قادیانیه در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

فرقه‌ای تجدید نظر طلب در عقاید و احکام اسلامی. مؤسس این فرقه غلام احمد قادیانی است، غلام احمد در سال ۱۸۳۹در روستایی به نام قادیان از شهرستان گرداس پور پنجاب از توابع هند متولّد شد و در سال ۱۹۰۸ در شهر لاهور در پاکستان از دنیا رفت و جسد او به قادیان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد[۱].

غلام احمد بیشتر وقت خود را صرف فراگیری علوم اسلامی، مباحث علمی و موعظه مردم می‌‌کرد. منطق، فلسفه، علوم دینی وادبی را نزد اساتید خود فرا گرفت، و علم طبابت را نزد پدرش که طبیب ماهری بود آموخت[۲].

وی زمانی که کشیشان مسیحی به تبلیغات گسترده ای در شبه قاره هند اقدام کرده بودند، به مبارزه با آنها پرداخت و در این باره کتاب براهین احمدیه را به نگارش درآورد.

از غلام احمد بیش از هفتاد جلد کتاب، رساله و مقاله به زبان اردو، عربی و فارسی بر جای مانده است که در مجموعه ای به نام روحانی خزائن در بیست و دو جلد گردآوری شده و توسط پیروان وی در پاکستان به چاپ رسیده است. برخی از مهم‌ترین کتاب‌های وی عبارتند از: براهین احمدیه در اثبات حقانیت قرآن، پیامبر و دین اسلام، سیرة الابدال درباره علامات و نشانه‌های عبادالرحمان؛ مواهب الرحمان در بیان معجزات و عقاید غلام احمد و حمایت‌های الهی از وی؛ نجم الهدی در معرفی غلام احمد و دلایل دعوت و بعثت وی؛ حقیقة المهدی حاوی دلایل مسیح و مهدی بودن غلام احمد؛ لُجّة النور مشتمل بر رساله‌ها و نامه‌های وی برای علمای عرب، شام، عراق و خراسان؛ خطبة الهامیه بیانگر الهامات و وحی خداوند بر او و مطالبی در مورد دلایل بعثت وی و این که او مسیح موعود است؛ اعجاز مسیح در تفسیر سوره حمد؛ تبلیغ اسلام حاوی نامه‌های وی به بزرگان عرب و فارس، تأیید دولت انگلستان، تبلیغ، دعوت و پذیرش مردم نسبت به سخنان و ادعاهای وی.

تاریخ پیدایش احمدیه به سال ۱۸۸۹ برمی گردد که وی در چهل سالگی اعلام کرد مورد وحی و الهام الهی قرار دارد و از کسانی است که خداوند هر صد سال یکی را برمی انگیزد تا دین اسلام را تجدید کند و ادعا کرد که از طرف خداوند مأمور است از مردم بیعت بگیرد. وی معتقد بود مخالفانش به صورت غیر طبیعی کشته شده و هنگامی که بیماری طاعون انتشار یافته بود، به واسطه او بیماران به صورت معجزه آسا شفا یافتند، و این امور را دلیل حقانیت خود می‌‌دانست. غلام احمد پذیرفت که بیشتر عمر خود را در تأیید و پیروزی دولت انگلستان سپری کرده است[۳] و در زمان استعمار هندوستان توسط انگلیس چندین رساله و کتاب در تجلیل و حمایت از دولت انگلستان به نگارش درآورد. وی بر این باور بود که دولتِ بریتانیا همه اقشار مردم را از جهت حریت و آزادی با دیده یکسان می‌‌بیند و در این باب کمال انصاف و دادگری را رعایت می‌‌کند، ملت‌ها در زیر سایه رأفت آنها به آرزوی خود رسیده‌اند و از وقتی که دست به دامان آنان زده‌اند در راحتی به سر می‌‌بردند، بدین جهت برای سران و بزرگان انگلیس دعا می‌‌کرد و اطاعت از دولت انگلستان را واجب می‌‌دانست[۴].

او در کتاب حقیقة المهدی مدعی است که اگر ترس از شمشیر دولت بریتانیا نبود وی را می‌‌کشتند؛ لذا از دولت بریتانیا سپاسگزار بود. این ارتباط و دلبستگی بعد از غلام احمد نیز ادامه داشت تا جایی که خلیفه دوم این فرقه، بشیرالدین محمود احمد کتابی به نام تحفه شاهزاده ویلز به پادشاه انگستان ویلز نجل جورج پنجم به نگارش درآورد و به وی هدیه داد. اما رهبران کنونی این فرقه خود را مخالف انگلستان، آمریکا و اسرائیل می‌‌دانند و معتقدند هیچ گونه تفاهمی در گذشته و حال با انگلستان نداشته و ندارند.

پس از مرگ غلام احمد در سال ۱۹۰۸م حکیم نور الدین بهیروی، از شاگردان غلام احمد به عنوان جانشین و خلیفه اول غلام احمد معرفی شد. وی پس از شش سال رهبری فرقه، در سال ۱۹۱۴م درگذشت. پس از فوت وی در فرقه احمدیه اختلاف و انشعاب پدید آمد. عده اندکی به محمد علی لاهوری روی آوردند که به انجمن لاهوریه و مجددیه معروف شدند. محمد علی لاهوری دارای تألیفات زیادی از جمله ترجمه قرآن به زبان انگلیسی است. انجمن لاهوریه معتقدند غلام احمد هیچ گاه مدعی پیامبری نبود و تنها خود را مجدد دین اسلام معرفی کر[۵].

اما اکثر قادیانی‌ها ریاست میرزا بشیرالدین محمود احمد فرزند بیست و پنج ساله غلام احمد را پذیرفتند و بر اعتقاد به مهدویت و مسیح بودن غلام احمد باقی ماندند. مرکز این فرقه ابتدا در قادیان بود و بعد از تشکیل دولت پاکستان به این کشور منتقل و در قصبه ربوه استقرار یافت. محمود احمد به عنوان خلیفه دوم احمدیه تا سال ۱۹۶۵ به مدت پنجاه و یک سال رهبری جنبش را به عهده داشت. از جمله کتاب‌های وی تفسیر کبیر قرآن است[۶]. بعد از محمود احمد فرزندش میرزا نصیر احمد به جای وی خلافت را به عهده گرفت و در سال ۱۹۸۲ درگذشت. سپس میرزا طاهر احمد، پسر عموی میرزا نصیر احمد، خلیفه چهارم فرقه احمدیه شد که تاکنون خلافت این فرقه را در انگلستان به عهده دارد و در مسجد الفضل لندن به اقامه نماز جماعت و جمعه می‌‌پردازد.

عقاید غلام احمد قادیانی را می‌‌توان در محورهای ذیل خلاصه کرد:

  1. حضرت عیسی (ع) روی صلیب از دنیا نرفت، بلکه بی‌هوش گردید و پایین آورده شد و هنگامی که جراحت‌های او بهبود یافت به هند رفت وپس از مدتی به مرگ طبیعی از دنیا رفت. قبر مسیح نزدیک خطه پنجاب در سرینگر کشمیر واقع است. اعتقاد مسیحیان به رستاخیز عیسی در آخرالزمان را قبول ندارد؛ لذا احادیث مربوط به رجوع دوباره عیسی مسیح را تأویل کرده و گفته است منظور خود عیسی نیست بلکه فردی شبیه به عیسی و تجلی اوست.[۷]. به دلیل ضلالت بیش از حد مسیحیان و انحراف مردم از دین حق و فراگیری فساد، تباهی، ظلم و کذب در سراسر جهان، خداوند حضرت عیسی را از فتنه‌های امتش مطلع کرد و وقتی حضرت مسیح فهمید امتش همه اهل زمین را هلاک و از راه حق دور می‌‌سازند، ناراحت شد و برای کمک به ستم دیده‌ها و مظلومان نائبی از خداوند درخواست کرد که متحد و مشابه با حقیقت و جوهر او و به رنگ اعضا و جواهرش باشد و خداوند نیز وی را[۸] به نیابت حضرت مسیح (ع)، انتخاب کرد، تا صلیب را که مسیحیان تعظیم و تمجیدش می‌‌کنند بشکند و خنزیر را بکشد[۹].
  2. غلام احمد احادیثی که درباره مهدی موعود آمده و ایشان را از اولاد فاطمه دختر پیامبر معرفی می‌‌کند ضعیف می‌‌داند. غلام احمد با توجه به حدیثی که در بعضی از کتب اهل سنت آمده و اکثر علمای اهل سنت آن را معتبر نمی‌دانند بر این عقیده است که مهدی و عیسی یکی می‌‌باشند[۱۰].
  3. غلام احمد قادیانی در مورد مبعوث بودنش از جانب خداوند در مراحل مختلف، ادعاهای گوناگونی را مطرح کرده است. ابتدا بدون ادعای نبوت یا ولایت مدعی شد که از جانب خداوند به او الهام می‌‌شود. پس از مدتی قائل شد که خداوند هر صد سال یک بار کسی را برمی انگیزد تا دین این ملت را تجدید کند[۱۱] سپس مدعی شد همچنان که سلسله نبوت بر پیامبر اسلام خاتمه یافت سلسله ولایت نیز بر وی خاتمه یافته است، وی خود را خاتم اولیا معرفی نمود و این که هیچ ولی ای بعد از او نیست، مگر آنکه بر عهد او باشد[۱۲]. وی معتقد است همچون سلسله‌های خلافت بنی اسرائیل، در اسلام هم خلافت خواهد بود. از آنجا که خداوند او را از نام خلیفه‌های قبلی آگاه نکرده است نام آنها را نمی‌داند و اجمالاً به آنها ایمان دارد[۱۳]. تا این مرحله، او خود را نبی نمی‌دانست، اما خود را محدث و کلیم اللّه می‌‌شمرد[۱۴] پس از چندی مدعی شد فرشته وحی بر او نازل می‌‌شود و زمان نزول وحی بر او به اندازه زمان نزول وحی بر رسول خداست.[۱۵]. او در آخرین مرحله ادعای خود، معتقد شد که عنایات الهی اقتضا کرده نبی یا محدثی را مبعوث کند که به دین الهی خدمت کند. آن هم در وقت ضرورت که همه جا را فساد و تباهی فرا گرفته است. او خود را نبی مبعوث دانست.[۱۶]. مراد غلام احمد از لفظ ختم نبوت، کمالات نبوت بود. او خود را کاملاً مطیع قرآن و شریعت پیامبری می‌‌دانست[۱۷].
  4. احمدیه معتقدند حکم جهاد مخصوص دوران صدر اسلام است،؛ چراکه تعداد مسلمانان اندک بود و آنان برای حفظ جان خود ناگزیر به جنگیدن با مخالفان و کشتن آنان بودند[۱۸]. اکنون زمان جهاد با شمشیر گذشته است و هنگامه جهاد با قلم و دعوت است. از این رو حتی امام مهدی در هنگام ظهور با شمشیر به جنگ کفار نمی‌رود[۱۹]

برخی از احکام ویژه قادیانیه عبارت است از:

  1. در نماز جماعت اقتدا به غیر احمدیه حرام است[۲۰].
  2. تزویج دختر احمدیه به غیر احمدیه حرام است، اما مرد احمدی می‌‌تواند دختر غیر احمدیه را به ازدواج خود درآورد.
  3. نماز بر جنازه مسلمان غیر احمدی ممنوع است[۲۱].
  4. پیروان احمدیه درصدی از اموال خود را باید به عنوان زکات به رهبر خود بپردازند.

فرقه احمدیه، فعالیت و تبلیغات گسترده ای دارند، از جمله:

  1. بنا کردن هزاران مسجد در سراسر جهان.
  2. تألیف و ترجمه کتب و قرآن به بیش از ده‌ها زبان زنده دنیا.
  3. کمک‌های مادی، علمی و بهداشتی که بیشترین فعالیت‌های آنان در این زمینه در کشورهای فقیر از جمله در کشورهای آفریقایی متمرکز است. به عنوان نمونه بسیاری از مدارس اسلامی موجود در فریتاون سیرالئون توسط احمدیه بنا و اداره می‌‌شود. هشتاد مسجد بزرگ و کوچک، چهار بیمارستان مجهز با دکتر و جراح معتقد به این فرقه وچندین درمانگاه در این کشور به این فرقه متعلق است.
  4. تصدی پست‌ها و مسئولیت‌ها در مراکز علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورها؛ به عنوان نمونه وزیر امور خارجه سابق پاکستان، چندین وزیر و معاون وزیر در بعضی کشورهای آفریقایی وابسته به این فرقه بوده‌اند[۲۲].
  5. اعزام مبلغ فـرقه به کشورهای مختلف.
  6. تأسیس شبکه ماهواره ای در لندن که هر روز به چندین زبان برنامه پخش می‌‌کند.
  7. فعالیت‌های مطبوعاتی و اداره چنـدین سایت اینترنتی به بیش از ده زبان زنده دنیا.

رهبران احمدیه تعداد پیروان خود را در سال "۲۰۰۰ میلادی" ۴۱ میلیون نفر و در سال "۲۰۰۲" ۸۱ میلیون نفر اعلام کردند[۲۳]

با توجه به افزایش چهل میلیونی این آمار در ظرف دو سال، در صحت آن تردید وجود دارد. اعتقادات غلام احمد درباره حضرت مسیح و مهدی موعود (ع) و دعاوی او درباره ملهم بودن از جانب خداوند و مأموریت ویژه برای تجدید اسلام و دیگر عقاید و دعاوی او با معتقدات و باورهای مسلم و مورد اجماع مسلمانان مخالف است. بدین جهت، همه مذاهب اسلامی ادعای میرزا غلام احمد را رد کرده، و صدها کتاب، مقاله، فتوا و سخنرانی و تجمع بر ضد این فرقه در اکثر کشورهای اسلامی نوشته و صادر شد. از جمله کتاب‌های منتشر شده عبارت‌اند از: القادیانی و القادیانیه[۲۴]، دفع اوهام توضیح المرام فی الرد علی القادیانیه[۲۵]، موقف الامة الاسلامیة من القادیانیه[۲۶] و....

در سال ۱۳۶۳ه‍.ق از سوی تمام علمای مذاهب اسلامی در شبه قاره هند، فتوای تکفیر قادیانی‌ها صادر شد و در سال ۱۳۹۴ه‍.ق کنفرانس بزرگی با شرکت علمای تمام مذاهب و فرق اسلامی در مکه مکرمه تشکیل گردید و طی بیانیه‌ای، فرقه احمدیه تکفیر گردید و وجود آنان خطر بزرگی برای اسلام دانسته شد[۲۷].[۲۸]

منابع

پانویس

  1. روحانی خزائن حقیقة الوحی، ج۲۲، ص۷۰۳
  2. دفعاوهام توضیح المرام فی الرد علی القادیانیه، ص۱۹
  3. تریاق القلوب، ص۱۵
  4. روحانی خزائن نجم الهدی، ج۱۴، ص۶۵
  5. دفع أوهام توضیح المرام فی الرد علی القادیانیه، ص۲۵
  6. دفع اوهام توضیح المرام فی الردّ علی القادیانیه، ص۲۸و ۲۹
  7. روحانی خزائن، مواهب الرحمان، ج۱۹، ص۲۹۷ـ ۳۰۱
  8. غلام احمد قادیانی
  9. روحانی خزائن آینه کمالات اسلام، ج۵، ص۴۴۹
  10. روحانی خزائن حقیقة المهدی، ج۱۴، ص۴۵۵
  11. روحانی خزائن، ج۱۴، ص۶۰ـ۵۹
  12. روحانی خزائن، ج۶، ص۶۹
  13. روحانی خزائن، ج۶، ص۷۶
  14. روحانی خزائن، ج۵، ص۳۸۷
  15. روحانی خزائن، ج۱۸، ص۲۰۲
  16. روحانی خزائن، ج۱۴، ص۴۶۸
  17. روحانی خزائن، ج۱۹، ص۲۸۵
  18. روحانی خزائن، ۱۴، ص۴۵۳
  19. روحانی خزائن، ج۱۴، ص۴۷۵
  20. القادیانی و القادیانیه، ص۳۹
  21. موقف الأمّة الاسلامی من القادیانیه، ص۴۶
  22. سیرالئون، ص۲۳ـ۲۷
  23. مجله التقوی شماره ۹ شوال و ذی القعده ۱۴۲۲ه. ق
  24. جمعی از علمای پاکستان
  25. شیخ سلیمان ظاهر عاملی
  26. جمعی از نویسندگان
  27. موقف الامة الاسلامیة من القادیانیة، ص۸۰ـ ۸۲
  28. آذری‌نژاد، اسماعیل، مقاله «احمدیه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۹۱.