دشمنی با امام علی در معارف و سیره فاطمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پیامدهای مخالفت با امامت امام علی(ع)

در پیوست روش بیان آثار امامت اهل بیت(ع)، یکی دیگر از روش‌های بیدارگرانه فاطمه زهرا(س) برای دفاع از امامت امیرالمؤمنین(ع)، بازگو نمودن پیامدهای مخالفت با امامت اهل بیت بود. ایشان پس از بیان آثار امامت اهل بیت و نا امید شدن از هدایت مخالفان امیرالمؤمنین(ع)، آنگونه که خودش فرمود[۱]، تغییر روش داد و با بازگو نمودن پیامدها و خسارت‌های ناشی از مخالفت با امامت اهل بیت، کوشید تا با رویکرد دیگری مردم را از راهی که در پیش گرفته بودند، بازگرداند. مناسب است به نمونه‌هایی از این پیامدها اشاره گردد:

محرومیت از مدیریت امیرالمؤمنین(ع)

فاطمه(س): «لَوْ تَكَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص)...»[۲]؛ در بیان فاطمه(س)، مسئله خانه‌نشینی امیرالمؤمنین(ع) نه تنها ظلم به ایشان بود؛ بلکه یک تحول و دگرگونی آشکار در دستورات خداوند بود که عده‌ای با سربرتافتن از سفارشات وحیانی پیامبر(ص) درباره امامت امیرالمؤمنین(ع) جامعه اسلامی را از رهبری خدامحورانه علی بن ابی‌طالب(ع) محروم نمودند. در بیان فاطمه(س) این دگرگونی در مسئله رهبری، سرآغاز سرنوشت تلخ و دارای پیامدهای ناگواری بود؛ لذا صدیقه طاهره(س) با ارزیابی از وضعیت پیش‌آمده نسبت به آینده اظهار تأسف نمود. او در جمع بانوان مهاجر و انصار فرمود:

به خدا سوگند، اگر مردانتان می‌گذاشتند زمام امور، در دستان علی می‌ماند و تدبیر کار را آن‌چنان که پیامبر بدو سپرده بود تحویل او می‌دادند، علی آن را به سهولت، راه می‌برد و این شتر را به سلامت به مقصد می‌رساند و هیچ‌گاه حرکت این شتر، رنج‌آور نمی‌شد. علی آنان را به آبشخوری صاف، مملو و وسیع هدایت می‌کرد که آب از اطرافش سرازیر می‌شد و هرگز رنگ کدر به خود نمی‌گرفت. او آنان را از این آبشخور سیراب به در می‌آورد... شگفتا کار این مردم بسیار حیرت‌آور است! ای کاش می‌دانستم به چه چیز استناد کرده‌اند و به چه دست‌آویزی چنگ زده‌اند؟ به خدا سوگند که شهپر را با پرهای نازک و بی‌خاصیت تعویض کرده و پیشگامان و فرزانگان را کنار گذاشته و فرومایگان را بر سر کار آوردند؟! و شاهپرهای قوی و نیرومند جلوی بال را رها کردند و در سفرهای زمینی، بند گردن مرکوب را که مرکز قوا است و قدرت کشش کالسکه را دارد؛ رها ساختند. دم و دنباله آن را که تاب مقاومت ندارد، گرفتند[۳].

همچنین فاطمه(س) در بخشی از خطبه فدکیّه، عملکرد مخالفان امیرالمؤمنین(ع) را مورد نکوهش قرار داد و درباره پیامدهای این مخالفت چنین فرمود:

اکنون که خدای تعالی پیامبر خود را به سرای انبیا و برگزیدگان خود نقل مکان داد، در بین شما کینه‌های باطنی ظاهر گشت. جامه دین کهنه و بی‌رونق شد و گمراه بی‌زبان، به سخن آمد و فرد بی‌نام و نشان معروف گشت. سرکرده اهل باطل صدای زشت خویش را بلند نمود و قدم به ساحت شما نهاد. شیطان با نیرنگ و فریب شما را تحریک کرد و پاسخ مثبت شنید. شما را گول خورده و برای اوامر خود آماده به خدمت یافت. شما را به خشم آورد و به هدف خود رسید. شما اعتدال عمل را از دست دادید و گمراه شدید. با اینکه زمانی نگذشته، دامنه جراحت گسترش یافته و گویی ناعلاج شده است. هنوز جسم شریف پیامبر در قبر مستقر نشده بود که حریصانه آشوب کردید و اعمال خود را جلوگیری از فتنه می‌پنداشتید. بدانید! این مردم هنگام امتحان زیان کردند و جایگاه مردم کافر، جهنّم است. این اعمال از شما به دور است و جای تعجب است؛ چگونه دروغ می‌گویید؟ در حالی که کتاب خدا در میان شما است. قرآن، ظاهر و احکامش روشن و حقایق آن آشکار و نواهی آن واضح و اوامرش صریح است. آیا کلام خدا را پشت سر انداختید؟ یا از آن اعراض کرده‌اید؟ چه تبدیل بدی کردند ستمگران و هر کس جز اسلام را پیروی کند از او پذیرفته نخواهد شد و در سرای آخرت از زیانکاران خواهد گشت. سپس آنقدر صبر نکردید که بحران و جوش این مصیبت فروکش کند و خروش آن آرام گیرد. بلافاصله اقدام به دامن زدن و افروختن آتش کردید و شراره‌های فساد را شعله‌ور ساختید. دعوت شیطان را اجابت نمودند و گمراه شدید و انوار دین مبین حق را خاموش، و احکام و سنت‌های رسول خدا(ص) را ترک نمودید، شما به بهانه‌های واهی اهداف شوم خود را به اجرا گذاشتید و در واقع به اهل بیت پیامبر، خیانت و ستم نمودید و هر چه خواستید، کردید و ما در مقابل شما صبر می‌کنیم. همچون صبر در برابر تیزی و برش کارد و نوک نیزه‌ها[۴].[۵]

پی‌جویی گفتار فاطمه(س)

رسول خدا(ص) امت اسلامی را به گردن نهادن در برابر امامت امیرالمؤمنین(ع) فراخوانده و از پیامدهای مخالفت با رهبری ایشان بیم داده بود. ایشان در جریانی یاران خود را به پیروی از ثقلین فراخوانده و در نهایت فرمود: «فلا تقدموهما فتهلكوا و لا تقصروا عنهما فتهلكوا و لا تعلموهما فهم أعلم منكم. ثم أخذ بيد علي رضي الله عنه فقال: من كنت أولی به من نفسه فعلي وليه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»[۶]؛ از قرآن و عترت سبقت نگیرید که هلاک خواهید شد و از آنان عقب نیافتید که نابود می‌شوید و به ایشان (اهل بیت) چیزی نیاموزید که از شما بیشتر می‌دانند. پس از آن دست علی(ع) را گرفت و فرمود: هرکسی را من از خودش نسبت به او سزاوارترم، پس از من علی سرپرست اوست. بارخدایا! یاری فرما کسی را که او را یاری فرماید و دشمن بدار کسی را که او را دشمن بدارد.

و نیز همین روایت با اندک تفاوت درباره نقش اهل بیت از امیرالمؤمنین[۷]، امام باقر(ع)[۸] و امام صادق(ع) نقل شده است[۹].

و نیز از برخی سخنان سعد بن عباده -که به عنوان مدعی خلافت از جانب انصار مطرح شده است- به دست می‌آید که ایشان به هیچ وجه، مخالف امیرالمؤمنین نبود. شخصی به نام ابوعلقمه می‌گوید: به سعد بن عباده گفتم: چرا هنگام بیعت دیگران با ابوبکر، همانند آنان با ابوبکر بیعت نکردی؟ در جوابم گفت: فوالله لقد سمعت رسول الله يقول: اذا انا مت تضل الاهوی و يرجع الناس على اعقابهم؛ فالحق يومئذ مع علي و كتاب الله بيده و لا تبايع احدا غيره[۱۰]؛

به خدا سوگند! از رسول خدا(ص) شنیدم: وقتی که من از دنیا می‌روم؛ هوای نفس (بر مردم) غلبه می‌کند و آنها را به جاهلیت برمی‌گرداند. حق در آن روز با علی است و کتاب خدا به دست اوست و تو با کسی غیر از او بیعت مکن.[۱۱]

جدایی از امام برحق و پیوستن به رهبر باطل

فاطمه(س): «قَوْمٍ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا[۱۲]، فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي[۱۳]»[۱۴].

پیش از این اشاره شد که در بیان فاطمه زهرا(س) یکی از مهم‌ترین آثار امامت اهل بیت، مسئله هدایتگری به سوی سعادت بود. در این گزینه، فاطمه(س) به پیامد جدایی از امامت اهل بیت نظر افکنده است و می‌فرماید:

قومی که خیال کردند با این اعمال، کار خوبی را انجام داده‌اند؛ بدانید که آنان فاسدند، ولی خود نمی‌دانند. وای بر آنان! آیا آن کس که مردم را به راه راست هدایت می‌کند، سزاوار پیروی است یا آنکه راه را نمی‌داند؟ وای بر شما چه بد داوری می‌کنید. به جاودانگی خدا سوگند! این عمل ناشایست شما عاقبتی ناستوده‌تر خواهد داشت، تخم آشوب در خاطره‌ها کاشته شد و زمانه آبستن حوادث ناگواری گشت. آری خطر سقوط در هرج و مرج و بدتر از آن افتادن به دام استبداد، از هم‌اکنون حتمی به نظر می‌رسد؛ اما آیا به این زودی؟ نه! بلکه اندکی درنگ لازم است تا نتیجه دهد و بزاید. آن وقت است که از پستان روزگار پرفتنه، که از گیاهان سمی تغذیه شده، به جای شیر، خون زهر آلود خواهید دوشید، آنهم نه اندک، بلکه ظرف‌های بزرگ را مالامال از خون تازه و زهر کشنده‌ای خواهید نمود که از آشامیدن قطره قطره آن جز مرگ و اندوه بهره دیگری نخواهید برد، آن وقت است که زبان و خسارت دامن مردم هوس‌باز باطل‌گرا را خواهد گرفت و نسل‌ها و نژادهای آینده نتیجه وحشتناک پایه‌گذاری پیشینیان را خواهند دید و بنیانگذار نخستین این همه سیه‌روزی را خواهند شناخت[۱۵].[۱۶]

پی‌جویی سخنان فاطمه(س) در روایات پیامبر(ص)

خطاب صریح فاطمه(س) برای مردمان معاصرش این است که آنها از امام برحق فاصله گرفته و به امام باطل پیوسته‌اند و این مسئله توسط رسول خدا(ص) نیز پیش‌بینی شده و آن حضرت در این زمینه بارها مردم را از افتادن در دام پیشوایان گمراه و باطل بیم داده بود. از ابی دردا در این باره نقل شده است که روزی رسول خدا(ص) خطاب به یاران خود فرمود: «وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ‌»[۱۷]؛ همانا بیشترین خوف من برای شما از ناحیه رهبران گمراه است. یکی دیگر از یاران آن حضرت به نام ثوبان نقل نموده است که پیامبر(ص) فرمود: «اني لا اخاف على امتي الا الائمة المضلين و لن تقوم الساعة حتى تلحق قبائل من امتي بالمشركين و حتى تعبد قبائل من امتي الاوثان و اذا وضع السيف في امتي لم يرفع عنها إلى يوم قيامة»[۱۸]؛ نگران نیستم بر امتم؛ مگر از جانب زمامداران گمراه و ساعتی نمی‌گذرد؛ مگر این که گروهی از امّت من به مشرکین می‌پیوندند و گروهی به عبادت بت‌ها روی می‌آورند و زمانی که شمشیر در میان امّتم کشیده شود تا روز قیامت برداشته نخواهد شد.

هم‌چنین از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که روزی نزد رسول خدا(ص) از فتنه‌ها و آشوب‌های آخرالزمان و قضیه دجال سخن به میان آمد و آن حضرت فرمود: «أَخْوَفُ عَلَيْكُمْ مِنَ الدَّجَّالِ الْأَئِمَّةُ الْمُضِلُّونَ»[۱۹]؛ نگرانی من برای شما از ناحیه رهبران گمراه بیشتر از دجال است. از ابوذر نقل شده است که روزی همراه رسول خدا(ص) راه می‌رفتیم. در آن هنگام حضرت فرمود: من نسبت به امّتم از ناحیه غیر دجّال بیشتر نگران هستم. ابوذر گوید: از حضرت سؤال نمودم یا رسول الله! از چه کسی بر امّت خود بیشتر از دجال نگران هستید؟ فرمود: الائمه المضلین[۲۰]؛ از رهبران فاسد.

در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده است: «إِنِّي أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي هَوًى مُتَّبَعاً وَ إِمَاماً ضَالًّا»[۲۱]؛ همانا نگرانم برای امّتم از هواپرستی و زمامداران گمراه. و نیز آن حضرت فرمود: «سيكون امراء بعدي يقولون ما لا يفعلون و يفعلون ما لا يؤمرون»[۲۲]؛ زود است پس از من، حاکمانی می‌آیند که می‌گویند چیزهایی را که انجام نمی‌دهند و آن چه را که به آن امر نشده‌اند انجام می‌دهند.[۲۳]

رخ‌نمایی فتنه و جنگ

فاطمه(س): «وَ اطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ...»[۲۴]؛ یکی دیگر از پیامدهای دوری از امامت امیرالمؤمنین(ع)، گرفتار شدن جامعه اسلامی به فتنه‌های جنگ‌طلبان است که جامعه اسلامی در فتنه‌جویی دام آن گرفتار خواهد شد؛ لذا دختر پیامبر(ص) با تیزبینی و آینده‌نگری نسبت به جامعه اسلامی با تأسف و اندوه از سرنوشتی که در انتظار جامعه اسلامی است، یاد نموده است و می‌فرماید: قلبتان با فتنه‌ها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشیرهای کشیده و برّان و حمله جائر و متجاوز ستمکار، و درهم شدن امور همگان و خودرأیی ستمگران! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد. شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به کجا خواهد انجامید؟ در حالی که حقایق امور بر شما مخفی گردیده است. آیا شما را به کاری وادارم که از آن کراهت دارید[۲۵]؟[۲۶]

نگاهی به شواهدی از هشدار فاطمه(س) در سخنان رسول خدا(ص)

هشدارهای فاطمه(س)، هم‌نوا بود با آنچه ایشان در سایه‌سار تعلیمات وحیانی پدر آموخته بود؛ زیرا با تأمل در سخنان رسول اکرم(ص) می‌توان دریافت که آن حضرت به عنوان یک مربّی دلسوز و آینده‌نگر نسبت به پیدایش اختلاف و تفرقه در مسئله رهبری پس از خود نگرانی‌های فراوانی داشت و امّت اسلامی را نسبت به پیامدها و فتنه‌های آن هشدار داده بود که به مواردی از این هشدارها اشاره می‌شود: به نقل از ابوموسی اشعری، روزی رسول خدا(ص) به اصحاب خود فرمود: «اخاف عليكم الهرج. قالوا: ما الهرج يا رسول الله؟ قال: القتل! قالوا: و اكثر ممّا يقتل اليوم انا نقتل في اليوم من المشركين كذا و كذا؟ فقال النبي: ليس قتل المشركين و لكن قتل بعضكم بعضا. قالوا: و فينا كتاب الله؟ قال: و فيكم كتاب الله عزّ و جل قالوا: و معنا عقولنا؟ قال: انه ينتزع عقول عامة ذلك الزمان و يخلف هبأ من الناس يحسبون انهم على شيء و ليسو على شيء»[۲۷]؛ من برای شما از هرج نگرانم. اصحاب گفتند: ای فرستاده خدا! هرج چیست؟ فرمود کشتار. اصحاب گفتند: بیشتر از کشتاری که امروز وجود دارد و ما از مشرکین در هر روز آن همه به قتل می‌رسانیم؟ حضرت فرمود: نگرانی من از کشتار مشرکین نیست؛ بلکه نگرانم که همدیگر را به قتل رسانید. اصحاب پرسیدند: آیا در آن هنگام کتاب خدا در بین ما است؟ حضرت فرمود: آری! کتاب خدا در میان شما می‌باشد. باز اصحاب پرسیدند: آیا در آن هنگام عقل‌های ما پابرجا است؟ حضرت فرمود: در آن زمان عقل بیشتر شما برداشته شده و مخالفت‌ها آغاز می‌شود و گروهی از مردم گمان می‌کنند که آنان به راه راست هستند و حال آنکه چنین نیست.

همچنین از آن حضرت نقل شده است: «ان من أخوف ما اخاف ائمة المضلين و انه اذا وضع السيف فيهم لم يرفع إلى يوم القيامة و انه سيخرج في امتي كذابون دجالون... و اني خاتم الانبياء لا نبي بعدي و لا تزال طائفة من امتي على الحق منصورة حتى يأتي امر الله»[۲۸]؛ بیشترین نگرانی من از رهبران گمراه است؛ زیرا زمانی که شمشیر در میان آنان کشیده شود تا روز قیامت برداشته نمی‌شود و زود است که میان امّت من دروغگویان و دجال ظاهر شوند. بدرستی که من خاتم پیامبران هستم و فرستاده‌ای پس از من نیست. همیشه گروهی از امّت من یاوران حق هستند تا امر خداوند آید. اظهار خوف و نگرانی رسول اکرم(ص) رهیافتی روشنگرانه، برای پیروان آن حضرت است تا خود را از تفرقه و اختلاف دور سازند. اما تاریخ گویای این واقعیت تلخ است که پس از رحلت رسول اکرم(ص) و استقرار خلافت اسلامی در دست ابوبکر، نه تنها هیچ‌گاه مسلمین به وحدت واقعی که تداعی‌کننده یکپارچگی آنان در زمان رسول خدا(ص) بود دست نیافتند؛ بلکه مطابق با پیش‌بینی رسول اکرم(ص)، چندی پس از آن حضرت، نزاع‌ها و فتنه‌جویی‌ها در میان امّت اسلامی رخ نمود که در حقیقت سخنان دردمندانه فاطمه زهرا(س) شاهدی گویا بر وضعیت اسف‌بار آن روزگار است.[۲۹]

فراهم‌سازی خشم و زمینه کیفر خداوند

فاطمه(س): فبعین الله ما تفعلون و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون...}}[۳۰]. یکی دیگر از پیامدهای سر برتافتن از امامت امیرالمؤمنین(ع)، فراهم شدن موجبات خشم و در نتیجه فراهم شدن زمینه عذاب و کیفر خداوند است. چنانکه فاطمه(س) درباره آن می‌فرماید: بدانید و آگاه باشید! من آنچه را باید بگویم گفتم؛ با اینکه به خوبی می‌دانم ترک یاری حق با گوشت و پوست شما آمیخته و عهدشکنی قلب شما را فراگرفته است؛ ولی قلب من پراندوه است. احساس مسئولیت شدیدی کردم؛ کمی از غم‌های درونیم بیرون ریخت و اندوهی که در سینه‌ام موج می‌زد خارج شد تا با شما اتمام حجت کنم و عذری برای احدی باقی نماند. اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آنِ شما، محکم چسبیده و رها نکنید؛ ولی بدانید این مرکبی نیست که بتوانید با آن راه خود را ادامه دهید. پشتش زخم و کف پایش شکافته است. داغ ننگ بر آن خورده است و از غضب خداوند نشانه دارد و رسوایی ابدی همراه آن است و سرانجام به آتش افروخته خشم الهی که دل‌ها را دربر می‌گیرد، خواهید پیوست. فراموش نکنید! آنچه را انجام می‌دهید؛ در برابر خدا است: وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۳۱]. «وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ فَاعْمَلُوا إِنَّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ‌»؛ من دختر پیامبری هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد. آنچه از دست شما برمی‌آید، انجام دهید. ما نیز به وظیفه الهی خود عمل خواهیم کرد. شما منتظر باشید! ما نیز منتظریم[۳۲]! طبری در دلائل الامامه می‌نویسد: هنگامی که خطبه فاطمه(س) به اینجا رسید؛ فردی بنام رافع بن رفاعه گفت: ای بزرگ بانوان! اگر امیرالمؤمنین(ع) پیش از اینکه امر خلافت در دست دیگران قرار گرفت، در این زمینه سخن می‌گفت؛ ما از او نمی‌گذشتیم. فاطمه(س) در جواب فرمود: از من دور شو! زیرا خداوند بعد از قضیه غدیر برای کسی عذر و بهانه‌ای نگذاشته است[۳۳].[۳۴]

پی‌جویی سخنان فاطمه(س) در گفتار پیامبر(ص)

مسئله گرفتار شدن به غضب و کیفر الهی به جهت دوری از امامت اهل بیت، آنگونه که فاطمه(س) به آن اشاره نمود، در سخنان رسول خدا(ص) مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. چنانچه در حدیثی می‌فرماید: علی از من است و من از او. خدا نبرد کند با کسی که با علی نبرد کند؛ لعنت کند خدا کسی را که با علی مخالفت کند. علی پس از من امام خلق است. هر که بر علی تقدّم جوید، بر من تقدّم جسته و هر که از او جدا شود از من جدا شده است. هر که بر او دریغ کند، بر من دریغ کرده است. من سازگارم با هر که با او سازگار است و در نبردم با هر که با او در نبرد است. دوستم با هر که با او دوست است و دشمنم با هر که با او دشمن است[۳۵]. و نیز امام رضا(ع) از پدر بزرگوارش و آن حضرت از رسول خدا(ص) نقل نموده است هر که با علی مخالفت کند خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاه او را آتش قرار داده است و آن بد جایگاهی است کسی که علی را فروگذارد، خداوند او را در روزی که بروی در آید فرو خواهد گذاشت. هر که علی را نصرت کند، خداوند او را در روز قیامت نصرت نماید و حجتش را هنگام بازخواست، تلقین وی فرماید. سپس فرمود: حسن و حسین دو امام امت من، پس از پدرشان می‌باشند و سید جوانان اهل بهشت هستند. مادرشان سرور زنان عالم و پدرشان سرور اوصیاء است. از فرزندان حسین، نه تن امامند که نهمین آنها قائم از فرزندان من است. طاعت آنان طاعت من و معصیت آنها معصیت من است. از منکرین فضل و ضایع‌کنندگان حرمت آنان به خدا شکایت می‌کنم و خداوند بهترین ولی و ناصر برای عترتم و ائمه امتم می‌باشد و بهترین منتقم از منکرین ایشان است. وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۳۶][۳۷].

چنانچه در این دو حدیث مشاهده شد، در حدیث اول، رسول خدا(ص) مخالفت با امیرالمؤمنین(ع) را مورد نکوهش و سبب لعن و عذاب خداوند دانسته است و در حدیث دوم به همان آیه استدلال کرده است که فاطمه(س) نیز با آن استدلال نمود. هم‌چنین رسول خدا(ص) در روایات دیگر درباره کیفر برخی اصحاب در قیامت می‌فرماید: «إِنَّهُ سَيُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِي فَيُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ فَأَقُولُ يَا رَبِّ أَصْحَابِي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ إِنَّهُمْ لَمْ يَزَالُوا مُرْتَدِّينَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ مُنْذُ فَارَقْتَهُمْ»[۳۸]؛ و زود است که مردانی از امّت مرا بگیرند و به جانب دیگر ببرند. پس من بگویم: پروردگارا! اینها اصحابم هستند. حضرت فرمود: پس در جوابم گفته می‌شود: تو نمی‌دانی آنچه را که آنها پس از تو به وجود آوردند. آن روزی که تو از آنها جدا شدی آنان همواره به عقب (دوره جاهلیت) بازگشتند. در روایت دیگر از آن حضرت نقل شده که خطاب به اصحاب فرمود: «أَنَا فَرَطُكُمْ عَلَى الْحَوْضِ وَ لَيُرْفَعَنَ إِلَيَّ رِجَالٌ مِنْكُمْ حَتَّى إِذَا أَهْوَيْتُ إِلَيْهِمْ لِأُنَاوِلَهُمْ اخْتَلَجُوا دُونِي فَأَقُولُ أَيْ رَبِّ أَصْحَابِي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ‌»[۳۹]؛ من در حوض کوثر بر شما وارد می‌شوم؛ ولی گروهی از شما را از آنجا می‌رانند. من سراسیمه و آشفته می‌گویم: پروردگارا (اینان) اصحاب من هستند. در پاسخ گفته می‌شود: تو نمی‌دانی که پس از تو چه کارهایی کرده‌اند.

در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: «يَرِدَنَّ عَلَيَّ الْحَوْضَ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِي فَيُحَلَّئُونَ عَنْهُ فَأَقُولُ يَا رَبِّ أَصْحَابِي فَيَقُولُ إِنَّكَ لَا عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ الْقَهْقَرَى»[۴۰]؛ بر سر حوض کوثر مردانی از اصحابم وارد می‌گردند؛ ولی آنان را از آن، دور می‌کنند. من می‌گویم: بارخدایا اصحابم هستند. گفته می‌شود: تو نمی‌دانی بعد از تو چه کردند! آنان مرتد شدند و به قهقهرا (جاهلیت) بازگشتند. در روایتی از ابوهریره آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «بینا انا قائم فإذا زمرة حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم فقال هلم فقلت أین قال إلی النار والله قلت و ما شأنهم قال إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری ثم إذا زمرة حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم فقال هلم قلت أین قال إلی النار والله قلت ما شأنهم قال إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری فلا أراه یخلص منهم الا مثل همل النعم»[۴۱]؛ زمانی فرا می‌رسد (در روز قیامت) که من ایستاده‌ام و گروهی بر من وارد می‌شوند که من آنان را می‌شناسم (و از اصحاب منند). پس مردی از میان آنان برمی‌خیزد و دستور می‌دهد بشتابید. من می‌پرسم: کجا؟ می‌گوید: به خدا سوگند به سوی آتش. می‌پرسم: اینان چه کرده‌اند؟ پاسخ می‌دهند آنان پس از تو به گذشته (جاهلیت) بازگشتند و مرتد شدند. پس گروهی دیگر می‌آیند، همانند گروه پیشین جریان تکرار می‌شود... و از میان آنها کسی نجات نمی‌یابد؛ مگر به اندازه چهارپایان پیر که از قافله عقب می‌مانند. ‌بنابراین مسئله کیفر، به جهت دوری از آموزه‌های رسول خدا(ص)، از جمله در امر امامت و رهبری اهل بیت که از مهم‌ترین سفارش‌های آن حضرت است بارها مورد توجه قرار گرفته است. پس از آن حضرت، دخترش فاطمه(س)، با درک واقعیت‌های موجود، همان هشدارهای پدرش را برای مردم یادآوری و حجت را برای آنها تمام نموده است.[۴۲]

منابع

پانویس

  1. چنانچه بی‌بی در جمع زنان مهاجر و انصار به این مسئله اشاره نموده، «لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ وَ خَطَلِ الرَّأْيِ وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَيْهِمْ عَارَهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ». و حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسی ناخشنودم و آنان را به کناری نهادم؛ چراکه چون تیغ زنگار خورده نابرّا و چون نیزه از قد دو نیم شده، و صاحبان اندیشه‌های تیره و نارسایند. چه بد ذخیره‌ای از پیش برای خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش و نیران پاینده‌اند. از سرناچاری ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینی و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالت‌کشی را بر آنها بار کردم. نفرین ابد بر این مکّاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران. معانی الاخبار، ص٣۵۴ و ٣۵۵؛ دلائل الإمامة، ص۱۲۸؛ بحار، ج۴٣، ص١۵٨؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص٨١۴.
  2. دلائل الإمامة، ص۱۲۳.
  3. «لَوْ تَكَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَاعْتَلَقَهُ وَ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً لَا يَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا يُتَعْتَعُ رَاكِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِيراً فَضْفَاضاً تَطْفَحُ ضِفَّتَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ تَخَيَّرَ لَهُمُ الرَّيَّ غَيْرَ مُتَحَلٍّ مِنْهُ بِطَائِلٍ إِلَّا بِغَمْرِ الْمَاءِ وَ رَدْعِهِ سَوْرَةَ السَّاغِبِ... وَ قَدْ أَعْجَبَكَ الْحَادِثُ إِلَى أَيِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَ بِأَيَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا اسْتَبْدَلُوا الذُّنَابَى وَ اللَّهِ بِالْقَوَادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ‌...». معانی الاخبار، ص٣۵۴ و ٣۵۵؛ دلائل الإمامة، ص١٢٨؛ بحار الانوار، ج۴٣، ص١۵٨؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص٨١۴.
  4. «فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ دَارَ أَنْبِيَائِهِ وَ مَأْوَى أَصْفِيَائِهِ ظَهَرَ فِيكُمْ حَسَكَةُ النِّفَاقِ وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّينَ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْمُبْطِلِينَ- فَخَطَر فِي عَرَصَاتِكُمْ وَ أَطْلَعَ الشَّيْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هَاتِفاً بِكُمْ فَأَلْفَاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِيبِينَ... ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلَّا رَيْثَ أَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُهَا وَ يُسْلَسَ قِيَادُهَا ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَهَا وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَهَا وَ تَسْتَجِيبُونَ لِهُتَافِ الشَّيْطَانِ الْغَوِيِّ وَ إِطْفَاءِ أَنْوَارِ الدِّينِ الْجَلِيِّ وَ إِهْمَالِ سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِيِّ تَشْرَبُونَ حَسْواً فِي ارْتِغَاءٍ- وَ تَمْشُونَ لِأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِي الْخَمْرَةِ وَ الضَّرَاءِ وَ يَصِيرُ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى وَ وَخْزِ السِّنَانِ فِي الْحَشَا». دلائل الإمامة، ص١١۶؛ الإحتجاج، ج۱، ص۱۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۹، ص٢٢۵؛ عوالم العلوم، ج١١، ص۶۶۵.
  5. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۴۹.
  6. هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص١۶۴؛ معجم الکبیر، ج۵، ص١۶٧؛ الدر المنثور، ج۲، ص۶٠.
  7. «لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ يَزُولُ الْحَقُّ مَعَهُمْ أَيْنَمَا زَالُوا». الخصال، ج۲، ص۵۵٨؛ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۴٩٧.
  8. «فَلَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ إِنَّهُمْ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ». تفسیر فرات کوفی، ص۶٣٠.
  9. «لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ». الکافی، ج۱، ص۲۸۷.
  10. احقاق الحق، ج۲، ص٢٩۶.
  11. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۵۲.
  12. «ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۴.
  13. «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  14. صدوق، معانی الاخبار، ص٣۵۴.
  15. «قَوْمٍ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً- أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ‌- أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ‌- أَمَا لَعَمْرُ إِلَهِكَ لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَيْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا طِلَاعَ الْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً وَ زُعَافاً مُمْقِراً هُنَالِكَ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ مَا أَسَّسَ الْأَوَّلُونَ ثُمَّ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ...». معانی الاخبار، ص٣۵۴ و ٣۵۵؛ احتجاج، ج۱، ص۱۰۹؛ بحار، ج۴٣، ص١۵٨؛ بلاغات النساء، ص٢٠.
  16. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۵۴.
  17. السنن دارمی، ج۱، ص۷۰.
  18. المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۴۵١؛ الطرائف، ص٣٧٩.
  19. بحارالانوار، ج۲۸، ص۴٨.
  20. مسند احمد، ج۵، ص١۴۵.
  21. الجرح والتعدیل، ج۶، ص٢٣۴.
  22. مسند احمد، ج۱، ص۴۵۶.
  23. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۵۵.
  24. دلائل الإمامة، ص۱۲۸.
  25. «وَ اطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ وَ هَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِينَ يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهِيداً وَ زَرْعَكُمْ حَصِيداً فَيَا حَسْرَتَى لَكُمْ وَ أَنَّى بِكُمْ وَ قَدْ عُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ‌». صدوق، معانی الاخبار، ص٣۵۴ و ٣۵۵؛ دلائل الإمامة، ص۱۲۸؛ احتجاج، ج١، ص١۴۶؛ بحار الانوار، ج۴٣، ص١۵٨؛ بلاغات النساء، ص۲۰؛ عوالم العلوم، ج١١، ص٨١۴.
  26. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۵۷.
  27. مستدرک الصحیحین، ج۴، ص۴۵۱.
  28. السنن الکبری، ج۹، ص۱۸۱.
  29. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۵۸.
  30. کشف الغمة، ج۱، ص۴٩١.
  31. «جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  32. «أَلَا وَ قَدْ قُلْتُ مَا قُلْتُ هَذَا عَلَى مَعْرِفَةٍ مِنِّي بِالْجِذْلَةِ الَّتِي خَامَرَتْكُمْ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِي اسْتَشْعَرَتْهَا قُلُوبُكُمْ وَ لَكِنَّهَا فَيْضَةُ النَّفْسِ وَ نَفْثَةُ الْغَيْظِ وَ خَوَرُ الْقَنَاةِ وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ فَدُونَكُمُوهَا فَاحْتَقِبُوهَا دَبِرَةَ الظَّهْرِ نَقِبَةَ الْخُفِّ بَاقِيَةَ الْعَارِ مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنَارِ الْأَبَدِ مَوْصُولَةً بِنَارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ فَبِعَيْنِ اللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ فَاعْمَلُوا إِنَّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ‌». بلاغات النساء، ص۳۱؛ کشف الغمة، ج۱، ص۴٩١؛ الإحتجاج، ج۱، ص١٠۴؛ السقیفة و فدک، ص١۴۴.
  33. «إِلَيْكَ عَنِّي، فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ بَعْدَ غَدِيرِ خُمٍ مِنْ حُجَّةٍ وَ لَا عُذْرٍ». دلائل الإمامة، ص١٢٢.
  34. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۶۰.
  35. «عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍ قَاتَلَ اللَّهُ مَنْ قَاتَلَ عَلِيّاً لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَالَفَ عَلِيّاً عَلِيٌّ إِمَامُ الْخَلِيقَةِ بَعْدِي مَنْ تَقَدَّمَ عَلَى عَلِيٍّ فَقَدْ تَقَدَّمَ عَلَيَّ وَ مَنْ فَارَقَهُ فَقَدْ فَارَقَنِي وَ مَنْ آثَرَ عَلَيْهِ فَقَدْ آثَرَ عَلَيَّ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ». أمالی صدوق، ص۶۵٩؛ بشارة المصطفی، ج٢، ص۲۰۹.
  36. «به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  37. «مَنْ خَالَفَ عَلِيّاً حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ وَ مَنْ خَذَلَ عَلِيّاً خَذَلَهُ اللَّهُ يَوْمَ يُعْرَضُ عَلَيْهِ وَ مَنْ نَصَرَ عَلِيّاً نَصَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ لَقَّنَهُ حُجَّتَهُ عِنْدَ الْمُسَاءَلَةِ ثُمَّ قَالَ(ع) الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَا أُمَّتِي بَعْدَ أَبِيهِمَا وَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أُمُّهُمَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ أَبُوهُمَا سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي طَاعَتُهُمْ طَاعَتِي وَ مَعْصِيَتُهُمْ مَعْصِيَتِي إِلَى اللَّهِ أَشْكُو الْمُنْكِرِينَ لِفَضْلِهِمْ وَ الْمُضِيعِينَ لِحُرْمَتِهِمْ بَعْدِي وَ كَفى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ نَاصِراً لِعِتْرَتِي وَ أَئِمَّةِ أُمَّتِي وَ مُنْتَقِماً مِنَ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّهِمْ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ». کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص٢۶١؛ إثبات الهداة، ج۲، ص۷۸.
  38. الافصاح فی الامامة، ص۵١، صحیح بخاری، ج۴، ص١۴٢؛ صحیح مسلم، ج۸، ص۱۵۷؛ مسند احمد، ج۱، ص٢٣۵.
  39. صحیح بخاری، ج۷، ص٢٠۶؛ مستدرک علی الصحیحین، ج٢، ص۴۴٧.
  40. صحیح بخاری، ج۷، ص٢٠۸؛ مسلم، ج۸، ص۸۷؛ مستدرک علی الصحیحین، ج٢، ص۴۴٧.
  41. صحیح بخاری، ج۷، ص۲۰۸.
  42. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۶۱.