براء بن عازب در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
براء بن عازب بن الحارث بن عدی بن مجدعة
محل زندگیکوفه
دیناسلام
اطلاعات علمی
استادانأسید بن حضیر الأشهلی، حارث بن عمرو الأنصاری، بلال بن رباح الحبشی، ثابت بن ودیعة الأنصاری، حسان بن ثابت الخزرجی
شاگردانإسحاق بن عبد الله الأنصاری، إسرائیل بن یونس السبیعی، إسماعیل بن أبی خالد البجلی، السدی الکبیر، إیاد بن لقیط السدوسی

آشنایی اجمالی

براء بن عازب[۱]، در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تفسیر مجمع البیان ذکر شده است:

«فِي مَجْمَعِ اَلْبَيَانِ ﴿لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ[۲] أَيْ لَهُمْ ثَوَابُ طَاعَتِهِمْ وَ نُورُ إِيمَانِهِمْ اَلَّذِي يَهْتَدُونَ بِهِ إِلَى طَرِيقِ اَلْجَنَّةِ وَ هَذَا قَوْلُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ وَ رِوَايَةُ اَلْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ »[۳].[۴]

شرح حال راوی

نام راوی در کتاب‌های رجالی شیعه و سنی عنوان شده و نَسَب کاملش براء بن عازب بن الحارث بن عدی بن جشم بن مجدعة بن حارثة بن الحارث بن عمرو بن مالک بن الأوس[۵] و کُنیه وی، «ابوعامر»[۶]، «ابو عمارة»[۷]، «ابو عمرو»[۸] و «ابو الطفیل»[۹] و القابش «الأنصاری»[۱۰]، «الخزرجی»[۱۱]، «الأوسی»[۱۲]، «الحارثی»[۱۳] و «المدنی»[۱۴] است و برخی هم لقب «الدّوسی»[۱۵] را ذکر کرده‌اند که احتمالاً تصحیف «الأوسی» است.

براء بن عازب در اوایل بعثت پیامبر اکرم(ص) به دنیا آمد و مادرش حبیبة بنت أبی حبیبة بن الحباب نام داشت و برخی نیز نام وی را "أم خالد بنت ثابت بن سنان بنت عمّ أبي سعيد الخدري" ذکر کرده‌اند [۱۶].

ایشان از بزرگان صحابه پیامبر اکرم(ص) شمرده می‌شود[۱۷] و آن حضرت را در ۱۸ سفر همراهی کرده[۱۸] و در ۱۵ غزوه شرکت داشته است[۱۹] که نخستین آن، غزوه خندق بوده که در آن زمان ۱۵ سال داشته[۲۰]، چنانکه پس از پیامبر(ص) در جنگ‌های جمل، صفّین و نهروان نیز در رکاب حضرت علی(ع) حضور داشته است[۲۱].

ایشان در ۲۴ سالگی، ری را از راه صلح و بی‌جنگ فتح کرد[۲۲] و از طرف عثمان والی شهر ری شد[۲۳]، چنان که در نبرد تستر [۲۴] همراه ابوموسی اشعری جنگید و آن مکان را تصرف کرد[۲۵] و مدتی هم والی قزوین گردید[۲۶].

وی در اواخر عمر به کوفه آمد[۲۷] و در دوران حکومت مصعب بن الزبیر[۲۸] از دنیا رفت[۲۹].[۳۰]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت براء بن عازب گزارش دقیقی در دست نیست؛ لکن برخی سن او را در غزوه بدر ۱۴ سال[۳۱] و برخی دیگر در غزوه خندق ۱۵ سال[۳۲] دانسته‌اند[۳۳].

درباره سال وفات براء بن عازب نیز اختلاف است و سال‌های ۷۱ هجری قمری[۳۴]، ۷۲ هجری قمری[۳۵]، بعد از سال ۷۰ هجری قمری[۳۶] و بین سال‌های ۷۰ و ۸۰ هجری قمری[۳۷] ذکر شده است؛ اما بر پایه نظر مشهور، وی در ایام حکومت مصعب بن الزبیر در عراق[۳۸] و در شهر کوفه[۳۹] از دنیا رفته است.

شیخ طوسی و برقی، براء بن عازب را در باب راویان و صحابه پیامبر اکرم(ص)[۴۰] و امام علی(ع)[۴۱] نام برده‌اند.[۴۲]

استادان و شاگردان راوی

براء بن عازب از کسانی مانند بلال بن رباح، ثابت بن ودیعة الأنصاری، حارث بن عمرو الأنصاری، حسّان بن ثابت، أبو أیوب خالد بن زید الأنصاری، أبو بکر عبدالله بن أبی قحافة، و عمر بن الخطاب روایت کرده است که از اساتید حدیثی وی شمرده می‌شوند[۴۳] و افرادی همچون إیاد بن لقیط، ثابت بن عبید، حرام ابن سعد بن محیصة، خیثمة بن عبدالرحمان، ربیع بن البراء بن عازب، ربیع بن لوط، زاذان أبو عمر، أبو الحکم زید بن أبی الشعثاء العنزی، زید بن وهب الجهنی، سعد بن عبیدة، سعید بن المسیب، أبو السفر سعید بن محمد الهمدانی، أبو الجهم سلیمان بن الجهم، شقیق ابن عقبة، عامر الشعبی، عبدالله بن مرة، عبدالله بن یزید الخطمی، عبدالرحمان بن عوسجة، و عبدالرحمان بن ابی لیلی[۴۴] از وی روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی‌اش شمرده می‌شوند.[۴۵]

مذهب راوی

براء بن عازب از صحابه رسول خدا(ص) و از اصفیای اصحاب امام علی(ع) به شمار می‌آید که به امامت اهل بیت(ع) باور داشته و از غاصبان حقوق ایشان برائت می‌جسته است؛ قرائنی بر صحت این ادعا وجود دارند که در بحث جایگاه حدیثی به آنها اشاره خواهد شد.[۴۶]

جایگاه حدیثی راوی

درباره جایگاه راوی دو دیدگاه هست: یکی مدح و ستایش و دیگری ذم و نکوهش[۴۷].[۴۸]

قرائن و شواهد مدح و ستایش

  1. در رجال البرقی بابی با عنوان "الأصفیاء من أصحاب أمیر المؤمنین(ع)" منعقد شده[۴۹] و براء بن عازب در آن باب ذکر شده است.
  2. در رجال الکشّی روایتی از امام علی(ع) نقل شده که آن حضرت(ع) وی را از اهل بهشت دانسته است[۵۰].
  3. تخلف براء بن عازب از بیعت با ابو بکر[۵۱].
  4. نقل روایت لعن ابوسفیان و معاویه[۵۲].
  5. نقل روایت فضائل اهل بیت(ع)[۵۳].
  6. حضور در ۱۴[۵۴] یا ۱۵ غزوه[۵۵] پیامبر(ص) و همراهی با امام علی(ع) در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان[۵۶].
  7. نقل حدیث غدیر[۵۷].
  8. تبرّی جستن براء بن عازب از پیشی گیرندگان بر علی بن ابی طالب(ع)[۵۸].[۵۹]

قرائن و شواهد ذمّ و نکوهش

  1. یاری نکردن امام حسین(ع) در کربلا[۶۰].
  2. انکار حدیث غدیر و کور شدن به نفرین حضرت علی(ع)[۶۱].
  3. پذیرفتن ولایت یمن در حکومت معاویه[۶۲].[۶۳]

تحقیق

علامه مجلسی بدون انتخاب مدح یا ذم، تنها با ذکر عبارت فیه مدحٌ و ذمٌّ بسنده کرده است؛ لکن قرائن مدح بر ذمّ ترجیح دارند، به دلیل بیشتر و قوی‌تر بودن قرائن مدح و خدشهپذیری قرائن ذمّ که به بررسی آنها می‌پردازیم:

  1. کور شدن براء بن عازب به نفرین امام علی(ع): روایتی که بر کور شدن براء بن عازب به سبب انکار حدیث غدیر و بر اثر نفرین حضرت علی(ع) دلالت دارد، از دو جهت نقدپذیر است:
    1. طریق آن، عامّی است و راوی‌اش زرّ بن حبیش می‌باشد که از راویان سنّی است و از طریق خاصّه (شیعه) نقل شده که امام(ع) درباره او فرمود: « مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ ثُمَّ لَمْ تَشْهَدْ لِيَ اَلْيَوْمَ بِالْوَلاَيَةِ فَلاَ أَمَاتَكَ اَللَّهُ إِلاَّ حَيْثُ هَاجَرْتَ مِنْهُ»[۶۴].
    2. براء بن عازب از کتمان غدیر توبه و سپس به نقل حدیث غدیر اقدام کرده است، چنانکه شیخ صدوق نوشته است: "ولعله تاب من ذلك لنقله حديث الولاية"[۶۵].
  2. پذیرش ولایت از طرف معاویه: روایتی را که بر پذیرش ولایت از جانب معاویه دلالت می‌کند، نمی‌توان قبول کرد؛ زیرا در آن اشاره شده که براء بن عازب ولایت یمن را از طرف معاویه پذیرفت و در آنجا هم از دنیا رفت، درحالی که وی در کوفه از دنیا رفته است.

علامه شوشتری می‌نویسد: "وكيف يكون البراء - هذا - مات في ولاية معاوية باليمن؟ وقد اتفقت التواريخ على أنه مات بالكوفة زمن مصعب"[۶۶]؛ "وروت العامة والخاصة أن أمير المؤمنين(ع) قال له: يقتل ابني الحسين(ع) وأنت حي لا تنصره"[۶۷].

بر این اساس، بزرگان رجالی به ممدوح بودن براء بن عازب نظر دادند و روایات او را از روایات حَسَن شمردند، بلکه بعضی او را توثیق کردند؛ نمونه‌ها:

  1. ابن داود در قسم اول کتاب الرجال: "البراء بن عازب ل ي[۶۸] (جخ كش[۶۹]) شهد(ع) له بالجنة وذلك بعد أن روت العامة أنه دعا عليه لكتمانه الشهادة بيوم غدير خم فعمى[۷۰].
  2. علامه حلی در قسم اول خلاصة الأقوال: "البراء بن عازب مشكور بعد أن أصابته دعوة أمیر المؤمنين(ع) في كتمان حديث غدير خم فعمي"[۷۱].
  3. شیخ مفید: "البراء بن عازب"[۷۲].
  4. صاحب حاوی الأقوال وی را در قسم حسان ذکر کرده که به راویان ممدوح اختصاص دارد[۷۳].
  5. صاحب شعب المقال: "فلا ريب في كونه ممدوحاً في عاقبة أمره"[۷۴].
  6. علامه مامقانی: "درجه في الحسان لا مانع منه بعد مجموع ما مرّ في مدحه، إلا قبوله ولایة اليمن من قبل معاوية، وحيث إنّ احتمال التقية والخوف قائم في ذلك، أمكن عدم قدحه في حسنه، و الله العالم"[۷۵].
  7. آیت الله خویی پس از ضعیف دانستن سند هر سه روایت (روایت ترک یاری امام حسین(ع)، نفرین امام علی(ع) و پذیرش ولایت یمن از طرف معاویه) می‌نویسد: "فإذا لا معارض لشهادة البرقي بأنه كان من أصفياء أصحاب أمير المؤمنين(ع)"[۷۶].[۷۷]

منابع رجال و تراجم اهل سنت

الاستیعاب فی معرفة الصحابة(ابن عبد البر)

  • البراء بن عازب بن حارث بن عدي بن جشم بن مجدعة بن حارثة ابن الحارث بن الخزرج الأنصاري الحارثي الخزرجي يكنى أبا عمارة، وقيل أبا الطفيل وقيل: يكنى أبا عمرو. وقيل: أبو عمر، والأشهر [والأكثر] أبو عمارة، وهو أصح إن شاء الله تعالى.
  • وَرَوَى شُعْبَةُ وَزُهَيْرُ بْنُ مُعَاوِيَةَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، سَمِعَهُ يَقُولُ: اسْتُصْغِرْتُ أَنَا وَابْنُ عُمَرَ يَوْمَ بَدْرٍ، وَكَانَ الْمُهَاجِرُونَ يَوْمَئِذٍ نَيِّفًا عَلَى السِّتِّينَ، وَكَانَ الأَنْصَارُ نَيِّفًا عَلَى الأربعين ومائة. هكذا في هذا الحديث ويشبه أن يكون البراء أراد الخزرج خاصة قبيلة إن لم يكن أبو إسحاق غلط عليه.
  • وقال الواقدي: استصغر رسول الله صَلَّى اللَّهُ عليه وَسَلَّمَ يوم بدر جماعة، منهم البراء بن عازب، وعبد الله بن عمر، ورافع بن خديج، وأسيد بن ظهير، وزيد بن ثابت، وعمير بن أبي وقاص، ثم أجاز عميرًا فقتل يومئذ، هكذا ذكره الطبري في كتابه الكبير عن الواقدي.
  • وذكر الدولابي عن الواقدي قَالَ: أول غزوة شهدها ابن عمر والبراء ابن عازب وأبو سعيد [الخدري]، وزيد بن أرقم- الخندق، قَالَ أبو عمر: وهذا أصح في رواية نافع. والله أعلم.
  • وَقَدْ رَوَى مَنْصُورُ بْنُ سَلَمَةَ الْخُزَاعِيُّ أَبُو سَلَمَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ [بْنِ عَبْدِ اللَّهِ] بْنِ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ الأَنْصَارِيُّ عَنْ عُمَرَ بن زيد ابن حَارِثَةَ، قَالَ حَدَّثَنِي زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ اسْتَصْغَرَهُ يَوْمَ أُحُدٍ، وَالْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ. وَزَيْدَ بْنَ أرقم، وأبا سعيد الخدريّ وسعد بن حيثمة، وعبد الله بن عمر.
  • وقال أبو عمرو الشيباني: افتتح البراء بن عازب الري سنة أربع وعشرين صلحًا أو عنوة وقال أبو عبيدة: افتتحها حذيفة سنة اثنتين وعشرين.
  • وقال حاتم بن مسلم: افتتحها قرظة بن كعب الأنصاري. وقال المدائني: افتتح بعضها أبو موسى، وبعضها قرظة، وشهد البراء بن عازب مع علي كرم الله وجهه الجمل وصفّين والنهروان، ثم نزل الكوفة، ومات بها أيام مصعب ابن الزبير رحمه الله تعالى

رجال صحیح مسلم (ابن منجویه)

  • الْبَراء بن عَازِب بن الحراث بن عدي بن خشم بن مجدعة ابْن حَارِثَة بن الْحَارِث بن الْخَزْرَج بن عَمْرو بن مَالك بن أَوْس الْأنْصَارِيّ الْحَارِثِيّ نزل الْكُوفَة كنيته أَبُو عمَارَة وَيُقَال أَبُو عمر سمع النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم وَعَن أبي بكر الصّديق رَضِي الله عَنهُ الْأَشْرِبَة وَآخر الْكتاب حَدِيث الرحل وَأبي أَيُّوب الْأنْصَارِيّ فِي عَذَاب الْقَبْر. روى عَنهُ عدي بن ثَابت فِي الْإِيمَان وَالصَّلَاة وَعبد الرَّحْمَن بن أبي ليلى فِي الصَّلَاة وعبد الله بن يزِيد فِي الصَّلَاة وإياد بن لَقِيط فِي الصَّلَاة وَأَبُو إِسْحَاق السبيعِي فِي الصَّلَاة وشقيق بن عقبَة فِي الصَّلَاة وَابْن الْبَراء فِي الصَّلَاة وَأَبُو الْمنْهَال فِي الصَّلَاة وَالشعْبِيّ وَأَبُو جُحَيْفَة وَمُعَاوِيَة بن سُوَيْد بن مقرن وَسعد بن عُبَيْدَة وَأَبُو بكر بن أبي مُوسَى وخيثمة بن عبد الرحمن قيل انه توفّي زمن مُصعب بن الزبير

الثقات (ابن حبان)

  • الْبَراء بْن عَازِب بْن الْحَارِث بْن عدي بْن جشم الْحَارِثِيّ الْأنْصَارِيّ سكن الْكُوفَة كنيته أَبُو عمَارَة وَيُقَال أَبُو عَمْرو واستصغره رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْم بدر فَرده وَكَانَ هُوَ وَابْن عمر لِدَة مَاتَ فِي ولَايَة مُصعب بْن الزبير على الْعرَاق سنة اثْنَتَيْنِ وَسبعين

إسعاف المبطأ فی رجال الموطأ (السیوطی)

  • الْبَراء بن عَازِب بن الْحَارِث بن عدي الأوسي الْحَارِثِيّ أَبُو عمَارَة وَقيل أَبُو عَمْرو وَقيل أَبُو الطُّفَيْل نزل الْكُوفَة روى عَن النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم وَعَن عَليّ وبلال وَأبي أَيُّوب فِي آخَرين وَعنهُ عبد الرَّحْمَن بن أبي ليلى وَأَبُو إِسْحَاق السبيعِي وخلائق شهد أحدا وَالْحُدَيْبِيَة وَمَا بعْدهَا قَالَ الْبَراء غزوت مَعَه خمس عشرَة غَزْوَة وَمَا قدم علينا الْمَدِينَة حَتَّى حفظت سورا من الْمفصل مَاتَ سنة إِحْدَى وَقيل اثْنَتَيْنِ وسبعن

الطبقات (خلیفة بن الخیاط)

  • البراء بن عازب بن الحارث بن عدي بن جشم بن مجدعة بن حارثة بن الخزرج بن عمرو بن مالك بن أوس بن حارثة. يكنى أبا عمارة, مات في ولاية مصعب بن الزبير بن العوام.
  • والبراء بن عازب بن الحارث بن عدي بن جشم بن مجدعة بن حارثة بن الحارث. يكنى أبا عمارة, من ساكني الكوفة. مات زمن مصعب بن الزبير.

تاریخ بغداد (الخطیب البغدادی)

  • والبراء بْن عازب بْن الحارث بْن عدي بْن جشم بْن مجدعة بْن حارثة بْن الحارث بْن الخزرج بْن عمرو بْن مالك بْن أوس بْن حارثة بْن ثعلبة بْن عمرو بْن عامر، يكنى: أبا عمارة، وقيل: أبا عمرو، وقيل: أبا الطفيل: غَزَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خمس عشرة غزوة، ونزل الكوفة بعده، وكان رسول على ابن أَبِي طالب إِلَى الخوارج [بالنهروان] يدعوهم إِلَى الطاعة وترك المشاقة.
  • أخبرنا أحمد بن عمر بن روح النهرواني بها قال: أنبأنا أبو الحسين محمّد بن إبراهيم بن سامة الكهيلي بالكوفة قال: أنبأنا أَبُو جَعْفَر مُحَمَّد بْنُ عَبْد اللَّهِ بْنِ سليمان الحضرمي قال: نا القاسم بن زكريّا بن دينار قال: نا إسحاق- يعني أبا منصور- عم هريم عَنْ مطرف عَنْ أَبِي الجهم، قَالَ: بعث عَلِيّ البراء بْن عازب إِلَى أهل النهروان يدعوهم ثلاثة أيام، فلما أبوا سار إليهم.
  • قال الشيخ أبو بكر: وللبراء عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روايات كثيرة، حدث عنه عَبْد اللَّهِ ابن يزيد الخطمي، وأبو جحيفة السوائي، وعامر الشعبي، وعبد الرَّحْمَن بْن أَبِي ليلى، وأبو إِسْحَاق السبيعي، وعدي بْن ثابت، وسعد بْن عُبَيْدة، والمسيب بْن رافع، وغيرهم.
  • أَخْبَرَنَا أَبُو سعيد بْن حسنويه الأصبهاني قَالَ: أَنْبَأَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْن مُحَمَّدِ بْن جَعْفَرٍ قَالَ: نا عمر بن أحمد الأهوازيّ، قال: نا خليفة بْن خياط، قَالَ: البراء بْن عازب، يكنى أبا عمارة، ومات في ولاية مصعب بْن الزبير بْن العوام .

معجم الصحابة (ابن قانع)

  • الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ عَدِيِّ بْنِ جُشَمِ بْنِ مَجْدَعَةَ بْنِ حَارِثَةَ بْنِ الْخَزْرَجِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مَالِكِ بْنِ الْأَوْسِ
  • حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، نا أَبُو الْوَلِيدِ، نا شُعْبَةُ قَالَ أَنْبَأَنَا أَبُو إِسْحَاقَ قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ يَقُولُ " إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَمَرَ رَجُلًا إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ أَنْ يَقُولَ: " اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِي إِلَيْكَ وَرُبَّمَا قَالَ: وَجَّهْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَيْكَ رَهْبَةً وَرَغْبَةً إِلَيْكَ لَا مَلْجَأَ وَلَا مَنْجَى مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَ وَبِنَبِيِّكَ الَّذِي أَرْسَلْتَ، فَإِنْ مَاتَ مَاتَ عَلَى الْفِطْرَةِ " حَدَّثَنَا عَلِيُّ، نا أَبُو الْوَلِيدِ، نا شُعْبَةُ، أنا أَبُو الْحَسَنِ، قَالَ سَمِعْتُ الْبَرَاءَ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ قَالَ مِثْلَ هَذَا الْقَوْلِ
  • حَدَّثَنَا بِشْرُ بْنُ مُوسَى، نا خَلَّادُ بْنُ يَحْيَى، نا فِطْرُ بْنُ خَلِيفَةَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ تَوَسَّدَ يَمِينَهُ وَقَالَ: «اللَّهُمَّ قِنِي عَذَابَكَ يَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَكَ»
  • حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْقَطِرَانِيُّ، نا عَبْدُ الْحَمِيدِ بْنُ صَالِحٍ الْبُرْجُمِيُّ نا مُحَمَّدُ بْنُ أَبَانَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: «غَزَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تِسْعَ عَشْرَةَ غَزْوَةً فَاتَنِي مِنْهَا أَرْبَعٌ»
  • حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ الْحَرْبِيُّ، نا عَفَّانُ، نا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ الْبَرَاءِ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ " كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا رَجَعَ مِنْ سَفَرٍ قَالَ: «آيِبُونَ تَائِبُونَ عَابِدُونَ لِرَبِّنَا حَامِدُونَ ثُمَّ يَأْتِي الْمَسْجِدَ»
  • حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقَتَّاتُ، بِالْكُوفَةِ نا أَحْمَدُ بْنُ يُونُسَ، نا الْحَسَنُ بْنُ صَالِحٍ، عَنِ السُّدِّيِّ، عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ، عَنِ الْبَرَاءِ قَالَ لَقِيتُ خَالِي وَمَعَهُ الرَّايَةُ فَقُلْتُ: أَيْنَ تَذْهَبُ؟ قَالَ: " بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةَ أَبِيهِ مِنْ بَعْدِهِ أَضْرِبُ عُنُقَهُ أَوْ قَالَ: أَقْتُلُهُ "

الطبقات الكبرى (ابن سعد)

  • البراء بن عازب بن الحارث الأنصاري من بني حارثة بن الحارث من الأوس ويكنى أبا عمارة. نزل الكوفة وابتنى بها دارا. قَالَ محمد بن عمر: ثم صار إلى المدينة فمات بها. وقال غيره: توفي في زمن مصعب بن الزبير وله عقب بالكوفة. وقد روى عن أبي بكر الصديق.
  • الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ عَدِيِّ بْنِ جشم بن مجدعة بن حارثة بن الحارث بْن الخزرج. وأمه حبيبة بِنْت أبي حبيبة بْن الْحُبَاب بْن أَنَس بْن زَيْد بْن مالك بْن النّجّار بْن الخزرج. ويقال بل أمه أم خَالِد بِنْت ثابت بْن سِنَان بْن عُبَيْد بْن الأبجر وهو خدرة. فولد البراء يزيد وعبيدًا ويونس وعازب ويحيى وأم عَبْد الله ولم تسم لنا أمهم. قَالَ: أَخْبَرَنَا وَكِيعُ بْنُ الْجَرَّاحِ عَنْ إِسْرَائِيلَ وَأَبِيهِ عن أبي إسحاق قال: وأخبرنا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى عَنْ إِسْرَائِيلَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ أَنَّ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ كَانَ يُكْنَى أَبَا عُمَارَةَ. قَالُوا: وَكَانَ عَازِبٌ قَدْ أسلم أَيْضًا. وَكَانَتْ أُمُّهُ مِنْ بَنِي سُلَيْمِ بْنِ مَنْصُورٍ. وَكَانَ لَهُ مِنَ الْوَلَدِ الْبَرَاءُ وَعُبَيْدٌ وَأُمُّ عَبْدِ اللَّهِ. مُبَايِعَةٌ. وَأُمُّهُمْ جَمِيعًا حَبِيبَةُ بِنْتُ أَبِي حَبِيبَةَ بْنِ الْحُبَابِ. وَيُقَالُ بَلْ أُمُّهُمْ أُمُّ خَالِدٍ بِنْتِ ثَابِتٍ. وَلَمْ نَسْمَعْ لِعَازِبٍ بِذِكْرٍ فِي شَيْءٍ مِنَ الْمَغَازِي وَقَدْ سَمِعْنَا بِحَدِيثِهِ فِي الرَّحْلِ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْهُ أَبُو بَكْرٍ. قَالَ: أَخْبَرَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى قَالَ: أَخْبَرَنَا إِسْرَائِيلُ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْبَرَاءِ قَالَ: اشْتَرَى أَبُو بَكْرٍ مِنْ عَازِبٍ رَحْلا بِثَلاثَةَ عَشَرَ دِرْهَمًا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لِعَازِبٍ: مُرِ الْبَرَاءَ فَلْيَحْمِلْهُ إِلَى رَحْلِي. فَقَالَ لَهُ عَازِبٌ: لا. حَتَّى تَحَدِّثَنَا كَيْفَ صَنَعْتَ أَنْتَ وَرَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - حِينَ خَرَجْتُمَا وَالْمُشْرِكُونَ يَطْلُبُونَكُمْ. قَالَ: أَدْلَجْنَا مِنْ مَكَّةَ فَأَحْيَيْنَا لَيْلَتَنَا وَيَوْمَنَا حَتَّى أَظْهَرْنَا وَقَامَ قَائِمُ الظَّهِيرَةِ فَرَمَيْتُ بِبَصَرِي هَلْ أَرَى مِنْ ظِلٍّ نَأْوِي إِلَيْهِ. فَإِذَا أَنَا بِصَخْرَةٍ فَانْتَهَيْتُ إِلَيْهَا فَإِذَا بَقِيَّةُ ظِلٍّ لَهَا. فَنَظَرْتُ إِلَى بَقِيَّةٍ ظِلِّهَا فَسَوَّيْتُهُ ثُمَّ فَرَشْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - فِيهِ فَرْوَةً ثُمَّ قُلْتُ: اضْطَجِعْ يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَاضْطَجَعَ ثُمَّ ذَهَبْتُ أَنْفُضُ مَا حَوْلِي هَلْ أَرَى مِنَ الطَّلَبِ أَحَدًا. فَإِذَا أَنَا بِرَاعٍ يَسُوقُ غَنَمَهُ إِلَى الصَّخْرَةِ يُرِيدُ مِنْهَا مِثْلَ الَّذِي نُرِيدُ. يَعْنِي الظِّلَّ. فَسَأَلْتُهُ: لِمَنْ أَنْتَ يَا غُلامُ؟ قَالَ: لِرَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ. فَسَمَّاهُ لِي. فَعَرَفْتُهُ فَقُلْتُ: وَهَلْ فِي غَنَمِكَ مِنْ لَبَنٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: هَلْ أَنْتَ حَالِبٌ لِي؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: أَمَرْتُهُ فَاعْتَقَلَ شَاةً مِنْ غَنَمِهِ ثُمَّ أَمَرْتُهُ أَنْ يَنْفُضَ كَفَّيْهِ. فَقَالَ هَكَذَا. فَضَرَبَ إِحْدَى يَدَيْهِ بِالأُخْرَى فَحَلَبَ لِي كُثْبَةً مِنْ لَبَنٍ وَقَدْ رَوَيْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - مَعِي إِدَاوَةٌ على فمها خرقة فصببت اللَّبَنِ حَتَّى بَرَدَ أَسْفَلُهُ. فَأَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - فَوَافَقْتُهُ قَدِ اسْتَيْقَظَ فَقُلْتُ: اشْرَبْ يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَشَرِبَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - حَتَّى رَضِيتُ. ثُمَّ قُلْتُ: قَدْ أَتَى الرَّحِيلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَارْتَحَلْنَا وَالْقَوْمُ يَطْلُبُونَنَا فَلَمْ يُدْرِكْنَا أَحَدٌ مِنْهُمْ غَيْرُ سُرَاقَةَ بْنِ مَالِكِ بْنِ جُعْشُمٍ عَلَى فَرَسٍ لَهُ. فَقُلْتُ: هَذَا الطَّلَبُ قَدْ لَحِقَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَرَسُهُ فِي الأَرْضِ إِلَى بَطْنِهَا فَوَثَبَ عَنْهَا ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ هَذَا عَمَلُكَ فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يُنَجِّيَنِي مِمَّا أنا فيه. فو الله لأُعَمِّيَنَّ عَلَى مَنْ وَرَائِي مِنَ الطَّلَبِ وَهَذِهِ كِنَانَتِي فَخُذْ سَهْمًا مِنْهَا فَإِنَّكَ سَتَمُرُّ عَلَى إِبِلِي وَغَنَمِي بِمَكَانِ كَذَا وَكَذَا فَخُذْ مِنْهَا حاجتك. . وَخَرَجَ النَّاسُ حِينَ دَخَلْنَا الْمَدِينَةَ فِي الطَّرِيقِ وَعَلَى الْبُيُوتِ وَالْغِلْمَانِ وَالْخَدَمِ صَارِخُونَ: جَاءَ مُحَمَّدٌ. جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - جَاءَ مُحَمَّدٌ. جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ. فَلَمَّا أَصْبَحَ انْطَلَقَ فَنَزَلَ حَيْثُ أَمَرَ. قَالَ وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - يُحِبُّ أَنْ يُوَجَّهَ نَحْوَ الْكَعْبَةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» البقرة:. فَتَوَجَّهَ نَحْوَ الْكَعْبَةِ. قَالَ وَقَالَ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ: مَا وَلاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: «قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» البقرة:. قَالَ: وَصَلَّى مَعَ النبي رجل. ثم خرج بعد ما صَلَّى فَمَرَّ عَلَى قَوْمٍ مِنَ الأَنْصَارِ وَهُمْ رُكُوعٌ فِي صَلاةِ الْعَصْرِ نَحْوَ بَيْتِ الْمَقْدِسِ فَقَالَ: هُوَ يَشْهَدُ أَنَّهُ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - وَأَنَّهُ وُجِّهَ نَحْوَ الْكَعْبَةِ. فَانْحَرَفَ الْقَوْمُ حَتَّى وَجَّهُوَا نَحْوَ الْكَعْبَةِ. قَالَ الْبَرَاءُ: وَكَانَ أَوَّلَ مَنْ قَدِمَ عَلَيْنَا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ مُصْعَبُ بْنُ عُمَيْرٍ أَخُو بَنِي عَبْدِ الدَّارِ بْنِ قُصَيٍّ فَقُلْنَا لَهُ: مَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ. ص؟ فَقَالَ: هُوَ مَكَانَهُ وَأَصْحَابُهُ عَلَى أَثَرِي. ثُمَّ أتى بعده عمرو ابن أُمِّ مَكْتُومٍ أَخُو بَنِي فِهْرٍ الأَعْمَى فَقُلْنَا لَهُ: مَا فَعَلَ مِنْ وَرَائِكَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - وَأَصْحَابُهُ؟ قَالَ: هُمْ أَوْلَى عَلَى أَثَرِي: قَالَ ثُمَّ أَتَانَا بَعْدَهُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَسَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ وَبِلالٌ. ثُمَّ أَتَانَا بَعْدَهُمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فِي عِشْرِينَ رَاكِبًا. ثُمَّ أَتَانَا بَعْدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - وَأَبُو بَكْرٍ مَعَهُ. قَالَ الْبَرَاءُ: فَلَمْ يَقْدَمْ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - حَتَّى قَرَأْتُ سُوَرًا مِنَ الْمُفَصَّلِ ثُمَّ خَرَجْنَا نَتَلَقَّى الْعِيرَ فَوَجَدْنَاهُمْ قَدْ حَذِرُوا. قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَيْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْبَرَاءِ قَالَ: اسْتُصْغِرْتُ أَنَا وَابْنُ عُمَرَ يَوْمَ بَدْرٍ فلم نشهدها. قَالَ: أَخْبَرَنَا يَزِيدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ: أَخْبَرَنَا شَرِيكُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: اسْتَصْغَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - أَنَا وَابْنُ عمر فردنا يوم بدر. قَالَ: أَخْبَرَنَا وَهْبُ بْنُ جَرِيرِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ شُعْبَةُ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْبَرَاءِ قَالَ: اسْتُصْغِرْنَا يَوْمَ بَدْرٍ أَنَا وَابْنُ عُمَرَ. قَالَ: أَخْبَرَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو إِسْحَاقَ قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ يَقُولُ: مَا قَدِمَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - حَتَّى قَرَأْتُ: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» الأعلى:. في سور من المفصل. قال: أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ يُونُسَ قَالَ: حَدَّثَنَا زُهَيْرٌ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْبَرَاءِ قَالَ: صَغُرْتُ أَنَا وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ يَوْمَ بَدْرٍ. قَالَ: أَخْبَرَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى قَالَ: أَخْبَرَنَا إِسْرَائِيلُ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ يَقُولُ: غَزَوْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - خَمْسَ عَشْرَةَ غَزْوَةً وَأَنَا وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ لِدَةٌ. قَالَ: أَخْبَرَنَا سَعِيدُ بْنُ مَنْصُورٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حُدَيْجُ بْنُ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ يَقُولُ: غَزَوْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - خَمْسَ عَشْرَةَ غَزْوَةً. قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْوَلِيدِ الطَّيَالِسِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا لَيْثُ بْنُ سَعْدٍ قَالَ: حَدَّثَنِي صَفْوَانُ بْنُ سُلَيْمٍ عَنْ أَبِي بُسْرَةَ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: صَحِبْتُ رَسُولَ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - ثَمَانِيَةَ عَشَرَ سَفَرًا فَلَمْ أَرَهُ تَرَكَ رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ الظُّهْرِ. قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ سُلَيْمٍ عَنْ أَبِي بُسْرَةَ الْجُهَنِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ يَقُولُ: غَزَوْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - ثَمَانِيَ عَشْرَةَ غَزْوَةً مَا رَأَيْتُهُ تَرَكَ رَكْعَتَيْنِ. حِينَ تَزِيغُ الشَّمْسُ. فِي حَضَرٍ وَلا سَفَرٍ. قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ: أَجَازَ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - الْبَرَاءُ بْنَ عَازِبٍ يَوْمَ الْخَنْدَقِ وَهُوَ ابْنُ خَمْسَ عشرة سنة ولم يجز قبلها. قَالَ: أَخْبَرَنَا الْفَضْلُ بْنُ دُكَيْنٍ قَالَ: حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ أَبِي إِسْحَاقَ وَشُعْبَةُ وَمَالِكٌ عَنْ أَبِي السَّفَرِ قَالَ: رَأَيْتُ عَلَى الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ خَاتَمَ ذَهَبٍ. قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ: وَنَزَلَ الْبَرَاءُ الْكُوفَةَ وَتُوُفِّيَ بِهَا أَيَّامَ مُصْعَبِ بْنِ الزُّبَيْرِ وَلَهُ عَقِبٌ. وَرَوَى الْبَرَاءُ عَنْ أَبِي بَكْرٍ

معرفة الصحابة (ابن منده)

  • البراء بن عازب هو ابن الحارث بن عدي بن جشم بن مجدعة بن حارثة بن الحارث بن عمرو بن مالك بن أوس، يكنى أبا عمارة. نزل الكوفة، توفي أيام مصعب بن الزبير، تخلف عن بدر لصغر سنه، وكان أول مشهد شهده الخندق. روى عنه: أبو جحيفة، وعبد الله بن يزيد الأنصاري، وبنوه: الربيع ويزيد وعبيد، وغيرهم
  • أخبرنا محمد بن الحسين القطان، قال: حدثنا محمد بن يحيى الذهلي، قال: حدثنا وهب بن جرير، قال: حدثنا شعبة، عن أبي إسحاق، عن البراء: أن رجلا قال له: يا أبا عمارة فررتم عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، قال: لكن النبي عليه السلام لم يفر.
  • وعن شعبة، عن أبي إسحاق، عن البراء، قال: استصغرت أنا وابن عمر يوم بدر. رواه الأعمش، ومطرف، والثوري وجماعة، عن أبي إسحاق.

معرفة الصحابة (أبو نعیم الأصبهانی)

  • الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ الْأَنْصَارِيُّ ثُمَّ الْحَارِثِيُّ يُكْنَى أَبَا عُمَارَةَ، رَدَّهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْ بَدْرٍ، وَأُحُدٍ لِصِغَرِ سِنِّهِ، وَأَوَّلُ مَشَاهِدِهِ الْخَنْدَقُ، وَقِيلَ أُحُدٌ، وَغَزَا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ غَزْوَةً، بَنَى دَارًا بِالْكُوفَةِ أَيَّامَ مُصْعَبٍ، فَنَزَلَهَا، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الْمَدِينَةِ. وَهُوَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ عَدِيِّ بْنِ جُشَمِ بْنِ مَجْدَعَةَ بْنِ حَارِثَةَ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مَالِكِ بْنِ أَوْسٍ، تُوُفِّيَ زَمَانَ مُصْعَبِ بْنِ الزُّبَيْرِ
  • حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ جَعْفَرٍ، ثنا يُونُسُ بْنُ حَبِيبٍ، ثنا أَبُو دَاوُدَ، ثنا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، سَمِعَ الْبَرَاءَ، يَقُولُ: «اسْتُصْغِرْتُ أَنَا وَابْنُ عُمَرَ يَوْمَ بَدْرٍ»
  • حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرِو بْنُ حَمْدَانَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ سُفْيَانَ، ثنا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، ثنا عَبْدُ اللهِ بْنُ إِدْرِيسَ، عَنْ مُطَرِّفٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، قَالَ: «عُرِضْتُ أَنَا وَابْنُ عُمَرَ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ بَدْرٍ، فَاسْتَصْغَرَنَا، وَشَهِدْنَا أُحُدًا» رَوَاهُ الْأَعْمَشُ، وَالثَّوْرِيُّ، وَشَرِيكٌ، وَزُهَيْرٌ
  • حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ، ثنا عَبْدَانُ بْنُ أَحْمَدَ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ، ثنا عَبْدُ اللهِ بْنُ نُمَيْرٍ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، قَالَ: «اسْتُصْغِرْتُ أَنَا وَابْنُ عُمَرَ يَوْمَ بَدْرٍ، فَلَمْ نَشْهَدْهَا»
  • حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدِ بْنُ جَبَلَةَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ، ثنا عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، ثنا يَحْيَى بْنُ آدَمَ، ثنا عَمَّارُ بْنُ رُزَيْقٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْسَجَةَ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، قَالَ: «عُرِضْتُ أَنَا وَابْنُ عُمَرَ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ بَدْرٍ، وَشَهِدْنَا أُحُدًا»
  • حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ جَعْفَرٍ، ثنا يُونُسُ بْنُ حَبِيبٍ، ثنا أَبُو دَاوُدَ، ثنا شُعْبَةُ، وَعُمَرُ بْنُ أَبِي زَائِدَةَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، سَمِعْتُ الْبَرَاءَ، وَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا أَبَا عُمَارَةَ، أَفَرَرْتُمْ عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ حُنَيْنٍ؟ فَقَالَ الْبَرَاءُ: «لَكِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَمْ يَفِرَّ»
  • حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّيَّانِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ يُونُسَ، ثنا أَبُو أَحْمَدَ الزُّبَيْرِيُّ، ثنا سُفْيَانُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، قَالَ: «مَا كُلُّ مَا نُحَدِّثُكُمُوهُ عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَلَكِنْ حَدَّثَنَاهُ أَصْحَابُنَا، وَكَانَتْ تَشْغَلُنَا رَعِيَّةُ الْإِبِلِ» رَوَاهُ أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ، عَنْ أَبِي أَحْمَدَ مِثْلَهُ
  • حَدَّثَنَا حَبِيبُ بْنُ الْحَسَنِ، وَفَارُوقٌ الْخَطَّابِيُّ، قَالَا: ثنا أَبُو مُسْلِمٍ الْكَشِّيُّ، ثنا أَبُو عَاصِمٍ، ثنا سُفْيَانُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، سَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ حُنَيْنٍ يَقُولُ: «أَنَا النَّبِيُّ لَا كَذِبَ، أَنَا ابْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ»
  • حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ، ثنا عَبْدُ الْحَمِيدِ بْنُ صَالِحٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ أَبَانَ، عَنْ دَرْمَكِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِل‍َى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَشَكَا إِلَيْهِ الْوَحْشَةَ، فَقَالَ: «أَكْثِرْ أَنْ تَقُولَ سُبْحَانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ، رَبِّ الْمَلَائِكَةِ وَالرُّوحِ، جَلَّلْتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْعِزَّةِ وَالْجَبَرُوتِ». فَقَالَ بِهَا الرَّجُلُ، فَذَهَبَ عَنْهُ "
  • حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ أَبَانَ الْأَصْبَهَانِيُّ، قَالَ: ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَمْرٍو الْبَجَلِيُّ، ثنا مُوسَى بْنُ مَطِيرٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، قَالَ: قَالَ لِي الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ: أَلَا أُعَلِّمُكَ دُعَاءً عَلَّمَنِيهِ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: " إِذَا رَأَيْتَ النَّاسَ قَدْ تَنَافَسُوا الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ، فَادْعُ بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ: اللهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الثَّبَاتَ فِي الْأَمْرِ، وَأَسْأَلُكَ عَزِيمَةَ الرُّشْدِ، وَأَسْأَلُكَ شُكْرَ نِعْمَتِكَ، وَالصَّبْرَ عَلَى بَلَائِكَ، وَحُسْنَ عِبَادَتِكَ، وَالرِّضَا بِقَضَائِكَ، وَأَسْأَلُكَ قَلْبًا سَلِيمًا، وَلِسَانًا صَادِقًا، وَأَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ مَا تَعْلَمُ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا تَعْلَمُ، وَأَسْتَغْفِرُكَ لِمَا تَعْلَمُ "
  • حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرِو بْنُ حَمْدَانَ، ثنا عَبْدُ اللهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ، ثنا سُوَيْدُ بْنُ نَصْرٍ، ثنا عَبْدُ الْكَبِيرِ بْنُ دِينَارٍ الصَّائِغُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَأَى رَجُلًا، فَقَالَ لَهُ: «مَا اسْمُكَ»؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: أَنْتَ عَبْدُ اللهِ "

معجم الصحابة (البغوی)

  • البراء بن عازب الأنصاري من الخزرج
  • حدثنا علي بن الجعد أنا زهير عن أبي إسحاق قال قال رجل للبراء: ياأبا عمارة.
  • حدثني عمي عن أبي عبيد قال: البراء بن عازب من بني حارثة بن الحارث.
  • حدثني ابن زنجويه نا أحمد بن حنبل نا يحيى بن سعيد نا سفيان قال: ثني أبو إسحاق قال: سمعت البراء
  • وحدثني جدي نا الحسن بن موسى نا زهير عن أبي إسحاق عن البراء، قال: صغرت أنا وابن عمر عن بدر.
  • حدثني عمر بن إسحاق أنا عبيد الله بن موسى أنا إسرائيل عن أبي إسحاق قال: سمعت البراء يقول: غزوت مع رسول الله صلى الله عليه وسلم خمس عشرة غزوة وأنا وعبد الله بن عمر لدة .

أسد الغابة (ابن الأثیر)

  • البراء بْن عازب بْن الحارث بْن عدي بْن جشم بْن مجدعة بْن حارثة بْن الحارث بْن عمرو بْن مالك بْن الأوس الأنصاري الأوسي يكنى أبا عمرو، وقيل: أبا عمارة، وهو أصح.
  • رده رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عن بدر، استصغره، وأول مشاهده أحد، وقيل: الخندق، وغزا مع رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أربع عشرة غزوة.
  • وهو الذي افتتح الري سنة أربع وعشرين صلحا أو عنوة، في قول أَبِي عمرو الشيباني، وقال أَبُو عبيدة: افتتحها حذيفة سنة اثنتين وعشرين.
  • وقال المدائني: افتتح بعضها أَبُو موسى، وبعضها قرظة بْن كعب، وشهد غزوة تستر مع أَبِي موسى، وشهد البراء مع علي بْن أَبِي طالب الجمل، وصفين، والنهروان، هو وأخوه عبيد بْن عازب، ونزل الكوفة، وابتنى بها دارًا، ومات أيام مصعب بْن الزبير.
  • أخبرنا أَبُو يَاسِرِ بْنُ أَبِي حَبَّةَ، بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ، حَدَّثَنِي أَبِي، حدثنا يَزِيدُ، أخبرنا شَرِيكُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عن أَبِي إِسْحَاق، عن الْبَرَاءِ، قَالَ: اسْتَصْغَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَا، وَابْنُ عُمَرَ، فَرَدَّنَا يَوْمَ بَدْرٍ فَلَمْ نَشْهَدْهَا.
  • وَرَوَاهُ عَمَّارُ بْنُ رُزَيْقٍ، عن أَبِي إِسْحَاقَ، فَقَالَ: عن عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْسَجَةَ، عن الْبَرَاءِ، نَحْوَهُ، وَزَادَ: وَشَهِدْنَا أُحُدًا، تَفَرَّدَ عَمَّارٌ بِذِكْرِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْسَجَةَ.
  • وَقَدْ رَوَاهُ شُعْبَةُ وَالثَّوْرِيُّ، وَزُهَيْرٌ، وَابْنُ نُمَيْرٍ، عن الأَعْمَشِ، عن أَبِي إِسْحَاقَ، عن الْبَرَاءِ.
  • أخبرنا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُعَمَّرِ بْنِ طَبْرَزَدَ، أخبرنا هِبَةُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ، أخبرنا أَبُو طَالِبٍ غَيْلانَ، أخبرنا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْمُزَكِّيُّ، أخبرنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ السَّرَّاجُ، أخبرنا أَبُو مَعْمَرٍ إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْهُذَلِيُّ، أخبرنا عَبْثَرٌ، عن بُرْدٍ أَخِي يَزِيدَ بْنِ زِيَادٍ، عن الْمُسَيَّبِ بْنِ رَافِعٍ، قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ صَلَّى عَلَى جَنَازَةٍ فَلَهُ قِيَراطٌ، وَمَنْ شَهِدَهَا حَتَّى تُدْفَنَ فَلَهُ قِيرَاطَانِ، أَحَدُهُمَا مِثْلُ أُحُدٍ.
  • وَكَانَ الْبَرَاءُ يَقُولُ: أَنَا الَّذِي أَرْسَلَ مَعَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ السَّهْمَ إِلَى قَلِيبِ الْحُدَيْبِيَةِ فَجَاشَ بِالرَّيِّ، وَقِيلَ: إِنَّ الَّذِي نَزَلَ بِالسَّهْمِ نَاجِيَةُ بْنُ جُنْدَبٍ، وَهُوَ أَشْهَرُ.
  • أَخْرَجَهُ الثَّلاثَةُ. رزيق: بتقديم الراء عَلَى الزاي.

جرح و تعدیل اهل سنت

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال البرقی، ص۲ - ۳؛ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۴۴، ش۹۴ و ص۴۵، ش۹۵؛ رجال الطوسی، ص۲۷، ش۷۹ و ص۵۸، ش۴۸۵؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۴، ش۳؛ الرجال (ابن داود)، ص۶۴، ش۲۲۴؛ الإکمال فی أسماء الرجال، ص۲۵ و ۲۱۲، ش۴۴؛ التحریر الطاووسی، ص۹۴، ش۶۵؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۶۴، ش۶۷۰؛ حاوی الأقوال، ج۳، ص۹۶، ش۱۰۶۰؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۱۶؛ الوجیزة فی الرجال، ص۱۶۶، ش۲۶۴؛ إکلیل المنهج، ص۱۴۴، ش۱۶۵؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۴؛ منتهی المقال، ج۲، ص۱۲۵، ش۴۲۸؛ طرائف المقال، ج۲، ص۷۵؛ تنقیح المقال، ج۱۲، ص۶۷، ش۲۹۲۴؛ شعب المقال، ص۲۴۴، ش۶۵؛ أعیان الشیعه، ج۱، ص۲۹۰، ج۳، ص۵۵۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۷۵، ش۱۶۵۳؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۲۷۵، ش۱۰۵؛ تاریخ الکوفة (سید البراقی)، ص۴۳۱، ش۱۳. ب. منابع سنّی: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۴، ج۶، ص۱۷؛ تاریخ ابن معین، ج۱، ص۱۰۹، ش۶۲۵؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۳؛ طبقات خلیفه، ص۲۲۸؛ التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۳؛ التاریخ الکبیر، ج۲، ص۱۱۷، ش۱۸۸۸؛ معرفة الثقات، ج۱، ص۲۴۵، ش۱۴۸؛ المعارف (ابن قتیبة الدینوری)، ص۳۲۶؛ الجرح والتعدیل، ج۲، ص۳۹۹، ش۱۵۶۶؛ الثّقات (ابن حبان)، ج۳، ص۲۶؛ مشاهیر علماء الأمصار، ص۷۶، ش۲۷۲؛ الکامل (ابن عدی)، ج۲، ص۵۴؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۸، ش۱۶؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۴۲۶، ش۱۶۵؛ أسد الغابه، ج۱، ص۱۷۱؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۶۱؛ تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۴، ش۶۵۰؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب السّتّه، ج۱، ص۲۶۴، ش۵۴۶؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۱۹۴، ش۳۹، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۷۹، ش۷۲؛ تاریخ الإسلام، ج۵، ص۳۶۵؛ الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۶۵؛ إکمال تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۶۲، ذیل ش۶۹۰؛ الإصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۴۱۱، ش۶۱۸؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۲۳، ش۶۴۹؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۳۷۲، ش۷۸۵؛ إسعاف المبطأ برجال الموطأ، ص۱۹.
  2. آنان راست پاداش و فروغشان سوره حدید، آیه ۱۹.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۱۰۰ به نقل از تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۵۹.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 454-455.
  5. ر.ک: الإصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۴۱۱، ش۶۱۸.
  6. ر.ک: رجال الطوسی، ص۲۷، ش۷۹.
  7. ر.ک: التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۹۳؛ تاریخ ابن معین، ج۱، ص۱۰۹، ش۶۲۵.
  8. ر.ک: الثّقات (ابن حبان)، ج۳، ص۲۶.
  9. ر.ک: تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۸، ش۱۶.
  10. ر.ک: رجال الطوسی، ص۵۸، ش۴۸۵.
  11. ر.ک: رجال الطوسی، ص۲۷، ش۷۹.
  12. ر.ک: الإصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۴۱۱، ش۶۱۸.
  13. ر.ک: الثّقات (ابن حبان)، ج۳، ص۲۶.
  14. ر.ک: سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۱۹۵، ش۳۹.
  15. ر.ک: إکمال تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۶۱، ش۹۶۰.
  16. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۴، ش۶۵۰.
  17. ر.ک: سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۱۹۵، ش۳۹.
  18. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸.
  19. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۴۲۶، ش۱۶۵.
  20. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸.
  21. ر.ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۱.
  22. ر.ک: تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۳.
  23. ر.ک: معجم البلدان، ج۳، ص۱۵۲.
  24. تستر نام یکی از شهرهای خوزستان است (شوشتر امروز) و نبرد تستر در زمان خلافت خلیفه دوم رخ داده است.
  25. ر.ک: عمدة القاری، ج۱، ص۲۴۲.
  26. ر.ک: البلدان (ابن الفقیه الهمذانی)، ص۵۵۷.
  27. برخی مکان وفات او را شهر مدینه دانسته‌اند. (ر.ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷).
  28. مصعب بن الزبیر، در ۱۵ جمادی الأولی سال ۷۲ هجری قمری به قتل رسید. (ر.ک: الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۳۹، ش۷۳۱).
  29. ر.ک: الإکمال فی أسماء الرجال، ص۲۵.
  30. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 455-257.
  31. ر.ک: الفوائد الرجالیه (سید بحرالعلوم)، ج۲، ص۱۲۶.
  32. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸.
  33. غزوه بدر در سال دوم هجری قمری رخ داد. (ر.ک: تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۰۷) و بر اساس این قول، براء بن عازب در سال اول بعثت به دنیا آمده و غزوه خندق نیز در سال ۵ هجری قمری رخ داده است. (ر.ک: تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۰) و بر پایه این نظر، براء بن عازب در سال سوم بعثت به دنیا آمده است.
  34. ر.ک: مشاهیر علماء الأمصار، ص۷۶، ش۲۷۲.
  35. ر.ک: الثقات (ابن حبان)، ج۳، ص۲۶؛ إکمال تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۶۱، ش۹۶۰؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۲۳، ش۶۴۹.
  36. ر.ک: الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب السته، ج۱، ص۲۶۴، ش۵۴۶.
  37. ر.ک: إکمال تهذیب الکمال، ج۲، ص۳۶۱، ش۹۶۰.
  38. ر.ک: البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۶۱.
  39. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸؛ الثّقات (ابن حبان)، ج۳، ص۲۶؛ الإکمال فی أسماء الرجال، ص۲۵.
  40. ر.ک: رجال البرقی، ص۲؛ رجال الطوسی، ص۲۷، ش۷۹.
  41. ر.ک: رجال البرقی، ص۳؛ رجال الطوسی، ص۵۸، ش۴۸۵.
  42. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 457-458.
  43. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۵، ذیل ش۶۵۰.
  44. تهذیب الکمال، ج۴، ص۳۵.
  45. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 458.
  46. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 459.
  47. فیه مدح و ذم. (الوجیزة فی الرجال، ص۱۶۶، ش۲۶۴).
  48. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 459.
  49. ر.ک: رجال البرقی، ص۳؛ ابن أبی الحدید چنین نوشته است: البراء بن عازب: لم أزل لبنی هاشم محبّاً. (شرح نهجالبلاغه (ابن أبیالحدید)، ج۱، ص۲۱۹).
  50. رجال الکشّی (اختیار معرفة الرجال)، ص۴۴، ش۹۴: عن أبی جعفر و أبی عبد الله(ع) أن أمیر المؤمنین(ع) قال للبراء بن عازب: کیف وجدت هذا الدین؟ قال: کنا بمنزلة الیهود قبل أن نتّبعک تخف علینا العبادة فلما اتبعناک و وقع حقائق الإیمان فی قلوبنا وجدنا العبادة قد تثاقلت فی أجسادنا. قال أمیر المؤمنین(ع): فمن ثم یحشر الناس یوم القیامة فی صور الحمیر و تحشرون فرادی فرادی یؤخذ بکم إلی الجنة، ثم قال أبو عبدالله(ع): ما بدأ لکم ما من أحد یوم القیامة إلا و هو یعوی عواء البهائم أن اشهدوا لنا و استغفروا لنا فنعرض عنهم فما هم بعدها بمفلحین.
  51. ر.ک: تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۲۴؛ تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۱۳۴: و تخلف عن بیعة أبی بکر قوم من المهاجرین و الأنصار، و مالوا مع علیّ بن أبی طالب، منهم: العباس بن عبدالمطلب، و الفضل بن العباس، و الزبیر بن العوام بن العاص، و خالد بن سعید، و المقداد بن عمرو، و سلمان الفارسی، و أبوذر الغفاری، و عمار بن یاسر، و البراء بن عازب،....
  52. وقعة صفین، ص۲۱۷ - ۲۱۸: عن البراء بن عازب قال: أقبل أبو سفیان و معه معاویة فقال رسول الله(ص): اللهم العن التابع و المتبوع! اللهم علیک بالأقیعس! فقال ابن البراء لأبیه: من الأقیعس؟ قال: معاویة.
  53. الکامل (ابن عدی)، ج۲، ص۵۴: عن البراء بن عازب قال: قال رسول الله(ص): إن آل محمد شجرة النبوة و آل بیت الرحمة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و معدن العلم.
  54. ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۲، ش۲۰۵۳.
  55. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۶۸؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۴۲۶، ش۱۶۵.
  56. اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۱: شهد البراء مع علی ابن أبیطالب (الجمل) و صفین، و النهروان؛ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۷۹: غزا مع رسول الله(ص) خمسعشرة غزوة، و نزل الکوفة بعده، و کان رسول علی ابن أبیطالب إلی الخوارج بالنهروان یدعوهم إلی الطاعة و ترک المشاقة. یادآوری: بعضی از بزرگان، همراهی براء بن عازب با امام علی(ع) را به دلیل نابینا بودنش انکار کرده‌اند (ر.ک: التحریر الطاووسی، ص۹۴، ش۵)؛ ولی این انکار مورد ندارد؛ زیرا اصل نابینا بودنش صحت ندارد، چنانکه خواهد آمد.
  57. تذکرة الخواص، ص۲۹: «روی أحمد بن حنبل فی فضائله عن عفّان، عن حمّاد بن سلمة، عن علی بن زید، عن عدی بن ثابت، عن البراء بن عازب، قال: کنا مع النبی(ص) بغدیر خم فنودی فینا الصلاة جامعة، و کسح للنبی(ص) بین شجرتین فصلی الظهر، و أخذ بید علی(ع) و قال: اللهم من کنت مولاه فهذا علی مولاه فلقیه عمر بن الخطاب بعد ذلک فقال: هنیئا لک یابن أبیطالب! أصبحت و أمسیت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة».
  58. الدرجات الرفیعه، ص۴۵۴: «و روی بعض الأصحاب، عن إسحاق بن جعفر، عن سلیمان بن مهران الأعمش قال: شهد عندی عشرة نفر من خیار التابعین أن البراء بن عازب قال: إنی لأتبرّء ممن تقدم علی علیّ بن أبیطالب و أنا بریء منهم فی الدنیا والآخرة». (مجالس المؤمنین، ج۱، ص۲۵۱ از همین مؤلف).
  59. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 459-461.
  60. ر.ک: إعلام الوری، ص۱۷۷؛ الارشاد، ج۱، ص۳۳۱؛ مناقب آل أبی طالب(ع) (ابن شهر آشوب)، ج۲، ص۲۷۰: «عن إسماعیل بن زیاد قال: إن علیا(ع) قال للبراء بن عازب یوما: یا براء! یقتل ابنی الحسین(ع) و أنت حیّ لا تنصره. فلما قتل الحسین بن علی(ع) کان البراء بن عازب یقول: صدق و الله علی بن أبیطالب! قتل الحسین ولم أنصره ثم یظهر الحسرة علی ذلک و الندم». ظاهر روایت دلالت دارد که براء بن عازب از روی اختیار و تمکّن، امام حسین(ع) را یاری نکرده است. (ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۷۸، ذیل ش۱۶۵۳: فهی و إن دلت علی ذم البراء لدلالتها علی أن ترک نصرته للحسین(ع) کان عن اختیاره و تمکنه).
  61. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۱، ص۲۴۷: «روی عبدالله بن إبراهیم، قال أخبرنا أبو مریم الأنصاری، عن المنهال ابن عمرو، عن زرّ بن حبیش، قال: خرج علی بن أبی طالب(ع) من القصر، فاستقبله رکبان متقلدون بالسیوف علیهم العمائم، فقالوا: السلام علیک یا أمیر المؤمنین و رحمة الله و برکاته! السلام علیک یا مولانا! فقال علی(ع): من هیهنا من أصحاب رسول الله(ص)؟ فقام خالد بن زید أبو أیوب، و خزیمة بن ثابت ذو الشهادتین، و قیس بن سعد بن عبادة، و عبد الله بن بدیل بن ورقاء، فشهدوا جمیعا أنهم سمعوا رسول الله(ص) یقول یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال علی(ع) لأنس بن مالک، و البراء بن عازب: ما منعکما أن تقوما فتشهدا فقد سمعتما کما سمع القوم؟ ثم قال: اللهم إن کانا کتماها معاندة فابتلهما. فعمی البراء بن عازب، و برص قدما أنس بن مالک...».
  62. الأمالی (صدوق)، ص۱۸۵؛ الخصال، ص۲۲۰: و أما البراء بن عازب فإنه ولاه معاویة الیمن، فمات بها، و منها کان هاجر.
  63. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 461-462.
  64. الأمالی (صدوق)، ص۱۸۴؛ الخصال، ج۱، ص۲۱۹.
  65. الأمالی (صدوق)، ص۱۲۲، ح۱، الخصال، ج۱، ص۲۱۹، ح۴۴.
  66. ر.ک: أسد الغابه، ج۱، ص۱۷۱: شهد البراء مع علی ابن أبیطالب (الجمل) و صفّین، و النهروان، هو و أخوه عبید بن عازب، و نزل الکوفة، و ابتنی بها داراً، و مات أیام مصعب بن الزبیر. (الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷؛ الاصابه، ج۱، ص۴۱۲، ش۶۱۸؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۳۷۲، ش۷۸۵؛ و...).
  67. قاموس الرجال، ج۲، ص۲۶۰، ش۱۰۵۹.
  68. ل ی یعنی از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت علی(ع).
  69. جخ یعنی رجال الطوسی، و کش یعنی رجال الکشی.
  70. الرجال (ابن داود)، ص۶۴، ش۲۲۴.
  71. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلّی)، ص۲۴، ش۳.
  72. الإرشاد، ج۱، ص۶۲.
  73. ر.ک: حاوی الأقوال، ص۱۸۱، ش۹۱۰.
  74. شعب المقال، ص۲۴۵.
  75. تنقیح المقال، ج۱۲، ص۷۸. محی الدین مامقانی بعد از نقل عبارت علامه مامقانی در پانوشت کتاب چنین نوشته است: أقل ما یمکن أن یقال فی المترجم: إنه فی أعلی مراتب الحسن بل ثقة، و أحادیثه من جهته إن لم تعد صحاحاً، فلا أقلّ من عدّها حسانا کالصحاح.
  76. معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۸۸.
  77. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 462-465.
  78. موسوعة الحدیث