خصوصیات امام حسین

مشخصات امام حسین (ع)

  1. نام: حسین (ع)
  2. لقب: سید الشهداء
  3. کنیه: اباعبدالله
  4. نام پدر: علی مرتضی (ع)
  5. نام مادر: فاطمه زهرا (س)
  6. تاریخ ولادت: سوم شعبان[۱]
  7. مدت امامت: ۱۱ سال[۲]
  8. مدت عمر: ۵۷ سال[۳]
  9. تاریخ شهادت: دهم محرم‏الحرام سال ۶۱ هجری
  10. قاتل: شمر لعین
  11. محل دفن: کربلای معلا
  12. تعداد فرزندان: به روایتی چهار پسر و دو دختر[۴].[۵]

ولادت امام حسین (ع)

حضرت امام حسین (ع) در سال چهارم هجری[۶]، در مدینه منوره، چشم به دنیا گشود و در سال پنجاه هجری، پس از شهادت برادر خود، به مقام امامت رسید و به ارشاد مسلمین پرداخت.[۷]

فرزندان امام حسین (ع)

فرزندان امام حسین شهید (ع) عبارتند از: علی اکبر (ع) که همراه پدرش در کربلا شهید شد. امام سجاد (ع) محمد و عبد الله رضیع (علی اصغر)(ع) که در شش ماهگی در کربلا توسط حرمله در آغوش پدر به شهادت رسید. دختران آن حضرت، حضرت زینب صغری، فاطمه صغری و سکینه بودند.[۸]

پسر رسول خدا (ص)

در احادیث متعدد از اهل تشیع و تسنن نقل شده است که رسول گرامی اسلامی (ص) راجع به حسنین (ع) فرمود: «خداوند، فرزندان هر پیامبری را از صلب آن پیامبر قرار داده، اما نسل مرا از صلب علی بن ابی طالب (ع) قرار داده است در حالی که فرزندان هر مادری را به پدرشان نسبت می‌دهند، مگر فرزندان فاطمه زهرا (س) را که من پدر ایشانم»[۹].

به همین جهت در جنگ صفین، هنگامی که امام حسن مجتبی و امام حسین (ع) برای جنگ با معاویه شتاب می‌نمودند، امیر المؤمنین علی (ع) فرمودند: «آنان را از نبرد باز دارید تا مبادا حسنین شهید شوند و نسل رسول خدا (ص) منقطع گردد!». اسامة بن زید می‌گوید: شبی در منزل پیامبر (ص) رفتم و در خانه را به صدا درآوردم، دیدم پیامبر (ص) ملحفه‌ای بر خود پیچیده، ندانستم که آن چیست بعد از برآورده شدن حاجتم، گفتم: این چیست که خود را به آن پوشانده‌ای؟! پیامبر (ص) ملحفه را برداشت. دیدم حسن و حسین بر روی زانوی پیامبر نشسته‌اند، آنگاه فرمود: این دو فرزندان من و فرزندان دخترم می‌باشند، بارالها! من این دو را دوست دارم، پس تو هم آنان را دوست بدار و آنان را که این دو را دوست دارند نیز، دوست بدار»[۱۰].[۱۱]

افتخار ملائکه

یکی از ویژگی‌های موجود امام حسن و امام حسین (ع) در جهان خلقت، این است که آنان محل نزول و فرود ملائکه هستند؛ چنانکه در روایتی آمده است: «بدرستی که فرشته‌ای از آسمان به صورت یک پرنده بر پیامبر فرود آمد و بر دست پیامبر نشسته و به ایشان به عنوان نبوت سلام کرد، سپس بر روی دست علی (ع) نشست و بر وی به عنوان وصی پیامبر سلام کرد. سپس بر روی دست حسن و حسین (ع) نشست و بر ایشان به عنوان خلافت سلام کرد. پیامبر (ص) فرمود: چرا بر دست فلانی ننشستی؟! گفت: من بر روی زمینی که در آن خداوند را نافرمانی کنند، نمی‌نشینم، پس چگونه ممکن است بر روی دستی که خداوند را معصیت کرده، بنشینم»[۱۲].[۱۳]

صولت‏ شکن یهود

در جریان مباهله، رهبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) مسیحیان نجران را برای پذیرش اسلام دعوت کرد؛ اما آنان حاضر شدند نخست با رسول خدا مذاکره کنند و از نزدیک با آن حضرت آشنا شوند؛ لذا جمعی از دانشمندان آنان که تقریباً هفتاد نفر بودند و برخی از ناظرین که جمعاً حدود سیصد نفر می‌شدند و در رأس این جماعت دو نفر به نام‌های: «سید» و «عاقب» و طبق بیان بعضی از مفسرین «جاثلیق» و «علقمه» بودند، برای مذاکره حضور یافتند.

در این هنگام، خداوند متعال این آیات نورانی را برای حضرت نازل فرمود: ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱۴].

در پی نزول این آیات شریفه، رسول خدا (ص) به آنان پیشنهاد مباهله داد[۱۵]. سید و عاقب که از علمای بزرگ مسیحی بودند، پیشنهاد را قبول کردند و ضمناً یک شب را مهلت خواستند تا برای مباهله حاضر شوند. علمای مسیحی نزد اسقف رفته و گفتند: رهبر مسلمانان به ما چنین پیشنهادی کرده است. نظر شما چیست؟ اسقف که مردی هوشمند بود- گفت: فردا ملاحظه کنید محمد با چه افرادی برای مباهله می‌آید، اگر به همراه خانواده خود بیاید، با او مباهله نخواهیم کرد، اما اگر با اصحاب و یاران خود، باشد، مباهله ضرری ندارد.

روز بعد، علمای نصاری و اسقف آنان، مشاهده کردند که رسول خدا (ص) با برخی از همراهانش به سوی محل مباهله در حرکت است. اسقف، اطرافیان پیامبر را نمی‌شناخت؛ لذا پرسید: همراهیان پیامبر چه کسانی هستند؟ اطرافیان او گفتند: جوانی که پشت سر محمد است، علی پسر عم اوست و آن دو کودک نیز نوه‌های او حسن و حسین و آن زن هم فاطمه زهرا دختر اوست. وقتی اسقف مشاهده کرد که پیامبر با نزدیکترین و عزیزترین کسانش به مباهله آمده گفت: ای پیروان مسیح! به خدا سوگند من در چهره آنان چنان آثار حقانیت و ایمانی را ملاحظه می‌کنم که اگر دعا کنند، کوه‌ها از جا کنده خواهد شد؛ لذا به پیامبر (ص) عرضه داشت: ما حاضر به مباهله نیستیم و هر کس بر دین خود بماند! حضرت محمد (ص) آن‏ها را دعوت به اسلام کرد ولی آنان اسلام را نپذیرفتند. حضرت فرمود: من شما را مجازات خواهم کرد. آنان گفتند: ما نیروی جنگ با اعراب را نداریم بلکه با شما بر این اساس صلح می‌کنیم که در هر سال برای شما دو هزار حُلّه بدهیم. رسول گرامی اسلام (ص) این پیشنهاد را پذیرفت و صلح‌نامه را نوشت و مهر و امضا نمود.[۱۶]

محب خدا و پیامبر (ص)

در کتب معتبر اهل تشیّع و تسنن، روایات فراوانی وجود دارد که رسول خدا (ص) فرموده است: «محب امام حسن و امام حسین، محب من است و هر کس که محب من باشد محب خداوند است. دشمنان آنان، دشمن من هستند، هر کس که دشمن من باشد، دشمن خداوند است»[۱۷]. در این رابطه به چند نمونه از روایات اشاره می‌کنیم: ابوهریره گوید: روزی پیامبر (ص) به همراه حسن و حسین از منزل بیرون آمد، مردی گفت: ای پیامبر خدا! آیا این دو را دوست می‌داری؟! پیامبر (ص) فرمود: هر کس این دو را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هر کس این دو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است»[۱۸].

سلمان فارسی گوید پیامبر (ص) فرمود: «کسی که حسن و حسین را دوست بدارد، من او را دوست می‌دارم، و کسی را که من دوست داشته باشم، خداوند نیز او را دوست دارد، و هر کس را که خداوند دوست داشته باشد، او را وارد بهشت برین می‌کند و هر کسی را که من او را دشمن بدارم، خداوند او را دشمن خواهد داشت، و هر کسی که خداوند او را دشمن بدارد، او را داخل دوزخ می‌کند».[۱۹].[۲۰]

گل بهشت

در این جهان، خداوند عالَم، موجودات گوناگونی را آفریده است، یکی از آن موجودات، گل‎های معطر و زیباست که انسان به آن‏ها علاقه فراوان دارد، لکن امام حسن و امام حسین (ع) گل‎هایی هستند که در سرتاسر عالم، جلوه کرده و نورهایی هستند که عالم دنیا و آخرت را نورافشانی نموده‌اند؛ چنان‌که رسول خدا (ص) فرمود: «پیامبر فرمود: امام حسن و امام حسین (ع) گل‏های خداوند هستند. برخی، سؤال کردند ای رسول خدا! آیا این دو را دوست می‌داری؟؟ پیامبر (ص) فرمود: چرا دوست نداشته باشم، این دو گل‎های من در دنیا می‌باشند».[۲۱].

شریف رضی گوید: تشبه بالريحان لان الولد يشم و يضم كما يشم الريحان و اصل الريحان مأخوذ من الشيء الذي يتروح إليه و يتنفس من الكرب به[۲۲].[۲۳]

بر دوش پیامبر (ص)

نسائی از عبدالله بن شاذان از ابیه نقل می‌کند که گفت: «روزی، پیامبراکرم (ص) در یکی از نمازهای عشا به همراه امام حسن (ع) به مسجد آمدند. حضرت به محراب رفتند و امام حسن را در کنار خود نهاد. سپس تکبیر گفت و به نماز ایستاد و هنگامی که در نماز به سجده رفتند و سجده را طولانی کردند؛ پدرم گفت: من سرم را از سجده برداشتم و دیدم پسری بر دوش پیامبر سوار شده است، در حالی که پیامبر در سجده است و من دوباره به سجده برگشتم. هنگامی که پیامبر نماز را تمام کرد؛ مردم گفتند: ای رسول خدا! در میان نماز، سجده را طولانی فرمودی تا اینکه گمان کردیم که امری حادث شده یا بر تو وحی نازل می‌شود! پیامبر (ص) فرمود: هیچ کدام از آن‎ها رخ نداده؛ بلکه پسرم حسن بر دوشم سوار بود؛ لذا کراهت داشتم که در پایین آوردن او شتاب کنم»[۲۴].[۲۵]

آقای جوانان بهشت

در روایات فراوانی از منابع شیعه و اهل سنت رسیده است که امام حسن و حسین (ع)، آقای جوانان اهل بهشت هستند؛ چنان که حذیفه از پیامبر اسلام (ص) چنین نقل می‌کند: «أَ مَا رَأَيْتَ‏ الْعَارِضَ‏ الَّذِي‏ عَرَضَ‏ لِي‏ قُلْتُ بَلَى قَالَ ذَاكَ مَلَكٌ لَمْ يَهْبِطْ إِلَى الْأَرْضِ قَبْلَ السَّاعَةِ فَاسْتَأْذَنَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يُسَلِّمَ عَلَيَّ وَ يُبَشِّرَنِي أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَنَّ فَاطِمَةَ سَيِّدِهُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۲۶].[۲۷]

زینت عرش

در آیات و روایات متعدد، خداوند متعال، بزرگی و کرامت انسان را در تقوا و رعایت عدالت دانسته و جوامع بشری را به رعایت این دو دعوت می‌کند. امام حسن و حسین (ع)، به خاطر تقوا و پرهیزکاری که داشتند، زینت عرش الهی به شمار رفته‌اند؛ چنان که در روایتی از رسول خدا (ص) چنین آمده است: «هنگامی که روز قیامت برپا و عرش رحمان به تمام زینت‎ها مزین شود، دو منبر از نور آورده می‌شود که طول آن دویست میل است؛ یکی را به سمت راست عرش و دیگری را بر سمت چپ عرش می‌گذارند، سپس حسن و حسین را می‌آورند تا خداوند عرش خود را به آن‎ها مزین فرماید؛ مانند زن که او را گوشواره مزین کرده است»[۲۸].[۲۹]

زینت بهشت

در روایات متعددی وارد شده است که امام حسین (ع) زینت بهشت محسوب می‌شود، ما فقط به نقل یک روایت بسنده می‌کنیم: «هنگامی که بهشت صدا می‌زند پروردگارا! ساکنان من همه فقیران و بیچارگانند! خطاب می‌رسد آیا با این که حسن و حسین (ع) ساکنان تواند؛ هنوز راضی نیستی؟!»[۳۰].[۳۱]

نور خدا

تمام معصومین (ع) نور خداوند هستند، مخصوصاً وجود بابرکت امام حسن و امام حسین (ع). اگر کسی به سوی نور، حرکت کند، باید دارای عدالت، تقوا و رهایی از هواهای نفسانی باشد؛ زیرا با گناه و معصیت که ظلمت و تاریکی است - رسیدن به نور امکان ندارد؛ لذا در آیات و روایات متعدد آمده است که نور امامان سبب هدایت است: از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: «هنگامی که خداوند، بهشت را از نور خود آفرید، سپس آن نور را پراکنده کرد، به من و فاطمه یک سوم از آن نور رسید و به علی و اهل بیتش یک سوم از آن نور رسید. پس به هر کسی که از آن نور برسد، به ولایت آل محمد (ص) هدایت پیدا می‌کند و به کسی که از آن نور نرسد، به ولایت آل محمد (ص)، گمراه می‌شود»[۳۲].[۳۳]

محرومان از شفاعت

در احادیث متعدد وارد شده که در روز قیامت وقتی که مردم وارد محشر می‌گردند، گروهی، از شفاعت معصومین (ع) و پیامبراکرم (ص) محرومند، بر طبق روایات فراوان، علت محرومیت آن‏ها عدم توجه به امام حسن و امام حسین (ع) است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: «پیامبر خدا (ص) فرمود: کسی که با حسن و حسین دشمنی کند، در روز قیامت در حالی می‌آید که در صورت او گوشت وجود ندارد و هرگز شفاعت من به او نمی‌رسد»[۳۴].[۳۵]

نجات‌دهنده دوزخیان

کسانی که امام حسن و امام حسین (ع) را بشناسند، گناهانشان آمرزیده می‌شود و در روز قیامت، به زیارت آنان مفتخر می‌گردند و از آتش جهنم رهایی پیدا می‌کنند؛ چنان که ابوذر غفاری گوید: «دیدم پیامبر (ص) روزی حسین بن علی بن ابی طالب را می‌بوسید و می‌فرمود: کسی که حسن و حسین و فرزندان این دو را از روی اخلاص، دوست بدارد؛ آتش جهنم صورت‏های آن‏ها را نمی‌سوزاند؛ گرچه گناهان آنان به عدد ریگ‏های زیر دریا باشد؛ مگر این که آن گناه، گناهی باشد که آنان را از دین خارج کند»[۳۶].

علی (ع) فرمود: «روزی، پیامبر (ص) به دیدن ما آمد و شب را آنجا بیتوته کرد و حسن و حسین خواب بودند. هنگام شب، حسن بیدار شد و آب خواست. پیامبر (ص) برخاست و از مشک آب آورد. حسین نیز بیدار شد. پیامبر (ص) نخست آب را به حسن داد. فاطمه (س) فرمود: مثل این که حسن نزد تو محبوب‌تر است. پیامبر (ص) فرمود: نخیر! بلکه اول حسن آب خواسته بود. سپس پیامبر فرمود: من و تو و این دو - حسن و حسین - و این که خوابیده -علی- روز قیامت در یک جا هستیم»[۳۷].[۳۸]

آیینه پیامبر (ص)

شخصیت ظاهری رهبر و پیشوای عالم بشریت، حضرت محمد مصطفی (ص) در وجود نازنین حسنین (ع) متجلی بود؛ چنان که در این مورد، احادیث فراوانی وجود دارد، به چند نمونه از آن‏ها اشاره می‌کنیم: علی (ع) فرمود: «حسن، شبیه رسول خدا (ص) از سینه به بالاست، و حسین شبیه رسول خداست از سینه به پایین»[۳۹].

همچنین فرمود: «هر کس می‌خواهد از سر تا گردن به رسول خدا (ص) بنگرد، پس به حسن بنگرد و هر کس می‌خواهد از گردن به پایین به رسول خدا (ص) بنگرد، به حسین بنگرد. این دو شباهت پیامبر را در میان خود تقسیم کرده‏اند»[۴۰].[۴۱]

کلید بهشت

حقیقت عالم هستی، عالم اسباب و مسببات است. چنان که در دنیا، هر انسانی برای رسیدن به اهدافش، اسباب و وسایلی را فراهم می‌کند. در روز قیامت نیز انسان احتیاج به اسباب دارد. اینک سؤال این است که اسباب آبرومندی برای بشر در روز قیامت نزد خداوند چیست؟ فرزندان، مال و ثروت و یا چیزی غیر از این‏هاست؟ در احادیث فراوانی اسباب آبرومندی در روز قیامت امام حسن و امام حسین (ع) معرفی گردیده‏اند: چنان که علی بن ابی طالب (ع) از پیامبر (ص) نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: «در بهشت درجه‌ای است که به آن وسیله گفته می‌شود، هنگامی که از خداوند سؤال گردید از آن وسیله سؤال کنید، گفتند: ای رسول خدا! در آن درجه، چه کسانی با تو هستند؟ فرمود: علی، فاطمه، حسن و حسین»[۴۲].[۴۳]

امام حسین (ع) و حدیث کساء

در روایات متواتری وارد شده است که همه پلیدی‎ها از وجود معصومین (ع) برداشته شده است، اینک به نمونه‌ای از آن‏ها اشاره می‌کنیم: عمر بن ابی سلمه پسرخوانده پیامبراکرم (ص) نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: «هنگامی که آیه: «همانا خداوند می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد»، بر پیامبر (ص) در خانه ام سلمه نازل گردید، پیامبر، حضرت فاطمه، حسن و حسین را صدا زد، پس ایشان را به کساء پوشاند و علی پشت سر پیامبر قرار داشت او را نیز پوشاند؛ سپس فرمود: بارالها! اینان اهل بیت من هستند، پس دور کن از ایشان پلیدی را و ایشان را کاملاً پاک گردان. ام سلمه گفت: من نیز با شما هستم ای رسول خدا! پیامبر (ص) فرمود: تو در جای خود باش که عاقبت تو به خیر است»[۴۴].[۴۵]

پاکی امام حسین (ع)

ام سلمه گوید که رسول خدا (ص) فرمود: «آگاه باشید! به درستی که مسجد من بر هر زن حائض و بر هر جنب از مردها حرام است؛ مگر اهل بیتم، علی، فاطمه حسن و حسین (ع)»[۴۶].[۴۷]

امام حسین (ع) الگوی عمل

در امر به معروف و نهی از منکر، باید روش عقلانی به کار گرفته شود، نه افراط و تفریط؛ زیرا افراط و تفریط روش ظالمان و جاهلان است که باعث سلب اعتبار می‌گردد. انسان‌های جاهل به روش عقلانی هدایت می‌گردند و لذا در تمام روش‎های عقلائی و حکیمانه از جمله در امر به معروف و نهی از منکر، باید الگوی ما، اهل بیت عصمت و طهارت از جمله امام حسن و حسین (ع) باشند. چنان‌که در روایات متعددی به این معنا اشاره شده. علامه مجلسی در بحارالانوار چنین نقل می‌کند: «روزی امام حسن و امام حسین (ع) از جایی عبور می‎کردند، مشاهده فرمودند که پیرمردی در حال وضوگرفتن، اشتباه وضو می‌گیرد! در این حال، امام حسن و امام حسین (ع) هر یک فرمودند: وضوی من بهتر است! در این صورت نزد پیرمرد آمدند و فرمودند: ای پیرمرد! ما دو نفر وضو می‎‌گیریم و شما تماشا کنید و بعد قضاوت کرده و بگویید آیا وضوی کدام یکی از ما بهتر است! بعد از آن، هر دو برادر وضو گرفتند و هنگامی که وضوگرفتن پایان یافت، سؤال کردند وضوی کدام یک از ما بهتر است؟! پیرمرد جاهل وقتی که جریان را مشاهده کرد؛ فرمود: وضوگرفتن هر دوی شما نیکوست، این وضوی من است که درست نبوده، لکن فعلاً با برکت لطف و مهربانی شما که بر امت جدتان دارید، متنبه شدم»[۴۸].[۴۹]

منابع

پانویس

  1. حسین اصفهانی، زندگانی چهارده معصوم (ع)، ج۱، ص۶۱۲.
  2. حسین اصفهانی، زندگانی چهارده معصوم (ع)، ج۱، ص۶۱۲.
  3. علامه مجلسی، جلاءالعیون، ص۴۱۳؛ منتهی الأمال، ج۱، ص۵۵۹.
  4. علامه مجلسی، جلاءالعیون، ص۴۱۳؛ منتهی الأمال، ج۱، ص۵۵۹.
  5. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۱۵.
  6. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳.
  7. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۱۶.
  8. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۱۶.
  9. منتهی الأمال، ص۳۴۵ (چاپ قدیم).
  10. «طَرَقْتُ عَلَى النَّبِيِّ (ص) ذَاتَ لَيْلَةٍ فِي بَعْضِ الْحَاجَةِ فَخَرَجَ إِلَيَّ وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى شَيْ‏ءٍ مَا أَدْرِي مَا هُوَ فَلَمَّا فَرَغْتُ مِنْ حَاجَتِي فَقُلْتُ مَا هَذَا الَّذِي أَنْتَ مُشْتَمِلٌ عَلَيْهِ فَكَشَفَهُ فَإِذَا هُوَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَى وَرِكَيْهِ فَقَالَ هَذَانِ ابْنَايَ وَ ابْنَا ابْنَتِي اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُمَا وَ أُحِبُ‏ مَنْ‏ يُحِبُّهُمَا»؛ ترمذی سنن، ج۵، ص۶۱۴؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۲۹؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۱ و ۱۹.
  11. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۱۶.
  12. «إِنَّ مَلَكاً نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ عَلَى‏ صِفَةِ الطَّيْرِ فَقَعَدَ عَلَى يَدِ النَّبِيِّ (ص) فَسَلَّمَ عَلَيْهِ بِالنُّبُوَّةِ وَ عَلَى يَدِ عَلِيٍّ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ بِالْوَصِيَّةِ وَ عَلَى يَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمَا بِالْخِلَافَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِمَ لَمْ تَقْعُدْ عَلَى يَدِ فُلَانٍ فَقَالَ لَا أَقْعُدُ فِي أَرْضٍ عُصِيَ عَلَيْهَا اللَّهُ فَكَيْفَ أَقْعُدُ عَلَى يَدٍ عَصَتِ اللَّهَ»؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۹۱.
  13. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۱۸.
  14. «بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  15. مجمع البیان، ج۲، ذیل آیه مباهله؛ تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۱۲؛ شیخ مفید، الارشاد، ص۷۸.
  16. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۱۹.
  17. حافظ نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزواید، ج۹، ص۱۷۹.
  18. «خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ مَعَهُ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ (ع)... فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ لَتُحِبُّهُمَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ‏ أَحَبَّهُمَا فَقَدْ أَحَبَّنِي‏ وَ مَنْ‏ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِي‏»
  19. «الْحَسَنُ وَ الْحُسَينُ مَنْ احَبَّهُمَا احْبَبْتُهُ، وَ مَنْ احْبَبْتُهُ احَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ احَبَّهُ اللَّهُ ادْخَلَهُ جَنَّاتِ النَّعِيمِ، وَ مَنْ ابْغَضْتُهُ وَ مَنْ ابْغَضْتُهُ َا أَبْغَضَ‏ اللَّهُ‏ وَ مَنْ ابْغَضَهُ اللَّهُ، ادْخَلَهُ جَهَنَّمَ وَ لَهُ عَذابٌ مُقيمٌ»؛ حافظ نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزواید، ج۹، ص۱۸۱؛ صحیح بخاری، باب فضائل اصحاب النبی، ج۴ و ۶، ص۲۴-۲۶؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۰؛ ابن شهرآشوب، مناقب اهل بیت، فضائل امام حسن و امام حسین (ع)
  20. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۱.
  21. «إِنَّكُمَا مِنْ‏ رَيْحَانِ‏ اللَّهِ‏... فَقَالَ قَوْمٌ أَ تُحِبُّهُمَا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ مَا لِي لَا أُحِبُّ رَيْحَانَتَيَّ مِنَ الدُّنْيَا»
  22. بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۸۱؛ مجمع الزواید، ج۹، ص۱۸۱؛ عبدالرحمان سیوطی، تاریخ خلفا، باب فضائل اصحاب النبی، ج۴ و ۶.
  23. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۲.
  24. «خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي إِحْدَى صَلَاتَيِ الْعِشَاءِ وَ هُوَ حَامِلٌ‏ حَسَناً فَتَقَدَّمَ‏ النَّبِيُّ (ص) فَوَضَعَهُ ثُمَّ كَبَّرَ لِلصَّلَاةِ فَصَلَّى فَسَجَدَ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ صَلَاتِهِ سَجْدَةً فَأَطَالَهَا قَالَ أَبِي فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا الصَّبِيُّ عَلَى ظَهْرِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ سَاجِدٌ فَرَجَعْتُ إِلَى سُجُودِي فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) الصَّلَاةَ قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) إِنَّكَ سَجَدْتَ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ صَلَاتِكَ سَجْدَةً أَطَلْتَهَا حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ قَدْ حَدَثَ أَمْرٌ أَوْ أَنَّهُ يُوحَى إِلَيْكَ قَالَ كُلُّ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ وَ لَكِنَّ ابْنِي ارْتَحَلَنِي فَكَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى يَقْضِيَ حَاجَتَهُ»؛ سیوطی، تاریخ خلفا، ص۷۳؛ اسدالغابة، ج۲، ص۱۱، ماده حسن.
  25. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۳.
  26. «آیا ندیدی آنچه بر من عارض شد؟ گفتم: چرا؟ پیامبر (ص) فرمود: این فرشته، تاکنون به زمین فرود نیامده است، اکنون از خداوند متعال اجازه خواسته که به من سلام کند و بشارت بدهد که امام حسن و امام حسین (ع) آقایان جوانان بهشت هستند و مادرشان فاطمه، سیده زنان اهل بهشت است» مسند، زید بن علی، ص۴۶۱ و ۴۶۲؛ الاحکام، ج۱، امام یحیی بن الحسین، ص۴؛ المبسوط، ج۱۶۱، سرخی، ص۱۲۲؛ فضائل صحابة، امام احمد بن حنبل، ص۲۰، ۵۸ و ۷۶؛ مسند، امام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۸۶.
  27. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۴.
  28. «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زَيَّنَ‏ عَرْشَ‏ الرَّحْمَنِ‏ بِكُلِّ‏ زِينَةٍ ثُمَّ يُؤْتَى بِمِنْبَرَيْنِ مِنْ نُورٍ طُولُهُمَا مِائَةُ مِيلٍ فَيُوضَعُ أَحَدُهُمَا عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ وَ الْآخَرُ عَنْ يَسَارِ الْعَرْشِ ثُمَّ يَأْتِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ يُزَيِّنُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِهِمَا عَرْشَهُ كَمَا تَزَيِّنُ الْمَرْأَةَ قُرْطَاهَا»؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۹.
  29. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۵.
  30. «وَ إِنَّ الْجَنَّةَ قَالَتْ يَا رَبِّ‏ أَسْكَنْتَنِي‏ الضُّعَفَاءَ وَ الْمَسَاكِينَ فَقَالَ اللَّهُ لَهَا أَ لَا تَرْضَيْنَ أَنِّي زَيَّنْتُ أَرْكَانَكِ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع)؟»؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۹.
  31. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۶.
  32. «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ‏ نُورِ وَجْهِهِ‏ ثُمَّ أَخَذَ ذَلِكَ النُّورَ فَقَذَفَهُ فَأَصَابَنِي ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ فَاطِمَةَ ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ ثُلُثُ النُّورِ فَمَنْ أَصَابَهُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ اهْتَدَى إِلَى وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ لَمْ يُصِبْهُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ ضَلَّ عَنْ وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدِ»؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۹.
  33. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۷.
  34. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ مَنْ‏ أَبْغَضَ‏ الْحَسَنَ‏ وَ الْحُسَيْنَ‏(ع) جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَيْسَ عَلَى وَجْهِهِ لَحْمٌ وَ لَمْ تَنَلْهُ شَفَاعَتِي»؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۷۰.
  35. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۸.
  36. رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يُقَبِّلُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع) وَ هُوَ يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع) وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مُخْلِصاً لَمْ‏ تَلْفَحِ‏ النَّارُ وَجْهَهُ وَ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ بِعَدَدِ رَمْلِ عَالِجٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ ذَنْبُهُ ذَنْباً يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۷۰.
  37. «زارنا رسول الله (ص) و بات عندنا و الحسن و الحسين نائمان، فاستق الحسن، فقام رسول الله إلى قربة لنا... فاهوى بيده إلى الحسين و بدء بالحسن فقالت فاطمة: يا رسول الله! أحبهما إليك؟ قال: لا، ولكنه استق أول مرة، ثم قال رسول الله (ص) أنا و إياك و هذين و هذا الراقد - يعني عليّاً - يوم القيامة في مكان واحد»؛ کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۳۸.
  38. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۲۸.
  39. «الْحَسَنُ أَشْبَهُ‏ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَا بَيْنَ‏ الصَّدْرِ إِلَى‏ الرَّأْسِ‏ وَ الْحُسَيْنُ أَشْبَهَ النَّبِيَّ (ص) مَا كَانَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِكَ‏» کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۹۵؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۹.
  40. «مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنْ رَأْسِهِ إِلَى عُنُقِهِ، فَليَنْظُر إِلَى الْحَسَنِ، وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى مَا لَدُنَّ عُنُقِهِ إِلَى رِجْلِهِ، فَلْيَنْظُرْ إِلَى الْحُسَيْنِ، إِقْتَسَمَاهُ»؛ کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۹۵.
  41. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۳۰.
  42. {{متن حدیث|فِىْ الْجَنَّةِ دَرَجَةٌ تُدْعَى الْوَسيلَةُ فَاذا سَأَلْتُمُ اللَّهَ فَسْأَلُوا لِىَ الْوَسيلَةَ. قَالُوْا: يا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ يَسْكُنْ مَعَكَ فيها؟ قالَ (ص): عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ}؛ کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۴۰؛ اسدالغابة، ج۲، ص۱۹.
  43. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۳۱.
  44. «نَزَلَتْ‏ هَذِهِ‏ الْآيَةُ عَلَى‏ النَّبِيِّ‏(ص) ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» سوره احزاب، آیه ۳۳.«فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَدَعَا النَّبِيُّ (ص) فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءٍ وَ عَلِيٌ‏ خَلْفَ‏ ظَهْرِهِ‏ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَنَا مِنْهُمْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ؟ قَالَ أَنْتِ عَلَى مَكَانِكِ وَ أَنْتِ عَلَى خَيْرٍ»؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۲۲؛ کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۴۵؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۲، ماده حسن.
  45. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۳۲.
  46. «أَلَا إنَّ مَسْجِدِي حَرَامٌ عَلَى كُلِّ حَائِضٍ مِنَ النِّسَاءِ، وَ كُلِّ جُنُبٍ مِنَ الرِّجَالِ، إلّا عَلى مُحَمَّدٍ و أَهلِ بَيتِهِ؛ عَلِيٍّ وَ فاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَينِ (ع)»؛ سنن الکبری، ج۸، ص۶۵؛ ابوالمؤید الموفق بن اخطب خوارزم فی المناقب، ص۲۵۳؛ ابراهیم بن ابی بکر بن الحموینی در «فرائدالسمطین»؛ کفایةالطالب، گنجی شافعی، ص۱۵۱.
  47. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۳۳.
  48. «‏ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع) مَرَّا عَلَى‏ شَيْخٍ‏ يَتَوَضَّأُ وَ لَا يُحْسِنُ فَأَخَذَا فِي التَّنَازُعِ يَقُولُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنْتَ لَا تُحْسِنُ الْوُضُوءَ فَقَالا أَيُّهَا الشَّيْخُ كُنْ حَكَماً بَيْنَنَا يَتَوَضَّأُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا فَتَوَضَّئَا ثُمَّ قَالا أَيُّنَا يُحْسِنُ قَالَ كِلَاكُمَا تُحْسِنَانِ الْوُضُوءَ وَ لَكِنَّ هَذَا الشَّيْخَ الْجَاهِلَ هُوَ الَّذِي لَمْ يَكُنْ يُحْسِنُ وَ قَدْ تَعَلَّمَ الْآنَ مِنْكُمَا وَ تَابَ عَلَى يَدَيْكُمَا بِبَرَكَتِكُمَا وَ شَفَقَتِكُمَا عَلَى أُمَّةِ جَدِّكُمَا»؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱۹.
  49. عبداللهی، نادر حسین، مقاله «خصائص امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱، ص ۳۳.