آزادی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آزادی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • منظور از این کلید واژه تمام تعالیمی است که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به مدارا و عدم اجبار در دین و نفی سیطره‌گری دینی تأکید شده و محدوده پیام رسول را تبلیغ و تبیین و تشویق و انذار می‌داند و به صراحت از پیامبر خواسته شده که زمینه انتخاب و اختیار دیگران را فراهم کند و نه اینکه اجبار و چیره‌گری کند[۱].
  • آزادی، آزادگی، آزادمردی و آزادمنشی، واژه‌های مترادفی برای رهایی انسان از بندهای شهوت و خوی‌های پست و رذیلت‌های نفسانی هستند. آزادگی آدمی گوهری است در وجود او که به کمک آن توانسته خود را از اسارت‌های دنیوی برهاند. انسان آزاده از دنیای فانی و نکوهیده رهیده و خود را به قله‌های انسانیّت نزدیک کرده است. آزادگی از جمله کمالاتی است که زمینه بروز دیگر کمالات را در آدمی به‌وجود می‌آورد. از این‌رو انسان‌ها باید مرتبه‌ای از آزادگی را در خود به وجود‌ آورند و موجبات رشد و تعالی آن را در خود فراهم کنند. امام (ع) برترین پرستش را پرستش آزادگان بیان می‌کند، چنان‌که درباره پرستش خدا می‌فرماید: "ای خدا، تو را نه به‌دلیل ترس از کیفر و نه به طمع بهشت پرستیدم، بلکه تنها از این‌رو پرستیدم که تو شایسته پرستشی. تنها کسی که دارای روح آزاداندیش و رسته از اسارت شهوت‌هاست، می‌تواند چنین روح پرستنده‌ای داشته باشد. از این‌رو فرمود: اگر خداوند به سبب نافرمانی‌اش، مردم را بیم نمی‌داد باز هم فرمان‌برداری‌اش واجب بود تا سپاس نعمتش را بگزارند[۲][۳].
  • راه رسیدن به کمال آزادی و آزادگی، رهایی از غیر خدا و تن به بندگی او دادن است و اگر آدمی تن به این امر ندهد، موهبت آزادی و آزادگی را از دست خواهد داد. هر که شرایط بندگی را فراهم کند، اهل آزادی و آزادگی می‌شود و هر که آزادی را در وجود خود استوار نکند، به بردگی کشانده خواهد شد. از این‌رو به فرزند خویش سفارش می‌کند که بنده کس مباش که خدا تو را آزاد آفرید[۴] و دلیل رسالت پیامبر را این گونه بیان می‌دارد: پس خدا محمّد (ص) را به‌راستی برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بت‌ها برون آرد، به عبادت او وادارد، از پیروی از شیطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند[۵][۶].
  • امام (ع) در مقام خلیفه و والی نیز مردمان را به‌سوی آزادی و آزادگی هدایت می‌کند، چنان‌که در نخستین خطبه حکومتی خود، تمام فرزندان آدم را "آزاد آفریده شده" می‌داند و در سفارش‌های خود، مردمان را به آزادی از قید و بندهای دست‌و‌پاگیر دنیا فرامی‌خواند: آیا آزاده‌ای نیست که این ته‌مانده بی‌ارزش را به اهلش واگذارَد و خود را اسیر دنیا نکند؟! به‌هوش باشید که ارزش شما تنها بهشت است، پس خود را جز بدان مفروشید[۷]. انسان‌ها اگر بتوانند آزادانه این خرده‌طعام برجای مانده از دنیا را به کنار نهند و آن را برای اهل دنیا واگذارند، از پستی رها و به انسان‌هایی وارسته و آزاد تبدیل خواهند شد. از این‌رو در کلامی می‌فرماید "سبک‌بار شوید تا برسید"[۸]. انسانی می‌تواند سبک‌بار باشد که دل از تعلقات دنیوی برچیده و به مقام آزادگی رسیده باشد. چنین انسانی در هر شرایطی آزاده است، هر چند در رنج و محنت گرفتار شود. انسان آزاده می‌تواند در سایه صفت آزادگی واجد خصوصیات نیکو شود[۹].

اصول و مبانی آزادی

  1. ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ[۱۰]. مشیت حق آن است که همه مردم مؤمن نباشند و ایمان با اراده و انتخاب انجام گیرد و در نتیجه کسی مجبور نشود و از این جهت پیامبر نمی‌تواند مجبور کند.
  2. ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَی فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا[۱۱].
  3. ﴿هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کَافِرٌ وَمِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ[۱۲].
  4. ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ[۱۳].
  5. ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ[۱۴].
  6. ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ[۱۵].
  • نتیجه: در این آیات این نکته‌ها مطرح گردیده و نتیجه به دست می‌آید:
  1. توجه به مشیت حق در دعوت به دین ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا[۱۶].
  2. توجه دادن و هدایت کردن به اینکه دعوت پیامبر برای خودشان است و بس: ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَی فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ...[۱۷].
  3. پیامبر دعوت می‌کند خواه کسی می‌خواهد مؤمن شود و می‌خواهد کافر. ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ[۱۸].
  4. مشیت حق برایمان همه مردم نیست ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا[۱۹] و لذا عده‌ای مؤمن و عده‌ای کافر می‌شوند.
  5. پیامبر مسئول و وکیل گمراهی دیگران نیست: ﴿وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ[۲۰]
  6. پذیرش واقعیت اختلاف و چندگانگی عقیده مبنا و روش پیامبردر دعوت دیگران.
  7. مشیت حق در راهنمایی و هدایت، بر زور و اجبار و بکارگیری روش‌های غیر اختیاری (تکوینی) برای ایمان آوردن نیست: ﴿إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ[۲۱][۲۲].

قلمرو رسالت پیامبری

  1. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا[۲۳]. گویی خداوند حکمی داده که قلمرو رسالت پیامبری بشارت و انذار مشخص شده است.
  2. ﴿وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا[۲۴]. وظیفه پیامبری دعوت گری و نشان دادن چراغ و روشنایی بخشی است
  3. ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۲۵]. تا آنجا تبلیغ و بشارت و انذار می‌دهد که حجت را بر دیگران تمام کند
  4. ﴿فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۲۶]. وظیفه‌ای جز رساندن پیام به صورت آشکار ندارد
  5. ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۲۷]. روش او در دعوت (به جای زور و تحکم و خشونت) با حکمت و موعظه نیک و در صورت جدال، جدال احسن است.
  6. ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي[۲۸]. راهنمایی و هدایت و دعوت به بصیرت روش اصلی پیامبر
  7. ﴿قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا[۲۹]. پیامبر کسی جز انسانی فرستاده شده، نیست که از ترتیبات بشری برای هدایت استفاده می‌کند و در این آیات فلسفه دعوت پیامبرو شیوه برخورد او با مخالفان و قلمرو مسئولیت ایشان مطرح گردیده که همه جا روح حق انتخاب و آزادی و عدم بهره‌گیری از روش اجبار در آن جلوه‌گر است[۳۰].

پیامبر و آزادی عقیده

  1. ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۳۱].
  2. ﴿لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ[۳۲].
  3. ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ[۳۳].پیامبر وکیل و نگهدارنده ایمان مردم نیست.
  4. ﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ[۳۴].
  5. ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۳۵].
  6. ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۳۶].
  • نتیجه:از این آیات این مطالب استفاده می‌شود:
  1. توجه به مشیت حق در دعوت به دین و قدرت اختیار انسان که خداوند او را مختار آفریده است ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا[۳۷] و وظیفه پیامبر در هدایت و رسالت دین، بیان دین و وحی الهی و بشارت و هشدار است.
  2. پیامبر در رسالت دعوت به دین، چیره‌گری ندارد: ﴿لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ[۳۸].
  3. کراهت در دین چون عقیده ناظر به قلب و دل است، و در دل تصرف ممکن نیست، بی‌فایده و بی‌ثمر است: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۳۹].
  4. پیامبر در رسالت خود جبار و مجبور کننده و تحمیل کننده نیست: ﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ[۴۰]
  5. وظیفه پیامبر هدایت با دلیل آشکار و توضیح و تبیین ما انزل الله است: ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۴۱][۴۲].

پیامبر و آزادی اندیشه

  1. ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۴۳]. اکراه و اجبار در دین نیست و وظیفه پیامبر آشکار ساختن راه رشد از بی‌راهه است.
  2. پیامبر با اکراه و اجبار نمی‌خواهد که دیگران مؤمن شوند: ﴿أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۴۴].
  3. لازمه شنیدن و مقایسه کردن، فراهم شدن فرصت طرح عقاید و شنیدن دیدگاه‌ها است: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[۴۵].
  4. خداوند پیامبر حفیظ و وکیل مردم قرار نداده است: ﴿وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ[۴۶].
  5. در جامعه دینی باید چنان امنیت فکری و اعتقادی باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با امنیت خاطر در فراغت بال، کلام الهی را بشنود: ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۴۷].
  6. پیامبر کتاب خدا را ابلاغ می‌کند تا مردم بتوانند تدبر و تفکر در آن کنند: ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۴۸].
  • از این آیات این نکته‌ها استفاده می‌شود:
  1. پیامبر: نمی‌تواند کسی را به فکر و اندیشه‌ای اکراه کند، چون در دین که مهم‌ترین و برجسته‌ترین آزموزه‌اش توحید و رهایی از بت پرستی است، مبارزه با طاغوت است که مظهر ایستادگی در برابر استبداد است از سوی پیامبران تعلیم داده شده است، همچنین گفته شده این دین اجبار شدنی نیست: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۴۹].
  2. وقتی که پیامبر حق ندارد کسی را اکراه کند تا مؤمن شود، حق ندارد بر اندیشه‌ای اجبار کند ﴿أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۵۰].
  3. خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که بشارت به کسانی که سخن را می‌شنوند و بهترین را انتخاب می‌کنند و این در صورتی است که پیامبر زمینه طرح آراء و عقائد گوناگون را فراهم کرده، تا زمینه شنیدن و انتخاب کردن فراهم شده است، وگرنه در فضای استبداد جائی برای طرح گفته‌ها و اندیشه‌های مخالف به وجود نمی‌آید: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[۵۱].
  4. خداوند پیامبر را حفیظ و وکیل مردم قرار نداده است: «﴿وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ[۵۲].
  5. در جامعه دینی باید چنان امنیت فکری و اعتقادی باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با امنیت خاطر در فراغت بال، کلام الهی را بشنود، و احساس ظلم و محدودیت نکند و این محدودیت باعث موضع‌گیری شود و برای مشرکین هم باید فضای امن ایجاد گردد که به توانند بدون ترس سخن حق را بشنوند «﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۵۳].
  6. پیامبر کتاب خدا را ابلاغ می‌کند تا مردم بتوانند تدبر و تفکر در آن کنند و لازمه تفکر و تدبر داشتن آزادی اندیشه است «﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۵۴][۵۵].

پیامبر و آزادی اجتماعی

  1. ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ[۵۶] ای پیامبر تنها تو یادآوری کننده هستی، تو چیره‌گر نیستی
  2. ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ[۵۷] پیامبر ارشاد و راهنمایی می‌کند، هر کس خواست ایمان می‌آورد و هر که نخواست، نمی‌آورد و اجبار نمی‌شود
  3. ﴿كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ[۵۸] نزول قرآن برای اندرز دادن است تا هر که بخواهد
  4. ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ[۵۹] کتاب الهی چیزی جز ذکر و یادآوری نیست.
  5. ﴿إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا[۶۰]. کتاب الهی تذکره و یادآوری است که هر کس بخواهد بتواند به سوی پروردگار راهی باز کند
  6. ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا[۶۱]. پیامبران بشیر و نذیر هستند
  7. ﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ[۶۲].
  8. ﴿فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۶۳].
  • از این آیات استفاده می‌شود:
  1. محدوده تصرف پیامبر تصرف تکوینی نیست؛ ابلاغ پیام است ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ[۶۴]
  2. کسانی با همه تلاش‌های پیامبر کافر منافق و مشرک می‌شوند و این در فضای اختیار و عدم اجبار طبیعی است ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ[۶۵]
  3. پیام تذکر می‌دهد و در اراده آنها تصرف نمی‌کند: ﴿كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ[۶۶]
  4. مسئولیت پیامبر ذکر و مبشر و منذر بودن است «﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ[۶۷].
  5. پیامبر در دعوت مردم به دین چیره‌گر و جبار نیست: «﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ[۶۸][۶۹].

پیامبر و آزادی: آزادی سیاسی

  1. ﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ[۷۰] ضرورت بهره‌گیری پیامبر از آرای مردم
  2. ﴿وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ[۷۱] جامعه ایمانی ساخته پیامبر جامعه‌ای است که شور و مشورت نهادینه شده است
  3. ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ[۷۲] یکی از مهم‌ترین مصداق امر به معروف و نهی از منکر نصیحت حاکمان با استفاده از برخی روایات که می‌گوید: «إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر» [۷۳]
  4. ﴿إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ[۷۴] نصیحت به پیامبر نباید پی آمدی داشته باشد و کسی مؤاخذه شود.
  • نتیجه: از این آیات استفاده می‌شود:
  1. مردم دارای حق رأی و شخصیت مستقل هستند و لذا پیامبر وظیفه دارد که با همه آنها، حتی خطا کاران بخشیده شده و مورد استغفار مشورت کند و منزلت اجتماعی مورد مشورت واقع شدن آنها را رعایت کند: «﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ[۷۵].
  2. حق نظارت بر حاکمان و و ظیفه امر و نهی کردن آنها در برابر کارهای نیک و دیدن کارهای زشت و منکر و امر و نهی کردن آنها وظیفه‌ای که پیامبر تأکید می‌کند و لذا حق اعتراض و انتقاد دارند. «﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ[۷۶]»
  3. مسلمانانی که انتقاد می‌کنند مصونیت دارند: ﴿إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ[۷۷][۷۸].

پیامبر و آزادی فرهنگی

  1. ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۷۹].
  2. ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ[۸۰].
  3. ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۸۱]
  4. ﴿هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ[۸۲].

*نتیجه: از این آیات این نکته‌ها استفاده می‌شود:

  1. هر انسانی چه مرد وچه زن نصیب خود را از تلاش خویش می‌برند ﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ[۸۳]
  2. فعالیت اقتصادی، به جز جائی که ستم و بهره‌کشی از دیگران باشد، آزاد است: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ[۸۴]
  3. پیامبر دین را برای به زحمت و در رنج افکندن دیگران نیاورده است: ﴿هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ[۸۵]
  4. استفاده از نعمت‌های الهی و حق انتخاب مسکن، شغل، همسر آزاد است[۸۶].

پیامبر و آزادی اقلیت‌های مذهبی

  1. ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ[۸۷]. امکان تحقیق برای مخالفان و ایجاد امنیت حتی در جنگ
  2. ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۸۸]. روش گفتگو و مجادله احسن برای دعوت به دین
  3. ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ[۸۹]. جبار نبودن پیامبر
  4. ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۹۰]. همزیستی مسالمت آمیز با اقلیت‌های دینی و نیکی و عدالت با مخالفان
  5. ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۹۱].
  6. ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۹۲].
  • نتیجه: از این آیات استفاده می‌شود:
  1. پیامبر اقلیت‌های مذهبی را پذیرفته است و با آنها تعامل می‌کند: «﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ[۹۳].
  2. پیامبر مأمور است که با آنها (در صورت عدم محاربه) گفتگوکند و حقایق دین را بیان کند: «﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۹۴].
  3. پیامبر وظیفه دارد که اگر با آنها مجادله می‌کند، مجادله احسن کند: «﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۹۵].
  4. با کسانی که نمی‌جنگند از هر دینی که باشند، نه تنها حق آزادی دارند، بلکه پیامبر وظیفه دارد، با نیکی و قسط برخورد کند. «﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ[۹۶][۹۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۶.
  2. نهج البلاغه، حکمت ۲۸۲، «لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللَّهُ [سُبْحَانَهُ‏] عَلَی مَعْصِیَتِهِ لَکَانَ یَجِبُ أَلَّا یُعْصَی شُکْراً لِنِعَمِه‏»
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 48- 49.
  4. نهج البلاغه، نامه ۳۱، «وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً »
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷، « فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (ص) بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّیْطَانِ إِلَی طَاعَتِه‏»
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 49.
  7. نهج البلاغه، حکمت ۴۴۸
  8. نک: نهج البلاغه؛ خطبه ۲۱، «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 49.
  10. «و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  11. «بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود و هر که گمراه گشت بی‌گمان به زیان خویش گمراه می‌گردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.
  12. «اوست که شما را آفرید، برخی از شما کافر و برخی مؤمنید و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره تغابن، آیه ۲.
  13. «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن)؛ سوره کهف، آیه ۲۹.
  14. «و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  15. «اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه ای فرو می‌فرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند» سوره شعراء، آیه ۴.
  16. «و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  17. «بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود..». سوره یونس، آیه ۱۰۸.
  18. «هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
  19. «و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  20. «و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  21. «اگر بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه‌ای فرو می‌فرستیم تا فروتنانه بدان گردن نهند» سوره شعراء، آیه ۴.
  22. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۶-۳۷.
  23. «ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیم‌دهنده فرستاده‌ایم» سوره احزاب، آیه ۴۵.
  24. «و فراخواننده به خداوند به اذن وی، و چراغی فروزان» سوره احزاب، آیه ۴۶.
  25. «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
  26. «و آیا جز پیام‌رسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.
  27. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  28. «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
  29. «بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۳.
  30. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۷-۳۸.
  31. «و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  32. «تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۲.
  33. «و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  34. «و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.
  35. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  36. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  37. «و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند» سوره یونس، آیه ۹۹.
  38. «تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۲.
  39. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  40. «و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.
  41. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  42. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۸.
  43. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  44. «آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  45. «پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  46. «و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  47. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  48. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  49. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  50. «آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  51. «پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  52. «و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  53. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  54. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  55. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۹-۴۰.
  56. «پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.
  57. «هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
  58. «نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است که هر کس خواهد از آن پند می‌گیرد» سوره مدثر، آیه ۵۴-۵۵.
  59. «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره تکویر، آیه ۲۷.
  60. «بی‌گمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.
  61. «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
  62. «و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.
  63. «و آیا جز پیام‌رسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.
  64. «پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.
  65. «هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
  66. «نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است که هر کس خواهد از آن پند می‌گیرد» سوره مدثر، آیه ۵۴-۵۵.
  67. «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
  68. «و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.
  69. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۰-۴۱.
  70. «پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  71. «و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.
  72. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  73. بحار الانوار، ج ۱۰۰، صص ۷۵ و ۸۹ و ۹۳.
  74. «چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست» سوره توبه، آیه ۹۱.
  75. «پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  76. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  77. «چون خیرخواه خداوند و پیامبرش باشند گناهی نیست؛ (آری) بر نیکوکاران ایرادی نیست» سوره توبه، آیه ۹۱.
  78. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۱-۴۲.
  79. «مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
  80. «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.
  81. «خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.
  82. «او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.
  83. «مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای» سوره نساء، آیه ۳۲.
  84. «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.
  85. «او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.
  86. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۲-۴۳.
  87. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.
  88. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  89. «ما به آنچه می‌گویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی از این روی هر کس را که از وعده عذاب من می‌هراسد با قرآن پند بده!» سوره ق، آیه ۴۵.
  90. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
  91. «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
  92. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  93. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان» سوره توبه، آیه ۶.
  94. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  95. «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
  96. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
  97. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۳-۴۴.