حزب الله در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
«حزب» را گروهی از مردم،[۱] گروه دارای قدرت و قاطعیت[۲] و عقیده و گرایش واحد[۳] معنا کردهاند. واژه «حزبالله» به معنای گروه، لشکر و یاران خداست[۴] و به مؤمنان، صالحان، حافظان قرآن، مصلحان[۵] و نگهدارندگان و یاریکنندگان دین خدا و رسول اکرم(ص)[۶] گفته شده است[۷].
پیشینه
در قرآن کریم واژه «حزبالله» دو بار آمدهاست و آن را کسانی معرفی کرده که به خدا، روز قیامت و پیامبر اکرم(ص) ایمان دارند، خدا را از خود خشنود میسازند، از میان دشمنان خدا و پیامبر و اهل ایمان، کسی را به دوستی برنمیگزینند﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۸] و ولایت خداوند تعالی و پیامبر(ص) و اهل ایمان را پذیرفتهاند.﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۹] حزبالله گروهی است که ایمان محکم، تقوا و عمل صالح دارد و در میان خود، دارای اتحاد و همبستگی کامل و آگاهی و آمادگی کافی است.[۱۰] در برابر حزبالله، حزب شیطان و منافقان قرار دارند که تظاهر به اسلام میکنند؛ ولی در باطن، با دشمنان خدا پیوند دوستی دارند.[۱۱] واژه «حزب الشیطان» نیز دو بار در یک آیه، تکرار شده است.﴿اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۱۲].
پیامبر اکرم(ص) نزدیکی به خدا و فرستاده او را به منزله پیوستن به حزبالله شمردهاست.[۱۳] جعفر بن ابی طالب نیز وقتی به همراه مهاجرین دیگر، نزد نجاشی حاکم حبشه رسید، خود و گروه همراه خود را «حزبالله» و پیرو پیامبری معرفی کرد که به نیکی، فرمان میدهد و از بدی، بازمیدارد و به خوشرفتاری با همسایه و ارتباط با خویشان و یتیمنوازی و پرستیدن خداوند فرامیخواند[۱۴].
از مصادیق حزبالله در عصر پیامبر اکرم(ص) مؤمنانی بودند که ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) را پذیرفته بودند[۱۵]؛ چنانکه پیامبر(ص) ایشان را معیار شناخت حزبالله معرفی کردهاست.[۱۶] امیرالمؤمنین(ع) نیز حزب و گروه[۱۷] و شیعیان خود را[۱۸] حزبالله شمردهاست؛ چنانکه امام صادق(ع)، امامان(ع) و شیعیان آنان را حزبالله نامیدهاست[۱۹]؛ نیز در روایتی یاران اندک و صبور طالوت(ع) که در برابر نوشیدن آب، مقاومت کردند، حزبالله معرفی شدهاند[۲۰].
برخی مصداق عام حزبالله را در دوران معاصر، ملت ایران شمردهاند که با پیروی از پیامبر(ص) و رهبری امام خمینی، تاریخ شاهنشاهی ایران، بلکه تاریخ همه مستضعفان را دگرگون و اسلام را دوباره احیا کردند[۲۱]؛ اما حزبالله در مصداق خاص، به آن دسته از انقلابیان مذهبی و معتقد به بینش اسلامی و رهبری روحانیت و در رأس آن امام خمینی، گفته شده که به اسلام فقاهتی اعتقاد دارند، اصل ولایت فقیه را ضامن موفقیت انقلاب بهشمار میآورند، بر حفظ ارزشها اصرار دارند و از شرق و غرب تبرّی میجویند و مبارزه با استکبار را تا نابودی آن وظیفه خود میدانند.[۲۲] در ادبیات سیاسی معاصر عنوان حزبالله نخست دربارهٔ گروههای مذهبی خیابانی که با اعضای گروههای مخالف یعنی ائتلاف رئیس جمهور وقت، سید ابوالحسن بنیصدر و سازمان مجاهدین خلق درگیر میشدند، به کار میرفت؛ اما پس از بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی در تیرماه ۱۳۶۰، جنبه عمومی یافت و این گرایش در سطح دولت تحکیم شد و دولت خود را دولت حزبالله نامید[۲۳]؛ با این حال، نگاه امام خمینی بهطور عمده ناظر به معنای عام حزبالله و مردم معتقد به اسلام و انقلاب بوده است[۲۴].
شاخصهها
امام خمینی در دیماه ۱۳۵۷، دربارهٔ معنای حزبالله، خاطرنشان کرد که هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار باشد، یک عضو از اعضای حزباللَّه است و تمامی دستورها و خط مشی حزبالله را قرآن و اسلام بیان کردهاست و این حزب غیر از احزاب متداول امروز دنیاست. ایشان بر همین اساس تمام مردم ایران را در هر سِنی، از زن و مرد که با شعارهای اسلامی با رژیم پهلوی مبارزه میکردند، در شمار حزبالله معرفی میکرد[۲۵] و معتقد بود آنان به خدا ایمان و اخلاص واقعی دارند و همین ویژگی موجب پیروزی آنان در جبهه درونی و بیرونی و جنگ با گروههای شیطانی میشود.[۲۶] از نظر ایشان همواره دو حزب الهی و شیطانی در عالم، وجود داشتهاست: حزبالله که در راه مستقیم قرار دارد و به سوی خدا و الوهیت و ملکوت دعوت میکند و حزبهای شیطانی که اکثریت را تشکیل میدهد و به طبیعت و خود و غیر خدا فرا میخواند. ایشان بر اساس این شاخصهها باور داشت انسان میتواند با ارزیابی خود، دریابد در کدام یک از این دو حزب قرار دارد[۲۷]؛ همچنین ایشان معیار خوب یا بدبودن هر حزبی را عقیده و اندیشه آن و الهی یا غیر الهیبودن آن میدانست و معتقد بود همه احزاب و گروهها باید با محور قراردادن رضایت الهی و دعوت به سوی او در شمار حزبالله درآیند و اگر اندیشهای غیر از این در سر دارند بدانند که در حزب شیطان قرار گرفتهاند[۲۸].
امام خمینی با این معیارها همه مردم متدین و انقلابی ایران را حزباللهی بهشمار میآورد[۲۹] و تأسیس احزاب و جبههها و دستههای گوناگون را نشانه وحدتنداشتن و دوری از خدا میدانست[۳۰] و همگان را به قرارگرفتن زیر پوشش حزبالله فرا میخواند[۳۱]؛ همچنین به جوانان مؤمن توصیه میکرد در حزب واحدی که حزب خداست، وارد شوند، خدا را ناظر بر اعمال خود ببینند، تنها برای خدا کار کنند،[۳۲] پیش از اصلاح دیگران به خودسازی بپردازند و دربارهٔ انحراف دوستان و همراهان خود نیز هوشیار باشند.[۳۳] ایشان همچنین احزاب و گروههایی نظیر انجمن اسلامی دانشجویان و حزب جمهوری اسلامی را که در راه انقلاب و اسلام قدم برمیداشتند، در شمار عنوان عام حزبالله بهشمار میآورد[۳۴] و در برابر، احزاب و گروههایی نظیر حزب رستاخیز،[۳۵] گروه فرقان، چریکهای فدایی خلق،[۳۶]حزب دموکرات کردستان،[۳۷] حزب خلق مسلمان،[۳۸] حزب توده، بهائیت،[۳۹] سازمان مجاهدین خلق ایران[۴۰] و حزب بعث عراق[۴۱] را مخالف اسلام و در خط نفاق و حزب شیطان میدانست[۴۲].
وظایف، عملکرد و اهداف
امام خمینی در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷، در نجف، همگان را به حزب الهی فرا خواند و بر لزوم سازماندهی نهضت و گردهمایی همه جناحها، احزاب و مردم و وحدت و هماهنگی آنان در برابر مشکلاتی که متوجه همه است، دعوت کرد.[۴۳] ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در داخل کشور، از همه مردم بهویژه جوانان حزباللهی میخواست با آنچه در شرع حرام شمرده شده یا بر خلاف مصالح کشور، ملت و نظام اسلامی است، مقابله کنند[۴۴] و در سطح بینالمللی نیز از آنجا که یکی از وظایف حزبالله، آگاهیبخشیدن و هدایتکردن ملتها است، از همه مسلمانان میخواست که با نام حزبالله، متحد شوند و اسلام را آنگونه که هست، به دنیا عرضه کنند.[۴۵] ایشان با اشاره به آیه ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۴۶] هدف پیامبران(ع) را بیرونکشیدن مردم از حزب شیطان و واردکردن آنان به حزبالله و مبدأ نور و روشنایی میشمرد[۴۷]؛ چنانکه بازستاندن حق مستضعفان از مستکبران را وظیفه حزبالله میدانست[۴۸].
از سوی دیگر، امام خمینی نجات کشور را وابسته به حضور جوانان حزباللهی میدانست و آنان را پاسداران و صاحبان اصلی انقلاب میخواند و از مسئولان میخواست که با تشویق و قدردانی و مهرورزی، استعدادهای آنان را شکوفا کنند.[۴۹] ایشان معتقد بود از آنجا که حزبالله آمادگی دارد همه وجود خود را برای خدا بدهد، توان ایستادگی در برابر قدرتهای بزرگ و شکست آنان را پیدا کردهاست و این قدرت و توان، از یک نیروی معنوی نشئت میگیرد و قدرتهای شرق و غرب عالم به جهت نگاه مادیگرایانه، ناتوان از ارزیابی آن بودهاند.[۵۰] ایشان با اشاره به انتشار کتاب آیات شیطانی و اعلان حکم اعدام نویسنده آن از سوی ایشان، از روحانیان و مردم حزباللهیها خواست همواره بر اصول اساسی اسلام و انقلاب پایبند باشند و فریب تحلیلهای نادرستی که برای زیر پا گذاشتن احکام اسلام ارائه میشود، نخورند[۵۱].
سوء استفاده از عنوان حزبالله
با توجه به وجود افراد خطاکار و مغرض که به نام حزبالله کارهایی خارج از چارچوب و مقررات، انجام میدهند،[۵۲] امام خمینی به اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان سفارش میکرد مراقب منافقان و منحرفانی باشند که چه بسا با ظاهری صالح و مقید به اسلام، قصد نفوذ دارند.[۵۳] ایشان در دیدار ۱۴ شهریور ۱۳۶۱ با هیئتهای بازسازی وزارتخانهها و پاکسازی ادارات، وجود چنین هیئتهایی را ضروری دانست و تأکید کرد به لحاظ چگونگی کار و انتخاب افراد، باید نهایت دقت صورت گیرد تا افراد مفسد، منافق و فریبکار با ظاهری اسلامی و تحت عناوینی چون حزبالله، جندالله و طرفداری از اسلام، در این هیئتها نفوذ نکنند.[۵۴] ایشان برای جلوگیری از چنین پیشامدی، بر لزوم بهرهگیری از نیروهای صالح و مطمئن که مورد تأیید یکی از قوای سهگانه یا نهادهای مرتبط باشند، تأکید میکرد[۵۵]؛ از سوی دیگر، به مسئولان هشدار میداد که نیروهای حزباللهی را با بهانههای بیمورد کنار نگذارند و وابستگان رژیم پهلوی را جایگزین آنان نکنند[۵۶].[۵۷]
حزبالله در تاریخ معاصر
در تاریخ معاصر ایران، گروهی با الهامگرفتن از آیات قرآن، نام حزبالله را انتخاب و در سال ۱۳۴۶ فعالیت خود را به صورت مخفیانه آغاز کرد.[۵۸] این گروه که دفتر و تشکیلات سازماندهیشده نداشت، بر مبنای عقیده اسلامی و جهانبینی توحیدی عمل میکرد و هدف اصلی آن خودسازی فردی و جمعی، مبارزه با رژیم پهلوی و براندازی آن و به دست آوردن آمادگی لازم برای مقابله با هر گونه تهدیدِ حکومت پهلوی بود.[۵۹] گروه «حزبالله» به منظور تبلیغ و سازندگی، بهرهبرداری از تواناییهای نیروهای خود، مبارزه با رژیم سلطنتی و شناسایی و جذب افراد مؤمن، فعالیت خود را با کار فکری و آموزشی و بر پایه متون دینی و احادیث و بخشهایی از نهج البلاغه آغاز کرد[۶۰].
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جریان عام حزبالله یعنی انقلابیان مذهبی و معتقد به تفکر اسلامی، نقش زیادی در بهثمرنشاندن انقلاب و رهبری آن داشت.[۶۱] بیشتر نیروهای این جریان که در برابر جناح لیبرال قرار داشت و در جریان جنگ با عراق[۶۲] و انتخاب [[محمد علی رجایی] به نخستوزیری،[۶۳] قدرت را به دست گرفت، طبقات متوسط و پایین جامعه تشکیل میدادند؛ نیروهایی که به اعتقادات اسلامی و رهبری روحانیت و در رأس آن، امام خمینی معتقد بودند[۶۴] و دیدگاهی ضد استعماری و ضد امپریالیستی داشتند و بهشدت مخالف فاصلهگرفتن از سیاستهای سالهای نخستین انقلاب بودند[۶۵].
از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروههایی با نام «حزبالله» در کشورهای دیگری ازجمله کویت و عربستان سعودی[۶۶] و لبنان آغاز به کار کردند که حزبالله لبنان مشهورترین آنهاست؛ این جنبش که متأثر از نهضت امام خمینی است، در سال ۱۹۸۲م/ ۱۳۶۱ش همزمان با اشغال نیمی از خاک لبنان به دست رژیم اسرائیل و جنگهای داخلی لبنان به وجود آمد. این گروه بعدها، در سه حوزه جنگ علیه اشغالگری اسرائیل، نیروهای نظامی غرب و دولت امین جُمَیّل که با فشار اسرائیل روی کار آمده بود، وارد عمل شد[۶۷]. امام خمینی همواره مقاومت و ظلمستیزی حزبالله لبنان را تحسین و بر حمایت مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران از این گروه تأکید میکرد[۶۸].[۶۹]
حزب مستضعفان
امام خمینی در پی گسترش جریان حزبالله در تمامی جوامع اسلامی و حتی غیر اسلامی و مظلوم جهان بود و براین اساس با پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفان، تلاش کرد همه مستضعفان را اعم از مسلمان و غیر مسلمان، با هدف مقابله با قدرتهای استکباری سامان دهد؛ حزبی که در نگاه گسترده و جهانی ایشان همان حزبالله بود.[۷۰] هدف از تشکیل این حزب، از میانبرداشتن مشکلات مستضعفان جهان با اراده جمعی بود.[۷۱] ایشان این حزب را در مسیر تحقق وعده الهی برای حاکمیت مستضعفان بر زمین بهشمار میآورد[۷۲] و معتقد بود تأسیس حزب مستضعفان، تمامی مشکلات مسلمانان را رفع خواهد کرد و هیچ قدرتی توان مقابله با آن را نخواهد داشت.[۷۳] ایشان تأسیس این حزب که در واقع تحقق اراده الهی در پیروزی مستضعفان جهان بر مستکبران است،[۷۴] با احزاب محلی و منطقهای که کار خود را درست انجام میدهند و توطئه نمیکنند، مغایر نمیدانست[۷۵].[۷۶]
منابع
پانویس
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۳۸.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۱.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۳/۱۶۵.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۳۱.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۷۸۲۳.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۵۱۰.
- ↑ امانی توانی، فاطمه، مقاله «حزب الله»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ «گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴/۵۳۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۹/۳۴۲.
- ↑ «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بیگمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند» سوره مجادله، آیه ۱۹.
- ↑ حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد(ص) و اسناد صدر اسلام، ۳۳۵–۳۳۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۳/۲۶۹–۲۷۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۶/۱۶–۱۷.
- ↑ صدوق، الامالی، ۱۲۳ و ۳۶۸.
- ↑ طوسی، ۲۷۰.
- ↑ مغربی، شرح الاخبار، ۴۹۹.
- ↑ صدوق، التوحید، ۱۶۶.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۰۷.
- ↑ علمالهدی، ویژگیهای حزبالله، ۸.
- ↑ محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۱۵۶.
- ↑ برزین، جناحهای سیاسی در ایران از دهه ۱۳۶۰ تا دوم خرداد ۱۳۷۶، ۴۹–۵۰.
- ↑ امانی توانی، فاطمه، مقاله «حزب الله»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۳–۱۹۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۱۴، ۳۶۳ و ۱۷/۲۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۹۳–۱۹۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۰۰–۲۰۱؛ ۱۶/۱۶۶ و ۱۷/۱۱۱–۱۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۹۵ و ۱۷/۱۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰۲ و ۵۲۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۰۸–۳۰۹ و ۱۱/۱۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۷؛ ۵/۳۴۶ و ۱۷/۴۶۰–۴۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۹–۴۶۱؛ ۱۱/۲۳۳–۲۳۶ و ۱۲/۴۶۵–۴۶۶، ۴۷۰–۴۷۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۷ و ۲۰/۲۲۲.
- ↑ امانی توانی، فاطمه، مقاله «حزب الله»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۹۴–۳۹۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۵.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰ و ۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۰–۱۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۱–۲۹۲.
- ↑ کانون نشر انقلاب، ۳۶–۳۷؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۴۴–۱۴۵، ۳۵۴ و ۴۵۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۱–۱۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷۳–۴۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۱.
- ↑ امانی توانی، فاطمه، مقاله «حزب الله»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ شاهی، خاطرات عزتشاهی، ۱۱۰–۱۱۱.
- ↑ شاهی، خاطرات عزتشاهی، ۱۱۰–۱۱۱.
- ↑ احمد، خاطرات احمد احمد، ۱۷۲–۱۷۳.
- ↑ محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۱۵۶.
- ↑ محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۵۵.
- ↑ محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۱۵۸.
- ↑ مظفری، جریانشناسی سیاسی ایران معاصر، ۲۷–۳۳.
- ↑ برزین، جناحهای سیاسی در ایران از دهه ۱۳۶۰ تا دوم خرداد ۱۳۷۶، ۵۵–۵۶.
- ↑ اخبار شیعیان، ۵۰.
- ↑ اسداللهی، جنبش حزبالله لبنان، ۱۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۳–۲۴۴، ۳۲۱، ۳۳۸ و ۴۸۶.
- ↑ امانی توانی، فاطمه، مقاله «حزب الله»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۳۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰–۲۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰–۲۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۹.
- ↑ امانی توانی، فاطمه، مقاله «حزب الله»، دانشنامه امام خمینی ج۴، ص۳۶۸.