ضرورت حکومت اسلامی در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ضرورت حکومت اسلامی

امام علی (ع) پس از عصر نبیّ اکرم (ص) نمونه‌ای عملی و بی‌مانند از حکومت اسلامی ارائه داد و آن را با نظریه‌ای کامل و دارای ابعادی منسجم مقرون ساخت که در منشور معروف آن بزرگوار به مالک اشتر آن‌گاه که وی را به فرمانروایی مصر گمارد، متبلور است. جامعه‌شناسان در شرح و تفصیل و تبیین و مقایسه این منشور با دیگر نظام‌های حکومتی، اهتمام فراوان مبذول داشته‌اند، این منشور خود دلیلی از دلائل امامت امام (ع) است که به وسیله آن مکتب اهل بیت (ع) از سایر جریان‌هایی که نام اسلام و خلافت اسلامی را با خود یدک می‌کشند، متمایز می‌شود. افزون بر این دستور العمل اعجازآمیز، موارد دیگری از سخنان گهربار آن بزرگمرد که در نهج البلاغه و غیر آن به دستمان رسیده ما را بر به دست آوردن دیدگاه بی‌نظیر امام (ع) و اسلام در مورد اصول و فروغ فلسفه و نظام حکومت، یاری می‌دهد که به گونه‌ای فشرده به خطوط اصلی آن اشاره می‌کنیم.

امام (ع) با تأکید بر لزوم برخورداری از حکومت، آن را یک ضرورت اجتماعی دانسته است: «لابدّ للناس من امیر، برّ او فاجر، و الامامة نظام الأمة»؛ مردم ناگزیر به زمامداری نیازمندند، خواه نیکوکار باشد و خواه بدکار، امامت و پیشوایی، نظام امّت است و با این جمله بیان فرمود که حکومت، آزمایشگاه زندگی است: «الْقُدْرَةُ تُظْهِرُ مَحْمُودَ الْخِصَالِ وَ مَذْمُومَهَا»؛ قدرت و حکومت است که صفات پسندیده و ناپسند را آشکار می‌سازد.

حضرت با تشریح این که حکومت، کالایی ناپایدار و زودگذر است و نباید بدان مغرور شد می‌فرماید: «الدولة کما تقبل تدبر»؛ دولت، همان‌گونه که رو می‌آورد، از دست می‌رود سپس فرمود: حکومت نمونه، حکومتی است که ارزشی بوده و سزاوار زمینه‌سازی و برنامه‌ریزی باشد.

خطوط اصلی حکومت اسلامی

خطوط اصلی نظام حکومت اسلامی و مسئولیت‌های مهم دولت نمونه عبارت‌اند از:

  1. آگاهی دادن به مردم؛
  2. ایجاد عدل و داد؛
  3. حمایت و پشتیبانی از دین؛
  4. اقامه و اجرای حدود؛
  5. تربیت جامعه؛
  6. کوشش در پند و اندرز و ابلاغ؛
  7. توان مالی لازم، و بهبود وضع زندگی مردم؛
  8. دفاع از استقلال و کرامت امّت؛
  9. امنیّت کامل داخلی؛
  10. کمک به محرومان؛
  11. یاری دردمندان؛
  12. توجه به عمران و آبادی؛

صفات حاکم اسلامی

زمامدار نمونه باید از برخی صفات که مهم‌ترین عوامل پایداری حکومت اوست، برخوردار باشد از جمله:

  1. تسلیم حق بودن؛
  2. درک و شناخت امور؛
  3. بیان روشن و شفاف؛
  4. شجاعت در به پا داری حق؛
  5. حسن نیّت؛
  6. احسان و نیکی به مردم؛
  7. پاکی نفس؛
  8. عدالت فراگیر؛
  9. تدبیر و صرفه‌جویی؛
  10. انصاف؛
  11. مهربانی؛
  12. بردباری؛
  13. دفاع از دین؛
  14. تقوای زیاد؛
  15. درک امامت و مسئولیت؛
  16. بیداری؛
  17. از مردم به اندازه، کار خواستن؛
  18. مغرور نشدن به قدرت؛
  19. تقسیم کار به شیوه‌ای صحیح و تعیین مسئولیت هر فرد مطابق با شأن او؛
  20. بذل و بخشش در هرچه دارد، بی‌آن‌که به اسراف بیانجامد؛

علل سقوط حکومت

سخنان امام (ع) سرشار از بیان عوامل سقوط و آفت‌های حکومت‌هاست که به زمامداران و کارگزاران و فرمانروایان برای چاره‌جویی از گرفتار آمدن به دام آنها هشدار می‌دهد، از آن جمله:

  1. جهل و نادانی؛
  2. خودسری و مشورت نکردن؛
  3. پیروی از هوای نفس؛
  4. تعدّد مراکز تصمیم‌گیری؛
  5. باطل‌گرایی و بی‌اهمیتی به دین؛
  6. جور و ستم؛
  7. فخر و تکبّر؛
  8. جلوگیری از نیکی و احسان؛
  9. اسراف و تبذیر؛
  10. غفلت؛
  11. انتقامجویی؛
  12. بی‌تدبیری؛
  13. عبرت نگرفتن و عدم استفاده از تجربه‌ها؛
  14. پوزش‌خواهی بسیار و اشتباهات فراوان؛
  15. تباه ساختن اصول و ارزش‌ها؛
  16. مقدم داشتن اراذل و اوباش در پست‌های اداری بر افراد شایسته؛ امام (ع) فرمود: گماردن اراذل و اوباش و جوانان بی‌تجربه بر اداره دولت‌ها، دلیل انقراض و از دست رفتن آن حکومت‌هاست.
  17. خیانت؛ حضرت فرمود: هرگاه خیانت پدید آید، برکات الهی رخت برمی‌بندد، زمامداری که وزیرش به او خیانت ورزد، تدبیرش به تباهی می‌رود.
  18. ضعف سیاست؛ امام (ع) فرمود: آفت زمامداران، ضعف سیاست آنها و آفت توانمندان، ضعیف شمردن دشمن است، آن کس که در تدبیرش تأخیر کند، نابودی‌اش زود هنگام است.
  19. بدرفتاری؛ حضرت فرمود: «آفَةُ الْمُلُوكِ سُوءُ السِّيرَةِ»؛ آفت زمامداران، بدرفتاری با مردم است.
  20. ناکارآمدی کارگزاران و فرمانروایان؛
  21. ضعف حمایت مردمی، از فرمانروا و زمامدار؛ امام (ع) فرمود: «آفَةُ الْمُلْكِ ضَعْفُ الْحِمَايَةِ»؛ آفت حکومتداری، ضعف حمایت مردمی است.
  22. سوء ظن در مورد فرد خیرخواه، از نشانه‌های سقوط حکومت‌هاست؛
  23. حرص و طمع و آزمندی رهبران نسبت به لذائذ زندگی دنیوی؛

امام (ع) فرمود: «السَّيِّدُ مَنْ لَا يُصَانِعُ وَ لَا يُخَادِعُ وَ لَا تَغُرُّهُ الْمَطَامِعُ»؛ بزرگمرد، اهل چاپلوسی و تملّق نیست، کسی را نمی‌فریبد و حرص و آز، او را به طمع وانمی‌دارد. و نیز فرمود: آز و طمع، زمامدار را خوار و ذلیل می‌سازد.[۱]

منابع

پانویس