رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
رابطه عرش با علم معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
پاسخ نخست
آیتالله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در اینباره گفته است:
«اخبار وارده در حقیقت عرش است و این که عرش بر علم و قدرت اطلاق شده. حامل عرش نیز دارای این علم و قدرت است؛ و این علم و قدرت ملک عظیم است که خداوند به حامل عرش عنایت فرموده. به این عنایت عرش مَثَل اعلای الهی است و لذا، صحیح است به حامل عرش نیز مَثَل اعلی گفته شود و مراد به مثل اعلی در آیه کریمه قرآن ﴿وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ ﴾[۱] اوست. دلیل این موضوع روایات بسیاری است که ائمه (ع) فرمودهاند: ماییم مثل اعلای الهی. و ماییم حامل عرش پروردگار[۲]. امام سجاد (ع) میفرماید: تمثال تمام خلایق در عرش است.[۳]. پس حامل عرش دارای علم و قدرتی است که بدین وسیله، بر همه مخلوقات دانا و تواناست[۴]»[۵]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم افتخاری در پایاننامه «بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد» در اینباره گفته است:
«یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ علم امام به آن اشاره شده است، عروج روح امام به آسمان در هر شب جمعه و افزایش علم امام بعد از این اتفاق است، این منبع علم امام به قدری مهم است که امامان در جواب اصحابشان فرمودهاند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام میشود. صفار روایاتی را نقل میکند مبنی بر اینکه در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیاءِ از دنیا رفته و ارواح اوصیاء و امامی که در میان مردم است "یعنی امام هر زمان"، به آسمان عروج کرده و هفت بار دور عرش الهی طواف کرده و خداوند را تسبیح و تقدیس میکنند و بعد در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز میخوانند و بر میگردند، آنگاه پیامبران و اوصیاء و روح وصی زنده، در درون خودشان احساس شادی زیادی میکنند و به امام زنده و امامان دیگر، الهامی از علم میشود، که علمشان افزایش پیدا میکند. امام صادق (ع)، در تعلیل این نکته میفرماید، اگر چنین نباشد، علم ما تمام میشود. بنا به روایات نقل شده در کافی، در هر شب جمعه، روح امامی که در میان شماست "امام زمان شما"، به همراه ارواح پیامبران و امامان درگذشته، به آسمان عروج کرده و هفت دور عرش الهی را طواف کرده و در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز خوانده و سپس به بدن مادی خود بر میگردد و وقتی صبح میشود، علم امامی که در میان شماست "امام زمان شما" به مقداری زیادی افزوده شده است. امام باقر (ع) به این نکته اشاره میکند، که علم امام همیشه باید در حال افزایش باشد و اگر این علم افزایش پیدا نکند، ایشان بدون علم میشوند، و افزایش علم امام هم به این صورت است که ابتدا این علم جدید به پیامبر اکرم (ص) عرضه شده و سپس از طریق ایشان، به امامان بعد از خودش تا به من برسد. طبق این مبنا، این افزایش علوم شامل پیامبر اکرم (ص) و امامان قبلی هم میشود و اینگونه نیست که علم امام فعلی، از علم امامان قبل از خودش و پیامبر اکرم (ص) بیشتر باشد. عرضه اعمال انسانها به امام: خداوند با عرضه اعمال انسانها به امام، علم امام را در مورد اعمال و رفتار انسانها افزایش میدهد و همین امر به امامت امام کمک کرده و او بهتر میتواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد. در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای امام، از شیخ صدوق نقل کردیم، به این نکته تصریح میکرد که یکی از مسائلی را که امام در آن ستون نور میبیند، اعمال انسانهاست[۶] خداوند به این وسیله، امام را از اعمال انسانها مطلع میکند. کلینی در روایتی از امام رضا (ع) نقل میکند که ایشان با استناد به آیه شریفه ﴿ وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ [۷] میفرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه میشود. امام رضا (ع) در این حدیث شریف، علی (ع) را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن میداند و این گونه به شیعیانش اعلام میکند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است[۸]»[۹]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین صالحی مالستانی در مقاله «علم غیب و علم لدنی پیامبر» در اینباره گفتهاست:
«امام خمینی در یکی از مواردی که بحث علم پیامبران را به عنوان شأن برتر آنان مطرح میکند پیامبران را حاملان عرش الهی دانسته و عرش را در یک معنا به معنای علم تفسیر مینماید که در نتیجه پیامبران (ع) و اهل بیت عصمت (ع) به عنوان حاملان علم الهی مطرح میشوند، البته علم فعلی حق، نه علم ذاتی خداوند متعال که آن مخصوص ذات مقدسش میباشد، بیان امام در یک مورد چنین است: "بدان که در باب "عرش" و "حَمَله" آن اختلافاتی است… گرچه به حسب باطن اختلافی در کار نیست؛ چون در نظر عرفانی و طریق برهانی، عرش… گاهی اطلاق بر "علم" شده، که شاید مراد از علم "علم فعلی" حق باشد که مقام ولایت کبری است. و حمله آن چهار نفر از اولیاء کمّل است در امم سالفه: نوح (ع) و ابراهیم (ع) و موسی (ع) و عیسی (ع). و چهار نفر از کمّل است در این امّت: رسول ختمی (ص)، و امیرالمؤمنین (ع)، والحسن (ع)، والحسین (ع).[۱۰] در این بیان امام، پیامبران اولوالعزم الهی و ائمۀ معصومین (ع) به عنوان حاملان "عرش" الهی که در یک معنا به معنای علم الهی است، یاد گردیده است. امام خمینی در جای دیگر با تمسک به روایاتی از امام صادق (ع) و امام کاظم (ع)، حمل علم را از شئون پیامبر (ص) دانسته که در آن روایات نیز همان هشت نفر ذکر گردیده است و در روایت دیگر آمده که حاملان عرش چهار نفر از ما و چهار نفر از کسانی که[حق] بخواهد هستند. که در آن عرش را به علم معنا کرده است.[۱۱] همانگونه که امام برای عرش معانی متعدد در نظر گرفته و یکی از معانی یا احتمالات را همان مفهوم علم دانسته است، در تفسیر المیزان نیز پس از ذکر سه قول دربارۀ عرش و ذکر آیۀ ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ﴾[۱۲] و ﴿سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ﴾[۱۳] که دربارۀ حاملان عرش الهی است و همچنین آیۀ ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۱۴] که بعد از ذکر استیلای حق به عرش بلافاصله به علم فراگیر الهی اشاره مینماید، آنگاه علامه میفرماید: "پس مراد از عرش مقام علم است، همانگونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است"[۱۵]» [۱۶].
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن وکیلی در دو مقاله «علم غیب امام» و «غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)» در این باره گفته است:
|
۴. آقای دکتر رستمی و خانم آلبویه؛ |
---|
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آلبویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» و مقاله «بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام» در اینباره گفتهاند:
امام صادق (ع) به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ امام (ع) فرمود: چون شب جمعه شود رسول خدا (ص) به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام میشد. محمد بن سلیمان دیلم از پدرش نقل میکند که به امام صادق (ع) گفت قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم. امام (ع) فرمود: اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود. محمد بن سلیمان عرض کرد: پس این زیادی چیست؟ امام (ع) فرمود: در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام. محمد بن سلیمان عرض کرد: چیزی به علم خود افزوده کنید که بر رسول خدا (ص) نهان بود. امام (ع) فرمود: نه، دستور علم تازه از خدا به فرشته رسد و فرشته آن را نزد رسول خدا برد و گوید یا محمد پروردگارت تو را چنین و چنان فرموده است. پیامبر به فرشته میفرماید آن را نزد علی ببر، پس او نزد علی آید و او فرماید آن را نزد حسن ببر و او هم فرماید آن را نزد حسین بر و همچنین به هر یک از ائمه عرضه شود تا به ما رسد.[۲۰] در برخی از احادیث معتبر منقول است که در هر شب جمعه، روح مقدس رسول (ص) و ارواح مطهر امامان گذشته و روح امام زمان (ع) را رخصت میدهند که به آسمانها عروج نمایند تا به عرش اعظم الهی رسند و سپس با سرور فراوان و علوم بی پایان به سوی بدنهای خود برگردند و نیز اعمال هر یک از امت را از نیکان و بدان در هر صبح و شام و هر هفته و ماه به ایشان عرضه میکنند و درها و دیوارها و درهها و کوهها مانع علم ایشان نمیشود و آنچه در مشرق و مغرب عالم واقع شود بر آن مطلع میگرداند.[۲۱] از امامان (ع) روایت شده که علم ایشان هر روز و هر لحظه افزایش مییابد. زراره از امام باقر (ع) پرسید: آیا برای شما چیزی از علوم هست که رسول خدا آن را نمیدانست؟ امام (ع) فرمود: هرگاه علمی به ما دهند اول آن را بر رسول خدا عرضه کنند، سپس بر همه امامان تا به ما برسد»[۲۲].
|
۵. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
«عرش در لغت چیزی است كه سرش پوشیده و سقف دارد، جایگاه زمامدار هم به اعتبار اینكه بر بلندی قرار دارد عرش نامیده شده است. برخی دیگر گفتهاند که عرش عظیم جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استواء یافته و مراد از عرش، عقل کلی و روح اعظم است. هر مرتبه وجودی که محیط به مادونش باشد، عرش آنها است، چنان که عرش روحانی که عقل اول است، به جمیع حقایق روحانیه، جسمانیه، و عرش جسمانی به جمیع اجسام محیط است. همه عرشها مظهر عرش اعظم است که بزرگترین عرشها است، زیرا اسم رحمان بزرگترین اسم الله است و بر عرش استوا یافت ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[۲۴]. حضرت رسول (ص) فرمود: هیچ مخلوقی نیست مگر این که صورت آن در زیر عرش است. پس عرش همه چیز را در بر میگیرد. شیخ صدوق مینویسد: عرش به معنای تمام خلقت و یا علم است ایشان در ادامه بیان میکنند که از امام صادق (ع) درباره آیه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾ سؤال شد، امام (ع) فرمودند: عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل میکنند که هر یک بر هشت طبقه عالم اشراف دارند. در روایت دیگری آمده است که عرش را که علم است چهار نفر از اولین یعنی حضرت نوح (ع)، حضرت ابراهیم (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و چهار نفر از آخرین یعنی حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) حمل مینمایند. ایشان به این دلیل حاملان عرش هستند که انبیای قبل از پیامبر اکرم (ص) بر چهار شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بودهاند و بعد از پیامبر (ص) نیز علم از ایشان و علی (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) به دیگران انتقال مییابد»[۲۵]. |
۶. آقای افقی (هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)؛ |
---|
آقای داوود افقی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات» در اینباره گفته است:
«از جمله مواردی که میتوان از آن به عنوان منبعی برای علم اهل بیت نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمانها و عرش در هر شب جمعه میباشد. در روایات آمده است که روح امام پس از عروج با روح انبیاء و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی میپردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمیگردند. نمونه ای از روایات:"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم" [۲۶]. "عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"[۲۷]. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان " بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) يَزْدَادُونَ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَة " نقل شده است [۲۸]»[۲۹].
|
۷. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون)؛ |
---|
آقای رنجبر، در مقاله «کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام» در اینباره گفته است:
«یکی دیگر از راههای ازدیاد و کسب علم خاصّ امام، عروج روح ایشان و روح پیامبر اکرم (ص) در شبهای جمعه به عرش است؛ و هنگام برگشتن روح به بدن کسب علم کرده بودند؛ آن چنان که در حدیث مفضل از امام صادق (ع) است: "قال: انّ لَنا فِی کلّ لیلة جمعة سروراً. قلت: و ادک الله و ما ذاک؟ قال: ادا کان لیلة الجمعة وافَی رسول الله (ص) العرشَ وَ وافَی الائمه (ع) معه و وافَینا معهم، فلا تَرُدُّ ارواحُنا ابداننا الا یعلم مستفاد، و لولا ذلک لا نفدنا". و در پایان حدیث میفرمایند: اگر این گونه به ما علم افزوده نشود، هر آینه علم ما پایان مییابد»[۳۰].
|
۸. آقایان خاکپور، نصیری و خانم معینالدینی؛ |
---|
آقایان حسین خاکپور، علی اکبر نصیری و خانم نعیمه معینالدینی در مقاله «تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم» در اینباره گفتهاند:
«واژه "عرش" در بسیاری از آیات قرآن به کار رفته است. از جمله: ﴿وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ﴾[۳۱] و ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ﴾[۳۲] واضح است که منظور از "عرش" در این آیات شریفه، تخت نیست. خداوند سبحان خود را تمجید و تعظیم میکند به اینکه او پروردگار عرش است؛ و آیات شریفه دلالت میکنند که عرش، مخلوق، مدبر، مملوک خدای تعالی و مربوب تحت ربوبیت اوست. امام صادق (ع) در تفسیر آیه: ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ﴾[۳۳] و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچکس نمیتواند تقدیر کند.[۳۴] روایت شریف، دلالت بر نامتناهی بودن معلومات این علم (عرش) به حسب واقع و خارج نمیکند، بلکه ظاهراً منظور از آن بیان گستردگی و فراوانی آن علم و امتناع تقدیر آن به وسیله عقول و علوم بشری است. از امام رضا (ع) روایت شده که ایشان فرمود: "عرش اسم علم و قدرت است. عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آنگاه حمل را به دیگری، آفریدهای از آفریدههایش، نسبت میدهد. زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است. و آنان حاملین علم اویند".[۳۵] امام صادق (ع) نیز فرمودند: عرش را صفات گوناگون و زیادی است. عرش را در مورد هر سببی وضع و صفتی خاص در قرآن است. آیه ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۳۶] و ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[۳۷] یعنی بر ملک دست یافت. و این ملک کیفیت و حالات اشیاست. و عرش هنگام وصل از کرسی جداست. زیرا این دو، دو باب بزرگ از ابواب غیبها هستند و هر دوی آنها غیباند و در غیب بودن به هم مقرون و نزدیکاند. کرسی باب ظاهر غیبی است که مطلع بدع و شروع از آن ست و اشیا همه از آن هستند. و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، ّحد، مکان مشیت، و صفت اراده، و علم الفاظ، حرکات، ترک، علم عود و بدء، همه در آن است. پس عرش و کرسی دو باب علماند نزدیک به هم. زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم عرش نهانتر از علم کرسی است. به همین جهت خدا فرموده است: ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۳۸] یعنی صفت عرش بزرگتر از صفت کرسی است و آن دو در صفت نزدیکاند. راوی میگوید: عرض کردم فدایت شوم. پس چرا عرش در فضیلت با کرسی قرین و مجاور است؟ فرمود: زیرا علم کیفیت و حالات در کرسی است و باب ظاهر از ابواب بداء و مکان آنها و حد رتق و فتق آنها در آن است پس این دو قرین و مجاورند و یکی از آن دو دیگری را در فضل حمل میکند و علما با مثل ادعای خود را بیان کرده و بر آن ستدلال میکنند. زیرا خداوند متعال هر کس را بخواهد مورد رحمت خود قرار میدهد. و او قوی و عزیز است. به جهت اختلاف صفات عرش خدای تبارک میفرماید: ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۳۹] و این صفت عرش وحدانیت است.(...) عرش وجود عقلی و اجمالی اشیا نیست. نباید تصور شود که عرش وجود تجردی اشیاست که از حدود، تقدیرات، زمان و مکان مجرد است. زیرا این روایت و حدیث نخست - که در باب عرش نقل شد- با این تصور و ّ توهم منافات دارند و آن را منع میکنند زیرا معلومهایی که در این روایت برای عرش بیان شده (کیف و حد و..) همگی در مرتبه تفصیل و تقدیرند. و در روایت آمد، که مراد این است که هیچ یک از مردمان نمیتوانند با عقول و افهام خودشان عرش را تحدید و تقدیر کنند، و این به آن معنا نیست که عرش تقدیری ندارد و مجرد از تقدیر است.(...) خداوند میفرماید: ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾[۴۰] روشن است که کرسی خدا که آسمانها و زمین را در بر گرفته است چیزی نیست که از چوب و آهن و ... ساخته شود و گستردگی آن هم از باب احاطه توانایی و سلطه، یا احاطه علمی و شهودی است؛ و بدیهی است که احاطه توانایی داشتن بر چیزی، به وسیله احاطه علمی به آن حاصل میشود.(...) با توجه به روایات، وجه اقتران و افتراق عرش و کرسی در این است که هر دو در غیب بودن مقرون هستند؛ یعنی هر دوی آنها علم حقیقیاند و غیب به وسیله آنها معلوم و شناخته میشود؛ و چون معلومهای آنها اموری حادث و دارای تقسیمات هستند، پس علم و احاطه به آنها هم پیش از مرتبه وقوعشان بر معلوم خارجی و در مرتبه غیب بودن، منقسم به اقسامی خواهد شد. پس عرش و کرسی دو باب برای این غیبها خواهند بود، همانند دو کلید برای آنها. اما وجه افتراق؛ آنچه به وسیله کرسی معلوم میشود غیبی است که مطلع شروع، بدء، ایجاد و عالم شهادت همه از آن است. پس کرسی، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد و در مرتبه ایجاد آن. بنابراین، کرسی فقط به عالم شهادت احاطه دارد، اما عرش هم به عالم شهادت و هم به غیر آن از اموری که کرسی کاشف و شامل آن نیست؛ و این مقدار فضل و زیادی برای عرش است. چنانکه حضرت فرمود: "زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم آن نهانتر از علم کرسی است".[۴۱](...) نتیجه گیری: بر اساس معارف مطرح شده در روایات، علم الهی، چه در مرتبه ذات و چه در مرتبه علم به موجودات، علم بلامعلوم، است و منظور از مبحث عرش و کرسی، که در آیات مطرح شده و از دیرباز اندیشمندان در آن اختلاف داشتهاند، بر مبنای روایات وارد شده، همین علم الهی است که تبیین آن از طرف ائمه (ع)، علم بلامعلوم، است. اما نتیجه مهمی که در تبیین مفهوم عرش و کرسی به دست میآید، این است که:
|
۹. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين). |
---|
خانم زهرةالسادات میرترابی حسینی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم لدنی در قرآن و حدیث» در اینباره گفته است:
«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن میداند. لغویون، به "جای سقفدار" عرش اطلاق کردهاند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیدهاند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: ﴿ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ﴾[۴۳]. چنانچه آیۀ ﴿ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا ﴾ [۴۴]. تأیید مینماید، صورت جمیع حوادث و وقایع، به نحو اجمال، نزد خدا حاضر، و بر او معلوم است. پس عرش، همانگونه که مقام تدبیر عام عالَم است و جمیع موجودات را در جوف خود جای داده، مقام علم نیز هست. و به همین جهت، به دنبالِ "استوا بر عرش"، مسأله علم به جزئیات احوال موجودات آسمانی و زمینی، ذکر شده است. زیرا علم، از لوازم تدبیر است[۴۵]. در روایات نیز عرش، نامِ علم و قدرت خداوند، حاملان آن، حاملان علم خداوند خوانده شده است. در گفتگویی که بین امیرالمؤمنین (ع) و جاثلیق صورت گرفت، منقول است که آن حضرت فرمود:همانا خدای تعالی عرش را از چهار نور آفرید: .... و آن دانشی است که خداوند به حاملین عطا فرموده است و آن نوری است از عظمت او، پس خدا به سبب عظمت و نورش، دلهای مؤمنان را بینا کرده... پس کسانی که عرش را حمل میکنند، دانشمندانی هستند که خدا، علم خود را به آنها عطا فرموده[۴۶]. حدیث جالبی نیز از امام صادق (ع) وارد شده که گویا به مقام "عرش" اشاره دارد. امام صادق (ع) میفرمایند: خداوند بین خود و امام، ستونی از نور، قرار داده با آن به امام مینگرد و امام با آن به خداوند نظر میکند، پس اگر بخواهد چیزی بداند، به آن نور نگاه میکند، پس آن چیز را میشناسد[۴۷]. مرحوم علامه مجلسی مراد از "يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ" را در حدیث فوق، "افاضاته علیه و نظره إلیه" معنی کرده که کنایه از غایت عرفان امام است»[۴۸]. |
پرسشهای وابسته
- منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)
- رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه روح یا روح القدس با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا ارتباط با ارواح میتواند یکی از منابع علم معصوم باشد؟ (پرسش)
- رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه تحدیث با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه رؤیای صادق با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کشف یا شهود با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه ام الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کتاب اعمال با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علمالکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مقام راسخان در علم با علوم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عمود نور با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده میشود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
- آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)
- آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ و مثل برتر از آن خداوند است؛ سوره نحل، آیه: ۶۰.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۲۹۹.
- ↑ روضه الواعظین، ج۱، ص۴۷ (مجلس سوم)؛ بحارالأنوار، ج۵۸، ص۳۶، ح۵۸.
- ↑ اطلاق عرش بر علم و قدرت در چندین روایت کریمه وارد شده است؛ مراجعه کنید به: الف: الکافی، ج۱، ص۱۲۹ کتاب التوحید، باب العرش و الکرسی، ح ۱و ۲ و ۶ حدیث اوّل این باب - که قرائن صحت آن بسیار است - به تفصیل خود در بحارالأنوار، ج۳۰، ص۵۳ - ۸۲ آمده است. ب: روایت تفسیر القمی، ج۱، ص۸۵ و غیر آن از جابر، از امام باقر (ع). ج: کلام امام صادق (ع) به عبدالله بن سِنان، در حدیث صحیح مروی در التوحید صدوق، ص۳۲۷، ح۲. د: کلام امام صادق (ع) به مفضل منقول در معانی الأخبار، ص۲۹. این عرش، که علم است همان نور الأنوار است. چنان که امام سجاد (ع) در حدیث صحیح مروی در تفسیر القمی، ج۲، ص۲۳ (تفسیر سوره اسراء) فرمودهاند. و نور الأنوار نور حضرت محمد (ص) و آل طیبین و طاهرین (ع) اوست؛ چنان که روایات آن را در مستدرک سفینه البحار در لغت «نور» ج۱۰، ص۱۶۳ و «عرش» ج۷، ص۱۵۳ و«ابی» ج۱، ص۴۱ آوردهایم. اما این که آنان: حاملان عرش هستند، روایات بسیاری علاوه بر آن چه گذشت بر آن دلالت می کند. از آن جمله روایاتی است که در بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۰۵. باب این که آنان خزینه داران علم خدایند وحاملان عرش او. و در ج۲۴، ص۸۷ باب ۳۳: در این که آنان حاملان عرش رحمان هستند از ابواب الآیات النازله فیهم نقل شده است
- ↑ علم غیب، ص۱۳۹.
- ↑ «وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.
- ↑ و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.
- ↑ «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا (ع) قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا (ع)ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع)»؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.
- ↑ بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۷۲، ۷۳
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ – ۲۷۳.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، پیشین، ص ۷۷ – ۷۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۳۲، کتاب التوحید باب العرش و الکرسی، حدیث ۶٫.
- ↑ (کسانی که عرش خداوند را برمیدارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی میستایند و بدو ایمان میآورند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کردهاند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار)، سوره مبارکه غافر، آیه ۷.
- ↑ (که (خداوند) آن را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان چیره گردانید و آن قوم را در آن (شب و روز) ها بر زمین افتاده میدیدی، گویی تنههای خرمابنهایی فرو افتادهاند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۷.
- ↑ (اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ آنچه به زمین درون میرود یا از آن برون میآید و آنچه از آسمان فرود میآید یا به آن فرا میرود میداند و هر جا باشید او با شماست و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست)، سوره مبارکه حدید، آیه ۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص ۱۵۶ – ۱۶۲٫.
- ↑ علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، شماره ۸۸.
- ↑ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص ۸۸.
- ↑ از ابی بصیر نقل شده گفت شنیدم امام صادق علیه السلام می فرماید: به تحقیق به ما در شب و روز افزوده میشود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید. ابو بصیر گفت: فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می آورد؟ امام فرمود: به تحقیق از میان ما کسانی هستند که (آن را) می نگرند، و از میان ما کسانی هستند که (علم) در دل ایشان به شکل مفصل قرار می گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت میکشند. به ایشان عرض کردم چه کسی آن (علم) را برای شما میآورد، فرمود مخلوقی که با عظمت تر از حضرت جبرئیل و میکائیل است؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)
- ↑ شیخ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۸۹.
- ↑ علامه مجلسی، حق الیقین، ص۴۵.
- ↑ علم امام.
- ↑ بررسی دیدگاههای تفسیری عرفانی درباره علم امام، فصلنامه اندیشه نوین دینی، شماره ۴، ص۱۶.
- ↑ «بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه؛ آیه ۵.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۹۱.
- ↑ بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶.
- ↑ بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵.
- ↑ کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.
- ↑ بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۲.
- ↑ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام.
- ↑ (و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۱۷.
- ↑ (و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست)، سوره مبارکه هود، آیه ۷.
- ↑ (اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ ابن بابویه ۱۳۹۸؛۳۲۷؛ مجلسی ۱۴۰۴ الف ۸۹/۴.
- ↑ کلینی رازی، ۱۴۱۱ :۱/۳۷۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ ب: ۲/۷۶.
- ↑ (اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.
- ↑ ((خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد)، سوره مبارکه طه، آیه ۵.
- ↑ (اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.
- ↑ (اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.
- ↑ (اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ ملکی میانجی، ۱۳۸۸ :۹۶ -۹۸.
- ↑ تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی؛ شماره ۶۳؛ بهار ۱۳۹۴؛ ص ۱۳۷ - ۱۴۵.
- ↑ دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.
- ↑ آنچه به زمین درون میرود یا از آن برون میآید و آنچه از آسمان فرود میآید یا به آن فرا میرود میداند؛ سوره حدید، آیه: ۴.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۱۴۶، ذیل آیۀ ۴ سوره حدید و ج ۸، ص ۱۵۳ الی ۱۵۹.
- ↑ " إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ "؛ کلینی، الکافی، (ترجمۀ مصطفوی)، ج ۱، کتاب التوحید، «باب العرش و الکرسی»، ص ۱۷۵ و ۱۷۶، ح ۱.
- ↑ "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَهُ"؛ حبیب الله الهاشمی الخوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، با تصحیح سید ابراهیم میانجی، ص ۲۰۰.
- ↑ علم لدنی در قرآن و حدیث؛ ص ۷۵.