امنیت فردی
امنیت فردی مصونیت و حرمت یک شخص از تعرض و تجاوز به حقوق مشروعش، اعم از جان، مال، آبرو و آزادی است. دین اسلام برای فرد در مقابل تجاوز جامعه، دولت یا هر گروهی دیگر، ارزش زیادی قایل است؛ به گونهای که ارزش جان یک فرد را برابر با ارزش جان همه انسانها قلمداد کرده است. با تتبع در فقه به گزارههایی دست مییابیم که ناظر بر رفع تهدید امنیت فرد یا تأمین آن هستند؛ نظیر حفظ کرامت انسان، نیل به حیات طیبه و قرب الهی و تحقق نظام عدل در جامعه.
مقدمه
فرد واحدی تقسیمناپذیر در کاربرد مفهوم امنیت است؛ از این رو امنیت فردی نقطه عزیمت برای تحلیلهای گستردهتر از امنیت است. نکته مهم اینکه دولت منشأ اصلی تهدید افراد و نیز امنیت افراد قلمداد میشود؛ در مقابل افراد نیز علت اصلی و نیز منشأ برخی محدودیتها برای فعالیتهای دولتاند که برای تأمین امنیت انجام میدهد؛ بنابراین با توجه به اینکه افراد منبع اولیه ناامنی یکدیگر هستند، مسئله امنیت فردی ابعاد گستردهتر اجتماعی و سیاسی مییابد[۱].
از سوی دیگر بسیاری از احکام فقهی ناظر بر بر فرد و حقوق اوست و حتی مصالح خمسه که احکام شرعی تابعی از آنهاست، در وهله نخست ناظر بر تکالیف و حقوق فرد است؛ از این رو لازم است افزون بر انواع امنیت، امنیت فردی نیز از منظر فقه بررسی شود. امنیت فردی، مصونیت و حرمت یک شخص از تعرض و تجاوز به حقوق مشروعش، اعم از جان، مال، آبرو و آزادی است؛ یعنی حقوق و حریم خصوصی او نقض نشود و اختیار و آزادی فردی او سلب نگردد. آنچه امنیت فردی افراد یک جامعه را تهدید میکند، رفتار خشونت آمیز، ضدبشری، توهینآمیز، بدجنسی و بیتفاوتی درباره همنوعان است[۲].
اسلام برای فرد در برابر جامعه، دولت یا گروهها، ارزش بسیاری قایل است و ارزش جان یک فرد را مساوی ارزش جان همه انسانها قلمداد میکند[۳]. بر همین اساس است که در تعالیم و روایات اسلامی، تضمین حرمت افراد، از جمله حفظ آبروی آنها، یک ارزش به شمار میرود: «باید دورترین مردم از تو و مبغوضترین آنان نزد تو کسی باشد که پیوسته در پی عیب مردمان است؛ همانا در مردم لغزشهایی است که حاکم از هر کس دیگر به پوشانیدن آن سزاوارتر است. پس در جستجوی امور پنهان مباش، وظیفه تو پاک کردن ظواهر است و این پروردگار است که بر آنچه از تو نهان است، حکم میکند. پس تا آنجا که میتوانی، عیب را بپوشان تا خداوند نیز آنچه را دوست داری از مردم مخفی بماند، بپوشاند»[۴].[۵].
گزارههای فقهی ناظر بر عوامل تولید و حفظ امنیت فردی
خداوند در قرآن کریم، امنیت را در همه ابعادش به صالحان و کسانی که مرتکب ظلم نشدهاند، اختصاص داده است: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۶] در واقع ایمان مؤمنان، انجام اعمال صالح، مقتضی رعایت امنیت فردی و اجتماعی افراد و پرهیز از تعرض و تعدی به حقوق آنان است. این عدم تعدی و تعرض حتی از سوی خدای متعال نیز اعلام شده است: ﴿أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى﴾[۷].
با تتبع در مباحث گوناگون فقه میتوان گزارههای پرشماری استخراج کرد که ناظر بر تولید و حفظ امنیت فردی هستند؛ مانند انجام واجبات و ترک محرمات، حفظ کرامت انسان، نظام عدل، مکلف مؤمن و نهاد قضا. در اینجا به برخی از این گزارههای مهم میپردازیم.
- حفظ کرامت انسان: در آموزههای اسلامی بر کرامت، شرف و آبروی انسان تأکید بسیاری شده و تنقیص او از جانب افراد، گروهها و حکومت تقبیح گردیده است. خداوند در قرآن کریم تصریح میکند به انسان کرامت و شخصیت والا عطا کرده: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾[۸]. به طور کلی ضرورت حفظ کرامت انسان و حرمت تضییع آن با هر ابزار و رفتار و کلامی[۹] از راههای تأمین امنیت فردی انسان قلمداد میشود. حرمت خودکشی و انتحار در فقه[۱۰] یا حق اولیای دم در قصاص یا دریافت دیه از قاتل یا ضارب[۱۱]، از باب حفظ کرامت انسان است.
- مکلف مؤمن: ذکر و یاد خدا[۱۲] و انجام عبادات و تکالیف عبادی (نماز[۱۳] و روزه)[۱۴]، مالی (خمس و زکات)[۱۵] و... که شارع مقدس تشریع فرموده، موجب آرامش روحی و روانی شخص مکلف میشود، بهویژه وقتی خداوند و رسولانش پاداشهای بیکران اخروی را به مکلف متدین نوید میدهند. به عبارتی مکلف با انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات و رفتار در چارچوب این قواعد دینی، امنیت خویش را با حفظ جان، مال و آبرو تأمین میکند[۱۶].
- عوامل دیگر:
- حکومت عادل: با توجه به تعریف حکومت عادل در فقه شیعه، این نوع حکومت در راستای اجرای احکام اسلامی و مقاصد شرعی از جمله حفظ جان، مال و آبروی افراد مکلف عمل میکند[۱۷]؛ به بیان دیگر فرد در سایه حکومت عادل، از جان، مال و عرض خود ایمن است و در صورتی که این سرمایههایش به مخاطره بیفتد، حکومت عادل با اجرای احکامی همچون جهاد، مرابطه، قصاص، دیه، رد اموال، حدود و تعزیرات به دفاع از او در برابر مهاجم ظالم داخلی یا خارجی میپردازد[۱۸].
- نهاد قضا: صیانت از حقوق مادی و معنوی انسان مسلمان و اتباع نظام اسلامی، یکی از مسائل مهم «کتاب القضا» در فقه است. در تاریخ اسلام، نهاد قضا با هدف تأمین حقوق مسلمانان و جلوگیری از دستاندازی متجاوزان به این حقوق از جمله امنیت شکل گرفت. در «کتاب القضا» به کیفیت دادرسی شکایت مردم و ا و احقاق حقوقشان پرداخته شده است[۱۹].[۲۰]
گزارههای فقهی ناظر بر عوامل تهدید امنیت فردی
مهمترین عامل تهدید امنیت فرد، دولت است؛ از این رو اگر دولت جائر و ستمگر باشد قطعاً تهدید اساسی برای امنیت فرد خواهد بود. البته افراد و گروههای اجتماعی نیز در تهدید امنیت فرد نقش دارند. با واکاوی در ابواب و مباحث فقهی میتوان گزارههای گوناگونی ناظر بر تهدید امنیت فرد را استخراج نمود؛ از جمله ظلم، معصیت، تجاوز به حریم حقوق دیگران، افساد، ایذاء، تجسس، غیبت، تهمت، تصرف ناحق مال (غصب)، مکلف عاصی، حکومت جائر و... .
در میان عوامل تهدیدکننده، حکومت از جایگاه مؤثری برخوردار است. اصولاً همواره حکومتها میتوانند به بزرگترین تهدیدکننده امنیت فرد تبدیل شوند؛ در صورتی که جائر و طاغوت باشند. حکومت جائر به دلیل پیروی از شهوات و غضب، با قتل نفس، غصب مال، تباه کردن موقعیت و آبروی فرد و... موجب از بین رفتن امنیت فردی میشود[۲۱].[۲۲]
منابع
پانویس
- ↑ باری بوزان، مردم، دولتها و هراس، ص۵۱.
- ↑ احمد جهان بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۵۱.
- ↑ سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ «وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ»، سیدرضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت، ص ۴۳.
- ↑ «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.
- ↑ «من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ مرتضی انصاری، مکاسب، ج۱، صص ۳۳۶ و ۳۴۲؛ ج۲، ص۱۲-۱۱؛ شهید ثانی، کشف الریبه، ص۵۱؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۳۶؛ محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۴، ص۲۷؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، صص ۵۴۶ و ۵۷۲.
- ↑ حسینعلی منتظری، مجازاتهای اسلامی و حقوق بشر، ص۹۱.
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۰؛ علامه حلی، تبصره المتعلمین، ص۱۹۳؛ شهید اول، اللمعه الدمشقیه، ص۲۶۷؛ مقداد بن عبدالله سیوری حلی، التنقیح الرائع، ج۴، ص۴۰۱؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج۱۵، ص۶۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۹، ص۵؛ احمد نراقی، رسائل و مسائل، ج۱، بخش دوم، ص۳۸۳؛ محمد جواد مغنیه، فقه الإمام الصادق(ع)، ج۶، ص۳۰۶؛ سید روح الله موسوی خمینی، تحریر الوسیله ج۲، ص۵۰۸؛ سید محمد صدر، ما وراء الفقه، ج۹، ص۳۱۷؛ سید محمد سعید حکیم طباطبایی، منهاج الصالحین، ج۳، ص۲۷۳.
- ↑ سوره رعد، آیه ۲۸؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، دایره المعارف فقه مقارن، صص ۴۰۸ و ۴۱۳.
- ↑ محمد باقر حکیم، نقش اهل بیت(ع) در بنیانگذاری جماعت صالحان، ج۸، ص۱۵۹.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، دایره المعارف فقه مقارن، صص ۲۸۶ و ۵۴۶.
- ↑ محمد ابراهیم جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص۳۲۹.
- ↑ شهید اول، القواعد و الفوائد، ج۱، ص۳۸.
- ↑ احمد نراقی، عوائد الایام، عائده ۵۴، ص۵۳۹؛ سیدروح الله موسوی خمینی، البیع، ج۲، ص۶۲۳؛ جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج۷، ص۱۴۵-۱۴۶.
- ↑ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۷-۸؛ سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، فقه القضاء، ج۱، ص۹-۱۰؛ میرزا جواد تبریزی، أسس القضا و الشهاده، ص۱۳۳.
- ↑ نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت، ص۴۷ ـ ۴۹.
- ↑ محمد حسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله، ص۴؛ سید حسین طباطبایی بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۲۲، ص۳۲۰؛ حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه، ج۱، ص۲۹۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۸۳؛ سید روح الله موسوی خمینی، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۱۶۷.
- ↑ نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت، ص ۵۰.