونهای که مستغنی از ظهور آن حضرت باشیم[۲۸]»[۲۹].
« ظهور، پایان غیبتامام دوازدهم(ع) و رسیدن مردم به باطنحکومت اسلامی و حقیقتنابامامت و ولایت است؛ به گونهای که جامعه، پذیرای رشد مطلوب و منظور حجتخداوند متعال میشود و زمینه ارتباط همه جانبه با امام عصر(ع) فراهم میآید؛ چرا که امر ظهور، پدیدهای است که در بستر حرکت جامعه انسانی رخ داده، روند تحقق آن، با تحولات جامعه و سیر اراده و خواست انسانها کاملاً ارتباط دارد؛ به عبارت دیگر، امر ظهور این گونه نیست که از هویت جامعه و زندگی انسانها جدا باشد، به صورتی که جامعه و انسانها ناگهان با پدیده ای رو به رو شوند که هیچ سازگاری و تناسبی با سیر حرکتی آنها ندارد؛ بلکه بستر جامعه آماده پذیرش این رویداد عظیم تاریخ بشری خواهد بود؛ زیرا زمینهها و شرایط تحقق آن، در جامعه فراهم شده است. از آنچه بیان شد، دانسته میشود امر ظهور چنان با حوادث و رویدادهای جامعه عجین است که گویی وضعیت جامعه آماده تحقق و دگرگونی و پیدایش یک امر جدید است؛ بنابراین ظهور را باید فرایندی دانست که آخرین مرحله آن، ظاهر شدن حضرت مهدی (ع) در مسجد الحرام است؛ در حالی که پرچم قیام و پیروزی را به اهتزاز درآورده است. پس باید همیشه منتظر ظهور بود. شاید جامعه در متن خود آبستن رویدادهایی باشد که ظهور نهایی را رقم میزند. در روایاتدستور داده شده است که هر صبح و هر شب منتظر ظهور باشید؛ زیرا ظهور، ناگهانی است. گمان نبرید حرکت جامعه به قدری شفاف و روشن است که شما میتوانید زمان ظهور را تخمین زده، آن را نزدیک یا دور بدانید. به راستیعلم ما به وضعیت جامعه و آمادگی آن برای ظهور چه مقدار است. در واقع کسی نمیتواند بگوید: الآن جامعه، آماده ظهور است یا نه؛ پس هر لحظه منتظر اجازه الهی باشید. شاید وضعیت الآن جامعه، بستر مناسبی برای ظهور باشد»[۳۰].