التقاط
التقاط عبارت است از افزودن مفاهیم و دیدگاههای ناسازگار، به معارف و آموزههای اسلامی در اندیشه و عمل و جریان التقاط در برابر جریان نابگرایی در اندیشه است. اسلام با تفسیر به رای و التقاط مخالف است و برداشتهای التقاطی و نادرست را زمینه انحراف فکری و قلبی می داند. فهم نادرست از دین زمینه پیدایش التقاط علمزدگی، تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیادهروی در عقلگرایی در تفسیر از عوامل التقاط است و زمینه مهم تحریف، به ویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویلهای بیجا می شود.
مقدمه
گروهی از فلاسفه قدیم اندیشههایی را از مکاتب مختلف فلسفی برمیگرفتند و به هم میآمیختند و از آن میان فلسفهای میآفریدند. اینان را "التقاطیون" و کار آنان را "التقاط" خواندهاند[۱].[۲]
در روزگار معاصر، برخی روشنفکران که به ظاهر شیعهاند، آمیزهای از باورهای اسلامی و پارهای گرایشهای فکری مانند گرایشهای اومانیستی، مارکسیستی و اگزیستانسیالیستی را فراهم آورده و مدعیاند که تفسیر درستِ آموزههای اسلامی همین است. آسیبی که چنین اندیشههایی به آموزههای اسلامی وارد میسازند، بیشتر از اندیشههای مکاتب ضد اسلامی است. پیامبر (ص) برای محفوظ ماندن دین اسلام از چنین خطرهایی، سفارش فرموده است که مسلمانان همواره با قرآن و عترت همراه باشند[۳].[۴]
معناشناسی
التقاط از ریشه «لقط» به معنای پیداکردن چیزی بدون جستجو و طلب است[۵] و در قرآن کریم نیز به همین معنا آمده است[۶]. التقاط را یافتن و گردآوری مطالب پراکنده از علوم مختلف[۷] و گرفتن بخشی از سخن و گفتار کسی[۸] نیز معنا کردهاند. التقاط در اصطلاح به دستچین کردن خودسرانه عقاید و اندیشههای ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته میشود[۹] و جریان التقاط در برابر جریان نابگرایی در اندیشه مطرح میشود[۱۰].
التقاط دینی به درآمیختن آموزههای غیردینی با اصول دینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر میکند[۱۱]. درآمیختن اندیشه اسلام با تفکر سوسیالیسم ـ مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، لیبرالیسم، اندیشههای کهن در ایران پیش از اسلام، اندیشههای مرتاضانه و صوفیمنشانه هندی با اصول تفکر افلاطونی و ارسطویی همه به نوعی التقاط در اسلام است[۱۲].
«تفسیر به رأی» و «بدعت»، از واژههای مرتبط با التقاط هستند. تفسیر به رأی، به معنای بیان و تفسیر قرآن و موضوعات مختلف، مطابق با میل و سلیقه شخصی و هوای نفس[۱۳]، یکی از مصادیق التقاط است[۱۴]؛ چنان که «بدعت» به معنای رسم تازه و آیین نوپیدا[۱۵] و افزودن چیزی به دین یا کاستن چیزی از آن[۱۶] و نتیجه اجتهاد به رأی و برداشتهای التقاطی از منابع دینی[۱۷] است[۱۸].
پیشینه تاریخی
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، پیشرفتهای نظامی گسترده مسلمانان در مناطق ایران و روم و مسلمان شدن مشرکان و احبار و رهبانان، موجب رواج اندیشههای متفاوت میان مسلمانان شد[۱۹]. نخستین کسانی که با ادعای مسلمانی و تظاهر به اسلام، افکار انحرافی و اسرائیلیات را وارد فرهنگ و متون اسلامی کردند، یهودیان بودند[۲۰]. اوجگیری قدرت خلفای اموی و تمایل حکومت برای عرضه تفکراتی که موجب تقویت امویان میشد، اندیشههای مخالف اسلام را رواج داد[۲۱] و پس از آن، گسترش نهضت ترجمه (دوره عباسیان)، سبب نفوذ بیشتر اندیشههای دیگر ادیان و مذاهب و ترویج آن میان مسلمانان شد[۲۲].
در سدههای اخیر نیز مذاهب مختلف اسلامی از جمله برخی پیروان مذهب شیعه، مصون از افکار التقاطی نبودهاند[۲۳].
در دوران معاصر و با شکلگیری مکاتب کمونیستی، لیبرالیستی و مادیگرایانه و مانند آن، روشنفکران و دانشمندان ایرانی، باب دیگری از اندیشه را تجربه کردند[۲۴]. برخی از این اندیشمندان ریشه انحطاط مسلمانان را شرایط فرهنگی و معرفتی و نوع نگاه به مبانی و آموزههای اسلام و تفکیک میان دین و دنیا دانستهاند[۲۵] و غفلت از آموزههایی مانند مبارزه و جهاد در اسلام را سبب توجه به مکاتب کمونیستی و ماتریالیستی برای پیدا کردن راه و رسم مبارزه برشمردهاند[۲۶].
اصطلاح التقاط در ادبیات علمی، فلسفی و فرهنگی ـ اجتماعی معاصر، پیشینهای حدود نیم قرن دارد و اصطلاح «مکتب التقاطی» و «التقاط فکری» در دهه پنجاه هجری شمسی در ادبیات فکری سیاسی ایران رواج یافت[۲۷].
گروههای التقاطی مدعی رویکرد دینی و مذهبی با ارائه دیدگاههای تند و افراطی از اسلام و قرآن در صدد جذب جوانان و دانشگاهیان برمیآیند. برخی از مهمترین ویژگیهای آنان، تفسیر به رأی و تفسیر بدعتگونه از قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه است. این گروهها با بهرهگیری از احساس وظیفه عمومی در مورد گسترش قرائت مبارزهجویانه از دین، تلاش میکنند با ادبیات سیاسی ـ مذهبی و با نگاهی التقاطی و متأثر از مکتبها یا نحلههای بیگانه فلسفی و ایدئولوژیک، به تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی بپردازند[۲۸].[۲۹]
التقاط از نگاه اسلامی
از نگاه قرآن کریم اسلام دینی کامل[۳۰] و مبرا از هر کم و فزونی[۳۱] است؛ از این رو اسلام ضمن ارزش دادن به اجتهاد صحیح و دارای مبانی اصولی و چارچوب مشخص[۳۲] و ارجگذاری به تعمق و تعقل[۳۳]، با بدعت در دین[۳۴]، تفسیر به رأی[۳۵] و التقاط[۳۶] مخالف است. قرآن کریم التقاط و آمیختن حق با باطل را امری ناپسند شمرده و از آن نهی کرده[۳۷] و زمینه پیدایش افکار و برداشتهای التقاطی و نادرست را انحراف فکری و قلبی دانسته است[۳۸]. پیامبر اسلام(ص) نیز برای حفظ خلوص دین و جلوگیری از گمراهی امت، به تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) امر کرد[۳۹]. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز منشأ اختلافها و درگیریها و فتنهها در جامعه اسلامی را احکام ساختگی و التقاط و آمیختن باطل با حق دانسته است[۴۰]. همین آمیختگی حق و باطل مذاهب، فرقهها و مکاتب کلامی متعدد و متضاد را پدید آورده است[۴۱].
از سوی دیگر، عالمان دینی نیز همواره به تحریف و انحراف در اصول و مبانی دین حساس بودهاند و با تلاش علمی و فرهنگی، جامعه را از هجوم موجهای سهمگین تحریفگران، دور داشتهاند و از اسلام ناب دفاع کردهاند[۴۲].[۴۳]
خاستگاه و عوامل التقاط
فهم دین بدون معیار و مرجع قابل اعتماد، زمینهساز ورود هرگونه تعبیر و تفسیری به حوزه دینشناسی است و مقوله التقاط از همین جا روی مینماید[۴۴]. مهمترین عوامل التقاط در مکاتب فکری، پیشداوری در خصوص متون دینی، بدون رعایت ضوابط و شرایط تفسیر متن[۴۵]، علمزدگی و تفسیر علمی و دلبستگی افراطی به دانش جدید، زیادهروی در عقلگرایی در تفسیر متون دینی، نفوذ اندیشههای بیگانه و هجوم سنگین تفکر غرب در قرن چهاردهم هجری و تضعیف شدید باورهای دینی در میان مسلمانان[۴۶] است.
اندیشمند اسلامی علت پیدایش دیدگاه التقاطی جدید در مورد مذهب و تفسیر مادی از اسلام را سابقه تاریخی نگرش تکبعدی به اسلام دانسته و فروکاستن همه ابعاد اسلام به مادیت را واکنشی در برابر نظرات افراطی گذشتگان ارزیابی کرده است که ابعاد مادی جهان و انسان را به فراموشی سپردند و با تفسیر ماورایی تمامی ابعاد وجود، همه مفاهیم اسلام را به معانی عرفانی و معنوی تفسیر کردند[۴۷].
تعریف درست از اسلام ناب و اصیل و مبتنی بر جهانبینی و آموزههای اسلام، سبب شناخت بهتر جریانهای التقاطی میشود. از دیدگاه ایشان اسلام ناب در برابر انواع متفاوتی از اسلام قرار دارد. ایشان با تبیین اسلام آمریکایی و ذکر ویژگیهای آن در برابر اسلام ناب، تفکرات اسلامی مبتنی بر سرمایهداری و اشرافیت یا مقدسنماهای حوزه و دانشگاه و تلاش آنان را برای جایگزین کردن این اسلام به جای اسلام ناب نقد کرده و این تفکرات را التقاطی خوانده است[۴۸].[۴۹]
التقاط از آسیبهای معرفت دینی
منطق فهم دین و معرفت دینی، دارای آفتها و آسیبهایی است که باعث سوء فهم و انحراف در فهم دین میگردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، سخن گفتن از آفات و آسیبهای معرفت دینی است[۵۰]. از جمله این آسیبها «التقاط» است.
التقاط و غربزدگی و تربیت بر اساس الگوهای غربی از جمله آسیبهای برآمده از جنبشهای موسوم به روشنفکری است که متأسفانه بسیاری دچار آن هستند. جریانی که با عدم آشنایی عمیق با دین و با بهرهبرداری از معلومات غربی از دین و معارف دینی سخن میگوید، تلاش دارد به نام نوآوری در دین بدعت ایجاد کند و دین را عصری و آن را با مدرنیته منطبق و هماهنگ و از حقیقت خود خالی کند. «راه مقابله با این آسیب توجه به معارف عقلی اسلام به ویژه فلسفه صدرایی و مهمتر انس با معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است»[۵۱].[۵۲]
پیامدهای جریانهای التقاطی
اقبال جریانهای فکری گوناگون به مطالعات قرآنی در ایران معاصر، با اینکه به ظهور شخصیتهای بزرگ قرآنی و تولید آثار برجسته منجر شد؛ در عین حال به رونق پدیده التقاط در حوزه اندیشه دینی نیز کمک کرد و روشنفکران ایدئولوژیگرا، در نتیجه نفوذ اندیشههای ماتریالیستی، سازگاردانستن اسلام با سوسیالیسم و شیفتگی در برابر مارکسیسم به عنوان علم مبارزه، به التقاط انقلابی ـ مارکسیستی روی آوردند[۵۳].
بهنظر برخی از اندیشمندان، تجددگرایی افراطی - که عبارت بود از «آراستن اسلام به آنچه در اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه در اسلام هست»؛ تا اسلام باب طبع زمانه شود - آفت بزرگی برای نهضت است و پیشگیری از آن ضرورت دارد[۵۴]. از نظر وی خطر مکتبهای التقاطی همانند زیان مکتبهای معارض اسلام، یا حتی بیشتر از آنهاست[۵۵] و التقاطیها دانسته یا ندانسته در خدمت استعمارند[۵۶]. زمینه مهم تحریف، به ویژه تحریف متون دینی و تفسیر و تأویلهای بیجا از آن، جهل و نادانی مردم به این متون است و شناخت راههای مغالطه و تحریف، برای دورماندن از فریب آن، لازم به نظر میرسد[۵۷].
ضرر کسانی را که با چهره دوست و به نام اسلام، از قرآن تفسیر به رأی میکنند و تفکرات خود را به اسلام نسبت میدهند، به مراتب بیش از زیان دشمنان ظاهری مانند امریکا است[۵۸] و تصویری که این گروهها از اسلام ارائه میدهند، موجب بدنامی اسلام خواهد بود[۵۹].
مقابله با جریان التقاط، محدود به مرزهای ایران نبود و اندیشمندان دیگری نیز در دیگر کشورهای اسلامی، در برابر آن موضع گرفتند. علما مبارزه با گروههای کمونیست پس از انقلاب عراق در قالب تألیف کتاب و مقاله، صدور فتوا و سخنرانی صورت گرفت[۶۰].[۶۱]
گشایش باب اجتهاد و نظر
علمای شیعه در عین اینکه مردم را - در طول تاریخ - از پدیده التقاط و جریانهای التقاطی برحذر میداشتند، باب اجتهاد را همواره باز میدانند و معتقد بوده و هستند دیدگاههای اجتهادی و فقهی در زمینههای مختلف، هرچند مخالف یکدیگر باشند، باید آزادانه عرضه شوند و کسی حق جلوگیری از آنها را ندارد[۶۲].
دانشمندان مکتب اهل بیت (ع) همیشه از اندیشههای مختلفی که بر اساس نیت پاک و عواطف و احساسات معنوی و عرفانی ابراز میشوند، استقبال کرده و هیچگاه - همانند برخی از ادیان و مذاهب - بدون دلیل توجیهکنندهای بر آنها برچسب التقاط و انحراف نزدهاند و اگر انحرافی را دیدند با بیانی آکنده از محبت و دوستی با آن برخورد کرده و راه درست را نشان میدادند. بیشک اگر راهی غیر از این دنبال شود، منجر خواهد شد به اینکه جوانان و افراد بیاطلاع یا غیر متخصص جامعه به گروههای انحرافی گرایش پیدا کنند که گناه آن کمتر از التقاط نیست[۶۳].[۶۴]
منابع
پانویس
- ↑ سیر حکمت در اروپا، ۷۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۹۰.
- ↑ صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۶۳؛ شهید مطهری افشاگر توطئه، ص۲۸۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۹۰.
- ↑ زمخشری، ج۳، ص۲۰۹؛ ابن اثیر، ج۴، ص۲۶۴.
- ↑ قصص، ۸؛ یوسف، ۱۰.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۲۲؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۵۲۸.
- ↑ دهخدا، ج۲، ص۲۷۲۶.
- ↑ آقا بخشی، علی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۷۸.
- ↑ اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳.
- ↑ نوایی، علی اکبر، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ص۳.
- ↑ اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳.
- ↑ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۳، ص۱۸۱۴؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۴۰.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ دهخدا، ج۳، ص۳۸۵۸.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، ج۱۶، ص۱۰۱.
- ↑ مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ج۳، ص۴۵.
- ↑ ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۴.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، آسیبشناسی جامعه دینی، ص۳۰ – ۳۲.
- ↑ دیاری، محمدتقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ص۹۰-۹۱.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص۴۳۶.
- ↑ هولت، پی. ام و دیگران، تاریخ اسلام کمبریج، ترجمه تیمور قادری، ج۲، ص۱۹۷۳- ۱۹۸۷.
- ↑ زاهد زاهدانی، سید سعید، بهائیت در ایران، ص۸۷-۹۷ و ص۱۱۴- ۱۱۵.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، آسیبشناسی جامعه دینی، ص۶۵.
- ↑ بازرگان، مهدی، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ج۸، ص۲۵۰-۲۵۸.
- ↑ بازرگان، مهدی، مجموعه آثار مهندس بازرگان، ج۸، ص۳۰۹.
- ↑ اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۳-۱۳۴.
- ↑ روزی طلب، محمد حسن، ترکیب التقاط و ترور، ص۲۸-۲۹.
- ↑ ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص۱۷۴.
- ↑ مائده، ۳.
- ↑ جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۴۵۷.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۷-۱۶۸.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۶، ص۸۷۷.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، ص۱۰۲.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۴۰.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۲۴۴.
- ↑ بقره، ۴۲؛ آل عمران، ۷۱.
- ↑ آل عمران، ۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۴.
- ↑ حق پناه، رضا، دگراندیشان و نگرههای التقاطی، ص۱۲۰.
- ↑ میری، سیدعباس، دغدغهها و حساسیتهای شهید مطهری، ص۲۲۹.
- ↑ ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۵.
- ↑ نوایی، علی اکبر، التقاط، ویژگیها و پیامدها، ص۳.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، آسیبشناسی جامعه دینی، ص۲۱۴.
- ↑ اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۳۵ – ۱۳۷.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۰، ص۴۵۹ و ج۱۱، ص۲۱۷.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۱۱، ۸۷-۸۸، ۱۲۰، ۱۳۷ و ۱۴۵.
- ↑ ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۶.
- ↑ لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۱۰۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۷۰ و ۲۱/۲/۱۳۷۲ و ۲۸/۱۲/۱۳۷۷ و ۱۲/۱۲/۱۳۸۰ و ۶/۲/۱۳۸۳ و ۱۷/۳/۱۳۷۳.
- ↑ لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۱۰۸.
- ↑ اکبری جدی، صابر، تبارشناسی جریان التقاط در مطالعات تفسیری معاصر ایران، ص۱۵۲.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۸۸.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۱۷۷.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، ص۲۴۸.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۵، ص۱۲۰ و ج۲۲، ص۲۰۰-۲۰۲.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۸، ص۱۴۳ و ج۱۱، ص۶۷-۶۸.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۱، ص۶۸.
- ↑ تبرائیان، صفاءالدین، احیارگر حوزه نجف، زندگی و زمانه آیتالله العظمی حکیم، ص۳۵۳- ۳۶۴.
- ↑ ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۷.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۱۷۷.
- ↑ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۹۸- ۹۹.
- ↑ ناصری، مسلم، مقاله «التقاط»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۱۷۸.