علم لدنی در حدیث
برخورداری از علم ویژه
روایات صادر شده از امام باقر (ع) خود به دو دسته تقسیم میشود. ایشان در برخی بیانات خود، همچون امام سجاد (ع) تنها به بیان «نَحْنُ خُزَّانُ اللَّهِ» بسنده کردهاند؛ چنانکه به جابر جعفی فرمودند: "به خدا سوگند، ما خازنان در آسمان و خازنان او در زمینیم"[۱].
ابو حمزه ثمالی نیز در ضمن روایتی صحیح، از ایشان نقل میکند که فرمودند: "همانا از ماست خازنان خدا در زمین و خازنان او در آسمان. ما خازنان او بر طلا و نقره نیستیم"[۲].
امام باقر (ع) در روایات دیگری، این مفهوم را بیشتر تبیین کردهاند و امامان (ع) را خازنان خدا بر علم او معرفی کردهاند؛ چنانکه سورة بن کلیب در روایتی صحیح، از ایشان نقل کرد که فرمودند: "به خدا سوگند، همانا ما خازنان خدا در آسمان و زمینش هستیم، اما نه بر طلا و نقره، بلکه بر علم او"[۳].
در دوران امام صادق (ع) نیز این تعبیر کاربرد گستردهای داشته است؛ چنانکه در ضمن روایی صحیح، به ابن ابی یعفور فرمودند: "ما حجتهای خدا میان بندگان او و خازنانش بر علم اوییم"[۴].
در همین باره امام هادی (ع) نیز در فرازی از زیارت جامعه کبیره فرمودند: "سلام بر شما! ای خاندان نبوت... و خازنان علم!"[۵]
اگرچه براساس روایاتی که تاکنون نقل شد، ثابت گردید که متعلق واژه خزّان، همان علم خداست، تعیین قلمرو این علم، تبیینی دیگر میطلبد. در روایات فراوانی به ابعاد علم امامان اشاره شده است که پرداختن به آنها خارج از موضوع این نوشتار است و مجالی دیگر میطلبد؛ اما به لحاظ مفهومشناسی، میتوان از برخی روایات استفاده کرد و به بعضی از جهات این مسئله پی برد؛ برای نمونه، روایتی صحیح از امام صادق (ع) نقل شده است که به سورة بن کلیب فرمودند: "به خدا سوگند، یا سوره! همانا ما خازنان علم خدا در آسمانیم و همانا ما خازنان علم خدا در زمینیم"[۶].
به نظر میرسد، مقصود از علم خدا در آسمان و زمین، خصوص آسمان و زمین یا موجودات آسمانی و زمینی نیست، بلکه این تعبیر در حقیقت، بیانی برای اشاره به تمام علم خداوند علیم است. افزون بر آن، روایاتی که به طور مطلق امامان را «خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ» معرفی میکنند نیز مؤید بر این مدعایند.
بر اساس آنچه که گذشت، میتوان گفت علوم امامان (ع):
- به علم خاصی محدود نیست؛
- از آنجا که عنوان علم خدا بر این علوم اطلاق شده است، خطاناپذیرند،
- خداوند متعال این علوم را به امامان (ع) عطا کرده است[۷].
امام هادی کسی است که مردم را هدایت میکند، از اینرو، دست کم باید علوم لازم برای هدایت انسانها را به طور واقعی و خطاناپذیر در اختیار داشته باشد و در غیر این صورت، غرض از نصب او نقض خواهد شد. امام صادق (ع) نیز از حضرت رسول (ص) نقل میکند که فرمود: “اهل بیت من هادیان پس از مناند. خداوند فهم و علم مرا به آنها داده است”[۸]. بر اساس روایت مزبور، خداوند متعال علمی که به پیامبر (ص) داده، به امامان هادی نیز عطا فرموده است[۹].
علم لدنّی اهل بیت (ع) در روایات
و اما روایاتی که درباره علم ویژه اهل بیت (ع) و اخبار غیبی و معجزات علمی ایشان وجود دارد آنقدر زیاد است که تواتر معنوی در اینباره حاصل شده است و اطمینان کامل به صدور فیالجمله آنها از معصوم و در نتیجه علم ویژه اهل بیت (ع) حاصل میشود. درباره کثرت این اخبار تعبیرات مختلفی از سوی علما به کار رفته است، مثلِ روایات متضافره، روایات متکاثره، احادیث متواتره، اخبار مالایحصی و... .
برای نمونه علامه طباطبایی در اینباره فرموده است: «از روایات متعدده و متکاثره که به حد و حصر نمیآیند و نه یکی دو تا، استفاده میشود که ائمه به آنچه بوده و خواهد بود و به هر ذره عالم و به همه چیز آگاه هستند و امام به اذن خداوند به همه حقایق عالم - هرطور که باشند اعم از محسوس و غیرمحسوس و آسمانی و گذشته و آینده - آگاهی دارد»[۱۰]. برخی دیگر درباره علم ویژه اهل بیت (ع) ادعای اجماع کردهاند[۱۱]. با توجه به توضیحی که در بررسی روش فهم حدیثی شیعه دادیم نفوذ این همه روایات ازسوی غلات در مجامع حدیثی معتبر امری محال خواهد بود، روایاتی که به مضمون آنها ائمه (ع) حجت خداوند و شاهدان خداوند بر خلق هستند، علم به ائمه داده شده و در سینه آنها ثبت است، خداوند ائمه را برگزید و کتابش را به ایشان ارث داد، ائمه معدن علم و شجره نبوت هستند، ائمه علم انبیاء و اولیاء را به ارث بردهاند، ائمه مؤید به روحالقدس هستند، مصحف و جامعه و جفر دارند و مورد تحدیث و تفهیم قرار میگیرند، ائمه راسخین در علم و عالمان واقعی هستند، همه کتب الهی و اسم اعظم در نزد ائمه است، در هر شب جمعه به علم ائمه اضافه میشود، میدانند چه زمانی میمیرند[۱۲] و.... برای نمونه چند حدیث را در اینباره مطرح میکنیم:
هنگامی که آیه ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۱۳] نازل شد، پیامبر (ص) با اشاره به علی بن ابی طالب (ع) فرمود: «او امامی است که خداوند علم همه چیز را در او جمع کرده است»[۱۴].
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «پیامبر به من هزار باب علم آموخت که از هربابی هزار باب دیگر باز میشود»[۱۵]. «از من سؤال کنید قبل از آنکه مرا از دست بدهید، قسم به آنکه جانم در دست اوست از هرچه از حالا تا روز قیامت اتفاق میافتد و از هر گروهی که هدایت شوند و از هر گروهی که گمراه شوند سؤال بپرسید، همه را به شما خبر میدهم»[۱۶].
امام حسن (ع): «همانا ما اهل علم هستیم و همه علم در نزد ما جمع شده است، و هیچ حادثهای تا روز قیامت اتفاق نمیافتد مگر اینکه با املای پیامبر (ص) و خط علی (ع) در نزد ماست»[۱۷].
امام سجاد (ع): «قسم به خدا که ما شجره نبوت و بیت رحمت و معدن علم هستیم»[۱۸].
امام باقر (ع): «علمی که خداوند به فرشتگان و پیامبرش داده است ما میدانیم»[۱۹].
امام صادق (ع): «امامی که نداند چه حادثهای برایش اتفاق میافتد و آخر کارش چه میشود حجت خدا بر خلق نیست»[۲۰]. «تعجب میکنم از قومی که ما را امامانی میدانند که اطاعت آنها واجب است ولی مقام ما را پایین میآورند؛ آیا میشود خداوند اطاعت اولیائش را واجب کرده باشد سپس اخبار آسمانها و زمین را از آنها پنهان کرده باشد؟»[۲۱] «من آنچه در آسمان و زمین و بهشت و جهنم و گذشته و آینده است، میدانم»[۲۲]. امام کاظم (ع): «گستره علم ما بر سه قسم است: گذشته و آینده و حال... اما علم حاضر از نوع افکندن در قلب و کوبیدن در گوشهاست که افضل علوم ماست»[۲۳].
حسن بن جهم میگوید: «از امام رضا (ع) پرسیدم: آیا امیرالمؤمنین قاتل خود را میشناخت و میدانست در چه زمان و مکانی کشته میشود؟ امام (ع) فرمود: «بله»[۲۴]. همچنین درباره آیه ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۲۵] فرمودند: رسول الله (ص) در نزد خداوند مورد رضایت میباشد و ما فرزندان آن رسولی هستیم که خداوند او را بر غیبش آگاه کرده است، پس ما آنچه که بوده و آنچه که تا روز قیامت محقق میشود، میدانیم»[۲۶].
مسعودی مورخ بزرگ اسلامی در اثبات الوصیة نقل کرده: شخصی به امام جواد (ع) گفت: شیعیان شما ادعا میکنند که شما هرچه که در دجله است و وزن آن را میدانید! امام (ع) فرمود: آیا خداوند میتواند چنین علمی را به مگسی بدهد؟ آن شخص گفت: بله. امام (ع) فرمود: من در نزد خداوند از مگس و خیلی از مخلوقات گرامیترم»[۲۷].
امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره فرمود: «شما را به علم خود برگزید و برای غیب خود پسندید»[۲۸].
امام عسکری (ع): «اسم اعظم خداوند ۷۳ حرف است... و در نزد ما ۷۲ حرف آن وجود دارد»[۲۹].
و همچنین احادیث متعدد دیگر[۳۰].
احادیثی که شامل اخبار غیبی پیامبر میباشد که نمونههای متعددی از آنها در کتب اهل سنت نقل شده است[۳۱]، و همچنین اخبار غیبی علی (ع) از آینده کوفه و بصره و بنیامیه و خوارج و غلام ثقیف و...[۳۲] که در کتاب«سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» مجموعه این اخبار غیبی و معجزات علمی، از منابع اهل سنت و شیعه گردآوری شده است[۳۳].
برای نمونه ابن ابیالحدید درباره خبر دادن حضرت از تعداد کشتههای لشکر خود و لشکر خوارج میگوید: این از اخبار متواتر و مشهوری است که همه آن را نقل کردهاند و باید آن را از معجزات و اخبار غیبی حساب کرد که بشر از درک آن عاجز است، زیرا امر الهی است که از طریق پیامبر (ص) به علی (ع) رسیده است. و خبر دادن از غیب در نوع بشر ممکن است و این اخبار از طرق خداوند سبحان است»[۳۴]. و برخی از سخنان علمای شیعه در اینباره چنین است: شیخ صدوق (م ۳۸۱) که به عنوان نماینده شیعیان معتدل و ضدغلو شناخته میشود روایات مختلف مربوط به علم ویژه اهل بیت (ع) را در کتب متعدد خود نقل کرده[۳۵] و گفته است: «اعتقاد ما این است که ائمه از اول تا آخر امورشان موصوف به کمال و تمام و علم هستند و به نقص و عصیان و جهل موصوف نمیشوند[۳۶].
و همچنین نوبختیان به حکم عقل، علم و آگاهی امام را به تمامی لغات و حرفهها و صنعتها لازم دانستهاند[۳۷].
شیخ مفید (م۴۱۳): «ائمه گاهی از درون مردم خبر میدادند و بعضی از حوادث را پیش از وقوع آنها میدانستند»[۳۸].
ابوالفتح محمد کراجکی (م ۴۴۹): «واجب است اعتقاد داشته باشیم ائمه در کمال علم و عصمت هستند و خداوند سبحان بسیاری از امور پنهان و رخدادهای آینده را به آنان تعلیم داده است»[۳۹].
علامه مجلسی (م ۱۱۱۱): «أخبار متضافرهای وجود دارد که براساس آنها پیامبر و ائمه عالم به همه علوم هستند و علم گذشته و آینده تا روز قیامت در نزد آنان است و پیامبر همه علومش را به علی (ع) تعلیم داد و هر امامی به امام بعدی تعلیم داده است»[۴۰]. محمد حسین مظفر(م۱۳۸۱): «امام به همه جزئیات حوادث علم حضوری دارد و همانطور که در خانه خود نشسته است میداند چه کسی دزدی میکند یا به یتیم احسان میکند یا فلان شخص نجس است و.... خلاصه اینکه امام به همه حوادث گذشته و آینده و به همه موضوعات خارجی بدون استثناء علم حضوری دارد»[۴۱].
علامه طباطبایی: «امام به همه حقایق عالم به اذن خداوند آگاه است، اعم از حوادث محسوس و غیرمحسوس و موجودات آسمانی و حوادث زمینی و وقایع آینده»[۴۲].[۴۳]
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ خُزَّانُهُ فِي أَرْضِهِ». محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۴.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۴.
- ↑ «وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۲. برای تفصیل بیشتر در این باره، ر. ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۳. این روایت با سند دیگری در دیگر متون روایی نیز نقل شده است. ر. ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۴ و ۱۰۵.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰.
- ↑ «وَ اللَّهِ يَا سَوْرَةُ إِنَّا لَخُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ فِي السَّمَاءِ وَ إِنَّا لَخُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۳۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۲۳.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۶۴.
- ↑ ر. ک: المیزان، ج۱۸، ص۲۰۷؛ علم امام، ص۱۵۸ و ۱۷۱ و ۳۲۵ و ۳۳۳ و ۳۵۲ و ۳۵۶ و ۵۴۸ و ۵۸۴ و ۶۰۱.
- ↑ رساله کیفیت علم امام، محمدتقی برغانی (شهید ثالث)؛ ر. ک: علم امام، ص۱۲۶.
- ↑ ر. ک: کافی، کتاب الحجة، باب ۲۱ تا ۴۵.
- ↑ «و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم» سوره یس، آیه ۱۲.
- ↑ معانی الأخبار، ص: «إِنَّهُ الْإِمَامُ الَّذِي أَحْصَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْءٍ».
- ↑ ینابیع المودة، ص۷۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۲، ص۲۷۳: «فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَسْأَلُونَنِي تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ».
- ↑ الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۷.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۲۱؛ الکامل، ج۲، ص۵۴؛ أسدالغابه، ج۳، ص۱۹۳؛ موسوعة الامامة فی نصوص اهل السنة، ج۳، ص۴۴۰.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۵۸: «أَيُّ إِمَامٍ لَا يَعْلَمُ مَا يُصِيبُهُ وَ إِلَى مَا يَصِيرُ فَلَيْسَ ذَلِكَ بِحُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ».
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۶۱
- ↑ کافی، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۶۴، باب جهات علوم ائمه (ع).
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند * جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ تفسیر صافی، ج۲، ص۷۵۳: رسول الله عنده مرتضی، و نحن ذریة ذلک الرسول الذی أطّلعه الله علی ما شاء من غیبه، فعلمنا ما کان وما یکون إلی یوم القیامة.
- ↑ إثبات الوصیة، ص۱۸۹؛ بحارالأنوار، ج۵۰، ص۱۰۰.
- ↑ الفقیه، ج۲، ص۶۰۹: «اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ».
- ↑ کافی، کتاب الحجة، باب ما اعطی الائمه من اسم الله الاعظم، ج۱، ص۴۴۵، ح۳.
- ↑ مصباح المتهجد، ج۱، ص۴۵؛ الغیبة، ص۴۷۲؛ مناقب آل أبی طالب، ج۳، ص۲۸۳؛ المزار الکبیر، ص۴۰۰؛ إقبال الأعمال، ج۲، ص۶۸۷؛ الیقین، ص۳۱۸؛ جمال الأسبوع، ص۴۰۵؛ فلاح السائل، ص۱۴۲؛ مصباح کفعمی، ص۴۳۲؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۴۶ و ج۸۷، ص۸۷.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۵؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۵۲۳؛ تاریخ خطیب، ج۸، ص۳۴۰؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۲؛ مسند احمد، ج۱، ص۴۵۶؛ أسدالغابه، ج۴، ص۴۶؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۹۱؛ صحیح بخاری، ج۳، ص۲۵۶؛ سیره حلبی، ج۳، ص۲۷۸.
- ↑ خطبههای ۴۷، ۵۸، ۸۶، ۹۲، ۱۰۱، ۱۱۵، ۱۲۸.
- ↑ سلونی قبل عن تفقدونی، محمدرضا حکیمی، انتشارات ذوی القربی الغدیر، ج۵، ص۵۲ وج۳، ص۹۵ تا ۱۰۱.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴.
- ↑ الفقیه، ج۴، ص۴۱۸؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۶۹؛ الفقیه، ج۱، ص۳۷؛ علل الشرایع، ص۲۰۸.
- ↑ الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۷۰.
- ↑ أوائل المقالات، ص۷۷.
- ↑ أوائل المقالات، ص۳۸.
- ↑ کنزالفوائد، ص۱۱۲.
- ↑ اربعین، ص۵۶۴، ذیل حدیث ۳۴.
- ↑ علم امام، ص۴۱۱.
- ↑ بحثی کوتاه درباره علم امام، ص۳۴؛ علم امام ص۶۴۶.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۳۰۴.