نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۶ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
فرماندهان سپاهامام مهدی(ع) چه کسانی هستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
« در روایات، نام افرادی را میبینیم که یا عملیات نظامی خاصی و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان به آنان نسبت داده شده است. در این قسمت به نامها وعملکرد برخی از آنان اشاره میکنیم:
حضرت عیسی(ع):امیرمؤمنان(ع) در خطبهای میفرماید: "... آن گاه مهدی(ع)، حضرت عیسی(ع) را به جانشینی خود، در عملیات تهاجمی علیه دجال برمیگزیند. حضرت عیسی(ع) برای یافتن و سرکوبی دجال حرکت میکند. دجال که همه جهان را در سلطه خود دارد وکشاورزی ونسل بشری را نابود کرده است، مردم را به خویش میخواند وهر کس او را بپذیرد، مورد لطف قرار میگیرد واگر خودداری ورزد، او را میکشد. سراسر جهان، جز مکه، مدینه و بیت المقدس را درهم نوردیده است وهمه فرزنداننامشروع از شرق وغرب جهان پیرامونش گرد آمدهاند. دجال به سوی حجاز حرکت میکند و حضرت عیسی(ع) در گردنه "هرشا" به او میرسد وفریادی هولناک بر او میکشد وضربهای سخت بر او فرود میآورد واو را در شعلههای آتش ذوب میکند؛ آن سان که سرب در آتش ذوب میشود"[۱]. فرود آوردن ضربهای که ذوب شدن دجال را در پی دارد، شاید در اثر به کارگیری مدرنترین سلاحهای آن روز باشد وممکن است حکایت از اعجازحضرت عیسی(ع) کند. در ویژگی حضرت عیسی(ع) آمده است: او چنان اُبّهتی دارد که چون دشمن او را میبیند، به یاد مرگ میافتد؛ چنان که گویی عیسی قصد جانش را کرده است[۲].
عقیل و حارث:حضرت علی(ع) میفرماید: "... حضرت مهدی(ع) لشکر را حرکت میدهد تا آن که وارد عراق میشود؛ در حالی که سپاهیان، پیشاپیش وپشت سر او حرکت میکنند وفرمانده نیروهای پیشرو، مردی به نام عقیل است و فرماندهیسپاهیان پشت سر را مردی به نام حارث عهده دار است"[۹].
«در روایات، نام افرادی را میبینیم که یا عملیات نظامی خاصی و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان به آنان نسبت داده شده است، که به نام و عملکرد برخی از آنان اشاره میکنیم:
حضرت عیسی (ع): امیر مؤمنان علی (ع) در خطبهای میفرماید: "... آنگاه مهدی (ع)، حضرت عیسی را به جانشینی خود، در عملیات تهاجمی علیه دجال برمیگزیند... عیسی (ع) در گردنه "هرشا" به او میرسد و فریادی هولناک بر او میکشد و ضربهای سخت بر او فرود میآورد و او را در شعلههای آتش ذوب میکند؛ آنسان که سرب در آتش ذوب میشود"[۱۹].
عقیل و حارث: حضرت علی (ع) میگوید: "... حضرت مهدی (ع) لشکر را حرکت میدهد تا آنکه وارد عراق میشود؛ در حالی که سپاهیان، پیشاپیش و پشت سر او حرکت میکنند و فرمانده نیروهای پیشرو، مردی به نام "عقیل" است و فرماندهیسپاهیان پشت سر را مردی به نام "حارث" عهدهدار است"[۲۳].
«در برخی روایات، از وی بهعنوان یکی از فرماندهان سپاهحضرت مهدی (ع) نام برده شده است.امام صادق (ع) فرمود: "جبیر بن خابور، گنجینهدار معاویه بود. او مادرپیری داشت که در شهر کوفهزندگی میکرد. روزی جبیر به معاویه گفت: دلم برای مادرم تنگ شده است؛اجازه بده تا از او دیدار کنم تا کمی از حقوقی که بر گردن من دارد، ادا کنم. معاویه گفت: در شهر کوفه چه کار داری؟ در آنجا مرد جادوگری به نام علی بن ابی طالب است و اطمینان ندارم که تو را نفریبد. جبیر گفت: من با علی کاری ندارم. من میخواهم به دیدار مادرم بروم و حقّ او را به جا آورم. جبیر پس از کسب اجازه عازم سفر شد. انگاه که به شهر کوفه رسید، چون امیر المؤمنین (ع) پس از جنگ صفین، پیرامون شهر کوفه دیدهبان گماشته بود و رفتوآمدها را کنترل میکردند، دیدهبانان او را دستگیر کردند و به شهر آوردند. حضرت علی (ع) به او فرمود: "تو یکی از گنجینههای خداوندی. معاویه به تو چنین گفته است که من جادوگر هستم". جبیر گفت: سوگند به خدا که چنین گفته است. حضرت فرمود: "تو مالی همراه داشتهای که مقداری از آن را در منطقه عین التمر به خاک سپردهای". جبیر این مطلب را نیز تصدیق کرد. سپس امیر مؤمنان (ع) به امام حسن (ع) دستور داد تا از وی پذیرایی کند. روز بعد، علی (ع) به یاران خود فرمود: "این شخص در جبل الاهواز به همراه چهار هزار نفر در حالی که سلاحها را از نیام کشیدهاند، منتظرند تا قائماهل بیت ما ظهور کند. آنگاه این شخص، همراه حضرت و در رکابش با دشمنان خواهد جنگید[۲۸]»[۲۹].]]]]
↑ابن حمّاد، فتن، ص ۸۴؛ ابن المنادی، ص ۴۷؛ دارمی، سنن، ص ۹۸؛ عقد الدرر، ص ۱۲۶؛ ابن طاووس، فتن، ص ۴۹
↑الایقاظ من الهجعه، ص ۲۶۶؛ ر. ک: کشی، اختیار معرفة الرجال، ص ۲۱۷؛ ابن داود، رجال، ص ۲۰۶. امام باقر(ع) میفرمود: "گویا عبدالله بن شریک عامری را میبینم که عمامه مشکی بر سر نهاده، دو طرف عمامهاش بین شانه هایش افتاده، با سپاهی چهار هزار نفری پیش روی قائم ما از دامنه کوه بالا میروند وهمواره تکبیر میگویند". الایقاظ من الهجعه، ص ۲۶۶؛ ر. ک: بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۶۷؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۶۱
↑خرائج، ج ۱، ص ۱۸۵؛ بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۲۹۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث ۲: ۱۱۸. درباره جبیر بن خابور با وجود پژوهش فراوان در کتاب های شیعه وسنّی جز مطلب زیر، مطلب دیگری یافت نشد. امام صادق (ع) فرمود: «جبیر بن خابور، گنجینه دار معاویه بود.او مادر پیری داشت که در شهر کوفه زندگی می کرد. روزی جبیر به معاویه گفت: دلم برای مادرم تنگ شده است؛ اجازه بده تا از او دیدار کنم تا کمی از حقوقی که بر گردن من دارد، ادا کنم. معاویه گفت: در شهر کوفه چه کار داری؟ در آن جا مرد جادوگری به نام علی بن ابی طالب است واطمینان ندارم که تو را نفریبد. جبیر گفت: من با علی کاری ندارم. من می خواهم به دیدار مادرم بروم وحقّ او را به جا آورم. جبیر پس از کسب اجازه عازم سفر شد. آن گاه که به شهر کوفه رسید چون امیرالمؤمنین (ع) پس از جنگ صفین پیرامون شهر کوفه دیده بان گماشته بود ورفت وآمدها را کنترل می کردند دیده بانان او را دستگیر کردند وبه شهر آوردند. علی (ع) به او فرمود: «تو یکی از گنجینه های خداوندی. معاویه به تو چنین گفته است که من جادوگر هستم». جبیر گفت: سوگند به خدا که چنین گفته است. حضرت فرمود: «تو مالی همراه داشته ای که مقداری از آن را در منطقه عین التمر به خاک سپرده ای». جبیر این مطلب را نیز تصدیق کرد. سپس امیرمؤمنان (ع) به امام حسن (ع) دستور داد تا از وی پذیرایی کند. روز بعد علی (ع) به یاران خود فرمود: «این شخص در جبل الاهواز...(ادامه مطلب در متن کتاب است)
↑حصینی، الهدایه، ص ۳۱؛ ارشاد القلوب، ص ۲۸۶؛ حلیة الابرار، ج ۲، ص ۶۰۱. (افراد دیگری هم چون: داو رق ونجم بن اعین، حمران بن اعین ومیسر بن عبدالعزیز هستند که در روایات، به زنده شدن دوباره آنان وحضورشان در زمام امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف. اشاره شده است که مادر بخش آینده به آن اشاره خواهیم کرد