ولادت حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) براساس روایات معروف در سال پنجم بعثت بوده است. ایشان در بیستم جمادی الاخر چهل و پنجمین سال میلاد نبی اکرم (ص) به دنیا آمد و هشت سال در مکّه بود.

مقدمه

حضرت فاطمه (س) در شهر مکه، در خانه‌ای مبارک و نورانی به دنیا آمد که محل نزول وحی بود. خانه‌ای که فاطمه در آن به دنیا آمد، نزد مسلمانان از معنویت و قداست خاصی برخوردار بود[۱]. فاطمه (س) کوچک‌ترین و آخرین فرزند پیامبر و خدیجه بود. پیامبر او را به سبب خصوصیاتی که داشت، از دیگر فرزندان خود بیشتر دوست می‌داشت[۲]. کلینی از سعید بن مسیب نقل می‌کند: امام سجاد (ع) فرمود: از حضرت خدیجه‌(س) برای پیامبر اکرم (ص)، بعد از ظهور اسلام، فرزندی غیر از فاطمه (س) زاده نشد[۳].[۴]

اختلاف در زمان ولادت

حضرت زهرا (س) در بیستم جمادی‌الثانی در مکه به دنیا آمد. در این مورد، اختلاف چندانی وجود ندارد؛ اما در سال ولادت او اختلاف وجود دارد؛ از جمله:

  1. عده‌ای به صورت مطلق ولادت آن حضرت را بعد از بعثت دانسته‌اند: یعقوبی می‌نویسد: عبدالله که به خاطر ولادت در زمان ظهور اسلام، طیب و طاهر نامیده می‌شد و فاطمه بعد از ظهور اسلام به دنیا آمدند[۵]. مسعودی هم مثل همین قول را گفته است[۶].
  2. عده‌ای از علمای شیعه، مانند شیخ مفید در حدائق الریاض و شیخ طوسی در مصباح المتهجد، ولادت فاطمه (س) را در سال دوم بعثت دانسته‌اند[۷]. شیخ مفید در این باره نوشته است: میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) در سال دوم مبعث بوده است[۸]. طبری امامی با سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: فاطمه (س) در بیستم جمادی‌الاخر، در چهل و پنج سالگی پیامبر اکرم (ص)، متولد شد[۹]. شیخ طوسی در مورد زادروز آن حضرت، تردید کرده و فرموده است: فاطمه (س) در بیستم جمادی الاخر سال دوم بعثت به دنیا آمده، ولی در برخی روایات آمده که ایشان در سال پنجم بعثت، متولد شده است[۱۰]. سید بن طاوس قول اول[۱۱] و کفعمی هر دو نظر او را پذیرفته است[۱۲]
  3. عده‌ای از مورخان و محدثان اهل سنت، مانند طبری، ابوالفرج اصفهانی و احمد بن حنبل، ولادت فاطمه‌(س) را پنج سال قبل از بعثت دانسته‌اند[۱۳]. قدیمی‌ترین نصّی که از عامّه در مورد این مطلب در دسترس ماست، همان چیزی است که ابن حّماد دولابی حنفی در کتابش، "الذریة الطاهرة" آورده و اصفهانی آن را در "مقاتل الطالبیین" نقل کرده است و سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص گفته است: "و امّا فاطمه (س) به گفته علمای سیره در سال پنجم قبل از بعثت که قریش در حال بنای کعبه بودند، از خدیجه متولد شد و او کوچک‌ترین دختر رسول الله (ص) بود"[۱۴]. محب طبری در "ذخائر العقبی" روایت ابن حمّاد دولابی از امام باقر (ع) از عباس را نقل کرده است. زرندی حنفی در "نظم درر السمطین" و مغلطای در سیره‌اش و دیاربکری در "تاریخ الخمیس" این مطلب را نقل کرده‌اند و او اضافه کرده است که بعضی گفته‌اند فاطمه هفت و بلکه دوازده سال قبل از بعثت متولد شده است. اگرچه محّب طبری و دیاربکری بعد از نقل همین حدیث، مطلبی را آورده‌اند که دال بر این است که نطفه فاطمه از میوه‌ای به وجود آمد که جبرئیل آن را از بهشت برای رسول خدا (ص) آورده بود و آیت الله مرعشی نجفی آن را در "ملحقات احقاق الّحق" به نقل از این دو نفر و از میزان الاعتدال، لسان المیزان، الروض الفائق، نزهة المجالس، مجمع الزوائد، کنز العمال و منتخب آن، محاضرة الأوائل، مقتل الحسین خوارزمی، تاریخ بغداد خطیب بغدادی، مفتاح النجاه، مستدرک الحاکم و تلخیص آن از ذهبی و أخبار الدول و مناقب ابن مغازلی، مناقب عبدالله شافعی، اللالی المصنوعه و اعراب ثلاثین سوره آورده است.
  4. عده‌ای از اهل سنت تولد فاطمه (س) را در ۴۱ سالگی پیامبر، یعنی یک سال بعد از بعثت دانسته‌اند[۱۵]. خوارزمی از سلیمان بن جعفر هاشمی نقل کرده است: فاطمه (س) در سالی که پیامبر اکرم (ص) چهل و یک سال داشت، به دنیا آمد. شیخ طبرسی، از علمای شیعه امامیه نیز، همین رأی را تأیید می‌کند[۱۶].
  5. هیثمی از محمد بن اسحاق نقل کرده است:... فاطمه (س) هفت سال و شش ماه پیش از بعثت پیامبر اکرم (ص)، زمانی که قریش، کعبه را بنا می‌کردند، متولد شده است[۱۷].
  6. ابن سعد از امام باقر (ع) نقل کرده است که فرمود: عباس بر حضرت علی (ع) و فاطمه (س) وارد شده و گفت: اما تو ای فاطمه! زمانی که پیامبر اکرم (ص) سی و پنج ساله بود و قریش، کعبه را می‌ساخت به دنیا آمدی، و تو ای علی! چند سال پیش از آن، متولد شده‌ای[۱۸].[۱۹]

قول مشهور در ولادت حضرت زهرا (س)

بیشتر عالمان شیعه، ولادت حضرت (س) را در سال پنجم بعثت گزارش کرده‌اند[۲۰]. کلینی در سندی معتبر، به نقل از حبیب سجستانی، آورده است: «از امام باقر (ع) شنیدم که فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) پنج سال پس از بعثت پیامبر (ص) متولد شد»[۲۱]. مسعودی نیز در اثبات الوصیه نوشته است: «سرور زنان، حضرت فاطمه (س)، پنج سال پس از بعثت پیامبر (ص) متولد شد. هشت سال همراه پیامبر (ص) در مکه اقامت کرد و ده سال و چند ماه نیز در مدینه زیست»[۲۲]. در خبری که إربلی از کتاب تاریخ موالید و وفیات اهل البیت، نوشته ابن خشاب، به صورت مرفوع از امام ابو جعفر محمد بن علی (ع) نقل کرده، آن حضرت فرموده است: "فاطمه (س) پنج سال پس از ظهور نبوّت و در حالی که قریش مشغول بنای کعبه بودند، متولد شد و در حالی که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمرش می‌گذشت، وفات کرد". او سپس گفته است: "در روایت دیگری آمده است: در حالی که هیجده سال و پانزده روز از عمر شریفش می‌گذشت، وفات کرد و هشت سال از عمرش را با پدرش در مکه گذرانید"[۲۳].

طبری امامی با سند خود از امام صادق (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: "فاطمه (س) در بیستم جمادی الاخر چهل و پنجمین سال میلاد نبی اکرم (ص) به دنیا آمد و هشت سال در مکّه بود"[۲۴].[۲۵]

بنا بر شماری از منابع، سال پنجم بعثت که حضرت فاطمه (س) در آن سال به دنیا آمده، سه سال پس از اسراء (معراج) بوده است[۲۶]. برخی نوشته‌اند که حضرت (س) در سال پنجم بعثت، هنگامی که قریش به بنای کعبه مشغول بود، به دنیا آمد[۲۷]. در برخی منابع شیعی آمده که حضرت فاطمه (س) در سال دوم بعثت به دنیا آمده است. کهن‌ترین این منابع، مسار الشیعه است[۲۸]. شیخ طوسی گزارش تولد حضرت (س) در سال دوم و پنجم بعثت را نقل کرده است[۲۹]. کفعمی گزارش تولد حضرت (س) در سال دوم بعثت را بر سال پنجم ترجیح داده است[۳۰].

مقایسه آرای دانشمندان و گزارش‌های منابع شیعی درباره تاریخ ولادت حضرت فاطمه (س)، نشان می‌دهد که قول به ولادت حضرت (س) در سال پنجم بعثت، دارای شهرت و مقبولیت روایی و تاریخی است و قراین و مؤیدات دیگری نیز دارد[۳۱].

قول مشهور شیعی، قراین اثباتی دیگری نیز دارد که به آن استحکام و باورپذیری بیشتری می‌بخشد.

  1. مقایسه با زمان ازدواج: در گزارش‌های شیعه و اهل سنت، ازدواج حضرت فاطمه (س) در سال اول هجرت ثبت شده است[۳۲]. روایات شیعه اتفاق دارند که حضرت (س) هنگام ازدواج نه ساله بوده است[۳۳]. با مقایسه این دو گزارش، تولد ایشان در سال پنجم بعثت اثبات می‌شود. از سوی دیگر، پیامبر اکرم (ص) به خواستگاران فاطمه (س) پیش از حضرت علی (ع)، پاسخ منفی می‌داد و می‌فرمود: «إِنَّهَا صَغِيرَةٌ» (سن او کم است). این سخن، که در منابع معتبر حدیثی اهل سنت روایت شده[۳۴] از گزارش‌های تاریخی معتبر‌تر است؛ زیرا اگر حضرت فاطمه (س) پنج سال پیش از بعثت به دنیا می‌آمد، در سال اول یا دوم هجرت، نوزده یا بیست ساله بود و مطابق فرهنگ ازدواج در آن دوره، بزرگ‌سال محسوب می‌شد و پیامبر (ص) او را «صغیره» نمی‌خواند.
  2. عمر حضرت فاطمه (س): مورخان متفق‌اند که حضرت فاطمه (س) چند ماه پس از رحلت پیامبر (ص) به شهادت رسیده است. بنا بر روایات مشهور شیعی، ایشان هنگام شهادت، هجده سال داشته و بنابراین، در سال پنجم بعثت به دنیا آمده است.
  3. گوهر بهشتی: در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنت، تأکید شده که گوهر حضرت فاطمه (س) از میوه‌ای بهشتی است، که به معنای تولد ایشان پس از بعثت حضرت محمد (ص) است. بنابراین گزارش پنج سال قبل از بعثت مردود است. دیار بکری در تاریخ الخمیس، با توجه به این روایات، نوشته است که حضرت فاطمه (س) باید پس از بعثت به دنیا آمده باشد. از این رو، دیار بکری تولد فاطمه (س) را در ۴۱ سالگی پیامبر پذیرفته است[۳۵].
  4. استشمام بوی بهشت: در روایات شیعه و اهل سنت تأکید شده است که پیامبر اکرم (ص) فاطمه (س) را می‌بوسید و می‌بویید و می‌فرمود: «از او بوی بهشت را استشمام می‌کنم». عایشه نیز این سخن را گزارش کرده است[۳۶]. طبیعی است که این جریان به تولد فاطمه (س) بعد از بعثت حضرت محمد (ص) اشاره دارد.
  5. تولد بر اساس فطرت اسلامی: سعید بن مسیب، از راویان بزرگ اهل سنت، از امام سجاد (ع) روایت کرده است که پیامبر (ص) و خدیجه (س)، فرزندی با فطرت اسلامی ندارند، به جز فاطمه (س)[۳۷].
  6. مؤیدهای دیگر: در کتاب‌های تاریخی و حدیثی، قراین دیگری نیز وجود دارد که مؤید نظر ولادت حضرت فاطمه (س) پس از بعثت است، از جمله تولد حضرت (س) پس از تشریع حکم نماز مسافر[۳۸] و نام‌گذاری فاطمه (س) به دستور الهی[۳۹].

روز ولادت

در منابع اهل سنت، فقط سال ولادت حضرت فاطمه (س) ذکر شده است. منابع شیعی، به ویژه کتاب‌های ادعیه و زیارات، به اتفاق، بیستم جمادی الآخره را روز ولادت ایشان دانسته‌اند[۴۰]. بیستم جمادی الآخره سال پنجم بعثت، مطابق با چهارشنبه هشتم فروردین بوده است. حضرت(س) هنگام مغرب به دنیا آمد و خبر آن پس از نماز مغرب به پیامبر (ص) رسید[۴۱].[۴۲]

محل ولادت

حضرت فاطمه (س) در شهر مکه و در منزل حضرت خدیجه (س) واقع در زقاق العطارین و زقاق الحجر و نزدیک مسعی، به دنیا آمده است[۴۳]. منزل حضرت خدیجه (س) تا سده‌های بعد به حالت اولیه نگهداری می‌شد و جای تولد فاطمه (س) در آن مشخص بود. بورخارت، جهانگرد سوئیسی، که در اوایل قرن نوزدهم به مکه رفته، زادگاه فاطمه (س) را خانه‌ای زیبا، از سنگ، وصف کرده که از آن حضرت خدیجه (س) بوده است. این خانه در کوچه‌ای به نام زقاق الحجر قرار داشته است و با چند پله می‌توانسته‌اند وارد آن شوند. به گفته او، خانه در گودی قرار گرفته و داخل خانه زادگاه حضرت فاطمه (س) مشخص است[۴۴] پنجاه سال پیش (حدود سال ۱۳۸۰ق.)، این مکان تخریب شده و از آن اثری باقی نمانده است[۴۵].

چگونگی ولادت

تنها گزارش بلند در این باره را مفضل بن عمر از امام صادق (ع) نقل کرده که در مصادر روایی و تاریخی تکرار شده است[۴۶]. این گزارش، سند معتبر ندارد و بیشتر افراد آن ناشناخته یا ضعیف‌اند، از جمله احمد بن محمد خلیلی، که او را وضاع و دارای عقاید فاسد خوانده‌اند[۴۷]. در این گزارش، دوری گزیدن زنان مکه از حضرت خدیجه (س)، به سبب ازدواج او با حضرت محمد (ص)، مطرح شده است، که مورد تأیید نیست. پیامبر اکرم (ص) از اشراف قریش و نواده حضرت عبدالمطلب (شخصیت متنفذ قریش) بود. ارتباط با این شخص و این خانواده، شرافتی بود که نصیب هر کسی نمی‌شد. در ادامه این گزارش آمده است که به سبب تنهایی حضرت خدیجه (س) و ناراحتی ایشان، حضرت فاطمه (س) از درون شکم وی با او سخن می‌گفت و مونس او بود. در هنگام ولادت حضرت فاطمه (س)، زنان قریش نزد حضرت خدیجه (س) نرفتند و او را تنها گذاشتند. چهار زن بهشتی[۴۸] نزد ایشان رفتند و امور زایمان را بر عهده گرفتند و ده حوری بهشتی نیز به آنان کمک می‌کردند.

غربت حضرت خدیجه (س) در این دوره طبیعی نیست؛ زیرا شمار مسلمانان در آن زمان افزون شده بود و بسیاری از زنان مسلمان آماده کمک به ایشان بودند. فاطمه بنت اسد، سلمی همسر حمزه، اسماء همسر جعفر، و ام ایمن از خویشان و نزدیکان پیامبر (ص) بودند و حضورشان به هنگام زایمان حضرت خدیجه (س) طبیعی است. از این رو، تنهایی حضرت خدیجه (س) پذیرفته نیست، اگرچه حضور زنان بهشتی و حوریان در کنار این افراد ممکن است به وقوع پیوسته باشد، ولی اثبات آن نیاز به اخبار معتبر دارد[۴۹].

وقایع زمان تولد

دوران بارداری خدیجه پایان یافت و زمان ولادت نزدیک شد و فرزند خدیجه همواره همدم و مونس مادر بود و مادر در آرزوی فرح و شادی‌ ولادتش بسر می‌برد. هنگام ولادت فرزند که فرارسید کسی را نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد تا نزدش حضور یافته و اموری را که زن‌ها در آن شرایط باید انجام دهند، به عهده گیرند، ولی آنان با فرستادن شخصی نزد خدیجه اظهار داشتند: از آنجا که تو از گفته ما نافرمانی کرده و سخن ما را پذیرا نشدی و با محمد، یتیم فقیر و تهیدست ابو طالب پیمان زناشویی بستی، نزدت نخواهیم آمد و کاری برایت انجام نخواهیم داد.

با شنیدن این سخنان، غم و اندوه به دل خدیجه راه یافت، در همین اثناء چهار زن بلند قامت شبیه زنان بنی هاشم بر او وارد شدند، خدیجه از دیدن آنها بیمناک شد، یکی از آنان لب به سخن گشود و گفت: خدیجه! نترس؛ ما فرستادگان پروردگارت به‌سوی تو و خواهران توییم، من ساره و این بانو آسیه دخت مزاحم که همدم تو در بهشت است و این زن، مریم دختر عمران، و دیگری کلثم خواهر موسی بن عمران است. خدای متعال ما را نزد شما فرستاده تا اموری را که زنان در مورد شما باید انجام دهند، بر عهده گیریم.

بدین ترتیب، یکی از آنان سمت راست خدیجه و دیگری سمت چپ و نفر سوم روبرو و چهارمین تن پشت سر آن حضرت قرار گرفت و زهرای اطهر دیده به جهان گشود. بدین ترتیب، خدیجه با شادی و سرور زهرا را گرفت و سینه در دهانش نهاد و سینه‌اش پر از شیر شد[۵۰]. هرگاه فرزندی از خدیجه متولد می‌شد، او را برای شیر دادن به دایه‌ای می‌سپرد ولی فاطمه زهرا (س) که دیده به جهان گشود کسی غیر از خدیجه به او شیر نداد[۵۱].[۵۲]

فاطمه، پاک و پاکیزه[۵۳] و با چهره‌ای سفید که با سرخی آمیخته بود و از همه به رسول خدا (ص) شبیه‌تر بود متولد شد[۵۴]. نقل شده، به محض آنکه نوزادِ رسول خدا (ص) بر زمین گذارده شد، نوری از او درخشید و به خانه‌های اهل مکه وارد شد و پس از درنوردیدن شهر، تمام شرق و غرب زمین را منور ساخت. در این هنگام ده تن از حوریان بهشتی، در حالی که به همراه هر یک تشت و ظرفی پر از آب کوثر بود به این جمع نورانی پیوستند. ظرف آب کوثر را زنی که روبروی خدیجه نشسته بود، گرفت و فاطمه را با آن شست. آن‌گاه دو پارچه سفیدی را که همراه داشت و آنها از شیر، سفیدتر و از مشک و عنبر، خوشبوتر بودند، درآورد و فاطمه را با آنها پوشاند سپس از فاطمه خواست که سخن گوید و فاطمه به سخن آمد و گفت: "شهادت می‌دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و پدرم رسول خدا و سید پیامبران است چنانکه همسرم، سید وصیان و فرزندانم سید نسل من‌اند". خدیجه با شادمانی نوزاد الهی‌اش را به آغوش کشید. در آن روز، اهل آسمان ولادتش را به یکدیگر بشارت می‌دادند و نیز در این روز نوری شفاف و خیره‌کننده و بی‌سابقه که ملائکه تا آن زمان ندیده بودند، در آسمان ایجاد شد[۵۵].

شادی رسول خدا (ص) از تولد چنین دردانه‌ای، وصف ناشدنی بود. نام‌گذاری او نیز به امر خداوند بود که نام آسمانی او را منصوره[۵۶] و نام زمینی‌اش را فاطمه گذارد[۵۷]. کلمه "فاطمه" در لغت به معنای "جدا شده" است، اما درباره اینکه چرا او به این نام، نام‌گذاری شد، رسول خدا (ص) فرمودند: "او فاطمه نامیده شد، زیرا که او و نسلش از آتش دوزخ جدا شده‌اند"[۵۸].

نقل شده، او از همه به رسول خدا (ص) شبیه‌تر بود و چهره‌ای سفید آمیخته به سرخی داشت چنانکه رسول خدا (ص) نیز چنین بود[۵۹]. راه رفتن او با راه رفتن رسول خدا (ص) کوچک‌ترین تفاوتی نمی‌کرد[۶۰] به طوری که دیدار او یادآور رسول خدا (ص) بود[۶۱].[۶۲]

منابع

پانویس

  1. جریان ولادت در فصل دوم گذشت.
  2. اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۰۶.
  3. کافی، ج۸، ص۳۳۸، ح۵۳۶.
  4. مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص۹۲؛ یوسفی غروی، محمد هادی، فرهنگ شهادت معصومین، ج۱، ص۲۸۳.
  5. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.
  6. مروج الذهب، ج۲، ص۲۹۱.
  7. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸.
  8. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص۴۳ (به نقل از اقبال الاعمال، سید بن طاووس و به نقل از حدائق الریاض شیخ مفید، ج۳، ص۲۶۲).
  9. دلائل الامامه، ص۱۳۴، ح۴۳.
  10. مصباح المتهجد، ص۷۹۳.
  11. اقبال الاعمال، ج۳، ص۱۶۳.
  12. کشف الغمه، ج۱، ص۴۴۹.
  13. تاریخ طبری، ج۲، ص۴۷۳؛ مقاتل الطالبین، ص۳۰؛ مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۱۶۳؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۱.
  14. تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۱، ص۹۳-۲۹۱.
  15. الاصابة، ج۴، ص۳۷۷؛ مقتل‌الحسین، ص۸۹.
  16. مقتل الحسین، ج۱، ص۵۱؛ اعلام الوری، ج۱، ص۲۹۰.
  17. مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۱۱.
  18. طبقات کبری، ج۸، ص۲۲.
  19. یوسفی غروی، محمد هادی، فرهنگ شهادت معصومین، ج۱، ص۲۸۳؛ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص۹۲؛ عاملی، سید جعفر مرتضی، سیرت جاودانه ج۱، ص۲۴۰؛ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵؛ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳، ص۷۶.
  20. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۵۸؛ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۷۹، ۱۳۴؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۳؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۲۹۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۳۲؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۷۶.
  21. کلینی ج۱، ص۴۵۷-۴۵۸.
  22. اثبات الوصیه ص۱۵۴.
  23. کشف الغمه، ج۳، ص۷۵. استاد یوسفی غروی می‌نویسد: به این ترتیب، إربلی کریمانه از کنار خبر مرفوع ابن خشاب می‌گذرد، بدون توجه به تناقضی که در آن وجود دارد. این خبر از سویی می‌گوید، فاطمه بعد از بعثت متولد شد و از سوی دیگر می‌گوید که در این زمان، قریش مشغول بنای کعبه بودند! و این دو را نمی‌توان با هم جمع کرد، زیرا کعبه پنج سال قبل از بعثت تعمیر شده است و نه بعد از بعثت. إلّا اینکه بگوییم، جمله "و قریش در حال بنای کعبه بوده‌اند" را راوی جعل و اضافه کرده است وگرنه اصل خبر مردود است و به درد صاحبش می‌خورد. (تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۲۹۰)
  24. دلائل الإمامه، طبری، ص۱۰.
  25. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵؛ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۳، ص۷۶.
  26. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۳؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۵۷؛ حلی، علی بن یوسف، العدد القویة، ص۲۱۹.
  27. ابن‌خشاب بغدادی، عبدالله بن نصر، تاریخ موالید الائمه (ع) و وفیاتهم، ص۹؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۷۶؛ حلی، علی بن یوسف، العدد القویة، ص۲۱۹.
  28. مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعة، ص۵۴.
  29. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۳.
  30. المصباح ص۵۱۲.
  31. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ولادت فاطمه»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص۱۰۲؛ یوسفی غروی، محمد هادی، فرهنگ شهادت معصومین، ج۱، ص۲۸۳؛ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص۹۲؛ عاملی، سید جعفر مرتضی، سیرت جاودانه ج۱، ص۲۴۰.
  32. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۴۰؛ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائرالدرجات، ص۱۳۰.
  33. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۴۰؛ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائرالدرجات، ص۱۳۰.
  34. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۳، ص۲۶۵؛ ج۵، ص۱۴۳؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۶۸؛ ابن بلبان فارسی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج۱۵، ص۳۹۹؛ هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، موارد الظمآن، ج۷، ص۱۷۰.
  35. تاریخ الخمیس ج۱، ص۲۷۷.
  36. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۵۴۶؛ همو، معانی الاخبار، ص۳۶۶؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۳۹۳؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۹.
  37. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۴۰؛ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائرالدرجات، ص۱۳۱.
  38. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴۵۴؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۱۳.
  39. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ولادت فاطمه»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص۱۰۳.
  40. مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعة، ص۵۴؛ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۷۹، ۱۳۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۲۹۰؛ حلی، علی بن یوسف، العدد القویة، ص۲۱۹؛ کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص۵۱۲.
  41. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴۵۴؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ۱۱۳.
  42. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ولادت فاطمه»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۱۰۶.
  43. ر. ک: بتنونی، محمد لبیب، المرحلة الحجازیه، ص۱۲۸؛ یمانی، محمد عبده، انها فاطمة الزهراء (س)، ص۱۷-۲۰.
  44. ر. ک: خلیلی، جعفر، «مکه از دیدگاه جهانگردان اروپایی»، ترجمه محمدرضا فرهنگ، میقات حج (فصلنامه)، ش۱۳، ص۸۸.
  45. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ولادت فاطمه»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص۱۰۷.
  46. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۶۹۰؛ ر. ک: طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۷۷؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۳؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۱۸.
  47. ر. ک: خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۰.
  48. ساره، آسیه، مریم (س) و خواهر حضرت موسی (س).
  49. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ولادت فاطمه»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص۱۰۷.
  50. دلائل الامامة، ص۸ و ۹؛ نزهة المجالس، ج۲، ص۲۲۷؛ بحار الانوار، ج۱۶، ص۸۰- ۸۱؛ امالی صدوق، ص۴۷۵.
  51. عوالم العلوم، ج۱۱، ص۴۶، به نقل از البدایة و النهایة، ج۵، ص۳۰۷ چاپ مصر.
  52. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۳، ص۷۴.
  53. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲.
  54. دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۵۰؛ تاریخ جرجان، جرجانی، ج۱، ص۱۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۶؛ السیدة فاطمة الزهراء (س)، محمد بیومی، ص۱۲۲.
  55. الامالی، شیخ صدوق، ص۶۹۰؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۸۷؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۲۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۶، ص۸۱ و (به نقل از العدد حلی) ج۴۳، ص۳.
  56. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ص۳۲۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۸.
  57. بحارالانوار، علامه مجلسی ۴:۴۳.
  58. مناقب الامام امیرالمؤمنین (ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۱۸۸؛ الامالی، شیخ طوسی، ج۲، ص۱۵۱ و ذخائر العقبی، طبری، ج۱، ص۲۶. گفتنی است، امام صادق (ع) نیز درباره علت نامگذاری ایشان به فاطمه (س) فرمودند: "او فاطمه نامیده شد زیرا که خلائق از درک حقیقتش محروم‌اند". تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم الکوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵.
  59. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۳.
  60. مناقب الامام امیرالمؤمنین (ع)، محمد بن سلیمان کوفی، ج۲، ص۲۰۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۰؛ العمده، ابن بطریق، ص۳۸۶؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۳۹؛ و نیز ر. ک: مسند ابی داود، ابی داود، ج۱، ص۱۹۶؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۴۷؛ مسند اسحاق بن راهویه، اسحاق بن راهویه، ج۵، ص۶؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۶۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۸۲؛ الجامع الصحیح المختصر (صحیح بخاری)، بخاری، ج۳، ص۱۳۲۶؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۴، ص۱۹۰۴.
  61. مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۱۳۲.
  62. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۱۱-۲۲۵.