رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله جعفر سبحانی در کتابهای «آگاهی سوم یا علم غیب» و «منشور جاوید» در این باره گفته است:
«گاهی ممکن است مطلبی به قلب القا شود و انسان یک مرتبه خود را بر مطلبی واقف و آگاه ببیند، به این نوع القاء در اصطلاح، الهام میگویند. این گونه الهامات به قدری در هر زمان و مکان فراوان است که باید آن را در ردیف حوادث معمولی قرار داد حتی منشأ بسیاری از اختراعات و اکتشافات علمی و ابتکارات و مضامین عالی شعری همین الهام است. قرآن مجید نمونهای در این مورد نقل میکند و میفرماید: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ ﴾[۱]»[۲]
پاسخ های دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است:
«محدث بودن یکی از منابع علوم اهل بیت (ع) است. امامان شیعه، بخشی از علم خود را از راه "تحدیث" و سخن گفتن فرشتگان الهی به دست میآورند. محدَّث، کسی است که فرشته با او سخن بگوید؛ بدون اینکه پیامبر باشد و یا فرشته را ببیند و یا کسی که در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه ایجاد گردد و یا آن که در قلب او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است.[۳] سخن گفتن فرشتگان با حضرت مریم (س)[۴] و سخن گفتن ملک با ساره، همسر حضرت ابراهیم،[۵] و سخن گفتن ملک با دختر پیامبر،[۶] نمونهای از تحدیث ملائکه است»[۷].
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن نادم، در کتاب «علم غیب از نگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
«تحدیث به معنای سخن گفتن ملک با امام است که نوعی الهام تلقی میشود، بدین معنی که الهام از جانب خداوند به چند نحو تحقق پیدا میکند، یکی از آنها به وسیله ملک است که از آن به نام تحدیث در روایات یاد شده. توضیح اینکه ائمه (ع) دو نوع علم دارند:
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسدالله کرد فیروزجایی در مقاله «علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی» در اینباره گفتهاند:
«طریق الهام و اشراق؛ این طریق، جدا از روشهای حسی و عقلی، موجب کشف معارفی میگردد که به طور معمول انسانهای مادهگرا آنها را پذیرا نیستند در حالی که از نظر علمی قابل انکار نیست و علم غیب از این دست معارف است»[۹].
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
«یکى از منابع عام علوم ائمه (ع) "محدث" بودن آنهاست؛ یعنى امامان شیعه، بخشى از علم خود را از راه "تحدیث" که توسط فرشتگان الهى صورت مىگیرد، به دست مىآورند. البته این صفت منحصر به آنها و مخصوص به منصب امامت نیست. بلکه دختر پیامبر اسلام، حضرت فاطمه (س) نیز داراى این صفت بوده است. امکان تحدیث در غیر انبیا (ع) مضمون بعضى از آیات و روایات مىرساند که فرشتگان با غیر پیامبران نیز ارتباط داشته و مسائل غیبى را براى آنها بازگو کردهاند که در اینجا به چند نمونه اشاره مىکنیم:
در روایتى چنین مىخوانیم که محمد بناسماعیل مىگوید شنیدم ابوالحسن (ع) مىفرمود: «الْأَئِمَّةُ عُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُفَهَّمُونَ مُحَدَّثُون»[۱۸] محمد بن عمران نیز مىگوید از امام صادق (ع) شنیدم که مىفرمود: «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ مُحَدَّثاً»[۱۹]»[۲۰]. |
۵. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین دکتر نادم و افتخاری در مقاله «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد» در اینباره گفتهاند:
«الهام و تحدیث، از نظر لغوی، به یک معنا به کار رفته است، محدَّث را مُلهَم ترجمه کرده و در توضیح معنای آن میگوید: ملهم کسی است که چیزی در قلبش القا میشود. پس به خاطر قوۀ حدس قوی و فراستی که دارد، به او خبر داده میشود و این روشی است که خداوند آن را به بندگان برگزیدهاش داده است. چیزی به آنها الهام میشود؛ سپس آن را میگویند. مُحَدَّثُون را کسانی میداند که فرشتگان با آنها سخن میگویند. در روایاتی که محدثان قم آوردهاند، افزون بر بیان الهامی بودن علم امام (ع)، به این نکته عنایت ویژهای شده که پیامبر اکرم (ص) خاتم پیامبران بوده و پس از ایشان وحی منقطع شده است. آنها فرق میان وحی و الهام را با نقل روایاتی از معصومان نشان دادهاند. در برخی از روایاتی که صفار نقل کرده، به این تفاوت اشاره شده است. دربارۀ نحوۀ القای علم به امام، روایتی از امام صادق (ع) نقل کرده که در آن آمده است: برخی از ما علم در گوششان قرار میگیرد. برخی از ما در خواب میبینند. برخی از ما صدایی میشنویم و برای بعضی از ما، فرشتهای بزرگتر از جبرئیل و میکائیل میآید و برخی از امامان، فرشتهها را با چشم میبینند. وی روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل میکند که میگوید در شب قدر، فرشتگان همۀ پیشامدهای سال آینده را مانند خیر و شر و مرگ و زندگی و بارندگی که مقدر شده، بر آنها نازل میکنند. امام صادق (ع) همچنین، پنهان داشتن اخبار هر صبح و شام آسمان از ولی واجبالاطاعة خود را دور از کرم و رأفت خدا میداند. پس از نگاه صفار قمی، بخشی از علم امام (ع)، با الهام به دست میآید؛ ازاینرو، وی روایتی از امام باقر (ع) نقل میکند که میگوید: علی (ع) به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل میکرد. هنگامی که با مسئلۀ جدیدی روبهرو میشد که نه در کتاب خدا بود و نه در سنت پیامبر، خداوند به او الهام میکرد. در کافی نیز، روایات متعددی دال بر الهام شدن به امام و سخن گفتن فرشتگان با ایشان نقل کرده است. برخی از روایات هم، به چگونگی دریافت الهامی پرداخته که به صورت القای به دل یا تأثیر در گوش است. برخی دیگر از چگونگی سخن گفتن فرشته با امام میگوید؛ مانند روایتی که کلینی از امام باقر نقل کرده و طبق آن، اهل بیت (ع) در شب رحلت پیامبر اکرم (ص) که شب سختی بود، صدایی شنیدند؛ اما صاحب آن را با چشم ندیدند. او به آنها سلام کرد و آنها را در این مصیبت تسلی داد و طبق پاسخ امام به راوی، صاحب آن صدا از سوی خداوند متعال برای تسلیت آمده بود. همداستان با صفار و کلینی، از محمد بن مهران نقل میکند که از امام جعفر صادق (ع) شنید: ما دوازده محَدَّثیم. وی همچنین حدیثی از امام رضا (ع) نقل میکند که در آن، یکی از علایم امام محَدَّث بودن معرفی شده است. به تصریح شیخ مفید، اینکه امامان (ع) صدای فرشتگان را بشنوند «تحدیث»، عقلاً و شرعاً جایز است. وی در این باره، حتی به مخالفان طعنه زده است. او در اوائل المقالات، در دفاع از تحدیث میگوید: نظر من این است که شنیدن صدای ملائک، از نظر عقلی جایز است. از راستگویان شیعه که معصوماند، ممتنع نیست. روایاتی در تأیید صحت آن وارد شده است. البته این عمل مخصوص امامان معصوم است؛ همچنین برای برخی از شیعیان که به صالحین و ابرار و برگزیدگان معروفاند، امکان دارد. این نظر فقهای محدث شیعه است؛ اما نوبختیان و گروهی از امامیه که شناختی از اخبار و روایات ندارند، این عقیده را رد میکنند؛ چون دقت نظر نداشته و راه درستی نرفتهاند. مفید از قول به امکان عقلی شنیدن صدای ملک و ایحاء برای امام فراتر میاندیشد و نزول وحی بر ائمه (ع) را هم، از نظر عقلی جایز و وحی به مادر حضرت موسی (ع) را از همین قبیل میداند؛ اما در تحقق وحی برای امامان (ع)، به دلیل اجماع امت بر منع، قائل به منع میشود. او برای تقریب به ذهن میگوید این امر مانند بعثت پیامبری پس از پیامبر اکرم است که از لحاظ عقلی جایز است؛ اما اجماع امت، با توجه به علم به اینکه این کار بر خلاف تعالیم دین اسلام است، قاطعانه و یقینی، آمدن پیامبری پس از پیامبر اکرم را ممنوع میداند. او همچنین، در تصحیح الاعتقاد، به صراحت میگوید: ما معتقدیم خداوند متعال بعد از پیامبر، به اولیای خود کلماتی را القا میکند که به آنها وحی گفته نمیشود. از سخنان مفید به دست میآید که از نگاه او، تحدیث و الهام، دو منبع اساسی علم امام (ع)، عقلاً و نقلاً پذیرفته شده است و جالب اینکه وی قائلان به تحدیث را فقهای محدث میداند و منکران آن را نوبختیان میداند. سید مرتضی، از شاگردان و ناشران آراءِ شیخ مفید، گرچه در مواردی، با استاد خود همراهی میکند، در این باره کمتر سخن گفته است. تنها موردی که میتواند شاهد باور او به الهامی بودن علم امام (ع) باشد، پاسخی دربارۀ علم امام (ع) به اشیا پیش از پیدایی آنهاست: از شروط امامت نیست که امام قبل از ایجاد اشیا، به آنها علم داشته باشد؛ چون اینگونه علمها از قبیل معجزه است. اظهار معجزه هم برای امام گاهی جایز است و گاهی جایز نیست. اما میدانیم که امامان گاهی از اخبار غیبی به ما خبر دادهاند. نظر ما این است که خداوند متعال علم به این مسائل غیبی را به آنها اطلاع داده است؛ پس سید مرتضی هم، به الهامی بودن علم امام توجه داشته است. شیخ طوسی بر خلاف استادش، به تفصیل، به این مبحث وارد شده است. او در برابر این پرسش که اگر از امام چیزی پرسیده شود و امام به آن علم نداشته باشد، چه میکند و چگونه به آن علم پیدا میکند؟ به دو روایت استناد میکند. یک روایت، از قول حارث نصری، القا در قلب و قرار دادن در گوش را راه دسترسی امام به علم به موضوع جدید بیان میکند. روایت دیگر الهام یا شنیدن از فرشته یا هردو را مأخذ علم امام بیان میکند. شیخ طوسی در تبیین تحدیث و الهام، چندین روایت دیگر نقل میکند؛ برای نمونه روایتی از پیامبر اکرم (ص) در وصف امام علی (ع) که میگوید: به من وحی داده شده و به علی الهام؛ روایتی از امام رضا (ع) هم، امامان را راستگویان، مفهّم و محدَّث مینامند؛ امام صادق (ع) هم، در روایتی، امام علی (ع) را محدَّث معرفی و در تبیین معنای آن بیان میکند: یعنی فرشته نزد او آمده و علوم و معارف را در قلبش قرار میدهد. شیخ طوسی دربارۀ روشهای گوناگون الهام به امامان (ع)، روایات بسیاری نقل میکند که برپایۀ آنها، علم در قلب برخی از امامان (ع) قرار داده میشود. برخی دیگر فرشته را در خواب میبینند و برخی دیگر صدای فرشته را میشنوند. برخی از امامان (ع) نیز، ملک را به چشم میبینند، البته نه به صورت جبرئیل و میکائیل، بلکه به صورت مخلوقی برتر از آنها. حاصل اینکه در نگاه متکلمان بغداد هم، تحدیث و الهام مسلماً منابع علم امام (ع) است؛ اما آنها با توجه به رویکرد عقلیشان، کمتر سراغ روایات رفتهاند؛ ولی این به معنای بیعنایتی به روایات نیست؛ زیرا چنان که از گفتۀ شیخ مفید پیداست، او در همداستانی با قمیها دربارۀ الهام و تحدیث، افزون بر استدلال عقلی، بر نقل تکیه میکند و علت مخالفتش با نوبختیان را ناآگاهی آنها از روایات میداند»[۲۱]. |
۶. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در مقاله «علم امام تام یا محدود؟» در اینباره گفته است:
«در روایات متعدد، افکندن در دل یا شنیدن صدا توسط گوش امام از شیوههای دریافت علوم آنان معرفی شده است[۲۲]. این روایات نیز مستفیض هستند»[۲۳].
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
«مقام تحدیث به این معناست که امام در اثر نزاهت روحی، صفای باطن و شایستگی علمی به مرتبهای میرسد که فرشتگان آسمانی با او به گفتگو میپردازند. مقام تحدیث را باید مرتبهای فراتر از الهام و فروتر از وحی دانست. فراتر بودن مقام تحدیث از الهام از دو جهت است:
از سویی دیگر، فروتر بودن مقام تحدیث از مرتبه وحی به دو جهت ذیل است:
بر اساس روایاتی که در جوامع معتبر حدیثی شیعه درباره پدیده تحدیث رسیده، در این امر نمیتوان تردید داشت که ائمه (ع) دارای مقام تحدیث بودند و بخشی از دانش آنان از این طریق به آنان انتقال مییافت. به عنوان نمونه هشام بن سالم از عمار یا شخصی دیگر نقل میکند که میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم داوری شما به استناد چه چیز است؟ امام فرمود: به حکم خداوند و حکم داوود و حکم محمد (ص) و اگر با چیزی برخورد کنیم که در کتاب امام علی (ع) نباشد روح القدس آن را به دل ما میافکند و خداوند از طریق الهام به ما الهام میکند. نیز امام رضا (ع) در این باره فرمود: هرگاه خداوند بندهای را برای تدبیر امور بندگانش برگزیند، برای چنین کاری به او شرح صدر عطا میکند و چشمههای حکمت را در دلش به ودیعت مینهد و با الهام، علم را به او الهام میکند، او با چنین حمایتی از دادن هیچ پاسخی در نمیماند و در ارائه گفتار صواب دچار سرگردانی نمیشود. او معصوم و تأیید شده و بهرهمند از توفیق و حمایت الهی است. او از اشتباهات، لغزش و خطا در امان است. خداوند این امتیاز را به او داده تا حجت او بر بندگانش و گواه او بر آفریدههایش باشد. ثقة الاسلام کلینی در کتاب شریف کافی در کتاب الحجّه در بابی تحت عنوان "باب جهات علوم الائمه" سه روایت را آورده که مضمون مشترک همه آنها این است که ائمه (ع) در کنار علومی که برای آنها به صورت نگاشته شده یا تفسیر شده به میراث رسیده دارای علوم خاصاند که از رهگذر الهام به آنها میرسد:
|
۸. حجج الاسلام و المسلمین برنجکار و شاکر؛ |
---|
حجج الاسلام و المسلمین دکتر رضا برنجکار و محمد تقی شاکر در مقاله «حقيقت تحديث و رابطه آن با نبوت» در اینباره گفتهاند:
«در مورد ارتباط الهام و تحدیث باید گفت بر اساس روایات شیخ مفید علم و آگاهی که توسط قلب انسان درک میگردد الهام و تأثیر پذیری و معرفتی که توسط دستگاه شنیداری محقق میگردد تحدیث دانسته شده است. با این بیان هم پوشی و تساوی مفاهیم "نکت فی القلب" و الهام که در برخی دیگر از روایات بیان شده است روشن میشود. مطلبی که در قلب امام آشکار و درک میگردد از آن به الهام نامبرده میشود یا آنچه امام توسط گوش خود درک میکند و میشنود که حدیث ملائکه نامیده شده نیز به واسطه فرشته انجام میگیرد [۲۶] بر این اساس میتوان گفت در دستگاه معرفتی شیعه آموزه الهام"یا «نَكْتٌ فِي الْقَلْب»" و تحدیث "یا«نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاع»" دو مجرای تحقق آگاهی و دو شیوه برای رهیافت امام به حقیقت است که گاه از مجموعه این دو به تحدیث یاد شده است»[۲۷].
|
۹. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در اینباره گفته است:
«حضرت امام موسى کاظم (ع)، در کیفیت عالم شدن ائمه (ع) مىفرماید: علم، به سه وجه به ما مىرسد: گذشته، آینده و حادث. امّا علم گذشته، علمى است که تفسیر شده و علم آینده، علم مزبور و مکتوب است و امّا علم حادث، چیزى است که در قلب انداخته و در گوش خوانده مىشود. و بهترین علم ما همین است و پیامبرى بعد از پیامبر ما وجود ندارد. "نکت" (افتادن در قلب) و "نقر" (خواندن در گوش)، از خصوصیات ائمه است. ابو الخیر مىگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: من از عبد اللّه بن حسن سؤال کردم. او گمان مىکند امام، در بین شما اهل بیت (ع) نیست. فرمود: قسم به خدا اى پسر نجاشى! به درستى که از ماست آن که علم به قلب او انداخته مىشود و به گوش او خوانده مىشود و ملائکه با او مصافحه مىکنند... حضرت امام رضا (ع) نیز روایت امام صادق را بدین صورت تفسیر مىکند: غابر، علمى است که از سابق بوده و مزبور، علمى است که در آینده به ما مىرسد و افتادن در قلب، الهام است و کوبیدن در گوش، از سوى ملک است. با توجه به روایات فوق که مىفرماید "نقر" از سوى ملک صورت مىگیرد، مىتوان نتیجه گرفت که نقر معادل تحدیث است. در روایات دیگر، تصریح شده علم برتر ائمه، علمى است که هر صبح و شام و هر ساعت به ائمه تحدیث مىشود. لذا امام موسى کاظم (ع) در مورد نقر مىفرماید: «و هو أفضل علمنا». و بعد از اشاره به این که نقر از سوى ملک است، تأکید مىفرمایند: «لا نبىّ بعد نبینا». این تأکید، به لحاظ آن است که تحدیث به معناى وحى شریعت نیست. مرحوم علّامه مجلسى مىنویسد: اگر چنانچه از قول امام، توهم ادعاى نبوّت (توسط ائمه) ایجاد شود (چرا که مردم خیال مىکنند اِخبار از ملک، مخصوص انبیا است) امام این توهم را نفى کرده به واسطه این که فرموده: پیامبرى بعد از پیامبر ما نیست. و آن به خاطر فرق بین نبىّ و محدّث است که نبىّ، ملک را هنگام القاى حکم مىبیند و محدّث به واسطه اسماع، از مسئله آگاه مىشود و ملک را نمىبیند و حکم شرع به او القاء مىشود، چنانچه گذشت»[۲۸].
|
۱۰. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای منصف علی مطهری در پایاننامه «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در اینباره گفته است:
|
۱۱. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد نظیر عرفانی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در اینباره گفته است:
«برخی از منابع علوم معصومان (ع) به صورت الهامات و منابع غیر حسی میباشد، همانند اینکه در برخی روایات ستونی از نور که به سوی آسمان کشیده شده و هرآنچه از دانستنیها را که معصوم (ع) بخواهد در آن مشاهده مینماید، را از منابع علم معصومان (ع) معرفی نموده است. از همین دست الهامات الهی میتوان به موارد دیگری نیز اشاره نمود همانند: به ارث بردن علوم رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و الهام و شنیدن از مأمورین الهی که در این قسمت از نوشتار به آنها خواهیم پرداخت. از منابع اصلی علوم و آگاهیهای پیامبران (ع)، وحی است، وحی نوعی ادراک خاص است که با ادراکات معمول بشری کاملاً تفاوت دارد و از راههایی مانند حس، حدس یا تعقل و تفکر حاصل نمیگردد، خداوند از رهگذر این ادراک ویژه، حقایق و معارف دینی را به پیامبر منتقل میسازد و پیامبر نیز در این دریافت دچار خطا یا شک و تردید نمیشود. وحی است که دروازههای جهان غیب را به روی پیامبران (ع) میگشاید و آنان را با حقایقی آشنا میسازد که ابزار ادراکی انسان به خودی خود، توان دستیابی به آنها را ندارد. تمام خبرهای غیبی قرآن کریم اعم از حوادث گذشته و آینده و نیز ویژگیها و احوال معاد و ... همگی از این دسته هستند که رسول گرامی اسلام (ص)، از طریق وحی از آن مطلع شد قرآن میفرماید: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ﴾[۳۲].» همچنین نقل شده است که در جنگ تبوک، گم شدن شتر پیامبر بهانهای به دست منافقان داد تا علم غیب پیامبر (ص) را زیر سؤال ببرند دراین هنگام فرشته الهی فرود آمد و با رازگشایی از محل استقرار شتر، به طعنههای دشمنان پایان داد. میتوان گفت عمدهترین راه اطلاع پیامبران (ع) از غیب به وسیله وحی بوده است. از روایات مختلفی استفاده میشود که ائمه (ع) دارای علومی هستند که از سنخ علوم متعارف نیست. این علوم به وسیله الهام و چیزی شبیه آن به آنان القاء میشده است، ولی این وحی رسالی و تشریعی نبوده است، علامه طباطبایی میفرماید: ادب دینی اقتضا میکند که در مورد غیر پیامبران الهی آن را وحی ننامیم. بلکه در واقع الهام میباشد، مانند الهامی که به حواریون حضرت عیسی (ع) یا به مادر حضرت موسی (ع) برای نجات فرزندش انجام گرفته بود که در برخی از روایات از آن تعبیر به الهام و در مواردی تعبیر به قذف یا القاء در قلوب شده است. برخی از روایات که بر الهام به معصومان (ع) دلالت دارند عبارتند از: امام صادق (ع) با اشاره به لوح محفوظ الهی میفرمایند: و من صاحب لوح محفوظ هستم، خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است آگاه ساخته است. تعبیر دیگری که دراین باره به کار رفته بر قراری ارتباط با روح الهی است، چنانکه امام علی (ع) میفرمایند: کسی که روح الهی را در مییابد از رویدادهای گذشته و آینده و آن چه در دل مردمان و زمین و آسمان است آگاه میگردد. معصومان (ع) با فرشتگان خدا هم کلام شده از علوم گوناگون بهرهمند میشدند به همین جهت ائمه (ع)در روایات فراونی محدَّث خوانده شدهاند. محدَّث کسی است که ملائکه با او تکلم میکند بدون اینکه وی نبی باشد و از آنها الهام میگیرد؛ امام باقر (ع) فرمودهاند: محدّث کسی است که سخن فرشتهها را میشنود بدون این که چیزی را ببیند بلکه در گوش و دل او نقش میبندد. درباره چگونگی الهام علوم به ائمه (ع)، امام صادق (ع) میفرمایند: به قلب القا میشود یا در گوش صدایی پدید میآید. علی بن یقطین از پدرش نقل میکند که از امام کاظم (ع) پرسیده است: علم عالم شما از کجا حاصل میشود؟ حضرت فرمودند به وسیله القاء در قلب یا شنیدن ندایی در گوش و گاهی هر دو با هم؛ گاهی هم الهام به وسیله رؤیای صادقه بوده است که اندیشمندان مسلمان رؤیای صادقه را گونهای از وحی و الهام دانستهاند. معصومان نه تنها در بیداری، بلکه در خواب نیز از تأیید الهی برخوردارند و از این راه بر بسیاری از حقایق جهان دست مییابند چنان که حضرت ابراهیم (ع) در خواب از مأموریت ذبح فرزندش آگاه شد و پیامبر گرامی اسلام (ص) ورود مسلمانان به مسجد الحرام و انجام اعمال عمره را در رؤیا مشاهده نمود. در مورد امام علی (ع) نیز نقل شده که ایشان در خواب از رحلت سلمان فارسی آگاهی یافت، سپس به مدائن رفته و به غسل و کفن او پرداختند»[۳۳]. |
۱۲. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای محمد صادق عظیمی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در اینباره گفته است:
«الهام از ماده لَهَمَ در اصل به معنای بلعیدن و نوشیدن است. و در اصطلاح علما عبارت است از القا مطلبی از سوی پروردگار در روح و جان آدمی، چنان که فخررازی میگوید: الهام آن است که خداوند در دل بندهاش مطلبی بیافکند. علامه طباطبایی نیز مینویسد: الهام آن است که خداوند سبحان، صور علمی تصوری یا تصدیقی را در نفس و جان آدمی افاضه کند. تحدیث از ماده حدث و حدوث است که در لغت به معنای ایجاد چیزی جدید است که بیشتر نبوده و در اصطلاح عالمان و متکلمان اسلامی، محدث کسی است که فرشتگان با او سخن میگوید بدون اینکه پیامبر باشد و فرشته را ببیند. یا آنکه حقایقی علمی در جان و دل او الهام میشود. یا آنکه حقیقت بدون توجه بر زبان او جاری میشود. به هر حال، الهام و تحدیث یکی از منابع مهم علم امام در کلام امامیه است. صاحب الغدیر میگوید: امت اسلامی اتفاق نظر دارند که در میان ایشان همانند امتهای پیشین افرادی هستند که به آنها محدث میگویند و پیامبر اسلام، چنانکه در صحاح و مسانید از طریق عامه و خاصه آمده از این واقعیت خبر داده است. محدث کسی است که فرشته با او سخن گوید بدون آن که نبی باشد و یا فرشته را ببیند و یا آن که در او دانشی از راه الهام و مکاشفه از مبدأ اعلی ایجاد شود، و یا آن که در قلباش از حقایقی که بر دیگران پنهان است پدید آید. پس بودن چنین کسی در میان امت اسلامی، مورد اتفاق تمامی فرقههای اسلامی است. نهایت آن که در تشخیص و شناخت او اختلاف است، شیعه امیرمؤمنان (ع) و فرزندان معصوماش را که امامان بعد از او هستند محدث میدانند و اهل سنت عمر بن خطاب را. برخی دیگر نوشته است: هر چند به امام وحی نمیشود و لکن مورد الهام قرار میگیرد و میتواند لوح محفوظ را مطالعه نموده و بخواند. شیخ مفید مینویسد: به اعتقاد من، فرستادگان الهی و پیامبراناش و امامان جانشین ایشان محدثاند. در جای دیگر میگوید: به اعتقاد ما خدای متعال بعد از رسول خدا (ص) به اولیای خودش کلماتی را در باره حوادث آینده القا میکند، ولی به آن وحی گفته نمیشود. در روایات نیز به این خاستگاه اشاره شده است و محدث بودن ائمه را برای شیعیان به عنوان موضوع تشکیک ناپذیر در آورده است، زراره میگوید: از امام باقر (ع) شنیدم که میفرمود: مابعد از حضرت رسول دوازده امام، همه از آل محمد و همگی نیز محدث هستیم و علی بن ابیطالب (ع) جزو این دوازده امام است. در راویت دیگر پیامبر خاتم (ص) فرموده است: «مِنْ وُلْدِی اثْنَا عَشَرَ نَقِیباً نُجَبَاءُ مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُونَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ یمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً»[۳۴]. امام رضا (ع) میفرماید: هرگاه خدای عزوجل بنده را برای اصلاح امور بندگاناش برگزیدند، سینهاش را گشاده کند و چشمهسارهای حکمت در دلش جاری سازد و علمی به او الهام کند که از آن پس از هیچ پاسخی در نماند و از درستی منحرف نگردد»[۳۵].
|
۱۳. خانم عسکری (پژوهشگر حوزه علميه حضرت رقيه)؛ |
---|
خانم حدیثه عسکری در وبگاه حوزه علمیه حضرت رقیه، در این باره گفته است:
«عرفای اسلام، ولایت را باطن نبوت میدانند. پیامبران با ولایت خود حقایق را دریافته در مقام نبوت هم به تبلیغ آن میپردازند[۳۶]. و این هرگز به آن معنی نیست که مقام ولی، از نبی برتر باشد. با توجه به این نکته،ارتباط امام با الهام و امداد غیبی، بسیار روشن است. زیرا که امام کسی است که از وجودی برتر در عصر خود برخوردار بوده، در نقطهی اوج و قله هرم هستی قرار دارد. باطن امام هم همانند باطن پیامبر، با نور ولایت حق روشن بوده با عالم حقایق و معانی غیبی ارتباط دارد. امام هم، همانند پیامبر واسطه فیض میان خلق و حق، عامل ارتباط خلق با حق و حافظ حریم وحی و شریعت است؛ اما پیامبر نیست. یعنی مقام و شأن و مسئولیت نبوت و رسالت را به او ندادهاند. حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در این باره میفرمایند: «الْأَئِمَّةُ عُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُفَهَّمُونَ مُحَدَّثُون»[۳۷]. امام صادق (ع) نیز میفرمایند: "امامان صدای غیب را میشنوند اما فرشته را نمیبینند". صدرالمتألهین، شنیدن معصوم را عقلی میداند. به این معنی که امام سخن فرشتهای را با گوشش نمیشنود، بلکه مراد از شنیدن آن است که باطن امام تعالیم و الهامهای الهی را فرا میگیرد و میپذیرد برای اینکه کلام الهی جز این نیست که حقایقی را به آگاهی اولیا برساند زیرا کلام الهی نمیتواند از نوع صوت و لفظ باشد[۳۸]. امام سجاد (ع) میفرماید: اگر در چیزی درمانیم روحالقدس مددمان میرساند[۳۹]»[۴۰] |
۱۴. پژوهشگران وبگاه بیان معرفت؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه بیان معرفت، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«امام رضا (ع) در ضمن حدیثی مفصل درباره امامت فرمود: هنگامی که خداوند متعال کسی را به عنوان امام برای مردم برمی گزیند به او سعه صدر، عطا میکند چشمههای حکمت را در دلش قرار میدهد و علم را به وی الهام میکند تا برای جواب از هیچ سؤالی در نماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق الهی بوده از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود و خدای متعال، این خصلتها را به او میدهد تا حجت بر بندگان و شاهد بر آفریدگانش باشد و این بخشش الهی است که به هر کس بخواهد میدهد. از حسین بن یحیی مدائنی نقل شده که از امام صادق (ع) پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امام میشود چگونه و (با چه علمی) جواب میدهد؟ فرمود: گاهی به او الهام میشود و گاهی از فرشته میشنود و گاهی هر دو»[۴۱].
|
۱۵. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی؛ |
---|
پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«در عین حال، قطع شدن وحی، به معنای قطع رابطه خداوند با انسان کامل مانند امام و پیشوای معصوم نیست. آنها به طریق دیگر به منبع غیب اتصال دارند و حقایق را از منبع پرفیض الهی دریافت میکنند. آنها به جهت این که پیشوا و امام هستند، علم و دانشهای خویش را از طرف خداوند دریافت میکنند و دارای علم لدنی الهی هستند. این دریافت حقایق و علوم و دانش و اطلاع بر اسرار غیب را، وحی نمیگویند؛ بلکه به آن الهام میگویند. بنابراین، اگر چه وحی قطع شده است، اما الهام الهی که نوع دیگری از وحی میباشد، برای امامان وجود دارد. بر اساس روایات، امامان (ع) دست آموز الهام غیبیاند و صدای غیب را میشنوند؛ اما بر طبق عقیده برخی از بزرگان، فرشته را نمیبینند؛ به خلاف پیامبر که سخن فرشته را میشنود و گاه خود ملک را نیز میبیند. این الهام، نظیر الهامی است که به حضرت خضر، ذوالقرنین، حضرت مریم (س) و مادر موسی (ع) شده است. گاهی در قرآن کریم، از این معنا تعبیر به وحی گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست. حضرت رضا (ع) در ضمن حدیث مفصلی درباره امامت فرمود: هنگامی که خدای متعال کسی را به عنوان امام برای مردم برمیگزیند، به او سعه صدر عطا میکند و چشمههای حکمت را در دلش قرار میدهد و علم را به وی الهام میکند تا در پاسخ به هیچ سؤالی درنماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود. پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق و تسدید الهی بوده، از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود. باید توجه داشت امام کسی است که از وجودی برتر در عصر خود برخوردار بوده، در نقطه اوج و قلّه هرم هستی قرار دارد. از این رو، باطن امام نیز همانند باطن پیامبر، با نور ولایت حق روشن بوده، با عالم حقایق و معانی غیبی ارتباط دارد. امام نیز همانند پیامبر، واسطه فیض میان خلق و حق، عامل ارتباط خلق با حق و حافظ حریم وحی و شریعت است؛ امّا پیامبر نیست؛ یعنی مقام و شأن و مسؤلیت نبوی و رسالت را به او نداده اند»[۴۲].
|
۱۶. پژوهشگران وبگاه پرسمان دانشجویی؛ |
---|
پژوهشگران وبگاه پرسمان دانشجویی، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«وحی آسمانی که خود پدیدهای غیبی و فراتر از تجربه عادی است دریچههای جهان غیب را به روی پیامبران الهی میگشاید و آنان را با حقایقی آشنا میسازد که ابزار ادارکی انسان، به خودی خود، توان دستیابی به آنها را ندارد. چنانکه پیش تر گذشت، انبیاء (ع) نه تنها در امور مربوط به شریعت، بلکه در قلمرو موضوعات فردی و اجتماعی نیز از این سرچشمه دانش بهره میبرند و ارتباط خود را با جهان دیگر بیشتر آشکار میسازند. برای نمونه، در جنگ تبوک، گم شدن شتر پیامبر بهانهای به دست منافقان داد تا علم غیب آن حضرت را به زیر سؤال برند. در این هنگام فرشته الهی فرود آمد و با رازگشایی از محل استقرار شتر، به طعنههای دشمنان پایان داد.[۴۳] از سوی دیگر، هر چند با رحلت پیامبر اکرم (ص) باب وحی بسته شد[۴۴]، راه الهام برای اولیای الهی، همچنان باز است: همواره خدا را که بخششهای او بیشمار است و نعمتهایش بسیار در پارهای از روزگار پس از پارهای دیگر و در زمانی میان آمدن دو پیامبر، بندگانی است از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز.[۴۵]. چگونگی بهرهمندی امامان معصوم (ع) از این خزانه غیبی، تفاوتی چندانی با بهرهمندی پیامبران (ع) از آن ندارد، چنانکه رسول خدا (ص) خطاب به امیرمؤمنان (ع) میفرماید: «إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِي»[۴۶] براین اساس، امام علی (ع) در برخی روایات، خود را مانند ذوالقرنین میداند که هر چند پیامبر نبود، خداوند با او رازگویی میکرد.[۴۷] همچنین آن حضرت در جایی دیگر، با اشاره به لوح محفوظ الهی، میفرماید:«أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيه»[۴۸] امامان معصوم (ع) در روایاتی فراوان، مُحدث خوانده شدهاند [۴۹]؛ چنانکه امیرمؤمنان (ع) میفرماید: «من و جانشینانم ... محدث هستیم.»[۵۰] بنابر برخی از این احادیث، محدث کسی است که صدای فرشته را میشنود، هر چند او را نمیبیند[۵۱] تعبیری دیگر که در این باره به کار رفته، برقراری ارتباط با «روح الهی» [۵۲] است؛ چنانکه امام علی (ع) میفرماید: «کسی که روح الهی را درمی یابد ... از رویدادهای گذشته آینده و ... آنچه را در دل مردمان و زمین و آسمان است، آگاه میگردد[۵۳]»[۵۴].
|
پرسشهای وابسته
- منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)
- رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه روح یا روح القدس با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا ارتباط با ارواح میتواند یکی از منابع علم معصوم باشد؟ (پرسش)
- رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه تحدیث با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه رؤیای صادق با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کشف یا شهود با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه ام الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه کتاب اعمال با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه علمالکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مصحف فاطمه یا کتابهایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه مقام راسخان در علم با علوم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه عمود نور با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده میشود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
- آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)
- آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
{{یادآوری پانویس
- ↑ به مادر موسی (ع) الهام کردیم که کودک خود را شیر ده؛ سوره قصص، آیه ۷.
- ↑ منشور جاوید، ج۱۰، ص ۳۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۷۱، ح۴؛ سید عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص۴۲.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۲-۴۵.
- ↑ سوره هود، آیه ۷۱.
- ↑ محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۶، باب ۱۴۶، ح۱؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص ۷۸، ح۶۵؛ محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الإمامة، ص۲۸.
- ↑ کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۹۶ و ۳۹۷.
- ↑ علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص٣٣٠
- ↑ علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.
- ↑ «و [به یادآورید] هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برترى بخشیده است»؛ سوره آل عمران، آیه ۴٢.
- ↑ «اى مریم! [به شکرانه این نعمت] براى پروردگار خضوع کن و سجده بهجا آور و با رکوعکنندگان، رکوع کن»؛ سوره آل عمران، آیه ۴٣
- ↑ «به یاد آورید هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به کلمهاى از سوى خود بشارت مىدهد که نامش مسیح، عیسى پسر مریم است و از مقربان الهى خواهد بود»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۵.
- ↑ «همسرش ایستاده بود، از خوشحالى خندید. پس او را به اسحاق و بعد از اسحاق به یعقوب بشارت دادیم.»؛ سوره هود، آیه ٧١.
- ↑ علل الشرایع، ج١، ص٢١۶؛ بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٨. دلائل الامامة، ص٢٨.
- ↑ «درود بر تو اى پرهیزکار پاک! درود بر تو اى همراز فرشته و دانا!»؛ إقبال الاعمال، ج٣، ص١۶۵؛ المزار، الشهید الاول، ص٢٢.
- ↑ «به درستى که اوصیاى محمد (ص) محدثاند و مطالب را به آنها مىفهمانند». کافى، ج١، ص٢٧٠.
- ↑ «به درستى که اوصیاى على (ع) محدثاند و مطالب را به آنها مىفهمانند». بصائر الدرجات، جزء ٧، ص۴٢١.
- ↑ «ائمه، دانشمندان، راستگویان، فهمیدگان و محدثاناند». کافى، ج١، ص٢٧١؛ امالى، الطوسى، ص٢۴۵.
- ↑ «ما دوازده نفر محدث هستیم...». بصائر الدرجات.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۱۳۰-۱۴۰.
- ↑ منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۵۹، فصلنامه شیعهپژوهی شماره۲.
- ↑ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی؛ کافی ج۱ ص۶۵۶و۶۵۸.
- ↑ علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود شماره۳۷
- ↑ «آبشخور دانش ما بر سه دسته است: گذشته و آینده و کنونی، اما گذشته برای ما تفسیر شد وآینده برای ما نگاشته شد و اما علم کنونی به صورت نقش بستن در دل و طنینافکندن درگوش است».
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ شیخ مفید؛ الارشاد؛ جلد ۲، ص ۱۸۶؛ کلینی؛ الکافی؛ ج ۱ ص ۳۱۸ و ۳۹۸؛ شیخ مفید ص ۲۳۸؛ مجلسی؛ بحار الأنوار؛ ج ۲۶ ص ۱۸۶.
- ↑ حقيقت تحديث و رابطه آن با نبوت، فصلنامه آینه معرفت، شماره ۳۷، زمستان ۱۳۹۲، ص ۱۵۲.
- ↑ آفاق علم امام در الکافی
- ↑ الغدیر، ج۵، ص۴۲.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ علم ائمه از نظر عقل و نقل؛ ص: ۷۱.
- ↑ «آن از اخبار غیبی بود که به تو وحی کردیم و تو نزد آنها نبودی...»؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۸۵.
- ↑ «از فرزندان من دوازده تن پیشوای اصیل و نیک نژاد و محدث و مفهّم است و آخرین آنها کسی است که به حق قیام کرده و زمین را پر از عدالت کند چنان که از ستم پر شده باشد».
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۶.
- ↑ سید یحیی یثربی، عرفان نظری، بخش ۲، مقصد۲، فصل۱و۲.
- ↑ محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص۳۱۹، باب۵؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۸.
- ↑ صدرالمتألهین، شرح اصول کافی، کتاب حجت، باب۳، حدیث۱.
- ↑ «فَإِنْ أَعْيَانَا شَيْءٌ تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُس»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۹۸.
- ↑ حوزه علمیه حضرت رقیه
- ↑ وبگاه بیان معرفت
- ↑ مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
- ↑ کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۲۱، بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۰۹؛ ابن هشام، السیره النبویه، ج۴، ص۱۶۶؛ ابن کثیر، اسماعیل، السیره النبویه، ج۴، ص۱۶، ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابه، ج۲، ص۱۴۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵، ص۲۲۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۲، ص۲۵۵.
- ↑ تو میشنوی آنچه را من میشنوم و میبینی آنچه را من میبینم، جز اینکه تو پیامبر نیستی؛ نهج البلاغه، خطبه، ۱۹۲، ص۲۲۳-۲۲۲.
- ↑ ابن عیاش، محمد، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۶۵؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۸۰ و ج۲۶، ص۷۳.
- ↑ خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است، آگاه ساخته است.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: صفار قمی، محمد، بصارالدرجات، ص۱۳۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۸۵-۶۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۷۹.
- ↑ شیخ مفید، محمد، الاختصاص، ص۳۲۹.
- ↑ برخی از روایات، روح را موجودی دانستهاند که برتر از جبرئیل و میکائیل است. ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۳.
- ↑ (بحارالانوار، ج۲۶، ص۵.
- ↑ وبگاه پرسمان دانشجویی