فضایل حضرت فاطمه زهرا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حضرت فاطمه زهرا است. "فضایل حضرت فاطمه زهرا" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

فضایل فاطمه

حضرت فاطمه(س) فضایل بی‌شماری دارد که برخی از فضایل او را خداوند در قرآن برشمرده و درباره آنها آیاتی را نازل نموده است[۱]. حضرت محمد(ص) نیز فضایل بسیاری برای حضرت فاطمه(س) برشمرده است که دو حدیث زیر نمونه‌ای از آنهاست. رسول خدا(ص) به سلمان فرمود: سلمان! هر کس دخترم فاطمه‌(س) را دوست بدارد، در بهشت با من همنشین است و کسی که او را به خشم آورد، جایگاهش در جهنم خواهد بود. سلمان! محبت فاطمه‌(س) در صد جا سودمند است که آسان‌ترین آنها در زمان مرگ، داخل قبر، روز محشر، پل صراط و حساب روز قیامت است. کسی که دخترم از او خشنود باشد، من از او خشنودم و هر که من از او خشنود باشم خداوند از او خشنود است. کسی که دخترم فاطمه(س) بر او خشمگین، باشد من بر او غضبناکم و کسی که غضب من شامل او شود، غضب الهی او را می‌گیرد. سلمان! وای بر کسی که بر او و شوهرش ستم کند! وای بر کسی که به فرزندان و شیعیانش ستم کند[۲]!

روزی رسول خدا(ص) همراه علی(ع)، فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین(ع) نشسته بود. رسول خدا(ص) فرمود: خدایا! تو می‎دانی اینان اهل بیت من و گرامی‌ترین مردم نزد منند! دوستانشان را دوست بدار و دشمنانشان را دشمن. گویا می‌نگرم دخترم فاطمه(س) را که روز قیامت بر مرکبی از نور سوار است و از طرف راستش هفتاد هزار فرشته و از طرف چپش نیز هفتاد هزار و از روبه‌رو و پشت سرش هر کدام هفتاد هزار فرشته در حرکتند و زنان امتم را به بهشت راهنمایی می‌کنند. هر زنی که در شبانه روز پنج بار نماز بخواند و ماه رمضان را روزه بگیرد و حج خانه خدا را به جا آورد و زکات اموالش را بپردازد و از شوهرش اطاعت کند و پس از من پیرو علی(ع) باشد، به شفاعت دخترم فاطمه(س) به بهشت می‌رود و او سرور زنان جهان است.

از آن حضرت سؤال شد: یا رسول‌الله! آیا او سرور زنان زمان خود است؟ آن حضرت فرمود: مریم دختر عمران، سرور زنان زمان خود بود؛ اما دخترم فاطمه(س) سرور زنان جهان از روز آفرینش تا قیامت است. او زمانی که در محرابش می‌ایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب به او سلام می‌دهند و ندایی که به مریم دادند به او می‌دهند و می‌گویند: فاطمه! به راستی خدا تو را برگزید و پاک کرد و برگزید بر زنان جهانیان[۳]. سپس آن حضرت به علی فرمود: «علی! فاطمه پاره تن، نور دیده و میوه دلم است»[۴].[۵].

عبادت فاطمه

عبادت دختر پیامبر، عبادت خشک و بی‌روح نبود؛ بلکه عبادت همراه با خشوع و خضوع بود. وی که بارها شاهد نجوای عارفانه و عاشقانه پدر بزرگوارش در محراب عبادت بود، از پدر آموخته بود که چگونه عبادتی موجب سعادت انسان و باعث تکامل روح می‌شود. او که تربیت شده مکتب وحی الهی بود، می‌دانست عبادتی موجب رستگاری است که همراه خشوع و خشیت الهی باشد[۶]. او چندان اهل تهجد، عبادت و شب‌زنده‌داری بود که حسن بصری می‌گوید: «در میان امت، از نظر عبادت، والاتر از فاطمه(س) کسی نبود. او به قدری به نماز ایستاد که قدم‌هایش ورم کرد»[۷].

ابن عباس می‌گوید: پیامبر فرمود: دخترم زهرا(س)، حوراء انسیه است. هر وقت در محراب عبادت، برابر پروردگارش می‌ایستد، نورش به فرشتگان آسمان می‌تابد؛ همان گونه نور اختران بر زمین می‌تابد و خدای عزوجل به فرشتگانش! می‌فرماید: فرشتگانم! ببینید کنیزم فاطمه، بانوی کنیزانم، برابرم ایستاده و دلش از ترسم می‌لرزد و دل به عبادتم داده است. گواه باشید که شیعیانش را از آتش امان دادم[۸].[۹].

فضایل اخلاقی‌

زهرای اطهر دارای اخلاقی نکو و پسندیده، ملکاتی شریف و طبیعتی نجیب بود، از احساسی والا و فهمی سریع و ذهنی سرشار برخوردار، مروّتی خارج لوصف، فضایلی تحسین‌برانگیز، و دستی سخاوتمند و بسیار بخشنده داشت. دلی بی‌پروا و شجاع در سینه‌اش می‌تپید، زیر بار زور نمی‌رفت، از هر گونه عجب و خودپسندی فاصله داشت، خودبینی و غرور او را فرانمی‌گرفت، در برابر قلدران متکبّر سر تعظیم فرود نمی‌آورد[۱۰]. فاطمه در کنار جمال ظاهر و اندام موزون، به کمالات معنوی نیز آراسته بود و از نهایت بزرگواری و نرم‌خویی و وسعت صدر، برخوردار و بانویی شکیبا و باوقار و سنگین و مهربان و نستوه بود و متانت و عفّت و خویشتن‌داری را در خود جمع داشت. زهرا جبینی نورانی و چهره‌ای گشاده و لبی خندان داشت و تا آن هنگام که پدر بزرگوارش رسول خدا(ص) در قید حیات بود، هیچ‌گاه تبسّمی شیرین از لبانش برداشته نشد.

بر زبانش جز حق و راستی جاری نمی‌شد و هیچ‌کسی را به زشتی یاد نمی‌کرد، دهان به غیبت و سخن‌چینی آلوده نمی‌کرد، دلش گنجینه اسرار و پای بند وفای به عهد و پیمان بود. در مشورت صداقت داشت و از گناه و لغزش بدخواهان می‌گذشت و عذر آنها را می‌پذیرفت، بسیار اتّفاق می‌افتاد که از لغزش و رفتار زشتکاران صرف‌نظر می‌فرمود و بدی‌هایشان را با بردباری و گذشت، پاسخ می‌داد، از اعمال ناشایسته گریزان و به کارهای نیک فوق‌العاده رغبت و تمایل داشت، در گفتارش بسیار راستگو و در نیّت و وفاداری صادقانه بود، در بلندای قلّه عفّت و پاکدامنی جای داشت، برخوردار از دامنی پیراسته و چشمی پاک بود و هوای نفس بر او فرمان نمی‌راند زیرا از تبار پیامبری بود که خداوند در شأنشان آیه تطهیر نازل کرد و آنان را از پلیدی‌ها دور، و پیراسته گرداند. به جهت پاکدامنی و خویشتن‌داری هرگاه قصد داشت با فردی سخن بگوید و یا در جمع مردان خطابه ایراد کند، پرده‌ای میان او و آنان حائل بود، عفّت و خویشتن‌داری‌اش به اندازه‌ای شگفت‌آور بود که حتی در اندیشه پوشیدگی اندام خود پس از مرگ نیز بود، و می‌گفت: چه‌کار زشتی است بر جنازه زنان پوششی می‌افکنند که اندام او را به درستی نمی‌پوشاند[۱۱].

در زندگی، فوق‌العاده اهل قناعت و بر این باور بود که حرص و طمع، دل‌ها را جدا و کارها را نابسامان می‌سازد او، سخن پدر ارجمندش رسول خدا(ص) را همواره به خاطر داشت که فرمود: فاطمه جان! در مشکلات دنیا شکیبایی کن تا به نعمت‌های جاودان الهی دست یابی.

به زندگی ساده راضی بود و در برابر سختی‌های زندگی پایداری می‌کرد و به روزی اندک حلال، قناعت می‌ورزید و راضی به نظر می‌رسید. هرگز آزمند مال دیگران نبود و به آن‌چه که حق او نبود، چشم نمی‌دوخت. هیچ‌گاه با خواهش از دیگران، خویش را کوچک و خوار نمی‌ساخت و سمبل بی‌نیازی نفس بود زیرا پدر بزرگوارش فرمود: بی‌نیازی واقعی، بی‌نیازی طبع آدمی است.

آن مخدّره، بتول لقب یافت، یعنی بانویی که از دنیا گسسته و به خدای خود پیوسته و از زرق و برق و تمایلات به دور است، او دل از خوشی‌ها برکنده و به نیرنگ و فریب و آفات این جهان آگاه بود و در راستای انجام مسئولیت‌هایش شکیبا بود و با اینکه از زندگی محنت‌باری رنج می‌برد، ولی همواره زبان در ذکر و سپاس خدای خود داشت.

زهرا(س) در اندیشه جهانی دیگر بسر می‌برد و فریفته زخارف دنیا نمی‌شد چراکه او خود، می‌دید پدر بزرگوارش از دنیا و لذائذ و خوشی‌های آن‌رو گردان است. آن بانوی بزرگ بر بردباری و صبر بر گرفتاری و شکر و سپاس خدا در رفاه و آسایش و راضی بودن به مقدّرات الهی، معروف بود زیرا از پدر بزرگوارش روایت کرده بود که فرمود: خداوند، هر بنده‌ای را که دوست بدارد به بلا مبتلایش می‌سازد، اگر شکیبایی کند او را از دیگران متمایز و اگر به رضای حق راضی و خشنود باشد، او را بنده برگزیده خویش قرار خواهد داد[۱۲].[۱۳].

درجه ایمان و خداپرستی‌

ارزش و اعتبار هر انسان کاملی به ایمان وی نسبت به خدا بستگی دارد و پرستش الهی نردبان رسیدن به اوج و بلندای کمال انسانی به‌شمار می‌آید و پیامبران و اولیای الهی به تناسب درجات ایمان و پرستش و عبادات خالصانه خود در دنیا برای خدای سبحان، در بهشت جاودان الهی، در جایگاه‌های صدق قرار دارند.

همان‌گونه که در سوره مبارک دهر - ملاحظه کردیم - قرآن کریم گواه بر کمال اخلاص و ترس و بیم زهرای مرضیّه از خدای متعال و ایمان بسیار قویّ او به خدا و روز جزاست و رسول اکرم(ص) نیز گواه دیگری بر ایمان آن بانوی دو جهان است آنجا که فرمود: «إِنَّ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِيمَاناً إِلَى مُشَاشِهَا، فَتَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ»[۱۴]؛

خداوند دل و جوارح بدن دخترم را عمیقا سرشار از ایمان ساخته است، و بدین‌سان او همواره در اطاعت و فرمانبرداری خدا به‌سر می‌برد. و درباره عبادت آن حضرت فرمود: هرگاه فاطمه در محراب عبادت در برابر پروردگار خود جل جلاله می‌ایستاد، نورش بر فرشته‌های آسمان پرتوافکن می‌شد همان‌گونه که نور ستارگان سبب روشنایی زمینیان می‌شود، خدای عزوجلّ به فرشتگانش می‌فرماید: ای فرشتگان به فاطمه مهتر کنیزانم بنگرید که چگونه در پیشگاه من به عبادت ایستاده و اعضا و جوارح‌ بدنش از ترس من به خود می‌لرزد، او از صمیم دل به پرستش و عبادت من رو آورده است، شما را گواه می‌گیرم که پیروانش را از آتش دوزخ مصون داشته‌ام[۱۵]. امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید: شب جمعه‌ای مادرم فاطمه را دیدم در محراب عبادت خویش ایستاده و تا سپیده‌دم همواره در رکوع و سجود بود، می‌شنیدم در حق زنان و مردان مؤمن، بسیار دعا می‌کند و آنان را نام می‌برد، ولی در حق خود دعایی نمی‌کند، عرض کردم: مادر! چرا همان‌گونه که برای دیگران دعا می‌کنی در حق خود دعا نمی‌کنی؟ فرمود: پسرم! نخست: همسایگان، سپس اعضای خانه[۱۶].

فاطمه زهرا(س) ساعات پایانی روز جمعه را به دعا اختصاص می‌داد و شب‌های دهه آخر ماه مبارک رمضان را بیدار می‌ماند و همه اعضای خانواده خویش را با عبادت و دعا، به شب زنده‌داری تشویق می‌فرمود. حسن بصری می‌گوید: میان این امّت، فردی نیایشگرتر از فاطمه سراغ ندارد، وی به‌قدری به عبادت می‌ایستاد که پاهای مبارکش متورّم می‌شد[۱۷] و از ترس خدا در نماز، نفسش به‌شماره می‌افتاد[۱۸]. آیا فاطمه(س) در تمام مدت زندگی هیچ‌گاه از محراب عبادت خارج شد؟

آیا زهرای مرضیّه(س) در سراسر زندگی همواره در سجده نبود؟ او با نیک شوهرداری و تربیت فرزندان خویش، خدا را در خانه عبادت می‌کرد و در انجام خدمات عمومی نیز در اطاعت خدا می‌کوشید و او را پرستش می‌نمود، همان‌گونه که با دلجویی از فقراء و محرومان و ترجیح دادن آنها بر خویشتن، خود و اعضای خانواده‌اش به عبادت خدا می‌پرداختند.[۱۹].

مهر و محبّت حضرت زهرا(س)‌

فاطمه زهرا(س) احساس مهر و محبت و علاقه و دلسوزی را از پدر بزرگوار خویش دریافت، وی بیش از همه به پدر عزیز خویش محبّت می‌ورزید، «نسبت به وی دوستی و محبّت و مهر و وفایی خالصانه داشت و وجود مقدس او را بر خویشتن ترجیح می‌داد، اداره امور خانه پدر را بر عهده داشت. آن‌چه را موجب آسایش وی می‌شد، انجام می‌داد و در او آرامش و سکون به وجود می‌آورد، در انجام هر کاری که سبب خشنودی پدر می‌شد، شتاب می‌کرد، آب بر بدن مطهّر پدر می‌ریخت تا حضرت بدنش را شستشو دهد، برای پدر بزرگوار خویش غذا آماده می‌کرد و لباس‌هایش را می‌شست.

افزون بر آن، برای حمل مواد غذایی، آب آشامیدنی، سیراب کردن زخمی‌ها در میدان نبرد، با زنان مسلمان تشریک مساعی داشت، در جنگ احد وقتی دید خونریزی بدن نازنین پدر قطع نمی‌شود، زخم‌های او را مداوا نمود و برای جلوگیری از خونریزی، قطعه حصیری را برگرفت و سوزاند و به خاکستر که تبدیل شد آن را بر زخم بدن پدر نهاد و خون بند آمد... در ماجرای حفر خندق قرص نانی خدمت پدر بزرگوار آورد و تقدیم او نمود رسول خدا(ص) فرمود: «فاطمه جان! چه برایم آورده‌ای؟» عرضه داشت: «قرص نانی است که برای غذای فرزندانم تهیه کرده بودم ولی آرامش نیافتم و آن را خدمت شما آوردم تناول کنی». رسول خدا(ص) فرمود: «دخترم! این قرص نان نخستین خوراکی است که پس از سه روز وارد دهان پدرت می‌شود»[۲۰].

زهرای اطهر(س) توانسته بود خلا عاطفی رسول اکرم(ص) را که در پی از دست دادن پدر و مادرش در اوان زندگی و همسر باوفایش خدیجه کبری در دشوارترین شرایط دوران رسالت الهی و جهاد و مبارزه در راه خدا به وجود آمده بود، جبران نماید.

رفتار مادرانه‌ای که از فاطمه زهرا(س) در مورد پدر بزرگوارش سرمی‌زد و تاریخ به نقل فرازی از آن پرداخته، تأکید دارد که فاطمه(س) توانست در این راستا به موفقیّت بزرگی دست یابد و منبع عاطفی رسول اکرم(ص) را که بی‌تردید در جهت تحمّل دشواری‌های رسالت بزرگش، مددکار آن حضرت بود، یک‌بار دیگر بدو بازگرداند. از همین رهگذر به راز تکرار این جمله بر زبان مبارک رسول خدا(ص) پی می‌بریم که می‌فرمود: «فاطمة امّ أبيها»[۲۱]؛ فاطمه، مادر پدر خویش است.

چرا که رفتار فاطمه را با پدر بزرگوارش رفتاری مادرانه می‌بینیم. پدر دست دختر را می‌بوسد و در بازگشت به مدینه، ابتدا به دیدار زهرا می‌رود، همان‌گونه که در تمام سفرها و جنگ‌هایش، آخرین لحظه با زهرا خداحافظی و از نزد او بیرون می‌رفت. رسول خدا(س) برای سفر خود از این منبع زلال، توشه عاطفی برمی‌گرفت، چنان‌که در رفتار پیامبر اکرم ملاحظه می‌کنیم آن حضرت در حالات گوناگون رنج و گرفتاری و گرسنگی و ورود میهمان، مکرّر بر زهرای خود وارد می‌شد. فاطمه نیز در مقابل چونان مادری نسبت به فرزندش، از وجود مقدس پیامبر مراقبت می‌کرد و او را در آغوش می‌گرفت و از رنج و ناراحتی‌اش می‌کاست و به خدمتگزاری او می‌پرداخت و از وی اطاعت می‌کرد.[۲۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مانند کوثر؛ احزاب، آیه تطهیر؛ آل عمران، آیه مباهله؛ شورا، آیه ۲۳. برای اطلاع بیشتر ر.ک: تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۲۴؛ ج۸، ص۸۵؛ کشاف، ج۴، ص۱۹۷؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۴۱۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۴.
  2. فرائد السمطین، ج۲، ص۶۸؛ مقتل الحسین، ص۱۰۰.
  3. ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ «خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
  4. شیخ صدوق، امالی، ص۴۸۶.
  5. مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم ص ۱۲۰.
  6. ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «بی‌گمان مؤمنان رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱.
  7. مناقب، ج۳، ص۳۸۹.
  8. امالی، ص۱۱۳.
  9. مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم ص ۱۱۳.
  10. اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.
  11. اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.
  12. اهل البیت، ص۱۳۷.
  13. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۴۳.
  14. بحار الانوار، ج۴۳، ص۵۶- ۵۸.
  15. امالی صدوق مجلس ۲۴، ص۱۰۰.
  16. بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۱- ۸۲.
  17. بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۴.
  18. اعلام الدین، ص۲۴۷؛ عدة الداعی، ص۱۵۱.
  19. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۵۱.
  20. اهل البیت، ص۱۴۱- ۱۴۲.
  21. اسد الغابه، ج۵، ص۵۲۰؛ استیعاب، ج۴، ص۳۸۰.
  22. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۵۳.