فضائل امام حسن مجتبی
مقدمه
بنابر آیات قرآن کریم مانند آیه سؤال و آیه تطهیر و آیه اولی الامر و احادیث متواتر مانند حدیث ثقلین، افضلیت در علم و مرجعیت علمی اهل بیت (ع) از جمله امام حسن (ع) ثابت است و در مقام عمل نیز این منزلت مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر روایات تفسیری قریب به ۴۰ آیه قرآن درباره امام مجتبی آمده است[۱]. جایگاه و مکانت علمی امام مجتبی در حدی است که امیرالمومنین (ع) برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده و پس از آنکه امام حسن (ع) حکم تمام شقوق و احتمالات مساله را تبیین کردند امیرالمومنین (ع) با تبسم فرمود: «صدقت یا بُنی»، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت نمود: ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾.[۲] بنا بر نقل منابع عامه، آن حضرت در سن نوجوانی در مسجد مدینه مینشست و مردم دور او گرد آمده و سؤالات و مشکلات دینی آنان را حل میفرمود و برتری وی بر دیگران آشکار بود[۳].[۴]
نمونهای از فضائل امام مجتبی (ع)
فضائل امام مجتبی(ع) در منابع حدیثی و تاریخی فراوانی از اهل سنت و شیعه بیان شده است. شاید از مهمترین آنها بتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- بنا بر نقل بسیاری از عالمان اهل سنت رسول خدا(ص) فرمود: حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند[۵]. کسی در میان اهل بیت به اندازه او به رسول خدا(ص) شباهت نداشت[۶]. از آن حضرت به سبط اکبر و ریحانه رسول خدا(ص) یاد شده و از اصحاب کسا است[۷]. به اتفاق شیعه و سنی، امام حسن(ع) در شمار اهل بیت(ع) و از مصداقهای آیه مباهله و آیه تطهیر است[۸] و خود آن حضرت به این ویژگی افتخار میکرد[۹]. بنا بر روایات بسیار، رسول خدا(ص) در مناسبتهای بسیار و به گونههای مختلف، دیگران را به دوست داشتن حسنین(ع) امر میفرمود و دوستی با خود را مشروط به دوست داشتن آن دو میکرد[۱۰]. پیامبر(ص) جنگ و صلح با امام علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) را جنگ و صلح با خود میدانست[۱۱].
- امام مجتبی(ع) سیمای پیامبران و هیبت سلاطین را داشت[۱۲]، به طوری که از عظمتش کسی بر او سبقت نمیگرفت[۱۳]. ابن عباس با آن جایگاه ویژهای که داشت، لگام مرکب حسنین(ع) را میگرفت تا سوار شوند و این کار را برای خود سعادت میدانست[۱۴]. هنگام طواف، انبوهی از مردم اطراف آن حضرت و برادرش امام حسین(ع) ازدحام میکردند[۱۵].
- عبادت: پانزده یا ۲۵ بار پیاده به حج رفت، در حالی که اسبهای نجیب پیشاپیش او در حرکت بودند[۱۶]. امام حسن(ع) سه بار نصف دارایی خود، و دو بار تمام آن را در راه خدا بخشید[۱۷] و به دلیل جود و بخشش بسیار به کریم اهل بیت مشهور شد. در وصف عبادت بیمانند امام حسن(ع) آمده است که هرگاه وضو میگرفت لرزه بر اعضای او میافتاد و رنگش تغییر میکرد. هنگامی که از آن حضرت در این باره سؤال شد، فرمود: شایسته است کسی که در مقابل خداوند بزرگ قرار میگیرد رنگش تغییر یابد و مفاصل اندامش به لرزه درآید[۱۸].
- بردباری: حلم و بردباری امام مجتبی(ع)، از خصائص نیکوی حضرت بود و کمتر نویسندهای از کنار آن بیتفاوت گذشته است. زمانی غلام امام حسن(ع) خطایی مستوجب تنبیه مرتکب شد و خطاب به ایشان عرض کرد: ﴿وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ﴾[۱۹]. امام فرمود: تو را بخشیدم. غلام عرض کرد: ﴿وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۲۰]، حضرت او را آزاد فرمود[۲۱]. همچنین یکی از غلامان حضرت پای گوسفندی را که مورد علاقه حضرت بود، شکست. از غلام سبب پرسید. گفت: هدفش ناراحت کردن امام بوده است. امام(ع) در پاسخ فرمود: اما من تو را با آزادی در راه خدا خوشحال میکنم. بر پایه روایت دیگری فرمود: با آزادی تو، آن (شیطان) که تو را فرمان به این کار داده است غمگین میکنم[۲۲].
- پاکزبانی: این فضیلت از اصول مهم در زندگانی امام حسن(ع) است، تا آنجا که معاویه گفت: کسی نزد من محبوبتر از حسن بن علی(ع) به هنگام سخن گفتن نبود و مایل نبودم و دوست نداشتم از سخن گفتن باز ایستد. هیچگاه از او ناسزا و سخن ناخوشایندی نشنیدم، جز یک بار و آن هنگامی بود که میان او و عمر و پسر عثمان بن عفان بر سر قطعه زمینی اختلاف شد. عمرو از پیشنهاد حسن بن علی(ع) در حل اختلاف راضی نشد و حسن فرمود: جز آنچه بینی او را به خاک مالد، چیزی نزد ما برای او وجود ندارد! و این تنها سخن ناخوشایندی بود که از وی شنیدم[۲۳].
- خردورزی: اندیشهورزی از مسائل اساسی در سیره امام حسن(ع) است و در این باره فرمود: در شگفتم از کسی که در خوراک خود اندیشه میکند، اما تدبری در واردات فکری خود ندارد، او از آنچه، جسمش را میآزارد، پرهیز دارد؛ اما پرهیزی از وارد شدن اندیشههای ناسالم به قلب خود ندارد[۲۴]. آن کس که ادب ندارد عقل ندارد...، سرآمد عقلورزی معاشرت نیک با مردم است. با بهره از عقل است که سعادت دنیا و آخرت فراهم خواهد شد و کسی که فاقد عقلانیت باشد از هر دو محروم خواهد بود[۲۵]. آن حضرت همه را به مداومت بر تفکر و اندیشهورزی فراخوانده و تفکر را سرآمد همه خوبیها دانسته است[۲۶].
- خدمت به بندگان خداوند: امام(ع) هم خود به یاریرسانی به دیگران توجه داشت و هم به دوستان و شیعیانش توجه میداد. ابن عباس گوید: حسن بن علی(ع) به طواف مشغول بود که مردی از شیعیان برای پرداخت قرض خود یاری خواست. امام فرمود: مالی نزد خود ندارم. مرد گفت: بدهکار با دیدن شما مرا مهلت خواهد داد و از زندانی شدن رها خواهم شد. امام(ع) طواف خود را قطع کرد و به همراه مرد رفت. گفتند: فراموش کردهاید که در حال طواف هستید؟ فرمود: از پدرم از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: کسی که در پی برآورده کردن مشکل برادر مؤمن خود باشد، مانند کسی است که نُه هزار سال خداوند را عبادت کرده است، در حالی که روزهایش را روزهداری کرده و شبهایش را به عبادت برخاسته است[۲۷].
- فروتنی و سادهزیستی: امام(ع) با وجود بهرهمندی از امکانات بسیار، فروتن و سادهزیست بود. روزی در مسیر حضرت تعدادی از فقرا بودند که نان روی زمین گذاشته در حال خوردن بودند. آنان از حضرت خواستند هم غذا شود. حضرت با بیان آیه شریفه ﴿إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ﴾[۲۸] از مرکب پایین آمد و با آنان مشغول خوردن نان شد. سپس آنان را به خانه خود دعوت کرد، از آنان پذیرایی نمود و لباسهایی را به آنان بخشید[۲۹].[۳۰]
اخلاق و روحیات
امام حسن (ع) بردبار و متین بود. به گواهی مخالفان وی همچون مروان و معاویه[۳۱] نرم سخن میگفت و از درشتگویی پرهیز و آداب معاشرت را رعایت میکرد[۳۲]. در گشایش مشکلات دیگران پیشگام بود[۳۳]. با بیادبان به خود، بسیار مناسب رفتار میکرد، به گونهای که مایه شرمندگی آنان میشد[۳۴]. حال دیگران حتی حیوانات را مراعات میکرد و هنگام غذا خوردن، اگر حیوانی بدو مینگریست، از غذای خود به وی میداد[۳۵]. بخشنده بود[۳۶] و تقاضا کننده را رد نمیکرد[۳۷] و با خرسندی مبالغ درخوری هدیه میداد؛ حتی به کسانی که از او درخواست نکرده بودند[۳۸]، چنان که برای حفظ آبرو دریغی از بخشیدن پول به شاعران نداشت[۳۹] و در همان حال بسیار زاهد بود[۴۰]. سه بار برای خدا نیمی از دارایی خود را به فقیران بخشید[۴۱]. پیاده بسیار به حج میرفت و پس از نماز صبح تا هنگام بر آمدن آفتاب بر جای خود در مسجدالنبی مینشست[۴۲]. بسیار با حیا بود و چگونگی پوشش بدن، حتی هنگام رفتن به آب فرات گویای این مطلب است[۴۳].[۴۴]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در فلسفه اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت پیامبر خاتم
منابع
- زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲
پانویس
- ↑ ر.ک: الامام المجتبی (ع) مهجة قلب المصطفی، ص ۱۷.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۳. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۳۵۵. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۸.
- ↑ ر.ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص ۱۶۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۱.
- ↑ ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۳؛ ترمذی، سنن، ج۵، ص۳۲۱.
- ↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۵؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۵.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۷؛ عیاشی، تفسیر، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ قمی، تفسیر، ج۲، ص۶۷ و ۱۹۳؛ طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۶۲.
- ↑ احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۹۶۱.
- ↑ احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۹۶۲.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۱۷۶؛ ج۴، ص۹.
- ↑ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۱۱؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۳۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۷۹.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۴۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۱۱؛ این روایت برای امام حسین(ع) نیز نقل شده است. ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۰.
- ↑ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۱۳-۱۱۴؛ ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۷-۳۸.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۱۸۰.
- ↑ «همان کسان که در شادی و رنج میبخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردماند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ «همان کسان که در شادی و رنج میبخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردماند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
- ↑ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۱۹۱؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۳۵۲.
- ↑ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۵.
- ↑ الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه، ج۱، ص۲۸۰؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۵۲.
- ↑ راوندی، الدعوات، ص۱۴۴-۱۴۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱، ص۲۱۸.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۹۴؛ بحارالأنوار، ج۷۵، ص۱۱۱.
- ↑ ورام، مجموعه ورام، ج۱، ص۵۲.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۰؛ ابن فهد حلی، عده الداعی و نجاح الساعی، ص۱۷۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۴۸.
- ↑ «ناگزیر خداوند آنچه پنهان میدارند و آنچه آشکار میکنند میداند؛ بیگمان او سرکشان را دوست نمیدارد» سوره نحل، آیه ۲۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۳، ص۱۸۷.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۸۳.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۳۰۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۲۷.
- ↑ الطبقات، خامسه ۱، ص۲۸۰-۲۸۱.
- ↑ نک: الکافی، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹؛ الفصول المهمه، ج۲، ص۷۰۷.
- ↑ مناقب، ج۴، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۴۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۵۲.
- ↑ نک: مناقب، ج۴، ص۱۸.
- ↑ زهر الآداب، ج۱، ص۶۷.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۴۵، ۲۴۸.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۷۶.
- ↑ نک: رجال نجاشی، ص۳۹۱.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۶.
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۷۴.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۵۷۹؛ مناقب، ج۴، ص۱۹.
- ↑ داداشنژاد، منصور، مقاله «حسن بن علی»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱، ص۲۳.