مدینة النبی
مدینه یکی از شهرهای مقدس در نظر مسمانان که در عربستان است. پس از هجرت حضرت محمد (ص) به آنجا، نامش "مدینة الرسول" شد. پس از هجرت پیامبر این شهر پایگاه نیرومند اسلام گشت و جهادها و فتوحات اسلامی از همین جا آغاز میشد. رسول خدا (ص) تا پایان عمر در همین شهر زیست و پس از رحلت، همانجا در خانه خویش به خاک سپرده شد. مسجد النبی یکی از مقدسترین مساجد مسلمین در همین شهر و کنار مرقد حضرت رسول است.
مقدمه
مدینه یکی از شهرهای مقدس در نظر مسمانان که در عربستان است. نام قدیم آن "یثرب" بود. پس از بعثت پیامبر اسلام (ص) و مسلمان شدن جمعی از مردم یثرب، از آن حضرت دعوت کردند که به شهرشان هجرت کند. پس از هجرت حضرت محمد (ص) به آنجا، نامش "مدینة الرسول" شد (یعنی شهر پیامبر) که بعدها به "مدینه" شهرت یافت.
ابتدا قبایلی از یهود و دیگران در یثرب و اطراف آن میزیستند. پس از هجرت پیامبر این شهر پایگاه نیرومند اسلام گشت و جهادها و فتوحات اسلامی از همین جا آغاز میشد. رسول خدا (ص) تا پایان عمر در همین شهر زیست و پس از رحلت، همانجا در خانه خویش به خاک سپرده شد. مدفن پیامبر خدا (ص) و چهار امام شیعه که در قبرستان بقیع مدفونند، و عده بسیاری از صحابه و شخصیتهای بزرگ اسلامی، از جمله حضرت فاطمه (س) در این شهر است.
نامهای مدینه
- اَرضُ الله: یکی از نامهای مدینه منوره است، که در قرآن نیز آمده است[۱].[۲]
- اَرض الهجرة: یکی از نامهای مدینه منوره است، که در قرآن نیز آمده است[۳].[۴]
- اکالة البلدان: یکی از نامهای مدینه منوره است، وجه تسمیه آن بدین جهت است که:
- اکالة القری: یکی از نامهای مدینه منوره است، به جهت آن که:
- ایمان: یکی از نامهای مدینه منوره است، که در قرآن نیز آمده است[۹].[۱۰] زیرا مردم مدینه الگو و مظهر ایمان بودند.[۱۱]
- بارّة: یکی از نامهای مدینه منوره است[۱۲].[۱۳]
- بحر: از نامهای مدینه منوره است. بحر، اطلاقی است به سرزمین وسیع و نیز روستا[۱۴].
- بَحَرة: یکی از نامهای مدینه منوره است[۱۵]. بحره، زمینی است که نسبت به اطرافش پست و یا دارای بوستان و نخلستان است.
- بُحیَرة: یکی از نامهای مدینه منوره است[۱۶].[۱۷]
- بَرّة: از نامهای مدینه منوره است[۱۸] و نیز از نامهای زمزم[۱۹] و یکی از نامهای مکه است[۲۰].
- تندد: یکی از نامهای مدینه منوره است[۲۱].
- تندر: یکی از نامهای مدینه منوره است[۲۲].
- جابرة: یکی از نامهای مدینه منوره است که در تورات آمده[۲۳].
- جایزه: از اسامی مدینه است[۲۴].
- جَبّار: یکی از نامهای مدینه منوره است[۲۵].
- جَبّاره: از اسامی مدینه است؛ زیرا در این شهر فقیر و ورشکسته بینیاز میشد و این که دیگر شهرها را مجبور به قبول دین اسلام میکرد[۲۶].[۲۷]
- جَزیره: از نامهای مدینه است. عباس میگوید: با رسول خدا(ص) از مدینه خارج شدیم، آن حضرت رو به سوی مدینه کرد و فرمود: «لَقَدْ طَهَّرَ اللَّهُ هَذِهِ الْجَزِيرَةَ مِنَ الشِّرْكِ»[۲۸].[۲۹]
- جَنّة الحِصینه: از اسامی مدینه است. به معنای سپر محکم (برای مسلمین). رسول خدا(ص) در غزوه احد فرمود: «انا في جنة حصينة» من در قلعه و حصار محافظتشده هستم[۳۰].[۳۱]
- حَیبَة: یکی از نامهای مدینه منوره است[۳۲].
- بَلاط: یکی از نامهای مدینه منوره است[۳۳]. در لغت به معنی سرزمین سنگفرش شده است. برخی گویند موضع خاصی است در مدینه مابین مسجد نبوی و بازار که در آن سنگها گستردهاند[۳۴].[۳۵]
- بَلَد المساجد: مدینه منوره را به این نام میشناسند[۳۶].
- بَلَد رسول الله: یکی از نامهای مدینه است[۳۷].
- بیت الرسول: یکی از نامهای مدینه منوره، که برگرفته از آیه پنجم سوره مبارکه انفال است[۳۸].
- حَبیبه: از اسامی مدینه است به خاطر علاقه پیامبر اکرم(ص) به آن[۳۹].
- حَرَمُ الرَّسول: نام مدینه است[۴۰].
- حَسَنة: از اسامی مدینه است[۴۱].
- دار: یکی از نامهای مدینه منوره است[۴۲].
- دار الابرار: یکی از نامهای مدینه منوره است[۴۳]. که جایگاه انسانهای شایستهای همچون مهاجرین و انصار است.
- دار الاخیام: از نامهای مدینه است[۴۴].
- دار الایمان: یکی از نامهای مدینه منوره است که در قرآن نیز آمده است[۴۵]، در حدیث آمده است: «المدینه قبة الاسلام و دار الایمان».
- دار السَّلامه: از نامهای مدینه است. خداوند رسول گرامیاش را در مدینه حفظ کرد[۴۶].
- دار السنة: از اسامی مدینه است. محلی که شریعت و قانون خدا در آنجا تدوین شده و لباس عمل پوشیده است[۴۷].
- دار الفتح: از نامهای مدینه است[۴۸].
- دار المختار: از اسامی مدینه است. رسول خدا(ص) مدینه را منزلگاه دوم خود اختیار کرد[۴۹].
- دار الهِجرة: از اسامی مدینه است. همچنین مسجد ابوبکر در قرن دهم هجری به دارالهجره معروف بوده است.
- سَلِقه: از نامهای مدینه است که در تورات آمده، به جهت دوری شهر از کوههای اطراف[۵۰].
- سَیدة البلدان: یکی از نامهای مدینه منوره است[۵۱].
- شافعیة: از نامهای مدینه منوره و یکی از نامهای زمزم است[۵۲].
- ضبایا: از نامهای مدینه است[۵۳].
- طائب: از نامهای مدینه است در تورات[۵۴].
- طابِة: یکی از نامهای مدینه منوره است، که در تورات هم آمده[۵۵].
- طِبابا: از نامهای مدینه است که بر سرزمین مستطیل شکل اطلاق میشود[۵۶].
- طیّبه: یکی از نامهای مکه و همچنین مدینه منوره است، که در تورات هم آمده[۵۷].
- ظبایا: از نامهای مدینه است به معنای سرزمین گرم و داغ. خداوند به برکت دعای رسول خدا(ص) گرمای شدید آن را به جحفه منتقل کرد[۵۸].
- عاصَمة: یکی از نامهای مدینه منوره است[۵۹]. از آن جهت که مهاجرین و انصار را حفظ کرد.
- عَراء: از نامهای مدینه است از آن جهت که ساختمانهای شهر مدینه کوتاه بود و سعی میشد تا از خانه رسول خدا(ص) مرتفع و بلندتر نگردد[۶۰].
- عُری: از نامهای مدینه است (به معنای مردان بزرگی که ضعفا به آنها پناه میبردند) از آن جهت که پس از رسول خدا(ص) مردم مستضعف بسیاری رو به مدینه آوردند تا در پناه آن حضرت زندگی سعادتمندی داشته باشند[۶۱].
- غَرّا: از نامهای مدینه است که بر سایر شهرها شرافت و در مقابل آنها برجستگی و درخشندگی دارد[۶۲].
- غلبة: یکی از نامهای مدینه منوره است[۶۳].
- فاضحه: از نامهای مدینه منوره است[۶۴].
- قاصمه: یکی از نامهای مدینه منوره است که در تورات هم آمده[۶۵].
- قبه الاسلام: یکی از نامهای مدینه منوره است[۶۶]. در حدیث آمده است: «المدينة قبة الاسلام»
- قریه الانصار: از نامهای مدینه منوره است[۶۷].
- قریه رسول الله: از اسامی مدینه منوره است[۶۸].
- قلَبُ الایمان: از نامهای مدینه است[۶۹].
- لُبّ الایمان: از نامهای مدینه منوره است[۷۰].
- مَأرز الایمان: از نامهای مدینه است به معنای پناهگاه و ملجأ ایمان[۷۱].
- مَبوَء الحلال و الحرام: از اسامی مدینه که محل احکام حلال و حرام خداست[۷۲].
- مُبین الحلال و الحرام: از نامهای مدینه است[۷۳].
- مُحَرَّمه: از اسامی مدینه است که از مصونیت و تقدس خاصی برخوردار است[۷۴].
- مَحفوظه: از اسامی مدینه است خداوند متعال مدینه را مصون و محفوظ داشته است[۷۵].
- مَحفوفَه: از اسامی مدینه است از آن جهت که مدینه را برکات الهی و ملائکه رحمتش احاطه کردهاند[۷۶].
- مُحَبِّبه: از اسامی مدینه است[۷۷].
- محبوبه: یکی از نامهای مدینه منوره است[۷۸].
- مَحبوره: از نامهای مدینه است. به معنای شاد با نعمتهای فراوان روشن و آشکار[۷۹].
- محُبة: یکی از نامهای مدینه در تورات است[۸۰].
- مَحروسه: از نامهای مدینه است. مدینه حفظ و پاسداری میشود به واسطه فرشتگانی که بر سر هر یک از راههای منتهی به آن نگهبانی میدهند[۸۱].
- محیه: یکی از نامهای مدینه در تورات است[۸۲].
- مُختاره: از نامهای مدینه است. رسول خدا(ص) مدینه را منزلگاه دوم خود اختیار کرد[۸۳].
- مدینة الرَّسول: از نامهای شهر مدینه است[۸۴].
- مدینة السماء: از نامهای مدینة الرسول است[۸۵].
- مَدخَل: از نامهای مدینه است[۸۶].
- مُدخل صدق: یکی از نامهای مدینه منوره است که در قرآن نیز آمده است[۸۷].
- مرحومه: یکی از نامهای مدینه در تورات است[۸۸]. زیرا جایگاه مبعوث و فرستاده خداوند، همراه رحمت است.
- مَرزوقه: از نامهای مدینه است چون در آنجا خداوند به برکت رسول خدا(ص) بهره و حظ اهل آن را زیاد کرده و بهترین روزی را نصیب آنان کرده است[۸۹].
- مدینه مُشرَّفه: لقب مدینة الرسول است.
- مدینة طَیبه: نام دیگر مدینة الرسول است[۹۰].
- مدینه مکرّمه: لقب مدینة الرسول است.
- مدینه مُنَوَّره: نام دیگر مدینة الرسول است[۹۱].
- مدینة العَذراء: لقب مدینة الرسول است[۹۲].
- مسکینه: یکی از نامهای مدینه در تورات[۹۳] و از نامهایی است که رسول خدا(ص) بر مدینه گذاشت.
- مُسلمِه: از نامهای مدینه است. زیرا مردم مدینه در مقابل خدا و رسولش مطیع بودند و آنها در یاری رسول خدا کوتاهی نکردند[۹۴].
- مَضجَع رسول الله: از نامهای مدینه است[۹۵].
- مؤمنه: یکی از نامهای مدینه منوره است[۹۶].
- مهاجر رسول الله: از نامهای مدینه است[۹۷].
- مُوَفّیه: از نامهای مدینه است، زیرا حقوق میهمانان را ادا میکند و با نعمتهای فراوان و معنویت از زائران پذیرایی میکند[۹۸].
- مکینه: از نامهای مدینه است[۹۹].
- مَقَرّ: از نامهای مدینه است. روایت شده هرگاه رسول خدا(ص) از سفری به مدینه بازمیگشت میفرمود: «اللهم اجعل لنا بها قرارا و رزقا حسنا»[۱۰۰].
- مَعصومه: از نامهای مدینه است[۱۰۱].
- مُطَیبه: از نامهای مدینه منوره است[۱۰۲].
- ناجیه: از نامهای مدینه است[۱۰۳].
- نامهای مدینه: نامها و القاب بسیاری برای مدینه آوردهاند که از جمله آنهاست: اثرب، ارض الله، ارض الهجره، اکالة البلدان، اکالة القری، ایمان، باره، بحر، بحره، بحیره، بره، بلاط، بلد، بلد رسول الله، بلد المساجد، بیت الرسول، تندد، تندر، تین، جابره، جباره، جایزه، جنة الحصینه، حبیبه، حرم، حرم رسول، حرم رسول الله، حسنه، خیر البلاد، دار، دار الابرار، دارالاخیار، دارالایمان دارالسلامه، دارالسنه، دارالفتح، دارالمختار، دارالهجره، ذاء، ذات الاحرین، ذات الاحرار، ذات الحجر، ذات النخل، سلقه، سیدة البلدان، شافیه، طابه، طبابا، طیبه، ظبایا، عاصمه، عذرا، عرا، عروض، عری، غرا، غلبه، فاضحه، قاصمه، قبه الاسلام، قریه، قربة الانصار، قریة الرسول، قلب الایمان، لب الایمان، مأزر الایمان، مبارکه، حبوء الحلال و الحرام، مبین الحلال و الحرام، مجبوره، محببه، محبوره، محبه، محفوظه، محفوفه، محرومه، محروسه، مختاره، مدخل، مدخل الصدق، مدینة الرسول، مدینة السماء، مدینه طیبه، مدینة العذرا، مدینة مشرفه، مدینه مکرمه، مدینه منوره، مدینة النبی، مرحومه، مرزوقه، مسکینه، مسلمه، مضجع رسول الله، مطیبه، معصومه، مقدسه، مقر، مکینه، موفیه، مؤمنه، مهاجر رسول الله، ناجیه، نجر، هذراء، یثرب[۱۰۴].
- نُبَلاء: از نامهای مدینه است[۱۰۵].
- هَذراء: از نامهای مدینه است، به جهت بسیاری شدت گرمایش یا به جهت کثرت آبهایش.
مدینه در عصر بعثت
شهر یثرب در شمال غربی شبه جزیره عربستان در دشتی هموار، واقع است[۱۰۶]. هوای مدینه با وجود آبهای روان بسیار خوب و مطبوع است[۱۰۷]. آب مورد نیاز مردم نیز از بارش باران و حفر چاهها تأمین میشود. این شهر به علت آب و هوای مناسب و چشمهها و چاههای فراوانی که دارد، از پوشش گیاهی و جانوری متنوعی برخوردار است. از دیرباز باغها و نخلستانهای فراوانی در این شهر وجود داشته است. به علاوه، حیواناتی چون گاو، گوسفند، شتر و... از مهمترین حیوانات این منطقهاند.
اطلاع چندانی از چگونگی پدید آمدن یثرب و اولین ساکنان این شهر، نداریم. گفته شده اولین ساکنان این شهر، قوم صعل و فالج بودند که بعد از طوفان نوح (ع) در این منطقه ساکن شدند[۱۰۸]. سپس عمالیق ساکن مدینه شد[۱۰۹]. مدتی بعد قبیله "عبیل بن عوض بن ارم ... بن نوح" آنان را از این منطقه بیرون راندند و خود ساکن آنجا شدند[۱۱۰]. از آن پس، این شهر به نام رئیس این قوم، "یثرب بن قاینة بن مهلائیل"، "یثرب" نامیده شد[۱۱۱].
اوس و خزرج مانند بیشتر اعراب آن زمان، بتپرست بودند. بت معروفشان "منات" نام داشت که بین مکه و مدینه در منطقه "مشلّل" بود[۱۱۲].[۱۱۳]
مسجد النبی
"مسجد النبی" یکی از مقدسترین مساجد مسلمین در همین شهر و کنار مرقد حضرت رسول است و به لحاظ گنبد سبز حرم پیامبر، به آن "قبة الخضراء" هم میگویند. مدینه نیز همچون مکه، امروز از آبادترین شهرهای عربستان است که پیوسته زائران خانه خدا، مرقد پیامبر را نیز در این شهر زیارت میکنند[۱۱۴].
اهمیت زیارت در مدینه
مدینه، شهر پیامبر (ص) است، شهری که رسول خدا، ده سال از عمر خویش را در این دیار گذرانده است، شهر مهاجر و انصار، شهر اوس و خزرج، شهر بدر و احد و احزاب، شهر بقیع و مسجدالنبی و کوچه بنی هاشم. شهری که با وحی و نزول قرآن آباد شده است و محل فرود و عروج جبرئیل و فرشتگان بوده است. در و دیوارش، زمین و فضایش مقدّس است و تربت پاکش، پیکر پیامبر (ص) را در بر دارد. شهری که مرکز نشر و گسترش اسلام بوده و به خاطر رسول الله (ص)، شایسته هرگونه حرمت گزاری و تقدیر و تقدیس است. شهری که دیوارهایش، کوچهها و گذرهایش، یادآور دوران حیات پیامبر (ص) و ائمه (ع) است (گرچه حکومتهای وهّابی تا آنجا که توانستهاند آثار را زدوده و از بین بردهاند). شهری که پیامبر (ص) به سویش هجرت کرد و آنجا را خانه خویش قرار داد، فرائض و احکام خدا را در همین جا بیان کرد، با دشمنان خدا از همین پایگاه، جهاد کرد[۱۱۵].
حاکمان مدینه
- تمیم بن عمرو: ایشان از افراد مورد اعتماد امیرالمؤمنین (ع) بوده است[۱۱۶]. او از طرف امیرالمؤمنین (ع) تا قبل از نصب سهل بن حنیف، والی و حاکم مدینه بود[۱۱۷].[۱۱۸]
- سهل بن حنیف بن واهب انصاری: سهل از برگزیدگان صحابه بود. او در تمام جنگهای پیامبر شرکت داشت. براساس نقل تاریخ نگاران زمانی که حضرت علی(ع) عازم بصره شد، سهل بن حنیف را در بیست و ششم ربیع الاول به فرمانداری مدینه گماردد[۱۱۹].
- تمام بن عباس: تمّام بن عباس آخرین فرزند عباس بن عبدالمطلب است. او از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) بود و با آن حضرت بیعت کرد و امام (ع) نیز متقابلاً به وی اعتماد داشت و او را به فرمانداری مدینه گمارد[۱۲۰]
- ابوایوب انصاری: وی از بزرگان اصحاب رسول خدا (ص) بود که در جنگ بدر و دیگر غزوههای پیامبر شرکت کرده و از سابقین در اسلام است. ابوایوب، هیچگاه ایمان و ارادتش به ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) بعد از پیامبر (ص) کم نشد و همواره به توصیههای رسول خدا (ص) در حق اهلبیت (ع) گوش جان سپرده و در راه تحقق این امر الهی از هیج تلاشی فروگذار نبود[۱۲۱]. ابوایوب انصاری بعد از جنگ نهروان، به سِمَت فرمانداری مدینه منصوب شد و بعد از حمله بُسر بن ارطات، مدینه را ترک کرد. در این حمله، بسر منزل او را ویران ساخت[۱۲۲].
- حارث بن ربیع: حارث از اصحاب رسول خدا (ص) و نیز از اصحاب و یاران علی (ع) است. او از جانب امیرالمؤمنین (ع) بعد از ابوایوب انصاری، مدتی عامل حضرت در مدینه بود[۱۲۳].[۱۲۴]
مدینه در عصر مهدوی
حضرت مهدی(ع) پس از تدبیر امور و تنظیم شؤون مردم و گزینش فرد کارا و پرواپیشهای برای اداره آن منطقه، مکه را به سوی مدینه ترک میکند. اما پس از خروج آن حضرت از مکه، برخی جنایتکاران میشورند و برگزیده او برای اداره امور را به قتل میرسانند. خبر این جنایت هولناک در میان راه به آن گرامی میرسد و به مکه باز میگردد و این گروه شورش را سرکوب نموده و ریشه آشوب را از بین برمیکند و با نصب شخصیت دیگری برای اداره امور، به سوی مدینه حرکت مینماید. در مدینه به کارهایی دست میزند. از جمله این کارها این است که برخی قبرها را میشکافد و جسدها را خارج میکند و به آتش میکشد[۱۲۵].[۱۲۶]
حَرَم
از نامهای مدینه و مکه است که دو بار در قرآن کریم آمده: أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا[۱۲۷] و أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا[۱۲۸]. «المنجد» میآورد: حرم آن چیزی است که مرد از آن حمایت کند و هتک حرمت آن سزاوار نیست. هر گاه الحَرَمان گفته شود، مراد مکه و مدینه است. امام ششم(ع) فرمود: مسجد اطراف خانه که محترم شده به خاطر کعبه است و این که حرم، حرم گفته شده و محترم گشته است به این جهت است که مسجد الحرام را در میان گرفته است و این واجب شده با احرام وارد آن شوند برای این است که این جا حرم است. کسانی که برای نخستین بار وارد مکه میشوند، برای وارد شدن به محدوده حرم باید احرام ببندند، در هر جهت از حدود حرم، دوستون در دو طرف جاده برپاست و عبارت بداية حد الحرم بر آن نقش بسته است. برای حرم، علامتهایی است که از شش جهت، حدود حرم را نشان میدهد:
- دوستون در راه جده که به مکه میرود، در حدیبیه است و تا مسجد الحرام ۲۰ کیلومتر فاصله دارد.
- دو ستون در راه مدینه که به مکه میرود، در تنعیم است و تا مسجدالحرام ۶ کیلومتر فاصله است.
- دو ستون در راه جعرانه که به مکه میرود در بطن نمره است و تا مسجد الحرام ۱۵ کیلومتر فاصله است.
- دو ستون در راه عراق که از ذات عراق به مکه میرود در وادی نخله است و تا مسجد الحرام ۱۹ کیلومتر است.
- دوستون در راه عرفات بر سر راه طائف که به مکه میرود در مزدلفه است و تا مسجد الحرام ۲۱ کیلومتر است.
- دو ستون در راه یمن که به مکه میرود در اضاءة است و تا مسجدالحرام ۱۲ کیلومتر است[۱۲۹].
بعضی روایات فرمودهاند: از هر طرف، چهار فرسنگ محدوده حرم است. برخی روایات، تاریخ آن را از زمان حضرت آدم(ع) و فلسفه تفاوت حدود را چنین میگوید: امام هشتم(ع) فرمودند: چون آدم(ع) بر کوه ابوقبیس فرود آمد، از تنهایی به خداوند شکایت کرد. خدای تعالی یاقوتی سرخ برای او در جای کعبه گذاشت. آدم بر آن طواف میکرد که روشنی آن تا جای نشانهها (اَعلام حرم) میرسید. سپس نشانهها بر اثر روشنایی آن نشانهگذاری شده و خدا آن را بست و حرم قرار داد[۱۳۰]. امام پنجم(ع) از رسول خدا(ص) میفرماید: از هر سو از آنجا که روشنی عمود تابیده برای احترام آن خدای تعالی آن را حرم قرار داد و چون آن عمود و خیمه از بهشت بوده از این رو خدا ثواب و گناه را در حرم چند برابر قرار داده است[۱۳۱].[۱۳۲]
دروازههای مدینه
در گذشته برای حفاظت از هجوم دشمنان و تأمین امنیت، دیوارهایی پیرامون شهرها برپا ساخته و دروازههایی برای عبور و مرور ساکنان آن قرار میدادند. اغلب در پشت این دیوارها خندقی حفر کرده و در آن آب جاری میساختند تا دشمن نتواند به راحتی وارد شهر گردد. پیرامون مدینه یا یثرب نیز دیواری مرتفع ساخته شده و در طول تاریخ از سوی حکمرانان و امرای شهر بازسازی و مرمت شده است. «سلطان محمود عثمانی» در سال ۱۶۲ ق. این دیوار را تعمیر و ارتفاع آن را به ۲۵ متر رسانید؛ برای آن چهل برج ساخت که بر شهر مشرف بود. در سال ۱۳۰۵ ق. «سلطان عبدالحمید عثمانی» از ناحیه (باب العنبریه» بر این دیوار افزود و پس از آنکه دروازه یادشده را تجدید بنا کرد، آن را «باب الحمیدی» نامید. حصار شهر از دو قسمت داخلی و خارجی تشکیل شده بود که دیوار داخلی از چهار سمت مدینه را در محاصره داشت و شش دروازه برای آن تعبیه شده بود آنها عبارت بودند از:
- باب الشامی (در شرق قلعه شامی).
- باب المجیدی (کنار حرم مطهر).
- باب الجمعه یا باب البقیع (پشت بقیع).
- باب المصری.
- باب الحمام.
- باب صبری پاشا.
دیوار و حصار خارجی شهر از «باب العوالی» تا «باب قباء» امتداد یافته و از «باب العنبریه» نیز به سوی «السیح» تا «باب الکومه» و از شرق به «باب الصدقات» متصل میشد. دروازههای این حصار عبارت بودند از:
- باب العوالی (متصل به دیوار جنوبی بقیع).
- باب قباء (نزدیک مسجد عمر بن خطاب).
- باب العنبریه (مدخل غربی شهر).
- باب الکومه یا باب الجبل (غرب قلعه شامی).
- باب الصدقات (در شرق شهر).
پس از توسعه مدینه، این حصار و نیز دروازهها برداشته شد و امروزه از آنها تنها یک دروازه به نام «باب العنبریه» بر جا مانده است[۱۳۳].[۱۳۴]
کوههای مدینه
- کوه ذِباب: این کوه در مشرق کوه سلع (مساجد سبعه) در مدینه است و بر فراز آن «مسجد الرایه» یا «مسجد ذباب» قرار دارد. «ذباب» نام پرنده و یا قسمت برنده شمشیر است و در بعضی از جاها به معنی زنبور عسل نیز آمده است. بعضی میگویند نام کسی است که در دوران اموی بر این کوه گردن زده شد. این کوه را ذباب نیز خواندهاند.
- کوه سَلع: یکی از کوههای مهم و استراتژیک شمال مدینه است که شاهد یکی از جنگهای پیروزی آفرین سپاه اسلام بوده و نبرد بزرگ «احزاب» یا «خندق» در دامنه این کوه رخ داده است. کوه سلع به عنوان یک استحکام طبیعی پشت سر سپاه اسلام قرار گرفته و خندق نیز در مقابل دشمن حفر گردید. در صخرههای غربی آن «غار و مسجد بنی حرام» بود که آثار مسجد آن از بین رفته است، ولی غار یا «کهف بنی حرام» امروزه همچنان موجود است. مساجد احزاب، علی، سلمان، ابوبکر، عمر بر این کوه واقعند. در بالای این کوه و در جهت غربی آن غاری است که روزگاری محل عبادت و اعتکاف رسول خدا(ص) بوده است. کوه سلع به کوه ثواب هم موسوم است.
- کوه سُلَیع: کوه کوچکی در جنوب کوه سلع در مدینه است که به آن «عثعث» نیز گفتهاند. «سُلَیع» تصغیر «سلع» است. بر دامنه این کوه، خانههای «بنی اسلم بن افصی» از مهاجران و در دوران عثمانی نیز قلعه فرمانروای مدینه بر آن ساخته شده است[۱۳۵]. بر فراز یکی از برجهای قلعه باب شامی مدینه بوده که هم اکنون نیز آثار این قلعه و برج دیده میشود و ظاهراً باید همان قلعه حاکم مدینه در سال ۶۷۰ ق باشد. موقعیت این کوه در نزدیکی کتابخانه «ملک عبدالعزیز» (سمت باب السلام) است و منازل اطراف آن همه در توسعههای سعودی تخریب شدهاند.
- کوه عائر: از کوههای مدینه است که در سمت جنوب غربی کشیده شده و حد و مرز حرم مدینه است. به آن «جماء الکبری» نیز میگویند[۱۳۶].
- کوه عَیر: کوه بزرگی به نام «عَیر» در جنوب مدینه شرق «وادی عقیق» و نزدیک «مسجد شجره» است. از پیامبر(ص) نقل شده است که «کوه عیر» یکی از درهای جهنم است؛ این کوه بر ما خشمگین است و ما نیز بر او[۱۳۷]. «عَیر» در لغت به معنی «خَرَ چموش و وحشی» است[۱۳۸]. این خر متعلق به «مویلع» کافر بوده که خداوند بر قنات یا ملک او آتشی زده و آن را سوزانیده است. در حقیقت وی مورد غضب خداوند قرار گرفته است. مردم حجاز دو کوه به این نام میشناسند:
- عیر الصادر
- عیر الوارد که نزدیک به یکدیگر بودهاند[۱۳۹]. برخی گفتهاند «عیر» تلفظ مشهور «عائر» است.
- کوه عَینَین: از کوههای مدینه است. کوه کوچکی در جنوب آرامگاه حضرت حمزه سیدالشهداء(س) و مقابر شهدای احد، به صورت مستقل و در فاصله تقریباً دو کیلومتری کوه احد قرار دارد. در نبرد مهم احد این تپه نقش مهم و مؤثری به عنوان یک گذرگاه استراتژیک ایفا کرده است. پیامبر(ص) با توجه به اهمیت آن موضع، برای این که نیروهای دشمن از پشت سر به سپاه اسلام هجوم نبرند، تعداد پنجاه نفر از تیراندازان را به فرماندهی «عبدالله بن جبیر» بر این کوه گماشت تا از تنگه محافظت کنند لذا به سبب استقرار این نیروها، تپه یادشده به «جبل الرماة» معروف شد. نام عینین بیشتر به خاطر دو چاهی است که در کنار این کوه قرار داشت و «رماة» به خاطر آن است که در غزوه احد، رسول خدا(ص) عدهای تیرانداز (رماة) بر این گماشت تا از تنگه محافظت کنند[۱۴۰]. سمت شرقی این تپه به یاد محل قتل «حمزه سید الشهداء» مسجدی ساختند و آن را «مسجد المَصرَع» نامیدند[۱۴۱]. سمت بالای این تپه یعنی در آخرین نقطه آن، آثار و بقایای مسجدی به طول و عرض دوازده متر دیده میشود که تنها دیوارهای خشتی یک متری آن باقی مانده است. این جا محل تیراندازان و «مسجد جبل الرماة» بوده است. در طول قرون متمادی بر روی این تپه خانههایی ساخته شده و به مرور زمان خراب شدهاند که هنوز آثار و بقایای بعضی از پایههای خشتی آن دیده میشود بر اساس تصاویر موجود، طول و ارتفاع این تپه از اندازه کنونی آن بسیار بزرگتر و بیشتر بوده است. ساخت و سازها و رفت و آمدهای مکرر در طی قرون متمادی باعث فرسایش آن شده و اکنون به نظر میرسد ارتفاع آن بیش از پنجاه متر نباشد[۱۴۲].
- کوه مُستَندَر: کوه بسیار کوچکی است در مدینه. این کوه در خارج باب شامی و کمی بالاتر از کوه «سُلیع» که اکنون رو به روی آن، اداره گمرک سعودی قرار دارد واقع است. بر این کوه کوچک ایوان «داوود پاشای عثمانی» ساخته شده بود[۱۴۳].
- کوه وعیر: از کوههای مدینه و از حد و مرزهای حرم مدینه است[۱۴۴].[۱۴۵].
جستارهای وابسته
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگ زیارت
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مدینه در عصر بعثت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲
- ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی
- ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱
- مرادینسب، حسین، مقاله «تمام بن عباس»، دانشنامه سیره نبوی ج۲
- ده پهلوانی، طلعت، مقاله «ابوایوب انصاری»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور
- تونهای، مجتبی، موعودنامه
پانویس
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۸.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۸.
- ↑ میقات حج، ج۷، ص۱۰۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۲۰.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۲۰.
- ↑ وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۵۹.
- ↑ تاریخ المدینه ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۷۴.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۰.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۸۱.
- ↑ تاریخ المدینه ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ معجم البلدان، ج۳، ص۱۶۷.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۷۶.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ اخبار المدینه، ابن نجار، ص۱۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۴.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۹۴-۲۹۶.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۴۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۳۰۳.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۳.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۳۴۰.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۱.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۹۹.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۳۳.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۱.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۳.
- ↑ مکتب اسلام، ش۳۱۹، ص۲۳.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۴.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۷.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۵.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۵.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۷.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۱۶، ص۱۶۵.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۶.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تاریخ المدینه ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ حرمین شریفین، ص۱۱۷.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۷.
- ↑ اخبار المدینه، ابن نجار، ص۱۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۷.
- ↑ اخبار المدینه، ابن نجار، ص۱۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۷.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۷.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۷.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۸.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ اخبار المدینه، ابن بخار، ص۱۱.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲؛ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۸.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۸.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۹.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۹.
- ↑ تاریخ المدینه ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۵۰.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۵.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۸.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۳.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۰.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۳.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۰.
- ↑ اخبار المدینه، ابن نجار، ص۱۱؛ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۴.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۷۰.
- ↑ اخبار المدینه ابن نجار، ص۱۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۶۵.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۸.
- ↑ مکتب اسلام، ش۳۱۹، ص۲۳.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۸.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ اخبار المدینه، ابن نجار، ص۱۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۲.
- ↑ مکتب اسلام، ش۳۱۹، ص۲۳.
- ↑ مکتب اسلام، ش۳۱۹، ص۲۳.
- ↑ لغتنامه دهخدا.
- ↑ اخبار المدینه، ابن نجار، ص۱۱؛ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر حسین قره چانلو، ص۱۱۹.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۳.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر حسین قره چانلو، ص۱۱۹.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۷۳.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۶۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۴۷.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۹.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۵۷.
- ↑ حرمین شریفین، دکتر قره چانلو، ص۱۱۹.
- ↑ حسین قره چانلو، حرمین شریفین، ص۱۱۶.
- ↑ ابن فقیه، ابو عبدالله احمد بن محمد، البلدان، ص۸۱.
- ↑ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج۱، ص۱۲۶؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۳، ص۲۸۲.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱، ص۲۰۸.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱، ص۲۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۸.
- ↑ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۵-۸۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۰۴؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مدینه در عصر بعثت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۶۹-۲۷۵.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۲۵، ۱۲۶.
- ↑ تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۷ و سایر کتب رجالی.
- ↑ رجال طوسی، ص۳۶، ش۲. خلاصه، ص۲۸، ش۳ و رجال ابن داوود، ص۷۶، ش۲۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۸؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۳۵ - ۱۳۷.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۴۱ ـ ۱۴۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴؛ مرادینسب، حسین، مقاله «تمام بن عباس»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۲۸۱؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۵۲.
- ↑ ر.ک: وقعه صفین، ص۹۳؛ الجمل، ص۱۰۵ و شرح ابن ابی الحدید ج۷، ص۳۶ و ۳۹.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۰-۷۵؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۶۰؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۵۴.
- ↑ رجال طوسی، ص۳۹، ش۱۹.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۲۷؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۶۴.
- ↑ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص۶۷۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۳۱.
- ↑ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ «آیا ندیدهاند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمیبرند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده میشوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار میکنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.
- ↑ راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، اسوه، ج۱، ص۲۳۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۹، ص۳۳۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۹، ص۳۳۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۱۰.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ص۴۰۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۸۵.
- ↑ المغانم المطابة، فیروزآبادی، ص۱۸۵.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۴۵.
- ↑ تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه، ج۱، ص۸۳.
- ↑ معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۴، ص۱۷۳.
- ↑ المغانم المطابة، فیروزآبادی، ص۲۸۸.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۱۳۶.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، ص۳۹۷.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، ص۳۹۷.
- ↑ تاریخ المعالم المدینة المنوره، یاسین الخیاری، ص۲۳۹.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۴۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۰۳.