حفیظ (اسم الهی)
مقدمه
«حفیظ» از ریشه «ح ـ ف ـ ظ» بر مراعات چیزی دلالت میکند،[۱] از این رو غضب را حفیظه یا احفاظ گویند؛ زیرا غضب حالت دفع ناملایمات و پیشگیری از ضرر داشته و نتیجه آن، مراعات و حفظ غضب کننده یا چیز دیگری است.[۲] حفظ، گاهی به نیرویی از نفس گفته میشود که با آن مُدرک انسان در ذهن ثبات مییابد؛ و زمانی به ضبط چیزی در نفس در مقابل نسیان و نیز بهکارگیری نیروی ضبط یاد شده اطلاق میگردد و به معنای هرگونه دلجویی، تعهّد و رعایت به کار میرود.[۳] به گفته برخی، معنای حفظ به اختلاف موارد تفاوت مییابد، چنانکه حفظ مال، به نگهداری آن از تلف، حفظ امانت به خیانت نکردن در آن، حفظ نماز به قضا نشدن آن و حفظ قسم و عهد به وفا کردن به آن است؛[۴] ولی به نظر میرسد حفظ، همواره جلوگیری از ضایع شدن چیزی است و آن به تناسب هر موردی تفاوت مییابد، چنانکه حفظ قرآن به آموختن و جلوگیری از فراموش شدن آن است؛ یاحفظ مال به احراز آن است تا ضایع نگردد؛ یا حفظ آسمان از شیاطین به منع از ورود آنها به آسمان است.[۵]
برخی در تفاوت حفظ و رعایت، نقیض حفظ را نابود کردن و نقیض رعایت را سستی کردن دانسته و بر اساس آن، حفظ را به برداشتن اسباب نابودی شیء و رعایت را به ایجاد اسباب بقای آن تعریف کرده [۶] و در بیان تفاوت حفظ و ضبط گفتهاند: ضبط شیء، شدّت حفظ آن است، به گونهای که چیزی از آن از دست نرود، از اینرو در مورد خدا به کار نمیرود؛ زیرا احتمال از دست دادن چیزی درباره وی منتفی است.[۷]
حفیظ از اسمای حسنای خدا [۸] و با «محافظ» در معنا نزدیک [۹] و مفید مبالغه است؛[۱۰] برخلاف «حافظ» (یکی دیگر از اسمای الهی) که آن را نمیفهماند،[۱۱] زیرا «حافظ» در نسبت حفظ به فاعل در اصل تحقق به کار میرود؛ ولی در حفیظ معنای ثبوت و استقرار هست، چنانکه در «محافظت» چون صیغه مفاعله است، معنای استمرار لحاظ میگردد.[۱۲] از آنجا که حفظ گاهی ضد سهو و نسیان و زمانی ضد تضییع و اهمال است، حفیظ و حافظ در صورت نخست به علم برگشته و از صفات ذات و به معنای علم خدا به همه اشیایند، به گونهای که دستخوش زوال، سهو ونسیان نمیگردد؛ و در صورت دوم، از اسمای افعال و صفات فعل بوده و به معنای حفظ وجود و نگهداری ذات، صفات و کمالات شیء از نیستی،[۱۳] نیز صیانت بنده از اسباب نابودی وی در امور دین و دنیای اویند.[۱۴]
به نظر برخی، حفیظ کسی است که انسان را به توحید هدایت میکند و او را با انواع حفظ و کمکهای خود، تنها به خدمت خویش میگیرد و به دیده بعضی، کسی است که دلهای خواص را از توجه به غیر خود و ظاهر ایشان را از موافقت با بدکاران نگه میدارد [۱۵] و این سرآمد همه نعمتها و کرامتهاست [۱۶] و چنانچه بنده به حفظ ظاهر خویش اقدام کند، خدا دل او را محافظت میکند و چنین بندهای حجت الهی بر دیگر بندگان است.[۱۷]
براساس روایات، «حفیظ» و «حافظ» دو اسم از ۹۹ اسمی هستند که احصاء و حفظ آنها مایه درآمدن به بهشت است.[۱۸]
واژه حفیظ ۸۰ بار در قرآن کریم به کار رفته است که تنها در سه مورد ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۱۹]، ﴿وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۲۰]، ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ﴾[۲۱] صفت خداست. «حافظ» نیز به صورت منصوب یک بار پس از «خیر» ﴿قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۲۲] و با صیغه جمع، دو بار ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۲۳]، ﴿وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ﴾[۲۴] صفت خدا به کار رفته است.[۲۵] جز آیات دربردارنده اوصاف یاد شده، آیات دیگری نیز به بحث مربوط میشوند؛ مانند آیاتی که اشاره دارند که خدا آفات گوناگون را از انسان دور میکند: ﴿قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ﴾[۲۶]؛ یا ملائکهای را برای حفظ انسانها از آفات برایشان میگمارد: ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ﴾[۲۷]؛ یا آیاتی که دلالت میکنند که خدا اعمال خلق را حفظ و سخنانشان را ضد آنها شمارش میکند: ﴿ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۲۸]؛ ﴿إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۲۹][۳۰] برخی اسم رقیب را: ﴿َ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾[۳۱] نیز به معنای حفیظ و مراقبت را به معنای محافظت دانسته و افزودهاند: رقوب به معنای مطلقِ حفظ نیست، بلکه حفظ اعمال و حرکات و سکنات شخص برای اصلاح موارد نقص و فساد آن یا ضبط اعمال اوست، بنابراین گویا رقوب به معنای اهتمام به حفظ چیزی در محدوده آگاهی و مشاهده است، از این رو به معنای حراست و کمین کردن به کار میرود [۳۲] و در سخنی دیگر، رقیب در پی تفتیش بوده و مراقب آن است که کاری بر وی پنهان نماند؛ ولی واژه حفیظ دربردارنده معنای تفتیش نیست.[۳۳] بر این اساس، خدا از آن جهت رقیب نامیده میشود که اعمال بندگان را برای جزا دادن حفظ میکند.[۳۴] برخی نیز اسم مقیت را: ﴿وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا﴾[۳۵] را به معنای حفیظ دانستهاند[۳۶].[۳۷]
جلوههای حفظ الهی
حفظ همه موجودات
بر اساس آیات، خدا حافظ همه موجودات است: ﴿إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۳۸]؛ ﴿ٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۳۹][۴۰] و حفظ یاد شده با فراهم آوردن اسباب حفظ موجودات و تدبیر شئون وجودی آنها در جهت صلاحشان صورت گرفته و خدا هر مخلوقی را به سوی برآورده ساختن نیازهای ضروریاش با بخشیدن ابزار مورد نیاز به وی هدایت فرموده است: ﴿أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۴۱].[۴۲] بیتردید، اینگونه از حفظ، تمام انسانهای نیکوکار و بدکار، نیز حیوانات و دیگر موجودات را شامل میشود و برپایه آن، خدا همه ممکنات را از بازگشت به نیستی نگه میدارد،[۴۳] چنانکه فرشتهای را برای حفظ آدمی موکّل فرموده: ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾[۴۴]، ﴿وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً ﴾[۴۵] و بیآنکه بر وی دشوار باشد [۴۶] آسمانها را از سقوط حفظ کرده: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا ﴾[۴۷] و زمین را با بودن سفرههای گسترده آب در لایههای زیرین آن، از فرو رفتن در آب نگه داشته است، با اینکه طبیعت زمین فرو رفتن در آب را اقتضا دارد.
چنانکه حفظ عالم برتر و فروتر بر خدا سنگین نیست: ﴿َ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا﴾[۴۸][۴۹]، وی گیاهان و بدنهای حیوانات و انسانها را از عناصری که به حسب طبع با یکدیگر ناسازگارند، ترکیب و در آنها حرارت و برودت و رطوبت و یبوست را که با یکدیگر متضادند، جمع کرده و با نگهداری عناصر در کنار یکدیگر آنها را مستعدّ پذیرش مزاج خاصی فرموده است.[۵۰] خدا با بخشیدن ابزار دفاعی لازم، حیوانات را در برابر هجوم دشمنان حفظ کرده، چنانکه مغز گیاهان را با پوست محکم از داخل شدن هوا در آن، که سبب فساد آن میشود، مصون نگه داشته: ﴿فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ﴾[۵۱] و گاه با خارهایی که از گیاهان میروید آنها را از حیوانات نابود کننده محافظت و طراوتشان را با رطوبت حفظ کرده؛[۵۲] حتی برای هر قطره آبی نگهدارندهای گمارده،[۵۳] چنانکه در روایت آمده است: هیچ قطره بارانی فرود نمیآید، جزاینکه با آن فرشتهای است؛[۵۴] همچنین خدا با فراهم ساختن امکانات دستیابی به غذا برای موجودات زنده، فعل تغذیه آنها را انجام میدهد؛ زیرا با توجه به اینکه در موجود زنده قابلیت پذیرش غذا هست و اجتماع قابل و فاعل در شیء واحد محال است، قطعا سلسله فاعلهای تغذیه به خدا پایان میپذیرند: ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ﴾[۵۵].[۵۶]
افزون بر دلالت آیات قرآن بر حفظ همه موجودات از سوی خدا، برهان عقلی نیز بر این مطلب آورده شده است: موجود ممکن، همانگونه که در حدوث خود محتاج به علت است، در بقاء نیز به علت نیاز دارد [۵۷] و علت مبقی، همان علت محدث است که خداست و نسبت او به مخلوقات مانند نسبت پسر به پدر، بناء به بنّا و گرما به آتش نیست که پس از پدر و بنّا و آتش، پسر و بناء و گرما پایدار میمانند، چون امور یاد شده علل حقیقی نیستند و بر اساس براهین فلسفی، جسم یا جزئی از آن، نمیتواند علت جسم دیگری یا علت جزئی از اجزای آن شود و علت اجسام بایستی موجود غیر مادی باشد و در مورد بنّا و بناء باید چنین گفت: حرکت و سکون دست بنّا علت حرکت و سکون مصالح ساختمان و آن به اجتماع مواد و مصالح ختم و اجتماع، علت ایجاد شکل خاصی میگردد و علت ماندگاری آن شکل، اقتضای طبیعت آجر و دیگر موادّ است. درباره آتش و گرما نیز باید گفت که آتش سرما را که مانع گرم شدن چیزی است، از میان میبرد و علت طبیعت آجر و دیگر طبایع نیز گرما خدای حافظ و قابض است که با قدرت خویش آسمانها و زمین را برپا نگه داشته است ﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۵۸].[۵۹] گفتنی است حفظ موجودات جهان به وساطت انسان کامل انجام میگیرد؛ زیرا اوست که به وصف خلیفه الهی، عهدهدار امر حفظ مخلوقات است و نقش وی در عالم بسان نگین انگشتری است که پادشاه با آن، خزائن خود را مُهر و از این راه آنها را حفظ میکند.[۶۰].[۶۱]
حفظ قرآن کریم
خدا برای همیشه خود متکفّل حفظ قرآن است و آن را تا قیامت در میان نسلهای امت اسلامی یکی پس از دیگری از هرگونه تحریف، تبدیل، تغییر، افزودن و کاستن حفظ میکند: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۶۲].[۶۳] به گفته برخی خدا تورات را فروفرستاد و حفظ آن را به بنیاسرائیل را واگذارد: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾[۶۴]؛ ولی آنان به تحریف و تبدیل آن همت گماشتند: ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۶۵].[۶۶]، از این رو حفظ قرآن را پس از نزول خود به عهده گرفت و پیداست وقتی خود خدا متولّی حفظ قرآن باشد، هیچگاه باطلی به آن راه نمییابد: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ﴾[۶۷]، ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۶۸]
گرچه بر اساس آیات ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۶۹]، ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۷۰] قرآن کریم که ذکر خدا و تبیین کننده حقایق معارف، احکام، حدود و فرائض الهی است از هرگونه تغییری مصون است، اینگونه نیست که ذکر بودن علت محفوظ بودن آن باشد، چون هر یک از تورات و انجیل نیز ذکر بود؛ ولی به تصریح قرآن تحریف به آنها راه یافت، بنابراین الف و لام ﴿الذِّكْرَ﴾ در آیات یاد شده برای عهد ذکری و اشاره به قرآن و حکم مصونیت الهی، ویژه ذکری است که همان قرآن است.[۷۱] گفتنی است خدا از آغاز نزول قرآن برای محافظت آن از تردید و اشتباه، تدابیری در پیش گرفته، چنانکه پیش از آن، قرآن در لوحی محفوظ از غلط، نسیان، تبدیل و تغییر بوده است: ﴿فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ﴾[۷۲].[۷۳] و آن «ام الکتاب» است که نزد خداست: ﴿وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[۷۴].[۷۵]
براساس آیات قرآن، پس از بعثت پیامبر اکرم (ص) هیچ یک از شیاطین و جنّیان به سوی آسمان و شنیدن اخبار فرشتگان راهی نداشته و براساس آیات قرآن، شیاطین از شنیدن اخبار آسمانها منع شدهاند: ﴿إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ﴾[۷۶] و اگر یکی از شیاطین یا جنیان بخواهد سخنان فرشتگان را دزدانه به گوش بشنود، با شهاب رانده میشود: ﴿وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا﴾[۷۷]؛ ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ﴾[۷۸]، ﴿وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ﴾[۷۹]، ﴿إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ﴾[۸۰] گفته شده است: در این آیه نمیتوان ﴿إِلَّا﴾ را بر ظاهر معنای آن یعنی استثنا حمل کرد و نتیجه گرفت که اگر شیطانی استراق سمع کند، میتواند وارد آسمان شود، بلکه «الاّ» به معنای «لکن» است؛ زیرا به هیچیک از شیاطین برای ورود به آسمان اجازه داده نمیشود و مفاد آیه این است که اگر شیطانی بکوشد خود را به آسمان نزدیک کند، با شهاب رانده میشود.[۸۱] امام صادق (ع) فرمود: شیاطین از استراق سمع منع شدند، تا روی زمین چیزی از خبرهای آسمانی که شبیه وحی است نباشد و در آنچه از جانب خدا برای مردم آمده اشتباه رخ ندهد،[۸۲] بنابراین هرگاه شیاطین قصد مشتبه ساختن حق را در سر داشته باشند، فرشتگان آنها را میرانند. خدا در آیات ﴿وَالصَّافَّاتِ صَفًّا﴾[۸۳]، ﴿فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا﴾[۸۴]، ﴿فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا﴾[۸۵] نخست به فرشتگان وحی سوگند یاد کرده و سپس در آیات پسین به حفظ وحی به دست آنان اشاره کرده و بیان داشته است که شیاطین از شنیدن سخن ساکنان عالم بالا که همان فرشتگان گرامی هستند، منع شدهاند و از هر سو هدف قرار گرفته و به عقب رانده میشوند: ﴿وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ﴾[۸۶]، ﴿لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ﴾[۸۷].[۸۸].[۸۹]
حفظ بندگان ویژه
بالاترین حفظها نگهداری دلها از کفر و نفاق و محافظت دین انسان از انواع فتنهها و بدعتهاست: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ﴾[۹۰] و در سنجش با آن، حفظ انسانها از بلاهای دنیایی ناچیز است؛ زیرا پاداش آزمونهای دنیایی بهشت و فرجام کفر و نفاق جهنم است،[۹۱] از اینرو مؤمنان در نیایش خود ثبات قدم خویش بر صراط مستقیم هدایت را از خدا درخواست میکنند، چون چه بسا بزرگانی با کمترین شبهه در ایمان خود گرفتار شک و تردید گشتهاند: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا﴾[۹۲]
بر این اساس، خدا اولیا و بندگان ویژه خود را افزون بر نگهداری به حفظ عام خویش، از انواع فتنه، شبهه و شهوت که به ایمانشان خدشه میزند و یقینشان را لرزان میسازد و از گرفتار شدن در دام شیطان و گناهان حفظ و با یاری خود از ایشان دفاع میکند و آنها را از کید و آسیب دشمنان مصون میدارد: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ﴾[۹۳].[۹۴] چنانکه پیامبر (ص) را از کمترین گرایشی به (آیین) مشرکان نگه داشت: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾[۹۵].[۹۶] و درباره تبلیغ امر مهم وصایت و جانشینی پیامبر (ص) وعده داد که از آن حضرت در مقابل تهدیدها و خطرات احتمالی حفاظت کند: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۹۷] به گفته برخی مفسران، ضمیر ﴿لَهُ﴾ در آیه ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۹۸] به پیامبر (ص) برمیگردد و مراد چنین است: خدا ایشان را از قصد سوء دشمنان نگهمیدارد.[۹۹]
قرآن کریم از زبان حضرت هود (ع) نیز خطاب به قومش چنین گزارش میکند: پس اگر روی بگردانید، به یقین آنچه را برای آن به سوی شما فرستاده شده بودم به شما رسانیدم و پروردگارم قومی جز شما را جانشین (شما) خواهد کرد و به او هیچ زیانی نمیرسانید! به درستی! پروردگارم هرچه را بخواهد از نابودی نگه میدارد؛ یعنی پروردگار، مرا از شما و آزارتان حفظ میفرماید: ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۱۰۰].[۱۰۱] بر اساس آیه ﴿وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ﴾[۱۰۲] خدا برخی از دیوان را برای سلیمان رام فرموده بود، تا به غواصی در دریا و به کارهای دیگر وی بپردازند و برای محافظت از فرمانروایی سلیمان (ع) خود نگهبان دیوان بوده است: ﴿وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ﴾[۱۰۳].[۱۰۴] حضرت یعقوب (ع) نیز در پاسخ برادران یوسف (ع) که خواسته بودند «بنیامین» را با آنان به سوی مصر روانه کند تا پیمانه غلّه بگیرند و در برابر این سخن که ما از او نگهداری خواهیم کرد ﴿قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۱۰۵] فرمود: آیا شما را بر او امین گردانم و درباره وی به شما اطمینان کنم،[۱۰۶] آنگونه که شما را پیشتر بر برادرش (یوسف (ع)) امین کردم، در حالیکه میگفتید فردا او را با ما بفرست تا در چمن بگردد و بازی کند و ما او را نگه خواهیم داشت (یوسف / ۱۲، ۶۴)[۱۰۷]؛ ولی به آن وفا نکردید [۱۰۸] و در ادامه افزود: بهترین نگهدارنده خداست، پس من از او نگهداری وی را میخواهم نه از شما [۱۰۹] و او ارحم الراحمین است و به ناتوانی و تنهایی و سن بسیار من رحم میکند: ﴿ُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۱۱۰].[۱۱۱] در روایتی آمده است: خدا در پی اعتماد یعقوب (ع) به وی به عزت خویش سوگند یاد فرمود یوسف (ع) و بنیامین را به یعقوب (ع) برگرداند.[۱۱۲] به گفته برخی در آیه ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا﴾[۱۱۳] محافظت الهی نسبت به زنهای نیک و شایسته سبب میشود آنان در غیاب شوهرانشان به آنها خیانت نکنند: ﴿حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ﴾.[۱۱۴].[۱۱۵]
حفظ اعمال بندگان
خدای حکیم همه اعمال نیک و بد، زیبا و زشت و اطاعت و نافرمانی بندگان را حفظ و ضبط و آنها را به گونهای شماره میکند که هیچ عمل آشکار یا نهان حتی نیتهای قلبی آنان، از احاطه علم او بیرون نمانده و بر وی پوشیده نمیماند، هرچند به اندازه سنگینی ذرّهای باشد: ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ﴾[۱۱۶]، ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾[۱۱۷]، ﴿يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ﴾[۱۱۸].[۱۱۹]، چنانکه دچار اشتباه و فراموشی نمیشود: ﴿ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا﴾[۱۲۰] افزون بر این، وی فرشتگانی را برای حفظ و نوشتن اعمال گمارده است: ﴿وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ﴾[۱۲۱]، ﴿كِرَامًا كَاتِبِينَ﴾[۱۲۲]، ﴿يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ﴾[۱۲۳]، ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ﴾[۱۲۴].[۱۲۵] ﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۱۲۶] خدا در قیامت بندگانش را به کردارشان که خود فراموش کردهاند آگاه میکند: ﴿يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۱۲۷] و نامه اعمالشان را در برابر دیدگانشان مینهد، بهگونهای که بزهکاران از مشاهده آن بیمناک گشته و میگویند: وای بر ما! این چه نامهای است که هیچ «کار» کوچک و بزرگی نبوده، جز اینکه همه را به شمار آورده است و آنچه را انجام دادهاند حاضر مییابند: ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾[۱۲۸]، ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ﴾[۱۲۹]، ﴿وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ﴾[۱۳۰] گفتنی است این قسم از حفظ، همانگونه که مستلزم احاطه علمی حضرت حق به همه احوال بندگان است، مقتضی علم به اندازه آنها و میزان پاداش و مجازات آنها نیز هست[۱۳۱].[۱۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۲، ص۸۷، «حفظ».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص۲۵۴، «حفظ».
- ↑ مفردات، ص۲۴۴، «حفظ».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص۲۵۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۶، ص۵۰۹.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۱۹۲، «حفظ».
- ↑ الفروق اللغویه، ص۳۲۶.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۱۸۰.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۳۹۹.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۱۸۰.
- ↑ شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۶.
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص۲۵۳.
- ↑ شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۶؛ الاسنی، ج ۱، ص۳۰۹؛ الفتوحات المکیه، ج ۱، ص۲۹۵.
- ↑ الاسماء والصفات، ص۱۲۵.
- ↑ شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۹.
- ↑ روح الارواح، ص۳۴۱.
- ↑ شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۹.
- ↑ کنزالعمال، ج ۱، ص۴۴۹ ـ ۴۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴، ص۱۸۶.
- ↑ «پس اگر (هم) رو بگردانید من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شدهام به شما رساندهام و خداوند قوم دیگری جز شما را جانشین خواهد کرد و به او هیچ زیانی نمیرسانید، بیگمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است» سوره هود، آیه ۵۷.
- ↑ «و او را بر آنان چیرگی نبود مگر برای آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است» سوره سبأ، آیه ۲۱.
- ↑ «و خداوند (خود) مراقب کسانی است که به جای او سرورانی (را به پرستش) میگیرند و تو ناظر بر آنان نیستی» سوره شوری، آیه ۶.
- ↑ «گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ «و برخی دیوساران برای او در آب فرو میرفتند و (یا) کاری جز آن انجام میدادند و ما نگاهبان آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۸۲.
- ↑ الموسوعة الاغنی، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰.
- ↑ «بگو چه کسی شب و روز شما را از (عذاب) (خداوند) بخشنده در پناه میگیرد؟ باری، آنان از یاد پروردگارشان رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۴۲.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «او به اندیشهها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
- ↑ «این کتاب ماست که به راستی (و درستی) با شما سخن میگوید، ما آنچه میکردید باز مینوشتیم» سوره جاثیه، آیه ۲۹.
- ↑ شرح اسماء اللّه، ص۲۵۷ - ۲۵۸.
- ↑ «بیگمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۳۹.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۲۶۰.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۳۹.
- ↑ «و خداوند بر هر چیز تواناست» سوره نساء، آیه ۸۵.
- ↑ اسماء الله الحسنی آثارها، ص۱۵۷.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «حفیظ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۸
- ↑ «بیگمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است» سوره هود، آیه ۵۷.
- ↑ «و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است» سوره سبأ، آیه ۲۱.
- ↑ الاسنی، ج ۱، ص۳۱۱؛ اسماء اللّه الحسنی، ابن قیم، ص۱۹۲.
- ↑ «آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ اسماء اللّه الحسنی، ابن قیم، ص۱۹۲.
- ↑ شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۸؛ رحمة من الرحمن، ج ۲، ص۳۳۸.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «بر شما نگهبانانی میفرستد» سوره انعام، آیه ۶۱.
- ↑ جامع البیان، ج ۷، ص۲۸۲.
- ↑ «خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد» سوره فاطر، آیه ۴۱.
- ↑ «نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ رحمة من الرحمن، ص۳۸۱.
- ↑ اسماء اللّه الحسنی، ابن قیم، ص۱۹۲؛ شرح اسماء الحسنی، ص۲۵۸؛ علم الیقین، ج ۱، ص۱۸۵.
- ↑ «و آنچه برمیدارید در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.
- ↑ علم الیقین، ج ۱، ص۱۸۶؛ الموسوعة الاغنی، ص۱۵۶.
- ↑ علم الیقین، ج ۱، ص۱۸۵.
- ↑ علل الشرایع، ج ۲، ص۴۶۳.
- ↑ «بیگمان این خداوند است که بسیار روزیبخش توانمند استوار است» سوره ذاریات، آیه ۵۸.
- ↑ شرح توحید صدوق، ج ۱، ص۳۲۱.
- ↑ شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۸.
- ↑ «خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۴۱.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص۴۷۲.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص۳۵۸ ـ ۳۵۹.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «حفیظ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۱۳۹ - ۱۴۰
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۶، ص۵۰۸؛ جامع البیان، ج ۱۴، ص۱۱؛ المیزان، ج ۱۲، ص۱۰۱ ـ ۱۰۲.
- ↑ «ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین میگویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر میگفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر میبود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص۸۶.
- ↑ «به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند» سوره فصلت، آیه ۴۱.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص۱۰۱ ـ ۱۰۲.
- ↑ «در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۲.
- ↑ الاسنی، ج ۱، ص۳۰۷ ـ ۳۰۸.
- ↑ «و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص۷۱۱.
- ↑ «آنان از شنیدن (وحی) برکنارند» سوره شعراء، آیه ۲۱۲.
- ↑ «و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهابها یافتیم» سوره جن، آیه ۸.
- ↑ «و بیگمان در آسمان کوشک هایی آفریدهایم و آن را برای بینندگان آراستهایم» سوره حجر، آیه ۱۶.
- ↑ «و آن را از هر شیطان راندهای نگه داشتهایم» سوره حجر، آیه ۱۷.
- ↑ «مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او میافتد» سوره حجر، آیه ۱۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص۱۶۹.
- ↑ الاحتجاج، ج ۲، ص۸۱؛ کنزالدقائق، ج ۱۳، ص۴۷۷.
- ↑ «سوگند به آن فرشتگان که نیک صف بستهاند» سوره صافات، آیه ۱.
- ↑ «آنگاه به آنها که (ابرها را) تند میرانند،» سوره صافات، آیه ۲.
- ↑ «و به آن خوانندگان (کتاب آسمانی) که نیک یادآوری میکنند،» سوره صافات، آیه ۳.
- ↑ «و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشتهایم» سوره صافات، آیه ۷.
- ↑ «که به (گفتار) گروه (فرشتگان) فراتر گوش نمیتوانند داد و از هر سو هدف (تیرهای شهاب) قرار میگیرند» سوره صافات، آیه ۸.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص۳۲۵.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «حفیظ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۱۴۰ - ۱۴۲
- ↑ «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
- ↑ الاسنی، ج ۱، ص۳۱۱.
- ↑ «پروردگارا پس از آنکه راهنماییمان کردی، دلمان را به کژی میفکن» سوره آل عمران، آیه ۸.
- ↑ «بیگمان خداوند از مؤمنان دفاع میکند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست نمیدارد» سوره حج، آیه ۳۸.
- ↑ اسماء الله الحسنی، ابن قیم، ص۱۹۳؛ الاسماء والصفات، ص۱۲۶؛ الاسنی، ج ۱، ص۳۱۱.
- ↑ «و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص۱۷۳.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۳، ص۱۲.
- ↑ «پس اگر (هم) رو بگردانید من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شدهام به شما رساندهام و خداوند قوم دیگری جز شما را جانشین خواهد کرد و به او هیچ زیانی نمیرسانید، بیگمان پروردگار من نگاهبان همه چیز است» سوره هود، آیه ۵۷.
- ↑ جامع البیان، ج ۷، ص۸۰.
- ↑ «و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم میوزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.
- ↑ «و برخی دیوساران برای او در آب فرو میرفتند و (یا) کاری جز آن انجام میدادند و ما نگاهبان آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۸۲.
- ↑ اسماء و صفات، ج ۱، ص۳۰۹.
- ↑ «گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۵، ص۳۷۷؛ المیزان، ج ۱۱، ص۲۱۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۱، ص۲۱۴.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۵، ص۱۰۲.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۵، ص۱۰۲.
- ↑ «خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.
- ↑ جامعالبیان، ج ۱۳، ص۱۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۷۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۷۸.
- ↑ «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از داراییهای خویش میبخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) میدارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاهها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۳، ص۶۹.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «حفیظ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۱۴۲-۱۴۳
- ↑ «پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید،» سوره زلزال، آیه ۷.
- ↑ «و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۸.
- ↑ «(خداوند) خیانت چشمها و آنچه را درونها پنهان میدارند میداند» سوره غافر، آیه ۱۹.
- ↑ اسماء الله الحسنی، ابن قیّم، ص۱۹۱؛ الاسماء والصفات، ص۱۲۶؛ الاسنی، ج ۱، ص۳۱۱.
- ↑ «پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.
- ↑ «و بیگمان بر شما نگهبانی گماردهاند» سوره انفطار، آیه ۱۰.
- ↑ «که نویسندگانی بزرگوارند،» سوره انفطار، آیه ۱۱.
- ↑ «آنچه انجام میدهید میدانند،» سوره انفطار، آیه ۱۲.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ الاسنی، ج ۱، ص۳۰۹.
- ↑ «ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.
- ↑ «روزی که خداوند همه آنان را برمیانگیزد آنگاه آنان را از آنچه کردهاند آگاه میگرداند؛ خداوند آن (کردارها) را شماره کرده است اما ایشان خود به فراموشی سپردهاند و خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره مجادله، آیه ۶.
- ↑ «و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده میشود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان مییابی و میگویند: وای بر ما! این چه کارنامهای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمینهد و آنچه کردهاند پیش چشم مییابند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیورزد» سوره کهف، آیه ۴۹.
- ↑ «و هر چه کردهاند در نامهها (ی اعمال آنان آمده) است» سوره قمر، آیه ۵۲.
- ↑ «و هر (چیز) خرد و کلانی نوشته شده است» سوره قمر، آیه ۵۳.
- ↑ الاسنی، ج ۱، ص۳۰۹ ـ ۳۱۲.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «حفیظ»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۱۴۳- ۱۴۴