اثبات امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

متکلمان شیعی برای اثبات وجود امام که از ناحیه خداوند منصوب می‌شود، به ادله متعدد عقلی و نقلی تمسک کرده‌اند که برخی از آنها عام است و به اثبات اصل امامت می‌پردازد و برخی خاص است و امامت را برای ائمه اهل بیت(ع) اثبات می‌کند؛ از جمله ادله امامت در معنای عام، دلیل عقلی است که در چند محور قابل توجه است:

  1. قاعده لطف[۱]: به هر آنچه بندگان را به اطاعت الهی نزدیک و از معاصی دور می‌کند، لطف می‌گویند و از آنجا که نصب امام، مصداق لطف به حساب می‌آید، نصب او از ناحیه خداوند واجب است[۲].
  2. محال بودن تکلیف بما لایطاق: زیرا شناخت و وصول احکام شرعی که بندگان به آن مکلف هستند، بدون وجود امام امکان‌پذیر نیست[۳].
  3. نیاز شریعت به حافظ و نگهبان: از آنجا که شریعت نبوی(ص) ابدی است و تمام مکلفان وظیفه دارند به تکالیف آن عمل کنند، به ناچار باید حافظی امین و قابل اطمینان باشد تا تکالیف الهی را بدون کم و زیاد به مکلفان دیگر برساند و آن حافظ، کسی نیست، جز امامی معصوم که از ناحیه خدا منصوب می‌شود[۴].

امام خمینی نیز در بیان دلیل عقلی بر امامت، امام را نگهبان دین و حافظ نظام اسلامی و حافظ وحدت مسلمانان می‌داند که تنها با وجود او احکام دین و اجرای آنها استمرار می‌یابد[۵]. ایشان لزوم جریان احکام و قوانین الهی پس از رحلت پیامبر(ص) و منحصر نبودن اجرای احکام به زمان حیات او را دلیل عقلی امامت می‌داند و معتقد است امامت قوه جریان این قوانین است و بدون امامت قانون‌گذاری لغو و بیهوده است؛ زیرا منظور از قانون‌گذاری عمل بدان است و عمل به آن پس از رحلت پیامبر(ص)، به گونه‌ای که اختلافی در آن نباشد، به واسطه وجود امامی که آشنا به قانون و به دور از خیانت و ستمکاری باشد، معنا پیدا می‌کند[۶]؛ بنابراین امامت تداوم نبوت برای اجرای احکام الهی است و نبود امام سبب کهنگی و فرسودگی دین و از بین رفتن آن و تغییر و دگرگونی در آیین اسلام و شیوع بدعت‌گذاری در آن می‌شود؛ چنان که در بعضی روایات[۷] نیز به این دلیل عقلی تمسک شده است[۸] و از آنجا که نظام اجتماعی مهم‌ترین راه تأمین سعادت انسان‌هاست، رهبری و هدایت این جامعه باید در دست انسان‌های برگزیده خداوند باشد. این افراد همان حجت خدا و امام هستند که در کمال و معرفت از دیگران برترند و بهتر از دیگران می‌توانند رهبری و هدایت دنیایی و آخرتی مردم را در دست داشته باشند[۹]. به اعتقاد ایشان، دین همواره می‌تواند در معرض اغراض افراد ریاست‌طلب و هواپرست قرار بگیرد؛ از این رو بدون تعیین یک راهبر مردم متحیر و سرگردان شده، ارکان دین متزلزل می‌شود وعقل حکم می‌کند که برای بقای اساس توحید و اسلام، امت اسلامی بدون راهبر رها نشوند[۱۰]؛ افزون بر اینکه چگونگی و ماهیت قوانین اسلامی که برای تدوین یک دولت و اداره جامعه تشریع شده، نشان دهنده ضرورت وجود حاکم است[۱۱].

از جمله ادله امامت در معنای خاص، ادله نقلی است؛ مانند آیه ولایت که به ولایت امام علی(ع) و زکات دادن ایشان در حال رکوع اشاره می‌کند[۱۲]؛ همچنین دو آیه ۳ و ۶۷ مائده که در واقعه غدیرخم و پیش درآمد آن نازل شد. از جمله روایات نیز حدیث غدیر[۱۳]، حدیث منزلت[۱۴] حدیث ثقلین[۱۵] و حدیث سفینه[۱۶] است. امام خمینی افزون بر آیات یادشده، آیه ۹۷ سوره آل عمران در اعتصام به حبل الله و آیه ۱۲۰ سوره توبه در همراهی با صادقین و آیه ۲۴ سوره صافات در سؤال در روز قیامت که بر ولایت تطبیق شده و آیه ۱۱۸ سوره بقره در امامت حضرت ابراهیم(ع) و آیات دیگر را بر امامت گواه گرفته است[۱۷]. ایشان به برخی از روایات نیز در بحث امامت اشاره کرده است[۱۸].

امام خمینی درباره حدیث غدیرخم یادآور شده است که این حدیث با اسناد متعدد از طریق شیعه و سنی نقل شده است؛ چنان که در کتب اهل سنت ۸۹ حدیث از آن ذکر شده و بسیاری از آن در کتاب مسند احمد بن حنبل که از ائمه اهل سنت می‌باشد، آمده است و برخی از علمای اهل سنت؛ مانند ابن عقده، طبری، حسکانی و سجستانی درباره حدیث غدیر کتاب تصنیف کرده‌اند[۱۹]. همچنین ایشان احادیث دیگری را نیز ذکر کرده است؛ مانند حدیث منزلت که به تواتر نقل شده و در صحیح مسلم به هفت طریق آمده است و یا حدیث ثقلین که در کتاب‌های معتبر اهل سنت؛ مانند صحیح مسلم، صحیح احمد بن حنبل، صحیح ابوداوود، صحیح ترمذی و مستدرک حاکم نقل شده است و یا حدیث سفینه که از اهل سنت، یازده حدیث در این زمینه وارد شده است[۲۰][۲۱]

منابع

پانویس

  1. مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیه، ص۳۹؛ سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ج۱، ص۴۷؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۲ -۳۶۳.
  2. ابن میثم بحرانی، قواعد المرام، ص۱۷۵-۱۷۶.
  3. مفید، محمد بن محمد، الافصاح، ص۲۷ - ۲۹.
  4. سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۲۴؛ طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۰۲.
  5. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۳۴ - ۱۳۶؛ همو، ولایت فقیه، ص۲۶ - ۲۷؛ همو، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۹۷.
  6. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۳۴-۱۳۵.
  7. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ۲۵۳-۲۵۴.
  8. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۰ - ۲۲ و۴۰.
  9. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۲۲- ۶۲۶.
  10. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۰۶-۱۰۸.
  11. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۱۷ -۶۱۹؛ همو، ولایت فقیه، ص۲۶ -۲۷.
  12. ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  13. احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹ و ص۱۵۲؛ نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ص۱۳۲- ۱۳۶؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۳؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۵۰-۵۱، ۵۸، ۶۴ و ۱۵۳.
  14. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۵۴.
  15. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۰۸.
  16. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۰۵.
  17. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۳۶-۱۴۰.
  18. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۴۱ - ۱۵۰؛ صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۲.
  19. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۴۱-۱۴۳.
  20. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۴۸ - ۱۴۹.
  21. اژدر و احمدی امیری، مقاله «امامت»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص ۲۴۰.