حکم شرعی
مقدمه
در تعریف حکم شرعی آمده است که عبارت است از: "حکم، خطاب الهی متعلّق به افعال مکلفین است"[۱][۲]. به عبارتی دیگر: احکام شرعی اسلام یعنی مسائل مربوط به کار و عمل که چه کارهایی و چگونه باید انجام شود. از قبیل نماز، روزه، حج، جهاد، امربه معروف و نهی از منکر، بیع، اجاره، نکاح، طلاق، تقسیم ارث و غیره[۳].[۴]
تقسیم احکام شرعی
احکام شرعی به دو دسته، احکام تکلیفی و احکام وضعی، تقسیم میشوند:
احکام تکلیفی
همان بایدها و نبایدها هستند که بهطور مستقیم به فعل فرد مربوط میشوند و موضوع آنها انجام یا ترک فعل است. حکم تکلیفی به پنج نوع واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح تقسیم میشود.
امام (ع) در فرازهایی به برخی احکام الهی و بیان فلسفه آنها نظر داشتهاند: نماز به منزله قربانی هر پرهیزکاری است و حج، جهاد هر ناتوان. هر چیز را زکاتی است، زکات بدن، روزه است و جهاد زن، نیکوداشتن شویش[۵].
همچنین در بیان فلسفه برخی واجبات و محرمات نیز اشاراتی دارد، چنانکه میفرماید: خداوند ایمان را برای پالایش از شرک واجب کرد، نماز را برای دوری خود از خودبینی و خودپسندی، زکات را برای گشایش روزی، روزه را برای آزمایش خلوص بندگان، حجّ را برای تقویت دین، جهاد را برای عزّت و شکستناپذیری اسلام، امر به معروف را برای مصلحت توده، نهی از منکر را برای بازداشتن نادانان، پیوند با خویشان را برای رویش نسل، قصاص را برای حفاظت از خونریزی، اجرای حدود الهی را برای جلوگیری از گناهان، ترک شرابخواری را برای نگهداری عقل، دوری از دزدی را برای ضرورت پاکدامنی، ترک آلودگیِ دامن را برای حفظ خاندان و تبار، ترک همجنسبازی را برای حفظ نسل، به قانون گواهی دادن را برای کشف مطالب انکارشده، ترک دروغ را برای بزرگداشت و احترام راستگویی، سلام را برای امنیّت از ترسها، امامت را برای سامان دادن امّت و اطاعت را برای تحقّق امامت[۶][۷].
احکام وضعی
حکم وضعی، حکمی است که حالت یک چیز یا انجام عمل یا ترک آن را تبیین میکند. این موضوع گاه بهطور مستقیم به فرد مکلّف مربوط نیست، بلکه موضوع احکام تکلیفی قرار میگیرد و گاه ممکن است به اشیای خارجی مربوط باشد، مانند احکام نجاست و طهارت، خرید و فروش و...[۸].
امام علی (ع) در نهج البلاغه گاه به مواردی اشاره داشتهاند که مبنای فقها در اجتهاد قرار گرفته است. از آن جهت میتوان به موضوع زکات[۹]، انفاق[۱۰] و تحریم بردن حاجت نزد غیر مؤمن[۱۱]، جهاد اکبر[۱۲] و جهاد با دشمن[۱۳]، امر به معروف و نهی از منکر[۱۴]، قضا[۱۵]، ناسخ و منسوخ[۱۶] و تجارت[۱۷] اشاره کرد[۱۸].
پس ای بندگان خدا، از خدا بپرهیزید (سخن بیجا نگویید و کار ناشایسته نکنید) و از خدا بهسوی خدا بگریزید (از خشم او در پناه رحمتش و از عذاب او در پناه آمرزشش و از عدل او در پناه فضلش) و در راه واضح و روشنی که پیش روی شما قرار داده (راه راست شریعت) بروید. قیام کنید به چیزی که مکلّف کرده است شما را (به انجام اوامر شرعیّه) پس (چون به دستورات الهی رفتار کردید و اوامر شرعیّه را انجام دادید) اگر در دنیا رستگار نشدید، علی ضامن فیروزی و رستگاری شما در آخرت است[۱۹].[۲۰]
منابع
پانویس
- ↑ "خطاب الله المتعلق بأفعال المکلفین"؛ ابوالقاسم میرزای قمی، قوانین الاصول، ص۵.
- ↑ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱، ص۱۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۳، ص۵۷.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۳.
- ↑ « الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ [الصَّوْمُ] الصِّيَامُ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱
- ↑ «فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ، وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ [تَقْوِيَةً] تَقْرِبَةً لِلدِّينِ، وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ، وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ، وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ، وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ، وَ تَرْكَ الزِّنَى [الزِّنَا] تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ، وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ، وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ، وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ، وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ، وَ الْأَمَانَةَ [الْإِمَامَةِ] نِظَاماً لِلْأُمَّةِ، وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۹۹.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰۰.
- ↑ «وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸
- ↑ «إِذَا أَمْلَقْتُمْ، فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت های ٢٥٨و «لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ»؛ ٦٧
- ↑ «وَ مَنْ شَكَاهَا إِلَى كَافِرٍ، فَكَأَنَّمَا شَكَا اللَّهَ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۱۹
- ↑ «عن أبی عبدالله(ع) أن النبی بعث سریّة فلمّا رجعوا قال مرحباً بقوم قضوا الجهاد الأصغر و بقی علیهم الجهاد الأکبر. فقیل یا رسول الله ما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النفس»؛ وسائل الشیعه، احادیث، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۱و...
- ↑ «فَعَاوِدُوا الْكَرَّ وَ اسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ فِي الْأَعْقَابِ وَ نَارٌ يَوْمَ الْحِسَابِ،...»؛ نهج البلاغه، خطبۀ 66؛ «إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ [مِنْهُ] مِنْهُمُ النَّسِيمُ وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ الْهَامَ وَ يُطِيحُ الْعِظَامَ وَ يُنْدِرُ السَّوَاعِدَ وَ الْأَقْدَامَ، وَ حَتَّى يُرْمَوْا بِالْمَنَاسِرِ تَتْبَعُهَا الْمَنَاسِرُ وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتَائِبِ تَقْفُوهَا الْحَلَائِبُ، وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلَادِهِمُ الْخَمِيسُ يَتْلُوهُ الْخَمِيسُ، وَ حَتَّى تَدْعَقَ الْخُيُولُ فِي نَوَاحِرِ أَرْضِهِمْ وَ بِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَ مَسَارِحِهِمْ»؛ خطبه ۱۲۴
- ↑ «عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۷۵
- ↑ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢۳ و «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّكَ لَسْتَ بِسَابِقٍ أَجَلَكَ»؛ نامه ٧٢
- ↑ «وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢١٠
- ↑ «ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰۰.
- ↑ «وَ لَعَمْرِي مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لَا إِيهَانٍ، فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَى اللَّهِ مِنَ اللَّهِ، وَ امْضُوا فِي الَّذِي نَهَجَهُ لَكُمْ وَ قُومُوا بِمَا عَصَبَهُ بِكُمْ، فَعَلِيٌّ ضَامِنٌ لِفَلْجِكُمْ آجِلًا إِنْ لَمْ تُمْنَحُوهُ عَاجِلًا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۴
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰۰.