تسخیر در قرآن
تسخیر به معنای تحت اطاعت و سلطه درآوردن و منقاد کردن است که در برخی از آیات قرآن مورد استفاده قرار گرفته و بر تسخیر موجودات دلالت میکنند. همچنین از این آیات استفاده میشود که خداوند همه موجودات را مسخر انسان ساخته است؛ حتی برخی از انسانها را مسخر برخی دیگر قرار داد و این امر ضرورتی طبیعی است برای ایجاد تعادل و حرکت در جامعه بشری.
معناشناسی
تسخیر مصدر باب تفعیل از ریشه "س ـ خ ـ ر" به معنای رام کردن، فرمانبردار کردن[۱]، مقهور گردانیدن کسی یا چیزی[۲]، تکلیف بر انجام دادن کاری بدون اجرت[۳]، تحت اطاعت و سلطه محض درآوردن[۴] و منقاد کردن است. اصل آن "سخر" به معنای "حقارت و ذلّت"[۵] یا حکمکردن و تقدیر با زور و غلبه (تکوینی یا تشریعی)[۶] است[۷].
برخی گفتهاند: تسخیر، یعنی مقهور ساختن فاعل به فعلش؛ به طوری که فاعل مطابق خواسته تسخیر کننده کار کند. فاعلِ تسخیر شده ممکن است بدون قصد و اراده باشد؛ مانند قلمی که در دست نویسنده تسخیر میشود تا به اراده او بنویسد؛ یا دارای قصد و اراده، چنان که مولا، بنده خود را در انجام دادن عملی تسخیر کند تا مطابق دستور او آن را انجام دهد[۸].
در تسخیر، فاعل برتر، هر موجودی را در مسیر کمالش هدایت و امداد میکند تا راه مناسب را برای نیل به هدف لایق و درخور، بپیماید[۹].[۱۰]
تسخیر در قرآن
در قرآن کریم علاوه بر مشتقات ریشه "س ـ خ ـ ر" که بیش از ۲۰ بار به کار رفتهاند و بر تسخیر موجودات دلالت میکنند، از آیات دیگری نیز همین معنا به دست میآید؛ نظیر آیاتی که آفرینش موجودات را برای انسان دانستهاند: ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۱] البته واژگان دیگری نیز در قرآن، از مشتقات ریشه یاد شده بر استهزا و تمسخر دلالت دارند که از موضوع بحث خارجاند.
برخی مفسران، واژههایی چون ﴿ذُلُلًا﴾، ﴿ذَلُولٌ﴾، ﴿عِبَادًا﴾ را به شکلی به مسخر بودن بازگردانده و از آنها تسخیر را فهمیدهاند، بنابراین میتوان مسخر بودن بتها: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۲].[۱۳]، زنبور عسل: ﴿ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۴] [۱۵] و همچنین خصوص زمین: ﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ﴾[۱۶].[۱۷] را به موارد یاد شده افزود[۱۸].
بسیاری از موارد تسخیر در قرآن کریم تکوینی و مربوط به فعل خداوند است که برخی عمومی و برای همه انسانهاست: ﴿اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ... * وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾[۱۹] و برخی موارد از تسخیر الهی، برای اقتداربخشی و تقویت حاکمیت انسانهای خاص بر روی زمین صورت گرفته است که اقتدار آنها در طول اقتدار و قدرت الهی بر روی زمین است: ﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ﴾[۲۰] و ﴿وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ﴾[۲۱].[۲۲]
تسخیر جهان آفرینش برای انسان
از مجموع آیات تسخیر به خوبی فهمیده میشود که انسان، تکامل یافتهترین موجود این جهان است و خداوند همه موجودات دیگر را مسخر او ساخته است: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۲۳].[۲۴]؛ ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۲۵] تا شکرگزار وی بوده، عبادت او را به جا آورند و در آنچه به آن امر یا از آن نهی کرده است، از وی اطاعت کنند: ﴿لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ﴾[۲۶].[۲۷]
تسخیر موجودات برای انسان هم شامل اموری میشود که در اختیار اوست و با میل و ارادهاش آنها را در مسیر منافع خود به کار میگیرد؛ مانند بسیاری از موجودات زمینی و هم اموری را در برمیگیرد که در اختیار انسان نیست؛ اما به دستور خداوند در خدمت انساناند و به او امکان بهرهگیری میدهند[۲۸]، مانند شب و روز: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ﴾[۲۹]، ماه، خورشید و ستارگان: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۳۰] و نیز ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۳۱] و موجودات آسمانها و زمین: ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ﴾[۳۲] که هریک به گونهای در زندگی انسان اثر دارند و از آنها بهرهبرداری میشود[۳۳].[۳۴]
مراد از تسخیر جهان برای انسان
مراد از تسخیر آسمانها و زمین برای افراد انسان ـ آن هم به صورتی که برای آنها مشهود باشد ـ همان پیوندی است که میان اجزای جهان در نظام عامی که عالم را عموماً تدبیر و اداره میکند مشاهده میشود و از آنجا که خصوص انسان به جهت شعور و ارادهاش اشرف اجزای این عالم محسوس است، خداوند جهان را به تسخیر وی درآورده است. اسباب مؤثر در عالم، هرچه باشد، با سببیت خاصّی که هریک دارد آن کاری را انجام میدهد که خدا میخواهد و خداوند از مجموع آنها نظامی را میخواهد که با آن عالم انسانی را تدبیر کند و نیازهای او را برآورده سازد[۳۵]. بنابراین تسخیر جهان برای انسان بدین معنا نیست که انسان آن را به فرمان خود درآورده، بر نظام آفرینش طوری حکومت کند که بتواند اصول حاکم بر آن را تغییر دهد، بلکه او تنها میتواند در محدوده نظام موجود، آسمان و زمین را برای هدف صحیح خویش وسیله قرار دهد و در خدمت خود درآورد. در نظامی که ناظم آن خداوند است بینظمی راه ندارد و این نظام با حفظ این شرایط در طول اراده الهی در اختیار انسان است[۳۶]. بر این اساس، لام در ﴿سَخَّرَ لَكُمْ﴾ لام تعلیل غایی است و تسخیر کننده هم خداست که آسمانها و زمین را مسخر انسان ساخته است؛ نه اینکه انسان تسخیر کننده باشد. برخی احتمال دادهاند لام یاد شده لام ملکیّت باشد و تسخیر کننده هم خود انسان که به مشیت خدا موجودات عالم را در مسیر اهداف خویش به خدمت میگیرد؛ ولی این احتمال با جمله ﴿أَلَمْ تَرَوْا﴾ در صدر آیه نمیسازد، چون اگر تسخیر کننده انسان میبود خود، تسخیر و تسخیر شدهاش را میدید و جهت توجّه به آنها به گفتن ﴿أَلَمْ تَرَوْا﴾ نیاز نبود[۳۷]. برخی تسخیر آسمانها و زمین را به سبب حکومت اسم مذلّ دانستهاند که بر اساس آن خداوند بعضی موجودات را مسخَّر بعضی دیگر ساخته است[۳۸].[۳۹]
تسخیر عام و خاص
تسخیر بر دو دسته است:
تسخیر عام
بیشتر آیاتی که در آنها واژه سخّر و مشتقات آن آمده است، تسخیری را میرسانند که برای عموم انسانهاست؛ نظیر تسخیر کشتیها و رودها: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ﴾[۴۰]، ماه و خورشید و روز و شب: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ﴾[۴۱]؛ همچنین آیاتی که میرسانند نظام کیهانی برای انسان آفریده شده است، مانند آیه ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۴۲]. با توجّه به برخی از مبادی مطویّ (مقدمات پنهان) بر تسخیر آن برای انسان دلالت دارند، زیرا معنای "آفرینش جهان برای انسان" جز این نیست که از آن بهرهبرداری کند و بهرهبرداری از نظام کیهانی بدون تسخیر موجودات برای انسان شدنی نیست[۴۳]، چنانکه برخی مفسران در معنای آیه یاد شده تسخیر را اشراب کرده و گفتهاند: همه آنچه را که در زمین است برای شما آفرید و مسخّر کرد[۴۴].[۴۵]
تسخیر خاص (معجزه)
این نوع از تسخیر ویژه انبیا و اولیاست، چنانکه در داستان حضرت موسی (ع) و قارون زمینی که به تسخیر موسی درآمده بود، قارون و اموالش را فرو برد: ﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ﴾[۴۶] که این در حقیقت "شقّالارض" است؛ یا مانند شکافته شدن دریا برای موسی و همراهانش با ضربه عصای حضرت موسی: ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾[۴۷] که "شقّ البحر" است و نیز بازشدن سنگ برای دسترسی اسباط به آب که "شقّالحجر" است: ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾[۴۸] و دو نیم شدن ماه برای پیامبر اسلام (ص) که "شقّ القمر" است: ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ﴾[۴۹].[۵۰] و همچنین تسخیر کوهها و پرندگان برای همراهی با داوود در تسبیح: ﴿فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ﴾[۵۱] و تسخیر باد با نرمی برای سلیمان: ﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ﴾[۵۲] و نیز ﴿وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ﴾[۵۳] که همگی بیانگر موارد تسخیر خاص تکوینی و جزو نظام آفرینش عالماند[۵۴].[۵۵]
موارد تسخیر
قرآنکریم افزون بر آنکه به صورت کلی از تسخیر کائنات برای انسان سخن گفته: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۵۶]؛ ﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[۵۷][۵۸] ـ با توجه به تفسیر ﴿كَرْهًا﴾ به تسخیر و مقهور بودن ـ به موارد خاصی از تسخیر اشاره کرده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- خورشید و ماه: ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[۵۹] تسخیر خورشید، نزول آن در برجها و اوقات مخصوص است که از آن فصلها پدید میآیند و هر فصلی دارای منفعت خاصی است؛ ولی تغییری در حال خورشید رخ نمیدهد؛[۶۰] همچنین خورشید با نور خود زمین را روشن و گرم میکند و با جاذبه خود حرکت زمین را در مدارش نظم میدهد[۶۱]. در تسخیر ماه نیز علاوه بر آنکه از نور آن بهرهبرداری میشود[۶۲]، جریان و حرکت آن در یک مدار است که بر اثر آن سالها و ماهها پدید میآیند[۶۳]؛ همچنین ماه جزر و مدّ در دریاها را که خود سرچشمه برکات و منافع فراوانی است، ایجاد میکند[۶۴].
- ستارگان: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۶۵] و نیز: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۶۶] آنها در تاریکیهای خشکیها و دریاها راه را مینمایانند[۶۷].
- شب و روز: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۶۸] خداوند شب و روز را به تسخیر انسان درآورد تا از شب برای آرامش و سکونت و استراحت بدن بهره گیرد و از روز برای امرار معاش و گذران زندگی[۶۹].
- آسمان و زمین: ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ﴾[۷۰] پروردگار از روی تفضل بر بندگانش آسمان را سقفی مزیّن و زمین را جایگاهی برای استقرار در آن قرار داد و راه بهرهگیری از آن را برای انسان آسان ساخت تا وی روزی خود را مانند گیاهان، میوهها و بسیاری از نعمتهای شمارشناپذیر دیگر از آن به دست آورد[۷۱].
- دریاها: ﴿اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۷۲] خداوند دریا را برای انسانها رام ساخت و راه سوار شدن بر آنها یعنی استخراج منافع آن را بر آنها آسان و هموار کرد تا بتوانند از آن ماهی تازه صید کنند و لؤلؤ و مرجان بیرون آورند تا همسرانشان آنرا پوشیده، زینتی برایشان باشد[۷۳].
- رودها: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ﴾[۷۴]. انسان از آب حیاتبخش آنها زراعتها را آبیاری و خود و دامها را از آن سیراب میکند و در مواردی از آنها همانند راهی هموار بهره میبرد و کشتیها را از آن عبور میدهد[۷۵].
- ابرها: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۷۶]؛ ﴿وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾[۷۷]. سحاب، بخار متراکم و فشردهای است که باران از آن پدید میآید[۷۸]. ابرها حامل بارانهایی هستند که به فرمان خدا جاری شده، هرجا او اراده کند فرود میآیند[۷۹]. برخی نیز گفتهاند: مراد از ﴿السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ ﴾ آن است که ابر در حرکت و بارش، مقهور باد و سرما و غیر این دو از عواملی است که خداوند آنها را بر آن چیره کرده است[۸۰].
- کشتیها و چارپایان: خداوند کشتیها و چارپایان را برای جابهجایی بار به تسخیر انسان درآورده است: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ﴾[۸۱]، ﴿وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ﴾[۸۲]، ﴿وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۸۳].[۸۴].[۸۵]
تسخیر متقابل انسانها
برخی از انسانها در تسخیر بعضی دیگرند: ﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۸۶] بیشک مراد از این تسخیر، بهرهکشی ظالمانه (استثمار مذموم) نیست، بلکه مراد آن است که خداوند والا انسانها را با استعدادها و اشتیاقهای گوناگون آفریده است تا با تسخیر متقابل آنان[۸۷]، براساس برتریای که بعضی بر بعضی دارند، نظام احسن شکل گیرد[۸۸] و این امر ضرورتی طبیعی برای ایجاد تعادل و حرکت در جامعه بشری است. پیداست اگر همه انسانها هوش و استعداد روحی و جسمی یکسان داشته باشند، هرگز نظامهای اجتماعی سامان نمییابد[۸۹]، همانگونه که اگر سلولهای بدن از نظر ساختمان، ظرافت و مقاومت همه شبیه هم میبودند، نظام جسم انسان برهم میخورد[۹۰]. افراد جامعه همه اجزای یک کل هستند و هیچ انسانی بر دیگری برتری ندارد، جز به تقوا که آن نیز مجوّز تسخیر یک جانبه انسان نیست[۹۱]. تفاوت انسانها معیار ارزشهای انسانی نیست، بلکه رحمت پروردگار از تمام آنچه گرد میآورند برتر است: ﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۹۲].[۹۳]
برخی مفسران احتمال دادهاند جمله ﴿وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ﴾ عطف تفسیری برای جمله ﴿نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ﴾ باشد، در نتیجه جمله مذکور بیانی برای تقسیم معیشت بوده و به بیان علل آن در مجتمع انسانی میپردازد. به گفته وی احتیاجات بیشمار انسان در زندگی دنیا او را از برآوردن تمامی آنها به دست خود و به گونهای فردی ناتوان کرده است و ناگزیر به زندگی اجتماعی است. در چنین وضعی انسانها اساس زندگی را بر همکاری نهاده، طبعاً بعضی از آنها برخی دیگر را به خدمت میگیرند و از آنان بهره میبرند؛[۹۴] بدین معنا که هر گروهی امکانات و استعدادها و آمادگیهای خاصی دارند که در عرصهای از زندگی میتوانند فعالیت کرده، محصول آن را در اختیار دیگران بگذارند، همانگونه که نتیجه خدمات دیگران در رشتههای دیگر در اختیار وی قرار میگیرد[۹۵].
بدین شکل، هریک از افراد اجتماع فراوردههای زاید خود را به دیگران داده، در برابر آن، محصول مورد نیازش را میگیرد و از همین رهگذر، نوعی اختصاص پدید میآید[۹۶]. برخی مفسران در تفسیر آیه ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ﴾[۹۷] از تسخیر برخی انسانها به دست بعضی دیگر برای خدمت به آنان سخن گفتهاند[۹۸].[۹۹]
تسخیر در دانشنامه معاصر قرآن کریم
احمد بن فارس مینویسد: ماده سخر همواره دارای یک معنا است که بر کوچک و خوار نمودن دلالت دارد[۱۰۰]. اسماعیل جوهری، تسخیر را به معنای آن میداند که کسی را بدون مزد به کاری وادار کنند[۱۰۱]. راغب اصفهانی مینویسد: تسخیر یعنی چیزی را به چیرگی (قَهر) به سوی هدفی ویژه سوق دادن[۱۰۲]؛ محمد زبیدی مینویسد: هر چیز که به چیرگی تدبیر شود به گونهای که از پیش خویش قدرتی ندارد که خود را رها کند، مسخر است[۱۰۳].
خداوند به نام مسخر (رام کننده، به کار گمارنده) خوانده نشده است ولی در آیاتی از قرآن رام نمودن به گونه فعلی به خدا نسبت داده شده و این تسخیر برای آدمی و به سود اوست: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۱۰۴]. خداوند؛ دریا ﴿اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱۰۵]، کشتی و رودخانهها ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ﴾[۱۰۶]، شتران ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱۰۷] و چهارپایان سواری ﴿لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ﴾[۱۰۸] را برای آدمیان رام کرده است. افزون بر آن و به طور کلی خداوند همه آنچه را در زمین و آسمانها است برای آدمیان رام نموده است: ﴿وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾[۱۰۹]. گذشته از این تسخیر عمومی؛ خداوند کوهها را وادار نمود تا همراه دارد تسبیح گویند ﴿فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ﴾[۱۱۰] و باد را برای سلیمان رام نمود ﴿فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ﴾[۱۱۱]. در دعاها نیز خداوند با عنوان مُسَخِّر الریاح رامکننده بادها[۱۱۲]و مُسَخِّرالسحاب رام کننده ابرها[۱۱۳] خوانده شده است.
طوسی، تسخیر خورشید و ماه برای انسانها را بدین معنا تفسیر میکند که خداوند آن دو را به سود آدمیان قرار داده است[۱۱۴]. علامه طباطبایی تسخیر چیزها برای آدمی را بدان معنا میداند که آنها به سود آدمی آفریده شدهاند و آدمی به واسطه اندیشه خویش میتواند در آنها تصرف کند و آنها را به کار برد. این گونه آفرینش را، خداوند تسخیر برای آدمی نامیده است؛ زیرا خواست و اراده آدمی بر آنها چیره است و میتواند آنها را در جهت اهداف خویش سوق دهد[۱۱۵].
علامه طباطبایی در تفاوت معنای تسخیر با اجبار و اکراه مینویسد: تسخیر به معنای رام کردن چیزی است در راهی که مقصود تسخیرکننده است و این معنا با اجبار و اکراه متفاوت است؛ زیرا در اجبار و اکراه، فاعل از مقتضای اختیار یا طبع خویش خارج میشود در حالی که تسخیر شده بر مقتضای طبع و اختیار خویش عمل میکند[۱۱۶].
فخر رازی از برخی متکلمان نقل کرده است که شب و روز دو عَرَض (پدیدار) هستند و عرض تسخیر نمیشود، بنابراین تسخیرشب و روز مجاز است[۱۱۷].
ملاصدرا در بیان معنای تسخیر شب و روز مینویسد: شب و روز از جزای زمان هستند و زمان مقدار حرکت دورانی است، پس باید آسمان که حافظ زمان است، جسمی کروی باشد[۱۱۸]. بدین بیان، آفرینش کروی آسمان و حرکت دورانی کرات آسمانی که موجب پدید آمدن زمان و شب و روز میشود به معنای تسخیر شب و روز خواهد بود. ملاصدرا بر این باور است که تسخیر آنچه در آسمانها و زمین است، برای انسان کامل حاصل میشود، آن گاه که وی انسان کامل به عالم امر، عالم محیط بر همه چیز، متصل شود [۱۱۹].
فیض کاشانی تقسیمی را برای گونههای تسخیر نقل میکند: تسخیر دو گونه است: حقیقی و غیرحقیقی. تسخیر غیرحقیقی سه گونه است: فروترین آنها تسخیر قراردادی عَرَضی است، مانند آنکه خداوند، روی زمین، زراعتها، کوهها، معادن، دریاها و چهارپایان را به تسخیر آدمیان در آورده است. میانه این گونه تسخیر، تسخیر طبیعی است؛ مانند تسخیر نیروهای نباتی برای تغذیه و رشد و جذب مواد لازم هضم و دفع مواد زائد و تولید مثل. برترین گونه تسخیر از این دست، تسخیر حواس جسمی و ذهن و خیال و وهم به قدرت نفس انسانی است. تسخیر حقیقی آن است که خداوند، معنای عقلانی الهی را برای انسان کامل، تسخیر میکند و آن معانی را به گونه صور روحانی در عالَم عقل و خیال وی [و در اختیار و قدرت او] قرار میدهد[۱۲۰].[۱۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ لغت نامه، ج۴، ص۵۸۸۲، "تسخیر"؛ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۳۴.
- ↑ الصحاح، ج۲، ص۶۸۰؛ لسان العرب، ج۶، ص۲۰۳، "سخر".
- ↑ لسانالعرب، ج۶، ص۲۰۳؛ النهایه، ج۲، ص۳۵۰، "سخر".
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۷۶.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۴۴.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۷۶.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۸۰؛ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۲۲۹؛ شرح منظومه، ص۱۱۹
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۱۲، ص۱۵۵.
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ «بیگمان کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید بندگانی چون خود شمایند؛ بخوانیدشان! پس اگر راست میگویید باید به شما پاسخ دهند» سوره اعراف، آیه ۱۹۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۴۱۲.
- ↑ «سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند» سوره نحل، آیه ۶۹.
- ↑ جوامع الجامع، ج۲، ص۳۳۶.
- ↑ «اوست که زمین را برای شما رام کرد، بر شانههای آن گام نهید و از روزی او بخورید و رستاخیز به سوی اوست» سوره ملک، آیه ۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۶.
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ «خداوند، همان است که دریا را برای شما رام کرد تا کشتیها در آن به فرمان وی روان گردند... * و آنچه را در آسمانها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۲-۱۳.
- ↑ «پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد» سوره ص، آیه ۳۶.
- ↑ «و کوهها و پرندهها را رام کردیم که همراه با داوود نیایش میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۹.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۸۰.
- ↑ «و آنچه را در آسمانها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد؛ بیگمان در این نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره جاثیه، آیه ۱۳.
- ↑ نمونه، ج۱۰، ص۱۲۱.
- ↑ «آیا ندیدهای که خداوند آنچه را در زمین است و (نیز) کشتیها را که در دریا به فرمان وی روانند، برای شما رام کرده است و آسمان را از فرو افتادن روی زمین- جز به اذن وی- باز میدارد؟ بیگمان خداوند با مردم، مهربانی است بخشاینده» سوره حج، آیه ۶۵.
- ↑ «تا بر پشت آن قرار گیرید سپس نعمت پروردگارتان را هنگامی که بر آن قرار گرفتید یاد کنید و بگویید: پاکا آن (خداوند) که این را برای ما رام کرد و ما را توان آن نبود» سوره زخرف، آیه ۱۳.
- ↑ جامع البیان، ج۲۵، ص۱۸۶؛ التبیان، ج۹، ص۲۵۲
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۶۱۲ ـ ۶۱۵
- ↑ «و خورشید و ماه را که همواره روانند و نیز شب و روز را رام شما کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۳.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رامشدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد میورزند نشانههایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.
- ↑ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ نمونه، ج۱۱، ص۱۷۱
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۲۲۸ ـ ۲۲۹
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۲۲۸ ـ ۲۲۹؛ تسنیم، ج۲، ص۶۱۴ ـ ۶۱۵.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۲۲۹
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۲، ص۴۶۵.
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ «خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.
- ↑ «و خورشید و ماه را که همواره روانند و نیز شب و روز را رام شما کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۳.
- ↑ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۶۱۲.
- ↑ جامعالبیان، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ «پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.
- ↑ «آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود» سوره شعراء، آیه ۶۳.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنانکه) هر دستهای از مردم آبشخور خویش را باز میشناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.
- ↑ «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۰؛ المیزان، ج۱۹، ص۵۵.
- ↑ «و آن (داوری) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک داوری و دانشی دادیم و کوهها و پرندهها را رام کردیم که همراه با داوود نیایش میکردند و کننده (ی این کار) بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.
- ↑ «پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد» سوره ص، آیه ۳۶.
- ↑ «و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم میوزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۶۱۳ ـ ۶۱۴.
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ «و آنچه را در آسمانها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد؛ بیگمان در این نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره جاثیه، آیه ۱۳.
- ↑ «و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه سپیدهدمان و دیرگاه عصرها خدای را سجده میبرند» سوره رعد، آیه ۱۵.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۶۲.
- ↑ «آیا ندیدهای که خداوند از شب میکاهد و بر روز میافزاید و از روز میکاهد و بر شب میافزاید و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام تا زمانی معیّن روانهاند و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره لقمان، آیه ۲۹.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۴۲۰؛ مادل علیه القرآن، ج۱، ص۱۱۴.
- ↑ زادالمسیر، ج۴، ص۲۶۷؛ نمونه، ج۱۰، ص۱۲۱.
- ↑ زادالمسیر، ج۴، ص۲۶۷؛ اسرار الفاطمیه، ص۲۳۳.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۴۲۰؛ مادل علیه القرآن، ج۱، ص۱۱۴
- ↑ نمونه، ج۱۰، ص۱۲۲.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رامشدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد میورزند نشانههایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۴، ص۱۱۷؛ تفسیرابنکثیر، ج۲، ص۵۸۵.
- ↑ «و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رامشدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد میورزند نشانههایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.
- ↑ زادالمسیر، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ التبیان، ج۹، ص۲۵۲.
- ↑ «خداوند، همان است که دریا را برای شما رام کرد تا کشتیها در آن به فرمان وی روان گردند و تا شما از بخشش وی (روزی) به دست آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره جاثیه، آیه ۱۲.
- ↑ جوامع الجامع، ج۲، ص۳۱۹.
- ↑ «خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.
- ↑ نمونه، ج۱۰، ص۳۴۹ ـ ۳۵۱.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
- ↑ «و ابر را سایهبان شما کردیم و ترانگبین و بلدرچین برایتان فرو فرستادیم (و گفتیم) از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم، بخورید. و آنان بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا میداشتند» سوره بقره، آیه ۵۷.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ الصافی، ج۱، ص۲۰۸؛ الاصفی، ج۱، ص۷۷
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ «خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.
- ↑ «و چارپایان را آفرید که در (پوست) آنان برای شما گرما و سودهایی (دیگر) است و از آنها میخورید» سوره نحل، آیه ۵.
- ↑ «و بارهایتان را تا شهری میبرند که جز با دشواری جانکاه بدان نمیرسیدید؛ بیگمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۷.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۸۷ ـ ۸۸.
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۴۴.
- ↑ «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند» سوره زخرف، آیه ۳۲.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۶۲۲ ـ ۶۲۳.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۲، ص۴۶۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۵۰؛ مقتنیات الدرر، ج۱۰، ص۵۰؛ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۴۵-۱۴۶.
- ↑ نمونه، ج۲۱، ص۵۲.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۶۲۲ ـ ۶۲۳.
- ↑ «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کردهایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند» سوره زخرف، آیه ۳۲.
- ↑ نمونه، ج۲۱، ص۵۰ ـ ۵۱.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۰۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج۹، ص۷۹؛ نمونه، ج۲۱، ص۵۲.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۰۱.
- ↑ «و یاد کن که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! نعمت خداوند را بر خویش فرا یاد آورید که در میان شما پیامبرانی برگمارد و شما را پادشاه کرد و چیزهایی به شما داد که به هیچ کس از جهانیان نداده است» سوره مائده، آیه ۲۰.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۴۸۱.
- ↑ مقاله «تسخیر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص. ۱۸۰.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۴۴.
- ↑ الصحاح، ج۲، ص۶۸۰.
- ↑ مفردات، ص۴۰۲.
- ↑ تاج العروس، ج۱۱، ص۵۲۲.
- ↑ «و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رامشدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد میورزند نشانههایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.
- ↑ «خداوند، همان است که دریا را برای شما رام کرد تا کشتیها در آن به فرمان وی روان گردند و تا شما از بخشش وی (روزی) به دست آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره جاثیه، آیه ۱۲.
- ↑ «خداوند است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزی بر آورد و کشتی را برای شما رام کرد تا به فرمان او در دریا روان گردد و رودها را برای شما رام گردانید» سوره ابراهیم، آیه ۳۲.
- ↑ «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانههای (بندگی) خداوند قرار دادهایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستادهاند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدینگونه آنها را برای شما رام کردهایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
- ↑ «تا بر پشت آن قرار گیرید سپس نعمت پروردگارتان را هنگامی که بر آن قرار گرفتید یاد کنید و بگویید: پاکا آن (خداوند) که این را برای ما رام کرد و ما را توان آن نبود» سوره زخرف، آیه ۱۳.
- ↑ «و آنچه را در آسمانها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد؛ بیگمان در این نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره جاثیه، آیه ۱۳.
- ↑ «و آن (داوری) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک داوری و دانشی دادیم و کوهها و پرندهها را رام کردیم که همراه با داوود نیایش میکردند و کننده (ی این کار) بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.
- ↑ «پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد» سوره ص، آیه ۳۶.
- ↑ مصباح المتهجد، ج۲، ص۵۷۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۹۵، ص۳۸۶.
- ↑ التبیان، ج۶، ص۲۹۳.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۱۷۸.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۶۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۱۰۲.
- ↑ شرح اصول کافی، ج۱، ص۲۹۹.
- ↑ الحکمة المتعالیة، ج۷، ص۳۰.
- ↑ علم الیقین، ص۵۰۴-۵۰۶.
- ↑ سلطانی، محمد، مقاله «تسخیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم