نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۴ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۴ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۲ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
نزدیک دیدن: سومین جزء از اجزای تشکیلدهنده انتظار، نزدیک دیدن امر مورد توقّع و اعتقاد به قرب زمانی آن میباشد، زیرا دور دیدن و استبعاد زمانی نسبت به آن امر با حالت انتظارسازگاری نخواهد داشت. در دعای عهد بیان میکنیم: «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً»[۵]؛ "آنها آن را دور میبینند و ما نزدیکش میبینیم".
محبوبیّت موضوع: اگر حادثه و امری محبوبانسان باشد، مطلوب او نیز قرار خواهد گرفت و اگر چیزی مطلوب او شد، تمامی تلاشها و فعّالیّتهای وی در راستای رسیدن به آن مطلوب صورت خواهد گرفت، لذا محبوبیّت امر فرج و انتظار، انسان را به یک منتظر واقعی، مصلحدلسوز و عاشق بیقرار تبدیل میکند.
منفور بودن شرایط موجود و مأیوس شدن از آن: در صورتی که فردی شرایط موجود را بهترین شرایط بداند، انتظار امری جدید برای او تحقّق نخواهد یافت. امّا اگر با تحقیق در حوادث ایّام و انواع ظلمها، تباهیها و فسادها به مطلوب نبودن شرایط موجود اذعان نمود، حالت انتظار برای ایجاد شرایطی جدید و نو برای او فراهم میآید. امام رضا(ع) میفرمایند: "همانا فرج و گشایش پس از ناامیدی میآید"[۶].
آمادگی، تلاش عملی و زمینهسازی:انتظار، هنگامی واقعی و صادق است که انسان را به حرکت و تلاش در مسیر تحقّق امر مورد انتظار وادار نماید، وگرنه صرف حالت انتظار، بدون آمادگی و تلاش عملی، آرزویی بینتیجه یا انتظاری سطحی است؛ "هر کس که منتظر وقوع امری باشد، خود را برای تحقّق آن آماده میکند"[۷]؛ به همین دلیلپیامبر اکرم(ص) انتظار را به عنوان یک حالت بسیار ارزشمند یا یک جهاد، آن هم، برترینجهادامّت خود معرفی میفرمایند: «أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۸]. بر این اساس، واضح میشود که یکی از عناصر تشکیل دهنده این فضیلتاخلاقی، کوشش و تلاش است.
صبر و پایداری:انتظار نتیجهبخش و معنیدار، انتظاری است که توأم با پایداری، صبر و مقاومت باشد وگرنه تبدیل به یک تمنّی زودگذر و افتادن به دامهای انحرافی و فریبنده و محبوبسازی جاهلانه میشود. اینکه در روایات اهل بیت(ع) صبر در کنار انتظار فرج قرار داده شده و گاهی تصریح به انتظار توأم با صبر شده است، دلالت بر حیاتی بودن صبر در شکلگیری حالت انتظار دارد.
عزّتطلبی: یکی از خصایص فطری وجود انسان، کمالجویی و عزّتطلبی و پرهیز از همه عوامل ضعف و ذلّت است. در طول تاریخ، عزّت خوبان و مؤمنان توسط ستمگران و نابخردان (به ظاهر) خدشهدار گشته و به همین دلیل آنان همیشه به دنبال فرصتی بودهاند تا عزّت و مکانت از دست رفته خود را احیا نمایند.
احساس یتیمی: یکی از مفاهیمی که در شکلگیری و شدّتبخشی حالت انتظار در ما مؤثّر است، درک شرایط موجود در زمان غیبت و احساس یتیمی معنوی در زمان غیبت است.
پس مسئلت میکنم از خداوند... و اینکه برای من نزد شما منزلتراستین را در دنیا و آخرت تثبیت نماید و طلب میکنم از خداوند اینکه مرا به مقام محمودی که برای شما نزد خداوند است برساند و اینکه خونخواهیخون خود را با امامهدایت شده و نمایان و گویا از شما به من روزی کند»[۱۰].
بنابراین اعتراض در هر درجهای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقۀ شدید به آنچه که نیست و باید باشد، عنصر اول ارکان انتظار محسوب میشود؛ زیرا عدم قناعت به داشتهها، انسان را سرگردان رسیدن به نداشتهها میکند و این سرگردانی و تلاش برای داشتن که معمولاً با امید به یافتن همراه است، یعنی آغاز پیدایش انتظار در روحسرکشانسان[۲۵].
دومین رکن تشکیل دهندۀ مفهوم انتظارآگاهی به وضع مطلوب است[۲۶]، حاصل شدن این رکن، احتیاج به مقدمه ای دارد و آن شناختمنتظر نسبت به ابعاد روحی روانی انسان هاست، یعنی بداند وضع موجودی که در جهانحاکم است و شرایطی که در آن زندگی میکند، با عظمت وجودی انسان و شأن او تناسبی ندارد و این شناخت تنها در صورتی به دست میآید که آدمی ابتدا شرایط موجود جامعۀ خود و شرایط جامعۀ موعود را به درستی بشناسد[۲۷] زیرا آگاهی نداشتن از وضع مطلوب، نمیتواند منتظرین را به وضع موجود معترض کند و تحقق این امر (اعتراض به وضع موجود) تنها با آگاهی از ویژگی جامعۀ مهدوی محقق میشود[۲۸]، جامعه ای که در آن تمامی مردم طعم خوش عدالت را حس کنند[۲۹]، در غیر این صورت کسی که به زندگی در شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک زندگیعالی غافل شود، دیگر نمیتواند منتظر وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستیهای حیات فردی و اجتماعی خود را میپذیرد و آنها را اجتنابناپذیر تلقی میکند[۳۰]. البته این آگاهی به هیچ وجه به صورت تمام برای شخص منتظر حاصل نمیشود چراکه بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه میتوان وضع مطلوب را در آینده ارزیابی کرد؟[۳۱] اما همین دلگرمی مؤمنین نسبت به آینده که روزی روشنایی و عدالت سراسر زندگیبشر را فرا خواهد گرفت، میتواند جزء ارکان به وجود آمدن مفهوم انتظار باشد[۳۲].
بنابراین کسی که منتظر است، باید در کنار اعتراض به وضع موجود، تصوری از وضع مطلوب نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند اساساً احساس انتظار، به معرفت نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که میتوان گفت یکی از راههای تقویت روحیه انتظار، افزایش این معرفت است[۳۳].
این آینده اگر چه به نظر کسانی که با عادتهای معمولی خود قضایا را تحلیل میکنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان زندگیانسان به طرف عدل و کمال زندگی انسانی پیش میرود؛ همچنین با توجه به اینکه این معجزه در دوران تاریخ به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف میشود. از جمله مواردی که این معجزه به وقوع پیوست، انقلاب اسلامیمردم ایران بود[۳۸].
با توجه به این توضیحات روشن میگردد این رکن از انتظار تنها مخصوص مذهب شیعه نیست، زیرا اعتقاد به اینکه سرانجام، این دنیا طعم عدالت و زیباییها را میچشد فقط در مذهب شیعه ریشه ندارد، بلکه در تمام ادیان وجود دارد، تفاوت در این است که در مذهب شیعه این اتفاق توسط فرد خاصی حاصل میشود اما در مذاهب دیگر توسط هر نجات دهنده میتواند حاصل شود[۳۹].
رکن چهارم برای ایجاد مفهوم انتظاراشتیاق برای وضع مطلوب است. اشتیاق داشتن به تحقق جامعۀ مهدوی، غیر از اعتقادی است که با استدلال و صفای باطن به دست میآید. این اشتیاق، هرچند اثر آن اعتقاد است، اما خود حقیقت دیگری است که عقیدهانسان را لذتبخش میکند. وقتی یک عقیده به عرصۀ علاقه و اشتیاق راه پیدا میکند، مانند خونی که از قلب در همۀ رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد بود و انسان با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد[۴۱] و این حیات بخشی به این علت است که اشتیاق، حاکم بر تمام فعالیتهای ذهنی و روحی و رفتاری شخص منتظر است، یعنی حتی در زمان دردمندی و تشویش و دلهره، شخص منتظرتسلیم حالت مأیوس کننده ای که در آن است نمیشود، زیرا او در پس ناملایمات ساحل امن را میبیند[۴۲] و شاید به همین علت است که در روایات، انتظاربرترین و با ارزشترین عبادت شمرده شده چنانکه پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «"أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"»[۴۳].[۴۴] اما نکته ای که نباید از آن غفلت کرد این است، انتظار همیشه با اعتماد و اطمینان به آیندۀ مطلوب در تلازم است و این دو (انتظار، اعتماد و اطمینان به آیندۀ مطلوب) ملازم امید و اشتیاق به آینده است به طوری که اگر هر کدام از این ملازمات در این ابعاد وجود نداشت نمیتوان مدعی شد مفهوم انتظار شکل گرفته است[۴۵].
آخرین رکن برای ایجاد مفهوم انتظار، عمل کردن برای به وجود آمدن وضع مطلوب است[۴۶]، یعنی هر کس به میزانتوانایی خود در این زمینه و برای تحقق آن وضع قدم بردارد[۴۷]. این امر موجب میشود انتظار در وجود انسانمنتظر تثبیت شود[۴۸] به طوری که شخص منتظر به واسطۀ روحیۀ با ثباتی که در خود احساس میکند هرگز خود را تسلیم فضای نامناسب نکرده، بلکه درصدد تغییر وضعیت موجود برمیآید[۴۹]. حال میخواهد این عمل به هر اندازه ای باشد، زیرا اعمالمنتظر، نشان دهندۀ صداقت در انتظار و مایۀ تقویت انتظار است[۵۰].
به بیان دیگر منتظر واقعی، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را نمیپذیرد و تلاش میکند تا زمینههای اجتماعی و فرهنگی برای ظهور امام آماده شود. او نه تنها از منظر ویژگیهای فردی خود، شخصی آماده برای فعالیت در عصر غیبت است، بلکه قدرت عمل در مهارتهای اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را نیز دارد. شخص منتظر، در محدودۀ قدرت و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعهای مطابق با معیارهای مهدوی را وظیفۀ خویش میداند و در این راستا از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمیکند چراکه امام صادق(ع) در نقلی اهمیت این تلاش و عمل برای تحقق وضع مطلوب که همان جامعۀ مهدوی است این چنین بیان کرده است: «هر یک از شما باید خود را برای خروج قائم آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد»[۵۱].[۵۲] این روایات هرچند اشاره به آمادگیمنتظران به روز موعد دارد ولی در عین حال بیانگر یک نوع احساس دوست داشتن نسبت به امام عصر هم است و همین حُسن هم میتواند اهرمی برای انجام اقدام عمل برای وضع مطلوب شود به این بیان که اساساً هیچ احساس و درکی نمیتواند تا ابد در حصار عدم واکنش محصور بماند. اگر امام عصر دوستداشتنی است، اگر ظهور او و تحقق تمام زیباییهای حاکمیت مطلق دین، دوست داشتنی است، این دوست داشتن تا کی میتواند محجوب بماند؟ سخن در این است که بتوانیم به وسیلۀ عمل و اقدام برای تحقق وضع مطلوب، دوست داشتن خودمان را نشان بدهیم و بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل برای تحقق وضع مطلوب از زمان دوران غیبت بکاهیم[۵۳].
نباید منتظر بمانیم تا آگاهی و ارادت قلبی ما به حدی لبریز شود که ناخوداگاه و به صورت طبیعی و خودکار دست به اقدام و عمل بزنیم. بلکه اقدام و عمل برای تحقق وضع مطلوب باید مقدمه ارادت و محبت قلبی ما به امام باشد[۵۴]. از جمله این اعمال و اقدامات افشاگری نسبت به قوائد و قوانینی است که سازمانهای جهانی برای انسانهاتبیین کردهاند، به این صورت که شخص منتظر با افشاگری نشان میدهد سازمانهایی که قواعد و قوانین برای بشر میسازند، فقط دنبال توطئهاند، نه پاسداری از حقوق بشر، این شعارهای به ظاهر خیرخواهانه از سوی آنان توطئه ای بیش نیست، توطئه ای برای بهرهکشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از مستضعفان؛ منتظران، با افشاگری خود میخواهند نشان دهند این سازمانهای بینالمللی، حتی دادگاههای بینالمللی، سازمانهائی ضعیف و ذلیلی هستند که در اختیار قدرتمندان ظالم است و رأیشان فقط در حد حفظ و حمایت از موقعیتشان است[۵۵].
↑ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
↑ر.ک. حسینی خامنهای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷؛پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱؛ انسان موجود منتظر.
↑ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴؛ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ احمدی، علی اصغر، شیوههای ایجاد انس در کودکان نوجوانان و جوانان با وجود مبارک امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانیهای گفتمان سوم، ص ۱۴۹-۱۵۳.