رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل بالاترعلم معصوم / منبع علم معصوم
مدخل اصلیعلم وراثتی (علم انتقالی)
مدخل وابستهتعلیم پیامبر / تعلیم امام / وراثت از پیامبر / وراثت از امام

رابطه وراثت از پیامبر (ص) یا امام (ع) پیشین با علم معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:

«از کتاب خرائج و جرائح از محمد بن فضل هاشمی، از حضرت رضا (ع) روایت شده که آن جناب نظر کرد به ابن هذاب، و سپس فرمود: اگر به تو خبر دهم که در این روزها یکی از بستگان تو کشته خواهد شد آیا گفته مرا تصدیق می‌کنی؟ عرض کردم خیر، زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمی‌داند. در این جا امام رضا (ع) آیه ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۱]، را تلاوت نموده و بعد فرمودند: پس رسول خدا (ص) مورد رضا و پسند خداست و ما وارثان همین رسول هستیم که خداوند او را بر غیب خود که می‌خواهد آگاه نموده و آن حضرت علم به وقایع گذشته و بعد تا روز قیامت را به ما آموخت. سخن مؤلف: "روایات در رابطه با این موضوع افزون از حد شمارش است و مفهوم آنها این است که پیامبر اکرم (ص) علم خود را به واسطه وحی از پروردگار گرفته و ائمه (ع) بالوراثه از رسول خدا (ص) گرفته‌اند"»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله مظفر؛
آیت‌الله محمد حسین مظفر در دو کتاب «علم الإمام» و «پژوهشی در باب علم امام» در این‌باره گفته‌ است: «ائمه (ع) وارثین علم پیامبراند (ص) و پیامبر اکرم (ص) نیز وارث همۀ دانشهای انبیا و رسولان اولی العزم می‌باشد. (...) روایات به ما می‌گویند: علم همۀ عالم به ایشان رسیده و نزد آنان جمع گشته است، پس تمامی علوم انبیاء و رسولان و اوصیای آنها به ایشان رسیده است و ایشان این علم را از آنان به ارث برده‌اند»[۳]
۲. آیت‌الله شهید مطهری؛
آیت‌الله شهید مرتضی مطهری در کتاب «امامت و رهبری» در این باره گفته است: «پیغمبر (ص)، مبلّغ وحی بود. مردم (...) آنچه را در قرآن نبود، از پیغمبر (ص) سؤال می‏‌کردند. مسئله این است که (...) آنچه پیغمبر (ص) برای عموم مردم گفت، قهراً زمان اجازه نمی‏‌داد تمام دستورات اسلام باشد؛ علی (ع) وصی پیغمبر (ص) بود و پیغمبر (ص) (...) کلیات اسلام را (...) به علی (ع) گفت و او را به ‏عنوان یک عالم فوق‌‏العاده تعلیم ‏یافته از خود و ممتاز از همه اصحاب خویش و کسی که حتی مثل خودش در گفته‏‌اش خطا و اشتباه نمی‏‌کند و ناگفته‌ه‏ای از جانب خدا نیست الّا اینکه او می‏‌داند، معرفی کرد (...). در واقع در اینجا امامت، نوعی کارشناسی اسلام می‌‏شود؛ اما یک کارشناسی خیلی بالاتر از حد یک مجتهد، کارشناسی مِن جانب ‏اللَّه، و ائمه (ع)‏، یعنی افرادی که اسلام‌‏شناس هستند؛ البته نه اسلام‌‏شناسانی که از روی عقل و فکر خودشان اسلام را شناخته باشند ـ که قهراً جایزالخطا باشند ـ بلکه افرادی که از یک طریق رمزی و غیبی که بر ما مجهول است، علوم اسلام را از پیغمبر (ص) گرفته‌‏اند؛ از پیغمبر (ص) رسیده به علی (ع) و از علی (ع) رسیده به امامان (ع) بعد و در تمام ادوارِ ائمه (ع)، علم اسلام[۴] از هر امامی به امامان (ع) بعد رسیده است»[۵]
۳. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
آیت‌الله فاضل لنکرانی و آیت‌الله اشراقی در کتاب «پاسداران وحی» در این‌باره گفته‌‌اند: «دانش اهل‌بیت (ع)، علم الهی و لدنی است؛ دانشی است که در اثر اتصال به عالم غیب و هم‌نشینی با فرشتگان الهی به دست آورده‌اند. دانشی است وراثتی، که از پیامبر (ص) به ارث برده‌اند. امام صادق (ع) فرمود: "خدای تبارک و تعالی را دو گونه علم است: یک، آن علمی که فرشتگانِ مقرب و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز می‌دانیم. دو، آن علمی که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او، آن را نمی‌داند "علم مستأثر". لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد. و امامان پیشین را نیز از آن آگاه کرده بود [۶]»[۷].
۴. آیت‌الله جوادی آملی؛
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، در مقاله «علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی (ع)» در این‌باره گفته است: «ائمه اطهار (ع) در حل شبهات علمی خزینه‌های علم خدا شمرده شده‌اند: " وَ خُزَّانَ‏ الْعِلْمِ‏" تا جایی که خود فرموده‌اند: مطلب صحیح در هر جای عالم که پیدا شود، در خانه ما ریشه دارد. حتی علومی که ارثیه انبیای گذشته است، از برکات وجودی آنها است، زیرا انبیای گذشته در آن نشئه ملکوتی شاگرد ائمه (ع) هستند. علم آنان نیز علم الوراثه‌ای بود که از رسول اکرم (ص) به ارث برده‌اند. امام صادق (ع) فرمود: اگر ما نیز مانند دیگران با رأی و اجتهادمان فتوا می‌دادیم، هلاک می‌شدیم، آن چه ما می‌گوییم، اجتهاد نیست، بلکه آثاری از رسول خدا (ص) است که ریشه‌ها و پایه‌های علم است و ما نسل به نسل آن را ارث می‌بریم و همان گونه که مردم طلا و نقره خود را برای نسل‌های پس از خود ذخیره و حفظ می‌کنند، ما نیز این علوم و معارف را برای نسل‌های بعد ذخیره و حفظ می‌کنیم، هم چنین می‌فرماید: حدیث من حدیث پدرم و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث امام حسین (ع) و او از برادرش امام حسن (ع) و او از پدرش امیرالمؤمنین (ع) و حدیث امیرالمؤمنین حدیث رسول خدا (ص) است و احادیث رسول الله (ص) چیزی جز کلام خدای سبحان نیست. بنابر این، ائمه اطهار چیزی از خودشان ندارند، حتی علوم آنها اجتهاد و استنباط مصطلح نیست، بلکه علوم الهی است که نسل به نسل از رسول خدا ارث برده‌اند. لذا می‌توان کلام یکی از آنها را به دیگری نسبت داد. در بعضی از زیارات جامعه آمده است:کتاب خود را برای شما به ارث وانهاد و کرامت‌های قرآن را مخصوص شما گردانید[۸]، درحالی که اهل بیت (ع) درباره دیگران فرمودند:خدای متعال یک حرف از کتاب خود را به تو ارث نداد[۹]»[۱۰].
۵. آیت‌الله مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین مروی؛
آیت‌الله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در این‌باره گفته‌اند: «دانش پیامبر (ص) از دو راه به امامان (ع) رسیده است: یکی از راه عادی که همان تعلیم و تعلم است. حضرت علی (ع) می‌فرماید: "کنت ادخل علی رسول االله (ص) لیلاً و نهارا فکنت اذا سألته اجانبی و ان سکتت ابتدانی... الخ"، راه دیگر تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است. امام علی (ع) آنگاه که به دستور پیامبر (ص) عازم یمن شد، از پیامبر (ص) درباره پرسش‌هایی که مردم یمن درباره قضا از او می‌کنند، راهنمایی خواست که پیامبر (ص) فرمود: "ادن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: "اللهم ثبت لسانه واهد قلبه" فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شککت فی قضاء بین اثنین بعد" [۱۱] درباره معاشرت امامان (ع) با ملائکه آمده است، ملائکه در همه احوال بر امامان (ع) نازل و مانع رسیدن شرور به ایشان می‌شوند. به هنگام نماز با ایشان نماز می‌گذراند و آنچه در زمین، چه در شب و چه در روز رخ می‌دهد، به آگاهی امام (ع) می‌رسانند؛ چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ[۱۲]. جبرئیل، میکائیل و ملک الموت همواره در معرض رؤیت امام‌اند و به ایشان مشکلات و دشواری‌هایی که در کتاب و سنت نیست، الهام می‌کنند، امامان (ع) محل آمد و شد ملائکه‌اند و هر ملکی که برای امری نازل می‌شود، نخست نزد امام (ع) می‌آید و آن را بر امام (ع) عرضه می‌دارد [۱۳] به هر روی، چنانکه فیلسوفان مسلمان اثبات کرده‌اند، نظام آفرینش نظام احسن است و آنچه در هستی وجود دارد، جلوه‌هایی از ذات باری‌تعالی است. هر موجودی که از نظر رتبه وجودی نزدیک‌تر به هرم هستی باشد، از کمالات فزون‌تری برخوردار است. انبیا (ص) و امامان (ع) برگزیدگان خداوندند که با اعطای الهی و ظرفیت‌های ذاتی که دارند به این کمالات نائل آمده‌اند»[۱۴].
۶. آیت‌الله امینی؛
آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است: «حارث بن مغیره می‌‏گوید به حضرت صادق (ع) عرض کردم: علم عالم شما از چه راه حاصل می‌‏شود؟ فرمود: از رسول خدا (ص) و علی‌(ع) به ارث به ما رسیده است. گفتم: ما شنیده‏‌ایم که در قلب شما القا می‌‏شود و در گوش شما الهام می‌‏گردد؟ فرمود: یا اینها. مفضل بن عمر روایت کرده که حضرت صادق (ع) فرمود: سلیمان از داود ارث برد و محمد (ص) از سلیمان ارث برد و ما از محمد (ص) ارث بردیم. علم تورات و انجیل‏ و زبور و تفسیر الواح نزد ماست. مفضل عرض کرد: علم زیادی‌ است! فرمود: این علم چندان مهم نیست بلکه علم مهم، علمی‌ است که در هر روز و در هر ساعت به ما داده می‌‏شود. ضریس کناسی‌ می‌‏گوید نزد حضرت صادق (ع) بودم، ابوبصیر نیز حاضر بود پس حضرت صادق (ع) فرمود: داود (ع) علوم انبیا را ارث برد، و سلیمان (ع) علم داود را ارث برد، و محمد (ص) از سلیمان (ع) ارث برد، و ما از محمد (ص) ارث بردیم. صحف ابراهیم (ع) و الواح موسی‌(ع) نزد ما می‌‏باشد. ابوبصیر عرض کرد: علم زیادی‌ است! فرمود: ای‌ ابا محمد! این علم چندان مهم نیست، علم مهم علمی‌ است که شب و روز، و ساعت به ساعت به ما الهام می‌‏شود.»[۱۵].
۷. آیت‌الله حسینی میلانی؛
آیت‌الله سید علی حسینی میلانی در کتاب «با پیشوایان هدایتگر» در این‌باره گفته‌ است:

«با تأمل در آیات و روایات، از مجموع آنها این گونه استفاده می‌شود که پیامبران الهی اموری را به ارث می‌گذارند:

  1. مقامات و منازل آنان در پیشگاه خدا در موردی که دلیل قائم بشود اشخاصی که بعدها آمدند وارثان انبیا در مقامات و منازل آنها در پیشگاه خدای سبحان هستند. برای مثال، ولایت های انبيا، وساطت آنان در فیض، معجزه‌های آنان، به ائمه (ع) ارث می‌رسد.
  2. ملکات و صفات حمیده ائمه (ع) در علوم، ملكات، صفات حمیده، عصمت و جهات معنوی دیگر که انبیا داشتند وارث آنها هستند.
  3. اشیای اختصاصی انبيا صحيفه‌ها، کتاب‌ها و اشیای ویژه انبیا را ائمه (ع) به ارث می‌برند و آنها نزد ائمه (ع) است.
  4. حکومت ظاهری برخی از پیامبران الهی در این عالم دارای نفوذ کلمه و حکومت ظاهری و مبسوط اليد بوده‌اند. این مورد بعد از آنها از آن ائمه (ع) است؛ از این رو لازم و واجب است که امت‌های مطیع انبیا، مطیع ائمه (ع) نیز باشند. به عبارت دیگر، اطاعت مطلقه‌ای که برای پیامبران الهی بوده، برای ائمه نیز ثابت است.
  5. اموال و دارایی‌ها ائمه (ع) که "سلالة النبيين" بوده‌اند. دارای همه خصایص انبيا حتى رسول اکرم (ص) و وارث آنها هستند، و در خصوص حضرت رسول (ص) - به توسط صديقه طاهره (س) - وارث ماترک ایشان می‌باشند.
از مجموع دقت‌هایی که در آیات، روایات و سخنان لغویان شد، معنای ارث در ورثة الأنبياء چنین است که جایگاهی که پیامبران دارند، با همه خصوصیاتش از ملكات، علوم، مراتب و منازل، قرب من الله سبحانه و تعالی و عصمت، معجزات، اموال شخصی و تصرف در امور مردم، وجوب اطاعت مطلق به مردم، از آن ائمه ما است، چون پرکننده خط حاصل از فقدان انبیا هستند و بحث انتقال در بین نیست، نه این که این امور از پیامبران به آنها منتقل شود، همانند انتقال خانه از ملک پدر به ملک فرزند. به همین جهت به نظر نگارنده معنای ارث دقیق است و به تأمل بیشتری نیاز دارد»[۱۶].
۸. آیت‌الله میرباقری؛
آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری در بیاناتی با عنوان «حقیقت علم امیرالمؤمنین» در این‌باره گفته‌ است: «سرچشمه علم امیرالمؤمنین (ع)، علم الهی است و همه علومی که در نزد نبی اکرم (ص) است در خدمت امیرالمؤمنین (ع) است؛ لذا اگر کسی می‌خواهد به علم برسد باید نزد نبی اکرم (ص) بیاید چون همه علم را خداوند به ایشان داده است و باب این علم نیز امیرالمؤمنین (ع) است «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا». اگر کسی می خواهد درهای معرفت الهی به رویش باز شود باید نزد امیرالمؤمنین (ع) برود»[۱۷].
۹. آیت‌الله تحریری؛
آیت‌الله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوه‌های لاهوتی» در این باره گفته است:

«جهات وراثت ائمه (ع) از انبیا (ع):

۱. وراثت اعتباری: حضرات ائمه (ع) از پیامبران گذشته اموری را که مربوط به آثار ظاهری نبوت است و بیشتر برای ابراز حق در مواردی که مسئله امامت ایشان مشتبه می‌شده و داشتن آثار ظاهری انبیاء نشانه حقانیت ایشان معرفی شده است به ارث برده‌اند چنان‌که در روایات آمده است، پیراهن حضرت یوسف (ع) و عصای حضرت موسی (ع) و انگشتری حضرت سلیمان (ع) و... در نزد حضرات ائمه (ع) موجود است. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که: الواح موسی در نزد ما است و عصای موسی پیش ماست و ما ورثه پیامبران هستیم[۱۸]. در روایتی دیگر آمده است که حضرت على (ع) در شبی از منزل خارج شد و فرمود: امامی بر شما خارج شد که بر تن او پیراهن حضرت آدم و در دستش انگشتری سلیمان و عصای موسی است[۱۹].

۲. وراثت حقیقی: علوم و حکمت‌ها و كمالات و سجایای اخلاقی که در هر پیامبری به صورتی ظهور نموده است (این وراثت شاید به لحاظ نشان دادن خدایی بودن منصب امامت ایشان به دیگران باشد که اساس آن بر کمالات روحی است) به عنوان مثال: اگر در یکی از آن حضرات صفت کلام الهی ظهور نموده است همچون موسای کلیم، در حضرات ائمه (ع) این صفت به نحو اتم و اکمل ظهور داشته است و اگر در زیارات مختلف به آن حضرات خطاب کرده و می‌گوییم: "السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ" و...: همگی به این معنا اشاره دارد (این وراثت نیز به لحاظ عالم بشریّت ایشان است و منافات ندارد که ائمه (ع) به لحاظ عوالم گذشته خود و نیز پیمودن کامل‌ترین راه بندگی، از انبیاء (ع) "غیر از رسول خدا" افضل باشند). از این‌رو در روایتی ابن عباس نقل می‌کند: که نزد پیامبر گرامی اسلام (ص) نشسته بودیم که حضرت فرمود: "مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ وَ إِلَى نُوحٍ فِي سِلْمِهِ وَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي حِلْمِهِ وَ إِلَى مُوسَى فِي فِطْنَتِهِ وَ إِلَى دَاوُدَ [فِي] زُهْدِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا فَنَظَرْنَا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَدْ أَقْبَلَ"[۲۰]و از همین باب است وراثت کتب انبیاء سابق چنان‌که در روایتی از امام صادق (ع) سؤال می‌شود: آیا تورات و انجیل و کتب انبیاء نزد شما است؟ حضرت فرمود: "آنها در نزد ما به صورت وراثت از ایشان به ما رسیده است و همان‌گونه که آنها قرائت می‌کردند ما نیز آنها را می‌خوانیم و همان‌گونه که آنها از آن کتاب‌ها سخن می‌گفتند ما نیز از آنها سخن می‌گوییم، به راستی خداوند حجتی را در زمینش قرار نمی‌دهد که از او چیزی سؤال شود و او بگوید: نمی‌دانم"[۲۱]»[۲۲].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است: «از منابع علم امامان (ع) تعلیم سنت نبوی و وصایت و وراثت از پیامبر گرامی اسلام (ص) است، پیامبر اسلام، همه معارف و علوم خود را به اولین وصی خود، علی (ع) و امام علی (ع) نیز به فرزندانش تا امام زمان (ع) منتقل کرد. احادیث فراوانی از اهل سنت و شیعه نقل شده که امام علی (ع)، علوم پیامبر (ص) را مستقیم و بدون واسطه از آن حضرت فرا گرفت. وقتی که آیه ﴿وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ[۲۳] نازل شد، پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يَجْعَلَهَا فِي أُذُنَ عَلِيُّ»[۲۴] از خدا خواستم که گوش علی را از این گوش‌های شنوا و نگه‌دارنده حقایق قرار دهد. ابونعیم در کتاب "حلیه" از علی (ع) نقل کرده که گفت: "رسول خدا (ص) فرمود: "یا علی خدا مرا دستور داده که تو را نزدیک کنم و تعلیمت دهم تا تو فرا بگیری، پس از آن این آیه نازل شد: ﴿وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ یعنی ای علی پس تو هستی اذن واعیه (گوش فراگیرنده) علم من"[۲۵] سعید بن منصور، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم و ابن مردویه، از مکحول روایت کرده که گفت: وقتی ﴿وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ نازل شد رسول خدا (ص) فرمود: "من از پروردگارم خواستم این اذن واعیه را علی بن ابی طالب قرار دهد، مکحول می‌گوید: بعد از این دعای رسول خدا (ص)، علی (ع) بارها می‌گفت: "هیچ نشد چیزی از رسول خدا (ص) بشنوم و فراموش کنم"[۲۶] رسول خدا (ص) فرمود: "وقتی به معراج رفتم؛ خداوند با من سخن گفت و مناجات کرد، پس آنچه را یاد گرفتم همه را تعلیم علی (ع) نمودم؛ پس او باب علم من می‌باشد"[۲۷]»[۲۸].
۱۱. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛
حجج الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم و سید ابراهیم افتخاری در مقاله «منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد» در این‌باره گفته‌‌اند:

«دسته‌ای دیگر از روایات ذکر شده در آثار محدثان قم، دال بر این است که علم پیامبران (ع)، با وراثت، به پیامبران (ع) بعدی رسیده و علم همۀ آنها، به صورت کامل، به پیامبر اکرم (ص) منتقل شده است. پس از ایشان نیز، امام علی (ع) و امامان (ع) بعدی، یکی پس از دیگری، میراث‌دار علوم پیامبر (ص) بوده‌اند؛ چه علومی که ایشان از پیامبران (ع) پیشین و چه آنهایی که به طور مستقیم، از جانب خداوند دریافت کرده بودند. برخی از این روایات ذکر می‌کند که چگونه پیامبر اکرم (ص) این علوم را به امام علی (ع) آموزش می‌داد. در روایتی، از قول پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که خداوند فهم و علم ایشان را به امامان (ع) عطا کرده است. در روایتی، امیر المؤمنین (ع) پرسش و پاسخ، خواندن و نوشتن، یاد دادن تأویل و تفسیر آیات و دعای پیامبر (ص) را راه‌های فراگیری علم خود از پیامبر (ص) معرفی کرده است، در روایتی از امام باقر (ع) نقل می‌کند: "به خدا قسم که پیامبر (ص) از تعلیمات الهی چیزی نیاموخت، مگر آنکه آن را به علی (ع) تعلیم داد. سپس این علوم به ما رسیده است". در روایت دیگری، ابو حمزه ثمالی از امام باقر (ع) نقل می‌کند: «هنگامی‌ که دوران نبوت پیامبر اکرم (ص) به پایان رسید، روزگارش به سر آمد، خداوند به او چنین وحی کرد: "ای محمد! پیامبری خود را به انجام رساندی و روزگارت به پایان رسیده است. پس آن علمی‌ که نزد توست و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم پیامبری را در اهل‌ بیت خودت، نزد علی بن ابی‌طالب (ع) قرار بده که من علم و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم پیامبری را از نسل تو قطع نکرده‌ام؛ همچنان که از خاندان سایر انبیای گذشته قطع نکردم"». کلینی روایتی نقل کرده که طبق آن، پیامبر (ص) هزار‌ هزار باب علم را به امام علی (ع) آموزش داده بود. او این نوع آموزش را از منابع علم گستردۀ امام علی (ع) و دیگر امامان (ع) دانسته است. وی دربارۀ انتقال علم از امامی ‌به امام (ع) دیگر، هم روایاتی آورده است. شیخ صدوق روایات بسیاری را نقل می‌کند که در آنها، امام علی (ع) وارث علم اولین و آخرین نبیین نامیده و در روایاتی دیگر، امام صادق (ع) وارث علم وصیی‌نخوانده شده است. به مضمون چند نمونه از روایات صدوق دربارۀ علم موروثی امامان (ع) اشاره می‌کنیم: تمام علم امام از سوی خدا و رسول اوست؛ علم هر کدام از امامان (ع) از امام پیش از او گرفته شده تا اینکه ‌این سلسله به پیامبر اکرم (ص) می‌رسد؛ پیامبر (ص) شهر علم و علی (ع) به منزلۀ درب آن است. تأکید صدوق بر میراثی بودن علم باعث شده برخی بپندارند که او به الهامی‌ بودن علم امام (ع) باور ندارد؛ درحالی ‌‎که وی در کمال الدین و تمام النعمة می‌گوید: «فعِلمُ الامام کلّه من اللّه عزّ و جلّ و من رسول اللّه (ص)». بنابر روایات پیش‌گفته، توارث که مورد تأکید محدثین قم بوده، افزون بر الهام، از سرچشمه‌های علم امام بوده است. (...)

از دید متکلمان بغداد، دریافت علوم و معارف از پیامبر اکرم (ص)، با واسطه یا بی‌واسطه علم میراثی، مسلماً منبع دیگری برای علم امام است. شیخ مفید در آغاز أمالی، احادیثی مربوط به ‌این شیوه نقل می‌کند. در سومین حدیث که نقل أصبغ بن نباتة است، امام علی (ع) به او فرمود: «ای حارث، من برادر، همدم، وصی، ولی، رازدار و صاحب اسرار اویم پیامبر اکرم (ص). به من فهم کتاب، فصل خطاب داوری به حق، علم گذشته‏، علم سلسلۀ اسباب و مسببات قضا و قدر الهی، و هزار کلید از خزائن الهی سپرده شده است. هر کلید آن، هزار در از مجهولات را می‏‌گشاید و هر دری به هزار در از عهد و پیمان‌ها منتهی می‏‌گردد. از تمام اینها گذشته، به عنوان تفضل و بخشش، به شب قدر تأیید و برگزیده گشتم و بدان مدد یافتم و این مقام، تا آن زمان که شب و روز در گردش است، برای من و آن عده از فرزندانم که حافظ و امین اسرار الهی هستند، باقی است تا اینکه خدا وارث زمین و موجودات روی آن گردد». شیخ طوسی نیز، عین همین روایت را نقل کرده است. وی همچنین، از مناظره‌ای بین امیرالمؤمنین (ع) و جاثلیق نصرانی سخن گفته که در آن، امیرالمومنین (ع) منشأ شناخت و علم خود را قرآن و کلام پیامبر (ص) ذکر می‌کند. شیخ‌ الطائفه چند روایت دیگر هم نقل می‌کند که طبق آنها، پیامبر اکرم (ص)، علی (ع) را معدن اسرار، درب شهر علم، خازن علم خود و کسی خطاب می‌کرد که احکام شریعت از او گرفته می‌شود. او روایت دیگری نیز، از امام علی (ع) نقل می‌کند: «دربارۀ کتاب خدا از من بپرسید. به خدا قسم هیچ آیه‌ای از آن نازل نشد، مگر اینکه پیامبر خدا (ص) آن را بر من قرائت می‌کرد و تأویل آن را به من، چه در شب، چه در روز، چه در مسیر، چه در مسکن بیان می‌کرد. وقتی نزد رسول خدا (ص) نبودم، هنگامی‌که حاضر می‌شدم، پیامبر (ص) به من می‌فرمود: "ای علی، بعد از تو این آیه و این آیه نازل شد و تأویل آن چنین و چنان است". تنزیل و تأویل آن را به من یاد می‌داد». شیخ‌ طوسی روش علم‌آموزی علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) را طبق نقل، چنین بیان می‌کند: «هر شبی که وحی بر پیامبر اکرم (ص) نازل می‌شد، هنوز صبح نشده، پیامبر اکرم (ص) محتوای وحی را به علی (ع) می‌آموخت و هرگاه وحی در روز نازل می‌شد، هنوز شب نشده بود که پیامبر (ص) علم وحی را به علی (ع) می‌آموخت». وی دربارۀ شیوۀ انتقال علم به امام می‌گوید: «علم مرحله به مرحله، از امام قبلی به امام بعدی منتقل می‌شود تا اینکه در پایان عمر امام قبل، علم امام بعد کامل می‌شود»»[۲۹].
۱٢. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» و مقاله «علم امام تام یا محدود؟» در این‌باره گفته است:

«مفهوم وراثت از پیامبر و امامان (ع)، اعم از دانش‌هایی بوده است که به ‌طور خاص پیامبر (ص) یا امامان پیشین به امام بعد از خود ‌آموخته‌اند. بخش دیگری از علوم به‌ارث گذاشته شده برای امامان بعدی، کتاب‌ها و نوشته‌های محرمانه‌ای بوده که در میان اهل بیت (ع) نسل‌ به ‌نسل منتقل شده‌اند. برخی از این کتاب‌ها عبارت‌اند از: کتاب‌های پیامبران گذشته؛ "جامعه" یا "کتاب علی (ع)"، که پیامبر (ص) آن را بر امیرالمؤمنین (ع) املا کرد؛ "مصحف فاطمه (س)"، که اخبار و سخنان حضرت جبرئیل (ع) به آن حضرت بود و امیرالمؤمنین (ع) آن را نوشت؛ کتاب نام‌های شیعیان، که در آن نام و مشخصات شیعیان نوشته شده است و ...»[۳۰].

«اگرچه روایات و بررسی‌های تاریخی، دانش آموختن ائمه (ع) را نزد انسان‌های غیر معصوم تأیید نمی‌کنند، اما روایات متعددی دلالت بر آن دارند که هر امامی از امام پیشین، دانش‌هایی را فرا می‌گرفته است که در صدر این سلسله، پیامبر اکرم (ص) قرار دارد. در روایات متعددی از ائمه (ع) این مضمون نقل شده است که تمام علوم پیامبر نسل به نسل به آنان منتقل شده است[۳۱]. روایاتی نیز بر آن دلالت دارند که هر امام (ع)، علوم خود را به امام (ع) پس از خود تحویل می‌دهد[۳۲]. سند برخی از این روایات معتبر است. در روایتی به صراحت بیان شده است که امام (ع) هر زمان، در آخرین لحظۀ عمر امام (ع) پیشین، علوم او را دریافت می‌کند[۳۳]. سند حدیث دوم این مجموعه موثق است[۳۴]. این روایات نشان می‌دهند علم امام، پیش از تحویل گرفتن آن علوم، کامل نیست»[۳۵]
۱٣. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم افتخاری در پایان‌نامه «بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد» در این‌باره گفته است: «دسته‌ای دیگر از روایاتی که محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ علم امام (ع) ذکر کرده‌اند، روایاتی است که دلالت می‌کند بر اینکه، علم پیامبران (ص) از طریق وراثت، به پیامبران (ص) بعد از خود می‌رسیده و علم همه این پیامبران (ص) الهی، به صورت کامل به پیامبر اکرم (ص) رسیده و بعد از او به امام علی (ع) و همینطور به امامان (ع) بعدی به ارث رسیده است. در برخی از این روایات هم به آموزش این علوم توسط پیامبر اکرم (ص) به امام علی (ع) اشاره می‌کنند. شیخ صدوق روایات متعددی را نقل می‌کند که در آن امام علی (ع) وارث علم انبیاء [۳۶]، وارث علم اولین ، وارث علم نبیّین نامیده می‌شود و در روایاتی دیگر، امام صادق (ع) وارث علم الوصیّین نامیده شده است. شیخ صدوق در کتاب خصال، به نقل از پدر بزرگوارش از ذریح بن محمّد بن یزید محاربی نقل می‌کند: شنیدم از امام صادق (ع) که می‌فرمود: ما وارثان انبیاء هستیم، سپس فرمود: پیامبر خدا (ص)، لباسی بر علی (ع) پوشاند و سپس به او هزار کلمه آموخت که از هر کلمه آن، هزار کلمه دیگر گشوده می‌شود."عَنْ ذَرِیحِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَزِیدَ الْمُحَارِبِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ نَحْنُ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ ثُمَّ قَالَ جَلَّلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَی عَلِیٍّ (ع) ثَوْباً ثُمَّ عَلَّمَهُ أَلْفَ کَلِمَةٍ کُلُّ کَلِمَةٍ یَفْتَحُ أَلْفَ کَلِمَة". [۳۷] در روایت دیگری، امام صادق (ع) مأخذ علم خودشان را، وراثت از پیامبر خدا (ص) و علی (ع) بیان می‌کنند.[۳۸] شیخ صدوق در کتاب خصال ۳۰ روایت را از طرق مختلف نقل می‌کند که همه آنها از یاد دادن هزار باب علم توسط پیامبر (ص) به علی (ع) حکایت می‌کند. در یکی از این روایات، اصبغ بن نباته می‌گوید از امیرالمؤمنین (ع) شنیدم که می‌فرمود: پیامبر خدا (ص) به من هزار باب از حلال و حرام و آنچه تا روز قیامت شده است، آموخت که از هر بابش هزار باب دیگر گشوده می‌شد و این هزار هزار باب علم تا آنجاست که علم منایا (مرگ و میر) و بلایا (گرفتاری‌ها و حوادث) و علم فصل الخطاب را می‌دانم.[۳۹] در روایت دیگری، شیخ صدوق با سلسله سندش از ابو حمزه ثمالی در حدیثی طولانی از امام باقر (ع) نقل می‌کند که ایشان فرمودند:(...) وقتی دوران نبوت پیامبر اسلام (ص) به پایان رسید و روزگارش به سر رسید، خداوند به او این گونه وحی کرد: ای محمد (ص)! پیامبری‌ات را به انجام رساندی و روزگارت به پایان رسیده است، پس آن علمی که نزد توست، و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم پیامبری را به علی بن ابی طالب (ع) واگذار کن، که من علم و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم پیامبری را از نسل تو قطع نکرده‌ام، همچنان که قطع نکردم آن را از خاندان انبیاء قبلی، که بین تو و پدرت آدم قرار داشتند. و این همان قول خدای عزیز و بلند مرتبه است که فرمود: خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم (ع) و آل عمران (ع) را بر جهانیان برگزید، نسلی که بعضی از آنها از بعضی دیگرند و خداوند سمیع و علیم است.[۴۰] در روایت دیگری، شیخ صدوق در معانی الاخبار، از قول امام صادق (ع) نقل می‌کند که: علم پیامبر خدا (ص) به قلب علی (ع) صادر شد.[۴۱] در سایر روایات منقول از شیخ صدوق در این باب، مأخذ علم امام (ع) این موارد ذکر شده است: تمام علم امامت از جانب خدا و رسول (ص) خداست ، علم هر کدام از امامان (ع) از امام (ع) قبلی گرفته شده تا اینکه این سلسله به پیامبر اکرم (ص) متصل شود، پیامبر (ص) شهر علم است و علی درب ورودی آن و برای ورود به شهر، جز از درب آن وارد نمی‌شوند.[۴۲] صفار قمی در روایتی از قول پیامبر اکرم (ص)، می‌فرماید: خداوند فهم و علم مرا به امامان (ص) عطا کرده است. [۴۳] در روایت دیگری، به نقل از سلیم بن قیس، امیرالمؤمنین (ع)، مأخذ علم خود را سؤال و جواب از پیامبر اکرم (ص)، خواندن علوم توسط پیامبر (ص) و نوشتن توسط خودشان، یاد دادن تأویل و تفسیر آیات قرآن کریم توسط پیامبر (ص) و دعای پیامبر (ص) برای او با این مضمون که خداوند فهم و حفظ علوم را به وی(علی (ع)) عطا کند. در روایت دیگری از امام باقر (ع) نقل شده است که خداوند تمام علم عام خودش که فقط ملائکه مقرب و انبیاء گذشته از آن مطلع بوده اند را به امامان (ع) داده است.[۴۴] مرحوم کلینی، در روایتی از امام باقر (ع) نقل می‌کند که ایشان فرمودند: به خدا قسم که پیامبر (ص) از تعلیمات الهی چیزی نیاموخت، مگر آنکه آن را نیز به علی (ع) تعلیم داد، سپس این علوم به ما رسید، آنگاه دست بر سینه خود نهاد. در روایت دیگری، ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) نقل می‌کند که ایشان فرمودند: هنگامی که دوران نبوت پیامبر اکرم (ص) به پایان رسید و روزگارش به سر رسید، خداوند به او اینگونه وحی کرد: ای محمد (ص)! پیامبری‌ات را به انجام رساندی و روزگارت به پایان رسیده است، پس آن علمی که نزد توست، و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم پیامبری را در اهل بیت (ع) خودت، نزد علی بن ابی طالب (ع) قرار بده، که من علم و ایمان و اسم اکبر و میراث علم و آثار علم پیامبری را از نسل تو قطع نکرده‌ام، همچنان که قطع نکردم آن را از خاندان سایر انبیاء.[۴۵] کلینی، این روایت تعلیم هزار هزار باب علم، توسط پیامبر (ص) به امام علی (ع) را نیز نقل کرده و این را یکی از منابع علم گسترده امام علی (ع) و سایر امامان بعدی می‌داند. در روایت دیگری، کلینی به نقل از زراره از امام باقر (ع) نقل می‌کند که علمی که همراه حضرت آدم نازل شد، به علی (ع) به ارث رسید، و هیچ کدام از ما امامان (ع) از دنیا نمی‌رویم مگر اینکه یک نفر از اهل بیت (ع) ما، آن علم را یا هر گونه که خدا بخواهد، به ارث می‌بریم.[۴۶] کیلنی با استناد به قول امام محمد باقر (ع) نقل می‌کند که علم علی (ع) از علوم پیامبران (ص) گذشته، بالاتر است، چرا که خداوند، علوم همه پیامبران (ص)، را به محمد (ص) داد و او اعلم همه پیامبران (ص) بود، و پیامبر اکرم (ص) نیز همه علومش را به علی (ع) تحویل داد. یعنی علومی را که سایر پیامبران (ص) داشتند، علی (ع) یک جا همه آنها را دارد.[۴۷] در ادامه، روایاتی نقل شده است مبنی بر تحویل اسرار امامت و ودیعه‌های الهی، از امام علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع). [۴۸] دومین منبعی که متکلمان مکتب بغداد، برای منبع علم امام (ع) به آن اشاره کرده‌اند، اخذ علوم و معارف گسترده امامت، از پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و امامان (ع) قبل از خود می‌باشد. شیخ مفید در ابتدای کتاب أمالی، احادیثی را نقل می‌کند، که امام علی (ع) به او فرمود: "ای حارث، من برادر همدم و وصیّ و ولیّ و رازدار و صاحب اسرار اویم (پیامبر اکرم (ص)). به من فهم کتاب، و فصل خطاب (داوری به حق و سخن مشخص‌‏کننده حق از باطل) و علم گذشته‏‌ها، و علم سلسله اسباب و مسبّبات قضا و قدر الهی داده شده است، و هزار کلید از خزائن الهی به من سپرده شده که هر کلید از آنها، هزار در از مجهولات را می‏‌گشاید، و هر دری به هزار در از عهد و پیمان‌ها منتهی می‌‏گردد. و از تمام اینها گذشته، به عنوان تفضّل و بخشش، به شب قدر تأیید و برگزیده گشتم و بدان مدد یافتم، و این مقام تا آن زمان که شب و روز در گردش است، برای من و آن عدّه از فرزندانم که حافظ و امین اسرار الهی هستند باقی است تا اینکه خدا وارث زمین و موجودات روی آن گردد. (و حکومت و قدرت ظاهری از آن خدا و اولیاء او گردد)". [۴۹] در حدیثی که شیخ طوسی در کتاب امالی نقل می‌کند، پیامبر اکرم (ص)، علی (ع) را وارث علم خود می‌داند. در جای دیگری، پیامبر (ص) می‌گوید: "جوامع الکلم" به من داده شد و "جوامع العلم" نیز به علی (ع)، خداوند به من امر کرد: ای محمد (ص)! من علی (ع) را وصی و وزیر و خلیفه بعد از تو قرار دادم، پس به او علم بیاموز، پس او الان کلام تو را می‌شنود، پس من هم به او علم آموختم، در حالی که در محضر خداوند بودم. خداوند فهم و علم مرا به امامان (ع) بعد از من داده است.[۵۰] شیخ طوسی نقل می‌کند که پیامبر اکرم (ع) ، علی (ع) را محل قرار گرفتن اسرار علم نامید و او را درب شهر علم خود خطاب کرد. علی (ع) خازن علم است و کسی است که احکام شریعت از او أخذ می‌شود.[۵۱] امام علی (ع) می‌گوید: درباره کتاب خدا از من بپرسید، به خدا قسم هیچ آیه‌ای از آن نازل نشد، مگر این که پیامبر خدا (ص) آن را بر من قرائت می‌کرد و تأویل آن را نیز به من یاد می‌داد، چه در شب بود و چه در روز، چه در مسیر بودیم و چه در حال سکنی. و وقتی که نزد رسول خدا (ص) نبودم، هنگامی که نزد ایشان حاضر می‌شدم، پیامبر (ص) به من می‌فرمود: ای علی (ع)! بعد از تو این آیه و این آیه نازل شد و تأویل آن هم این و این است. و سپس تنزیل و تأویل آن را به من یاد می‌داد.[۵۲]».[۵۳]
۱٤. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین گنجی در کتاب «امام‌شناسی» در این‌باره گفته‌‌اند:

«ائمه اطهار (ع) علم را از پیامبر اکرم (ص) به ارث برده‌اند وارث جمیع کمالات و فضائل انبیاء و فرشتگان الهی هستند که عبارات زیارت وارث هم اشاره به همین مسئله دارد؛ "السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ و ..." و میراث نبوت نزد شماست و آنچه را که بر پیامبران الهی نازل گشته و فرشتگان به زمین آوردند نزد شماست.[۵۴] مرحوم فخر المحققین شیخ الاسلام شیرازی در معنای این فراز از زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: هر آنچه که انبیاء الهی داشته‌اند و فرشتگان به خاطر آن آمده‌اند و همه کتب آسمانی، نزد شما بوده و آنها از شما گرفته‌اند.

وارث یا مورث؟: ممکن است کسی سؤال کند؛ اگر حضرات اهل بیت (ع) واسطه فیض و صادر نخست بوده‌اند، پس چگونه خودشان فضل و کمالات را از انبیاء و اولیاء و حتی فرشتگان به ارث برده‌اند؟ جواب می‌دهیم همه علوم و فضایل و کمالات طبق آیات و روایات متعدد از جانب چهارده معصوم (ع) - که واسطه فیض بوده‌اند - به انبیاء و اولیاء رسیده و پس از انقضاء مدت آنها به جایگاه اولیه خود برگشته و به آنها به ارث رسیده است، مانند آن که فرزند ثروتمندی اموال فراوانی را به پدر خودش می‌بخشد و بعد از آن که پدر از دنیا رفت، همان فرزند وارث پدر خود می‌شود و مال و ثروت به جایگاه اولیه خودش برمی‌گردد. امام کاظم علیه فرمودند: به خدا قسم آنچه را که به سلیمان عطا شده و آنچه را که به او و به احدی از عالمیان داده نشده به ما اهل بیت داده شده. خداوند متعال در داستان حضرت سلیمان می‌فرماید: ای سلیمان این عطای ماست به هر کسی که می‌خواهی ببخش و از هرکسی که می‌خواهی امساک کن و بر تو حسابی نیست و در مورد پیامبر اکرم می‌فرماید آنچه را رسول برای شما آورده بگیرید و از آنچه که نهی کرده خودداری کنید[۵۵]»[۵۶].
۱٥. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛
حجت الاسلام و المسلمین خلیل منصوری رامسری، در یادداشتی با عنوان «بی کرانه‌گی علم امام (ع)» در این‌باره گفته‌ است: «در روایات است که علم امام معصوم (ع) علمی موروثی است. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «ٍ لَوْ كُنْتُ‏ بَيْنَ‏ مُوسَى‏ وَ الْخَضِرِ لَأَخْبَرْتُهُمَا أَنِّي أَعْلَمُ مِنْهُمَا وَ لَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَيْسَ فِي أَيْدِيهِمَا لِأَنَّ مُوسَى وَ الْخَضِرَ أُعْطِيَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ لَمْ يُعْطَيَا عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وِرَاثَة»[۵۷] در این روایت به خوبی از موروثی بودن علم امام (ع) و نیز دانش کامل به همه وقایع از گذشته و تا قیامت سخن به میان آمده است که مختص پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) است. تنها چیزی که درباره علم آینده نیاز است آن که ایشان اراده کنند ولی علوم گذشته و حال در اختیار ایشان است و هماره از آن آگاه هستند. البته ناگفته نماند که برای امامان (ع) دو گونه علم بوده است: بعضی از علوم و دانش های ایشان از علوم بدیهی است که هرگز از نظرشان غایب نبوده است؛‌ ولی برخی دیگر از علوم ایشان، به گونه ای بود که نیازمند تامل و توجه بوده است. از این روست که در روایت این معنا مورد تأکید قرار گرفته است که که ایشان هرگاه می‌خواستند می‌دانستند. در روایتی آمده است که امام صادق (ع) فرمود: «إِنَ‏ الْإِمَامَ‏ إِذَا شَاءَ أَنْ‏ يَعْلَمَ‏ عَلِم‏»[۵۸]. در روایت دیگری عمار ساباطی می گوید: از آن حضرت (ع) پرسیدم: آیا امام (ع) علم غیب می‌داند؟ ایشان فرمود: «لاَ وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ اَلشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ‏‏»[۵۹]. این دسته دوم از علوم و دانش‌ها مانند دانش‌های اجتهادی فقیهان است که از ملکه و توانایی دانستن برخوردار می‌باشند ولی تا زمانی که التفات و توجهی بدان پیدا نکنند ، از آن آگاهی ندارند؛‌ ولی همین که بدان توجه والتفات یافتند با جنبه نوری خویش از آن آگاه می‌شوند. نکته دیگر آن که علوم آنان دفعی است گرچه معلوم می‌تواند تدریجی باشد. به این معنا علوم آنان همانند قرآن که به صورت دفعی و یکباره بر قلب پیامبر (ص) نازل شد و خداوند در این باره فرموده است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۶۰] زیرا در این آیه ﴿لِّكُلِّ شَيْءٍ به معنای همه چیز است که با تدریجی بودن سازگار نمی‌باشد؛ به ویژه آن که روز مبعث که روز رسالت پیامبر اکرم (ص) است سوره‌ای نازل شده که با ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ [۶۱] آغاز شده است. سیاق آیات آن سوره به گونه‌ای است که این سوره نخستین سوره‌ای است که بر رسول خدا (ص) نازل شده است. از این سوره نیز بر می‌آید که نبوت پیش از رسالت بوده است؛ چنان که از آیات دیگر نیز بر می‌آید که قرآن به شکل دفعی و یکباره نازل شده است. این نزول دفعی در شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان هما سال بوده است و خداوند در این باره می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ [۶۲]؛ و یا می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ [۶۳]. سپس در طول بیست و سه سال قرآن با توجه به تحقق تدریجی حوادث و رخدادها آن حضرت دوباره بر اساس نزول تدریجی آیات را بر وقایع و رخدادها تطبیق کرد، چنین حالتی نیز در علم و معلوم امام وجود دارد. پس علوم ایشان دفعی است هر چند که علم آنان به معلوم تدریجی می‌باشد. از روایاتی که درباره تعلیم رسول الله (ص) به امیرمؤمنان علی (ع) وارد شده می توان دریافت که تعلیم ایشان همانند تعلیمی که در میان ما رایج است، تدریجی نبوده است، بلکه آن حضرت به شکل دفعی و یکباره همه علوم را به امیرمومنان علی (ع) به وراثت آموزش داده است. در آن روایات آمده است که رسول خداوند (ص) در بیماری پایان عمرش ، امیرمومنان علی (ع) را فراخواند و در مدت کوتاه هزار حدیث و یا هزار باب و دراز دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن‌ها خود هزار در را می‌گشاید«يَفْتَحُ‏ كُلُ‏ حَدِيثٍ‏ أَلْفَ بَاب‏‏‏»[۶۴]»[۶۵].
۱٦. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد بیابانی اسکوئی در کتاب «امامت» در این‌باره گفته‌ است: «بنابر روایات اهل بیت (ع): همه مواریث پیامبران (ص): به وراثت به امامان (ع): منتقل شده است. آنان وارث همه صحف و کتب و آیات پیامبران (ص): شده‌اند. امام صادق (ع) به این امر تصریح کرده، می‌فرماید: همانا سلیمان (ع) از داود (ع) ارث برد و همانا محمّد (ص) از سلیمان (ع) ارث برد و ما از محمّد (ص) ارث بردیم. و همانا علم تورات و انجیل و زبور و بیان همه آنچه در الواح است، نزد ما است[۶۶]. و در حدیث دیگر می‌فرماید: هر کتابی که نازل شده است نزد اهل علم است و آنان ماییم[۶۷]. پس با وجود این انجیل و تورات و همه کتب پیامبران (ص) پیشین نزد امامان اهل بیت (ع) محفوظ است. و آنان از همه آنچه بر پیامبران (ص) نازل شده است کاملاً اطلاع دارند. پس آنچه از سوی آنان به کتب پیامبران (ص) نسبت داده شود صحیح و مستند بوده و این امر درباره هیچ کس دیگر غیر از آنها صادق نخواهد بود»[۶۸]
۱٧. حجت الاسلام و المسلمین رستم‌نژاد؛
حجت الاسلام و المسلمین مهدی رستم‌نژاد، در بیاناتی با عنوان «یکی از استلزامات علم لدنی، عصمت است» در این‌باره گفته است: «قرآن در آیه ۳۲ سورۀ فاطر می‌گوید: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ[۶۹] که معلوم می‌شود منظور پیامبر (ص) نیست چون کلمه ارث را به کار برده است. بعد درباره وارثان می‌گوید ﴿مِّنْ عِبَادِنَا یعنی برخی از بندگان ما، نه همۀ آنان. امام (ع) معصوم می‌گوید: "نَحنُ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ"»[۷۰].
١٨. حجت الاسلام و المسلمین مشکی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد مشکی در مقاله «بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید» در این‌باره گفته‌ است:

«۱. یحیی بن عبداالله بن الحسن، به امام ابی الحسن (ع) می‌گوید: جانم فدایت ، مردم چنین می‌پندارد که شما غیب می‌دانید، حضرت فرمودند، سبحان‌االله، دستت را بر سرم بگذار. پس به خدا قسم تمام موهای سر و بدنم راست شد. سپس فرمودند: نه به خدا چنین نیست، جز وراثت که از پیامبر (ص) به ما رسیده است[۷۱].

۲. راوی مذکور، در روایت دیگری می‌گوید: "از امام باقر (ع) شنیدم که در جمع عده‌ای از مردم کوفه که خدمت حضرت رسیده بودند فرمود: جای شگفتی است که مردم می‌گویند. آنان "منظور علماء اهل سنت‌اند" تمام علم خود را از پیامبر (ص) گرفته‌اند، در نتیجه به آن عمل کردند و هدایت شدند، و در مورد ما اهل بیت (ع) این گونه نظر می‌دهند که ما علم خود را از پیامبر (ص) نگرفته‌ایم، و به وسیله آن هدایت نیافته‌ایم، در حالی که ما اهل و ذریه آن هستیم و در خانه‌های ما وحی نازل شده است، و از نزد ما علم به مردم رسیده است. آیا تو این گونه می‌بینی که آنان بدانند و هدایت پیدا کرده باشند و ما جاهل و گمراه باشیم؟ در حالی که این امر محال است"[۷۲].

۳. حمران بن اعین می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم این گونه به من رسیده است که خداوند متعال، با علی (ع) مناجات نموده. امام (ع) فرمودند: بلی در حالی که میان حضرت و خداوند مناجاتی بود، جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند به رسولش حلال و حرام و تأویل را، تعلیم داده و پیامبر (ص) هم آنها را به علی (ع) تعلیم داد. در کتاب اختصاص نیز شیخ مفید روایاتی را آورده مبنی بر اینکه علم امامان (ع) از پیامبر (ص) نشئت می‌گیرد:

الف. امام باقر (ع) فرمودند: علی بن ابی طالب (ع) هبه خداوند بود برای حضرت محمد (ص)، او علم اوصیاء، و علم انبیاء، و پیامبران (ص) مرسل پیشین را به ارث برده است. [۷۳].

ب. محمد بن مسلم می‌گوید شنیدم که امام باقر (ع) می‌فرمود: جبرئیل بر محمد (ص) نازل شد و همراه خود دو انار بهشتی داشت؛ در این میان حضرت علی (ع) جبرئیل را ملاقات کرد و فرمود: این دو انار که در دست توست چیست؟ جبرئیل در پاسخ گفت: اما این انار همان نبوت است، که بهرهای از آن برای تو نسیت و این انار دیگر است. سپس آن را پیامبر (ص) نصف نمود، نصف آن به امام علی (ع) داد، و نصف دیگر آن را خود پیامبر (ص) گرفت؛ سپس پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: تو شریک من هستی، و من شریک تو، در آن علم. به خدا قسم حرفی را خداوند به پیامبرش (ص) یاد نداد، از آنچه به او تعلیم داده بود؛ جز اینکه آن را به علی (ع) یاد داده است. سپس علم به امامان (ع) منتهی شده و حضرت دست خودش را روی سینه‌اش نهاد[۷۴].

ج. امام رضا (ع) فرمود: "ما اهل بیتی هستیم که خردسالان ما از بزرگسالان علم را از یک دیگر، ارث می‌بردیم"[۷۵].

د. امام صادق (ع) فرمودند: پیامبر اسلام (ص) هزار در از علم را به علی (ع) تعلیم داد که از هر دری هزار در گشوده می‌شود[۷۶]»[۷۷]
١٩. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در این‌باره گفته است:

«حضرت امیر (ع) به عنوان نخستین پیشوا، همواره خود را دست پرورده پیامبر (ص) دانسته و بر شاگردی خود از آن حضرت افتخار می‌‏کرده است. چنان که در خطبه بلند قاصعه بر دنباله روی خود از پیامبر از آغاز راه و تا پایان حیات ایشان پای فشرده است. به عنوان نمونه فرمود: رسول خدا (ص) را خداوند تأدیب کرد و او مرا تادیب نمود. حضرت امیر از تمام لحظه‌ها برای فراگیری دانش از پیامبر (ص) بهره می‌‏جست و می‌‏فرمود هرگاه پرسش‌های او پایان می‏‌پذیرفت، پیامبر آغاز به سخن می‌‏کرد. رسول اکرم (ص) در آخرین لحظات عمر خود هزار باب دانش را به حضرت امیر آموخت، آن جا که فرمود: رسول خدا (ص) به من هزار باب از علم را آموخت که از هر باب هزار باب برای من گشوده می‌‏شود. افزون بر این شیوه‌ها، پیامبر اکرم (ص) به صورت‌های دیگری نیز میراث علمی خود را به علی (ع) انتقال داده است. چنان که مجموعه‌ای از آموزه‌های دینی را که بیشتر مربوط به حوزه احکام بود، برای امام علی (ع) املاء کرد و امام با خط خود آن را نگاشت. از این میراث روایی در روایات اهل بیت (ع) با عناوینی همچون: کتاب علی، جامعه، یا جفر یا مصحف فاطمه (ع) یاد شده است.

از سویی دیگر، همین میراث علمی از طریق آن حضرت به فرزند ارشد ایشان امام حسن مجتبی و سپس به امام حسین (ع) و یک یک فرزندان تا حضرت مهدی (ع) منتقل شده است. از این رو، در برخی از روایات آمده است که امام پیشین، پیش از وفات، میراث علمی خود را به امام پس از خود منتقل می‌‏سازد؛ یعنی این میراث علمی به صورت مکتوب و نیز به صورت شفاهی و احیاناً بسان انتقال پیامبر (ص) در آخرین لحظات به صورت غیر مادی سینه به سینه میان ائمه (ع) تا آخرین امام گشته است. چنان که امام صادق (ع) در این باره می‏‌فرماید: حدیثِ من حدیث پدرم و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث امام حسین (ع) و حدیث حسین حدیث حسن و حدیث حسن (ع) حدیث امیرالمؤمنین و حدیث أمیر المؤمنین (ع)، حدیث رسول الله (ص) و حدیث رسول الله (ص) گفتار خداوند است. ائمه اطهار (ع) در حل شبهات علمی خزنه‌های علم خدا شمرده می‌‏شوند: خزان العلم تا جایی که خود فرموده‌اند: مطلب صحیح در هر جای عالم که پیدا شود، در خانه ما ریشه دارد. حتی علومی که ارثیه انبیای گذشته است، از برکات وجودی آنها است، زیرا انبیای گذشته در آن نشئه ملکوتی شاگرد ائمه هستند. علم آنان نیز علم الوراثه‌ای بود که از رسول اکرم (ص) به ارث برده‌اند. امام صادق (ع) فرمود: اگر ما نیز مانند دیگران با رای و اجتهادمان فتوا می‏‌دادیم، هلاک می‏‌شدیم. آنچه ما می‌‏گویم، اجتهاد نیست، بلکه آثاری از رسول خدا (ص) است که ریشه‌ها و پایه‌های علم است و ما نسل به نسل آن را ارث بردیم و همان گونه که مردم طلا و نقره را برای نسل‌های پس از خود ذخیره و حفظ می‌‏کنند، ما نیز این علوم و معارف را برای نسل‌های بعد ذخیره و حفظ می‌‏کنیم.

بر اساس شماری از روایات، اهل بیت (ع) بخشی از علوم خود را از پیامبران پیشین به ارث برده‌اند. به عنوان نمونه ثقه الاسلام کلینی در بابی با عنوان «أَنَّ الْأَئِمَّةَ وَرِثُوا عِلْمَ النَّبِيِّ وَ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِم‏»[۷۸] روایاتی را ذکر می‏‌کند که در آنها از میراث بری همه دانش پیامبران و اوصیاء پیشین توسط ائمه یاد شده است. به عنوان نمونه در روایت سوم از این باب چنین آمده است: همانا حضرت سلیمان (ع) وارث حضرت داود (ع) می‌باشد و حضرت محمد (ص) وارث حضرت سلیمان (ع) بوده و نیست جز اینکه ما وارثان حضرت محمد (ص) می‌باشیم و صحف حضرت ابراهیم (ع) و الواح حضرت موسی (ع) نزد ما می‌باشد. ابوبصیر به ایشان عرض کرد: همانا این همان علم است. حضرت پاسخ فرمودند: ای ابو محمد، این علم نیست، بلکه این تنها اثر علم است. علم آن چیزی است که در شب و روز به صورت روزانه و هر ساعت رخ دهد[۷۹]

کلینی هم چنین در بابی با عنوان «أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) عِنْدَهُمْ جَمِيعُ الْكُتُبِ الَّتِي نَزَلَتْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا عَلَى اخْتِلَافِ أَلْسِنَتِهَا‏»[۸۰] روایاتی را آورده است که در آنها بر آگاهی اهل بیت (ع) نسبت به همه کتب آسمانی پیشین با همه زبان های آنها تأکید شده است.

محمد بن حسن صفار در کتاب بصائر الدرجات در بابی با عنوان «باب في الأئمة (ع) أنه صار إليهم جميع العلوم التي خرجت إلى الملائكة و الأنبياء و أمر العالمين‏» شماری از روایات در این زمینه را آورده است.

در روایت نخست از زبان امام باقر (ع) چنین آمده است: همانا برای خداوند متعال علمی عام وجود دارد و علمی ویژه و خاص، اما علم خاص همان علمی است که هیچ فرشته مقربی و هیچ پیامبر فرستاده شده ای نسبت به آن آگاهی ندارند. و اما علم عام همان علمی است که فرشتگان مقرب درگاه الهی و پیامبران فرستاده شده نسبت به آن آگاهی پیدا نموده‌اند، و قطعا تمام اینها به ما داده شده است. سپس فرمود آیا نخوانده‌ای؟ و نزد او علم روز قیامت، و فرود آمدن باران، و آگاهی نسبت به آنچه در رحم ها وجود دارد، می‌باشد؛ و هیچ نفس و فردی نمی‌داند که فردا چه به دست خواهد آورد، و هیچ نفسی نمی‌داند در چه سرزمینی خواهد مرد.[۸۱] وی نیز در بابی با عنوان «فی الأئمه انهم ورثوا علم أولی العزم من الرسل وجمیع الأنبیاء وانهم (ع) أمناء الله فی ارضه وعندهم علم البلایا والمنایا وأنساب العرب»[۸۲] روایاتی در اثبات دامنه علوم اهل بیت (ع) نسبت به امور مورد ادعا ذکر کرده است؛ در بخشی از روایت نخست این باب چنین آمده است: ما اهل بیت وارثان او می‌باشیم، و ما امینان خداوند متعال بر روی زمین می‌باشیم. نزد ما علم بلایا و منایا و علم انساب عرب و زمان ولادت مسلمانان وجود دارد، و همانا ما هر مردی را اگر ببینیم به حقیقت ایمان و نفاق می‌شناسیم. و قطعا نام شیعیان ما و نام پدران ایشان نگاشته شده است.[۸۳]»[۸۴].
۲٠. حجت الاسلام و المسلمین امام‌خان؛
حجت الاسلام و المسلمین عسکری امام‌خان در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منشأ و قلمرو علم امام» در این‌باره گفته‌ است:

«دومین منبع از منابع علوم امامان (ع) را می‌توانیم بگوییم وراثت از پیامبر (ص) است. امیر المؤمنین علی (ع) هر وقتی که می‌خواست از امور نهان خبر بدهد و از علم بیکران خود تعریف کند، بر این حقیقت اعتراف می‌کرد که این آموزه‌هائی است که من از حبیب خدا حضرت محمد مصطفی (ص) آموخته‌ام و از جانب او به من به ارث رسیده است. چنانکه علامه امینی صاحب کتاب گران‌بهای "الغدیر" از قول آن حضرت نقل می‌کند: امیرالمومنین علی (ع) فرمود: "سَلُونِي‏ سَلُونِي‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِي‏‏‏‏‏‏‏"، بپرسید از من از کتاب خدا؛ و نیست آیه‌ای مگر آنکه من می‌دانم کجا نازل شده است. بدامنه کوهی یا زمین همواری. و سؤال کنید: مرا از فتنه‌ها و جنگها که نیست هیچ فتنه و آشوبی مگر آنکه من می‌دانم چه کسی آن را برپا می‌کند و چه شخصی در آن کشته می‌شود. امام احمد حنبل آن را نقل کرده و گفته از آن حضرت بسیاری از این مطالب روایت شده است و همچنین او گفته آن جناب در بالای منبر کوفه در حالی که... زره پیغمبر خدا (ص) بر آن حضرت و شمشیر او بر کمرش بسته بود، و عمامه پیامبر (ص) بر سرش بود، پس نشست بر منبر و شکم و سینه مبارکش را باز کرد و فرمود: "بپرسید مرا پیش از آن که مرا نیابید پس جز این نیست که در میان قلب و سینه من علوم فراوانی است، این است علم و دانش این است لعاب آب دهان رسول خدا (ص)، گذارده آنچه که پیامبر خدا مرا خورانیده و نوشانیده نوشیدنی. پس سوگند به خدا که اگر برای من مسندی شود و بر آن بنشینم هرآینه فتوی می‌دهم بر اهل تورات بتوراتشان و بر اهل انجیل بانجیل شان تا آن که خدا تورات و انجیل را بسخن آورد پس بگویند راست گفت علی که به تحقیق فتوا داد شما را بانچه که در منست و حال آنکه ﴿وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ [۸۵].

در جای دیگر از امیر المؤمنین (ع) نقل شده که حضرت فرمود: "بیان همه چیز در قرآن است و علم اولین و آخرین در آنست و این علوم در ظاهر قرآن مجید نیست بلکه در باطن آن و تأویل آن است و تأویل آن را غیر خداوند و راسخون در علم نمی‌دانند و راسخون جمع است و یکی از آن جمع پیغمبر اکرم (ص) است. و آن حضرت این علوم را بمن یاد داد و همیشه این دانش در میان اولاد معصومین ما موجود است"[۸۶]. روایات و احادیث بسیاری وجود دارد که دال بر این مطلب است گرچه امکان ذکر همه آنها درین نوشتار نیست. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: پیغمبر اسلام (ص) تعلیم داد به من هزار باب، از هر باب آن هزار باب گشوده می‌شود[۸۷]. و حضرت امام صادق (ع) می‌فرمایند: "هرگاه پاسخی درباره چیزی به تو دادم آن از رسول خدا (ص) است، ما به رأی خودمان چیزی نمی‌گوییم"[۸۸]. از همه این مباحث بخوبی روشن است که یکی از منابع مهم دیگر برای علوم ائمه (ع)، علم خود رسول خدا (ص)است که به آنها ارث رسیده است»[۸۹].
۲١. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه؛
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند:

«از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) روایت شده است علمی که با آدم (ع) نازل شد به آسمان برنگشته، بلکه به ارث می‌رود و هرگز عالمی از ما خانواده نمیرد تا به جای او نشیند از اهل او کسی که مثل علم او را بداند یا آن‌چه خدا خواهد و عالمی نمیرد که علمش از دست برود، بلکه علم ارث برده می‌شود[۹۰] اینگونه روایات این اصل را اثبات می‌کنند که کمالی که بر روی زمین ایجاد شد از آن کاسته نمی‌شود، بلکه همواره هستند کسانی که به دنبال هم می‌آیند و این شایستگی را می‌یابند که آن کمال را به ارث برند و این علم ارثی مانند علوم اکتسابی نیست، بلکه قانون دیگری دارد و از سوی خداوند متعال نازل می‌شود. شاید این امر در راستای کمال است که انسان‌ها هرگز از آنچه در گذشته بوده است محروم نمی‌شوند و علوم حقیقی نقصان نمی‌یابد.

امام باقر (ع) می‌فرمود: خداوند عزوجل علم و دانش همه پیامبران را از آدم (ع) تا محمد (ص) برای آن حضرت (ص) گردآورد و رسول خدا (ص) آن را به علی (ع) منتقل کرد. مردی پرسید یابن رسول الله، امیرالمؤمنین داناتر بود یا یکی از پیغمبران؟ امام باقر (ع) فرمود: خدا علم همه پیامبران را برای محمد (ص) جمع کرده، او هم همه را به علی تحویل داد، پس علی داناتر است[۹۱]. این روایت دلالت دارد که نه تنها علوم حقیقی انسان‌های کامل به ارث می‌رسد، بلکه در راستای همان اصل کمال که بیان شد این علوم به تدریج افزایش می‌یابد، به گونه‌ای که پیامبران بعدی علوم انبیای گذشته را نزد خود جمع می‌کنند تا این که مجموع آن‌ها به پیامبر اکرم (ص) می‌رسد و حتی بعد از پیامبر (ص) نیز انتقال می‌یابد، البته جای سؤال است که چه منطق و حکمتی این اقتضا را دارد و آیا حکمت آن همان اصل تکامل است که در هر چیز از جمله در علوم واقعی نیز جاری است؟

قرآن این ارث را درباره انبیا (ع) بیان می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ[۹۲] یعنی سلیمان (ع) تمام اسرار و معارفی که نزد داوود جمع شده بود را به ارث برد و طبق اصل بالا خود حضرت سلیمان (ع) نیز می‌باید علوم مزبور را به ارث بگذارد تا نقصانی در این علوم در هر دوره در روی زمین ایجاد نشود. البته با توجه به این که این علوم در واقع از یک فرد به فرد دیگر انتقال نمی‌یابد، بلکه از سوی خداوند متعال اعطا می‌گردد، این که ارث بر آن اطلاق شده است جای سؤال و بررسی دارد. قرآن همچنین از زبان زکریا (ع) می‌فرماید: ﴿فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا[۹۳] و منظور به ارث بردن علم حقیقی او بود. این آیه دلالت را دارد که هر یک از انبیا نگران این بوده‌‌اند که مبادا علومشان بعد از ایشان بی‌وارث بماند؛ از این‌رو، این دعا را نوشته‌اند وگرنه چه دلیلی اقتضا می‌کرد که ایشان چنین دعایی داشته باشند. حضرت ابراهیم (ع) نیز این سنت مستمر را برقرار نمود و از خداوند خواست که در ذریّه‌اش امامانی قرار دهد و منظور از امام کسی بود که وارث علوم حقیقی او باشد که بی‌تردید بدون آن علوم امامت نیز شکل نمی‌گرفت. این سنت حتی بعد از ختم نبوت نیز هم‌چنان استمرار می‌یابد، به گونه‌ای که رسول اکرم (ص) به علی (ع) می‌فرماید: «أنت أخی و أهلی و وارثی و قاضی دینی و عیبة علمی و خازن سرّی»[۹۴]

امام صادق (ع) درباره این ارث می‌فرماید:«وراثتی من امیرالمؤمنین خیر من ولادتی منه»[۹۵] بخشی از این علوم در اشکال دیگری غیر از امامت و نبوت و یا وصایت نیز انتقال می‌یافته است؛ چنان که پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید:«سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت»،[۹۶] چون سلمان وارث برخی علوم حقیقی پیامبر (ص) بوده است و در همین راستا، وراثت ائمه (ع) از پیامبر (ص) معنا می‌شود و همچنین است حال علمای واقعی که علوم حقیقی را به ارث می‌برند.

سید حیدر آملی درباره به ارث رسیدن به معنایی که ارائه شد می‌نویسد: خداوند درباره وارثان علوم حقیقی می‌فرماید: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۹۷] و نیز می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۹۸] که به طور اخص درباره حضرت مهدی (ع) تحقق می‌یابد که وارث تمام علومی است که از سوی خداوند به انبیا و اولیا داده شده است و از این آیات در می‌یابیم که امامت از فعل خدای تعالی است نه غیر او و این که امامت باید به نص خداوند متعال باشد و امری است که به ارث می‌رسد، چرا که علوم حقیقی از سوی خداوند متعال اعطا می‌شود و امامت نیز در جایی قرار می‌یابد که آن علوم حقیقی در آنجا ثبات یافته‌اند. چنان‌که خداوند درباره ابراهیم (ع) فرمود: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۹۹] و او را خود به عنوان امام تعیین نمود و از همین روست که حضرت ابراهیم (ع) می‌خواهد در ذریه او نیز امامانی از سوی خداوند تعیین شود، چون می‌داند که این امری است که تنها در انحصار خداوند متعال است و معلوم است علمی که از سوی خداوند متعال به ارث می‌رسد، متوقف بر استحقاق معنوی است [۱۰۰]. حدیث شریف نبوی العلماء ورثة الأنبیاء نیز می‌فرماید: علمای حقیقی کسانی هستند که علوم آنان مانند علوم انبیاست و این علوم ارثی است نه کسبی، و حدیث شریف علما امتی کأنبیاء بنی اسرائیل نیز بر این مسئله دلالت دارد، زیرا علمای امت پیامبر (ص) که علوم حقیقی دارند، به خاطر ارثی بودن علومشان با انبیای بنی اسرائیل مشابه‌اند[۱۰۱].
۲٢. آقاى دكتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛
آقای دکتر حسن یوسفیان، در مقاله «علم غیب امام» در این‌باره گفته‌ است:

«امیرمؤمنان (ع) هنگام رازگشایی از امور نهانی و غیبی، بارها بر این حقیقت پای می‌فشارد این آگاهی را از رسول خدا (ص) به دست آورده است[۱۰۲] در اینجا برای نمونه، به چند حکایت اشاره می‌کنیم: (...) نقل است که امیرمؤمنان (ع) برده‌ای که "سالم" نامیده می‌شد خرید و آزاد کرد. سپس فرمود: رسول خدا (ص) به من خبر داده است: نامی که پدرت بر تو نهاده، میثم است. مشاهده این معجزه، وی را از یاران نزدیک امام ساخت[۱۰۳] (...) نیز نقل است یکی از یاران امام علی (ع) پس از شنیدن پیشگویی‌های آن حضرت، شگفت زده، پرسید: ای امیرمؤمنان، تو را علم غیب داده‌اند؟ امام در پاسخ فرمود: این، علم غیب نیست، علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. علم غیب، علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است که ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ[۱۰۴]. پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند و جز این، علمی است که خدا آن را به پامبرش آموخته و او نیز مرا آموخته و دعا کرده است که سینه من آن را فرا گیرد و دلم آن علم را در خود بپذیرد[۱۰۵] امیرمؤمنان (ع) بارها از شهادت خود و چگونگی‌اش خبر داده است و این گونه بر تردیدناپذیری‌اش پای فشرده است: به خدا سوگند، چنین خواهد شد. دروغ نمی‌گویم و به من دروغ نگفته‌اند [۱۰۶]. گاه می‌فرمود: در انتظار روزی هستم که وعده رسول خدا (ص) تحقق یابد و محاسنم با خون سر خضاب گردد[۱۰۷] در برخی دیگر از روایات، امام با استناد به سخن پیامبر اکرم (ص) روز دقیق ضربت خوردن و شهادت خود را نیز تعیین کرده است[۱۰۸] اندیشه مندان شیعه و سنی در اینکه علی (ع) بیش از هر کس از گنجینه علوم نبری بهره‌ برده و در محضر رسول خدا (ص) دانش اندوخته است، اتفاق نظر دارند. احادیثی از این دست در کتب هر دو گروه فراوان به چشم می خورد که امیرمؤمنان (ع) فرموده است: هر گاه از رسول خدا (ص) می‌پرسیدیم، پاسخ می‌داد و چون ساکت می‌شدیم، خود آغاز به سخن می‌کرد[۱۰۹]. اما نکته در خور توجه آن است که این بهره‌گیری همواره به گونه عادی نبوده و چه بسا راه فراگیری علوم غیبی، خود نیز پدیده ای استثنایی بوده است، چنانکه امام علی (ع) می‌فرماید: رسول خدا (ص) هزار درِ دانش را به روی من گشود ... که هر دری خود به هزار درِ دیگر رهنمون است ... به گونه‌ای که اکنون از زمان فرا رسیدن مرگ و پیشامدهای ناگوار خبر دارم و با دانش خدادادی به داوری می‌پردازم [۱۱۰]. ناگفته پیداست که درهای دانش که در این حدیث آمده است، چیزی فراتر از اصل و قانون کلی است که می‌توان از آن، فروع گوناگون را با روش معمولِ اجتهاد، استنباط کرد. در هیچ مکتب بشری نمی‌توان اصلی را یافت که بسط و گسترش آن، به چنین آگاهی های غیبی بینجامد[۱۱۱]. به فرموده امیرمؤمنان (ع) این دانش‌های غیبی در اختیار یکی از شایستگان اهل بیتش قرار گرفته است و تا روز قیامت از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد[۱۱۲]. بر این اساس، امام معصوم (ع) همواره بر این حقیقت پای فشرده‌اند که دانش آنان از پدرانشان و سرانجام از رسول خدا (ص) به ارث رسیده است [۱۱۳]. گفتنی است که بخشی از این انتقال دانش، به کمک صحیفه‌هایی همچون جَفر و جامعه، کتاب علی و مصحف فاطمه (س) صورت پذیرفته [۱۱۴]. که ویژگی‌های آنها چندان برای ما روشن نیست، اما بی گمان پیشوایان معصوم (ع) بسیاری از خبرهای غیبی خود را به این کتاب‌ها مستند ساخته‌اند و به ویژه درباره مصحف فاطمه (س) بر این حقیقت پای فشرده‌اند که رویدادهای آینده در آن پیشگویی شده است[۱۱۵]»

[۱۱۶].
۲٣. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛
آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در این‌باره گفته است:

«برخى روایات تصریح دارند که امیرالمؤمنین (ع) و ائمه و اهل بیت (ع)، در تمام علم رسول خدا (ص)، با ایشان شریک هستند. امام باقر (ع) فرمودند: جبرئیل براى رسول خدا دو انار از بهشت فرود آورد. پس امیرالمؤمنین (ع) با رسول خدا (ص) برخورد نمود و عرض کرد. این دو انارى که در دست شماست، چیست. رسول اللّه (ص) فرمود: امّا این یکى، نبوّت است که تو از آن نصیبى ندارى و امّا این دیگرى، علم است. سپس رسول اللّه آن را نصف کرد و نیمى از آن را به امیرالمؤمنین داد و نیم دیگر را خود برداشت و سپس فرمود: تو در علم، شریک من هستى و من در آن با تو شریکم. امام باقر (ع) فرمود: به خدا سوگند، رسول خدا حرفى از آنچه خداى عز و جل به او تعلیم کرده را عالم نیست مگر آن که آن را به على تعلیم نمود و سپس این علم به ما مى‌رسد. و دست خود را بر سینه مبارک خود گذاشت. امام رضا در نامه‌اى به عبد اللّه بن جندب مى‌نویسد: اما بعد، به درستى که محمد، امین خدا در میان خلقش بود. هنگامى که رحلت نمود، ما اهل بیت (ع)، وارث ایشان بودیم. پس ما امناى خدا در زمین هستیم و علم بلایا و منایا نزد ماست ... و ما سزاوارترین مردم به کتاب خدا و مقدم‌ترین مردم به رسول خدا هستیم... . بنابراین، روشن است که ائمه اهل بیت، وارث تمام علوم خاتم الانبیا هستند. و هیچ علمى به رسول خدا نمى‌رسد مگر این که از طریق ایشان به ائمه منتقل شده است. بر اساس دسته‌اى دیگر از روایات، علوم تمام انبیا، براى خاتم الانبیا جمع شده و ایشان تمام این علوم را به امیرالمؤمنین (ع) منتقل کرده است. به همین سبب، امیر المؤمنین داراى علوم جمیع انبیا و اعلم از همه ایشان است. و از آن جا که علم هر امام به امام بعدى منتقل مى‌شود، همه ائمه (ع) داراى جمیع علوم انبیا و اعلم از ایشان هستند. همچنین بر اساس روایات دیگر، کتب و منابع علمى انبیا، به ترتیب از نبىّ‌اى به نبىّ دیگر منتقل شده تا به خاتم الانبیا رسیده و از ایشان به هر یک از ائمه به ارث مى‌رسد. هر کتابى که نازل شده، نزد اهل علم است و ما اهل علم هستیم. ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل مى‌کند: اى ابا محمّد! به راستى که خداى عز و جل چیزى به انبیا، عطا نکرده مگر آن که آن را به محمّد نیز عطا کرده است. و به محمّد تمام آنچه را به انبیا عطا کرده، عطا نموده و صحفى که خداوند در قرآن مى‌فرماید: صحف ابراهیم و موسى نزد ماست... بر اساس این روایات و نیز روایاتى که در باب جفر مطرح شد، روشن مى‌گردد علوم همه انبیاى گذشته و کتب ایشان، در نزد ائمه است و بخشى از منابع علمى ایشان است.

بر اساس روایات، ائمه، در علم با یکدیگر مساوى هستند. همچنین علم امام سابق به امام پس از خود منتقل مى‌شود و ائمه، وارثان علماند و از یکدیگر علم را به ارث مى‌برند. امام باقر مى‌فرماید: همانا، علمى که به حضرت آدم (ع) فرود آمد، از بین نرفته است. و علم به ارث مى‌رسد و امیر المؤمنین عالم این امت بود. و به راستى که هیچ گاه عالمى از ما از دنیا نمى‌رود، مگر یکى از اهل او پس از او، عالم به علمش باشد یا آنچه را خدا خواهد بداند. امام صادق در مورد وقت انتقال علم امام سابق به امام بعدى مى‌فرماید: کسى که بعد از امام قبلى جانشین او مى‌شود، علم امام قبل از خود را در آخرین دقیقه از حیات او که روح او باقى است، عالم مى‌شود. بنابراین، روشن است تمام علم امام سابق، به امام پس از او منتقل مى‌شود و ائمه، همه در علم یکسان هستند. اما عبارت أو ما شاء اللّه بیانگر آن است که ممکن است علم امام سابق به هر اندازه که بوده، به تو ارث برسد یا این که خداوند بخواهد علم بیشترى را به امام بعدى بدهد. و این با روایات افزوده شدن بر علم ائمه و نیز انتقال علم به امام حاضر از طریق رسول خدا و ائمه پیشین از ایشان سازگار و همسو است»[۱۱۷].
۲٤. آقاى مولوی؛
آقاى محمد مولوی، در کتاب «نیاز جهان به امام زمان» در این‌باره گفته‌ است:

«از آنجا که امام از نظر کمالات وجودی، تالی مرتبه نبی بوده، و امامت، با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد؛ پس امام، وارث به حق علوم و کتب همه انبیا است. بر پایه اصول حکمت متعالیه،‌ ارتباط و پیوند مقام ولایت و امامت، با مقام نبوت و رسالت، یک ارتباط و پیوند عینی و وجودی است، لذا امام هر عصری با حقایق و معارف همه انبیا و اولیا آشنا خواهد بود.[۱۱۸] این وراثت در زبان احادیث و اخبار به صورت‌های گوناگون جلوه کرده است که به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. امامان وارث کتاب‌های آسمانی‌اند: از امام رضا (ع) پرسیدند اینکه در قرآن کریم آمده است که: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا؛‌[۱۱۹] این برگزیدگان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: اینان فرزندان فاطمه (س) هستند.[۱۲۰]مردم به نمی دل‌خوش کرده، از رود بزرگ باز می‌مانند. گفتند: رود بزرگ کدام است؟ فرمود: رود بزرگ پیامبر اسلام است و دانشی که خداوند به او بخشیده بود. در حقیقت سنّت همه پیامبران را یکجا به محمد داده بود از آدم تا خاتم! گفتند: این سنت‌ها چه چیزند؟ فرمود: علم همه انبیا است که پیامبر اسلام هم همه آن علوم را به علی سپرد. بنابراین هر عالمی که از اهل بیت بمیرد، عالم دیگر از این خاندان جای او را می‌گیرد.[۱۲۱]
  2. امامان از همه کتب آسمانی به هر زبانی که باشد آگاهند: امام صادق (ع) می‌فرمایند:همه کتاب‌های آسمانی انبیای گذشته، نزد ماست، این‌ها را از آنان به ارث برده‌ایم. چنانچه آنان می‌خواندند، می‌خوانیم؛ و همانند آنان از این کتاب‌ها سخن می‌گوییم، هیچ حجت الهی، در روی زمین چنان نخواهد بود که از او چیزی بپرسند و او بگوید: نمی‌دانم.[۱۲۲]
  3. امامان مترجمان حقیقی وحی‌اند: (...)
  4. امامان شریک علم پیامبرند: (...) امام باقر (ع) در این باره فرمودند: به خدا سوگند که هر حرفی که خداوند به پیامبر یاد می‌داد، او هم به علی یاد می‌داد، تا آنکه به ما رسید، سپس با دستش به سینه خود اشاره کرد.[۱۲۳]
  5. امامان وارث آیات و نشانه‌های پیامبران‌اند: در ضمن روایاتی آمده که امام هر عصری علائم و آثار پیامبران پیشین را نزد خود دارد. مانند الواح تورات، عصای موسی، خاتم سلیمان، پیراهن یوسف، سلاح نبی اکرم، نامه‌های مهر شده، صحیفه جفر و... اینها رمیزی از وراثت امامان نسبت به علم و اقتدار انبیا (ع) است. امام صادق (ع) فرمودند: جفر (پوست گاو که به صورت کتاب یا طومار مورد کتابت قرار می‌گرفت) سفید و سرخ نزد من است. راوی می‌پرسد که در جفر سفید و سرخ چه چیزی است؟ حضرت می‌فرمایند که: جفر سفید شامل است زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم، حلال و حرام و مصحف فاطمه است؛ و در جفر سرخ سلاحی است که مورد بهره‌بردای امام زمان قرار می‌گیرد.[۱۲۴] و اینها همه، بیان رمزی این حقیقت‌اند که هر امامی وارث حکمت و معرفت و حاکمیت و قدرت انبیای گذشته است.
  6. روح قدسی (روح القدس) از پیامبر به امام منتقل می‌شود: این اشاره به این نکته است که هر امامی همانند پیامبر مورد الهام و عنایت فرشتگان و قدرت غیبی است. امام صادق (ع) درباره این روح قدسی می‌فرمایند: ... و روح القدس که پیامبر به وسیله او حامل و عهده‌دار نبوّت گشت و چون پیامبر درگذشت، این روح قدسی به امام انتقال یافت و این روح قدسی از خواب و غفلت و یاوه و لهو به دور است[۱۲۵]. (...)
از آنجا که امامت، استمرار نبوّت بوده، و با نبوّت اتصال و ارتباط بلافصل دارد؛ پس امام (ع)، وارث بحق علوم و کتب همه انبیاء (ع) است. ارتباط و پیوند مقام ولایت و امامت، با مقام نبوّت و رسالت، یک ارتباط و پیوند عینی و وجودی است، لذا امام هر عصری با حقایق و معارف همه انبیاء (ع) آشنا خواهد بود. این وراثت در زبان احادیث و اخبار به صورت‌های گوناگون جلوه کرده است که به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود:[۱۲۶]. احمد بن عُمر می‌گوید: از امام رضا (ع) در مورد آیه شریفه: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا سؤال کردم، که برگزیدگان چه کسانی هستند؟ فرمودند: فرزندان فاطمه (س) هستند[۱۲۷]. در رابطه با همین آیه در فراز آخر حدیث مفصّلی از امام مُوسَی بن جَعْفَر (ع) چنین آمده است: "فرمودند: و ماییم کسانی که خدای عزّوجلّ انتخابمان کرده و این کتاب را که بیان همه چیز در آن می باشد، برای ما به ارث گذاشته است" [۱۲۸]. همچنین در این زمینه به حدیثی زیبا که از امام صادق (ع) در کافی نقل شده، دقّت فرمایید: " فضیل می‌گوید، شنیدم امام صادق (ع) می‌فرمودند: در علی (ع) سنت هزار پیغمبر (ص) بود چنانچه پیغمبر (ص) فرمودند: هر که خواهد علم حضرت آدم (ع)، عبادت حضرت نوح (ع)، خلیل بودن حضرت ابراهیم (ع)، وقار و ابّهت حضرت موسی (ع) و زهد حضرت عیسی (ع) را ببیند، به علی بن ابی طالب (ع) نظر کند و علمی که با حضرت آدم (ع) فرود آمد، بالا نرفت و هر عالمی بمیرد علمش نمی‌میرد بلکه علمش به ارث منتقل می‌شود"[۱۲۹]. در خصوص ارث بردن ائمه (ع) علوم انبیا و اوصیا (ع) را باب مستقلی در "کتاب الحجّه" اصول کافی تحت همین عنوان مشتمل بر ۷ حدیث شریف، اختصاص داده شده است. که به ذکر آدرس اکتفا می‌شود، ملاحظه فرمایید[۱۳۰]، شامل ۷ حدیث و همچنین از صص ۳۳۵ - ۳۵۰، احادیثی از ۶۱۱ - ۶۳۵ مبنی بر این که آیات و نشانه‌های انبیاء گذشته (ع) از قبیل؛ سلاح پیامبر (ص)}، الواح تورات و عصای موسی (ع)، خاتم سلیمان (ع)، پیراهن یوسف (ع)، نامه‌های مهر شده، صحیفه جفر، جامعه و... نزد ائمه (ع) است، نقل شده است[۱۳۱].
۲٥. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد نظیر عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در این‌باره گفته‌ است: «دو‌مین منبع از منابع علوم امامان (ع)، علم پیامبر (ص) است. به این معنی که پیامبر اکرم (ص) تمام معارف و شرایع اسلام را به امام علی (ع) آموخته است‌. در حدیثی ابو بصیر می‌گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم که پیروان شما می‌گویند رسول اکرم (ص) یک باب از علم به علی (ع) آموخت که از آن هزار باب گشوده شد، امام فرمود‌: «عَلَّم رسول اللّه (ص) علِیاً أَلف بابٍ یفْتَحُ کل بابٍ أَلف بَاب‏»[۱۳۲] از روایات دیگر پیامبر (ص) که بر این امر دلالت دارد، حدیث «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا‏»[۱۳۳] که از جمله راویان این حدیث ابن عباس‌، جابر بن عبدالله، عبدالله بن عمر و علی (ع) می‌باشند. پیامبر (ص) فرموده‌اند: «فَلَمَّا صِرْتُ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي كَلَّمَنِي وَ نَاجَانِي فَمَا عَلَّمَنِي شَيْئاً إِلَّا وَ عَلَّمْتُ عَلِيّاً فَهُوَ بَابُ عِلْم‏‏»[۱۳۴] روایات متعددی وجود دارد که دلالت می‌کند آنچه اهل‌بیت (ع) نقل می‌کنند همه از پیامبر اکرم (ص) است، چرا که آنان همه احادیث را به وسیله اجداد خود از پیامبر اکرم (ص) شنیده‌اند. در نتیجه علوم آنان از رسول خدا (ص) می‌‌باشد‌، برخی از این روایات عبارتند از: از امام صادق (ع) سؤال شد‌: «أَسْمَعُ الْحَدِيثَ فَلَا أَدْرِي مِنْكَ سَمَاعُهُ أَوْ مِنْ أَبِيكَ قَالَ: مَا سَمِعْتَهُ مِنِّي فَارْوِهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»[۱۳۵] در جای دیگری نیز از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند‌: «حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏»[۱۳۶] از این روایات به دست می‌آید که ائمه (ع) بسیاری از مطالبی را که نقل می‌کنند از نزد خودشان نبوده بلکه از علم رسول الله (ص) بوده است»[۱۳۷].
٢٦. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای منصف علی مطهری در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌ است: «از منابع علمی ائمه (ع) وراثت از پیامبر (ص) است به این معنی که پیامبر (ص) تمام معارف و شرایع را به علی (ع) آموخت و این معارف و آگاهی نسل اندر نسل به فرزندان علی (ع) رسیده و از حضرت علی روایت است که پیامبر اکرم (ص) هزار باب علم به من آموختند که از هر باب هزار باب دیگر باز شد (...). حضرت علی (ع) می‌فرماید : «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا كَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ حَتَّى عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ فَصْلَ الْخِطاب»[۱۳۸]»[۱۳۹].
٢٧. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای شیخ‌زاده در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:یکی از مهمترین راه‌های دست یابی معصومین به علوم ارث بردن عصوم بعدی از معصوم قبلی است.

دلیل آن به علاوه متواتر بودن و کثرت روایات آن و تصریح علمای شیعه به مسئله ارث بردن علوم این است که علم از طرف خداوند و عمل از خلق است واگر علم به ارث نرسد مردم جاهل مانده نظام خلق فاسد می‌گردد و خداوند نیز حجّتی بر مردم نخواهد داشت بلکه بر عکس خواهد بود بنابراین چون خداوند حکیم است حکمت او مقتضی توارث علم و دوام عالم است تا حجت بر مردم تمام گردد و چه زیبا گفته است فخر رازی درباره حضرت یوسف که یوسف ادعای نبوت نموده و این تحدّی به علم غیب است که معجزه است و همزمان با آن ادعا گفت که او از اهل بیت نبوت بوده و اجدادش پیامبر بوده‌اند و وقتی انسان ادعای حرفه پدر وجدش را می‌کند این ادعا استبعادی ندارد.

توارث علوم در روایات:

  1. امام باقر (ع) فرمود: به خدا رسول خدا (ص) حرفی نمی‌دانست از آنچه خدای عزوجل به او آموخت جز آنکه آن را به علی (ع) آموخت سپس آن علم به اما رسید.
  2. امام صادق (ع) فرمود: علمی‌ که با آدم فرود آمد دیگر بالا نرفت بدرستی علم همیشه به ارث می‌رسد.

در ادعیه و زیارت نیز ائمه به عنوان وارث علوم انبیائی مانند آدم و نوح و ابراهیم و عیسی و موسی و محمد معرفی شده‌اند همچنانکه وارث تورات و انجیل و موارث انبیاء نیز می‌باشند.

نتیجه: علم به همه امور، علم با شرائع الهی، و کتب آسمانی، خلافت دینی و دنیوی، ارشاد و تعلیم همه به علی (ع) و ائمه (ع) به ارث رسیده است.

زمان انتقال علوم به امام بعدی: آخرین لحظات عمر امام اول است.

البته باید توجه داشت وراثت یکی از راه‌های به‌دست آوردن علوم است نه همه آن زیرا معصومین (ع) از راه تحدیث و الهام نیز علم به‌دست می‌آوردند»[۱۴۰].
٢٨. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون)؛
آقای رنجبر، در مقاله «کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام» در این‌باره گفته‌ است:

«از طریق پیامبر گرامی اسلام (ص): این علوم به دستور خداوند به گونه‌ای به امیرالمؤمنین (ع) منتقل شده که حقیقت آن بر ما روشن و آشکار نیست، شاید این کار با یک تصرّف تکوینی و هدایت باطنی صورت گرفته است. در این زمینه نیز روایات فراوان است که به چند روایت - به طور اختصار – اشاره می‌کنیم:

روایت ۱. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: پیامبر گرامی اسلام (ص)، هزار باب علم به من آموخت؛ و از هر بابی هزار باب دیگر علم باز می‌شود؛ سپس می‌شود هزار هزار باب؛ تا این که فهمیدم علم آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت، و علم مرگ‌ها و بلاها و سخن گفتن به زبان‌های مختلف را.[۱۴۱]

روایت ۲: از پیامبر گرامی اسلام (ص) که به امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: ای علی (ع) می‌خواهم آن چه از علوم و آگاهی‌های غیبی که خدا نزد من امانت گذاشته، نزد تو به امانت بگذارم و ... امیرالمؤمنین (ع) نیز جمعی را حاضر کرد و برای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) این علوم را به امانت گذاشت، و مردم را به فرمانبری و گوش دادن به آنها امر کرد.[۱۴۲]

از طریق پیشوای قبلی: یکی دیگر از راه‌های کسب علوم ائمه (ع) اخذ آن از پیشوای قبلی است. احادیث انتقال علم از پیامبر (ص) گذشت؛ اکنون احادیثی را بیان می‌کنیم که بیانگر این علم از امیرالمؤمنین (ع) به امام بعدی می‌باشد:

حدیث ۱. محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روایت می‌کند: امیرالمؤمنین (ع) عالم بود، و علم به ارث می‌رسید؛ و هرگز عالمی نمی‌میرد، مگر آن که کسی هست که علمش را یاد می‌گیرد، اگر خدا بخواهد.[۱۴۳]

حدیث ۲. از ابی عبدالله (ع) روایت شده است؛ و از ایشان سؤال شده است که امام بعدی چه موقع و کی علم امام قبلی را دریافت می‌کند؟ فرمود: در آخرین لحظه عمرش این علم را به امام بعدی منتقل می‌کند[۱۴۴]»[۱۴۵].
٢٩. آقای زرین‌جویی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛
آقای عین‌الله زرین‌جویی، در پایان‌نامه کارشناسی ارشد «مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی» در این‌باره گفته‌ است:

«درباره اینکه علوم ائمه (ع) ارث از پیغمبر (ص) است روایات متعدد وجود دارد. مجموعه‌ای از این روایات در کتاب علم غیب آقای نمازی شاهرودی از مجامع حدیثی مثل کافی، بصائر الدرجات، کمال الدين، خصال و عيون الاخبار الرضا (ع) نقل شده است. در روایات مربوطه و همچنین در آیات قرآن این مسئله واضح شده است که پیامبران علوم خود را به ارث می‌گذارند و آن را در اختیار نبی و یا وصی بعد از خود قرار می‌دهند، چنانچه در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ [۱۴۶].

در اینکه منظور از "ارث" در اینجا ارث چه چیز است؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است. بعضی آن را منحصر به میراث علم و دانش دانسته‌اند، چرا که به پندار آنها پیامبران ارثی از اموال خود نمی‌گذارند. بعضی دیگر منحصراً میراث مال و حکومت را ذکر کرده‌اند، چرا که این کلمه قبل از هر چیز آن مفهوم را به ذهن تداعی می‌کند. و بعضی علم سخن گفتن با پرندگان را ﴿مَنطِقَ الطَّيْرِ [۱۴۷].

ولی با توجه به اینکه آیه مطلق است و در جمله‌های بعد هم سخن از علم به میان آمده و هم از تمام مواهب ﴿أُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ [۱۴۸] دلیلی ندارد که مفهوم آیه را محدود کنیم، بنا بر این سليمان وارث همه مواهب پدرش داود شد[۱۴۹]. یا از زبان زکریا می‌گوید : ﴿فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ [۱۵۰] در اصول کافی نیز روایت شده است: "از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) علمی که با حضرت آدم (ع) نازل شد به آسمان بر نگشته است بلکه به ارث می‌رود و هرگز عالمی نمی‌میرد از خانواده ما مگر اینکه از اهل او کسی جایگزینش شود که مثل علم او را بداند یا آنچه خدا خواهد و عالمی نمیرد که علمش از دست برود بلکه به ارث برده می‌شود[۱۵۱] بر همین اساس علوم جمیع انبیای گذشته به پیغمبر رسیده و از پیغمبر نیز به اوصیای ایشان می‌رسد. علم غیب امام بالوراثه از پیغمبر اکرم (ص) و علم پیغمبر اکرم (ص) به تعلیم وحی و تعلیم خداوند و علم خداوند ذاتی است. در روایات به دو طریق برای این انتقال اشاره شده است»[۱۵۲].
۳٠. آقای صادقی؛
آقای حسن صادقی در مقاله «مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا» در این‌باره گفته‌ است:

«از آیات و روایات استفاده می‌شود که پیامبران علم الهی دارند و علوم آنان به امامان معصوم (ع) انتقال یافته است. خدای متعال در آیه ۳۱ سوره بقره از یاد دادن اسمای الهی به حضرت آدم (ع) گزارش می‌دهد و می‌فرماید: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا [۱۵۳].

منظور از ﴿الأَسْمَاء مسمَّیات اسماء، یعنی خود موجودات است و با توجه به اینکه ﴿الأَسْمَاء جمع محلی به "ال" است، استفاده می‌شود که حضرت آدم (ع) دانا به حقیقت همه موجودات بود[۱۵۴] این علم اختصاص به حضرت آدم (ع) نداشت، بلکه خدای متعال این علم را در انسان‌ها به ودیعه سپرده، به گونه‌ای که آثار آن، به تدریج و به طور دایم، از این نوع موجود سر بزند و هر وقت انسان به راه راست هدایت شود، انسان بتواند آن ودیعه را از قوه به فعلیت درآورد[۱۵۵] بنابراین، افرادی که شایستگی پیامبری داشته باشند، از این علم بهره‌مند می‌شوند، همان گونه که از روایات استفاده می‌شود علمی‌ که با حضرت آدم (ع) فرود آمد، بالا نرفت و به ارث منتقل می‌شود و ائمه (ع) نیز آن علم را از یکدیگر به ارث می‌برند[۱۵۶].

برخی از روایاتی که از امام رضا (ع) درباره علم پیامبر (ص) و امام (ع) نقل شده، چنین است:

  1. امام رضا (ع) می‌فرمایند: "به راستی خداوند پیامبران و امامان (ع) را موفق می‌کند و از مخزون علم و حکمتش به آنان می‌دهد. علمی‌ را که به غیر آنان نمی‌دهد. پس علم آنان فوق هر علم اهل زمانشان است[۱۵۷].
  2. امام رضا (ع) از پدرشان از امام صادق (ع) نقل می‌کنند که فرمودند: "برای خدای عزوجل علم مخزون مکنونی است که نمی‌داند آن را جز او. از آن علم، بداء است و علمی‌ که به فرشتگان و پیامبرانش یاد داده است. پس علمای از اهل بیت پیامبرمان آن را می‌دانند[۱۵۸].
  3. امام رضا (ع) به عبداللّه بن جندب نوشتند: اما بعد، به راستی محمد (ص) امین خدا بود در خلقش و چون وفات کرد ما خانواده وارثانش بودیم و ما امنای خداییم در زمین خدا. نزد ماست علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب، و علم پیدایش اسلام "یا زایش بر اسلام" نزد ماست و به راستی ما هر مردی را ببینیم می‌شناسیم که از روی حقیقت مؤمن است یا منافق. شیعیان ما به نام خودشان و پدرشان ثبت شده اند، خدا از ما و آنها تعهد گرفته است. شیعیان ما از سرچشمه ما آب نوشند و به راه ما می‌روند. جز ما و آنها کسی در کیش اسلام نیست. ما نجیب و ناجی هستیم و ما بازماندگان پیغمبرانیم و ما زادگاه اوصیاییم و ما برگزیده شده در کتاب خدای عزوجل هستیم. ما از همه مردم به کتاب خدا شایسته‌تریم و ما از همه مردم به رسول خدا نزدیک‌تریم[۱۵۹].
  4. امام رضا (ع) علم را یکی از نشانه‌های امام می‌شمارند: دلالت امام در دو ویژگی است: علم و استجابت دعا[۱۶۰].
از این روایت استفاده می‌شود که اهل بیت (ع) پس از رسول خدا (ص) وارثان ایشان هستند و روشن است که یکی از ابعاد مهم وراثت، وراثت علمی‌ است که در جمله‌های بعدی آن را تفسیر می‌کند و می‌فرماید: "علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب و... نزد ماست... همچنین در ادامه، اهل بیت (ع) را بازماندگان پیغمبران معرفی می‌کند: " وَ نَحْنُ‏ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ‏‏" و روشن است که یکی از جلوه‌های بارز وراثت پیامبران، وارثت علمی‌ آنهاست»[۱۶۱].
۳١. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشکده اصول دین)؛
خانم گل‌افشان پارسانسب در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا» در این‌باره گفته‌ است: «از احایث و روایات رسیده بر می‌آید که رسول اکرم (ص) تصمیم داشته که مسائل مورد احتیاج مردم و احکام و قوانین دین را بوسیلۀ نوشتن و تهیه کتاب در اختیار اوصیا و امام‌های بعد از خودش قرار دهد تا بتوانند مستقیماً از علوم نبوت و احکام نازل شده بوسیلۀ جبرئیل استفاده نمایند و این کتا‌ب‌ها به‌طور ارث از امامی به امام (ع) دیگر انتقال می‌یافت چنانکه احادیثی از امام صادق (ع) آورده‌اند که می‌فرمود: حدیث من، حدیث پدرم و حدیث پدرم، حدیث جدم و حدیث جدم حدیث حسین (ع) و حدیث حسین (ع) حدیث حسن (ع) و حدیث حسن (ع) حدیث امیرالمؤمنین (ع) و حدیث امیرالمؤمنین (ع) حدیث رسول خدا (ص) و حدیث رسول خدا (ص) قول خداست.[۱۶۲] بنابراین از جانب پروردگار به پیامبر اکرم (ص) دستور رسید که علی (ع) را انتخاب نموده و علوم نبوت را نزدش به ودیعه گذارد و در تعلیم و تربیتش کوشش کند. نقل کرده‌اند که رسول خدا (ص) فرمود: من از خدا خواستم که علی (ع) را مصداق: "اذن و اعیۀ" قرار دهد بدین جهت علی (ع) می‌فرمود: آنچه را از خدا می‌شنیدم حفظ می‌کردم و تا آخر فراموش نخواهم نمود[۱۶۳] علی بن ابی طالب (ع) فرموده است: شما قرب و منزلت مخصوص مرا نزد رسول خدا (ص) می‌دانید در کودکی مرا در دامن خویش می‌گذاشت و به سینه‌اش می‌چسبانید و در بسترش می‌خوابانید(...) در هر روز دری از علم بر رویم می‌گشود و از اخلاق و آداب نیک چیزی برایم آشکار می‌نمود و دستور می‌داد از او پیروی کنم.(...) آورده‌اند از آن حضرت که فرمود: در سینه‌ام علومی پنهان است که اگر برای شما آشکار سازم مانند ریسمانی که در چاه عمیق حرکت می‌کند به اضطراب خواهید افتاد [۱۶۴] و نیز فرمود: همانا رسول خدا (ص) زبانش را در دهانم گذاشت پس در قلبم هزار در از علم باز شد و از هر دری هزار در باز شد (که اگر از من بخواهند) می‌توانم برای اهل تورات به‌وسیله توراتشان حکم و قضاوت کنم و برای اهل انجیل با انجیلشان و برای اهل قرآن با دلایل قرآنی شان و این مرتبه بوسیلۀ آموزش و یادگری صِرف به‌دست نمی‌آید. بلکه با نیروی علم لدنی ممکن است [۱۶۵] و نیز احادیثی هست مبنی بر اینکه امیر المؤمنین علی (ع) در علم پیامبر (ص) شریک است.[۱۶۶] (...)محمد بن مسلم می‌گوید از امام (ع) پرسیدم آیا میراث علمی که به شما رسیده کلیات علوم است یا تفسیر همۀ اموریکه مردم در آنها بحث می‌کند مانند طلاق و ارث در آن موجود است؟ فرمود: علی (ع) تمام علوم را از قضا و ارث نوشته است. اگر امر ما ظاهر شد هیچ مسأله‌ای پیشامد نمی‌کند مگر اینکه ما دربارۀ آن سنتی داریم که اجرا می‌سازیم.[۱۶۷]».[۱۶۸]
۳٢. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «امیرمؤمنان (ع) هنگام رازگشایی از امور نهانی و غیبی، بارها بر این حقیقت پای می‌فشارد این آگاهی را از رسول خدا (ص) به دست آورده است[۱۶۹] در اینجا برای نمونه، به چند حکایت اشاره می‌کنیم: در روایتی امام علی (ع) در گفتاری به یادماندنی آمادگی خود را برای پاسخ به مشکلات علمی جامعه اعلام می‌کند: از من بپرسید، پیش از آنکه مرا نیابید. به خدا قسم، نمی‌پرسید از گروهی که صد تن را به راه راست می‌خواند و صد تن دیگر را گمراه می‌سازد. جز آنکه شما را آگاه کنم از آن کس که مردم را بدان می‌خواند و آنکه آنان را می‌راند. در این هنگام، یکی از حاضران از روی طعن و استهزا از شمار موهای سر و صورت خود پرسید. امام در پاسخ فرمود: به خدا قسم، حبیبم پیامبر (ص) به من خبر داده است که بر هر دسته از موهایت فرشته‌ای گمارده شده است که تو را لعنت می کند و ... در خانه ات فرزندی است که پسر رسول خدا (ص) را می‌کشد. در برخی از نقل‌ها، این جملات نیز بر پاسخ امام افزوده شده است: به خدا قسم، من شما موهایت را می‌دانم، اما اگر بگویم، تو چگونه می توانی به درستی گفتارم پی ببری؟[۱۷۰] این فرزند، کسی نبود جز سنان بن أنس نخعی که در به شهادت رساندن امام حسین (ع) سهمی چشمگیر داشت[۱۷۱] همچنین نقل است که امیرمؤمنان (ع) برده‌ای که «سالم» نامیده می‌شد خرید و آزاد کرد. سپس فرمود: رسول خدا (ص) به من خبر داده است: نامی که پدرت بر تو نهاده، میثم است. مشاهده این معجزه، وی را از یاران نزدیک امام ساخت[۱۷۲] در ماجرایی، داوری شگفت انگیز امیرمؤمنان (ع) میان چند برادر و خواهر، آنان را واداشت که آن حضرت را به دلیل آگاهی از غیب پروردگار خود بخوانند. امام با تأکید بر ناروا بودن این پندار، فرمود: به من خبر داده بود که این حادثه در چنین روزی و در این ساعت روی خواهد داد[۱۷۳]. نیز نقل است یکی از یاران امام علی (ع) پس از شنیدن پیشگویی‌های آن حضرت، شگفت زده، پرسید: ای امیرمؤمنان، تو را علم غیب داده‌اند؟ امام در پاسخ فرمود: این، علم غیب نیست، علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. علم غیب، علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است که «إن الله عنده علم الساعه ... . پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند و جز این، علمی است که خدا آن را به پامبرش آموخته و او نیز مرا آموخته و دعا کرده است که سینه من آن را فرا گیرد و دلم آن علم را در خود بپذیرد[۱۷۴] امیرمؤمنان (ع) بارها از شهادت خود و چگونگی اش خبر داده است و این گونه بر تردیدناپذیری‌اش پای فشرده است: به خدا سوگند، چنین خواهد شد. دروغ نمی‌گویم و به من دروغ نگفته‌اند [۱۷۵]. گاه می‌فرمود: در انتظار روزی هستم که وعده رسول خدا (ص) تحقق یابد و محاسنم با خون سر خضاب گردد[۱۷۶] در برخی دیگر از روایات، امام با استناد به سخن پیامبر اکرم (ص) روز دقیق ضربت خوردن و شهادت خود را نیز تعیین کرده است[۱۷۷] اندیشه مندان شیعه و سنی در اینکه علی (ع) بیش از هر کس از گنجینه علوم نبری بهره‌ برده و در محضر رسول خدا (ص) دانش اندوخته است، اتفاق نظر دارند. احادیثی از این دست در کتب هر دو گروه فراوان به چشم می خورد که امیرمؤمنان (ع) فرموده است: هر گاه از رسول خدا (ص) می‌پرسیدیم، پاسخ می‌داد و چون ساکت می‌شدیم، خود آغاز به سخن می‌کرد[۱۷۸]. اما نکته در خور توجه آن است که این بهره‌گیری همواره به گونه عادی نبوده و چه بسا راه فراگیری علوم غیبی، خود نیز پدیده ای استثنایی بوده است، چنانکه امام علی (ع) می‌فرماید: رسول خدا (ص) هزار درِ دانش را به روی من گشود ... که هر دری خود به هزار درِ دیگر رهنمون است ... به گونه‌ای که اکنون از زمان فرا رسیدن مرگ و پیشامدهای ناگوار خبر دارم و با دانش خدادادی به داوری می‌پردازم [۱۷۹]. ناگفته پیداست که درهای دانش که در این حدیث آمده است، چیزی فراتر از اصل و قانون کلی است که می‌توان از آن، فروع گوناگون را با روش معمولِ اجتهاد، استنباط کرد. در هیچ مکتب بشری نمی‌توان اصلی را یافت که بسط و گسترش آن، به چنین آگاهی های غیبی بینجامد[۱۸۰]. به فرموده امیرمؤمنان (ع) این دانش‌های غیبی در اختیار یکی از شایستگان اهل بیتش قرار گرفته است و تا روز قیمامت از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد[۱۸۱]. بر این اساس، امام معصوم (ع) همواره بر این حقیقت پای فشرده‌اند که دانش آنان از پدرانشان و سرانجام از رسول خدا (ص) به ارث رسیده است [۱۸۲]. گفتنی است که بخشی از این انتقال دانش، به کمک صحیفه‌هایی همچون جَفر و جامعه، کتاب علی و مصحف فاطمه (س) صورت پذیرفته [۱۸۳]. که ویژگی‌های آنها چندان برای ما روشن نیست، اما بی گمان پیشوایان معصوم (ع) بسیاری از خبرهای غیبی خود را به این کتابها مستند ساخته‌اند و به ویژه درباره مصحف فاطمه (س) بر این حقیقت پای فشرده‌اند که رویدادهای آینده در آن پیشگویی شده است[۱۸۴]»[۱۸۵].
۳٣. پژوهشگران مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی.
پژوهشگران مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: «در حدیثی از امام محمد باقر (ع) آمده است: "علی (ع) عالم این امّت است و علم به ارث می‌رسد و کسی از ایشان ائمه (ع) از دنیا نمی‌رود تا اینکه علمش را به خلف خود انتقال دهد".[۱۸۶] بنابراین هر امامی منابع علم خود را در اختیار امام (ع) بعدی قرار می‌دهد طبیعی است که منابع مکتوب که در قالب کتاب و طومار و صحیفه‌اند تسلیم امام (ع) بعدی می‌شوند و منابع شفاهی علوم نیز مشافهتا در اختیار امام (ع) بعدی قرار می‌گیرند»[۱۸۷]

پرسش‌های وابسته

  1. منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. آیا شیوه دستیابی معصوم به علم با دیگران مشترک است یا متفاوت؟ (پرسش)
  3. رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. رابطه علم لدنی با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. رابطه روح یا روح القدس با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. آیا ارتباط با ارواح می‌تواند یکی از منابع علم معصوم باشد؟ (پرسش)
  7. رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. رابطه تحدیث با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. رابطه رؤیای صادق با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. رابطه کشف یا شهود با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. رابطه ام الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. رابطه کتاب اعمال با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. رابطه علم‌الکتاب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  18. رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  19. رابطه مقام راسخان در علم با علوم معصوم چیست؟ (پرسش)
  20. رابطه عمود نور با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  21. رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  22. رابطه الف باب با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  23. علم معصوم امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
  24. آیا تعلیم اسماء با علم معصوم ارتباط دارد؟ (پرسش)
  25. آیا علم ویژه معصوم قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)
  26. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    1. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    2. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    3. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    4. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    5. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    6. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    7. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    8. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    9. دیدگاه فرقه وهابیت در باره منبع علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  2. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏ ۲۰، ص ۹۱
  3. پژوهشی در باب علم امام، ص۷۲.
  4. یک علم معصومِ غیرمُخْطِی که هیچ خطا نمی‏‌کند.
  5. امامت و رهبری، ص ۲۹.
  6. «إنَّ لِلَّهِ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ـ عِلْمَينِ: عِلْماً أظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَأنْبِيَاءَهُ وَرُسُلَهُ، فَمَا أظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَرُسُلَهُ وَأنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ؛ وَعِلْماً اسْتَأثَرَ بِهِ، فَاِذَا بَدَا للهِ فِي شَيء مِنْهُ، أعْلَمْنَا ذَلِكَ وَعَرَضَ عَلَى الأئِمَّةِ الَّذِينَ كَانوُا مِنْ قَبْلِنَا»؛اصول کافی، ج۱، ص۲۵۵.
  7. پاسداران وحی، ص ۱۹۳.
  8. " وَرَّثَكُمْ‏ كِتَابَهُ‏ وَ خَصَّكُمْ‏ بِكَرَائِمِ‏ التَّنْزِيلِ‏‏‏".
  9. " وَ مَا وَرَّثَكَ‏ اللَّهُ‏ مِنْ‏ كِتَابِهِ‏ حَرْفاً ‏ ‏‏".
  10. علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی (ع)
  11. علامه حلی، احقاق الحق ،ج۷ ،ص۶۶ .
  12. فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد؛ سوره فصلت، آیه:۳۰.
  13. صفار قمی، بصائر الدرجات، ج۲ ،ص۱۱۰-۱۱۳ و ج۵ ،ص۲۵۳ الی ۲۵۶ .
  14. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۳۰ .
  15. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۴۷ .
  16. با پیشوایان هدایتگر ج۲، ج۱، ص ۲۶۰.
  17. فرهنگستان علوم اسلامی قم
  18. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، روایت ۲.
  19. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، روایت ۴.
  20. کسی که بخواهد به آدم در علمش و به نوح در تسلیم بودنش و به ابراهیم در حلمش و به موسی در زیرکی‌اش و به داوود در زهدش نظر کند پس به سوی این شخص نظر کند، و ما به سوی علی‌ بن‌ ابی‌ طالب (ع) نظر افکندیم درحالی‌که پیش می‌آمد؛ بحارالانوار، ج ۳۹، ص۳۵، روایت ۳.
  21. "هِيَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَؤُهَا كَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا كَمَا قَالُوهَا إِنَّ اَللَّهَ لاَ يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْءٍ فَيَقُولُ: لاَ أَدْرِي"؛ توحید صدوق، ص۲۷۵.
  22. جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص ۳۶۳-۳۶۵.
  23. و گوش‌های شنونده آن را به گوش گیرند؛ سوره الحاقه، آیه ۱۲.
  24. القندوزی الحنفی، سلیمان بن الشیخ ابراهیم الحسینی البلخی، ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۹، ص۳۶۰، ح۲۴۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب، ج۲، ص۶۱؛ شرف‌الدین الحسینی، تأویل الآیات، ص۷۱۵.
  25. عبدالرحمن جلال‌الدین السیوطی؛ درالمنثور، ج۶، ص۲۶۰.
  26. القرطبی، محمد بن احمد الانصاری، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۹، ص۲۶۴، ر. ک: موسی بن طاووس، سعد السعود، ص۱۰۸؛ القندوزی الحنفی، سلیمان بن الشیخ ابراهیم الحسینی البلخی، ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۹، ص۳۶۰، ح۲۴.
  27. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۴۹؛ همان، ج۴۰، ص۱۹۰؛ علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۰؛ علی نمازی شاهرودی، مستدرک السفینة البحار، ج۸، ص۴۸؛ القندوزی الحنفی، سلیمان بن الشیخ ابراهیم الحسینی البلخی، ینابیع المودة، ج۱، ص۲۱۷.
  28. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۹۱ و ۳۹۲.
  29. منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص ۶۲
  30. ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۸۰.
  31. محمد بن حسن صفار؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ع)؛ ص ۲۹۰ - ۲۹۶.
  32. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۱، ص ۶۸۸.
  33. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۱، ص ۶۸۵.
  34. محمد بن حسن صفار؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ع)؛ ص ۲۹۰ - ۲۹۶.
  35. علم امام تام یا محدود؟
  36. صدوق، ص ۱۱، المجلس الثالث.
  37. صدوق، الخصال، ۲/۶۵۱ .
  38. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱/۲۲۳ .
  39. "عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع)قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا کَانَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلُّ بَابٍ مِنْهَا یَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِکَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ حَتَّی عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ فَصْلَ الْخِطاب‏." همو، الخصال ، ۲/۶۴۳-۶۴۹ .
  40. "أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (ع)قَال‏:... فَلَمَّا قَضَی مُحَمَّدٌ ص نُبُوَّتَهُ وَ اسْتُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَنْ یَا مُحَمَّدُ قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ وَ اسْتَکْمَلْتَ أَیَّامَکَ فَاجْعَلِ الْعِلْمَ الَّذِی عِنْدَکَ وَ الْإِیمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع)فَإِنِّی لَنْ أَقْطَعَ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ مِنَ الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ کَمَا لَمْ أَقْطَعْهَا مِنْ بُیُوتَاتِ الْأَنْبِیَاءِ الَّذِینَ کَانُوا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَبِیکَ آدَمَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم‏." صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱/۲۱۸ .
  41. قَالَ الصَّادِقِ (ع) عِلْمُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) صَدَرَ إِلَی قَلْبِ عَلِیٍّ(ع)، صدوق، معانی الأخبار،ص ۱۵.
  42. صدوق، فضائل الشیعة، ص ۱۵.
  43. أَعْطَاهُمُ اللَّهُ فَهْمِی وَ عِلْمِی. صفار، بصائر الدرجات، ص ۴۸.
  44. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ:‏ إِنَّ لِلَّهِ عِلْماً عَامّاً وَ عِلْماً خَاصّاً فَأَمَّا الْخَاصُّ فَالَّذِی لَمْ یَطَّلِعْ عَلَیْهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ الَّذِی اطلعت عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةَ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیَاءَ الْمُرْسَلِینَ قَدْ رُفِعَ ذَلِکَ کُلُّهُ إِلَیْنَا ثُمَّ قَالَ أَ مَا تَقْرَأُ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ‏. صدوق، ص ۱۰۹.
  45. یَقُولُ‏ لَمَّا أَنْ قَضَی مُحَمَّدٌ نُبُوَّتَهُ وَ اسْتَکْمَلَ أَیَّامَهُ أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنْ یَا مُحَمَّدُ قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ وَ اسْتَکْمَلْتَ أَیَّامَکَ فَاجْعَلِ الْعِلْمَ الَّذِی عِنْدَکَ وَ الْإِیْمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ فِی أَهْلِ بَیْتِکَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَإِنِّی لَنْ أَقْطَعَ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ مِنَ الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ کَمَا لَمْ أَقْطَعْهَا مِنْ ذُرِّیَّاتِ الْأَنْبِیَاء.کلینی،کافی،۱ / ۲۹۳ .
  46. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَیْلِ‏ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع)قَالَ‏ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَ (ع)لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ کَانَ عَلِیٌّ (ع)عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِکْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّه‏، همان، ۱ / ۲۲۲.
  47. قَالَ عِلْمُ النَّبِیِّینَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) صَیَّرَ ذَلِکَ کُلَّهُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، فَأَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِیِّینَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) اسْمَعُوا مَا یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ یَفْتَحُ مَسَامِعَ مَنْ یَشَاءُ إِنِّی حَدَّثْتُهُ أَنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ (ص) عِلْمَ النَّبِیِّینَ وَ أَنَّهُ جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) وَ هُوَ یَسْأَلُنِی أَ هُوَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِیِّین‏. کلینی، کافی، ۱ / ۲۲۳.
  48. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع)قَالَ‏ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص لَمَّا حَضَرَهُ الَّذِی حَضَرَهُ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ ادْنُ مِنِّی حَتَّی أُسِرَّ إِلَیْکَ مَا أَسَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَیَّ وَ أَئْتَمِنَکَ عَلَی مَا ائْتَمَنَنِی عَلَیْهِ فَفَعَل‏.کلینی، کافی، ۱ / ۲۹۸.
  49. أَلَا إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ صِدِّیقُهُ الْأَوَّلُ صَدَّقْتُهُ وَ آدَمُ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ ثُمَّ إِنِّی صِدِّیقُهُ الْأَوَّلُ فِی أُمَّتِکُمْ حَقّاً فَنَحْنُ الْأَوَّلُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ خَاصَّتُهُ یَا حَارِثُ وَ خَالِصَتُهُ وَ أَنَا صِنْوُهُ وَ وَصِیُّهُ وَ وَلِیُّهُ- وَ صَاحِبُ نَجْوَاهُ وَ سِرُّهُ أُوتِیتُ فَهْمَ الْکِتَابِ- وَ فَصْلَ الْخِطابِ وَ عِلْمَ الْقُرُونِ وَ الْأَسْبَابِ وَ اسْتُودِعْتُ أَلْفَ مِفْتَاحٍ یَفْتَحُ کُلُّ مِفْتَاحٍ أَلْفَ بَابٍ یُفْضِی کُلُّ بَابٍ إِلَی أَلْفِ أَلْفِ عَهْدٍوَ أُیِّدْتُ وَ اتُّخِذْتُ وَ أُمْدِدْتُ بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ نَفْلًا وَ إِنَّ ذَلِکَ یَجْرِی لِی وَ لِمَنِ اسْتُحْفِظَ مِنْ ذُرِّیَّتِی مَا جَرَی اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ حَتَّی یَرِثَ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها.مفید، الأمالی، ص ۷ و حسین استاد ولی، ترجمه امالی شیخ مفید، ص ۱۷ .
  50. قال رسول الله فی عترته: وَ حَبَاهُمْ فَهْمِی وَ عِلْمِی. همان، ص ۵۷۸.
  51. وَ هُوَ عَیْبَةُ الْعِلْم‏... وَ جَعَلَنِی مَدِینَةَ الْعِلْمِ وَ جَعَلَهُ الْبَابَ، وَ جَعَلَهُ خَازِنَ الْعِلْمِ وَ الْمُقْتَبَسَ مِنْهُ الْأَحْکَامُ. همان، ص ۱۱۸.
  52. عَنْ عَلِیٍّ (ع)، قَالَ: سَلُونِی عَنْ کِتَابِ اللَّهِ فَوَ اللَّهِ مَا نَزَلَتْ آیَةٌ مِنْهُ فِی لَیْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ لَا مَسِیرٍ وَ لَا مَقَامٍ إِلَّا وَ قَدْ أَقْرَأَنِیهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا... قَالَ: کَانَ یَحْفَظُ عَلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَا کَانَ یَنْزِلُ عَلَیْهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ أَنَا عَنْهُ غَائِبٌ حَتَّی أَقْدَمَ عَلَیْهِ فَیُقْرِئُنِیهِ، وَ یَقُولُ لِی: یَا عَلِیُّ، أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیَّ بَعْدَکَ کَذَا وَ کَذَا، وَ تَأْوِیلُهُ کَذَا وَ کَذَا، فَیُعَلِّمُنِی تَنْزِیلَهُ وَ تَأْوِیلَهُ. شیخ طوسی، الأمالی ص ۵۲۳.
  53. بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد ص۶۵-۷۰.
  54. و میراث الثبوة عدم و دم ما نزلت به له وهبطت به لایه؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  55. قال موسي بن جعفر علية: و الله اوتیناما اوتي سليمان ومالم يؤت سليمان ومالم يؤت احدا من الأنبياء من العالمين. قال الله عز وجل في قصة سليمان وهذا عطاؤنا قامن أو أنيك بغیر حساب که وقال عزوجل في قصة محمد ته هو ما آتاكم الرسول محذوه وما نهاكم عنه فانتهوا بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۰۹ - علل الشرایع، ج ۱، ص ۷۱.
  56. امام‌شناسی، ج۱، ص۱۶۲.
  57. اگر میان حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) بودم ، حتما به اطلاع آنان می‌رساندم که من از آنان آگاه‌تر و داناترم و چیزهایی را به آن دو می‌گفتم که در حضورشان نبود و از امور اینده بود؛ زیرا به حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) تنها علم وقایع گذشته و حال عطا شده بود و دانش اموری که در آینده تا قیامت اتفاق می‌افتاد به آن دو داده نشده است؛ در حالی که دانش گذشته و وقایع اینده تا روز قیامت به رسول الله (ص) عطا شده است و ما نیز آن‌ها را از رسول الله (ص) به ارث برده‌ایم؛ بحارالانوار ج ۲۰ ص ۱۷ و ج ۲۶ ص ۱۹۶.
  58. بی‌گمان امام (ع) هرگاه خواست که بداند می‌داند؛ بحارالانوار ج ۲۶ ص ۵۶
  59. خیر ولی هرگاه خواست چیزی را بداند،‌ خداوند آن را به او یاد می‌دهد؛ بصائر الدرجات ص ۳۱۵
  60. و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
  61. بخوان به نام پروردگار خویش؛ سوره علق، آیه: ۱.
  62. که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.
  63. ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم؛ سوره قدر، آیه: ۱.
  64. بصائر الدرجات، ص ۳۱۳ تا ۳۱۵ و نیز بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۶۱.
  65. وبگاه سماموس
  66. " إِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ، وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَيْمَانَ، وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً، وَ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ، وَ تِبْيَانَ مَا فِي الْأَلْوَاحِ "؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۴.
  67. «كُلُّ كِتَابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُمْ.»؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۵.
  68. امامت.
  69. «ما این کتاب را به ارث گذاشتیم».
  70. خبرگزاری ابنا
  71. شیخ مفید، الامالی،ص ۲۳.
  72. شیخ مفید، الامالی، ص ۱۲۲.
  73. "عَنْ أَبِي جَعْفَر (ع)، قَالَ: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (ع) كَانَ هِبَةَ اللَّهِ لِمُحَمَّدٍ (ص)، وَ وَرِثَ عِلْمَ الْأَوْصِيَاءِوَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ، أَمَا إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ؛"؛ مجلسی ، بحار الانوار، ج۷، ص۳۱۸.
  74. مجلسی، بحار الانوار، ج۷، ص۲۱۷.
  75. مجلسی، بحار الانوار، ج۷، ص۲۱۷.
  76. "عن ابی عبداالله (ع)، قال:علّم رسول اللّه عليّا ألف باب يفتح له كلّ باب ألف باب‏ "مجلسی، بحار الانوار، ج۷ ،ص۲۸۱.
  77. بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، پاییز ۱۳۸۹ (شماره ۴۵) ص ۳۰۴ و ۳۰۵ .
  78. «همانا امامان معصوم (ع) علم پیامبر اکرم (ص) و تمامی پیامبران و اوصیا پیش از خود را به ارث می‌برند».
  79. «إِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَ مَا هُنَاكَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً وَ إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ أَلْوَاحَ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَيْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّمَا هَذَا الْأَثَرُ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا حَدَثَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَة».
  80. همانا نزد امامان معصوم (ع) تمامی کتاب هایی که از نزد خداوند متعال فرود آمده است وجود دارد و اینکه ایشان نسبت به آن کتاب ها با وجود اختلاف زبان ها آگاهی دارند.
  81. «إِنَّ لِلَّهِ عِلْماً عَامّاً وَ عِلْماً خَاصّاً فَأَمَّا الْخَاصُّ فَالَّذِي لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ الَّذِي اطَّلَعَتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ الْأَنْبِيَاءُ الْمُرْسَلُونَ فَقَدْ دَفَعَ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلَيْنَا ثُمَّ قَالَ أَ مَا تَقْرَأُ وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوت‏».
  82. «درباره امامان (ع)؛ همانا ایشان علم پیامبران اولوالعزم و تمامی پیامبران را به ارث برده‌اند، و اینکه ایشان (ع) امینان خداوند متعال بر روی زمین می‌باشند. علم بلایا و منایا و علم انساب عرب نزد ایشان می‌باشد».
  83. «كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْبَلَايَا وَ الْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ وَ إِنَّ شِيعَتَنَا لَمَكْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِم»
  84. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  85. " رَأَيْتُ عَلِيّاً (ع) صَعِدَ الْمِنْبَرَ بِالْكُوفَةِ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) مُتَقَلِّداً بِسَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) مُتَعَمِّماً بِعِمَامَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي إِصْبَعِهِ خَاتَمُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ سَلُونِي قَبْلَ‏ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّمَا بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْمٌ جَمٌّ هَذَا سَقَطُ الْعِلْمِ هَذَا لُعَابُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَذَا مَا زَقَّنِي رَسُولُ اللَّهِ (ص) زَقّاً مِنْ غَيْرِ وَحْيٍ أُوحِيَ إِلَيَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِي وِسَادَةٌ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ لِأَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ لِأَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ حَتَّى يُنْطِقَ اللَّهُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ فَيَقُولَ‏ صَدَقَ عَلِيٌّ قَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أُنْزِلَ فِيَ‏ ﴿وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏‏‏‏‏‏"؛ علامه امینی، الغدیر، ج ۶، ص ۱۹۴.
  86. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۶۳.
  87. " عَلَّمَنِي‏ أَلْفَ‏ بَابٍ‏ يَفْتَحُ لِي كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ‏ ‏‏‏‏‏‏"؛ شیخ مفید، الامالی، ص ۶۳۶، کافی ج ۱ ص ۲۳۸.
  88. " مَهْمَا أَجَبْتُكَ‏ فِيهِ‏ لِشَيْ‏ءٍ فَهُوَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لَسْنَا نَقُولُ بِرَأْيِنَا مِنْ شَيْ‏ءٍ‏ ‏‏‏‏‏‏"؛ کلینی، اصول الکافی ج ۱ ص ۲۷۱.
  89. عسکری امام‌خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل چهارم.
  90. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۲۹.
  91. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۲۹.
  92. و سلیمان از داود میراث برد؛ سوره نمل، آیه ۱۶.
  93. از نزد خویش به من وارثی ببخش! همان که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان؛ سوره مریم، آیه ۵ - ۶.
  94. یعنی، تو برادر من، خویشاوند من، وارث من، مجری دین من، ظرف علم من و گنجینه‌ی سرّ من هستی.
  95. آنچه از علوم حقیقی از علی (ع) به ارث برده‌ام برای من بهتر از آن است که فرزند او می‌باشم.
  96. «سلمان از ما اهل بیت می‌باشد».
  97. و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه ۵.
  98. و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  99. من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  100. سید حیدر آملی، المقدمات من نص النصوص، ص ۴۹۴ - ۴۹۹.
  101. وبگاه راسخون
  102. ر.ک: ابن حنبل، احمد، المسند، ج۱، ص۲۵۸ - ۲۵۷.
  103. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۱.
  104. سوره لقمان، آیه:۳۴.
  105. نهج البلاغه، خطبه۱۲۸، ص۱۲۷
  106. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۸، ۴۱۳.
  107. شیخ صدوق، محمد، علل الشرایع، ج۱، ص ۲۰۶؛ ابن حجر مکی، احمد، الصواعق المحرقه، ص۱۳۴. نیز ر.ک: ابن حنبل، احمد، المسند، ج۱، ص۲۱۹، ح۸۰۲.
  108. ر.ک: ابن حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۹۷.
  109. سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۷، ح۳۷۲۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳۸؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۱. همچنین ر.ک: نهج البلاغه، خطبه۲۱۰.
  110. بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۰؛ بحرانی، سیدهاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۴۷.
  111. برای آشنایی با تفاسیر دیگری از این حدیث، ر.ک: مصنفات الشیخ المفید، الفصول المختاره، ج۲، ص۱۰۶ - ۱۰۷.
  112. بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷۹.
  113. ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۴؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، ج۳، ص۰۷، شیخ مفید، الامالی، ص۲۳؛ و بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۰۷ و ۳۰۸.
  114. ر.ک: الکافی، ص۲۴۲ - ۲۳۸؛ صفار قمی، محمد، بصارالدرجات، ص۱۶۱ - ۱۴۲؛ ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب و السنه، ص۲۱۵-۲۲۵.
  115. الکافی، ج۱، ص۲۴۰، صفار قمی، بصارالدرجات، ص۱۵۷.
  116. علم غیب امام، ص۳۴۸.
  117. آفاق علم امام در الکافی.
  118. یحیی یثربی، فلسفه امامت تحلیل فلسفی شخصیت و اوصاف امامان، قم، انتشارات وثوق، تابستان۱۳۷۸، چاپ اول، ص۶۵-۶۶.
  119. «ما کتاب را به برگزیدگان بندگانمان به ارث سپردیم»؛ سوره فاطر،‌ آیه۳۲.
  120. الکافی، ج۱، ص۲۲۶.
  121. «يَمُصُّونَ الثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ النَّهَرَ الْعَظِيمَ قِيلَ لَهُ وَ مَا النَّهَرُ الْعَظِيمُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ الْعِلْمُ الَّذِي أَعْطَاهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ (ص) سُنَنَ النَّبِيِّينَ مِنْ آدَمَ وَ هَلُمَّ جَرّاً إِلَى مُحَمَّدٍ (ص) قِيلَ لَهُ وَ مَا تِلْكَ السُّنَنُ قَالَ عِلْمُ النَّبِيِّينَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَيَّرَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ»؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۳۱.
  122. «هِيَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَؤُهَا كَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا كَمَا قَالُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْ‏ءٍ فَيَقُولُ لَا أَدْرِي»؛ شیخ صدوق، ، ص۲۷۵، باب۳۷ (الرد علی الذین قالوا ...).
  123. «فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ ص حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»[الکافی، ج۱،‌ ص۲۶۳؛ شیخ مفید، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید،‌ ص۲۷۹؛ بصائرالدرجات، ص۲۹۳؛ سید شرف الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، قم، انتشارات جامعه مدرسین قم، ص۱۰۷.
  124. «إِنَّ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَبْيَضَ قَالَ: قُلْتُ: فَأَيُّ شَيْ‏ءٍ فِيهِ؟ قَالَ: زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ... وَ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ قَالَ: قُلْتُ: وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ فِي الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ؟ قَالَ: السِّلَاحُ وَ ذَلِكَ إِنَّمَا يُفْتَحُ لِلدَّمِ يَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّيْفِ لِلْقَتْل»؛ الکافی، ج۱،‌ ص۲۴۰؛ بحارالانوار، ج۲۶،‌ ص۳۷.
  125. «و رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِيُّ (ص) انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فَصَارَ إِلَى الْإِمَامِ وَ رُوحُ الْقُدُسِ لَا يَنَامُ وَ لَا يَغْفُلُ وَ لَا يَلْهُو وَ لَا يَزْهُو»[الکافی،‌ ج۱، ص۲۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۸،‌ ص۲۶۴.
  126. اقتباس از کتاب فلسفه امامت، سید یحیی یثربی، ص ۶۵.
  127. " عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا قَالَ: فَقَالَ وُلْدُ فَاطِمَةَ (س)‏‏‏‏‏‏"؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۵۵۹.
  128. " قَالَ (ع): فَنَحْنُ الَّذِينَ اصْطَفَانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَوْرَثَنَا هَذَا الَّذِي فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ"؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۹، ح ۵۹۹.
  129. " عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ إِنَّ فِي عَلِيٍّ (ع) سُنَّةَ أَلْفِ نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي نَزَلَ مَعَ آدَمَ (ع) لَمْ يُرْفَعْ وَ مَا مَاتَ عَالِمٌ فَذَهَبَ عِلْمُهُ وَ الْعِلْمُ يُتَوَارَثُ"؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۲، ح ۵۹۹.
  130. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲۴ - ۳۲۹.
  131. محمد مولوی، نیاز جهان به امام زمان، ص۲۰-۲۲.
  132. رسول اکرم (ص) به علی (ع) هزار باب از علم آموخت و از هر بابی هزار باب گشوده شد‌.
  133. من شهر علم هستم و علی دروازه آن است.
  134. چون شب معراج به مقام قرب الهی رسیدم، پروردگارم با من سخن گفت و نجوا کرد؛ پس هیچ چیزی به من آموخته نشد جز این که آن را به علی (ع) آموختم پس او دروازه علم من است.
  135. حدیث و سخنی را می‌شنوم نمی‌دانم آن را از شما شنیدم، یا از پدرتان (چه کنم)؟ فرمود: آنچه (هر حدیث و سخنی) را از من شنیدی آن را از رسول خدا‍(ص) روایت نموده و نقل کن (زیرا آنچه را من یا پدرم گفته و می‌گویم رسول خدا (ص) فرموده است).
  136. حدیث من حدیث پدرم است و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث حسین و حدیث حسین حدیث حسن و حدیث حسن حدیث امیرالمؤمنین و حدیث امیرالمؤمنین حدیث رسول خدا (ص) و حدیث رسول خدا (ص) گفتار خدای عزوجل می‌باشد
  137. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۱.
  138. «همانا رسول خدا هزار باب به من آموخت راجع به حلیت و حرمت آنچه هست و آنچه در آینده تا قیامت خواهد بود که هر باب خود گشاینده هزار باب دیگر است. بنابر این هزار باب از علم پیامبر اکرم (ص) فراگرفته‌ام تا آنجا که علم منایا و بلایا و علم حل و فصل امور مردم همگی نزد من است»؛ بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۹.
  139. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۶۴.
  140. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۷۱ - ۷۳.
  141. "ان رسول الله (ص) علَّمنی الف باب و کلّ بابٍ منها یفتح الف بابٍ فکذلک الف الف بابٍ حتی علمت ما کان و ما یکون الی یوم القیامة و علم المنایا و البلایا و فصل الخطاب".
  142. "یا علیُّ اِنّی اُریدُ اَن ائتمسُکَ عَلی ما ائتمنی الله علیه من غَیبه و علمه و ... ثُمَّ اِنَّ علیًّا حضره فدعا ولدَه الی اَن قال انّ هذین اَبناء رسول الله الحسن و الحسین فاسمعوا لهما و اطیعوا و وازَروهما فانّی قد ائتمناتُهما عل ما ائتمنی علیه رسول الله ممّا ائتمنه الله علیه مِن خلقه و من غَیبه ...".
  143. "قال: اِنّ علیًّا – علیه السلام- کان عالماً و العلم یتوارث و لنَ یُهلَک عالمٌ الا بقی من بعده من یعلم علمه او ماشاءالله".
  144. "... قال فی آخر دقیقة تبقی من روحه".
  145. کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم امام.
  146. و سلیمان از داود میراث برد؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.
  147. زبان مرغان؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.
  148. و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.
  149. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج ۱۵ ص ۱۷.
  150. بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش!همان که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد؛ سوره مریم، آیه: ۵ - ۶.
  151. کلینی، کافی، ص ۴۲۹.
  152. آگاهی امامان از غیب، ص۷۶- ۷۷.
  153. و همه نام‌ها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه:۳۱.
  154. سید محمد حسین طباطباییی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۱۶.
  155. سید محمد حسین طباطباییی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۱۶.
  156. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۲۱ ـ ۲۴۲.
  157. محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۹۹.
  158. محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۶۰.
  159. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۴.
  160. محمد بن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۱۹۳.
  161. مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا؛ ص۸۳.
  162. همان، ج ۱، ص ۵۳. (کلینی، کافی).
  163. بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، تحقیق سید علی عاشور، بی چا، بی نا، بی جا، ج ۴، ص ۸۷.
  164. شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول؛ تحقیق: ماجد بن احمد بن العطیه، بی چا، بی نا، بی جا، بی تا، ص ۸۱.
  165. سید بن طاوس، علی، سعد السعود، بی چا، انتشارات دارالذخائر، ترجمه، بی تا، ج۴، ص ۱۲۶؛ سید بن طاوس الطرائف، پیشین، ج ۱، ص ۱۳۷.
  166. کلینی، کافی، پیشین، ج ۱، ص ۲۶۳.
  167. صفار، محمد بن الحسن، بصائر الدرجات، چاپ دوم، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۴۳.
  168. پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۳۶-۳۷.
  169. ر.ک: ابن حنبل، احمد، المسند، ج۱، ص۲۵۸ - ۲۵۷.
  170. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۴.
  171. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۸۶.
  172. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۱.
  173. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۲۴۲.
  174. نهج البلاغه، خطبه۱۲۸، ص۱۲۷
  175. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۸، ۴۱۳.
  176. شیخ صدوق، محمد، علل الشرایع، ج۱، ص ۲۰۶؛ ابن حجر مکی، احمد، الصواعق المحرقه، ص۱۳۴. نیز ر.ک: ابن حنبل، احمد، المسند، ج۱، ص۲۱۹، ح۸۰۲.
  177. ر.ک: ابن حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۹۷.
  178. سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۷، ح۳۷۲۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳۸؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۱. همچنین ر.ک: نهج البلاغه، خطبه۲۱۰.
  179. بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۰؛ بحرانی، سیدهاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۴۷.
  180. برای آشنایی با تفاسیر دیگری از این حدیث، ر.ک: مصنفات الشیخ المفید، الفصول المختاره، ج۲، ص۱۰۶ - ۱۰۷.
  181. بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷۹.
  182. ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۴؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، ج۳، ص۰۷، شیخ مفید، الامالی، ص۲۳؛ و بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۰۷ و ۳۰۸.
  183. ر.ک: الکافی، ص۲۴۲ - ۲۳۸؛ صفار قمی، محمد، بصارالدرجات، ص۱۶۱ - ۱۴۲؛ ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب و السنه، ص۲۱۵-۲۲۵.
  184. الکافی، ج۱، ص۲۴۰، صفار قمی، بصارالدرجات، ص۱۵۷.
  185. وبگاه پرسمان.
  186. محمد بن الحسن الصفار، بصائر الدرجات، تهران، منشورات اعلمی، ۱۴۰۴ق، ص ۱۳۸.
  187. مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤالات دینی