نظام سیاسی پارلمانی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

«پارلمانتاریسم»، از ریشه فرانسه Parlemant»» گرفته شده است و در اندیشه سیاسی مدرن به‌ویژه در ایدئولوژی لیبرالی، به عنوان نماد دموکراسی مبتنی بر نظام نمایندگی به کار می‌رود. سابقه تشکیل پارلمان به (مجلس التینگ) در ایسلند به سال ۱۹۲۵ میلادی و پادشاهی (کاستیل) و تشکیل مجلسی به نام (کورتس) به سال ۱۱۸۸ میلادی برمی‌گردد، اما نخستین پارلمان به سبک جدید، در انگلستان به سال ۱۲۶۵ میلادی، تشکیل شد و اشراف انگلیسی و نجبا می‌خواستند از طریق آن قدرت شاه را به نفع خود محدود نمایند. در سده هیجدهم، سرمایه‌داران نوظهور صاحب ثروت که فاقد قدرت سیاسی بودند در کشورهایی نظیر فرانسه تلاش کردند تا با نفوذ در پارلمان، سهمی از قدرت سیاسی را به دست آورند. نخستین پارلمان در آلمان پس از انقلاب ۱۸۴۸ میلادی، تشکیل شد و ژاپن به میزانی که به جذب عقل مدرن و شؤونات آن پرداخت و غربی شد، زمینه را برای پارلمانتاریسم فراهم کرد. پارلمان ژاپن که (دیت) نام دارد به سال ۱۸۸۹ میلادی تأسیس شد. اساساً نظام پارلمانی یا پارلمانتاریسم بر پایه اندیشه دمکراسی و به‌ویژه دمکراسی لیبرال و نظریه وهم‌آلود تفکیک قوا قرار دارد. در سده‌های هفدهم تا نوزدهم، طبقه سرمایه‌داران و بانکداران نوظهور اروپایی که فاقد سهمی از قدرت سیاسی بودند، تلاش کرد تا با تأکید بر اهمیت و وزن پارلمان، آن را به پایگاهی برای حضور خود در قدرت بدل سازند. در سده بیستم که سرمایه‌داران، به طور کامل اشراف فئودال و نجبا را از قدرت و حتی از عرصه حیات اجتماعی حذف کرده‌اند، پارلمان به پایگاهی برای آن بخش از سرمایه‌داری صنعتی یا تجاری یا مالی که بر قوه مجریه نفوذی ندارد، تبدیل شده است و نظریه تفکیک قوا توجیهی نظری و مشروعیت‌بخش برای این تقسیم سهم در هیأت حاکمه نظام‌های سرمایه‌داری لیبرال است. پارلمانتاریسم با مسامحه معادل نظام لیبرال - دمکراسی و سرمایه‌داری خصوصی فرض می‌شود. پارلمان یا مجلس نمایندگان مردم که مهم‌ترین وظیفه‌اش قانونگذاری است، قلب تپنده دموکراسی به شمار می‌روند، هر چند در نظام‌های غیردموکراتیک نیز قوه قانونگذاری یافت می‌شود، ولی میان پارلمان‌های دموکراتیک و غیردموکراتیک تفاوت‌های ماهوی وجود دارد.

در حقیقت پارلمان داری یک نوع سیستم حکومتی است که در آن پارلمان در مقام قانونگذار وجود دارد و قوه مجریه در برابر آن مسئول است و انتصاب وزیران و نخست‌وزیر با رای اعتماد پارلمان صورت می‌گیرد. هرگاه قوه قانونگذار از هیأت وزیران سلب اعتماد کند، آن هیأت برکنار می‌شود و هیأت دیگری بر سر کار می‌آید. این‌گونه نظام‌ها را «پارلمان‌دار» می‌گویند. وجود پارلمان در هر کشور نشانه و نماد حاکمیت مردم است و نمایندگان آن نیز با رای مستقیم، مخفی و همگانی مردم انتخاب می‌شوند. اندازه پارلمان‌ها از حیث تعداد نمایندگان، تناسب آشکاری با شمار جمعیت کشورها ندارد. اعضای پارلمان‌ها اغلب بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ نفر به طور متوسط است. پارلمان لیختن اشتاین ۱۵ عضو دارد. برخی از پارلمان‌های قدیمی اروپا بیش از ۶۰۰ نفر عضو دارند. مجلس نمایندگان در ایالات متحده امریکا ۴۳۵ نفر عضو دارد. اساس مشروعیت نمایندگان پارلمان، وکالت و نمایندگی از جانب شهروندانی است که آن‎ها را انتخاب کرده‌اند. نمایندگان از حیث شأن و اعتبار برابرند. پارلمان دست کم محل مباحثه درباره مسائل عمومی است، اما به طور عمومی نهاد قانونگذاری و تنظیم و تصویب بودجه کشورها هم محسوب می‌شود. در نظام‌های ریاستی مثل ایالات متحده امریکا مجلس نمایندگان دارای اختیارات گسترده در خصوص قانونگذاری و تصویب بودجه است. در نظام‌های پارلمانی، قوه مجریه در این خصوص نقش مهمی دارد، به این معنا که اکثر لایحه‌ها را برای قانونگذاری به مجلس پیشنهاد می‌کند و در امر تصویب آنها در پارلمان کم و بیش نقش دارد. در این گونه نظام‌ها از سوی دیگر پارلمان در گزینش اعضای قوه مجریه نقش مهمی ایفا می‌کند. اعضای این قوه به طور عمده از بین رهبران حزب یا احزاب مسلط در پارلمان انتخاب می‌شوند.

در اغلب نظام‌ها، پارلمان‌ها به شیوه‌های گوناگون بر کار قوه مجریه نظارت می‌کنند. با کاهش توان پارلمان‌ها در امر قانونگذاری و تنظیم بودجه بر اهمیت این نظارت افزوده شده است. در شکل پارلمانی حکومت ارتباطی خیلی نزدیکی میان قوه مجریه و قوه مقننه وجود دارد و در آن، دوره تصدی مقام اجرایی واقعی به اراده قوه مقننه بستگی دارد. این شکل از حکومت را به دلیل آنکه کابینه دارای اختیارات حکومتی است و به طور جمعی در برابر مجلس قانونگذاری منتخب مردم مسئول است، شکل مسئولیت‌دار حکومت نیز خوانده‌اند. در این شکل از حکومت، قوه مقننه بر قوه مجریه برتری حقوقی و قانونی دارد و دست کم در عالم نظر، رای مخالف آن می‌تواند کابینه را که قوه اجرایی واقعی کشور را به وجود می‌آورد، ساقط کند. در این نظام حکومتی، مقام اجرایی اسمی یا افتخاری، جدا از کابینه هم وجود دارد. کابینه، اقتدار خود را به نام مقام اجرایی اسمی اعمال می‌کند. مقام اجرایی اسمی، کابینه را از میان حزب اکثریت یا از ائتلاف احزاب در قوه مقننه تشکیل می‌دهد و این کابینه در برابر قوه مقننه که به راه‌های گوناگون مانند: پیشنهاد توبیخ، عدم تصویب تقاضای مالی یا بودجه، رد لایحه‌های عادی تقدیمی وزیران، که جلوی اجرای مورد پیشنهاد را می‌گیرد، یا سئوال و استیضاح که با رای رسمی عدم اعتماد، کابینه را ساقط می‌کند، مسئولیت دارد. این شکل از حکومت بیش از هر جا در بریتانیا استقرار یافت. از آن پس، اغلب کشورها، مانند فرانسه، کانادا، استرالیا و برخی کشورهای آسیایی مانند هند، آن را پذیرفتند. می‌توان گفت که نهال شکل پارلمانی حکومت توانسته است در برابر توفان‌های شدید سیاسی در بریتانیا و کشورهای مشترک‌المنافع مقاومت کند و شکوفا شود، گر چه نتوانسته است در برابر یورش توفان‌های دیگر در برخی از سرزمین‌ها پایداری کند و جای خود را به دیکتاتوری‌ها داده است.

اساس مشروعیت پارلمان‌ها بر نمایندگی از جانب مردم استوار است. در برخی دموکراسی‌ها، مثل انگلستان، مجلس دوم به عنوان بخشی از بقایای اشرافیت قدیم، اساس نمایندگی از جانب مردم استوار نیست. اما در همه دموکراسی‌ها مجلس اصلی، انتخابی است. با این حال پارلمان‌ها در طی تاریخ دموکراسی به یک میزان دموکراتیک نبوده‌اند، گسترش دامنه و شمار رأی‌دهندگان و رفع قید و شرط‌های مختلف در رای دادن، لازمه دموکراتیک‌تر کردن پارلمان‌ها بوده است. حدود یک سوم پارلمان‌ها در سطح جهان مرکب از دو مجلس هستند. اعضای نیمی از همین مجالس دوم مستقیم از جانب مردم انتخاب می‌شوند و اعضای نیم دیگر یا منصوب شده یا به طور غیرمستقیم انتخاب می‌شوند. با این حال حذف مجلس دوم گرایش غالب نیست، بلکه تمایل به حفظ مجلس دوم همچنان نیرومند است، به‌ویژه در کشورهای فدرال مانند امریکا و آلمان که مجلس دوم نماینده ایالات است. با گسترش حق رای، پارلمان‌ها دموکراتیک‌تر شده‌اند. در آغاز در بسیاری از کشورها حق رای محدود به صاحبان مالکیت بود، در مرحله بعد به همه مردها بسط داده شد، سپس قید جنسیت و نیز نژاد و قومیت برداشته شد. تنها قید و شرط موجود بر حق رای امروزه، سن و سال است. به طور معمول سن رأی هجده سالگی است. با گسترش حق رای و پیدایش جمعیت عظیم رأی‌دهندگان سازماندهی به آن ضرورت می‌یافت. اصولاً جمعیت رأی‌دهندگان بر اساس حوزه جغرافیایی تقسیم می‌شود و نمایندگان، نماینده آن حوزه‌ها هستند. بدین‌سان مفهوم قدیم تقسیم جمعیت به شؤون و طبقات که در مجالس ماقبل عصر دموکراسی رایج بود، منسوخ شد. همچنین احزاب سیاسی در داخل و خارج پارلمان‌ها از حیث گرایش‌های فکری به جمعیت رای‌دهنده، سازمان می‌دهند. کار ویژه‌های اصلی احزاب سیاسی، تعیین نامزدهای انتخاباتی، تشویق رأی‌دهندگان به شرکت در انتخابات، تهیه برنامه‌ها و سیاست‌های خاص و تضمین مسئولیت‌پذیری نمایندگان نسبت به رأی‌دهندگان است.

شکل پارلمانی حکومت فقط در یک محیط متجانس توان شکوفایی دارد. عقیده نیومن درست است که «پیش‌نیازهای خاصی وجود دارد که بدون آنها حکومت کابینه‌ای به راحتی ممکن است به چیزی به طور کامل متفاوت تبدیل شود. یکی از این پیش‌نیازها وجود اپوزیسیون سالم و کارآمد است. اپوزیسیون استوار و کارآمد که گفته می‌شود حکومت بدی است، روح و جان دموکراسی پارلمانی است. به عقیده لاسکی، زندگی دولت دموکراتیک بر پایه نظام حزبی ساخته شده است. سخن از دموکراسی پارلمانی بدون اپوزیسیون تصور کردنی نیست. اپوزیسیون به شرط آنکه سالم و کارآمد باشد، حزب حاکم را در مسیر درست نگاه می‌دارد و اجازه نمی‌دهد از اقتدار خود سوءاستفاده کند و خودکامه شود[۱].[۲]

منابع

پانویس

  1. فرهنگ سیاسی، ص۷۸-۷۷؛ بایسته‌های حقوق اساسی، ص۱۹۶-۱۹۳؛ حقوق اساسی، ص۹۶-۹۵؛ فرهنگ سیاسی آرش، ص۱۵۰-۱۴۹؛ فقه سیاسی، ج۱، ص۱۱۱- ۱۲۰.
  2. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۴۸.