قرآن
قرآن کتاب مقدس مسلمانان به معنای جمع، گردآوری و قرائت است که در مدت ۲۳ سال بر حضرت محمد (ص) نازل شد. چگونگی نزول قرآن به صورت "وحی" بود یعنی نوعی ارتباط کلامی میان خدا و پیامبر که از طریق فرشتهای به نام "جبرئیل" صورت میگرفت. قرآن نیازمند تفسیر بوده و فهم آن نیازمند مفسّرینی همچون معصومین (ع) است.
مقدمه
قرآن کتاب مقدس و آسمانی مسلمانان است که در مدت ۲۳ سال، به تدریج از سوی خداوند بر حضرت محمد (ص) نازل شد. لفظ و معنای قرآن، نازل شده از سوی خداوند و دربردارنده معارف عمیق است. اما تورات و انجیل موجود، چیزی جز شرح حال حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) نیست که تناقضات بسیاری در آنها به چشم میخورد؛ قرآن برخلاف معجزات انبیای دیگر، معجزهای است در دسترس همگان که هرگز ملحدان نمیتوانند وجود قرآن و اعجاز بودن آن را نفی و انکار کنند. قرآن حجتی دائمی بر الهی بودن خود و حقانیت پیامبر اسلام است[۱].
تنظیم قرآن به صورتِ بخشهای کوتاه و بلند است که هر کدام "سوره" نامیده میشود. هر سوره هم از بخشها و جملاتی تشکیل شده که "آیه" نام دارد. قرآن دارای ۱۱۴ سوره و بیش از ۶ هزار آیه است. به سورهها و آیاتی که در مکه نازل شده "مکی" میگویند و به سورهها و آیههای نازل شده در مدینه، "مدنی". طولانیترین سوره، "بقره" و کوتاهترین سوره "کوثر" نام دارد. قرآن کریم، معجزه جاوید پیامبر اسلام (ص) است. کلام خداوند است و از نظر فصاحت و بلاغت و زیبایی متن و محتوای ارزشمند و برخی پیشگوییهای تاریخی، در حدی است که از آن زمان تاکنون، کسی نتوانسته نظیر آن را بیاورد. برای قرآن تفسیرهای بسیاری نوشته شده و به اغلب زبانهای زنده دنیا نیز ترجمه شده است. مضامین این کتاب، بحثهای اعتقادی، اخلاقی، احکام و قوانین، سرگذشت پیشینیان و مسائل اجتماعی و سیاسی است و تاریخ تعدادی از انبیا در این کتاب آمده است. قرآن کتابی است که با دقت زیاد، از زمان پیامبر تا کنون، نوشته و حفظ شده و هیچ گونه تحریف و کاستن و افزودنی در متن آن پیش نیامده است[۲].
معناشناسی
«قرآن» به معنای جمع، گردآوری و قرائت است[۳] و در اصطلاح دینی به کتاب آسمانیای که فرشته وحی از جانب خداوند بر پیامبر اسلام(ص) نازل کرده و در دفاتر، نوشته و به تواتر نقل شده گفته میشود[۴].
از مهمترین نامهای قرآن، فرقان، ذکر، حکیم نور، کلام و کتاب است. به سبب اینکه سورهها و آیات و حروف آن به هم افزوده شده و مقارنت دارند به آن قرآن گفته میشود[۵]. فرقان بودن قرآن به سبب این است که حق و باطل را از هم جدا کرده است[۶]. قرآن را به دلیل اینکه موعظه و اخبار امّتهای گذشته را[۷] و هر آنچه مورد نیاز مردم در امور دین است، بیان میکند[۸] «ذکر» گفتهاند و به جهت اینکه شامل دقایق علوم و اعمال است و آیاتش محکم است، آن را حکیم خوانند[۹].[۱۰]
پیشینه
نزول کتابهای آسمانی بر انبیای الهی و بیان دستورها و احکام الهی، به این جهت بوده تا انسانها اعمال و شئون اجتماعی خود را اصلاح کنند و به هدایت و نجات برسند[۱۱]. طبق بعضی از روایات، ۱۰۴ کتاب بر انبیا(ع) نازل شد که نخستین آن کتاب شیث(ع) جانشین حضرت آدم(ع) و آخرین آن قرآن است[۱۲]. قرآن کریم نزد مسلمانان دارای اهمیت و احترام ویژهای است[۱۳] و مهمترین نقش آن در جامعه اسلامی، محوریت به عنوان مهمترین قانون برای امّت اسلامی است[۱۴] و هیچ سندی در اسلام به اندازه آن اصالت، مصونیت، اعتبار و اتقان ندارد[۱۵].
اکثر مفسران بر این عقیدهاند که آغاز نزول قرآن با آغاز بعثت پیامبر اکرم(ص) در کوه حرا و با نزول پنج آیه اول سوره علق بوده است[۱۶]. نظم کلمات و جملههای قرآن موجود، بدون تغییر و تبدیل همان نظمی است که حقتعالی نازل کرده است؛ اما ترتیب آیات و سورههای قرآن در زمان پیامبر(ص) صورت گرفت[۱۷].
به دلیل اهمیت قرآن نزد مسلمانان و لزوم نگهداری و حفظ کلام الهی، مسلمانان به حفظ و ثبت قرآن بر روی صحیفهها مبادرت ورزیدند[۱۸]. افراد زیادی در زمان رسول خدا(ص) قرآن را حفظ کردند[۱۹]. حافظان و قاریان قرآن در آغاز هر آنچه را فرا میگرفتند، خدمت پیامبر(ص) میخواندند و ایشان تقریر و تصحیح میکرد[۲۰]. به واسطه کافی نبودن حفظ قرآن و احتمال خلل به تمامیت و اصالت قرآن با مرگ حافظان قرآن، پیامبر(ص) اهتمام فراوانی به نوشته شدن قرآن داشت[۲۱]. شمار کاتبان وحی در مجموع ۴۳ نفر شمرده شدهاند که از مشهورترینِ آنان امیرالمؤمنین علی(ع) است[۲۲].
نخستین کسی که پس از وفات پیامبر(ص) و به وصیت او، متصدی جمعآوری قرآن شد، امام علی(ع) بود[۲۳]. اندیشمندان اسلامی در عصرهای مختلف تفسیرهای گوناگونی به روش روایی، اجتهادی و شهودی ارائه کردهاند[۲۴] و اتخاذ این روشها، از گرایشهای فکری، فرهنگی، دینی و علایق فردی مفسر نشئت میگیرد[۲۵].[۲۶]
حقیقت قرآن
اهل معرفت و حکما بر این باورند که حقیقت قرآن، مجموع حقایق عالم هستی[۲۷]، کلید درهای غیب الهی[۲۸] و مقام جمع و اجمال است که همان حقیقت محمدی(ص) است[۲۹]. به سبب عظمت سرّ قرآن، این سرّ و روح برای هر کس قابل ادراک نیست؛ مگر صاحبان عقل و بصیرت[۳۰].[۳۱]
امام علی در وصف قرآن کریم گفته است: "بدانید، این قرآن، خیرخواه و نصیحتکنندهای است که هرگز پردهپوشی نمیکند، هدایتکنندهای است که هرگز گمراه نمیسازد، داستانگویی است که هرگز دروغ نمیگوید. هیچکس با این کتاب همنشینی نکرد، مگر اینکه موقع برخاستن یا چیزی بر او افزوده یا چیزی از او کاسته شد: افزایش در هدایت و کاهش در نابینایی، برای هیچکس پس از آشنایی با قرآن احتجاج و بینوایی وجود ندارد و برای هیچکس بیش از قرآن، بینیازی تصور نمیشود"[۳۲].[۳۳]
جایگاه و عظمت قرآن
قرآن کتاب دینی و اعتقادی مسلمانان است که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده تا مردم را از تاریکیهای کفر و نفاق به ایمان و اخلاص و نور راهنمایی کند[۳۴]. طبق روایت مشهور در منابع شیعی و سنی از رسول خدا(ص) قرآن به همراه عترت آن حضرت(ص) یکی از دو ثقل و سرمایه ارزشمندی است که حضرت بر جای گذاشته است و هر کس به این دو تمسک کند، گمراه نخواهد شد[۳۵].
از دیدگاه شیعه، امامان معصوم(ع) حاملان علم قرآن و بیانکننده مضامین و حقایق قرآناند. از اینرو میان کتاب و عترت تلازم است و همانگونه که قرآن با روایات تفسیر میشود و عام و خاص و محکم و متشابه آن روشن میگردد، قرآن نیز در فرض اختلاف روایات، مرجع است و روایاتی که مخالف قرآن باشند، مردود میشوند[۳۶].
قرآن کریم با وجود عظمتش، نزد مسلمانان مهجور است؛ چنانکه در بعضی آیات نیز به آن تصریح شده است[۳۷]. از دیدگاه امام خمینی مهجوریت قرآن در ابعاد مختلف است: اول مهجوریت در عمل، دوم در تلاوت، سوم در نگاه جامع به قرآن[۳۸].
اثبات حقانیت قرآن
اعجاز قرآن
اعجاز به معنای ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته است و واژه معجزه به معنای ناتوان کننده است. معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است، از طرف مدعی نبوت و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر صدق ادعای آورنده آن و قرآن، معجزه جاویدان پیامبر اسلام (ص) است که مؤلفههای معجزه بودن مانند: تحدی؛ هماوردطلبی و ... را داراست[۳۹].
تحدی قرآن
تحدی بهمعنای هماوردطلبی، عبارت از مبارزهطلبی خدای متعال از مخالفان رسول اکرم (ص) که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمیدانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند. آیات تحدی سه دستهاند: تحدی به کل قرآن؛ تحدی به ده سوره و تحدی به یک سوره[۴۰].
چگونگی نزول قرآن
قرآن کریم کلام خداوند است که در طول بیست و سه سال بر حضرت محمد (ص) نازل شده است. در قرآن بارها آمده است که قرآن از جانب خدا نازل شده است. استفاده از تعبیرهايی چون "نزول"، "تنزیل" و "انزال" برای قرآن شاید به سبب تأکید بر وحیانی بودن این کتاب است تا کسی نپندارد قرآن کلام بشر و ساخته ذهن و زبان شخص پیامبر (ص) است[۴۱].
کیفیت نزول قرآن به صورت "وحی" بود، نوعی ارتباط کلامی میان خدا و پیامبر که از طریق فرشتهای به نام "جبرئیل" صورت میگرفت و از آغاز بعثت پیامبر اسلام تا واپسین روزهای حیاتش، به تناسب حوادث و نیازها، قرآن به صورت بخش بخش فرود میآمد. حضرت محمد (ص) وحی را بر مردم بازخوانی میکرد و عدهای خاص به نام "کاتبان وحی" آن را مینوشتند. از جمله آنان امام علی بن ابی طالب (ع) و زید بن ثابت و عبدالله بن مسعود بود[۴۲].
ویژگیهای قرآن
ویژگی نخست: عصمت و تحریفناپذیری
عصمت به معنای محافظت و ممانعت از امور شر و ناپسند، در اصطلاح قرآنی به معنای عدم راهیابی باطل، کژی و تحریف در ساحت مقدس این کلام است. عصمت در قرآن یعنی اینکه این کلام بدون هیچ تحریفی در آیات و هیچگونه تعارضی در بین آیات نازل شده و بر تمام کلامهای دینی دیگر مانند روایات، حجیت و برتری دارد[۴۳].
تحریف به معنای مایل کردن و دگرگون ساختن عبارت از متمایل ساختن معنای کلام از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد و در نتیجه ایجاد نوعی دگرگونی در مقصود گوینده است. چند احتمال درباره تحریف در قرآن وجود دارد که برخی از آنها واقع شده و برخی نه:
- تحریف در معنا: بااینکه در روایات به شدت از ان نهی شده است اما در مورد برخی از آیات قرآن کریم رخ داده است.
- تغییر در حروف و حرکات: این قسم تحریف نیز واقع شده است.
- تغییر کلمات قرآن: این تحریف مردود شمرده شده است.
- تحریف به معنای افزودن بر الفاظ: این قسم از تحریف نه در قرآن واقع شده و نه کسی آن را ادّعا کرده است.
- تحریف به معنای تبدیل یا کاستن از عبارات: این مورد نیز نفی شده است[۴۴].
ویژگی دوم: هدایت الهی
در امّت اسلام، رسول اکرم (ص) حجّت ناطق است که با بیان و عمل خود، دین خدا را به مردم ارائه مینماید. قرآن نیز حجّت صامت است که با آیات خود، هدایت را برای امّت خاتم به ارمغان میآورد.
در این میان، حجّت ناطق الهی، یعنی رسول اکرم (ص)، در زمان حیات خود، به تبیین بیانات خویش میپردازد و اگر درکلام آن حضرت امر نامفهوم و یا مشتبهی باشد، خود توضیح میدهد. اما همه سخن پیرامون قرآن است که:
- برای امّت اسلام کتابی جاودانه است و تا قیامت راهنمای بشریّت محسوب میشود.
- باطل از هیچ جهت بر آن وارد نمیگردد: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۴۵].
- خود ناظر و قیّم بر سایر کتب آسمانی و سایر معارف بشری است و حق و باطل را از یکدیگر تفکیک میکند: ﴿ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾[۴۶]؛ ﴿رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ﴾[۴۷].
از سوی دیگر، قرآن معجزه رسول خدا (ص) است که از همه جهات بینظیر است و خداوند در آیات متعدّد، توصیه به تدبّر در آن نموده است: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[۴۸].
رسول خدا (ص) نیز اهتمام فراوان به تدبّر در قرآن و تعلیم آن داشتند و به امّت اسلام دستور اکید بر یادگیری قرآن و تدبّر در آن مینمودند و از این رو میفرمودند: «خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ»[۴۹].
ایشان همچنین در ضمن سفارش خود به معاذ بن جبل، فرمودند: «إِنْ أَرَدْتُمْ عَيْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ يَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلَّ يَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَى يَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ كَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِي الْمِيزَانِ»[۵۰].
نکته دیگر آنکه، قرآن کلام الهی است که بهرههای ظاهری و باطنی آن بینهایت است و در هریک از این دو جهت، هر مقدار که در آن تحقیق و تدبّر شود، مطالب جدید و دُرهای ثمین به ارمغان میآورد.
قرآن بیانی است که مطالب آن با مرور زمان رنگ نمیپذیرد و کهنه نمیشود؛ چنانکه امام رضا (ع) در پاسخ به پرسشی درباره قرآن فرمودند: «هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِيقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِي مِنَ النَّارِ لَا يَخْلُقُ عَلَى الْأَزْمِنَةِ وَ لَا يَغِثُ عَلَى الْأَلْسِنَةِ لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ بَلْ جُعِلَ دَلِيلَ الْبُرْهَانِ وَ الْحُجَّةَ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ» ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۵۱].[۵۲]
تعلیم کتاب و حکمت و تبیین آیات قرآن، از شؤون هدایت الهی است که هرکس را به مقدار استعدادش دستگیری نموده و تا سرمنزل مقصود همراهی کند. در این مسیر، هر چند اصل آشنایی با روح قرآن، بهرهمندی از مراتب عالیتر ایمان را به دنبال دارد، که نتیجه آموختن ظاهر قرآن است، ولی سیر در ادبیات و فهم ظاهر آیات الهی نیز میدان گستردهای است که بدون معلّمی الهی، خطر انحرافات و شبهه افکنیهای زیادی را به دنبال دارد[۵۳].
از آیات قرآن استفاده میشود امام معصوم ـ که در عالیترین درجات حیات معنوی قرار دارد ـ از طریق باطن و ملکوت عالم، متصدّی اینگونه هدایت میشود. قرآن ضمن اثبات "هدایت به امر" برای امام دو شرط را همواره گوشزد مینماید: صبر و یقین. میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ﴾[۵۴].
از اینکه در آیه، صبر و یقین را شرط این نوع هدایت مقرّر داشته است میفهمیم این هدایت، هدایت ظاهری نیست؛ چون هدایت ظاهری شرطی ندارد و همه میتوانند متصدّی آن شوند. در آیه دیگری به همین مطلب اشاره دارد و میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۵۵]. باید توجه کرد واژۀ "امر" دارای سه معنا است و در اینجا مفهوم سوّم منظور است که مفهوم "امر" در مقابل مفهوم "خلق" به وجود دفعی و غیر تدریجی و مجرّد از ماده و عوارض آن (همچون روح) اطلاق میشود.
در آیه امامت نیز خداوند پس از آزمودن ابراهیم (ع) به کلمات و بعد از مقام نبوّت و کسب شرایط لازم او را به مقام امامت منصوب فرمود. امام صادق (ع) میفرماید: "خداوند متعال پیش از آنکه ابراهیم را نبی قرار دهد، بندۀ خود قرار داد و پیش از آنکه به مقام رسالت برساند، نبوّتش بخشید و پیش از آنکه خلیل خود گرداند، مقام رسالت را به او عطا کرد و پیش از آنکه مقام امامت را به وی افاضه فرماید، او را خلیل و دوست خالص خود گردانید و هنگامی که همه این امتیازات را به دست آورد، فرمود: من هم اکنون تو را امام قرار دادم"[۵۶].[۵۷]
مراتب قرآن
قرآن دارای مراتب گوناگونی است که خداوند در مقام معرّفی قرآن، از آن به دو مرتبه "احکام" و "تفصیل" یاد میکند. مرتبه اِحکام به حقیقت قرآن اشاره دارد و در نزد پروردگار است و از آن به "لوح محفوظ" یا "امالکتاب" و یا "کتاب مکنون" نیز یاد شده است: ﴿حْمَ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[۵۸]. مرتبه تفصیل در قالب کلمه و کلام، توسط رسول اکرم (ص) و به زبان عربی بر امّت اسلام نازل شد: ﴿كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۵۹].[۶۰]
اندیشمندان اسلامی مراتب داشتنِ قرآن را با دو رویکرد هستیشناختی و معرفتشناختی نیز بررسی کردهاند:
- مراتب قرآن بر اساس مراتب وجود (هستیشناختی): بعضی از اهل معرفت از آنجا که قرآن را جامع همه حقایق الهی به صورت یکسان میدانند، معتقدند در قرآن هیچگونه میل و انحرافی نیست و منزلت قرآن منزلت اعتدال است؛ اما اگر از این منزل و مرتبه تنزل کند، جامعیت نخواهد داشت[۶۱].
- مراتب قرآن بر اساس فهم آن (معرفتشناختی): هر مرتبه از مراتب و منازل قرآن مختص گروهی است که پس از به دست آوردن طهارت، توان حمل و درک آن را دارند و پایینترین مرتبه آن، همین کتابی است که پیشروی مردم است[۶۲].[۶۳]
ظاهر و باطن قرآن
قرآن کریم تنها شامل یک سطح از معنا نیست که همگان به طور مساوی آن را درک کنند، بلکه این کتاب آسمانی دربردارنده لایهها و سطوح معانی گوناگون است[۶۴]. مراد از ظهور در قرآن، معنای ظاهری و ابتدایی است که از آیات به دست میآید و مراد از بطون، معنای نهفته در آیات است فراتر از مفهوم ظاهری آیات و این معنای باطنی، ممکن است به مفهوم ظاهری آیه نزدیک باشد یا با آن فاصله داشته باشد[۶۵].
قرآن دارای بطنهای متعدد و حقایقی است که از دید انسانهای عادی پوشیده است[۶۶]. در حقیقت، باطن قرآن از سنخ معانی نیست تا برای انسانها با علوم رسمی قابل درک باشد؛ بلکه باطن قرآن از سنخ حقایق است و برای درک این حقایق، مکاشفه تام انسان کامل ختمی(ص) لازم است[۶۷]. ظاهر قرآن در مقابل باطن آن نیست، بلکه باطن قرآن در طول ظاهر آن است و آنچه در دست ماست، تنزل یافته مراتب بطونی و حقیقت قرآن است[۶۸].[۶۹]
حجیت ظواهر قرآن
اولین و مهمترین منبع حقوق در فقه امامیه قرآن مجید است که معجزه جاویدان پیامبر اعظم (ص) بوده و حجیت آن از جهت صدور قطعی و از جهت دلالت ظنی است و هیچ شک و ابهامی در این نیست که ظواهر قرآن مطلقا حجت است[۷۰]. یکی از مطالب قرآن شریف، بیان قوانین ظاهر شریعت و آداب و سنن الهیّه است که کلیّات و مهمات آن در این کتاب نورانی ذکر شده و عمده در این قسم، دعوت به اصول مطالب و ضوابط آن است و این قسم یعنی علم ظاهر شریعت، عامالمنفعه بوده و برای همه اقشار مردم و برای عمران و آبادی امور دنیا و آخرت آنان جعل شده است تا تمام اقشار مردم از آن به مقدار معرفت خویش استفاده کنند[۷۱].[۷۲]
ابلاغ و تعلیم قرآن
تبیین ظاهر قرآن
قرآن به عنوان معجزه جاودانه پیامبر خاتم (ص)، هر آنچه مردم تا آخرالزمان در امور دین و دنیای خود محتاج آن هستند را بیان کرده است، منتها به گونهای است که نیاز به شرح و بسط و تبیین دارد و کسانی میتوانند معارف را از آیات محدود قرآن استخراج نمایند که مانند رسول خدا (ص)، به حقیقت قرآن و اسرار الهی که در آن به ودیعه نهاده شده راه داشته باشند و اینان جز امامان (ع) نیستند که دارای مقام عصمت نیز هستند[۷۳].
تفسیر قرآن
تفسیر به معنای پردهبرداری و رفع ابهام عبارت از دانشی است که چگونگی نزول آیات قرآن را مشخص میکند. تفسیر قرآن به دو گونه است: تفسیر ترتیبی، به این صورت که آیات به ترتیبی که در قرآن آمده یکی پس از دیگری تفسیر شود و تفسیر موضوعی، به این صورت است که آیات متعددی که دربارۀ یک موضوع در سراسر قرآن وجود دارد، جمعآوری و در ارتباط باهم ملاحظه و تفسیر شود[۷۴].
ضرورت وجود مفسر قرآن
قرآن مانند هر کتاب عمیق دیگری نیازمند تفسیر و مفسّر است؛ قرآن مجموعه قوانین و احکام و معارف و دریای بیانتهایی است که معارف آن هرگز تمامی ندارد منتها فهم آنها نیازمند مفسری همچون معصومین (ع) است[۷۵].
ویژگی مفسر قرآن
- وظیفه تفسیر قرآن (وظایف پیامبر خاتم)
- تفسیر قرآن پس از پیامبر خاتم
- وظیفه تفسیر قرآن (وظایف امام)
- وظیفه تفسیر قرآن (وظایف نایب امام)
تأویل قرآن
ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت
براساس حدیث ثقلین که رسول اکرم (ص) در حجة الوداع آن را فرمودند ارتباط ناگسستنی میان قرآن و اهل بیت (ع) وجود دارد و دلیلی است بر اینکه هدایت انسانها به کمال و معارف الهی مبتنی بر فهم قرآن است و هدایت به این کمالات، منحصراً از طریق اقتداء به اهل بیت (ع) خواهد بود[۷۶].
رابطه قرآن با فطرت
انسان دارای فطرتی الهی است که بهواسطه آن میتواند بدون واسطه با خداوند ارتباط داشته باشد. خداوند در قرآن این مقام انسان را منطبق با دین توحید بیان میدارد[۷۷].
زبان قرآن
خداوند با زبان انسانها با آنها به گفتگو پرداخته است و قرآن کریم نیز به زبان عربی نازل شده است. زبان موضوعی قرآن در چهار بخش مطرح شده است: احکام و تکلیف؛ امثال و حکم؛ سخن از سرای غیب و معارف و اصول شناخت[۷۸].
آموزش قرآن
سوره های قرآن
- سوره حمد
- سوره بقره
- سوره آل عمران
- سوره نساء
- سوره مائده
- سوره انعام
- سوره اعراف
- سوره انفال
- سوره توبه
- سوره یونس
- سوره هود
- سوره یوسف
- سوره رعد
- سوره ابراهیم
- سوره حجر
- سوره نحل
- سوره اسراء
- سوره کهف
- سوره مریم
- سوره طه
- سوره انبیاء
- سوره حج
- سوره مؤمنون
- سوره نور
- سوره فرقان
- سوره شعراء
- سوره نمل
- سوره قصص
- سوره عنکبوت
- سوره روم
- سوره لقمان
- سوره سجده
- سوره احزاب
- سوره سبأ
- سوره فاطر
- سوره یس
- سوره صافات
- سوره ص
- سوره زمر
- سوره غافر
- سوره فصلت
- سوره شوری
- سوره زخرف
- سوره دخان
- سوره جاثیه
- سوره احقاف
- سوره محمد
- سوره فتح
- سوره حجرات
- سوره ق
- سوره ذاریات
- سوره طور
- سوره نجم
- سوره قمر
- سوره الرحمن
- سوره واقعه
- سوره حدید
- سوره مجادله
- سوره حشر
- سوره ممتحنه
- سوره صف
- سوره جمعه
- سوره منافقون
- سوره تغابن
- سوره طلاق
- سوره تحریم
- سوره ملک
- سوره قلم
- سوره حاقه
- سوره معارج
- سوره نوح
- سوره جن
- سوره مزمل
- سوره مدثر
- سوره قیامت
- سوره انسان
- سوره مرسلات
- سوره نبأ
- سوره نازعات
- سوره عبس
- سوره تکویر
- سوره انفطار
- سوره مطففین
- سوره انشقاق
- سوره بروج
- سوره طارق
- سوره اعلی
- سوره غاشیه
- سوره فجر
- سوره بلد
- سوره شمس
- سوره لیل
- سوره ضحی
- سوره شرح
- سوره تین
- سوره علق
- سوره قدر
- سوره بینه
- سوره زلزله
- سوره عادیات
- سوره قارعه
- سوره تکاثر
- سوره عصر
- سوره همزه
- سوره فیل
- سوره قریش
- سوره ماعون
- سوره کوثر
- سوره کافرون
- سوره نصر
- سوره مسد
- سوره اخلاص
- سوره فلق
- سوره ناس
جستارهای وابسته
- قرآن (معجزه پیامبر خاتم)
- قرآن (منبع علم معصوم)
- رابطه معصوم با قرآن
- علم معصوم به قرآن
- کتابت قرآن
- جمع قرآن
- تفسیر قرآن (شأن معصوم)
- تأویل قرآن (شأن معصوم)
- عصمت قرآن
- مرجعیت علمی قرآن
- کتب آسمانی
- قرآن و وحی الهی
- نزول قرآن
- نورانیت قرآن
- ویژگیهای قرآن
- تلاوت قرآن
- استماع قرآن
- حفظ قرآن
- هدایتهای قرآن
- اخبار قرآنی
- ارتباط بین قرآن ناطق و قرآن صامت
- وظایف انسان نسبت به قرآن
- حروف مقطعه
- صفات قرآن
- تحریف قرآن
- مهجور بودن قرآن
- جامعیت قرآن
- امور مربوط به قرآن
- فهم قرآن
- تفسیر آیات قرآن
- تطبیق آیات قرآن
- تأویل آیات قرآن
- حقایق آیات قرآن
- شأن نزول آیات قرآن
- نام سورهها
- ظاهر قرآن
- باطن قرآن
- اعجاز قرآن
منابع
- مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
- ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱
- شاکرین، حمید رضا، عصمت تام قرآن و برون دادهای آن
- محمدی، رضا، امامشناسی ۵
- سید محمود دشتی، غلام علی عزیزیکیا، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳
- نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷
- بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن
- الهی راد، صفدر، انسانشناسی
- شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی
- دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱
- فتحی، حجتالله، مقاله «نظام حقوق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی
- صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸
- فرهنگنامه علوم قرآنی
پانویس
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۱۸۴؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۱.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۱.
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۱، ص۶۵؛ زبیدی، ج۱، ص۲۱۸ – ۲۱۹.
- ↑ جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۷۵.
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۱، ص۶۵؛ عسکری، ابوهلال، ص۴۹.
- ↑ سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۹؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۷۳.
- ↑ سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۸۹؛ فیض کاشانی، ملامحسن، الأصفی فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۴۹.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۷۲۶.
- ↑ گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیانالسعادة فی مقاماتالعباده، ج۳، ص۲۸۵.
- ↑ صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص ۱۵۲.
- ↑ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹۹ - ۳۰۰.
- ↑ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۲۴.
- ↑ خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن شناخت، ص۳، ۲۰ - ۲۱.
- ↑ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۴.
- ↑ حکیم طباطبایی، سیدمحمدباقر، علوم القرآن، ص۱۰۰ - ۱۰۱.
- ↑ کاشانی، ملافتحالله، تفسیر منهج الصادقین فی الزامالمخالفین، ج۱۰، ص۲۹۳.
- ↑ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۷۳.
- ↑ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۲۵۷ – ۲۶۱ و ۲۷۵ - ۲۷۷.
- ↑ باقلانی، محمد بن طیب، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۱۵۱.
- ↑ زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۶.
- ↑ رکنی یزدی، محمدمهدی، آشنایی با علوم قرآنی، ص۶۳.
- ↑ زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۸.
- ↑ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ دیاری بیدگلی، محمدتقی، اندیشه و آرای تفسیری امام خمینی، ص۸۸.
- ↑ رضایی اصفهانی، محمدعلی، درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، ص۳۵ - ۳۶.
- ↑ صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص ۱۵۳.
- ↑ گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیانالسعادة فی مقاماتالعباده، ج۱، ص۴۵.
- ↑ ملاصدرا، تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۸۸.
- ↑ ملاصدرا، تفسیرالقرآن، ج۶، ص۲۲.
- ↑ ملاصدرا، الحکمةالمتعالیه، ج۷، ص۴۰.
- ↑ صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص ۱۵۷.
- ↑ «وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ ابراهیم/ ۱؛ کاشانی، ملافتحالله، تفسیر منهج الصادقین فی الزامالمخالفین، ج۵، ص۱۲۲.
- ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج۲، ص۳۸۰؛ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۴ و ۱۷.
- ↑ معرفت، محمد هادی، التفسیر، ج۱، ص۴۳۳ - ۴۴۶؛ حکیم طباطبایی، سیدمحمدباقر، علوم القرآن، ص۱۲۴.
- ↑ فرقان/۳۰.
- ↑ صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص ۱۵۵.
- ↑ دشتی، سید محمود و عزیزی، غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱؛ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص۱۴۲ ـ ۱۴۴.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۵۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص ۷۵.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۸۱؛ صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص ۱۵۶.
- ↑ ر.ک: شاکرین، حمید رضا، عصمت تام قرآن و برون دادهای آن، ص ۴ـ۷.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۳۳؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲، ص۱۳۹؛ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ «این است آیین استوار» سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ «(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند (که) در آنها نگاشتههایی استوار است» سوره بینه، آیه ۲-۳.
- ↑ «آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
- ↑ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (ط. مؤسسه آل البیت (ع)، ۱۴۰۸ ﻫ.ق)، ج۴، ص۲۳۵: باب وجوب تعلم القرآن. همان، ص۲۳۲.
- ↑ باب اول، وجوب تعلم القرآن و تعلیمه کفایه و استحبابه عینا.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع) (ط. نشر جهان، ۱۳۷۸ ﻫ.ق)، ج۲، ص۱۳۰.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۱۸-۳۲۰.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص۵۷-۵۸.
- ↑ «حا، میم سوگند به این کتاب روشن به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۱-۴.
- ↑ «کتابی است که آیات آن آشکار شده است، به گونه قرآنی عربی، برای گروهی که میدانند،» سوره فصلت، آیه ۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۲۰-۳۲۳.
- ↑ ابن عربی، محیالدین، الفتوحاتالمکیه، ج۳، ص۹۳.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیحالغیب، ص۳۹ - ۴۱؛ همو، الحکمةالمتعالیه، ج۷، ص۳۶ - ۳۹.
- ↑ صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص ۱۵۹.
- ↑ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۹ – ۶۲.
- ↑ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۷۴.
- ↑ امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۳۳؛ دعاءالسحر، ص۵۹؛ صحیفه، ج۱۴، ص۳۸۷.
- ↑ امام خمینی، دعاءالسحر، ص۳۸؛ آدابالصلاة، ص۱۸۱.
- ↑ امام خمینی، تفسیرحمد، ص۱۳۳؛ دعاءالسحر، ص۵۹؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۵۰.
- ↑ صاحبی، باقر، مقاله «قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص ۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، تنقیح الأصول، ج۳، ص۱۲۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۹۰.
- ↑ فتحی، حجتالله، مقاله «نظام حقوق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۶۷۴.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص۴۳۷-۴۳۸.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۲۴-۳۲۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۳۸-۳۴۲.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۳۵۹-۳۶۲.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۱۹۳ ـ ۱۹۷.