آیه امانت در حدیث

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مصادیق امانت

در روایات عامه و خاصه، برای امانت مصادیق گوناگونی ذکر شده که طی مباحث آتی به اهمّ آنها اشاره می‌کنیم

مدارک عامّه

در مدارک عامّه، اشاره‌ای به اینکه منظور از امانت، مقام ولایت اهل بیت (ع) می‌باشد نشده است. ولی از لوازم برخی از روایات می‌توان چنین معنایی را استفاده کرد که ذیلاً به برخی اشاره می‌شود:

  1. امانت به معنی اطاعت از اوامر و نواهی پروردگار است[۱]. این مطلب در روایات عامی به تفصیل ذکر شده و به نماز، روزه، غسل و سایر احکام و اوامر الهی تعمیم داده شده است: «عَنْ زَیْدِ بْنِ أَسْلَمْ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): الأَمانَةُ ثَلاثٌ: الصَّلاةُ وَالصِّيامُ وَالغُسلُ مِنَ الجَنابَةِ»[۲].
  2. برخی دیگر، امانت را دین الهی به طور مطلق ـ اعم از اعتقادات و احکام ـ دانسته‌اند. این قول اعمّ از قبلی است: أَخْرَجَ عَبْدُ بْنُ حُمَیْدٍ وَ ابْنُ جَرِیرٍعَنْ قَتَادَة رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ قَالَ: یَعْنِی بِهِ الدِّینَ وَ الْفَرَائِضَ وَ الْحُدُودَ[۳]. توضیح: با توجه به سیاق آیه امانت، روشن می‌گردد که امتثال همه احتمالات فوق‌الذکر زمانی به درستی انجام می‌گیرد که تحت رهبری مقام ولایت باشد و الا چگونه ممکن است که خداوند امر به تقیّد به دین و فهم احکام الهی از قرآن نموده باشد، ولی راه فهم دین و پیچیدگی‌های استنباط احکام دینی را از قرآن بیان نفرموده باشد. بنابراین، اگر مراد از امانت، دین الهی و یا احکام دینی باشد، بنابر هر معنای از دین، نیازمندی امت به مقام عصمت در همه زمان‌ها اثبات می‌گردد[۴].

امانت؛ به معنای مطلق اطاعت از تکالیف الهی

این نظریه اغلب مفسّرین عامّه و برخی از شیعه است[۵]. آنان با بیان‌های گوناگون، مراد از امانت را تکالیف الهی و یا اطاعت از تکالیف دانسته‌اند. برای بررسی این احتمال می‌توان به سیاق آیه امانت نیز رجوع کرد. بدین ترتیب، مراد از امانت، اطاعتی است که به همراه ولایت از مؤمن سر زند؛ زیرا در آیه بعد ملاک تفکیک مشرک و منافق از مؤمن، حمل امانت بیان شده است؛ در حالی که منافق و مؤمن در انجام ظواهر دینی و تکالیف الهی مشترکند و تفاوت آنها در عدم برخورداری عبادات دو گروه اول از روح ولایت است. همان طور که طیّ براهین دیگر اشاره شد، این ظاهر اعمال عبادی نیست که به محضر پروردگار عرضه می‌شود؛ بلکه تقوا[۶] یا کلمه طیّب ـ که همان اعتقاد پاک است ـ عرضه می‌گردد. چنین اعتقادی در پرتو بهره‌مندی از تعالیم مقام ولیّ معصوم و امتثال از امام برحق حاصل می‌گردد. اعتقاد و عمل عبادی و طاعتی که از غیر طریق ولایت به محضر حق عرضه شود، مقبول نیست: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏ كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ‏ غَيْرُ مَقْبُولٍ‏ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ»[۷].[۸]

منظور از امانت، امانت مصطلح در میان مردم به طور مطلق است و مراد آیه، اهتمام به اهمیت امانت است که باید در هر صورت به صاحبش بازگردد[۹]. توضیح: این مطلب در برخی روایات اهل بیت (ع) نیز آمده است؛ چنان‌که مرحوم علامه مجلسی در باب وجوب ادای امانات، ضمن بیان اهمیت امانت و ضرورت رسانیدن آن به صاحبش، اشاره به این آیه شریفه می‌نماید و روایتی از امام صادق (ع) می‌آورد که امام (ع) با استشهاد به آیه، بر ضرورت ادای امانت تأکید فرموده‌اند: «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ... الْآيَةَ مَا الَّذِي عَرَضَ عَلَيْهِنَّ وَ مَا الَّذِي حَمَلَ الْإِنْسَانُ وَ مَا كَانَ هُوَ قَالَ فَقَالَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الْأَمَانَةَ بَيْنَ النَّاسِ وَ ذَلِكَ حِينَ‏ خَلَقَ‏ الْخَلْقَ‏».

جواب احتمال سوم آنکه: اگر مراد از آیه مطلق امانت باشد و همه امانت‌ها را دربرگیرد، دلیلی بر عدم حمل آن توسط سایر موجودات نبود؛ زیرا همه ذوات و کمالات ذوات موجودات، امانت‌های الهی است و در این جهت تفاوتی میان انسان و غیرانسان وجود ندارد. اگر مراد امانت خاصّی باشد، با تحلیلی که ضمن استدلال اشاره شد معلوم می‌شود که منظور امانتی است که اولاً، به جوهره انسانی باز می‌گردد؛ ثانیاً، امری است که با دین گره خورده است؛ ثالثاً، ممیّز میان مشرک و منافق با مؤمن است و رابعاً، این امانت تنها ملاک عنایت و رحمت رحیمیّه پروردگار به انسان است و گویی بدون حمل آن، هیچ عملی در نزد خداوند پذیرفته نیست. پس چنین امانتی نمی‌تواند جزمقام ولایت‌اللّهی امر دیگری باشد.

مدارک شیعه

در مدارک شیعه، امانت به امور مختلفی معنا شده؛ از قبیل توحید، دین، عمل به اسلام، عقل، علم، تکالیف الهی و امور دیگر[۱۰] که به اهمّ این موارد ذیل مدارک عامّه اشاره شد. ولی روح و جوهره همه این موارد، در نهایت به مقام ولایت باز می‌گردد؛ زیرا در فرهنگ اهل بیت (ع)، عقل و اسلام و اعتقادات توحیدی و سایر امور مقدّس و معنوی، اگر تحت هدایت و ولایت ولیّ معصوم و منصوب از طرف پروردگار (خواه نبی و یا وصیّ نبی) نباشد، ارزشی ندارد؛ تا به آنجا که در حدیثی معروف میان عامّه و خاصّه، آمده است که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَا يَعْرِفُ‏ إِمَامَهُ‏ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً». روایت شده که حارث بن مغیره از امام صادق (ع) درباره این حدیث نبوی پرسید: «جَاهِلِيَّةً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِيَّةً لَا يَعْرِفُ‏ إِمَامَهُ‏».

یعنی آیا مراد از جاهلیّت در این بیان نبوی (ص)، در محدوده جهل به امام است و یا جاهلیّتی است که مثل زمان کفر مرده است و درنتیجه، هیچ عملی از او مقبول نیست؟ وامام (ع) پاسخ می‌دهند: «جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ‏ وَ ضَلَالٍ»[۱۱].

در این میان، نصوص فراوانی وجود دارد که اشاره به معنای اصلی امانت، یعنی مقام امامت و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نموده است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ... قَالَ هِيَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع)»[۱۲].

توضیح: مرحوم علیّ بن ابراهیم قمّی، سیاق آیه امانت را در راستای معنای امامت معنا می‌کند. به این ترتیب که خداوند در آیات قبل، توصیه به تقوا و گفتار صحیح و بر اساس اصول عقلایی و به دور از اعوجاج و تشابه امر می‌نماید و می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا[۱۳].

گفتار محکم و صحیح، از اعتقاد درست به توحید و لوازم آن برمی آید و چنین امری درسایه اطاعت از خدا و رسول (ص) است: ﴿يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا[۱۴].

فوز به معنای پیروزی و رسیدن به نعمت و خیر وسلامتی است[۱۵] و توصیف آن در آیه به «عظیم» بیانگر آن است که چنین رستگاری در امور معنوی است؛ و الّا خیرات دنیوی چیزی نیست که خداوند آن را عظیم بداند. تنها فلاح و رستگاری که مقامی بالاتر از آن مفروض نیست، رسیدن به مقام تولّی به ولایت الهی است؛ به گونه‌ای که خداوند همه امور انسان را خود بر عهده گیرد. از همین رو، امام صادق (ع) فوز عظیم را به پذیرش امامت ائمّه (ع) معنا کرده‌اند؛ زیرا تنها در این صورت است که رستگاری نهایی حاصل می‌شود: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ فِي قَوْلِهِ‏ ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۱۶] ‏ فِي‏ وَلَايَةِ عَلِيٍّ‏ وَ الْأَئِمَّةِ (ع) مِنْ بَعْدِهِ‏ ﴿فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا[۱۷].[۱۸]

در این سیاق است که خداوند در آیه بعد، درباره عظمت این مقام می‌فرماید: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ...، «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ‏ ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا[۱۹] فَقَالَ الْأَمَانَةُ الْوَلَايَةُ مَنِ ادَّعَاهَا بِغَيْرِ حَقٍّ‏ فَقَدْ كَفَرَ»[۲۰].

توضیح: ولایت در کلام امام (ع) به معنای ادّعای امامت بر مسلمین و جانشینی پیامبر اکرم (ص) است. کفر نیز در بیان حضرت (ع) جامع شرک و نفاقی است که خداوند در آیه به آن اشاره می‌نماید[۲۱].

هرچند در روایات امامیّه، امانت به دین و اسلام معنا شده است، اما اصلی‌ترین معنای آن “مقام ولایت” است که روایات، گاه به طور مطلق و گاهی به طور خاص از آن نام برده شده. ذیلاً روایاتی در این زمینه ذکر می‌گردد:

  1. امام هشتم (ع) در تبیین مقام امامت، اوصافی را برشمرده‌اند که در ضمن آن، مقام امامت را امین الهی در هدایت خلق و عامل رسانیدن ودیعه‌های خداوند به مردم بیان می‌کنند: «الْإِمَامُ أَمِينُ‏ اللَّهِ‏ فِي‏ خَلْقِهِ‏ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ‏»[۲۲].
  2. امام رضا (ع) در بیانی مبسوط، که طی آن به علل نصب وصی بعد از نبی اکرم (ص) اشاره می‌نمایند، می‌فرمایند: «فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَلِمَ جَعَلَ أُولِي الْأَمْرِ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى حَدٍّ مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا يَتَعَدَّوْا ذَلِكَ الْحَدَّ لِمَا فِيهِ مِنْ‏ فَسَادِهِمْ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ يَثْبُتُ ذَلِكَ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا بِأَنْ يَجْعَلَ عَلَيْهِمْ فِيهِ أَمِيناً يَمْنَعُهُمْ مِنَ‏ التَّعَدِّي وَ الدُّخُولِ فِيمَا حُظِرَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ لَكَانَ أَحَدٌ لَا يَتْرُكُ لَذَّتَهُ وَ مَنْفَعَتَهُ لِفَسَادِ غَيْرِهِ فَجَعَلَ عَلَيْهِمْ قَيِّماً يَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ يُقِيمُ فِيهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ»[۲۳].
  3. پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) برای امّت اسلام، همانا امین‌الله بر خلق هستند: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ‏ أَنَّهُ‏ كَتَبَ‏ إِلَيْهِ‏ الرِّضَا (ع) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً (ص) كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ، كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ‏»[۲۴]. در این سیاق، روایات فراوانی وجود دارد که همگی اشاره به مقام امین اللّهی حضرات ائمّه معصومین (ع) بعد از نبی اکرم (ص) دارد.

زیارت‌نامه‌های حضرات رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع)، بیانگر صفات و مقامات آن ذوات مقدس است. وصف امین اللّهی آنان، با بیان‌های مختلف دراین زیارت‌نامه‌ها ذکر شده است. در زیارت رسول خدا (ص) آمده است: «السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا حَبِيبَ‏ اللَّهِ‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ»[۲۵]. در زیارت معروف به امین‌الله که درباره حضرت امیرالمؤمنین (ع) است و زیارت جامعه همه ائمّه (ع) نامیده شده و می‌توان آن را خطاب به سایر ائمه هدی (ع) نیز خواند، وصف امین‌الله با این بیان آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ‏ عَلَى‏ عِبَادِهِ‏»[۲۶]. توضیح: آنچه از زیارت رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و توصیف آنان به امین الهی در ردیف سایر صفات بر می‌آید آن است که کسی در مقام تامّ امین الهی در حمل امانت پروردگار است که در مراتب هستی، دارای بالاترین مقام باشد. در این زیارات، لوازم مقام امین‌اللّهی طیّ بیان اوصاف آنها بیان شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود. در دعای بعد از نماز شکر روز عید غدیر، که مستحب است نزدیک به ظهر- یعنی مقارن با زمان نصب امیرالمؤمنین (ع) به مقام ولایت - خوانده شود، نکات برجسته‌ای پیرامون مقام امین‌الله وجود دارد؛ که لازم به توصیف و تبیین است:

  1. اولاً، این مقام، جلوه‌گاه تامّ توحید و معدن اسرار عالم ملکوت از سوی پروردگار است. در نتیجه، اول امناء الهی (رسول اکرم (ص) و ائمّه اطهار (ع)) موحّدترین و مقرّب‌ترین عباد خداوند هستند. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ‏ لَكَ‏ وَ أَنَّكَ‏ وَاحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً أَحَدٌ».
  2. ثانیاً، اولین و شریف‌ترین امین پروردگار، همانا رسول خدا (ص) است؛ ولو به لحاظ زمانی، متأخر ازسایر انبیاء (ع) قرار دارند. باید به این حقیقت اهتمام ویژه نمود که اذعان به این مقام، نعمتی الهی است که نصیب هرکس نمی‌شود. «وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ كَمَا كَانَ مِنْ شَأْنِكَ أَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَيَّ بِأَنْ جَعَلْتَنِي مِنْ أَهْلِ إِجَابَتِكَ وَ أَهْلِ دِينِكَ وَ أَهْلِ دَعْوَتِكَ وَ وَفَّقْتَنِي لِذَلِكَ فِي مَبْدَإِ [مُبْتَدَإِ] خَلْقِي تَفَضُّلًا مِنْكَ وَ كَرَماً وَ جُوداً»
  3. ثالثاً، اذعان به ولایت اهل بیت (ع)، جدا از اعتقاد به رسالت رسول خدا (ص) نیست و این دو، پشت و روی یک سکه‌اند. از این جهت، اعلان بیعت با حضرت علی (ع)، به منزله تجدید بیعت با رسول خدا (ص) است. «ثُمَّ أَرْدَفْتَ‏ الْفَضْلَ‏ فَضْلًا وَ الْجُودَ جُوداً وَ الْكَرَمَ كَرَماً رَأْفَةً مِنْكَ وَ رَحْمَةً إِلَى أَنْ جَدَّدْتَ ذَلِكَ الْعَهْدَ لِي تَجْدِيداً بَعْدَ تَجْدِيدِكَ خَلْقِي... آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ صَدَّقْنَا وَ أَجَبْنَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فِي مُوَالاةِ مَوْلَانَا وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَخِي رَسُولِهِ وَ الصِّدِّيقِ‏ الْأَكْبَرِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى‏ بَرِيَّتِهِ».
  4. رابعاً، فلسفه وجودی امین‌الله در میان خلق، عبارت است از: حفظ دین خداوند، ملاکی برای تفکیک حق از باطل، مخزن اسرار الهی و شاهد و حاضری بر ظاهر و باطن اعمال خلایق. «الْمُؤَيَّدِ بِهِ نَبِيُّهُ وَ دِينُهُ الْحَقُّ الْمُبِينُ عَلَماً لِدِينِ اللَّهِ وَ خَازِناً لِعِلْمِهِ وَ عَيْبَةِ غَيْبِ اللَّهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّ اللَّهِ وَ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ شَاهِدِهِ فِي بَرِيَّتِهِ»[۲۷].

امین‌الله از مقام قرب نوافل[۲۸] عبور نموده، در مرتبه قرب فرائض است؛ رضا و غضب او مظهر رضا و سخط الهی است و اراده او فانی در اراده پروردگار است. در زیارت سیدالشهداء (ع) می‌خوانیم: «السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا مَنْ‏ رِضَاهُ‏ مِنْ‏ رِضَى‏ الرَّحْمَنِ وَ سَخَطُهُ مِنْ سَخَطِ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ وَ حُجَّتَهُ وَ بَابَ اللَّهِ وَ الدَّلِيلَ عَلَى اللَّهِ وَ الدَّاعِيَ إِلَى اللَّهِ»[۲۹].

از آنجا که همه مخلوقات پروردگار، امانات الهی هستند، در یک معنای عام می‌توان گفت که امام، امین خداوند در تربیت همه امانات الهی است. از این جهت، مقام امامت امام، علاوه بر نظام تشریع، در تکوینیّات نیز ثابت می‌شود. تعمیم خلق به همه مخلوقات، در عبارت«السَّلَامُ‏ عَلَی‏... أَمِينِ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏» که در زیارات حضرات ائمّه معصومین (ع) آمده، اشاره به همین مقام دارد؛ خصوصاً که در ادامه می‌فرماید: «وَ شَاهِدِهِ فِي بَرِيَّتِهِ» واژه «بَرِيَّتِهِ» همه مخلوقات را دربر می‌گیرد.

خداوند در قرآن از خزائن غیب خود سخن می‌گوید که همه علوم و اسرار الهی در آن قرار دارد. چنین گنج‌های الهی، کلیددارهایی نیاز دارد که امین بر اسرار الهی باشند. این ضرورت را هم البته در بیانات حضرات ائمّه (ع) به صورتی رمزگونه می‌توان کاوش و کشف کرد؛ بدین معنا که این ذوات مقدّسه، در تعابیر خود به مناسبت‌های مختلف، اسرار الهی را به گنج‌هایی تشبیه نموده‌اند که هر یک دارای کلیدهایی است. یک معنای امین‌الله بودن برای مقام امامت، همانا اشاره به کلیدداری آنان در مراتب عالی نظام خلقت است؛ چنان که امیرالمؤمنین علی (ع) درباره خود می‌فرمایند: «من خطبة له (ع) قال: أنا عندي‏ مفاتيح‏ الغيب‏، لا يعلمها بعد رسول اللّه إلّا أنا، أنا ذو القرنين المذكور في الصحف الأولى، أنا صاحب خاتم سليمان، أنا ولي الحساب، أنا صاحب الصراط و الموقف، قاسم الجنة و النار بأمر ربّي، أنا آدم الأوّل، أنا نوح الأوّل، أنا آية الجبّار، أنا حقيقة الأسرار، أنا مورق الأشجار، أنا مونع الثمار، أنا مفجّر العيون، أنا مجري الأنهار، أنا خازن العلم، أنا طود الحلم، أنا أمير المؤمنين، أنا عين اليقين، أنا حجّة اللّه في السّماوات و الأرض، أنا الراجفة، أنا الصاعقة، أنا الصيحة بالحق، أنا الساعة لمن كذّب بها، أنا ذلك الكتاب الذي لا ريب فيه، أنا الأسماء الحسنى التي أمر أن يدعى بها، أنا ذلك النور الذي اقتبس منه الهدى، أنا صاحب الصور، أنا مخرج من في القبور، أنا صاحب يوم النشور، أنا صاحب نوح و منجيه، أنا صاحب أيوب المبتلى و شافيه، أنا أقمت السّماوات بأمر ربّي، أنا صاحب إبراهيم، أنا سرّ الكليم»[۳۰].

نتیجه آنکه: فطرت انسان، یک امانت الهی است که در اختیار ما آدمیان قرار گرفته است، تنها رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) هستند که امین بر تصدّی امر خطیر پرورش و شکوفایی چنین امانتی در وجود انسان‌ها هستند. از این‌رو، کسی حق ندارد امانت الهی را در اختیار غیر امین خداوند قرار دهد و هرکس با تمکین از غیر، فطرت خویش را دست‌مایه تربیت غیر قرار دهد، در حقیقت از نور ولایت توحید، به ظلمت ولایت طاغوت درآمده است[۳۱]. همچنین، بنا بر آنکه فطرت انسانی منطبق بر دین خدا و قرآن است، امام امین الهی بر دین و کتاب خدا و هدایت انسان‌ها، بنا بر فطرت توحیدی آنها می‌باشد. در این سیاق است که در بیانات ائمّه (ع)، مقام امامت به طور مطلق در همه ابعاد، امری در اختیار امناء الهی برشمرده شده است[۳۲]

منابع

پانویس

  1. أنوار التنزیل و أسرار التأویل (ط. دارإحیاء التراث العربي، ۱۴۱۸ ﻫ.ق)، ج۴، ص۲۴۰.
  2. الدر المنثور فی التفسیر بالماثور (ط. کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ﻫ.ق)، ج۵، ص۲۲۶.
  3. الدر المنثور فی التفسیر بالماثور (ط. کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ﻫ.ق)، ج۵، ص۲۲۶.
  4. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۴۵۵.
  5. تفسیر الصافی (ط. مکتبة الصدر، ۱۴۱۵ﻫ.ق)، ج۴، ص۲۰۹؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۸۵؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۲۵، ص۱۸۷؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل (ط. دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ﻫ.ق)، ج۳، ص۵۶۴.
  6. خداوند درباره انفاق گوشت قربانی در حج می‌فرماید: ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ «هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد» سوره حج، آیه ۳۷. قاعده کلی در این باره آنست که عمل صالح ظرف اعتقاد پاک است و اصالت با اعتقاد درست است: ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ «سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و کردار نیکو آن را فرا می‌برد» سوره فاطر، آیه ۱۰.
  7. الکافی، ج۱، ص۱۸۳؛ و نیز: «عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِنَّمَا يَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللَّهَ فَأَمَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ اللَّهَ فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هَكَذَا ضَلَالًا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ تَصْدِيقُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ (ص) وَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ (ع) وَ الِائْتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى (ع) وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ هَكَذَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ»؛ و همچنین: «الْحُسَيْنُ عَنْ مُعَلًّى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ حَدَّثَنَا غَيْرُ وَاحِدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) أَنَّهُ قَالَ: لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ» (الکافی، ج۱، ص۱۸۰).
  8. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۴۵۵.
  9. البحر المحیط فی التفسیر (ط. دارالفکر، ۱۴۲۰ ﻫ.ق)، ج۸، ص۵۰۹.
  10. بحارالأنوار، ج۵، ص۳۱۱، باب ۱۵.
  11. وسائل الشیعة (ط. مؤسسة آل‎البیت (ع) ۱۴۰۹ﻫ.ق)، ج۲۸، ص۳۵۳.
  12. الکافی، ج۱، ص۴۱۳.
  13. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و سخنی استوار بگویید» سوره احزاب، آیه ۷۰.
  14. «تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
  15. مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۴۷.
  16. «و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۱۳.
  17. «بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
  18. تفسیر القمی (ط. دارالکتاب، ۱۴۰۴ ﻫ.ق)، ج۲، ص۱۹۸.
  19. «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
  20. عیون أخبار الرضا (ع) (ط. جهان، ۱۳۷۸ﻫ.ق)، ج۱، ص۳۰۶.
  21. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۴۵۹.
  22. الکافی، ج۱، ص۲۰۰.
  23. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۰۱.
  24. کامل روایت به شرح ذیل است: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ‏ أَنَّهُ‏ كَتَبَ‏ إِلَيْهِ‏ الرِّضَا (ع) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً (ص) كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ، كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ (ع) وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ‏ عِنْدَنَا عِلْمُ الْبَلَايَا وَ الْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ‏ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ وَ إِنَّ شِيعَتَنَا لَمَكْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ أَخَذَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ يَرِدُونَ مَوْرِدَنَا وَ يَدْخُلُونَ مَدْخَلَنَا لَيْسَ عَلَى مِلَّةِ الْإِسْلَامِ غَيْرُنَا وَ غَيْرُهُمْ نَحْنُ النُّجَبَاءُ النُّجَاةُ وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ (ع) وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِيَاءِ (ع) وَ نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صوَ نَحْنُ الَّذِينَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِينَهُ فَقَالَ فِي كِتَابِهِ- ﴿شَرَعَ لَكُمْ يَا آلَ مُحَمَّدٍ ﴿مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا قَدْ وَصَّانَا بِمَا وَصَّى بِهِ نُوحاً ﴿وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ يَا مُحَمَّدُ- ﴿وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى‏ فَقَدْ عَلَّمَنَا وَ بَلَّغَنَا عِلْمَ مَا عَلِمْنَا وَ اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ- ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ يَا آلَ مُحَمَّدٍ- ﴿وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ‏ وَ كُونُوا عَلَى جَمَاعَةٍ- ﴿كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ‏ مَنْ أَشْرَكَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍ‏ ﴿مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ مِنْ وَلَايَةِ عَلِيٍّ إِنَّ اللَّهَ يَا مُحَمَّدُ ﴿يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ مَنْ يُجِيبُكَ إِلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ (ع)» (الکافی، ج۱، ص۲۲۴).
  25. کامل الزیارات، النص، ص۱۸، الباب الثالث: زیارة قبر رسول الله (ص) و....
  26. کامل الزیارات، النص، ص۳۹، الباب الحادی عشر: زیارة قبر أمیرالمؤمنین (ع) و....
  27. إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۷۳.
  28. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ... مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ‏ بِهِ‏ وَ بَصَرَهُ‏ الَّذِي‏ يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» (الکافی، ج۲، ص۳۵۲: باب من أذی المسلمین و احتقرهم).
  29. کامل الزیارات، النص، ص۲۱۳.
  30. مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیرالمؤمنین (ع)، ص۲۶۸.
  31. ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ «آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
  32. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص ۱۲۸ ـ ۱۳۳.