شرایط ظهور امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از زمینه‌های ظهور)

شرایط ظهور یعنی آنچه که تحقق ظهور وابسته به آنهاست و تا آنها محقق نشوند ظهور واقع نخواهد شد که بارزترین این شرایط عبارت‌اند از: وجود طرح و برنامه برای ایجاد انقلاب و مدیریت دنیا؛ وجود رهبر شایسته؛ یاران باوفا؛ آمادگی عمومی و جهانی. اما علائم ظهور به نشانه‌هایی گفته می‌شود که بر اساس روایات معصومین (ع) قبل از ظهور و یا در آستانه آن واقع خواهد شد و نوید ظهور را می‌دهد، مانند قیام یمانی، خروج سفیانی و... . ما برای ایجاد شرایط باید تلاش کنیم، نشانه‌ها خود واقع می‌شوند. با بعثت رسول الله (ص) و ولادت امام زمان (ع) دو شرط اول محقق شده و برای تحقق شرط سوم و چهارم باید در جهت تربیت نفس خود و دیگران تلاش کرد.

معناشناسی

هر پدیده‌ای در جهان با فراهم آمدن شرائط و زمینه‌های آن به وجود می‌آید و بدون تحقق زمینه‌ها، امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود، قیام و انقلاب جهانی امام مهدی(ع) که بزرگ‌ترین حرکت جهانی است نیز پیرو همین اصل بوده و بدون تحقق زمینه‌ها و شرایط آن به وقوع نخواهد پیوست. شرایط ظهور، آن دسته از اموری هستند که تحقّق ظهور، وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقّق نشوند، ظهور نیز واقع نخواهد شد و گسترش عدالت جهانی به آنها وابستگی دارد. البته در کنار شرایط ظهور بحث علائم ظهور هم مطرح هست و مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم(ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام امام مهدی(ع) را می‌دهد. یعنی علائم فقط کاشف از پدیده ظهورند ولی شرایط محقق ظهورند[۱].

شرایط ظهور

بارزترین این شرایط عبارت‌ند از:

  1. وجود طرح و برنامۀ عادلانۀ کامل: انقلاب امام زمان(ع) مانند هر انقلاب دیگری نیاز به یک برنامه مشخص دارد که بتوان آن را در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای انسانیت سعادت و خوشی ببار آورد، و تضمین کنندۀ سعادت دنیوی و اخروی انسان باشد. این طرح در دو زمینه باید ارائه شود:
    1. چگونگی مبارزه با ضدارزش‌های الهی و ریشه‌‌‌کنی همۀ‌‌‌ مظاهر شرک و کفر و غفلت به طور کامل.
    2. برنامه‌ای جامع و مطلوب برای تثبیت هنجارهای مطلوب. و چنین برنامه‌ای در مورد قیام حضرت وجود دارد، خداوند متعال چنین برنامه‌ای را تنظیم نموده و تحت عنوان دین اسلام و کتاب قرآن نازل کرده و اکنون در اختیار امام زمان(ع) است. از این شرط سه مطلب به دست می‌‌آید:
      1. هدف نهایی از ظهور و حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) تحقق نقشۀ کامل اسلام است که در آن هیچ ظلم و ستمی وجود ندارد.
      2. این نقشه فقط به هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) عملی می‌شود و اگر بخواهد در آن روز هم قابل اجرا نباشد، دیگر در هیچ زمانی محقق نخواهد شد و گسترش عدالت در روز موعود، محال و ممتنع می‌شود.
      3. پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای مردم روشن باشد و از آن آگاهی داشته باشند.
  2. وجود رهبر و پیشوائی شایسته: از شرایط لازم انقلاب، وجود رهبری آگاه و توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کامل از برنامه‌ها و اهداف و زمینه‌ها و موانع، با مدیریت صحیح و قاطع، حرکت اصلاحی را به سرانجام مطلوب برساند. این شرط نیز در قیام حضرت مهدی(ع) موجود است زیرا رهبری قیام با خود حضرت است که او امام و معصوم و متصل به سرچشمۀ وحی است و مؤید به تأییدات خاصه الهی. این شرط در اصل به دو شرط زیر تقسیم می‌‌شود:
    1. وجود رهبر برای این نهضت جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمی‌افتد.
    2. این رهبر باید شایستگی رهبری در سطح یک حکومت جهانی را داشته باشد.
  3. یاران باوفا: از شرایط مهم خیزش اسلامی، وجود یاران فداکاری است که با برنامه‌ها و اهداف قیام آشنا و به آن اعتقاد داشته باشند و برای تحقق آن آماده هرگونۀ تلاش بوده باشند و رهبر خود را تنها نگذاشته و فرمان او را بر جان خود مقدّم بدارند. در مورد تعداد یاران امام زمان(ع) روایات متعددی وجود دارد، امام جواد(ع) در ضمن حدیثی فرمودند: «و از اصحابش سيصد و سيزده تن به تعداد اصحاب بدر از دورترين نقاط زمين به گرد او فراهم آيند و اين همان‏ قول خداى تعالى است كه فرمود: أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ و چون اين تعداد از اهل اخلاص به گرد او فراهم آيند خداى تعالى امرش را ظاهر سازد و چون عقد كه عبارت از ده هزار مرد باشد كامل شد به اذن خداى تعالى قيام كند»[۲]. ممکن است گفته شود، رهبر واحد چگونه به تنهایی با دنیا بجنگد و به مقابله برخیزد؟! اما بطلان این نظریه واضح است زیرا هیچ کس حتی اگر توانائی جسمی و روحی داشته باشد، نمی‌تواند به تنهائی با تمامی دشمنان بجنگد و همه را از بین ببرد. استفاده از معجزه هم مورد مناقشه است؛ چراکه اولاً اگر دعوت الهی بر پایۀ معجزه بود از همان ابتدای خلقت عملی می‌‌شد و بر روی زمین انحرافی پدیدار نمی‌گشت؛ ثانیاً دعوت الهی همواره بر پایۀ تربیت اختیاری فرد و امت قرار داشته است و خداوند به انسان عقل و اختیار عطا فرموده و راه حق و باطل را به او نشان داده و مسئولیت اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است، در چنین شرایطی امتحان الهی معنی پیدا می‌‌کند. با فرض به کار برده شدن معجزات آنچه می‏‌تواند به دست آید، ایمان قهری است که ارزش چندانی ندارد.
  4. آمادگی عمومی و جهانی: از جمله شرایط دیگر، پذیرش و قبول مردم است، وجود توده‌های مردمی که در سطح کافی از فرهنگ و شعور اجتماعی و روحیه فداکاری هستند تا در نخستین مرحله پیروان حضرت را تشکیل دهند؛ زیرا چنین افرادی توانایی انقلاب جهانی را دارا هستند. در غیر این صورت حتی اگر بهترین برنامه وجود داشته باشد و منتخب خداوند با یارانی بی‌نظیر و از جان گذشته بخواهند در جامعه پیاده کنند، ولی مردم آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید[۳].

از آیات و احادیث استفاده می‌شود، یکی از مهمترین رازهای غیبت امام مهدی(ع) نبود آمادگی در جامعه انسانی است. قطع استمرار حضور ظاهری سفیران الهی و غیبت ولی غایب، به خاطر عدم آمادگی و جهالت مردم پیش آمد. در مردم آمادگی‌های مختلفی باید ایجاد شود تا منجر به ظهور شود، آمادگی‌هایی مانند:

  1. آمادگی فکری و فرهنگی: یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلا مسئلۀ نژاد یا مناطق مختلف جغرافیایی مسئلۀ قابل توجهی در زندگی بشر نیست. تعصب‌های قبیله‌ای و گروهی باید برای همیشه بمیرد.
  2. آمادگی اجتماعی: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، و تلخی این زندگی مادّی و یک بعدی را احساس کنند.
  3. آمادگی تکنولوژی و ارتباطی: برخلاف آنچه بعضی می‌پندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، حتما همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکان‌پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال است[۴].

از میان شروط، شرط اول با بعثت پیامبر(ص) محقق شده و شرط دوم با تولد امام زمان(ع) و این شرط سوم و چهارم است که باید محقق شود؛ برای تحقق این دو شرط باید در جهت تربیت نفوس خویش و دیگران کوشید[۵].

تفاوت نشانه‌های ظهور و شرایط ظهور

بحث علائم و نشانه‌های ظهور ارتباط بسیار نزدیکی با بحث شرایط ظهور دارد؛ لذا لازم است این دو واژه تعریف شود تا تفاوت آنها معلوم گردد. شرایط به معنای سبب‌ها و زمینه‌ها، به اموری گفته می‌شود که تحققِ مطلوب و مشروط، به وجود آنها بستگی دارد و تا اینها محقق نشوند، مشروط به وجود نمی‌آید. بر این اساس مراد از شرایط ظهور آن دسته از اموری هستند که تحقق ظهور وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند ظهور نیز واقع نخواهد شد.

علائم به معنای نشانه‌ها، به اموری گفته می‌شود که نمایانگر مقصود و مطلوب هستند. به عبارت دیگر نشانه‌ پدیده‌ای است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و ضمن آنکه آدمی را به سوی آن راهنمایی می‌کند، در مسیر بودن و نزدیک شدن به هدف را یادآور می‌شود. مراد از علائم ظهور آن دسته از حوادثی است که براساس بیان پیشوایان معصوم(ع)، قبل و یا در آستانۀ ظهور واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک شدن یا وقوع قیام امام مهدی(ع) را می‌دهد. در نتیجه علائم فقط کاشف از پدیده ظهورند ولی شرایط محقق ظهورند. فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسان‌ها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا می‌دارد.

برخی از تفاوت‌هایی که میان شرایط ظهور و نشانه‌های ظهور گفته شده عبارت‌اند از:

  1. وابستگی ظهور به شرایط، یک نحوه وابستگی واقعی است، اما وابستگی به نشانه‏‌ها وابستگی از جهت کشف و اعلام است نه به عنوان یک امر واقعی و ارتباط حقیقی. نبود بعضی از شرایط موجب عدم ظهور است و نبود آنها کار ظهور و تحقق اهداف آن را که گسترش عدالت جهانی باشد مختل می‌‏سازد و خواه ناخواه برنامه‏ریزی کامل الهی برای تحقق این منظور ناتمام می‌‏ماند؛ اما نشانه، هیچ‏گونه دخالتی در اصل ظهور ندارد و فقط دلالتی بر ظهور داشته و موجب آگاهی و اطلاع مردم از ظهور می‌‏شود. البته باید توجه داشت بعضی از نشانه‌‏ها خود جزئی از شرایط هستند، مثلاً وجود دجال و یا قتل نفس زکیه؛ از پی‏امدها و نتایج دوران فتنه‌‏ها و انحرافاتی است که وسیله‏‌ای برای آزمایش مردم و یکی از شرایط ظهور است. بنابراین بین این گونه نشانه‌‏ها و بعضی شرایط ارتباطی محکم و رابطه‌‏ای لازم وجود دارد.
  2. علائم ظهور عبارت است از چندین رویداد و حادثه که گاهی نیز به طور پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی که بین آنها و ظهور وجود دارد، این است که همۀ آنها پیش از ظهور تحقق می‌‏یابند، و به همین جهت در روایات به عنوان علامت مطرح شده‌‏اند. اما شرایط ظهور به اعتبار برنامه‏‌ریزی طولانی الهی، با ظهور رابطۀ واقعی داشته و سبب پیدایش آن هستند.
  3. علامت ظهور، رویدادی است که ادامه و گسترش ندارد و هر اندازه به طول انجامد در نهایت دوامی نخواهد داشت؛ بر خلاف شرایط که مستلزم بقا و تداوم است، و بر طبق برنامه‌‏ریزی الهی تا هنگام ظهور حضرت آن شرایط پدید آمده می‌‏بایست باقی باشد تا نتیجه خود را بدهد و ظهور تحقق یابد.
  4. تمامی علامات پیش از ظهور پدید آمده و از بین می‌‏رود؛ لکن شرایط به طور کامل به وجود نمی‌‏آیند مگر نزدیک ظهور و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست از بین بروند و الا لازم می‌‏آید شرط از مشروط جدا شده و نتایج با مقدمات ارتباط و پیوستگی نداشته باشند و وقوع چنین چیزی محال است. البته از جهتی دیگر این مورد وجه مشترک بین علائم و شرایط ظهور است زیرا هر دو قبل از ظهور حضرت محقق می‌‌شوند؛ زیرا اگر قبل از تحقق شرایط و نشانه‌ها ظهور انجام بگیرد لازم می‌آید که مشروط پیش از آنکه شرطش وجود یابد، تحقق پذیرد... و همچنین علاماتی که درستی آن محرز شده است، دروغ از کار درآید.
  5. شرایط ظهور در برنامه‌‏ریزی الهی دخیل هستند و می‌‏بایست مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا فرا رسیدن روز موعود متوقف بر آنها است، لکن نشانه‏‌ها هیچ‏‌گونه دخالتی در این مسیر ندارند بلکه فایدۀ مهم آنها این است که مسلمان‌ها را از وجود آن روز آگاه ساخته و ذهن آنها را برای استقبال از آن روز آماده می‌‏سازند.
  6. نشانه‌‏های ظهور را می‌‏توان شناسایی کرد و می‏‌توانیم بفهمیم کدام یک از آنها تاکنون موجود شده و کدام یک هنوز موجود نگشته، اما در مورد شرایط، نمی‏‌توان به تمام شرایط در یک زمان دست یافت و یا آنها را حاصل کرد؛ زیرا برخی از شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و با اخلاص در سطح جهانی بوده و بررسی درست و شناسائی آنها برای اشخاص عادی امکان‏پذیر نیست.
  7. تحقق هم زمان همۀ نشانه‌ها یا گردآمدن آنها در یک زمان ضرورت ندارد، نشانه‌ها می‌توانند با فاصله‌های بسیار اتفاق افتند و در زمان واحد گرد نیایند، ولی شرایط چنین نیستند؛ در نهایت باید تمام شرایط با هم محقق شوند و در یک زمان اجتماع کنند تا ظهور پدید آید.
  8. انسان نسبت به شرایط ظهور، تکلیف دارد و باید زمینه‌های تحقق آن را مهیا سازد بر خلاف علایم ظهور که نسبت به ایجاد آن وظیفه ایی ندارد.
  9. درک شرایط ظهور نیازی به بیان خداوند متعال ندارد و عقل آدمی آن را می‌فهمد؛ ولی علائم ظهور نیازمند بیان خداوند متعال است؛ چون یک نوع پیشگویی بوده و درک آن از توان عقل خارج است.
  10. شرایط ظهور با هم ارتباط متقابل و واقعی دارند، حال آن‏‌که ارتباط خاصی میان نشانه‏‌های ظهور مشاهده نمی‏‌شود.
  11. شرایط ظهور باید مداومت داشته باشند و شرط بقای ظهورند، حال آنکه نشانه‏‌های ظهور در زمانی خاص رخ می‏‌دهند و نه لزوم و نه امکان دارد که آن شرایط در مدت زمانی طولانی واقع شوند و وقوع آنها ادامه یابد.
  12. همه شرایط ظهور باید متحقق باشند؛ با آنکه نشانه‏‌های ظهور لازم نیست که همه‏‌شان رخ بدهند و تنها حدوث علایم حتمی کافی است و بقیه به نزدیکی ظهور دلالت می‏‌کنند و اگر پیش از ظهور رخ ندهند، مشکلی در امر ظهور پیش نمی‏‌آید[۶].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. شرایط ظهور به چه معناست؟ (پرسش)
  2. چه تفاوت‌هایی بین علائم ظهور و شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)  
  3. شرایط ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)  
    1. آیا آمادگی و پذیرش مردم از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    2. آیا وجود برنامه و طرح جامع و متعالی از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    3. آیا وجود رهبری شایسته و معصوم از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    4. آیا وجود گروهی از انسان‌های فداکار و پاکدل از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    5. آیا احساس نیاز جامعه به ظهور امام مهدی از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    6. آیا گسترش فساد در جامعه از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
    7. آیا بیداری اسلامی از شرایط ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
  4. ویژگی‌های شرایط ظهور چیست؟ (پرسش)
  5. فایده دانستن شرایط ظهور چیست؟ (پرسش)
  6. مؤلفه‌های شناخت شرایط ظهور چیست؟ (پرسش)
  7. آیا باید تمامی شرایط ظهور تحقق پیدا کند تا امام مهدی ظهور کند؟ (پرسش)  
  8. چه عواملی باعث تعجیل در فرج امام مهدی می‌شود؟ (پرسش)
  9. آیا شرایط ظهور امام مهدی در اختیار مردم است یا خیر؟ (پرسش)
  10. آیا با توجه به شرایط کنونی جهان زمینه‌ها و شرایط برای ظهور امام مهدی آماده است؟ (پرسش)
  11. چرا امام مهدی تاکنون ظهور نکرده است؟ (پرسش)
  12. در چه مدتی مقدمات ظهور امام مهدی فراهم می‏‌گردد؟ (پرسش)
  13. آیا اگر فساد تمام جهان را فرا گیرد امام مهدی ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)  
  14. آیا اگر جنگ جهانی سوم رخ دهد امام مهدی ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)
  15. امام مهدی آمدنی است یا آوردنی؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. ر.ک: یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص۱۲؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۱ و ۳۲؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص۲۲۳-۲۲۶؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۶۸؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص۱۸ ـ ۲۰؛ محمدی، بهروز، مهدویت، ص۴۸؛ کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص۲۳، ۲۶، ۳۳ ـ ۳۷.
  2. «يَجْتَمِعُ إِلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِهِ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَقَاصِي الْأَرْضِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ اللَّهُ أَمْرَهُ فَإِذَا كَمَلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»، ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۷۸، ح ۲.‏
  3. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۳۱ و ۳۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ۲۵۳-۲۵۵؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۶۸؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۳۸ ـ ۴۸ و پرسمان مهدویت، ص۲۲۳-۲۲۶؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص۲۰۹-۲۱۰؛ یوسفیان، مهدی؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی، نگین آفرینش ج۱، ص۱۵۶-۱۶۵؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۴۹۵-۵۰۲.
  4. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص۸۲.
  5. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص۲۲۳ ـ ۲۲۶؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص۲۳۸-۲۴۰.
  6. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۵۱ـ ۲۵۲؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، مهدویت، ص۱۰۱ـ ۱۰۹؛ صمدی، قنبرعلی، آخرین منجی، ص۱۳۶ـ ۱۴۰؛ حاجی‌زاده، یدالله، وجه جمع فراگیر شدن ظلم و فساد در آستانه ظهور حضرت حجت با عدم جواز اباحی‌گری، ص۲۶۷؛ آصف آگاه، سید محمد رضی، بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار، ص۱۸ ـ ۲۰؛ محمدی، بهروز، مهدویت، ج ۱۰، ص۴۸؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص۲۹ ـ ۳۰؛ علی‌پور، مهدی، ظهور، ص۲۳۷ ـ ۲۳۸؛ یوسفیان، مهدی، شرایط ظهور، ص۱۳ و ۱۴؛ السادة، سید مجتبی، شش ماه پایانی، ص۲۲۲ ـ ۲۲۳؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۱۸؛ کارگر، رحیم، مهدویت دوران ظهور، ص۲۳ و ۲۶ و ۳۳ ـ ۳۷؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۳۹۹ ـ ۴۹۵.