سیره در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

سیره به‌معنای استمرار طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. وقتی سیره پیامبر یا امامان گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در زندگی بر آن روش عمل می‌کردند. سیره پیامبر (ص) و معصومان یکی از راه‌های دریافت معارف اسلامی است.

معناشناسی سیره

واژه‌شناسی لغوی

سیره بر وزن “فعله” اسم مصدر از فعل “سارَ ـ یسیرُ” است که در ادبیات و لغت، مصادر گوناگونی برای آن آمده است: “سَیر، مَسیر، تَسْیار، مَسیره و سَیرورَه”. این مصادر همه به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفته‌اند[۱] و بر این اساس، بسیاری نیز واژه “سیره” را به نوع حرکت و شیوه جریان داشتن و یا به عبارتی نوع، سبک و شیوه رفتار و کردار تعریف کرده‌اند[۲]. سیره روش در چیزی و به معنای سنت است؛ زیرا حرکت می‌کند و جریان می‌یابد[۳]، بنابراین گونه‌ای دوام و استمرار در معنای سیره نهفته است. خداوند متعال در قرآن، سیره را به مفهوم هیئت، صورت و شکل به کار برده است: ﴿قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى[۴].[۵]

معنای اصطلاحی

سیره در اصطلاح دینی به معانی طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. چنان‌که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از سیره، با عنوان نوع خاص رفتار و عملکرد انسان تعبیر می‌کند[۶]. وقتی سیره پیامبر یا امامان گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در زندگی بر آن روش عمل می‌کردند. گاهی هم اخلاق و سیره و سنّت به یک معنی به کار می‌رود. در برخی از موارد واژه “هَدْی” به‌معنای سیره و روش و هیئت ظاهری افراد به‌کار رفته است[۷]؛ یعنی اینکه افراد ظاهرالصلاح هستند یا بدعمل و بدرفتار.

از سده‌های نخستین تاریخ اسلام به بعد، محققان اسلامی در خلال جمع‌آوری احادیث بزرگان به ویژه رسول خدا (ص) به ثبت سیره آن حضرت در مجموعه‌هایی با عنوان مسند، سنن و غیر آن پرداخته‌اند و جنبه‌های مختلف زندگانی ایشان را مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار داده‌اند[۸]. در توصیف‌های دینی آمده است سیره پیامبر و اهل بیت آن حضرت را بشناسیم و همان‌گونه باشیم که آنان بودند و روش آنان را اسوه و سرمشق خویش قرار دهیم[۹].

سیره به معنای شرح حال

معنای دیگر سیره بیان شرح حال بزرگان است. این معنی از دو معنای پیشین گسترده‌تر است و اکنون رواج دارد. حاجی خلیفه درباره علم سیره می‌نویسد: “علم سِیر دربرگیرنده چند فن و بخش است: اسماء پیامبر، ویژگی‌ها، فضایل، جنگ‌ها، تولد و بعثت آن حضرت”[۱۰]. سیره ابن هشام، سیره حلبی و سیره ابن کثیر و... دربردارنده سرگذشت و رفتار پیامبرند. چون هدف از این گونه سیره نگاری‌ها، پیروی و الگوگیری است، دیدگاه‌های عقیدتی افراد نیز ارائه می‌شود.

سیره یعنی تاریخ زندگانی افراد از زوایای گوناگون. این معنا از سیره تفاوتی با تاریخ ندارد، جز اینکه تاریخ مربوط به سرگذشت تمام ملت‌ها و قوم‌هاست و سیره مربوط به سرگذشت انسان‌های برجسته و فرهیخته. این معنا از باب توسعه در معنای سیره است. به جهت نگاه خاص و احترام‌آمیزی که به سیره شده، درباره بزرگان به کار می‌رود؛ از این‌رو در تعریف سیره نوشته‌اند: تدوين تفاصيل حياﺓ أحد المشاهير و أعماله[۱۱]: [سیره] نگارش شرح زندگانی و رفتار یکی از بزرگان است.

کتاب‌های گوناگونی به عنوان سیره در شرح حال افراد نگاشته شده است: سیر الملوک یا سیاست‌نامه خواجه نظام الملک طوسی، سیر الأقطاب، سیر الأنبیاء و الائمه، سیرة ابن طولون، سیرة أجنبی، سیرة ابی بکر، سیرة الأسکندر، سیرة الأنبیاء، سیرة الصدیقة الکبری، سیرة القائم و...[۱۲]. دائرة المعارف اسلامیه که توسط مستشرقان نگاشته شده، سیره را به همین معنا دانسته است[۱۳]. حاجی خلیفه نیز علم سیره را به این معنا گرفته و نخستین کسی را که دراین باره کتاب نگاشته، محمد بن اسحاق (م۱۵۱) دانسته است[۱۴]. سیدحسن صدر این نظر را تأیید می‌کند[۱۵].[۱۶]

سیره

واژه‌شناسان معانی متعددی برای کلمه «سیره» ذکر کرده‌اند؛ مانند: روش، طریقه، سنت[۱۷]، سبک و نحوه انجام دادن کار، حرکت در روز، حرکت در شب و مطلق حرکت کردن و راه رفتن. سیره را مثل فطره بر وزن «فِعلَه» گرفته‌اند که بر نوع و سبک رفتار دلالت می‌کند[۱۸]. راغب اصفهانی می‌گوید: سیره به معنای حالتی است که انسان یا غیر او بر آن حالت زندگی می‌کند؛ چه آن حالت غریزی باشد و چه اکتسابی[۱۹]. چنان‌که سیره در قرآن به همین معنا به کار رفته است: ﴿سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى[۲۰].

به نظر اهل لغت یک نوع سیر و حرکت در قالب راه رفتن یا فعالیت‌های دیگر در مفهوم سیره نهفته است؛ همان‌گونه که مشتقات آن مانند سَارَ، سَيَرَ، يَسِيرُ و سِيرُوا به نوعی متضمن معنای رفتار و حرکت هستند. همچنین کاربرد مشتقات سیره در قرآن کریم به شکل امر: ﴿سِيرُوا فِي الْأَرْضِ[۲۱] و فعل مضارع: ﴿أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ[۲۲] ناظر به همین معناست. سیره در اصطلاح به معانی متفاوتی به کار رفته و تعریف واحدی که مورد وفاق همه اندیشمندان باشد، تاکنون درباره آن وجود ندارد. برخی از سیره‌شناسان آن را به معنای طریقه و حالت دانسته که برگرفته از مفهوم لغوی آن است[۲۳]. بعضی دیگر سیره را برابر با تاریخ و ثبت وقایع تاریخی قرار داده که دامنه وسیعی همانند تاریخ پیدا می‌کند[۲۴]. چنان که عرف تاریخ‌نویسان همین معنا را تأیید می‌کند و برداشت عمومی آنها از سیره، ذکر حوادث و سرگذشت افراد می‌باشد که سیره‌های تدوین یافته به وسیله آنان، گواه بر این امر است[۲۵]. همچنین سیره را بر چگونگی رفتار انسان نیز اطلاق کرده‌اند که شامل همه فعالیت‌های فرد می‌شود[۲۶].

شهید مطهری بیش از دیگران در مفهوم‌شناسی سیره سخن گفته است. ایشان هم‌وزن بودن سیره با هیئت «فِعلَه» را دلیل بر این قرار داده که این هیئت معنای خاصی به آن می‌بخشد و آن معنا عبارت از نوع و سبک خاص رفتار است. به نظر ایشان هر رفتاری را نمی‌توان اصطلاحاً سیره نامید؛ بلکه رفتاری که دارای روش و سبک ویژه باشد، مصداق سیره خواهد بود[۲۷]؛ چراکه هیئت مذکور در لغت عرب دلالت بر نوع و روش خاص دارد؛ چنان که اگر گفته شود جَلَسَتُ جِلْسَة نوع مخصوص نشستن را می‌رساند؛ برعکس اگر بگوییم جَلَسَتُ جَلْسَة به مطلق نشستن دلالت دارد[۲۸]. برخی دیگر از سیره‌نویسان بر همین اساس «سبک و قاعده رفتار» را معنای سیره دانستند که بنابراین قواعد حاکم بر رفتار فرد را باید جست‌وجو کرد[۲۹]. در مجموع دو معنا از تعریف‌های پیش‌گفته به دست می‌آید: یکی معنای عام که عبارت است از ثبت وقایع تاریخی و سرگذشت افراد، دوم معنایی خاص که سبک و قاعده رفتار می‌باشد. تفاوت این دو معنا علاوه بر میزان شمول و فراگیری، در این جهت نیز ظاهر می‌شود که سیره به معنای اول، یکی از مصادر سیره به معنای دوم است؛ یعنی از بررسی عملکرد افراد در طول زندگی او، می‌توان به سبک و روش رفتاری وی دست یافت[۳۰]. منظور از سیره در این نوشتار نزدیک به معنای دوم، رفتارهای نسبتاً ثابتف روش‌مند و ضابطه‌مندی است که از مجموع عملکرد فرد در عرصه زندگی وی قابل استخراج می‌باشد.

سیره به همین معنا در کلام امام حسین(ع) نیز به کار رفته است. آن حضرت ضمن وصیتی به محمد حنفیه فرمود: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»[۳۱]؛ «تصمیم دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و روش جد و پدرم علی بن ابی طالب(ع) را دنبال نمایم»؛ یعنی سبک و قانون رفتاری آنان را در اجرای احکام الهی پی گرفته، بدان عمل کنم.[۳۲].

سیره اخلاقی و تربیتی معصومین(ع)

نظر به آنچه در باب مفهوم‌شناسی سیره گفته شد، روشن است که در بررسی سیره، به دنبال هر نوع فعل و رفتار - از هر کس نیستیم؛ بلکه به دنبال مجموعه‌ای از اعمال و رفتار افراد حکیم و عاقلی هستیم که دارای ویژگی‌های خاصی هستند و صلاحیت رهبری و هدایت مردم را دارند. بر این اساس، صرفاً نقل تاریخ، حوادث، رویدادها و رفتار و گفتار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هدف این نوشتار نیست و نمی‌تواند برای ما کافی باشد. هرچند بر این باوریم که معصومین(ع) انسان‌های کاملی هستند و کوچک‌ترین رفتار و گفتار آنان دارای دلیلی حکیمانه است؛ چون همه رفتار آن بزرگواران دقیق و حساب شده است و بر اساس مصالح معین صادر گردیده؛ اما در این گفتار، سعی بر آن است که با تبیین رفتار و کردار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در فضاهای گوناگون زندگی، قواعد و سبک‌های خاص رفتاری آن عزیزان را برای ارائه به علاقه‌مندان به دست آوریم. با توجه به تعریف واژگان گفته شده، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین(ع) عبارت است از: «سبک، روش و قواعد خاص رفتار معصومین(ع) که از جنبه‌های گوناگون زندگی آنان، قابل استنباط است». بدین ترتیب، هر رفتاری که از معصوم(ع) سرزده است، چه در محیط فردی و عبادی و بدون توجه به دیگران، و چه در محیط اجتماعی و تربیتی به منظور اثر‌گذاری بر دیگران، منشأ استخراج سبک و روش کلی رفتاری ایشان قرار می‌گیرند.[۳۳].

ویژگی‌های سیره معصومین(ع)

تردیدی وجود ندارد که سیره معصومین(ع) با رفتار دیگران متفاوت است و نمی‌توان گفتار و رفتار ایشان را با افراد معمولی یکسان دانست؛ زیرا عملکرد معصومین(ع) دارای ویژگی‌ها و ظرافت‌هایی است که به هیچ وجه در رفتار دیگران یافت نمی‌شود. مهم‌ترین ویژگی‌های سیره معصومین(ع) که به لحاظ اخلاقی و تربیتی دارای اهمیت می‌باشند و با دقت در رفتار آن بزرگواران به دست می‌آیند، عبارتند از:

  1. منشأ الهی: یکی از خصوصیات سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) آن است که رفتار آن بزرگواران بر اساس خواست و اراده خداوند شکل گرفته است؛ به گونه‌ای که همه گفتار و رفتار آنان، مستند به وحی الهی هستند و در این حوزه قابل تفسیر و تبیین می‌باشند. ریز و درشت عمل ایشان، منطبق با دستورات خداوند است و کوچک‌ترین کاری بر خلاف احکام الهی انجام نداده‌اند. خداوند درباره پیامبر(ص) می‌فرماید: ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۳۴]. در جای دیگر نیز می‌فرماید: ﴿إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى[۳۵]؛ این بیان عام است و اختصاص به آیات قرآن و گفتار پیامبر(ص) ندارد، بلکه همه عملکردهای آن حضرت را شامل می‌شود؛ یعنی تمامی سخنان پیامبر(ص) که به عنوان احادیث نبوی معروف‌اند و همه رفتار آن حضرت که به سنت و سیره تعبیر می‌شوند، طبق وحی الهی صادر گشته‌اند[۳۶]. پیامبر(ص) هرچه کرد، از وحی آسمانی سرچشمه گرفته بود، آن را عمل نمود[۳۷]. چنان که پیامبر(ص) در جواب اعتراض جمعی از اصحاب به دلیل بستن درهای خانه‌هایشان به سوی مسجد، فرمود: ای مردم! من درها را نبستم و نگشودم و من شما را از مسجد بیرون نکردم[۳۸]؛ بلکه آنچه انجام دادم وحی الهی و فرمان خدا بود. بر این اساس، نه تنها سخنان پیامبر(ص) بر طبق وحی است، که اعمال و کردار او که سیره عملی آن حضرت را تشکیل می‌دهند نیز چنین است. پس از اثبات عصمت اهل بیت(ع) و این که پیامبر(ص) آنان را هم‌پای قرآن معرفی کرده است[۳۹]، تردیدی باقی نمی‌ماند که گفتار و رفتار آن بزرگواران، ریشه در کلام الهی دارد؛ یعنی هر عملی که در زندگی از آنان سرزده هماهنگ با قرآن کریم و اراده خدای متعال بوده است. امام علی(ع)، معصوم را چنین توصیف می‌کند: «الْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْإِمَامَةِ لَهُ عَلَامَاتٌ فَمِنْهَا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا صَغِيرِهَا وَ كَبِيرِهَا لَا يَزِلُّ فِي الْفُتْيَا وَ لَا يُخْطِئُ فِي الْجَوَابِ وَ لَا يَسْهُو وَ لَا يَنْسَى»[۴۰]؛ «پیشوای شایسته امامت، نشانه‌هایی دارد: معصوم بودن از تمام گناهان صغیره و کبیره، عدم لغزش در صدور حکم، پاسخ خطا ندادن و سهو و نسیان نداشتن». به همین دلیل در توصیف سخن و عمل معصومین(ع) آمده است: «كَلَامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَ وَصِيَّتُكُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ»[۴۱]؛ «سخن شما نور، دستور شما هدایت، سفارش شما پرهیزکاری و کار شما خیر محض است»؛ در جای دیگر نیز این گونه توصیف شده است: «الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ»[۴۲]؛ «(اهل بیت(ع) کسانی هستند که) از خداوند اطاعت می‌کنند، به فرمان او قیام می‌نمایند و رفتار آنها طبق اراده خداوند است».
  2. محتوای عمیق: ویژگی دوم سیره معصومین(ع) آن است که رفتار آنان همانند گفتارشان دارای محتوای ژرف و عمیق است. کلام و سیره پیامبر(ص) به فرموده آن حضرت، «جامع کلمه‌هاست»[۴۳] که می‌تواند با یک سخن و رفتار کوچک، یک دنیا مطلب را بیان کند. همچنین سیره سایر معصومین(ع) که هم‌پای سیره پیامبر(ص) هستند و ارتباط مستقیم با قرآن کریم دارند، دارای عمق و ژرفای عمیقند. شهید مطهری در این زمینه می‌گوید: «رفتار معصومین(ع) مثل گفتارشان دارای عمق است و نیاز به تبیین دارد؛ یعنی رفتار معصوم(ع) معنی و مفهوم ژرف و بلند دارد و باید در آن تأمل کرد تا عمق رفتار آنان را فهمید. اگر سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به خوبی فهمیده شود و تجزیه و تحلیل گردد، می‌توان از کوچک‌ترین رفتار آنان، مهم‌ترین قوانین اسلامی را استخراج کرد؛ چراکه یک کار کوچک ایشان به مثابه یک چراغ و یک نورافکن قوی برای انسان است تا مسافت‌های بسیار دور، نورافشانی می‌کند»[۴۴]. اگر کسی این پرسش را مطرح کند که چگونه محتوای عمیق داشتن با رفتار که صرفاً حرکات ظاهری است، قابل جمع می‌باشد، پاسخ روشن است؛ زیرا مشاهده می‌کنیم که با گذشت قرن‌ها، هنوز هم سیره امامان معصوم(ع) نیاز به تفسیر و تبیین دارد و هنوز زوایای پنهان آن برای فرهیختگان و دانشمندان روشن نشده است. سیره علی بن ابی طالب(ع) در زمان حیات رسول الله(ص) با رفتار او پس از رحلت پیامبر(ص)، سیره امام حسن مجتبی(ع) که حاضر به صلح با معاویه شد و سیره امام حسین(ع) که به هیچ وجه سازش با یزید را نپذیرفت و قیام عاشورا را رقم زد، نمونه‌هایی از رفتار این بزرگان هستند که با نوشتن صدها کتاب در این زمینه، هنوز هم ابعاد زیادی از سیره ره آن بزرگواران را به خوبی کشف نکرده‌اند. از این جاست که می‌توان به عمق و ژرفایی سیره معصومین(ع) پی برد.
  3. تفسیر و تبیین قرآن: همان‌گونه که گفته شد، سیره معصومین(ع) برخاسته از اراده خدا و مطابق با قرآن است؛ از این رو شناخت صحیح سیره آنان، به فهم قرآن کمک می‌کند. به خصوص سیره پیامبر اسلام(ص) که بسیاری از اسباب و شأن نزول‌های آیات قرآن را تشکیل می‌دهد و درک معنای واقعی آنان قرآن را آسان می‌گرداند. به عنوان نمونه، زمانی که آیه وجوب نماز، ﴿وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي[۴۵] نازل شد، مردم شیوه نماز خواندن را نمی‌دانستند. پیامبر(ص) فرمود: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي‌»[۴۶]؛ «این‌گونه که من نماز می‌گذارم، نماز به جای آورید». همچنین سیره امام علی(ع) در برخی موارد، شأن نزول آیات قرآن را بازگو می‌کند؛ چنان که مفسران گفته‌اند شأن نزول آیه ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۴۷] رفتار علی(ع) در «لیلة المبیت» بوده است که در بستر پیامبر(ص) خوابید»[۴۸]. مفسران عقیده دارند که برخی از آیات سوره «انسان»[۴۹] درباره نذر علی(ع) و فاطمه(س) است که طعام خود را سه روز پشت سرهم به هنگام افطار، به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند[۵۰]. بنابراین، سیره و رفتار معصومین(ع) مفسر و بیانگر قرآن کریم است و با شناخت آن می‌توان به حقیقت مفاهیم قرآن بهتر پی برد و معنای واقعی کلام خداوند را فهمید.
  4. ارائه ارزش‌های اسلامی: سیره معصومین(ع) در واقع تجسم عملی ارزش‌های اسلامی و کاربست آن در عمل و رفتار فردی و اجتماعی است.عملکرد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) تجلی دستورات و احکام اسلام است که در قالب عمل و رفتار عینی در معرض دید علاقه‌مندان به ارزش‌های دینی قرار گرفته است. آنچه در باب خصوصیات سیره آن بزرگواران ذکر شد، این مطلب را به اثبات می‌رساند که گفتار و رفتار آنان، تبلور عینی معارف اسلامی است که در قرآن کریم وجود دارند. اگر انسان به رفتار آن اولیای الهی توجه کند، افزون بر شناخت ارزش‌ها، نحوه عملیاتی کردن آنها را نیز به دست خواهد آورد؛ چراکه معصومین(ع) بر تربیت عملی، بیش از تربیت زبانی تأکید داشتند و همواره مردم را با رفتارشان به خوبی‌ها دعوت می‌کردند. امام صادق(ع) به دیگران توصیه می‌کردند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِأَعْمَالِكُمْ‌، وَ لَا تَكُونُوا دُعَاةً بِأَلْسِنَتِكُمْ»[۵۱]؛ «با کردار و رفتارتان مردم را به حق دعوت کنید، نه فقط با زبانتان». بنابراین، گذشته از قرآن و احادیث اسلامی که منبع اصلی معارف دینی هستند، سیره عملی معصومین(ع) نیز بیانگر ارزش‌های اسلام در تمام زمینه‌هاست. رفتار آنها در حوزه‌های مختلف زندگی و برخورد آنان با دیگران در محیط خانوده و جامعه با تک تک افراد، هم بایدهای اسلامی و هم چگونگی عمل به آن بایدها را نشان می‌دهد. از این روی، می‌توان یکی از ویژگی‌های سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را ارائه ارزش‌های اسلامی دانست. رفتار آنها چیزی جز عمل به ارزش‌های اسلامی نبوده است.
  5. جامعیت و شمول: از ویژگی‌های مهم سیره معصومین(ع) جامعیت و فراگیری دامنه آن است. سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) همه شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان را پوشش می‌دهد و هیچ گوشه‌ای از زوایای حیات آدمی، بیرون از دامنه سیره بره قرار نمی‌گیرد. جامعیت، غیر از عمیق بودن است؛ زیرا عمق، وصف عمودی و جامعیت، صفتی پهنایی است که گستره سیره را نشان می‌دهد. بر اساس این ویژگی، ابعاد مختلف زندگی انسان اعم از بعد دینی، اخلاقی، تربیتی، اجتماعی، اقتصادی و امثال آن، مشمول سیره است و در هر زمینه می‌توان شواهدی از سیره اخلاقی و تربیتی آن بزرگواران به دست آورد و به علاقمندان عرضه داشت. امام علی(ع) در این باره می‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ(ص) كَافٍ لَكَ فِي الْأُسْوَةِ وَ دَلِيلٌ لَكَ عَلَى ذَمِّ الدُّنْيَا وَ عَيْبِهَا وَ كَثْرَةِ مَخَازِيهَا وَ مَسَاوِيهَا»[۵۲]؛ «برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام(ص) را اطاعت نمایی تا راهنمای خوبی در شناخت بدی‌ها و عیب‌های دنیا و رسوایی‌ها و زشتی‌های آن برای تو باشد». علی(ع) در این گفتار، شخص پیامبر(ص) را به عنوان الگوی جامع زندگی معرفی کرده و تأسی به سیره آن حضرت را در شناخت بدی‌ها و خوبی‌های دنیا و همه شئونات زندگی کافی دانسته است؛ یعنی وجود رسول الله(ص) برای آموختن ارزش‌های دینی و انسانی کافی است و نیاز به الگوهای دیگر ندارد. شخصیت رسول خدا(ص) یک الگوی همیشه زنده و جاوید است که در طول تاریخ، یگانه رهبر و پیشوای همه بشریت به ویژه مسلمانان بوده و هست و اکنون نیز به عنوان یک سرمشق ماندگار و اسوه حسنه، فراتر از محدودیت‌های زمان و مکان می‌درخشد. شخصیت آن بزرگوار، منحصر به زمان خاصی نبوده و نیست، بلکه یک حقیقت فرازمان و جاودانی است که برای هر نسلی مطابق با واقعیت‌های زندگی آنان تبلور پیدا می‌کند. سیره پیامبر اکرم(ص) به اقیانوس بی‌کرانی می‌ماند که مملو از خوبی‌ها و فضایل انسانی است و هرکس می‌تواند به اندازه استعداد و توان خود، از آن منبع جوشان کمالات الهی توشه‌ای برگیرد. اهل بیت(ع) نیز مانند آن حضرت، شعاع وجودی‌شان به قدری گسترده و فراگیر است که در ظرف زمان و مکان نمی‌گنجد و برای همه بشریت، الگوهایی شایسته و نیکو هستند.

هر چند خصوصیات یادشده دربارهٔ ویژگی‌های معصومین(ع)، اختصاص به سیره اخلاقی و تربیتی آن بزرگواران ندارد و سیره آنان در همه زمینه‌ها از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است، ولی احراز این خصیصه‌ها در رفتار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به لحاظ اخلاقی و تربیتی ارزش خاصی دارد. خصوصیاتی مانند منشاء الهی داشتن و مبین قرآن بودن، نقش الگویی معصومین(ع) را بیش از پیش برجسته می‌سازد. ترکیب این ویژگی‌ها با صفات شخصیتی آن بزرگواران نظیر عصمت، طهارت ذاتی و علم بی‌پایان نیز به نقش اخلاقی و تربیتی ایشان می‌افزاید و آنان را به عنوان اسوه‌های جامع الهی به جامعه بشری معرفی می‌کند.[۵۳].

انواع سیره

سیره دارای انواع و اقسامی است که هر کدام در زمینه خاصی به کار می‌رود و در حوزه کاربرد خود، معتبر و تأثیرگذار است. در اینجا برای آشنایی مخاطبان، به انواع سیره به نحو مطلق، یعنی «سیره بما هی سیره» اشاره می‌شود، بدون آنکه تقسیم و حصر عقلی مد نظر باشد و یا همه اقسام مورد اشاره، محور بحث باشند. البته شاید بعضی انواع سیره که در ذیل ذکر می‌شوند، در این نوشتار مورد نیاز نباشند و یا میان آنها تداخل وجود داشته باشد، ولی هدف، آشناسازی دانش پژوهان با گونه‌های مختلف سیره است.

  1. سیره فردی: سیره فردی به رفتارهایی اطلاق می‌شود که بیشتر جنبه شخصی دارد و ناظر به عملکرد فرد است، نه دیگران. به عبارت دیگر، منظور از سیره فردی رفتار و مَشی است که هدف آن متوجه خود فرد است و اغلب به قصد خودسازی و تکامل روحی و معنوی فرد و یا جهت گذران زندگی صورت می‌گیرد؛ نظیر عبادات و یا کارهای معمول شبانه‌روزی. بنابراین، سیره فردی معصومین(ع) قلمرو وسیعی پیدا می‌کند و همه فعالیت‌های فردی آنان را فرا می‌گیرد. ساده‌زیستی، نظم، انضباط و امثال اینها، در حوزه سیره فردی قرار می‌گیرند؛ چون مربوط به خود فرد هستند و هدف از آنها انجام وظایف شخصی است.
  2. سیره اجتماعی: سیره اجتماعی در برابر سیره فردی قرار دارد و منظور از آن، رفتارهایی است که در ارتباط با دیگران انجام می‌گیرند و اگر فرد تنها باشد، به انجام آن اقدام نمی‌کند. تعاون و همکاری و حسن معاشرت را می‌توان در زمره سیره اجتماعی شمرد؛ چراکه همکاری در صورت وجود دیگران معنی پیدا می‌کند و اگر انسان تنها باشد، تعاون مصداق ندارد. به لحاظ ساختار ادبی هم تعاون بر وزن «تفاعل» است و دو رکن لازم دارد و بدون طرف دوم، محقق نمی‌شود. همچنین حسن معاشرت یک پدیده اجتماعی است و تحقق آن حداقل به دو نفر وابسته است تا مفهوم هم‌زیستی محقق گردد. رفتار انسان توأم با همکاری و حسن معاشرت وی با مردم، معنی بخش سیره اجتماعی او است. اگر این همکاری و رفتار نیکو در محیط خانواده بود، به سیره خانوادگی و اگر فراتر از آن در محیط اجتماع بود، به سیره اجتماعی تعبیر می‌شود.
  3. سیره اخلاقی و تربیتی: سیره در حوزه اخلاق و تربیت، با سیره در حیطه فردی و اجتماعی ارتباط نزدیک دارد. شاید با دید سطحی نتوان تفاوتی میان سیره فردی و اخلاقی و همچنین میان سیره اجتماعی و تربیتی قائل شد و تفاوت آنها را به دست آورد؛ زیرا سیره اخلاقی تفاوت چندانی با سیره فردی ندارد و هر دو ناظر به رفتارهای شخصی انسان هستند. سیره اجتماعی هم تمایز قابل توجهی از سیره تربیتی نداشته و هر دو در ارتباط با دیگران شکل می‌گیرند و ظرف وجودی آنها، فضای اجتماع است. تفاوت آنها در این است که سیره تربیتی به منظور دیگر‌سازی انجام می‌گیرد و سیره اجتماعی ممکن است چنین هدفی نداشته باشد. بدین ترتیب، اگر به مفهوم و کاربرد سیره در حوزه‌های مختلف دقت شود، تفاوت‌هایی هرچند جزئی میان آنها وجود دارد. سیره فردی نیز به یک اعتبار، اعم از سیره اخلاقی است؛ زیرا مفهوم اخلاق، متضمن ارزش است و وقتی از اخلاق سخن گفته می‌شود، یعنی کارهایی که ارزش مثبت دارند؛ از این رو، رفتارهای عادی مانند خوردن و آشامیدن یا رفتارهای غیر اخلاقی را نمی‌توان در حوزه اخلاق داخل کرد، ولی در عین حال، رفتار فردی بر آنها صادق است بر این اساس، سیره فردی، اعم از سیره اخلاقی است و منظور در اینجا، بحث پیرامون سیره اخلاقی می‌باشد که بخشی از رفتارهای فردی را تشکیل می‌دهد. نکته قابل توجه آن‌که سیره فردی معصومین(ع) از آن جهت که همراه با آداب و سنت‌های خاص است و اگر آن آداب و روش‌ها به خوبی تبیین گردد، جنبه آموزندگی و سازندگی بسیار خواهند داشت، سیره فردی آن بزرگواران هم مورد نظر خواهد بود. به عبارت دیگر، سیره فردی منتسب به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، جنبه اخلاقی به خود می‌گیرد و ارزشمند می‌شود. به عنوان نمونه، سیره فردی پیامبر(ص) در شستن دست‌ها قبل و بعد از غذا، با این که یک رفتار فردی است، ولی قابل تأسی بوده و آثار بهداشتی و تربیتی فراوان دارد. بدین ترتیب، تفاوت سیره اجتماعی و تربیتی نیز روشن می‌گردد؛ زیرا سیره اجتماعی به رفتارهایی گفته می‌شود که تنها در عرصه اجتماع شکل گرفته و هدف تربیتی نداشته‌اند، اما سیره تربیتی، جنبه دیگر‌سازی دارد و منظور از آن، پرورش دیگران و نهادینه کردن ارزش‌ها در وجود آنها در قالب رفتارهای عینی است. برای مثال، حسن معاشرت با مردم، گاه به عنوان رفتار اجتماعی مطرح فقط و به خاطر آن‌که کار پسندیده‌ای است انجام می‌گیرد و گاهی افزون بر آن، با هدف پرورش دادن دیگران با آن رفتار صورت می‌گیرد که همسایگان چنین رفتاری را فراگیرند و با هم رفتار نیک داشته باشند. بنابراین، سیره اجتماعی، فراتر از سیره تربیتی است و دامنه وسیع‌تری به خود می‌گیرد و ممکن است بخشی از رفتارهای اجتماعی جنبه تربیتی نداشته باشند.
  4. سیره قولی و فعلی: یکی دیگر از تقسیمات سیره، تقسیم آن به قولی و فعلی است؛ زیرا سیره، اعم از گفتاری و رفتاری است و سبک و روشی که معنای خاص سیره است، در هر دو حوزه، مصداق پیدا می‌کند. از آنجا که گفتار، نوعی رفتار است و می‌تواند سبک‌ها و روش‌های گوناگون داشته باشد، وقتی سیره مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، تنها رفتار منظور نیست، بلکه گفتار را هم شامل می‌شود. سخن نیز مانند فعل، اقسام مختلفی دارد و به گونه‌های متعدد قابل تقسیم است؛ مانند: سخن خطابی، حماسی، عاطفی، ادبی. سیره قولی، به اطوار و احوال گفتار اطلاق می‌گردد و به آن سبک و روش گفتاری گفته می‌شود که بعضی افراد، به ویژه اهل سخن، دارای نوع خاصی در ایراد خطابه هستند. برای مثال، شهید مطهری و مرحوم محمدتقی فلسفی از سخنرانان معروف معاصر، هر کدام شیوه مخصوصی در صحبت و سخن‌رانی داشتند. سیره فعلی هم، سبک و روش خاص انسان در عرصه فعل و عمل است که هر کس می‌تواند رفتار ویژه‌ای داشته باشد. ممکن است روش فردی در برخورد با مردم، شیوه مدارا و عفو و گذشت باشد و فردی دیگر خشونت و انتقام را شیوه رفتاری خویش قرار دهد. در سیره معصومین(ع) نیز این دو نوع سیره، قابل بازیابی است و برای هر یک نمونه‌های فراوانی می‌توان از گفتار و رفتار ایشان به دست آورد. امام علی(ع) در نامه سی و یکم نهج البلاغه ضمن ارائه دستورات تربیتی به فرزندش امام حسن مجتبی(ع)، ۱۱ بار کلمه «يَا بُنَيَّ‌» (ای فرزندم) را به کار برده و این امر، نشان‌دهنده سیره قولی ایشان در زمینه سخن گفتن با فرزند و راه و راهنمایی کردن اوست. احترام ایشان به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، بوسیدن، در آغوش گرفتن و نوازش کردن آنان، بیانگر سیره فعلی آن حضرت نسبت به فرزند می‌باشد. هر چند در این نوشتار، هم سیره قولی و هم سیره فعلی معصومین(ع) مورد نظر است، ولی تأکید بیشتر بر سیره عملی آن بزرگواران می‌باشد؛ زیرا تأثیر تربیتی آن، بیش از سیره قولی است.
  5. سیره عقلایی (بنای عقلا): سیره عقلا نیز از اقسام سیره است که در فقه کاربرد زیاد دارد و در علم اصول مورد بحث قرار می‌گیرد. در اصول فقه، درباره سیره یا بنای عقلا، بحث‌های مفصلی شده و نیازی به ذکر آن مطالب نیست. نفس سیره عقلا در بحث اخلاق و تربیت نقش چندانی ندارد[۵۴] و منظور از ذکر آن در اینجا، اطلاع و اشاره به تمام انواع سیره است. مرحوم مظفر در تعریف سیره عقلا می‌گوید: «توافق عقلای عالم ملت و مذهبی بر انجام یا ترک کاری را سیره عقلا گویند»[۵۵]. بر این اساس، سیره عقلا از همه انواع سیره، عام‌تر است و اختصاص به مسلمان و غیر مسلمان ندارد، بلکه همه عاقلان جهان را شامل می‌شود.
  6. سیره متشرعه (شرعی): رفتار پیروان یک شریعت بر عمل یا ترک یک کار، به سیره متشرعه تعبیر می‌شود. هر چند این اصطلاح عمومیت دارد و به همه شرایع اطلاق می‌گردد، ولی در مباحث فقه و اصول، به شریعت اسلام انصراف دارد. وقتی گفته می‌شود سیره متشرعه، سیره مسلمانان منظور است، نه سیره پیروان ادیان دیگر. مرحوم مظفر در این زمینه می‌گوید «سیره متشرعه، شرعی یا اسلامی، وفاق مسلمانان بما هم مسلمان بر فعل یا ترک امری است»[۵۶]. به نظر ایشان، تفاوتی میان سیره متشرعه، شرعی و اسلامی وجود ندارد و منظور از هر سه اصطلاح، موافقت مسلمانان بر انجام یا ترک کاری است. سیره متشرعه، اخص از سیره عقلا است و به بحث اخلاق و تربیت ارتباط چندانی ندارد.

از مجموع آن‌چه در باب انواع سیره گفته شد، در می‌یابیم که سیره معصومین(ع) در باب اخلاق و تربیت، اخص از همه اقسام سیره است و تاکنون، بحث علمی مستقلی درباره آن انجام نگرفته است. در این نوشتار، سعی داریم سیره اخلاقی و تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را تا آنجا که ممکن است به صورت مطلوب مورد بررسی قرار دهیم.[۵۷].

سیره معصوم

منابع

پانویس

  1. ر. ک: محمدمرتضی زبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۲، ص۲۵۲.
  2. ر. ک: ابوالحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس‌اللغة، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱؛ ابو القاسم حسن بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۲۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۶، ص۴۵۴؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.
  3. ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱.
  4. «فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به روال نخست آن، باز می‌گردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
  5. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص ۲۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۸۲؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۹.
  6. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۷۸.
  7. ابن اثیر جزری (مبارک)، النهایه فی غریب الحدیث، ج۵، ص۲۵۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۵۶: الْهَدْيُ: السّيرة و الهيئة و الطّريقة.
  8. برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر. ک: فصل اول کتاب سیره سیاسی معصومان (ع) در عصر حاکمیت، اثر نگارنده.
  9. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص ۲۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۷۰.
  10. مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.
  11. خلیل جر، لاروس المعجم العربی الحدیث، ص۶۸۸.
  12. شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۲، ص۲۷۶-۲۸۱.
  13. مستشرقین، دائرةالمعارف الاسلامیه، ج۱۲، ص۴۳۹-۴۵۸.
  14. مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.
  15. سیدحسن صدر، تأسیس الشیعه، ص۲۳۲.
  16. ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۶۹.
  17. المصباح المنیر، ج۱، ص۳۶۱. السِّيرَةُ: الطَّريقةُ في الشَّي‏ءِ وَ السُّنَّةِ (معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۶۱).
  18. لغت‌نامه، ص۱۲۲۴۱-۱۲۲۴۲؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج۱ و ۲، ص۶۹۰؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ص۳۳۶-۳۳۵، ماده سیر؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۶۱، لسان العرب، ج۶، ص۴۵۴.
  19. مفردات الفاظ القرآن، واژه سار، ص۴۳۳.
  20. «ما آن را به روال نخست آن، باز می‌گردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
  21. «روی زمین گردش کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
  22. «و آیا در زمین گردش نکرده‌اند؟» سوره روم، آیه ۹.
  23. المیزان، ج۱۴، ص۱۹۹.
  24. سیره سیاسی معصومان(ع)، ص۲۱.
  25. سیره‌های نوشته شده به وسیله تاریخ‌نگاران مانند سیره ابن هشام، سیره حلبی، سیره نبوی از ابن عساکر و امثال آن.
  26. سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۰.
  27. سیره نبوی، ص۴۵.
  28. سیره نبوی، ص۴۶.
  29. سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۰.
  30. سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۰.
  31. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص۳۲۹.
  32. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  33. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۳۴.
  34. «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۴-۵.
  35. «جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم» سوره انعام، آیه ۵۰.
  36. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۸۱.
  37. تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۴۸.
  38. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَا أَنَا سَدَدْتُهَا وَ لَا أَنَا فَتَحْتُهَا وَ لَا أَنَا أَخْرَجْتُكُمْ وَ أَسْكَنْتُهُ»؛ (تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۸۱).
  39. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي، أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ- كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ- وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي»؛ «من دو چیز نفیس و گرانبها من در میان شما می‌گذارم بعد از من تا زمانی که به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ یکی آن دو، بزرگ‌تر از دیگری است و آن کتاب خدا و ریسمانی کشیده در میان آسمان و زمین است؛ دوم، عترت و اهل بیتم هستند» (مسند احمد، ج۳، ص۳۵۱؛ طرایف، ص۲۷۱).
  40. بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۴.
  41. مفاتیح الجنان، زیارت جامع کبیره، ص۹۰۹.
  42. مفاتیح الجنان، زیارت جامع کبیره، ص۹۰۹.
  43. «أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ‌»؛ «خدا به من کلمات جامعه داده است» (امالی طوسی، ج۲، ص۹۸).
  44. سیره نبوی، ص۴۶.
  45. «و نماز را برای یادکرد من بپا دار» سوره طه، آیه ۱۴.
  46. بحارالانوار، ج۸۵، ص۱۷۹.
  47. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  48. المیزان، ج۲، ص۹۹ و ۱۰۰.
  49. ﴿يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا «به پیمان خود وفا می‌کنند و از روزی می‌هراسند که شرّ آن همه‌گیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۷-۸.
  50. المیزان، ج۲۰، ص۱۳۲.
  51. بحار الانوار، ج۵، ص۱۹۸.
  52. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.
  53. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۳۵.
  54. دروس فی علم الاصول، ج۱، اثبات صغری الدلیل الشرعی، ص۲۷۰-۲۸۶.
  55. اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۱.
  56. اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۱.
  57. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۴۲.