تولی در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

وحدت تولی و تبری در زیارت وارث

متن معروف زیارت امام حسین (ع) که زیارت «وارث» نام دارد، متنی است آکنده از صحنه‌های تولی و تبری. مهم‌ترین این صحنه‌ها عبارت‌اند از: وحدت تولی و تبری، وارث بودن حسین (ع) برای پیامبران، پیوند دادن تولی حسین (ع) و اهل بیت و یاران او با تولی پیامبران و پیوند دادن ارزش‌های عاشورا با ارزش‌هایی که از تاریخ پیامبران به ارث رسیده است. شاید سلام‌هایی که در زیارت وارث بر حسین (ع) به عنوان وارث پیامبران می‌فرستیم، اشاره به همین حقیقت باشد: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ‌ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللَّهِ»[۱]. این اولیای برگزیده خدا و بندگان شایسته او، امتداد واحد ولایت الهی بر روی زمین‌اند و خط فرهنگی واحدی دارند. آنان مردمان را فرا می‌خوانند تا گرد محوری واحد فراهم آیند و به موضوعی واحد بپردازند، همان‌گونه که دشمنان ایشان نیز امتی واحدند و خط فرهنگی واحد و جنگی واحد دارند، و این به رغم تفاوت‌ها و تضادهایی است که میان آنان وجود دارد. بنابراین، احساس وحدت تولی و تبری این احساس را ژرفا می‌بخشد که امت مسلمان در امتداد تاریخ، از زمان حضرت آدم تا امروز، خانواده‌ای واحدند که گرد محوری واحد فراهم آمده‌اند و در جبهه‌ای واحد می‌جنگند و در مهر و کین و جنگ و صلح اشتراک دارند و مسئله‌ای واحد دارند و وظیفه آنان بر روی زمین، یک وظیفه است و خطشان یک خط و فرهنگشان یک فرهنگ و ایمانشان یک ایمان. این احساس همراهی خدا و مؤمنان، احساس تنهایی را در خیزاب ستیز با طاغوت و رویارویی با شوکت، جبروت و کبریای او، از نهاد داعیان به سوی خدا می‌زداید. ابراهیم (ع) که مطیع پروردگار بود، در رویارویی با نمرود، امتی به شمار می‌آمد: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۲].[۳]

صحنه‌های تولی در زیارت «وارث»

صحنه‌های تولی در زیارت وارث بر سه گونه‌اند:

  1. تسلیم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ‌».
  2. شهادت: «أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ‌...».
  3. موضع: «قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ...»

زائر ضمن این مراحل سه گانه، تولی خویش نسبت به امام حسین را در نبرد بزرگی که آن حضرت در مواجهه با طاغوت عصر خویش به آن وارد شد، اظهار می‌دارد و در این مراحل سه گانه از ریشه‌های این نبرد تاریخی به امروز می‌رسد. تولی در این زیارت، ضمن این مفاهیم سه گانه مجسم می‌شود:

  1. سلام، امنیت و محبت (سلام دادن).
  2. اعتماد مطلق (شهادت به اینکه حسین (ع) امام است و نماز را برپا داشته، امر به معروف و نهی از منکر کرده است).
  3. موضع داشتن نسبت به محور ولایت.

در پی این صحنه‌های سه‌گانه تولی در زیارت وارث را بررسی می‌کنیم:

سلام در «نفس انسان» و «جامعه»

نخستین صحنه از این صحنه‌ها سلام دادن است که طی این فرازهای سه‌گانه آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ‌ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفى السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ‌» سلام دادن از مهم‌ترین عناصر تولی است که معناهایی چنین دارد: ترک ناسازگاری، دشمنی، اختلاف، لجاجت و عناد در درون نفس و رفتار، زدودن دشمنی، بیزاری، کینه، اختلاف نظر و مخالفت، و جایگزین ساختن محبت و دوستی و انسجام درونی و اطاعت و فرمانبری و تسلیم به جای دشمنی، مخالفت، لجاجت و کینه‌توزی. این ارتباط که در سلام دادن نهفته است، در سلام نماز می‌آید؛ آنجا که می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‌». تو گویی نتیجه نماز و نتیجه این عروج روحی به سوی خدای تعالی همان تسلیم، اطاعت، فرمانبری، محبت و مودت با خدا و رسول و اولیای اوست. «سلام» فقط اساسی برای رابطه با خدا و رسول او نیست، بلکه اساسی برای رابطه با امت اسلامی گرد آمده در پیرامون این محور نیز هست. آیین اسلام «سلام» را تحیتی میان مؤمنان به شمار آورده است و این تحیت را خاتمه نماز قرار داده است، آنجا که می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ‌». این اهتمام به نشر و رواج سلام میان اعضای خانواده اسلام، برای تأکید بر نوع پیوندی است که میان افراد و اعضای خانواده مسلمان برقرار است و بر آن است تا بگوید که این پیوند بر اساس ترک ناسازگاری و زدودن دشمنی، کینه‌توزی و بیزاری از نفس و جان و بذل محبت و مودت در دل‌ها و انسجام، سازگاری، همکاری و همیاری در رفتار استوار است.[۴]

گواهی دادن به پیشوایی حسین (ع)

پس از این، نوبت به شهادت و گواهی می‌رسد که طی سه فراز آمده است:

١- گواهی دادن به اینکه حسین (ع) نماز را برپای داشت و زکات را پرداخت و امربه معروف کرد: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»[۵]. «اقامه نماز» در اینجا به معنای گزاردن نماز نیست؛ زیرا گزاردن نماز، تکلیف و فریضه‌ای شخصی است. «اقامه نماز» تثبیت نماز و ارتباط با خدا و اعلان نماز و احیای آن در زندگی انسان است. سپس آمده است: «وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ». حسین (ع) از قیام خویش بر ضد یزید، در پی پادشاهی، قدرت و مقام نبود، بلکه در پی آن بود تا پایه‌های معروف را استوار و بنیان‌های منکر را نابود سازد و محور ولایت خدای را بر پای دارد و محور طاغوت را ویران نماید. حسین (ع) روز عاشورا به سخن ایستاد و فرمود: «مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌کنند و از باطل دست نمی‌کشند؛ حقا که مؤمن باید به دیدار خدا راغب باشد... من، مرگ را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمکاران را جز مایه رنج»[۶]. در منزلگاه «بیضه» نیز در میان یاران خویش به خطبه ایستاد و فرمود: «ای مردم! رسول خدا (ص) فرمود: هر کس حاکم ستمگری را ببیند که محرمات خدا را حلال شمارد و پیمان خدا را بشکند و برخلاف سنت پیامبر خدا (ص) رود و میان بندگان خدا با گناه و تعدی عمل کند و با کردار و گفتار درصدد تغییر رفتار او برنیاید، بر خداست که او را به جایگاه همان حاکم ستمگر برد. بدانید که اینان به اطاعت شیطان درآمده‌اند و اطاعت خدای رحمان را رها کرده‌اند، تباهی آورده‌اند و حدود الهی را کنار نهاده‌اند و غنیمت را خاص خویش کرده‌اند، حرام خدا را حلال دانسته‌اند و حلال خدا را حرام، و من شایسته‌ترین کسی هستم که این امور را تغییر دهم.»..[۷].

بنابراین، حسین (ع) در پی قدرت یا ثروت نبود؛ چه او می‌دانست که در این سفربه استقبال مرگ می‌رود، بلکه می‌دید ستمگری منحرف بر روی زمین دست به فساد می‌زند و حرث و نسل را نابود می‌سازد و حرام خدا را حلال ساخته، از حدود الهی پای را فراتر می‌نهد. از همین روی، با یاران مؤمنی که در کربلا گرد او فراهم آمده بودند، به پا خاست تا آن ستمگر را رسوا سازد و بشکند و در برابر افکار عمومی مسلمانان که به گمراهی کشیده شده بود، بی‌آبرو کند و افکار عمومی را از حقیقت این ستمگر و فساد او بر روی زمین آگاه نماید و امت اسلام را از محور طاغوت جدا ساخته، به سوی محور الهی بازگرداند.

۲- گواهی دادن به پاکی و منزه بودن حسین (ع)؛ منزه بودن از هر گونه گناه و مصون بودن از هرگونه خطا، لغزش و عصیان... پاکی نفس و رفتار... ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۸]. نیز گواهی دادن به اینکه این پاکی و نزاهت، موروثی است و از خلف به سلف رسیده است. خدای تعالی خواسته است که در گذر تاریکی‌های تمدن‌های جاهلی، این پاکی را در این سلاله نگاه دارد. تابش این نور الهی در تاریکی‌های زندگی انسان استمرار یافت و این پاکی نیز میان پلیدی‌های جاهلی به راه خویش ادامه داد و پلیدی نیافت و جاهلیت، از جامه‌های تاریکی‌اش بر آن نپوشاند. خدای تعالی این سلاله مبارک را برای امامت در زندگی انسان در گذر دوره‌های گوناگون برگزید: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۹][۱۰]. اینک بیایید این بند از گواهی در زیارت وارث را بخوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تَلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِهَا...»[۱۱]. ما دوست نداریم از این بند بگذریم، بدون اینکه به زیبایی تعبیر در آن اشاره کنیم.

پاکی موجود در این خاندان پاک، حاصل لقاح میان پشت‌های بلندمرتبه و اصیل و رحم‌های پاک است. پشت‌هایی که بلندمرتبه‌تر و رفیع‌تر از آن بودند که همانند مردم، گرد کالا و زیور زایل شدنی دنیا بگردند، و رحم‌هایی که از پلیدی‌ها و آلودگی‌های تمدن‌های جاهلی که یکی پس از دیگری حیات انسان را فرا می‌گرفتند، پاک و در امان ماندند.

۳- گواهی دادن به جایگاه حسین (ع) در زندگی است و جایگاه رهبری او که پروردگار، او را در آن جای داده است و امامت و ولایت او بر مسلمانان که خدای تعالی به او ارزانی داشته است: «أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلَامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا»[۱۲].[۱۳]

موضع‌گیری

صحنه سوم تولی در این زیارت، موضع‌گیری است که پس از صحنه‌های سلام و گواهی دادن آمده است. موضع‌گیری در اینجا نخست در «ایمان و عقیده» است و دوم در «عمل». موضع‌گیری درونی در «ایمان» و عقیده در این فقره آمده است: «إِنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمَ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ»[۱۴]. موضع‌گیری در «عمل» نیز در این فقره «وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ‌»[۱۵]. به ولایت، امامت و رهبری شما ایمان دارم. صادقانه‌ترین دلیل بر ادعای یاد شده این است که دستورات دین و نتایج کردارم را به شما می‌سپارم؛ زیرا نزد انسان مؤمن، چیزی از دستورات دین که با آنها به دین خدای تعالی عمل می‌کند، و نتایج کردارش که زندگی خود را با آنها خاتمه می‌بخشد، گرامی‌تر نیست،؛ چراکه نمی‌تواند چیزی از آنها را جبران سازد. ممکن است انسان افراط در اعمالش را جبران یا با توبه آن را اصلاح نماید و به نفس خویش مراجعه و عملش را تصحیح کند، امام این نتایج کردار اوست که عاقبت و سرنوشت انسان را مقرر می‌دارد. ما دستورات دین و نتایج کردارمان را از شما می‌گیریم. چیزی از این بیشتر بر اعتماد و صدق بر تولی دلالت ندارد. ما تعالیم دین خود را از شما می‌گیریم و خدای تعالی به واسطه شما ما را هدایت نمود.

وانگهی، اولاً: این تسلیم مطلق که هیچ‌گونه ناسازگاری و مخالفتی به آن راه ندارد و کم‌ترین تردیدی در ژرفای جان، تیره‌اش نمی‌کند، تسلیم دل در برابر دل است: «وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ‌»؛ زیرا انسجام، تلاقی و تفاهم قلب‌ها از بلندترین معانی و مصادیق تسلیم است.

ثانیاً: تبعیت مطلق و فرمانبرداری و تسلیم در مقام عمل: «وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ»، به تسلیم در برابر امر خدای تعالی باز می‌گردد. پس، سخن در اینجا بر سر ایمان و تسلیم مطلق و اعتماد مطلق در جان و نهاد انسان است که التزام کامل و پیروی تام در عمل را به دنبال دارد. در زیارت مخصوص امام حسین (ع) در روز عرفه آمده است: «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۱۶]. در زیارت مخصوص اربعین نیز آمده است: «أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ»[۱۷]. بنابراین، یاری و کمک، آماده است و من در این باره منتظر اجازه خداوند هستم.[۱۸]

با شمایم، با شمایم

سپس این سرود زیبای ولایی و این نغمه دلپذیر ایمانی می‌آید: «فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ...». با تأکیدی که با تکرار معیت «فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ» و با سلب و ایجاب حاصل آمده است... و با تولی و تبری «لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ»، این لبیک ولایی به داعی الله را تکرار می‌کنیم؛ لبیک به همان کسی که روز عاشورا در کربلا ایستاد و بشریت را دعوت کرد تا سوی خدا بازگردد و طاغوت را درهم شکند و کبریا و جبروت آن را بشکند و به عبودیت خدا برگردد. «لَبَّيْكَ دَاعِيَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِي عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي...»[۱۹]. والاترین لبیک، لبیک قلب است. پس اگر نتوانستیم در کربلا با بدن‌هایمان تو را لبیک گوییم، قلب‌هایمان که خداوند آنها را با ولای شما و اولیای شما آباد ساخته است، دعوت شما را استجابت می‌کند و این کار را با در هم کوفتن ظالمان و شکستن شوکت قدرت آنان و مردمان را به بندگی خدا کشیدن و حاکم ساختن شریعت و حدود خدای تعالی بر زندگی انسان و برکندن آدمی از محور طاغوت و بردن او به سوی محور خدای تعالی، به انجام می‌رساند.[۲۰]

گروه‌های سه‌گانه لعنت شده

در زیارت وارث بر سه گروه لعنت فرستاده شده و از آنان برائت جسته شده است: «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ‌ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ‌ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ»[۲۱]. گروه اول: آنان که در قتل مباشرت داشتند گروه اول گروهی هستند که مستقیماً با حسین (ع) جنگیدند: «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَهَيَّأَتْ لِقِتَالِكَ يَا مَوْلایَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ»[۲۲]. گروه دوم: آنان که در قتل معاونت داشتند گروه دوم، گروهی هستند که بر حسین (ع) جور و ستم روا داشتند و باعث شدند دیگران بر آن حضرت سلطه یابند و در این کار، پیروی، تبعیت و پشتیبانی کردند و با حسین (ع) مخالفت نمودند. این گروه، تمام کسانی را دربر می‌گیرد که کار را برای جنگ با امام آماده ساختند و باعث شدند تا دیگران بر او قدرت یابند یا با او مخالفت کرده و دیگران را بر ضد حضرت پشتیبانی نمودند و در آمادگی برای جنگ با او سهم داشتند یا از هر طریقی ستمگران را بر جنگ با او یاری رساندند، و تمامی پیروان اینان.

لعنت و برائت از این گروه، در طیف گسترده‌ای از زیارت‌ها با عبارت‌های گوناگون آمده است. مثلاً، در زیارت عاشورا می‌خوانیم: «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمْ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتَالِكُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ»[۲۳]. نیز در زیارت عاشورا آمده است: «وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَيْهِ بُنْيَانَهُ وَ جَرَى فِي ظُلَمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَشْيَاعِكُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ»[۲۴]. این گروه، گروهی گسترده هستند و شامل تمام آنانی می‌شود که در جنگ با حسین (ع) سهم داشتند یا دیگران را برای نبرد با او تجهیز کردند و ساز و برگ دادند یا برای ستیز با او با طاغوت بیعت و از او پیروی نمودند و او را بر ضد حسین (ع) پشتیبانی کردند.

گروه سوم: آنان که به قتل او راضی بودند گروه سوم، گروهی بودند که خبر کشته شدن حسین (ع) را شنیدند و به آن راضی شدند. این گروه، آدمی را به درنگ دراز وامی‌دارد: آنان که این خبر را شنیدند و به آن راضی شدند، چه کسانی بودند؟ این گروه، بی‌گمان در جنگ مشارکت نداشتند و به صورت عملی ستم نکردند. اینان در ضمن گروه اول یا دوم جای نمی‌گرفتند، وگرنه آنان را در گروهی سوم جای نمی‌دادیم. این گروه، ناگزیر باید از کسانی شکل گیرد که فریاد یاری‌خواهی حسین (ع) را شنیدند، اما او را یاری نرساندند و عافیت را بر ایستادن در کنار سیدالشهداء (ع) در کارزار کربلا ترجیح دادند. این گروه، ناگزیر باید از آنچه در روز عاشورا رخ داد، راضی بوده باشند؛ چه، اگر به آن راضی نمی‌بودند، قطعاً این وانهادن، سکوت و واپس نشستن از یاری پسردخت رسول خدا (ص) در کارزار او با طاغوت روزگارش، و پس از آن واپس نشستن از خون‌خواهی برای او، اتفاق نمی‌افتاد.

خودداری اینان از پیوستن به حسین (ع) و شانه خالی کردن از یاری‌رسانی به او و ترجیح عافیت دنیا بر آخرت، این حقیقت را در دل خود نهفته دارد که از کرده یزید راضی و خرسند بودند. اگر هم این‌گونه نباشد، تمام این بازپس نشستن، شانه خالی کردن و ترجیح عافیت، در نهایت به رضایتمندی از ظلم و ستم انجامید، و این فرجام یاری ترساندن به حسین (ع) بود. این گروه در متون زیارتی دیگر با عبارات مختلفی یاد شده‌اند که همه آنها در معنای دست کشیدن از یاری امام حسین (ع) و شانه خالی کردن و نپیوستن به او و ترجیح دادن عافیت بر ایستادن در کنار حسین (ع) است. برای نمونه در زیارت مطلقه دوم آمده است: «لُعِنَتْ أُمَّةٌ قَتَلَتْكُمْ وَ أُمَّةٌ خَالَفَتْكُمْ وَ أُمَّةٌ جَحَدَتْ وَلَايَتَكُمْ وَ أُمَّةٌ ظَاهَرَتْ عَلَيْكُمْ وَ أُمَّةٌ شَهِدَتْ وَ لَمْ تُسْتَشْهَدْ...»[۲۵].

شاهد ما، فقره پایانی است که می‌گوید: «وَ أُمَّةٌ شَهِدَتْ وَ لَمْ تُسْتَشْهَدْ». در زیارت مطلقه هفتم آمده است: «وَ أَشْهَدُ أَنَ قَاتِلَكَ فِي النَّارِ أَدِينُ اللَّهَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ قَتَلَكَ وَ مِمَّنْ قَاتَلَكَ وَ شَايَعَ عَلَيْكَ وَ مِمَّنْ جَمَعَ عَلَيْكَ وَ مِمَّنْ سَمِعَ صَوْتَكَ وَ لَمْ يُعِنْكَ»[۲۶]. شاهد ما عبارت: «وَ مِمَّنْ سَمِعَ صَوْتَكَ وَ لَمْ يُعِنْكَ» است. در زیارت امام حسین (ع) در شب قدر و شب عیدین آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ خَالَفُوكَ وَ حَارَبُوكَ وَ الَّذِينَ خَذَلُوكَ وَ الَّذِينَ قَتَلُوكَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ»[۲۷]. در این متن، روشن است که سه گروه لعنت شده‌اند:

  1. گروهی که مخالفت کرد و ستم روا داشت.
  2. گروهی که با حسین (ع) نبرد کرد و آن حضرت را به قتل رساند.
  3. گروهی که حسین (ع) را تنها نهاد و دعوت او را لبیک گفت و او را یاری نرساند.

بنابراین، کسانی که فریاد حسین (ع) بر روی یزید را شنیدند و ندای یاری‌خواهی او از مسلمانان را نیز شنیدند، لیک حرکتی از خویش نشان ندادند و سرور جوانان اهل بهشت را تنها نهادند و عافیت دنیوی را بر سلامت اخروی ترجیح دادند و از پیوستن به حسین (ع) بازپس نشستند... اینان کسانی هستند که باید از آنان برائت جست، همان‌گونه که سزاوار لعنت نیز هستند.[۲۸]

منابع

پانویس

  1. زیارت وارث.
  2. «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.
  3. آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۵۰۷.
  4. آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۵۰۹.
  5. گواهی می‌دهم که تو نماز را برپا داشتی و زکات پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و خدا و پیامبرش را اطاعت نمودی تا اینکه یقین (مرگ)، تو را فرا رسید» (زیارت وارث).
  6. ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹.
  7. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۹.
  8. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  9. «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد * در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۳-۳۴.
  10. اشرافی شهاب الدین و موحد، محمد، حماة الوحی، ص۱۷۶-۱۸۶.
  11. «گواهی می‌دهم که تو نوری بودی در پشت‌های بلندمرتبه و اصیل و رحم‌های پاک، جاهلیت با آلودگی‌هایش تو را آلوده نکرده و از جامه‌های تاریکی‌اش بر تو نپوشاند» (زیارت وارث).
  12. «و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین و ارکان مؤمنان می‌باشی، و گواهی می‌دهم که تویی امام نیکوکار، باتقوا، پسندیده، پاک، راهنما، رهیافته. گواهی می‌دهم که امامان از فرزندان تو، کلمه تقوا و نشانه‌های هدایت و دستگیره محکم و حجت خدا بر مردم دنیا هستند» (زیارت وارث).
  13. آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۵۱۰.
  14. «من به شما و بازگشت شما ایمان دارم، به دستورات دینم و نتایج کردارم یقین دارم و قلبم تسلیم قلب شماست».
  15. «و کارم پیرو کار شماست» (زیارت وارث).
  16. «تا روز قیامت من با کسی که با شما در صلح است، در صلحم و با کسی که با شما در جنگ است، در جنگم و دوستم با کسی که شما را دوست بدارد و دشمنم با کسی که با شما دشمن باشد». بنگرید: زیارت مخصوص امام حسین (ع) در روز عرفه، و زیارت عاشورا.
  17. «گواهی می‌دهم که من به شما و بازگشت شما ایمان دارم و به دستورات دینم و نتایج کردارم یقین دارم، و قلب من تسلیم قلب شماست و کار من پیرو کار شماست و آماده یاری رساندن به شما هستم تا اینکه خداوند به شما اجازه [ظهور] دهد، با شمایم، با شمایم، نه با دشمنان شما. درودهای خدا بر شما و بر ارواح شما و بدن‌های شما و بر حاضر شما و غایب شما».
  18. آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۵۱۳.
  19. «لبیک ای دعوت‌گر به سوی خدا! اگر بدنم به هنگام یاری‌خواهی تو و زبانم به هنگام یاری‌طلبی‌ات، نتوانست پاسخ تو را بدهد، قلبم و... تو را پاسخ داد». زیارت مخصوصه امام حسین (ع) در اول رجب.
  20. آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۵۱۵.
  21. «خدا امتی را لعنت کند که تو را کشت، خدا امتی را لعنت کند که بر تو ستم کرد، و خدا امتی را لعنت کند که آن را شنید و به آن راضی شد».
  22. خدا مردمی را لعنت کند که اسب‌ها را زین کردند و آنها را لگام زدند و برای نبرد با تو آماده شدند، ای مولای من، ای اباعبدالله»!
  23. «خدا لعنت کند مردمی را که شالوده ستم و بیدادگری بر شما اهل بیت را ریختند و خدا لعنت کند مردمی را که شما را از جایگاهتان کنار زدند و شما را از مرتبه‌هایی که خدا آن را به شما داده بود، دور کردند و خدا لعنت کند مردمی را که شما را کشتند و خدا لعنت کند کسانی را که کشندگان شما را مجهز کردند، تا آنها توانستند با شما بجنگند، به درگاه خدا و شما از آنان و از پیروان و دنباله روان و دوستانشان بیزاری می‌جویم».
  24. «و به خدا و رسولش اعلان بیزاری می‌کنم از کسی که آن - ظلم و جور بر شما و اهل بیت - را بنیان نهاد و بر آن، ساختمانش را بنا نهاد و ظلم و ستمش را بر شما و بر پیروان شما روا داشت، به درگاه خدا و شما از آنان بیزاری می‌جویم».
  25. «ملعون باد امتی که شما را کشت و امتی که با شما به مخالفت برخاست و امتی که ولایت شما را انکار کرد و امتی که بر ضد شما دشمنان را پشتیبانی نمود و امتی که حاضر بود، ولی شهید نشد».
  26. «گواهی می‌دهم که قاتل تو در آتش دوزخ است. خدا را عبادت می‌کنم به وسیله بیزاری جستن از کسی که تو را کشت و از کسی که با توجنگید و بر ضد تو با دشمن همراهی کرد و از کسی که بر ضد تو لشکر فراهم آورد و از کسی که فریادت را شنید و تو را کمک نکرد».
  27. «گواهی می‌دهم آنان که با تو مخالفت و نبرد کردند و آنان که تنهایت نهادند و آنان که تو را کشتند، بر زبان پیامبر امی لعنت شده‌اند».
  28. آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۵۱۶.