آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جمع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل اصلی | امامت |
آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث «آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟» است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- پیامبران الهی در مقام دریافت وحی و تبلیغ آن برای مصونیت از هرگونه خطا و آفت نسیان و به عبارتی برای رساندن و ابلاغ پیام آسمانی به زمینیان، با عنایت الهی به صفت "عصمت" مفتخرند، در عصمت پیامبر(ص) میان اهل سنت و تشيع اختلافی نیست، اما شیعه عصمت را به امامان نیز تعمیم داده و آنان را نیز مانند پیامبران معصوم میانگارد و این با اصل خاتمیت منافات دارد؛ چراکه با رحلت پیامبر اعظم(ص) همه شئون آن حضرت مانند عصمت، دریافت وحی منقطع و به خط خاتمیت و پایان رسید و قول شیعیان بر عصمت ائمه با خاتمیت منافات دارد. شاه ولی الله دهلوی هندی توصیف امام به وصف عصمت را منافی با خاتمیت و اصل نبوت وصف می کند که عبارت آن پیشاپیش خواهد آمد. دکتر عبدالکریم سروش در این باره می نویسد:پس از پیامبر اسلام(ص) دیگر هیچ کس ظهور نخواهد کرد که شخصیتش به لحاظ دینی ضامن صحت سخن و حسن رفتارش باشد[۱]. و در جای دیگر: چگونه میشود که پس از پیامبر خاتم کسانی در آینده و به اتکای وحی و شهود سخنانی بگویند که نشانی از آنها در قرآن و سنت نبوی نباشد و در عین حال تعلیم و تشریع و ایجاب و تحریمشان در رتبه وحی نبوی بنشیند و عصمت و حجیت سخنان پیامبر را پیدا کند و باز هم در خاتمیت خللی نیفتد؟[۲]. برخی دیگر صفات عصمت، علم لدنی و اصل نصب را صفات فرا بشری توصیف و نظریه رقیب آن (انکار صفات فوق) را موافق اصل ختم نبوت تفسیر میکنند[۳].
پاسخ
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «امامت» در اینباره گفته است:
- «در تحلیل و نقد شبهه فوق نکات ذیل در خور تامل میباشد:
- اختصاص و انحصار عصمت در پیامبران، ادعای بدون دلیل: نکته اول اینکه مقام عصمت یک عنایت الهی همراه با نفس زکیه انسان معصوم است که از صفات لازم نبوت و انبیا به شمار میآید و به تعبیری لازمه مقام امامت است، اما به معنای سلب صفت مزبور در دیگران و ادعای انحصار آن در پیامبران نیست. طراحان شبهه بین این دو مسئله خلط کردهاند، آنان توهم نمودهاند که عصمت مانند نزول وحی از صفات خاص و انحصاری نبوت است، در حالی که آنان نخست باید مدعای خود (اختصاص عصمت به نبوت) را اثبات کنند تا نظریه تعمیم عصمت به غیر پیامبران مانند اهل بیت النبوه ناسازگار با نبوت تلقی گردد. افزون بر آن روایات فریقین بلکه آیاتی از قرآن کریم بر عصمت اهل بیت دلالت می کند که اشاره خواهد شد.
- گوهر امامت مقتضی عصمت: اینکه آیا امامت با صفت عصمت ملزمه دارد یانه؟ به نوع نگاه و تفسیر امامت بستگی دارد، اگر امامت صرف خلافت و حکومت - چنان که اهل سنت برآنند - و یا حداکثر به معنای تفسیر و تبیین دین تحلیل و تفسیر شود، در این پیش فرض امامت مقتضی عصمت نیست، اما اگر امامت به معنای عالی و به تعبیر قرآنی مافوق نبوت باشد، در این پیش فرض امامت مقتضی و ملازم عصمت خواهد بود، دلیل این نظریه اعطای مقام امامت توسط خداوند برای حضرت ابراهیم بعد از مقام امامت و اواخر عمر آن حضرت است: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۴]. آیه شریفه اعطای امامت را به حضرت ابراهیم بعد از گذراندن امتحان الهی ذکر می کند که از آن بر میآید امامت فراتر از نبوت میباشد. آن حضرت با نیل به مقام الهی امامت - که آیه آن را به جعل خدا نسبت میدهد - تقاضای اعطای آن به نسلش را میکند که با پاسخ منفی خداوند مواجه میشود و دلیل آن را خداوند صدور ظلم از نسل حضرت ابراهیم ذکر میکند و معلوم میشود مقام امامت با هر گونه ظلم و گناه قابل جمع نیست و دارنده آن باید معصوم باشد.
- دلیل عقلی بر ضرورت وجود معصوم: دلیل ضرورت بعثت انبیا مقتضی ضرورت عصمت امام نیز است. به این صورت که خداوند برای راهنمای بشر میبایست از باب لطف و حکمت راهنمایانی از جنس بشر اما معصوم به سوی انسانها برانگیزد؛ چراکه در صورت عدم عصمت پیامبران الهی آنان ممکن است در ابلاغ پیام یا تفسیر و تبیین آن مرتکب خطا و سهو شوند و این بر خلاف غرض بعثت میباشد، در دوره-های که پیامبران با فاصلههای یکی پس از دیگری میآمدند، وجود امام لازم نبود، اما با ارسال آخرین پیامبر و وحی آسمانی و وداع آخرین سفیر آسمانی از مردم، آیین آسمانی نمیتواند بدون شارع و مفسر معصوم رها گردد؛ چراکه تفاسیر و برداشت سایر انسانها حسب فرض مصون از خطا و اشتباه نیستند، لذا باید یک میزان و شاخصی باشد تا با آن تفاسیر و قرائتهای سره از ناسره روشن گردد. در صورت نبود فرد معصوم به مرور آخرین آیین آسمانی به آفت تحریف و انحراف مبتلا میگردد و این با هدف بعثت و اصل خاتمیت ناسازگار است. به دیگر سخن اصل خاتمیت خود مقتضی ضرورت وجود امام معصوم و نه نبی است. این نکته در روایات نیز مورد تأکید و تبیین است [۵].
- دلالت ادله قرآنی بر عصمت اهل بیت(ع): برخی از آیات قرآن مجید به صراحت بر طهارت و عصمت اهل بیت النبوه دلالت دارد که در روایات اهل بیت(ع) به امام علی، امام حسن، امام حسین(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) تفسیر شده است آیه ذیل از آیات روشن در این موضوع است:{{عربی|اندازه=۱5۵۰%| ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴾[۶]. ام سلمه از همسران پیامبر اعظم(ص) نقل میکند بعد از نزول آیه فوق پیامبر(ص)، علی، حسن، حسین(ع) و فاطمه(س) را فرا خوانده و فرمود:"اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً " [۷]. در منابع اهل سنت مشابه همین جریان از عایشه نیز گزارش شده است[۸]. پیامبر(ص) در روایات دیگر ضمن بیان ملازمه بین اهل بیت و عترت خود با عصمت و حق تصریح میکند:"مَعَاشِرَ النَّاسِ أُوصِيكُمُ اللَّهَ فِي عِتْرَتِي وَ أَهْلِ بَيْتِي خَيْراً فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ بَعْدِي وَ الْأُمَنَاءُ الْمَعْصُومُونَ " [۹]
- دلالت روایات نبوی برعصمت امامان: در شماره پیشین ذکر شد که هم آیه شریفه هم حدیث نبوی مشهور به حدیث کساء بر عصمت اهل البیت دلالت شفاف دارند علاوه برآن چند روایت نیزدراین خصوص وارد شده که به برخی اشاره میشود: ابن عباس از پیامبرگرامی(ص) نقل میکند که فرمود:"أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"[۱۰]. حدیث نبوی معروف به حدیث ثقلین نیز بر عصمت عترت رسول خدا دلالت دارد: "إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي الثَّقَلَيْنِ وَاحِدٌ مِنْهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض"[۱۱]. این حدیث به صورت متواتر از فریقین نقل شده است. در این روایت اهل بیت عدل و همطراز قرآن قرار داده شده و تصریح شده که آن دو از هم جدانشدنی و باید به هر دو تمسک شود، هرگز ضلالت و گمراهی در پس نخواهد داشت. "لَنْ تَضِلُّوا"، با لن نفی ابد تأکید شده است" . روشن است اگر عترت رسول خدا معصوم نباشند، هرگز نباید همطراز و عدل قرآن شمرده و تأکید شود که تمسک به آن دو مصون از خطا ضلالت خواهد. این نوع تأکید بر عصمت قرآن و عدل آن یعنی اهل بیت دلالت روشن دارد. اما اینکه اهل بیت کیستند؟ در شماره پیشین ذکر شد که مقصود امامان علاوه بر حضرت زهرا (س) میباشد. پیامبر(ص) در روایت دیگر در وصف علی(ع) و امامان از نسل وی فرمود:"فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَة"[۱۲]. پیامبر(ص) همچنین از دو فرشته کاتب نامه اعمال علی(ع) خبر میدهد که هیچ گناهی از آن حضرت ننوشتند[۱۳]. آن حضرت با اشاره به آیهی «أولی الأمر» مصداق آن را معصومان میداند که نفس عصمت موجب امر الهی بر اطاعت آن شده است:" إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَةِ اللَّه"[۱۴]؛ "أَطِيعُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى " [۱۵]. در این روایت علت امر به اطاعت علی(ع) همان صفت طهارت و عصمت آن حضرت ذکر شده است که رهاورد آن عدم ضلالت و گمراهی و افتادن در شقاوت است: "أَنَا وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون"[۱۶]. در این حدیث پیامبر(ص) عصمت همه امامان را تأکید میکند. پیامبر اسلام(ص) در برخی از روایات به حای تصریح به صفت عصمت امامان از لوازم آن مانند علی(ع) معیار حق و ملازمه حضرت با حق و بالعکس؛ علی(ع) ملازم با قرآن و بالعکس؛ علی(ع) فاروق وملاک تمییز حق و باطل است:"عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ"[۱۷]؛ " عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَ عَلِيٍّ حَيْثُمَا دَار"[۱۸]. فخر رازی با اشاره به روایت اخیر مینویسد: "مَنِ اقْتَدَى فِي دِينِهِ بِعَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدِ اهْتَدَى" [۱۹]. روایت ذیل نیز بر ملازمه حضرت علی(ع) با قرآن و بالعکس تأکید میکنند: "عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ، لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض" [۲۰]؛ "علي مع الحقّ و القرآن، و الحقّ و القرآن مع علي،و لن يتفرّقا حتى يردا عليّ الحوض" [۲۱]. پیامبر(ص) در روایات متعدد حضرت علی(ع) را صدیق اکبر و فاروق امت توصیف نموده است: "وَ هَذَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هَذَا فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ" [۲۲]؛ "سَيَكُونُ بَعْدِي فِتْنَةٌ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَالْزَمُوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ يَرَانِي وَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ هُوَ فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِ وَ الْبَاطِلِ وَ هُوَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْمُنَافِقِين" [۲۳]. یکی دیگر از احادیثی که عصت ائمه را اثبات میکند، حدیث معروف به "سفینه" است: "آگاه باشید که مثل اهل من در میان شما مانند کشتی نوح است، هرکس سوار شود نجات مییابد و هرکس از آن تخلف نماید غرق خواهد شد" [۲۴]. از نکات پیشین معلوم میشود که قول به عصمت اهل بیت نه تنها با اصل خاتمیت منافات ندارد، بلکه آن مقتضای ادله عقلی، قرآنی و روایی و اصل خاتمیت میباشد، به بیانی که گذشت.
- دلالت روایات ولوی بر عصمت: اگر ما بخواهیم حقیقت امامت و صفات آنرا درک کنیم چه منبعی نابتر از خود ائمّه؟ آنان خود به صفت عصمت خودشان تأکید داشتند. امام علی(ع) دائره عصمت را فراتر از پیامبر(ص) تفسیر نموده و آن را شامل "أولی الأمر" نیز میداند:" إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ... وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِه" [۲۵]. حضرت در تقدیر صفات اهل البیت فرمودند:"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ - وَ جعل الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا"[۲۶]. در این روایت حضرت افزون بر مسئله عصمت به حجت الهی بودن خودشان نیز تصریح میکند. امام سجاد(ع) در ملازمه و عصمت فرمود: " الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً" [۲۷]. امام کاظم(ع) به نقل از امام سجاد(ع) شرط و به تعبیر دقیقتر یکی از مؤلفههای امامت و امام را عصمت ذکر کرده و اضافه میکند که چون عصمت امر ظاهری نیست تا مشخص شود، لذا امام باید منصوص باشد "الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً "[۲۸]. امام صادق(ع) نیز شرط امامت را عدم ارتکاب گناه اعم از صغیره وکبیره هرچند با فرض توبه از آن ذکر میکند "لَا تَصْلُحُ الْإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ ارْتَكَبَ مِنَ الْمَحَارِمِ شَيْئاً صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ " [۲۹]. آن حضرت در توصیف پیامبران و اصیا فرمود: "الْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ " [۳۰]. بحث عصمت و معنای آن در عصر ائمه اطهار طرح و شیعیان بدان متلزم بودند، چنانکه حسین اشقری از هشام بن حکم معنای این اصل و آموزه شیعی " ان الامام لایکون لا معصوماً " را میپرسد، هشام بن حکم میگوید من این سؤال را از امام صادق(ع) پرسیدم که وی فرمود: "الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ "[۳۱]. امام رضا(ع) در بیان حقیقت امامت و امام در حدیث بلندی فرمود: "امام از ذنوب طاهر و از هر عیوب مبراست... امام معدن قداست، پاکی، عبادت و زهد است. امام از نسل پاکان است... او شخص معصوم موید و موفق از طرف الهی است که به تحقیق از خطایا و لغزشها و گمراهیها در امان است. این ویژگی را خداوند به وی اختصاص داده تا حجت خدا بربندگان و شاهد او بر خلقش باشد"[۳۲]. آن حضرت خطاب به مأمون در تعلیل لزوم عصمت امام فرمود: "خداوند اطاعت کسی را که میداند مردم را به گمراهی و انحراف میکشاند، واجب نمی-گرداند"[۳۳]. در زیارت جامعه نیز وارد شده است که:" عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ"[۳۴]
- اعتقاد به عصمت توسط بعض اهل سنت: محقّق منصف باید ادله عقلی و نقلی را ملاک اعتقاد و باور خود قرارد دهد و به تعبیری باید ندای "نحن ابناء الدلیل" سردهد. محقق منصف باید ملاک اعتقاد و ایمان خود را مقتضای ادله عقلی و نقلی قرار دهد.
- براساس برخی از منصفان عالمان اهل سنت با مرور و توجّه در مبانی عقلی و نقلی عصمت و همچنین شخصیّت خاص امامان به اصل عصمت معتقد شده وآن را سازگار با خاتمیت تفسیر نمودند. ابن ابی الحدید معتزلی به عصمت امام علی(ع) اعتقاد دارد و گزارش میکند که ابومحمد بن متویه در کتاب خود به نام الکفایة نیز بدان معتقد بود [۳۵]. ابن عربی عارف نامی جهان اسلام نیز به عصمت پیامبر اسلام(ص) و اهل بیتش اعتقاد داشته است[۳۶]. وی با تمسک به حدیث نبوی درباره سلمان " سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت"[۳۷] او را نیز به معصومان ملحق میکند[۳۸]»[۳۹].
پاسخهای دیگر
پرسشهای مصداقی همطراز
- آیا مبنای عقلی ضرورت امامت با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا واجبالاطاعة انگاری امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا حجت الهیانگاری امامان با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا الهام و ولایت باطنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا ولایت تشریعی امام با کمال و خاتمیت دین ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا تفویض شئون نبوت به امام ناقض خاتمیت است؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- امامت چیست؟ (پرسش)
- امامت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- امامت در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- قرآن در مورد امامت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد امامت وجود دارد؟ (پرسش)
- امام کیست؟ (پرسش)
- امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- امام در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- قرآن در مورد امام چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد امام وجود دارد؟ (پرسش)
- امامت چه کاربردهایی دارد؟ (پرسش)
- بحث از امامت چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای مذاهب اسلامی در باره امامت چیست؟ (پرسش)
- موارد اختلافی امامیه و اهل سنت در مورد امامت چیست؟ (پرسش)
- نظر امامیه در مورد تعیین تکلیف بر خداوند بر وجوب امامت چیست؟ (پرسش)
- آیا وجوب تعیین امام بدعتآمیز است؟ (پرسش)
- آیا کلامیانگاری امامت بدعتآمیز است؟ (پرسش)
- آیا مخالفان امامت کافراند؟ (پرسش)
- آیا امامت موروثی است؟ (پرسش)
- آیا امامت از دوران کودکی امکانپذیر است؟ (پرسش)
- آیا مقام امامت بر مقام نبوت برتری دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان شیعه بر دیگر پیامبران برتری دارند؟ (پرسش)
- آیا میتوان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟ (پرسش)
- آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا مهدویت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ بسط تجربه دینی،ص۱۳۴.
- ↑ پاسخ دوم سروش به بهمنپور، سایت سروش و نیز؛ آینه اندیشه،شماره۲،ص۸۴.
- ↑ محسن کدیور، «قرائت فراموش شده»، مجله مدرسه،شماره۳،اردیبهشت۸۵،ص۹۶.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.
- ↑ ر.ک. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، صص۲۲۱ ،۲۴۴.
- ↑ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ «خداوندا! اينها خاندان منند و حاميان من، رجس و پليدى را از آنها ببر و از آلودگيها پاكشان فرما» سیوطی، الدر المنثور، ج۵ صص ۱۹۸ و ۱۲۹، ذیل آیه فوق؛ سنن ترمذی، ج ۵ ص ۳۶۰، ح ۳۹۳۹؛ مسند احمد، ج۶ ص ۳۰۴؛ فرائد السمطین، ج۱، ص ۳۲، حدیث ۲۵۰؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۳۸.
- ↑ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ «اى مردم! با توجه به خدا شما را در مورد عترت و اهل بيتم به خير سفارش مىكنم، همانا آنان با حقند و حق با آنهاست، و ايشان همان ائمه راشدين بعد از من و امينهاى معصوم مىباشند» ابوالقاسم قمی رازی، کفایه الاثر،ص۱۰۴.
- ↑ «من و علي و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين پاك و معصوم هستيم» بحارالانوار، ج۲۵ ص ۲۰۱،۱، ینابیع الموده، ج۲ ص۳۶
- ↑ مسند احمد، ج۳، ص۵۹ (۱۱۶۱ و ص۲ (۱۱۱۱) و ص۱(۱۱۱۴).
- ↑ «آنها برگزيدگان خدا و برجستگان هستند و از هر گناه و خطائى پاكند» بحار، ج۲، ص ۹۱
- ↑ بحار، ج۲، ص ۱۹۳ - ۱۹۴.
- ↑ «دستور به اطاعت از صاحبان امر داده است زيرا آنان معصوم و پاكاند و به معصيت خداوند دستور نمىدهند» کتاب سلیم بن قیس، ص ۴۰۶
- ↑ معانی الاخبار، ص۳۵۲ علل الشرایع، ج،۱ص: ۷۱؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۸۲
- ↑ «من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین پاک و معصوم هستيم»؛ الخصال، ص۱۳۹.
- ↑ «على با حق و حق با على است و از همديگر جدا نشوند تا روز قيامت سر حوض بر من وارد شوند» تاریخ بغداد؛ ج۴، ص۳۲؛ ۱اریخ دمشق، جلد۴۲ص ۴۴.
- ↑ «على همراه حق و حق همراه على است.» و «پروردگارا حق را همراه على و هر جا كه باشد قرار بده» سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۳؛ تاریخ دمشق، جلد۴،۲ص ۴۴؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۶؛ ناقب خوارزمی، ص ۱۰۱.
- ↑ «هر کس در دینش به علی اقتدا کند، راه هدایت را پیدا کرده است» تفسیر کبیر، ج ۱،ص۱۲۰
- ↑ «على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمىشوند، تا كنار حوض كوثر مرا ببينند» المعجم الأوسط، ج۵، ص 1۳۵۱ المعجم الصغیر، ج ۱، ۲۵؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۴
- ↑ «على با حق و با قرآن است و حق و قرآن با على، و از هم جدا نمىشوند تا كنار حوض، نزدم آيند» ربیع الأبرار،ج ۱، ۸۱؛فرائد السمطین، ج۱، ۱۷۱
- ↑ «و اين (على عليه السلام) راستگوى بزرگ و فاروق اين امت است كه بين حق و باطل جدايى مىاندازد» المجم الکبیر، ج۶ ص ۲۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴،۲ص ۸۳۶.
- ↑ «به زودى پس از من فتنهاى بر پا خواهد شد، پس هرگاه چنين فتنهاى رخ داد به على(ع) تمسك جوئيد، بدون شك او در روز قيامت نخستين كسى است كه با من ديدار كند و مصافحه نمايد او صديق اكبر و فاروق اين امت است كه حق و باطل را جدا نمايد و او پيشوا و [[امير مؤمنان]] است» اسدالغابه، ج ۶ ص ۲۶؛ الأصابه، ج۷، ص ۹۲ ونیز: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج،۱ص ۲۲
- ↑ " إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق"؛ بحار، ج ۳۲ ص ۱۰۱؛ المعجم الأوسط، ج ۵ ص ۳۰6۶ تفسیر روح المعانی، ج۵، ص ۳۳۲
- ↑ «فقط میبايست از خداوند و پيغمبرش و جانشينان او فرمان برد... و اينكه فقط به اطاعت جانشينان پيغمبر امر فرموده است براى اين است كه آنان نيز معصومند و پاک و امر بگناه نمیكنند» نقل از شیخ صدوق: علل الشرایع، ص ۵۲ الخصال، ج ۱، ۶۶.
- ↑ «خداى تبارك و تعالى ما را پاكيزه نمود و نگهدارى فرمود و ما را بر خلقش گواه ساخت و در زمينش حجت نهاد و ما را همراه قرآن و قرآن را همراه ما قرار داد، نه ما از آن جدا شويم و نه او از ما جدا شود» کافی، ج۱، ۱۹۱
- ↑ «امام از ما اهل بيت،جز معصوم نیست» بحار، ج ۵۲ ص ۹۹۱
- ↑ «امام از ما اهل بيت بايد معصوم باشد و عصمت در ظاهر وجود كسى نيست كه به اين وسيله تشخيص داده شود و روى همين علت، امام بايد منصوص باشد» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۳۱۲
- ↑ «همچنين امامت به كسى كه چيزى از گناهان صغيره، يا كبيره را مرتكب شده باشد شايسته نيست اگر چه بعدها توبه كند» معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۲۰.
- ↑ «پيغمبران و اوصياء گناهى ندارند زيرا معصوم و پاكند» بحار، ج۵۲، ص ۹۹۱
- ↑ «معصوم كسى است كه خود را به كمك خداوند از تمامى محرمات الهى نگه مىدارد» معانی لأخبار، باب العصمة، ص ۳۱ ح ۲.
- ↑ " الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ الرسول(ص) وَ نَسْلِ الْمُطَهَّرَةِ... فَهُوَ معصوم مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ"؛الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ۲۲۲و۲۲۳ عیون الأخبار الرضا، صص ۹۷۱ ۹۹۱ نقل با تلخیص.
- ↑ "لَا يَفْرِضُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةَ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يُضِلُّهُمْ وَ يُغْوِيهِمْ "؛ عیون الأخبار الرضا، ج ۱، ۱۲۵ باب ۳.
- ↑ «خدا شما را از لغزشها مصون داشته است» من لایحضره الفقیه، ج ۱، ۶۰۹.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۷۲، خطبه ۸۶.
- ↑ «قد طهّره ص و اهل بیته تطهیرا واذهب عنهم الرجس و هو کل ما یشنیهم»، (الفتوحات المکیة، ج ۱، ۹۶۱ باب ۷۲؛ نکته ظریف اینکه وی اهل بیت را نه « مطهرون» بلکه «عین الطهاره»وصف میکند: «فهم المطهرون بل هم هم عین الطهارة»، الفتوحات المکیة، ج ۱، ۹۶۱ باب ۷۲
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۱،ص۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج،۲ص ۵۶۸.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۱،ص۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج،۲ص ۵۶۸.
- ↑ محمد حسن قدردان قراملکی، امامت، ص۱۴۶ - ۱۵۶.