نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۳۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۳۶ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
"مدارا نیز نزدیک به رفق است و مدارا عبارت از آن است که ناگواری از کسی به تو رسد متحمل شوی و به روی خود نیاوری"[۹][۱۰].
مدارا عبارت است از آنکه به خاطر دفع مفسده، یا کم کردن آن، و یا اجتناب از بالا گرفتن آن، از انکار و ممانعت از آن خودداری کنی... مدارا گاهی برای رفع شر کسی است که با او سازگاری میکنی، و گاهی برای آن است که او را به سوی نیکی جلب کنی؛ و تمام اینها در جایی است که محلی برای بازداشتن و ممانعت نباشد؛ و یا اینکه ترس در بین باشد یا امکان تأثیر وجود نداشته باشد، که در این صورت نرمی و خوشرویی و تحملآزار طرف مقابل و پاسخ گفتن بدیها با اعمال نیک، مدارا خواهد بود [۱۱].
مهربانی از اصولی است که در سیرت هر شخص وجود دارد؛ اما گاهی کسی را مستحقمهربانی و نرمی نمییابیم و در این زمان هرچه کوتاه بیاییم و یا به نرمیرفتار کنیم، مطابق کتب لغت "مدارا" کردهایم.
دین اسلام به هیچ عنوان، مروج هیچ نوع سهلانگاری نیست؛ اما سهلانگاری (مدارا) با هر کسی حتی با دشمنان را مفید میداند. رفتارامام علی(ع) نمونه والای قاطعیت و مدارا بود. از دیدگاه امام، کارگزاران باید در عین قاطعیت، از مدارا برخوردار باشند. ایشان خشونت مطلق را آفت مدیریت میدانند. همانگونه که نرمش بیحساب را در اداره امور زیانبار تلقی میکنند.
شهید مطهری مینویسد: پیامبر(ص) در مسایل فردی و شخصی و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملایم بود. گذشتهای بزرگ تاریخیاش یکی از علل پیشرفتش بود؛ اما در مسایل اصولی و عمومی، آنجا که حریمقانون بود، سختی و صلابت نشان میداد و دیگر جای گذشت نمیدانست، پس از فتح مکه و پیروزی بر قریش، آنان را بخشید و توبهقاتل عموی محبوبش حمزه را پذیرفت ولی زنی که از اشراف هم بود و سرقت کرده بود را گذشت نکرد و قانون الهی را اجرا نمود[۱۵].
نهادینه کردن عقاید و به خصوص عواطف و ملکه شدن منشهای پسندیده در جان، هم زمان میطلبد و هم ظرافت، به عبارت دیگر "مدارا" میطلبد. مدارا در تربیت و اصلاح دیگران نقش غیر قابل انکاری دارد.
مدارا در امور مستحب و نوافل است و کارهای واجب در هیچ شرایطی جز حالت ضرورت، قابل چشمپوشی و اغماض نیست.
از مضمون برخی روایات استفاده میشود که اساساً ایمان در پرتو مدارا کردن با مردم، محفوظ میماند... شاید کلیترین ویژگی فرد مداراگر آن است که نسبت به خود، واقعبین است... مدارا در ایجاد روابط اجتماعی سالم و خوب، نقشی اساسی ایفا میکند. شخص مداراگر نه تنها افراد را بر اشتباهات و ضعفهای خویش آگاه میسازد، بلکه خود، عامل اصلی در تقویت و رشد روابط اجتماعی خواهد بود.
در نتیجه مدارا با مردم اگر به منظور احترام و تکریم به شخصیت آنان باشد بسیار ارزنده است، چنین مدارایی نشانه عقل بیدار و فکر روشنبین است، چنین مدارایی مایه محبوبیت و راه نفوذ در افکار دیگران است. اولیای الهی به چنین مدارایی توجه داشتند[۱۷][۱۸].
امام سجاد(ع) در دعای بیست و هفتم و در عبارت دهم آن از درگاه خداوند خواستار پراکنده شدن کفار و عدم همبستگی آنان علیه مسلمین میشود و میفرمایند: "بارخدایا کفار را از دست درازی به مرزهای مسلمانان (یا به طوایف مسلمانان) به خودشان وادار و به کاستنشان از کاستن مسلمانان جلوگیر (هلاک و تباهشان گردان) و به پراکندگیاشان از اجتماع و گرد آمدن بر مسلمانان بازدار"[۱۹]؛
امام(ع) در این عبارت از خداوند میخواهد که همبستگیدشمنان را به پراکندگی برساند تا موجب انصراف آنان به رویارویی با مسلمانان شود.
امام(ع) در دعای بیست و هفتم و در عبارت پنجم آن میفرمایند: "بار خدایا! با آنچه خواسته شد دشمنانآل محمد را در هم شکن، و ناخنهای دشمنان را از ایشان جدا ساز و میان دشمنان و سلاحشان جدایی افکن؛ بندهای دلهایشان را بکن؛ و میان آنان و آذوقههایشان دوری انداز؛ در راهها سرگردانشان گردان؛ و از چیزی که به آن رو آوردهاند گمراهشان ساز؛ و کمک را از آنها ببر؛ از شمارشان بکاه؛ و دلهایشان را از ترس پر نما، و دستهایشان را از گشودن بازدار؛ و زبانهایشان را از گفتار ببند ( تا مانند لال نتوانند سخنی گویند) و با سختی و گرفتاری ایشان پیروانشان را پراکنده گردان؛ و ایشان را برای آنها که در پس ایشاناند عبرت قرار ده؛ و به خوار ساختن آنها طمعها و آرزوهای کسانی (لشکرهایی) را که پس از ایشاناند قطع فرما[۲۰][۲۱].
امام(ع) در دعای بیست و هفتم و در عبارت یازدهم آن میفرمایند: "بار خدایا دلهایشان را از آرامش و تنهایشان را از توانایی تهی گردان؛ و قلبهایشان را از حیله و چارهجویی فراموشی ده؛ و اندامشان را از جنگیدن با پیادگان (مسلمانان) سست نما؛ و آنها را از زد و خورد با دلیران (اسلام) بترسان، و لشکری از فرشتگانت با عذاب و آزار سخت از عذابهایت برایشان برانگیز مانند کاری که در روز (جنگ) بدر نمودی که به وسیله آن ریشه آنان را قطع کرده ببری و شوکت و بزرگیاشان را بدروی (از بین ببری) و گروهشان را پراکنده فرمایی"[۲۲][۲۳].
امام(ع) در این عبارت از خداوند میخواهد که دشمنان از دلیران و رزمندگان اسلام بترسند و در واقع درگیر جنگ نشوند. چرا که بسیاری از نیات و مقاصد انسان که از قبل با ترس توأم باشد به واقعیت نخواهد رسید.
امام(ع) در دعای مرزبانان (شماره ۲۷) اوج مصلحتگرایی، تساهل و مدارای خود را نشان میدهد؛ و اینکه جهانی میاندیشد و روزی که مصالح جهانی اسلام مطرح است و دشمن خارجی رو در رو ایستاده است باید به اسلام و مسلمانان به معنای اعم اندیشید و امام(ع) در همه عبارتهای این دعا از تعبیر مسلم و مسلمین و اهل ثغور استفاده میکند که لفظی عامتر از مؤمنان یا شعیان است[۲۴].
امام(ع) در دعای بیستم و در عبارت بیست و نهم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا – در اوقات فراموشی (پیروی از نفس) به یاد خود آگاه ساز؛ و در روزگار مهلت (زندگانی دنیا) به طاعت و بندگیات بگمار؛ و راهی هموار به سوی محبت و دوستیات (پیروی از اوامر و نواهیت) برای من آشکار نما؛ و به وسیله آن راه (یا آن محبت) نیکیدنیا و آخرت را برایم کامل گردان"[۲۵]؛
"در این عبارت لغت «الْعَرِيكَةِ» را طبیعت معنی کردهاند و «لِينِ الْعَرِيكَةِ» را تمثیل برای نرمخویی و «خَفْضِ الْجَنَاحِ» را تمثیلی برای تواضع و «سُكُونِ الرِّيحِ» را کنایه از وقار گرفتهاند"[۳۰].
منظور امام سجاد(ع) در دعای مکارم اخلاق از عبارت «سُكُونِ الرِّيحِ»دعا نمودن درباره مسلمانان است، از خدا میخواهد که آنان را موفق بدارد در حین صلح و آرامش، موقعی که در کوچه و بازار یا در مسجد و خانه یکدیگر را ملاقات مینمایند، در کمال صفا و آرامش باشند امواج قدرتی را که در مقابل کفار و مشرکین از خود بروز میدهند فرو نشانند و در مقابل برادران دینی خویش چهره صولت و غلبه به خود نگیرند و با آرامش و سکون با آنان ملاقات نمایند[۳۱].
به عبارتی نسبت به یکدیگر رفق و مدارا داشته باشند. هرچند که رفق و مدارا فقط معطوف به مواجهه تنها نیست، اما از جلوههای بارز آن به حساب میآید.
امام(ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت دوم آن در خصوص نحوه رفتار با همسایگان میفرمایند: "و آنان را توفیق ده برای برپا داشتن طریقه و روش (نگاهداری احکام) و فراگرفتن اخلاقنیک خود (که بندگان را به آن امر فرمودهای) در سود رساندن به ناتوانانشان؛ و جلوگیری از فقر و نیازمندیشان؛ و رفتن نزد بیمارشان؛ و راهنمایی راهجویشان؛ و اندرز دادن مشورت کنندهشان؛ و دیدار از سفر آمدهشان؛ و پنهان کردن رازهاشان، و پوشاندن عیبهایشان، و یاری کردن ستمدیدهاشان؛ و خوب کمک کردنشان در ساختن ابزار خانه(دیگ، تبر، نردبان و مانند آنها) و سود رساندنشان به بخشش فراوان؛ و دادن آنچه ایشان را واجب و لازم است پیش از درخواست"[۳۲][۳۳].
امام(ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت سوم آن در خصوص نحوه مدارا و رفق با همسایگان ناشایست میفرمایند: "خدایا مرا بر آن دار که بد کردارشان را به نیکیپاداش دهم، و از ستمکارشان به عفو و بخشش درگذرم؛ و درباره همه ایشان خوشگمان باشم و با نیکویی همه آنها را سرپرستی نمایم و با پاکدامنی چشمم را از (زشتیها و لغزشهای) آنان بپوشانم؛ و با فروتنی با آنها نرم باشم (سختگیر نباشم) و با مهربانی بر گرفتارانشان رقت داشته دلجویی کنم؛ و در پنهانی و پشت سر دوستی (خود) را برای آنان آشکار سازم و با پاکدامنی (نه با آلودگی به فساد و تباهکاری) نعمت همیشگی (روزی و خوشی) را نزد ایشان دوست بدارم؛ و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم درباره ایشان لازم دانم؛ و آنچه برای خواص و نزدیکان رعایت داشته در نظر دارم برای ایشان رعایت کنم"[۳۴][۳۵].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑«پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۷.
↑«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
↑معصومه شرف الدین الموسوی. اصول تربیتی و اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم،۱۳۸۶)، ص۲۴۰.
↑شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ترجمه محمد علی فارابی، یعسوب عباسی علی کمر، ص۵۰.
↑معصومه شرف الدین الموسوی، اصول تربیتی و اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۲۴۳.
↑معصومه شرف الدین الموسوی، اصول تربیتی و اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۲۴۱.
↑سید علی خان حسینی شیرازی، ریاض السالکین، ج۳، ص۳۴۷.
↑معصومه شرف الدین الموسوی، «اصول تربیتی و اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه» (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۲۴۲.