گریه برای امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تشویق به اندوه و گریه و بی‌تابی بر شهیدان کربلا

از ابن سنان نقل است: امام صادق (ع) فرمود: «پیامبر (ص) به حسین بن علی (ع) - که به خدمت ایشان آمده و ایشان او را بر دامنش نشانده بود - نگاه کرد و فرمود: از کشته شدن حسین، حرارتی در دل‌های مؤمنان است که هرگز سرد نمی‌شود». آن گاه فرمود: «پدرم فدای کشته هر اشکی!». به ایشان گفته شد: کشته هر اشکی، یعنی چه - ای پسر پیامبر خدا -؟ فرمود: «هیچ مؤمنی از او یاد نمی‌کند، مگر این که می‌گِرید»[۱].

ابویحیی حذّاء از یکی از شیعیان از امام صادق (ع) نقل کرده است: امیر مؤمنان (ع) به حسین (ع) نگاه کرد و فرمود: «ای اشک هر مؤمن!». حسین گفت: منم، ای پدر؟ فرمود: «آری، پسرم!»[۲].

هارون بن خارجه از امام صادق (ع) نقل می‌کند که: من، کشته اشکم. من، اندوهناک کشته شدم و بر خداست که هیچ غم‌زده‌ای نزد من نیاید، مگر این که او را شادمان به خانواده‌اش برگرداند[۳].[۴]

توضیحی درباره «‏أَنَا قَتِيلُ‏ الْعَبْرَةِ»

اضافه شدن «قَتِيل» (کُشته) به «الْعَبْرَة» (اشک)، اضافه سبب به مسبَّب است. بنا بر این، جمله «من، کشته اشکم»، بدین معناست که کشته شدن من، سبب جاری شدن اشک است. این جمله در احادیث نیز چنین تفسیر شده است: «‏أَنَا قَتِيلُ‏ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ»[۵]. من کشته اشکم. مؤمنی از من یاد نمی‌کند، جز این که می‌گرید. «لَا يَذْكُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى»[۶]. مؤمنی از او یاد نکرد، جز این که گریست. علامه مجلسی در تبیین این جمله می‌گوید: عبارت «من کشته اشکم»، یعنی: کشته‌ای که به اشک و گریه نسبت داده می‌شود و سبب جاری شدن اشک است، یا با اشک و آه و ناله کشته می‌شود، که معنای اول، اظهر است[۷].البته به نظر می‌رسد که وجه نخست، به دلیل انطباق با احادیثی که به آنها اشاره شد و همسویی با جایگاه امامت و عظمت روحیِ امام حسین (ع)، مُتَعیَّن (قطعی) است و نه اظهر (نزدیک‌تر به واقع). در واقع، جمله «‏أَنَا قَتِيلُ‏ الْعَبْرَةِ»، به یک پدیده مهم و تنبّه‌آفرین اجتماعی و تاریخی اشاره دارد که کشته شدن هیچ کس در طول تاریخ، به اندازه کشته شدن سید الشهدا، غم‌انگیز و گریه‌آور نبوده و نیست. در طول تاریخ، انسان‌های بسیاری کشته شده‌اند که کسی بر آنها نَگریسته و بسیاری نیز کشته شده‌اند و گریه بر آنها، موقّت بوده و بسیاری نیز کشته شده‌اند و تنها گروه خاصّی را متأثر کرده‌اند؛ اما تحقیقاً درباره هیچ کس جز امام حسین (ع) گزارش نشده است که همه پیامبران از آدمِ ابو البشر تا خاتم انبیا، و خاندان پیامبر خدا (ص) و جمعی از اصحاب پیامبر خدا (ص) قبل از ولادتش، بر او گریسته باشند و نیز فرشتگان، پریان، حیوانات و زمین و آسمان بر او گریه کرده باشند و حتّی دشمن بر او گریسته باشد. در طول تاریخ، کسی را سراغ نداریم که مردمی بیش از یک‌هزار و سیصد سال، بر او بگریند. آری! سید الشهدا، «کشته اشک» است؛ اشکی که تا وقتی انتقام خون همه مظلومان تاریخ را از ستمگران باز نستاند و آرمان‌های حسینی را به رهبری فرزند بزرگوارش، مهدی آل محمّد، در جهانْ تحقّق نبخشد، همچنان بر گونه‌های مؤمنان راستین و علاقه‌مندان به خاندان رسالت، جاری خواهد بود[۸].

ثواب گریه کردن بر آنان

در کتاب الخصال از امیر مؤمنان (ع) نقل است: همه چشم‌ها در قیامت، گریان و بیدارند، جز چشمی که مشمول کرامت ویژه خدا باشد و به خاطر شکسته شدن حریم حسین (ع) و خاندان محمّد (ص)، گریه کرده باشد[۹].

ربیع بن منذر از پدرش، از امام حسین (ع) نقل می‌کند: هیچ کس قطره اشکی برای ما نریخت و با چشمانش در راه ما گریه نکرد، مگر این که خداوند، او را روزگارانی در بهشت، بهره مند می‌گرداند[۱۰].

علی بن ابی حمزه از امام صادق (ع) نقل کرده است که: گریه و بی‌تابی، برای انسان درباره هر چه بی‌تابی کند، ناپسند است، جز گریه و بی‌تابی بر حسین بن علی (ع) که برای آن، پاداش هم دارد[۱۱].[۱۲]

ثواب شعرخوانی در مصیبت آنان

از صالح بن عقبه نقل شده است که: امام صادق (ع) فرمود: «هر کس درباره حسین (ع) شعری بخواند و بگرید و ده نفر را بگریاند، بهشت برای او و آنان حتمی خواهد بود و هر کس درباره حسین (ع) شعری بخواند و بگرید و نُه نفر را بگریاند، بهشت برای او و آنان حتمی خواهد بود» و همین طور می‌فرمود تا این که فرمود: «هر کس درباره حسین (ع) شعری بخواند و گریه کند، بهشت برایش حتمی خواهد بود» و گمان می‌کنم که فرمود: «یا تظاهر به گریه کند»[۱۳].[۱۴]

گریه پیامبر (ص) و خاندانش

عبداللّه بن محمد صنعانی از امام باقر (ع) نقل کرده است که: پیامبر خدا (ص) حسین (ع) را وقتی وارد می‌شد، در آغوش می‌کشید و آن گاه به امیر مؤمنان (ع) می‌فرمود: «نگهش دار». سپس بر روی او می‌افتاد و غرق بوسه‌اش می‌کرد و می‌گریست. حسین (ع) می‌گفت: پدر جان! چرا گریه می‌کنی؟ می‌فرمود: «پسر جان! من جای شمشیرها را در بدن تو می‌بوسم و می‌گریم». [می]گفت: پدر جان! من کشته می‌شوم؟ [می]فرمود: «آری، به خدا سوگند! تو و پدر و برادرت»[۱۵].

محمد بن عبدالرحمان از پدرش، از امام علی  · نقل می‌کند: من و فاطمه و حسن و حسین، در محضر پیامبر (ص) بودیم که رو به ما کرد و گریست. گفتم: ای پیامبر خدا! چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: «می‌گریم برای ضربت خوردن سر تو و سیلی خوردن فاطمه و فرو رفتن نیزه در ران حسن و زهری که به او خورانده می‌شود و [نیز برای] کشته شدن حسین». در این هنگام، اهل خانه همگی گریستند[۱۶].[۱۷]

گریه پدرش امام علی (ع)

عبداللّه بن میمون از امام صادق (ع) نقل کرده است: امیر مؤمنان (ع) با جمعی از اصحابش از کربلا گذر کرد و وقتی از آنجا گذشت، چشمانش گریان گشت. آن گاه فرمود: «این جا، محلّ خوابیدن شترانشان است و این جا، جای اثاثیه کاروانشان است و این جاست که خونشان ریخته می‌شود. خوشا به تو، ای خاک! بر این خاک، خون‌های دوستان ریخته می‌شود»[۱۸].[۱۹]

گریه مادرش فاطمه (س) دختر پیامبر خدا (ص)

موسی بن ابراهیم مروزی از امام کاظم چنین نقل می‌کند: پیامبر خدا (ص) به فاطمه (س) فرمود: «جبرئیل پیش من آمد و مرا به دو پسری که تو خواهی داشت، مژده داد و بعد درباره یکی از آن دو، دلداری‌ام داد و فهمیدم که او تشنه و در غربت، کشته می‌شود». پس فاطمه (س) چنان گریست که صدای گریه‌اش بلند شد. آن گاه گفت: پدر جان! چرا او را می‌کشند، در حالی که تو جدّ اویی و پدرش علی است و من مادرش هستم؟ پیامبر خدا (ص) فرمود: «دخترم! برای پادشاهی. بدان که بر روی آنها شمشیری آشکار خواهد شد که غلاف نمی‌شود، جز به دست مهدی از فرزندان تو [که بر آنان چیره می‌شود]» [۲۰].[۲۱]

گریه امام حسین (ع) بر خانواده و یارانش

گریه امام (ع) بر مسلم بن عقیل

در کتاب الملهوف نقل است: امام حسین (ع) به حرکتش ادامه داد تا به زُباله رسید و در آن جا، خبر مسلم بن عقیل را دریافت نمود.... در آنجا صدای گریه و شیون به خاطر کشته شدن مسلم بن عقیل، بلند شد و اشک‌ها از هر سو برای وی، جاری گشت.... امام حسین (ع) اشک ریخت و آن گاه فرمود: «خداوند، مسلم را رحمت کند! به سوی رحمت و ریحان و درود و رضوان خدا رفت. او آنچه بر عهده‌اش بود، انجام داد و آنچه بر عهده ماست، هنوز هست»[۲۲].[۲۳]

گریه امام (ع) بر قیس بن مسهر

عقبة بن ابی العیزار پس از رسیدن خبر شهادت قیس بن مسهر صیداوی نقل کرده است: چشمان حسین (ع) پر از اشک شد و نتوانست جلو اشکش را بگیرد و سپس فرمود: ﴿فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[۲۴]. خداوندا! بهشت را برای ما و آنان پذیرا قرار بده و ما را با آنان در قرارگاه رحمت خودت و جایگاه ذخیره شده‌ات گرد آور»[۲۵].[۲۶]

گریه امام (ع) بر پسرش علی اکبر (ع)

از کتاب مثیر الأحزان در توصیف کشته شدن علی بن الحسین نقل است: [علی اکبر] به آوردگاه و رزمگاه آنان باز گشت. منقذ بن مره عبدی، او را با تیر زد و به خاکش انداخت. سپاهیان دشمن، او را دوره و قطعه قطعه کردند. امام حسین (ع) در برابر [جنازه] او ایستاد و فرمود: «خداوند، گروهی را که تو را کشتند، بکشد! چه جرئتی بر خدا و بر هتک حرمت پیامبر کردند!» و چشمانش پر از اشک شد. آن گاه فرمود: «پس از تو، خاک بر دنیا[۲۷].[۲۸]

گریه امام (ع) بر برادرش عباس (ع)

ابن شهرآشوب در توصیف کشته شدن عبّاس نقل کرده است: وقتی امام حسین (ع) او را در کنار فرات به خاک افتاده دید، گریست[۲۹].[۳۰]

گریه امام (ع) بر قاسم بن حسن (ع)

از ابومخنف نقل است: آن گاه بر اساس برخی روایت‌ها پس از عون بن عبداللّه، عبداللّه بن حسن بن علی بن ابی طالب و بر اساس روایات دیگر، قاسم بن حسن - که نوجوانی بود و هنوز به بلوغ نرسیده بود - به میدان آمد. وقتی چشم حسین (ع) به او افتاد، او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریه کردند تا از حال رفتند. آن گاه آن نوجوان، اجازه جنگ خواست؛ اما عمویش حسین (ع) از اجازه دادن به او خودداری کرد. آن نوجوان همچنان دست و پاهای ایشان را می‌بوسید و رخصت می‌خواست، تا این که ایشان به او رخصت داد. او به سوی میدان رفت، در حالی که اشک‌هایش بر گونه‌هایش روان بود[۳۱].[۳۲]

گریه امام زین العابدین (ع)

ابوحمزه محمد بن یعقوب بن سوار از امام صادق چنین نقل می‌کند: از زین العابدین (ع) درباره زیاد گریه کردنش پرسیدند. فرمود: «مرا سرزنش مکنید؛ چراکه یعقوب با ناپدید شدن یکی از پسرانش، چنان گریست که چشمانش سفید شد، در حالی که نمی‌دانست که پسرش مرده است و من، چهارده تن از خاندانم را دیدم که در یک نیم روز، سر بریده شدند. آیا گمانتان این است که روزی، اندوهشان از دلم می‌رود؟!»[۳۳].[۳۴]

گریه امام باقر (ع)

محمد بن سلیمان نوفلی نقل کرده است که: وقتی کمیت بن زید اسدی، از طایفه اَسد، از بنی مضر بن نزار، [قصیده میمیّه] هاشمیّات را سرود... ، در همان زمان، به مدینه آمد و خدمت ابو جعفر باقر (ع) رسید و ایشان شبانه به او اجازه وارد شدن داد. وقتی او در [قصیده] میمیّه‌اش به این جا رسید که: و کشته شدنِ آن کشته در طَف، نیرنگی از جانب آنان بود؛ همان فرومایگان امّت و رذل ها. باقر (ع) گریست و فرمود: «ای کُمَیت! اگر نزد ما مالی بود، به تو می‌دادیم؛ ولی در حقّ تو همان است که پیامبر خدا (ص) به حَسّان بن ثابت فرمود که: همواره به روح القدس تأییدشده‌ای، تا زمانی که از ما اهل بیت دفاع می‌کنی»[۳۵].[۳۶]

گریه امام صادق (ع)

از عبداللّه بن سنان نقل شده است: در روز عاشورا بر سَرورم امام صادق (ع) وارد شدم، در حالی که گرفته و اندوهناک بود و اشک‌هایی همانند لؤلؤ از چشمانش سرازیر بود. گفتم: ای پسر پیامبر خدا! گریه‌ات از چیست؟ خداوند، چشمانت را گریان نکند! به من فرمود: «آیا غافلی؟ آیا نمی‌دانی که حسین بن علی (ع) در چنین روزی کشته شد؟». امام صادق (ع) چنان گریست که مَحاسنش از اشک‌هایش‌تر شد[۳۷].[۳۸]

گریه امام کاظم (ع)

ابراهیم بن ابی‌محمود از امام رضا (ع) نقل کرده است: وقتی ماه محرّم می‌رسید، پدرم خندان دیده نمی‌شد و پریشان حالی بر او سایه می‌انداخت، تا این که ده روز از آن می‌گذشت. وقتی روز دهم فرا می‌رسید، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش بود و می‌فرمود: «امروز، همان روزی است که حسین (ع) کشته شده است»[۳۹].[۴۰]

گریه امام رضا (ع)

از ابوبکار نقل است: مقداری از خاک کنار سرِ امام حسین بن علی (ع) را بر گرفتم - که گِل سرخ بود - و بر امام رضا (ع) وارد شدم و آن را به ایشان عرضه کردم. آن را گرفت و بویید و گریست و اشک‌هایش روان شد و آن گاه فرمود: «این، تربت جدّم است»[۴۱].[۴۲]

آنچه از ناحیه مقدّسه صادر شده

در کتاب المزار الکبیر نقل است که: اکنون که روزگار، مرا عقب آورده و تقدیر، مرا از یاری دادن به تو باز داشته و نبوده‌ام تا با جنگجویان با تو، بجنگم و در برابر برافرازندگان پرچم دشمنی با تو، بِایستم، پس هر صبح و شام بر تو می‌نالم و به جای اشک، از دیده خون می‌افشانم، از سرِ حسرت و تأسّف بر تو و افسوس خوردن بر گرفتاری‌هایی که به تو رسیده، تا آن گاه که از سوز مصیبت و غم فقدانت بمیرم[۴۳].[۴۴]

گریه فرشتگان

هارون بن خارجه نقل می‌کند: از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمود: «خداوند برای قبر حسین (ع) چهار هزار فرشته آشفته حال و پریشان گماشته که تا قیامت می‌گریند»[۴۵].

هارون بن خارجه، از امام صادق (ع) نقل کرده است که: وقتی حسین (ع) کشته شد، همه حتّی بیشه‌ها هم برایش گریستند و خداوند برای او چهار هزار فرشته آشفته حال و پریشان گماشته که تا قیامت می‌گریند[۴۶].[۴۷]

گریه جِنّیان

اوزاعی از امام زین العابدین (ع) چنین نقل می‌کند: من، پسر آن کسی هستم که جِنّیانِ زمین و پرندگانِ هوا بر او نوحه گرند[۴۸].[۴۹]

گریه حیوانات گوناگون

حارث اعور از امام علی (ع) آورده است که: پدر و مادرم فدای حسینِ کشته شده در بیرون کوفه! به خدا سوگند، گویی وُحوش گوناگونی را می‌بینم که گردنشان را به سوی قبر او کشیده‌اند و گریه می‌کنند و شب تا صبح، مرثیه می‌سرایند. وقتی چنین است، از جفا بپرهیزید![۵۰].[۵۱]

گریه دوزخ

زراره از امام صادق (ع) چنین نقل کرده است که: حسین (ع) جان داد و دوزخ، چنان صدایی کرد که نزدیک بود زمین در اثر آن بشکافد.... دوزخ برای حسین (ع) می‌گرید و مرثیه‌سرایی می‌کند و برای کشنده حسین (ع) زبانه می‌کشد[۵۲].[۵۳]

گریه آسمان و زمین و همه چیز

حسین بن ثویر از امام صادق (ع) اینگونه نقل می‌کند: وقتی حسین (ع) در گذشت، آسمان‌ها و زمین‌های هفتگانه و هر چه در آنها و در میان آنهاست، گریه کردند. نیز هر مخلوق پروردگار ما که به بهشت و جهنّم می‌رود، و آنچه دیده می‌شود و آنچه دیده نمی‌شود، بر حسین (ع) گریستند[۵۴].[۵۵]

سخنی درباره شادی و غم در غیر انسان

نقل‌های فراوان و متواتر شیعی و سنّی به دست ما رسیده‌اند که نشان می‌دهند - چنان که در ماجراهای پس از شهادت امام حسین (ع) در فصل «نشانه‌های شهادت امام (ع)» گذشت - ماجرای سنگین شهادت ایشان، تأثیراتی در عالم تکوین گذارده است. از این رو امکان وقوع، تأثیرات و خوارق عاداتی این چنین در نظام طبیعت، نه تنها با دلیل عقلی قابل نفی نیستند، بلکه بی‌تردید، در عالَم خارج، واقع هم شده‌اند. روشن است که شادی و غم و گریه و خنده در غیر انسان، همانند انسان نیست و اگر تحقّق پیدا کند، می‌تواند نوعی تأثیر و تأثّر تکوینی و متناسب با همان پدیده‌ها باشد. در مورد حیوانات، این نکته را باید اضافه کرد که: بر اساس قرآن و احادیث، حیوانات، درک ویژه‌ای دارند. ماجرای هدهد و مورچگان در قرآن، حکایت از درک بالای حیوانات دارد. بنا بر این، درک و تأثّر آنها از ماجرای عظیم عاشورا نیز کاملاً امکان‌پذیر است[۵۶].

منابع

پانویس

  1. «نَظَرَ النَّبِيُّ (ص) إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ‏ الْحُسَيْنِ‏ حَرَارَةً فِي‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ لَا تَبْرُدُ أَبَداً ثُمَّ قَالَ (ع) بِأَبِي قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَةٍ قِيلَ وَ مَا قَتِيلُ كُلِّ عَبْرَةٍ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لَا يَذْكُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى» (مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۱۸، ح۱۲۰۸۴).
  2. «نَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) إِلَى الْحُسَيْنِ (ع) فَقَالَ يَا عَبْرَةَ كُلِ‏ مُؤْمِنٍ‏ فَقَالَ أَنَا يَا أَبَتَاهْ قَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ» (کامل الزیارات، ص۲۱۴، ح۳۰۸).
  3. «أَنَا قَتِيلُ‏ الْعَبْرَةِ قُتِلْتُ مَكْرُوباً وَ حَقِيقٌ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا يَأْتِيَنِي مَكْرُوبٌ إِلَّا أَرُدَّهُ وَ أَقْلِبَهُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً» (ثواب الأعمال، ص۱۲۳، ح۵۲؛ کامل الزیارات، ص۲۱۶، ح۳۱۴).
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۸۰۱.
  5. ر. ک: کامل الزیارات، ص۲۱۵، ح۳۱۰؛ الأمالی، صدوق، ص۲۰۰، ح۲۱۴.
  6. مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۱۸، ح۱۲۰۸۴.
  7. بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۷۹.
  8. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۰۳.
  9. «كُلُّ عَيْنٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَاكِيَةٌ وَ كُلُّ عَيْنٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ سَاهِرَةٌ إِلَّا عَيْنَ مَنِ اخْتَصَّهُ‏ اللَّهُ‏ بِكَرَامَتِهِ‏ وَ بَكَى عَلَى مَا يُنْتَهَكُ مِنَ الْحُسَيْنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (ع)» (الخصال، ص۶۲۵، ح۱۰).
  10. «مَا مِنْ عَبْدٍ قَطَرَتْ‏ عَيْنَاهُ‏ فِينَا قَطْرَةً أَوْ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً إِلَّا بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِي الْجَنَّةِ حُقُباً» (الأمالی، مفید، ص۳۴۰، ح۶؛ الأمالی، طوسی، ص۱۱۷، ح۱۸۱).
  11. «إِنَّ الْبُكَاءَ وَ الْجَزَعَ‏ مَكْرُوهٌ‏ لِلْعَبْدِ فِي كُلِّ مَا جَزِعَ- مَا خَلَا الْبُكَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ‏(ع) فَإِنَّهُ فِيهِ مَأْجُورٌ» (کامل الزیارات، ص۲۰۱، ح۲۸۶؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۱، ح۳۲).
  12. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۰۵.
  13. «مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ (ع) بَيْتاً مِنْ‏ شِعرٍ فَبَكَى‏ وَ أَبْكَى عَشَرَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَزَلْ حَتَّى قَالَ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ (ع) شِعْراً فَبَكَى وَ أَظُنُّهُ قَالَ أَوْ تَبَاكَى فَلَهُ الْجَنَّةُ» (ثواب الأعمال، ص۱۱۰، ح۳؛ کامل الزیارات، ص۲۱۰، ح۳۰۰).
  14. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۰۵.
  15. «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا دَخَلَ الْحُسَيْنُ (ع) جَذَبَهُ إِلَيْهِ ثُمَّ يَقُولُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أَمْسِكْهُ ثُمَ‏ يَقَعُ‏ عَلَيْهِ‏ فَيُقَبِّلُهُ‏ وَ يَبْكِي يَقُولُ يَا أَبَتِ لِمَ تَبْكِي فَيَقُولُ يَا بُنَيَّ أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ مِنْكَ قَالَ يَا أَبَتِ وَ أُقْتَلُ قَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ أَبُوكَ وَ أَخُوكَ وَ أَنْتَ» (کامل الزیارات، ص۱۴۶، ح۱۷۲).
  16. «بَيْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) إِذِ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَبَكَى فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ‏ يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ فَقَالَ أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي فَقُلْتُ وَ مَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبْكِي مِنْ ضَرْبَتِكَ عَلَى الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا وَ طَعْنَةِ الْحَسَنِ فِي الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَى وَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ قَالَ فَبَكَى أَهْلُ الْبَيْتِ جَمِيعاً» (الأمالی، صدوق، ص۱۹۷، ح۲۰۸).
  17. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۸۰۶.
  18. «مَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي نَاسٍ مِنْ أَصْحَابِهِ بِكَرْبَلَاءَ فَلَمَّا مَرَّ بِهَا اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالْبُكَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مُنَاخُ‏ رِكَابِهِمْ‏ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ وَ هَاهُنَا تُهْرَاقُ دِمَاؤُهُمْ طُوبَى لَكِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَيْهَا تُهْرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّةِ» (خصائص الأئمّة (ع)، ص۴۷؛ کامل الزیارات، ص۴۵۳، ح۶۸۵).
  19. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۸۰۷.
  20. «أَتَانِي جَبْرَئِيلُ فَبَشَّرَنِي‏ بِفَرْخَيْنِ‏ يَكُونَانِ لَكَ، ثُمَّ عُزِّيتُ بِأَحَدِهِمَا، وَ عَرَفْتُ أَنَّهُ يُقْتَلُ غَرِيباً عَطْشَاناً. فَبَكَتْ فَاطِمَةُ حَتَّى عَلَا بُكَاؤُهَا، ثُمَّ قَالَتْ: يَا أَبَهْ، لِمَ يَقْتُلُونَهُ وَ أَنْتَ جَدُّهُ، وَ أَبُوهُ عَلِيٌّ، وَ أَنَا أُمُّهُ؟ قَالَ: يَا بُنَيَّةِ، لِطَلَبِهِمُ‏ الْمُلْكَ، أَمَا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْهِمْ سَيْفٌ لَا يُغْمَدُ إِلَّا عَلَى يَدِ الْمَهْدِيِّ مِنْ وُلْدِكَ» (دلائل الإمامة، ص۱۰۲، ح۳۰).
  21. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۰۷.
  22. «سَارَ الْحُسَيْنُ (ع) حَتَّى‏ بَلَغَ‏ زُبَالَةَ فَأَتَاهُ فِيهَا خَبَرُ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ... قَالَ الرَّاوِي: وَ ارْتَجَّ الْمَوْضِعُ بِالْبُكَاءِ وَ الْعَوِيلِ لِقَتْلِ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ وَ سَالَتِ الدُّمُوعُ كُلَّ مَسِيلٍ... قَالَ فَاسْتَعْبَرَ الْحُسَيْنُ (ع) بَاكِياً ثُمَّ قَالَ رَحِمَ اللَّهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صَارَ إِلَى رَوْحِ اللَّهِ وَ رَيْحَانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوَانِهِ أَمَا إِنَّهُ قَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ بَقِيَ مَا عَلَيْنَا» (الملهوف، ص۱۳۴؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۷۴).
  23. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۰۸.
  24. «برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
  25. «فَتَرَقرَقَت عَيْنا حُسَيْنٍ (ع) وَ لَمْ يَمْلِك دَمْعَهُ، ثُمَّ قَالَ: ﴿فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا اللَّهُمَّ اجْعَل لَنَا وَ لَهُمُ الجَنَّةَ نُزُلًا، وَاجْمَعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ فِي مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ رَغَائِبَ مَذْخُورِ ثَوَابِكَ» (تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۰۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۵۴).
  26. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۰۹.
  27. «فَرَجَعَ إِلَى مَوْقِفِ نِزَالِهِمْ وَ مَأْزِقِ مَجَالِهِمْ فَرَمَاهُ‏ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّةَ الْعَبْدِيُّ فَصَرَعَهُ وَ احْتَوَاهُ الْقَوْمُ فَقَطَعُوهُ فَوَقَفَ [الحُسَيْنُ](ع) عَلَيْهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ فَمَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ وَ اسْتَهَلَّتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ». (مثیر الأحزان، ص۶۹).
  28. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۸۰۹.
  29. «فَلَمَّا رَآهُ الْحُسَيْنُ مَصْرُوعاً عَلَى‏ شَطِّ الْفُرَاتِ‏ بَكَى» (المناقب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۸).
  30. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۰.
  31. «خَرَجَ مِنْ بَعْدِهِ‌ [أَي بَعْدِ عَوْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي بَعْضِ الرِّوَايَاتِ، وَ فِي بَعْضِ الرِّوايَاتِ الْقَاسِمُ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلامٌ صَغِيرٌ لَمْ يَبْلُغِ الحُلْمَ- فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الْحُسَيْنُ (ع) اعْتَنَقَهُ، وَ جَعَلا يَبْكِيانِ حَتَّى غُشِيَ عَلَيْهِمَا، ثُمَّ اسْتَأذَنَ الغُلامُ لِلحَرْبِ فَأَبِى عَمُّهُ الْحُسَيْنُ (ع) أَنْ يَأذَنَ لَهُ، فَلَمْ يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيْهِ وَ رِجْلَيهِ وَ يَسْأَلُهُ الْإِذنَ حَتَّى أَذِنَ لَهُ، فَخَرَجَ وَ دُمُوعُهُ عَلَی خَدَّیْهِ» (مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، ج۲، ص۲۷؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۴).
  32. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۰.
  33. «قَالَ: سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ قَالَ لَا تَلُومُونِي فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ‏ وُلْدِهِ‏ فَبَكَى حَتَّى‏ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ‏ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي ذُبِحُوا فِي غَدَاةٍ وَاحِدَةٍ قَتْلَى فَتَرْوَن حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي أَبَداً» (تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۳۹۹).
  34. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۱.
  35. «لَمَّا قَالَ الكُمَيْتُ بْنُ زَيْدٍ الْأَسَدِيُّ- مِنْ أَسَدِ مُضَرَ بْنِ نِزَارٍ- الهَاشِمِيَّاتِ... فَحِينَئِذٍ قَدِمَ المَدِينَةَ، فَأَتَى أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع)، فَأَذِنَ لَهُ لَيْلًا وَ أَنْشَدَهُ، فَلَمَّا بَلَغَ مِنَ الميمِيَّةِ قَوْلَهُ: «وَ قَتِيلٍ بِالطَّفِّ غَودِرَ مِنْهُمْ / بَيْنَ غَوْغَاءِ امَّةٍ وَ طَغَامِ». بَکَی أَبُو جَعْفَرٍ (ع) ثُمَّ قَالَ: يَا كُمَيْتُ لَوْ كَانَ عِنْدَنَا مَالٌ‏ لَأَعْطَيْنَاكَ‏ مِنْهُ وَ لَكِنْ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ الْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا أَهْلَ البَیْتِ» (مروج الذهب، ج۳، ص۲۴۲).
  36. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۱.
  37. «دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ [الصَّادِقِ](ع) فِي يَوْمِ عَاشُورَاءَ فَأَلْفَيْتُهُ كَاسِفَ اللَّوْنِ ظَاهِرَ الْحُزْنِ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ مِنْ عَيْنَيْهِ كَاللُّؤْلُؤِ الْمُتَسَاقِطِ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِمَّ بُكَاؤُكَ لَا أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ فَقَالَ لِي أَ وَ فِي غَفْلَةٍ أَنْتَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيِّ أُصِيبَ فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ... قَالَ وَ بَكَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) حَتَّى‏ اخْضَلَّتْ‏ لِحْيَتُهُ‏ بِدُمُوعِهِ‏» (مصباح المتهجد، ص۷۸۲؛ المزار الکبیر، ص۴۷۳، ح۶).
  38. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۲.
  39. «كَانَ أَبِي (ع) إِذَا دَخَلَ‏ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ‏ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ (ع)» (الأمالی، صدوق، ص۱۹۱، ح۱۹۹؛ الإقبال، ج۳، ص۲۸).
  40. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۲.
  41. «أَخَذْتُ مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي عِنْدَ رَأْسِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) فَإِنَّهَا طِينَةٌ حَمْرَاءُ فَدَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا (ع) فَعَرَضْتُهَا عَلَيْهِ فَأَخَذَهَا فِي كَفِّهِ ثُمَّ شَمَّهَا ثُمَ‏ بَكَى‏ حَتَّى‏ جَرَتْ‏ دُمُوعُهُ‏ ثُمَّ قَالَ هَذِهِ تُرْبَةُ جَدِّي» (کامل الزیارات، ص۴۷۴، ح۷۲۳؛ بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۳۱، ح۵۶).
  42. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۳.
  43. «فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَ عَاقَنِي عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حَارَبَكَ‏ مُحَارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً، فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً، حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ» (المزار الکبیر، ص۵۰۱، ح۹).
  44. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۳.
  45. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏ وَكَّلَ اللَّهُ بِقَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) أَرْبَعَةَ آلَافِ‏ مَلَكٍ‏ شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» (الکافی، ج۴، ص۵۸۱، ح۶؛ ثواب الأعمال، ص۱۱۳، ح۱۷).
  46. «إِنَّ الْحُسَيْنَ (ع) لَمَّا أُصِيبَ‏ بَكَتْهُ‏ حَتَّى‏ الْبِلَادُ- فَوَكَّلَ اللَّهُ بِهِ أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَكٍ شُعْثاً غُبْراً يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» (کامل الزیارات، ص۳۵۳، ح۶۰۷؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۲۴، ح۱۶).
  47. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۳.
  48. «أَنَا ابْنُ مَنْ نَاحَتْ‏ عَلَيْهِ‏ الْجِنُ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ وَ الطَّيْرُ فِي الْهَوَاءِ» (المناقب، ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۶۸).
  49. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۴.
  50. «بِأَبِي وَ أُمِّي الْحُسَيْنَ‏ الْمَقْتُولَ‏ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْوَحْشِ مَادَّةً أَعْنَاقَهَا عَلَى قَبْرِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الْوَحْشِ يَبْكُونَهُ وَ يَرْثُونَهُ لَيْلًا حَتَّى الصَّبَاحِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَإِيَّاكُمْ وَ الْجَفَاءَ» (کامل الزیارات، ص۱۶۵، ح۲۱۴؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۰۵، ح۹).
  51. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۴.
  52. «لَقَدْ خَرَجَتْ نَفْسُهُ [أَيِ الحُسَيْنُ] فَزَفَرَتْ‏ جَهَنَّمُ‏ زَفْرَةً كَادَتِ الْأَرْضُ تَنْشَقُّ لِزَفْرَتِهَا... وَ إِنَّهَا لَتَبْكِيهِ وَ تَنْدُبُهُ وَ إِنَّهَا لَتَتَلَظَّى» (کامل الزیارات، ص۱۶۷، ح۲۱۹؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۰۷، ح۱۳).
  53. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۵.
  54. «إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ (ع) لَمَّا قَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَنْقَلِبُ‏ فِي‏ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى- بَكَى عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ (ع)» (الکافی، ج۴، ص۵۷۵، ح۲؛ کامل الزیارات، ص۱۶۷، ح۲۱۸).
  55. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۵.
  56. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۱۶.