آیه اولی الامر در تفسیر و علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ "آیه اولی الامر" نام دارد؛ زیرا مؤمنان را به اطاعت از خدا، پیامبر (ص) و اولی‌الامر فرمان داده‌ است. باتوجه به اینکه اطاعت در آیه به صورت مطلق بیان شده است و نیز براساس روایات ذیل آن، اولوالامر باید معصوم باشند و لذا از نگاه شیعی مصداقی جز ائمه (ع) برای آن وجود ندارد.

مقدمه

آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱] "آیه اولی الامر" نام دارد[۲]؛ زیرا مؤمنان را به اطاعت از خدا، پیامبر (ص) و اولی‌الأمر فرمان داده‌ است[۳].

البته به دلیل وجود فعل امر ﴿أَطِيعُوا در آیه، به آن آیه اطاعت هم گفته‌اند. در قرآن کریم حدود ۳۰ آیه وجود دارد که با فعل ﴿أَطِيعُوا به مؤمنان دستور می‌دهد از خدا و رسولش اطاعت کنند، اما این فعل فقط در سه آیه دو بار تکرار شده است، یکی آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۴] و دیگری آیه ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۵] و ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ[۶]؛ لکن به لحاظ آنکه در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا علاوه بر اطاعت از خدا و رسول، اطاعت از اولی الامر را نیز به میان آورده و در نتیجه، شمول سیاسی و اجتماعی آشکاری به آن می‌بخشد، می‌تواند وجه امتیازی باشد که این آیه در بین مفسران، قرآن‌شناسان و قرآن‌پژوهان به آیه اطاعت نامیده شود[۷].

معانی مفردات آیه

قبل از ورود در اصل بحث، به معانی مفردات آیه می‌پردازیم:

معنای اطاعت خداوند

مقصود از اطاعت خداوند، همان متابعت از احکامی است که بر قلب رسول خدا(ص) به عنوان وحی نازل شده و حکم و خطاب آنها به عموم مکلفین است. پس اطاعت خداوند؛ یعنی اطاعت کلام خدا که در قرآن کریم بیان شده است[۸].

معنای اطاعت رسول خدا(ص)

اطاعت رسول خدا(ص) بر سه نوع است: ۱. اطاعت رسول خدا(ص) در اموری از تفصیل و توضیح احکام که به او وحی شده، ولی در قرآن موجود نیست؛ زیرا آنچه در قرآن آمده، اصول کلی احکام است و احتیاج به بیان نبوی دارد؛ لذا قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[۹].

۲. اطاعت رسول خدا(ص) نسبت به اموری که تشریعش به آن حضرت واگذار شده است؛ زیرا مطابق برخی از ادله، تشریع برخی از احکام به خود حضرت واگذار شده، همان‌گونه که در مورد نمازهای دو رکعتی وارد شده که پیامبر(ص) بر آنها اضافه نموده است. شیخ صدوق نقل می‌کند: «وَ قَالَ زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) كَانَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ وَهْمٌ يَعْنِي سَهْوٌ فَزَادَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) سَبْعاً وَ فِيهِنَّ السَّهْوُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ فَمَنْ شَكَّ فِي الْأَوَّلَتَيْنِ أَعَادَ حَتَّى يَحْفَظَ وَ يَكُونَ عَلَى يَقِينٍ وَ مَنْ شَكَّ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ عَمِلَ بِالْوَهْمِ»[۱۰]. زرارة بن اعین گوید: امام باقر(ع) فرمود: نمازی که خداوند عزوجل بر بندگان واجب فرموده ده رکعت بود که در آن ده رکعت حمد خوانده می‌شود و وهم - یعنی شک- در آن راه ندارد، پس از آن رسول خدا(ص) هفت رکعت دیگر بر آن ده رکعت افزود که شک در آنها ممکن است واقع شود و موجب بطلان نماز نیست البته به استثناء نماز مغرب و در این هفت رکعت قرائت واجب نیست و هر کس در دو رکعت اول نماز شک کند آن را دوباره بخواند تا نماز خود را حفظ کند و نسبت به دو رکعتی که می‌خواند یقین داشته باشد و کسی که در دو رکعت آخر شک کند برابر مقررات مربوط به شک‌ها عمل نماید.

۳. اطاعت رسول خدا(ص) در آرای شخصی و اموری که مربوط به اجتماع مسلمین است. اموری که مربوط به وظایف والی و حاکم اسلامی برای تثبیت حکومت اسلامی است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۱۱].

بر عموم مسلمانان است که از دستورات پیامبر(ص) در هر سه مورد اطاعت کنند و اطاعت از او را در حقیقت، اطاعت خدا بدانند[۱۲].

معنای اطاعت اولی الأمر

«اولی الأمر» همان ائمه معصومین از اهل بیت‌اند که این مطلب را به حول و قوه الهی به اثبات خواهیم رساند. فعلاً بحث در این است که حیطه اطاعت «اولی الأمر» تا کجاست؟ و در چه اموری باید آنها را اطاعت نمود؟

۱. نظر برخی از دانشمندان بر آن است که امامان(ع) حق تشریع ندارند و تنها کاری که در بُعد احکام دارند، همان تبیین و توضیح احکام شرع است که از ناحیه رسول خدا(ص) ذکر شده و احتیاج به توسعه و تبیین و تطبیق صحیح دارد و بر مردم است که به بیانات آن بزرگواران گوش فرا داده و به آنها عمل کنند. عبدالله بن عجلان از امام باقر(ع) در تفسیر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۳] نقل کرده که فرمود: «هِيَ فِي عَلِيٍّ وَ فِي الْأَئِمَّةِ جَعَلَهُمُ اللَّهُ مَوَاضِعَ الْأَنْبِيَاءِ غَيْرَ أَنَّهُمْ لَا يُحِلُّونَ شَيْئاً وَ لَا يُحَرِّمُونَهُ»[۱۴]. آیه درباره علی و امامان نازل شده، خداوند آنان را در جایگاه‌های انبیا قرار داده است، جز آنکه چیزی را حلال نکرده و چیزی را نیز حرام نمی‌کنند.

۲. مورد دیگر از مواردی که باید به دستورات اهل بیت عصمت و طهارت(ع) گوش فرا داده و به آن عمل نماییم، دستوراتی است که مربوط به نظام اسلامی و حفظ شئون مملکت اسلامی است و لذا اگر در موردی، حکمی از این نوع احکام ولایی صادر کردند. چه در زمان حاکمیتشان باشد یا خیر. بر عموم مسلمین است که از آن اطاعت نمایند[۱۵].

عصمت اولی الامر و مصادیق آن

در مورد اینکه اولی الامر چه کسانی هستند نیز، دیدگاه‌های مفسران شیعه و سنی متفاوت است. بیشتر مفسران شیعه بر اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به اطاعت از اولی الامر، لزوم عصمت ایشان را استنباط نموده و آن را بر ائمه دوازده‌گانه اهل‌بیت (ع) تطبیق داده‌اند.

در روایات فراوان شیعه نیز این مطلب از اهل‌بیت گزارش شده است. چرا که وجوب اطاعت مطلق، مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و چنین ویژگی را در همه امیران و عالمان نمی‌توان یافت[۱۶].

شیخ طوسی می‌گوید: اطاعت در این آیه مطلق است و فقط اطاعت از معصوم و کسی که از گناه مصون باشد، به طور مطلق رواست؛ بنابراین، مقصود از اولی الأمر باید معصوم باشد تا اطاعت او به طور مطلق روا باشد. وی هم‌چنین آورده است: عالمان امامیّه اتّفاق دارند در اینکه مقصود از ﴿أُولِي الْأَمْرِ، امامان از آل محمّداند. بسیاری از روایات شیعه، ﴿أُولِي الْأَمْرِ را به امامان معصوم (ع) تفسیر کرده است[۱۷]. در برخی روایات اهل سنّت نیز به علی (ع)[۱۸] و در برخی به علی و حسن و حسین (ع) تفسیر شده است[۱۹].[۲۰]

علامه طباطبایی به نکاتی لطیف اشاره می‌کند که دایره کیستی اولی الامر را وسیع‌تر می‌نماید. وی می‌گوید اینکه گفته‌اند مراد از اولی الامر فقط ائمه معصومین (ع) هستند، اولاً نیاز به شناساندن صریح از سوی خدا و رسول دارد و اگر چنین بود، دو نفر هم بعد از رسول خدا (ص)، در مورد ایشان اختلاف نمی‌کردند. ثانیاً اطاعت مؤمنان، مشروط به شناختن ایشان است، زیرا در غیر این صورت، تکلیف به ما لایطاق شده‌اند. ثالثاً ما در زمان حاضر، امکان دسترسی به امام معصوم و آموختن علم از وی نداریم، پس او کسی نیست که خداوند اطاعتش را در آیه مذکور واجب کرده باشد، زیرا راهی برای رسیدن به وی وجود ندارد.

اما علمای عامه، اولی الامر را بر مصادیق گوناگونی چون اصحاب پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان لشکر و اهل حل و عقد تطبیق کرده و در این مصادیق، عدالت و رعایت تقوا و اطاعت از خدا و رسولش را شرط دانسته‌اند[۲۱].

حر عاملی هم معتقد است اطاعت از اولی الامر، شامل اطاعت از کسانی نیز می‌شود که از طرف پیامبر یا امام به طور عام یا خاص، نصب می‌گردند. وقتی پیامبر برای منطقه یا ناحیه‌ای والی بفرستد، پیروی از او بر مردم لازم است، زیرا اطاعت از او اطاعت از پیامبر است[۲۲].

برخی قرآن‌پژوهان معاصر نیز بر این عقیده‌اند که اطاعتی که در قرآن به آن امر شده، مخصوص خدا و رسولش محمد است و تنها در یک آیه ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۲۳]؛ اطاعت کردن از کسانی که میان شما صاحب قدرت هستند را اضافه می‌کند که آنان به عنوان نمایندگان پیامبر - که اقتدار وی را در زمان نبودنش ابراز می‌کنند - شناخته و تعریف می‌شوند. البته عناوین دیگری هم در مورد این نمایندگان گفته شده است از قبیل: خلیفه، فرمانده و امام[۲۴].[۲۵]

عصمت «اولی الأمر»

با تأملی در آیه «اولی الأمر» به دست می‌آید که مقصود از اولی الأمر در آیه، کسانی هستند که از عصمت برخوردارند. فخر رازی می‌نویسد: أمر بطاعة أولی الأمر علی سبیل الجزم فی هذه الآیة و من أمر الله بطاعته علی سبیل الجزم والقطع لا بد و أن یکون معصوم عن الخطأ، إذ لو لم یکن معصوماً عن الخطأ کان بتقدیر إقدامه علی الخطأ یکون قد أمر الله بمتابعته، فیکون ذلک أمرا بفعل ذلک الخطأ والخطأ لکونه خطأ منهی عنه، فهذا یفضی إلی اجتماع الأمر والنهی فی الفعل الواحد بالاعتبار الواحد، وإنه محال، فثبت أن الله تعالی أمر بطاعة أولی الأمر علی سبیل الجزم، وثبت أن کل من أمر الله بطاعته علی سبیل الجزم وجب أن یکون معصوماً عن الخطأ، فثبت قطعاً أن أولی الأمر المذکور فی هذه الآیة لا بد و أن یکون معصوماً[۲۶].

خدای تعالی در این آیه، به طور جزم و قطع، امر به اطاعت اولی الأمر نموده است و هر کس که این چنین امری برای او شده، باید از هر خطا و اشتباهی معصوم باشد؛ زیرا در غیر این صورت، بر فرض اقدامش بر اشتباه و خطا، لازم می‌آید که خداوند امر به اطاعت او کرده باشد که همان کار خطایی است و خطا از آن جهت که خطاست، مورد نهی است. نتیجه این که در صورت عدم عصمت اولی الأمر در آیه فوق، لازم می‌آید که امر و نهی در یک فعل و به یک اعتبار با یکدیگر جمع شود که این به طور حتم محال است. پس ثابت شد که خداوند متعال به طور جزم به اطاعت اولی الأمر فرمان داده و نیز ثابت شد که هرکس از جانب خداوند متعال به طور جزم فرمان به اطاعتش داده شده باید معصوم از خطا باشد. پس باید مقصود از «اولی الأمر» در آیه، افراد معصوم از خطا و اشتباه باشند. فخر رازی گرچه تا اینجا با شیعه امامی همراهی کرده و «اولی الأمر» را بر افراد معصوم منطبق ساخته است؛ ولی هنگام تعیین مصداق «اولی الأمر» دچار اشتباه شده و آن را بر اهل حل و عقد از امت منطبق کرده است[۲۷].[۲۸]

تفسیر قرآن کریم به روایات

همان‌گونه که قرآن می‌تواند برخی از آیاتش، برخی دیگر را تفسیر کند، روایات نیز می‌توانند آیات قرآن را تفسیر و تبیین نمایند؛ لذا خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[۲۹]. در مورد «اولی الأمر» روایاتی وجود دارد که می‌تواند مصداق آن را تبیین کند. اینک به برخی از این روایات اشاره می‌کنیم:

احادیث دوازده خلیفه

بخاری به سند خود از جابر بن سمره نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود: «يَكُونُ اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا فَقَالَ أَبِي إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ‌»[۳۰]. «دوازده امیر خواهد بود». آنگاه سخنی گفت که من آن را نشنیدم. پدرم گفت: پیامبر(ص) فرمود: «همه آنان از قریش‌اند». کلمه «امیر» از ماده امر و امارت است و این روایت می‌تواند در محدوده تعیین تعداد «اولی الأمر»، کمک کار ما باشد که عدد آنها دوازده نفر است[۳۱].

حدیث اطاعت رسول خدا(ص) در اطاعت علی(ع)

حاکم نیشابوری به سند صحیح از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: «مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ وَ مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي»[۳۲]. هر کس مرا اطاعت کند به طور حتم خدا را اطاعت کرده و هر کس مرا نافرمانی کند به طور حتم خدا را نافرمانی کرده است و هرکس علی(ع) را اطاعت کند به طور حتم مرا اطاعت کرده و هرکس علی(ع) را نافرمانی کند به طور حتم مرا نافرمانی کرده است. در این حدیث، پیامبر(ص) اطاعت حضرت علی(ع) را ملازم با اطاعت خود و اطاعت خودش را ملازم با اطاعت خدا معرفی کرده و در نتیجه، این همان معنایی است که قرآن در آیه مورد نظر به آن اشاره کرده است[۳۳].

حدیث ثقلین

ترمذی به سند خود از جابر بن عبدالله نقل می‌کند: «رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ يَوْمَ عَرَفَةَ وَ هُوَ عَلَى نَاقَتِهِ الْقَصْوَاءِ يَخْطُبُ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا، كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي»[۳۴]. در حجة الوداع، روز عرفه رسول خدا(ص) را دیدم که بر شترش به نام قصواء سوار بود و خطبه می‌خواند. شنیدم که حضرت می‌فرمود: «ای مردم در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم؛ اهل بیتم». در این حدیث نیز به لزوم تمسک و اطاعت از عترت پیامبر(ص) اشاره شده است[۳۵].

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. نهج الحق، ص ۲۰۳؛ مصباح الفقیه، ج ۱، ص ۹۷.
  3. خراسانی، علی، مقاله «آیات نام‌دار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱.
  4. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  5. «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.
  6. «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.
  7. سرمدی، محمود، مقاله «آیه اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۹-۷۱.
  8. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص ۱۴۹.
  9. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  10. محمد بن علی ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲، حدیث ۶۰۵.
  11. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  12. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص ۱۴۹.
  13. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  14. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۲، حدیث ۱۷۳.
  15. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص ۱۵۱.
  16. سرمدی، محمود، مقاله «آیه اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۹-۷۱.
  17. عیون اخبارالرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۳۱؛ تفسیر فرات کوفی، ص ۱۰۸؛ عیّاشی، ج ۱، ص ۲۵۰ و ۲۶۰.
  18. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.
  19. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.
  20. خراسانی، علی، مقاله «آیات نام‌دار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱.
  21. المنار، ج۳، ص۱۸۰-۱۸۳؛ جامع البیان، ج۵، ص۱۴۸- ۱۴۹؛ الکشاف، ج۱، ص۳۷۰؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر، ج۱، ص۵۱۷؛ مجمع البیان، ج۳، ص۶۴؛ التبیان، ج۲، ص۵۹۰.
  22. وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۴۰.
  23. «و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  24. خالد یحیی، ج۳، ص۵۶۶.
  25. سرمدی، محمود، مقاله «آیه اطاعت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۹-۷۱.
  26. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۳.
  27. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۳.
  28. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص۱۵۳.
  29. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  30. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۸۱، حدیث ۷۲۲۲.
  31. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص ۱۵۵.
  32. محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۰، حدیث ۴۶۱۷.
  33. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص ۱۵۵.
  34. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۶۲، حدیث ۳۷۸۶.
  35. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص ۱۵۶.