زرتشت: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زرتشت در معارف مهدویت]] - [[زرتشت در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
"[[دین]] [[زردشت]]"، قبل و بعد از خود، با چند [[دین]] دیگر معاصر است. از اینرو قبل از ورود به بحث [[زردشت]]، [[ضرورت]] دارد به [[دین]] [[مغان]] و مهرپرستان که قبل از آن و دو [[دین]] مانی و مزدک که بعد از آن بودهاند، اشارهای کوتاه داشته باشیم<ref>در این تحقیق بیشتر از کتابهای آئین زرتشتی: نگاهی از فراز؛ زیر نظر علی موحدیان عطار و آشنایی با ادیان بزرگ، اثر استاد حسین توفیقی بهره بردم.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۳.</ref>. | |||
== [[مغان]] == | == [[مغان]] == | ||
[[پیش از ظهور]] [[زردشت]] و پیش از [[پادشاهی]] مادها، [[دین]] بومیان غیر آریایی [[ایران]] "[[مغان]]" نام داشت. آنها ساکنان بومی [[ایران]] بودهاند که سرزمین آنها به دست [[ایرانیان]] افتاد. لفظ "[[مجوس]]" نیز در همین کلمه [[مغان]] ریشه دارد. همچنین احتمالاً [[ایمان]] به خدای [[خیر و شر]] و [[اعتقاد]] به [[رستاخیز]] از این [[دین]] آمده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۳.</ref>. | |||
== مهرپرستی == | == مهرپرستی == | ||
به [[عقیده]] مهرپرستان، خدای مهر، روزی بهصورت انسانی در یک غار [[ظهور]] کرد، و شبانانی که در آن محدوده به چرای گوسفندان مشغول بودند، به وی [[ایمان]] آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت. هرجا قطرهای از [[خون]] او افتاد، سرسبز و بارور شد. پس از چند سال به [[آسمان]] رفت، و روان او همواره برای [[کمک]] به [[بندگان]] خود، در [[زمین]] آماده است. ازاینرو، آنان معابد خود را پیوسته در غارها میساختند و در آن، به [[پرستش]] مهر میپرداختند. | |||
کسانی که به [[دین]] مهرپرستی وارد میشدند، باید از هفت مرحله میگذشتند که هر مرحله نامی داشت. سپس مراسم نان و عسل بود و در آخر وی را با [[خون]] گاو تعمید میدادند. ازاینرو گفته میشود، بسیاری از [[اعتقادات]] [[مسیحیت]] از مهرپرستی گرفته شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۴.</ref>. | |||
== مانی == | == مانی == | ||
"مانی"، در یک [[خانواده]] ایرانی در [[شهر]] [[بابل]] در سال ۲۱۶ م. به [[دنیا]] آمد. او که [[دین]] پدرش صابی بوده است، در سال ۲۲۸ م. نزد شاپور اول رفت و او را به [[دین]] خود [[دعوت]] کرد. شاپور نیز [[دعوت]] او را پذیرفت؛ مانی هم کتابی به زبان پهلوی به نام شاپورگان نوشت و در آخر در سال ۲۷۴ م. توسط [[بهرام]] اول پس از بازگشت از آسیای میانه که جهت [[تبلیغ دین]] خود رفته بود، کشته شد. سرانجام این آئین، براثر فشار زردشتیان و [[مسیحیان]] ضعیف شد و با ورود [[اسلام]] از میان رفت. | |||
مانویت در فاصله میان [[اسلام]] و [[مسیحیت]] [[ظهور]] کرد و در مدت کوتاهی فراگیر شد. این آئین ترکیبی است از [[اعتقادات]] صابیان، بوداییان، زردشتیان و [[مسیحیان]]. این [[دین]] تا چین و اروپا پیش رفت؛ از این رو، [[حاکمان]] [[ایران]] و [[روم]] به [[جنگ]] با [[پیروان]] این [[دین]] در آمدند و آنها را کشتند و [[محکمه]] تفتیش [[عقاید]] اروپا در قرن سیزدهم میلادی، آخرین گروه آنها را نابود کرد. | |||
از جمله [[اعتقادات]] آنها سه اصل [[اخلاقی]] متأثر از زردشتیان است که عبارتند از: | |||
# مهر دهان، پرهیز از گفتار [[زشت]]؛ | # مهر دهان، پرهیز از گفتار [[زشت]]؛ | ||
# مهر دست، پرهیز از [[کردار زشت]]؛ | # مهر دست، پرهیز از [[کردار زشت]]؛ | ||
# مهر [[دل]]، پرهیز از [[پندار]] رشت؛ | # مهر [[دل]]، پرهیز از [[پندار]] رشت؛ | ||
آنها گیاهخوار بوده و معبد خود را "خانگاه" مینامیدند که بعدها صوفیان آن را "خانقاه" نامیدند. همچنین در این [[دین]] [[جنگ]] [[نور]] و [[ظلمت]] نقش مهمی دارد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۴.</ref>. | |||
== مزدک == | == مزدک == | ||
"مزدک"، پسر بامداد در زمان [[پادشاهی]] قباد و از اهالی اطراف دجله است. او مردی [[حکیم]]، پرهیز کار و [[سادهزیست]] بوده است. | |||
بنابر آنچه از شاهنامه [[فردوسی]] برمیآید، مزدک، مرد حکیمی بود که در زمانی که [[مردم]] گرسنه، اطراف کاخ قباد [[پادشاه]] جمع شده بودند، آنها را برانگیخت تا به [[انبار]] غله او [[هجوم]] برند. هرچند قباد ابتدا مزدک را مؤاخذه کرد، وقتی [[استدلال]] او را شنید، پیرو [[دین]] و حامی او گردید و از گسترش آن [[پشتیبانی]] کرد؛ اما به خاطر [[مخالفت]] اشراف و موبدان [[زرتشت]] با او، در ادامه قباد از [[حمایت]] او دست برداشت و در نهایت پس از قباد، انوشیروان وقتی بر سر کار آمد، در سال ۵۲۸ م. مزدک و بسیاری از پیروانش را کشت و آنها عملاً از بین رفتند. | |||
اندیشههای او در کتابی به نام مزدکنامه گرد آمده، البته این کتاب از بین رفته است. [[مکتب]] او کاملاً [[اجتماعی]] [[سیاسی]] است. او اشتراک در [[اموال]] را [[تبلیغ]] و برای برانداختن [[اختلاف طبقاتی]] تلاش میکرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۵.</ref>. | |||
== [[دین زرتشت]] == | == [[دین زرتشت]] == | ||
این [[دین]]، به اسم مؤسس آن نامگذاری شده است؛ زیرا بنیانگذار آن شخصی به نام "[[زردشت]]" است. ازاینرو لازم است ابتدا به نکاتی در مورد [[زرتشت]] اشاره گردد: | |||
=== شخصیت [[زرتشت]] === | === شخصیت [[زرتشت]] === | ||
[[زردشت]] در سال ۶۶۰ ق. م. به [[دنیا]] آمد و در ۶۳۰ ق. م. در ۳۰ سالگی [[مبعوث]] و در ۵۸۳ ق. م. در ۷۷ سالگی در بلخ کشته شد<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.</ref>. [[وفات]] او در روز خور (یازدهم) ماه دی بود<ref>راشد محصل، وزیدگیهای زادسپرم، ص۷۲.</ref>. | |||
[[زردشت]] در طول [[زندگی]] خود، سه بار [[ازدواج]] کرد و از آنها [[صاحب]] فرزندانی شد<ref>آموزگار و تفضلی، اسطوره زندگی زرتشت، ص۲۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۵.</ref>. | |||
نام [[زردشت]] در [[اوستا]] "[[زره]] توشتره" به معنای "دارنده شتر زرد"، یا "دارنده شتر نیرومند" است. پدرش "پورشسب"، یعنی دارنده اسب پیر و مادرش دغدویه یعنی دوشنده گاو نام داشت<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. | |||
درباره زادگاه او اختلافنظر است<ref>استاد مطهری نیز معتقد است از جهات زمانی و مکانی وضعیت زرتشت دارای ابهام است. (مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۲۰۵ به بعد)</ref>: گروهی او را از [[شرق]] [[ایران]]<ref>مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.</ref>، گروهی نیز او را اهل [[ری]] دانسته و برخی او را مانند اکثر [[پیامبران الهی]] از اهالی [[فلسطین]] دانستهاند<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۱، ص۳۸۴.</ref>. [[شهرستانی]] او را از دیار [[آذربایجان]] دانسته<ref> شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref>؛ برخی دینپژوهان معاصر نیز بر همین قول اخیر تأکید دارند و محل [[بعثت]] او را کوهی نزدیک دریاچه ارومیه میدانند و از اینرو [[آب]] این دریاچه نزد [[زرتشتیان]] [[مقدس]] شمرده میشود<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.</ref>. | |||
این احتمال نیز وجود دارد که با توجه به برخی اشتراکات [[زردشت]] و آئین [[هندو]]، این [[دین]] دنباله آئین ودایی باشد؛ (به خصوص با توجه به اشتراک زبانشناختی گات ها، سرودههای آسمانی [[زرتشت]] و مقدسترین قسمت [[اوستا]]، به [[ریگ ودا]]، [[کتاب مقدس]] [[هندوان]] به زبان سانسکریت) و دیگر اینکه برخی [[پادشاهان]]، مانند جمشید و فریدون میان دو [[قوم]] مشترکند<ref>مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.</ref>. | |||
[[زرتشت]] در زمان [[سلطنت]] گشتاسب [[ظهور]]<ref>ابنندیم، الفهرست، ص۲۱؛ شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref> و آئین خود را بر او عرضه کرد. با پذیرش [[کیش]] او از طرف گشتاسب، [[دین]] او در [[ایران]] گسترش یافت و به [[دستور]] او، سخنان [[زرتشت]] در [[دوازده]] هزار پوست گاو نوشته شد<ref>طبری، تاریخنامه طبری، ج۱، ص۶۵۷.</ref>. | |||
[[زردشت]]، نخستینبار در ۶۳۰ ق. م. [[پیام]] خویش را به گوش [[ایرانیان]] رساند و [[تعالیم]] و آموزهای خویش را در این منطقه رواج داد. [[دین]] [[زردشتی]] به طور رسمی تا ۶۵۱ م. [[دین]] رسمی [[مردم ایران]] بود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۶.</ref>. | |||
=== حمله اسکندر === | === حمله اسکندر === | ||
اسکندر مقدونی توانست در سال ۳۳۰ ق. م. امپراتوری بزرگ هخامنشیان را براندازد و خود را به عنوان [[والی]] [[ایران]] معرفی کند. واقعه مهمی که میتوان از آن نام برد، [[آتش]] زدن نسخههای موجود اوستایی و همچنین [[کشتار]] بسیار زیادی از دستوران، داوران، هیربدان و موبدانِ [[زردشتی]] و خاموش کردن بسیاری از آتشهای [[مقدس]] [[زردشتی]] است که آن را به دست اسکندر و [[یاوران]] او نسبت میدهند. به همین [[دلیل]]، در [[فرهنگ]] [[زردشتی]] از اسکندر با [[لقب]] "گُجسته" ([[ملعون]]) یاد میکنند. این صفتی است که هم برای اسکندر و هم برای [[شیطان]] به کار بردهاند<ref>بویس، زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ص۱۰۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۷.</ref>. | |||
=== دوره اشکانیان و ساسانیان === | === دوره اشکانیان و ساسانیان === | ||
پس از دوره سلوکیان، "اشکانیان" بر [[ایران]] [[حکومت]] راندند و اوضاع [[دین]] [[زردشتی]] بهبود یافت. اغلب پژوهندگان از این دوره، به مثابه نقطه عطفی در سیر تحول آئین [[زردشتی]] یاد میکنند؛ تحولی که سرانجام در دوره ساسانی به اوج رسید تا آئین زرتشتی به عنوان [[دین]] رسمی معرفی گردید. | |||
در سال ۲۲۴ ق. م. ساسانیان [[جانشین]] اشکانیان شدند. این سلسله به دست اردشیر بابکان پایهگذاری شد. با قدرتگیری سلسله ساسانی، با این پیشینههای مذهبی، [[دین]] [[زردشتی]] اهمیت بسزایی یافته و روبه رشد و گسترش نهاد. | |||
مبلغان آئین [[زردشتی]]، به عنوان جریان اصلی [[دین]] ساسانی کار را به جایی رساندند که همه [[مردم]] غیر [[زردشتی]]، دیگراندیشان و کسانی که به [[اعمال]] و [[آداب]] [[زردشتی]] [[حرمت]] نمینهادند، [[دشمن]] اصلی [[دین]] و [[کشور]] به حساب میآمدند. دیگر از [[تسامح]] و [[تساهل]] مذهبیِ ایام هخامنشیان و بیاعتنایی مذهبیِ دوران پارتی خبری نبود و جای خود را به سختگیریهای مذهبی داده بود. | |||
در دوره ساسانی، از چهار طبقه یا چهار گروه [[اجتماعی]] در [[ایران]] سخن به میان میآید. این طبقات عبارت بودند از: جنگجویان، [[روحانیون]]، کشاورزان و پیشهوران. در [[جامعه]] زردشتیِ پس از ساسانیان و شرایط [[جدید]] آن، به ویژه با آمدن [[قوم]] مغول و شاهان [[متعصب]] آن، طبعاً این [[نظام]] درهم ریخت. زردشتیان کوشیدند هرچه بیشتر از مرکز [[قدرت]] و [[ثروت]] دور باشند، و از این روی به [[زندگی]] روستایی در نقاط دوردست [[پناه]] بردند<ref>کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۷.</ref> | |||
== [[کتاب مقدس]] == | == [[کتاب مقدس]] == | ||
[[کتاب آسمانی]] زردشتیان [[اوستا]] نام دارد که به معنای اساس و متن است. این کتاب به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به [[ایران]] باستان تعلق دارد و با زبانهای پهلوی و سانسکریت همریشه است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۵۴.</ref>. پژوهشگران اتفاقنظر دارند که اوستای اصلی، چهار برابر اوستای کنونی بوده است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.</ref>. [[اوستا]] در دوران بعد، توسط اردشیر ساسانی جمعآوری شد<ref>سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۱۶۲.</ref>. | |||
[[اوستا]] که در دوره اسکندر از بین رفته بود، به احتمال بسیار زیاد در دوره اشکانی دوباره جمعآوری گردید و به صورت یک نسخه مدون و واحد درآمد<ref>کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۱۹۸.</ref>. | |||
[[اوستا]] دارای پنج بخش است: | |||
# '''یستا:''' (به معنای جشن و [[پرستش]]) معروفترین قسمت اوستاست و برعکس دیگر قسمتهای [[اوستا]] که به [[پیشوایان دین]] [[زرتشت]] نسبت داده میشود، قسمتی از یشنا، یعنی [[گاتها]] (به معنای سرود) میباشد که به خود [[زرتشت]] منسوب است و شامل [[ادعیه]] و [[معارف دینی]] است. | # '''یستا:''' (به معنای جشن و [[پرستش]]) معروفترین قسمت اوستاست و برعکس دیگر قسمتهای [[اوستا]] که به [[پیشوایان دین]] [[زرتشت]] نسبت داده میشود، قسمتی از یشنا، یعنی [[گاتها]] (به معنای سرود) میباشد که به خود [[زرتشت]] منسوب است و شامل [[ادعیه]] و [[معارف دینی]] است. | ||
# '''ویسپِرَد:''' (به معنای همه سروران) مشتمل بر [[نیایش]] است. | # '''ویسپِرَد:''' (به معنای همه سروران) مشتمل بر [[نیایش]] است. | ||
خط ۵۲: | خط ۷۰: | ||
# '''یشتها:''' (به معنای [[نیایش]]، سرود و [[تسبیح]]) است. | # '''یشتها:''' (به معنای [[نیایش]]، سرود و [[تسبیح]]) است. | ||
# '''خرده [[اوستا]]:''' (اوستای کوچک) درباره [[اعیاد]] و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنهاست<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.</ref>. | # '''خرده [[اوستا]]:''' (اوستای کوچک) درباره [[اعیاد]] و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنهاست<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.</ref>. | ||
متون اوستایی را براساس ویژگیها و قدمت زبانی، میتوان به دو دسته تقسیم کرد: متون اوستایی متقدم (گاهانی) و متون اوستایی متأخر ([[جدید]])<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۸.</ref>. | |||
== [[اصول اعتقادی]] == | == [[اصول اعتقادی]] == | ||
اهم [[اصول اعتقادی]] [[زرتشتیان]] به شرح ذیل است: | |||
# '''[[توحید]]:''' هرچند آثاری از [[ثنویت]] در [[اعتقادات]] زرتشتیها، مانند [[اعتقاد]] به [[نور]] و [[ظلمت]] و یزدان و اهریمن دیده میشود، در [[اسلام]]، هم در [[قرآن]] و هم [[روایات]] صادر شده از [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}}، به دست میآید که این [[زرتشت]] از [[ادیان]] یکتاپرست است و [[پیروان]] آنها در دسته [[اهل کتاب]] به حساب آمدهاند. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.</ref> در این [[آیه]]، [[مجوس]]<ref>علامه طباطبایی میگوید: مجوس همان قومی است که بعداً به زرتشت گرویدند و کتابشان اوستاست. (طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۵۳۲).</ref> همسنگ [[مسیحیان]] و [[صابئین]] قرار داده شده که هر دو از اهل کتابند. [[روایات]] متعددی نیز دال بر این معناست، از جمله [[حدیثی]] است که [[امام صادق]] {{ع}} [[اهل کتاب]] بودن [[مجوسیان]] را به [[نامه]] [[پیامبر]] {{صل}} به [[اهل مکه]] مستند مینماید. [[مردم]] [[مکه]] از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند از ایشان [[جزیه]] بگیرد تا در لوای [[حکومت]] [[اسلام]]، [[امان]] داشته باشند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من فقط از [[اهل کتاب]] [[جزیه]] میگیرم. [[مردم]] [[مکه]] گفتند: پس چرا از [[مجوسیان]] هجر [[جزیه]] گرفتی؟ [[پیامبر]] {{صل}} در پاسخ آنها نوشت: [[مجوسیان]] [[پیامبری]] داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که در [[دوازده]] هزار پوست گاو نوشته شده بود<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۵۶۷، ح۴.</ref>. در [[حقیقت]] با این بیان بر [[یکتاپرستی]] آنها تصریح میشود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۸-۲۹۹.</ref>. | # '''[[توحید]]:''' هرچند آثاری از [[ثنویت]] در [[اعتقادات]] زرتشتیها، مانند [[اعتقاد]] به [[نور]] و [[ظلمت]] و یزدان و اهریمن دیده میشود، در [[اسلام]]، هم در [[قرآن]] و هم [[روایات]] صادر شده از [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}}، به دست میآید که این [[زرتشت]] از [[ادیان]] یکتاپرست است و [[پیروان]] آنها در دسته [[اهل کتاب]] به حساب آمدهاند. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.</ref> در این [[آیه]]، [[مجوس]]<ref>علامه طباطبایی میگوید: مجوس همان قومی است که بعداً به زرتشت گرویدند و کتابشان اوستاست. (طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۵۳۲).</ref> همسنگ [[مسیحیان]] و [[صابئین]] قرار داده شده که هر دو از اهل کتابند. [[روایات]] متعددی نیز دال بر این معناست، از جمله [[حدیثی]] است که [[امام صادق]] {{ع}} [[اهل کتاب]] بودن [[مجوسیان]] را به [[نامه]] [[پیامبر]] {{صل}} به [[اهل مکه]] مستند مینماید. [[مردم]] [[مکه]] از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند از ایشان [[جزیه]] بگیرد تا در لوای [[حکومت]] [[اسلام]]، [[امان]] داشته باشند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من فقط از [[اهل کتاب]] [[جزیه]] میگیرم. [[مردم]] [[مکه]] گفتند: پس چرا از [[مجوسیان]] هجر [[جزیه]] گرفتی؟ [[پیامبر]] {{صل}} در پاسخ آنها نوشت: [[مجوسیان]] [[پیامبری]] داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که در [[دوازده]] هزار پوست گاو نوشته شده بود<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۵۶۷، ح۴.</ref>. در [[حقیقت]] با این بیان بر [[یکتاپرستی]] آنها تصریح میشود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۸-۲۹۹.</ref>. | ||
# '''[[معاد]]:''' آنها [[روح]] را جاودانه میدانند که پس از ترک جسم تا [[رستاخیز]] در [[عالم برزخ]] میماند. همچنین آنان به صراط، [[میزان]]، [[اعمال]]، [[بهشت و دوزخ]] معتقدند. [[بهشت]] آنان مانند [[بهشت]] در [[اسلام]] است؛ اما به خاطر [[مقدس]] بودن [[آتش]]، [[دوزخ]]، نزد آنها جایی بسیار سرد و کثیف است که در آن جانوران درنده، [[گناهکاران]] را [[عذاب]] میدهند<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۶.</ref>. | # '''[[معاد]]:''' آنها [[روح]] را جاودانه میدانند که پس از ترک جسم تا [[رستاخیز]] در [[عالم برزخ]] میماند. همچنین آنان به صراط، [[میزان]]، [[اعمال]]، [[بهشت و دوزخ]] معتقدند. [[بهشت]] آنان مانند [[بهشت]] در [[اسلام]] است؛ اما به خاطر [[مقدس]] بودن [[آتش]]، [[دوزخ]]، نزد آنها جایی بسیار سرد و کثیف است که در آن جانوران درنده، [[گناهکاران]] را [[عذاب]] میدهند<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۶.</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۸۰: | ||
# '''[[مناسک]] و عبادتها:''' [[بهترین]] با [[برترین]] مکان برای اجرای عموم [[مناسک]] [[زردشتی]]، آتشکده و در پیشگاه [[آتش]] [[مقدس]] است. حضور مرتب در آتشکده، شرکت در گاهنبارها و سایر جشنها، بهویژه جشنهای مهم، از جمله سایر الزامات [[دینی]] [[زردشتی]] است که معمولاً [[مؤمنان]] [[زردشتی]] به آنها اهتمام دارند. از جمله در بیستم هر ماه، که به "ورهرام" ([[بهرام]]، ایزدی [[پیروزی]]) اختصاص دارد، زردشتیان در نیایشگاههای مخصوصِ این ایزد، حاضر شده و مراسم [[دینی]] را [[اجرا]] میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. علاوه بر این، [[مؤمنان]] [[زردشتی]] در چهار روز معین از هر ماه که به "روزهای بُنر" شهرت دارد، از خوردن گوشت حیوانات پرهیز میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. [[نماز]]، مهمترین [[عبادت]] فردی است که [[مؤمن]] [[زردشتی]] به انجام دادن آن [[مکلف]] شده است. [[نماز]] در گاههای پنجگانه شبانه روز ادا میشود. در هریک از آنها، رو به سوی [[آتش]] آتشکده (یا [[خورشید]]، یا یک منبع [[نور]]، مثل [[آتش]] خانگی)، [[دعا]] یا منثره مخصوص، گاهها را به ترتیب خاصی [[تلاوت]] میکند<ref>برای نمونه بنگرید به: یسنا، فصل ۲۸ بند ۵، فصل ۴۳، بند ۱، ص۱۳۳ - ۱۳۲.</ref>. گاهنبارها، مهمترین [[عبادت]] جمعی زردشتیان است که سالانه در شش نوبت در آتشکده یا منزل [[مؤمنان]] برگزار میگردد. هریک از این گاهنبارها، به افتخار یکی از امشاسپندان یا نیروهای [[نیک]] برگزار میشود. مراسم با [[خواندن]] بخشهایی از یسنا در سحرگاه آغاز میشود و با نوشیدن نوشابه آیینی موسوم به هوم، خاتمه مییابد. همچنین در گاهنبارها، مجموعهای از خشکبارها، به نام ثرک که با [[خواندن]] اَوِستا متبرک گردیده است، میان حضار توزیع میشود<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۵۰ - ۴۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۰.</ref>. | # '''[[مناسک]] و عبادتها:''' [[بهترین]] با [[برترین]] مکان برای اجرای عموم [[مناسک]] [[زردشتی]]، آتشکده و در پیشگاه [[آتش]] [[مقدس]] است. حضور مرتب در آتشکده، شرکت در گاهنبارها و سایر جشنها، بهویژه جشنهای مهم، از جمله سایر الزامات [[دینی]] [[زردشتی]] است که معمولاً [[مؤمنان]] [[زردشتی]] به آنها اهتمام دارند. از جمله در بیستم هر ماه، که به "ورهرام" ([[بهرام]]، ایزدی [[پیروزی]]) اختصاص دارد، زردشتیان در نیایشگاههای مخصوصِ این ایزد، حاضر شده و مراسم [[دینی]] را [[اجرا]] میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. علاوه بر این، [[مؤمنان]] [[زردشتی]] در چهار روز معین از هر ماه که به "روزهای بُنر" شهرت دارد، از خوردن گوشت حیوانات پرهیز میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. [[نماز]]، مهمترین [[عبادت]] فردی است که [[مؤمن]] [[زردشتی]] به انجام دادن آن [[مکلف]] شده است. [[نماز]] در گاههای پنجگانه شبانه روز ادا میشود. در هریک از آنها، رو به سوی [[آتش]] آتشکده (یا [[خورشید]]، یا یک منبع [[نور]]، مثل [[آتش]] خانگی)، [[دعا]] یا منثره مخصوص، گاهها را به ترتیب خاصی [[تلاوت]] میکند<ref>برای نمونه بنگرید به: یسنا، فصل ۲۸ بند ۵، فصل ۴۳، بند ۱، ص۱۳۳ - ۱۳۲.</ref>. گاهنبارها، مهمترین [[عبادت]] جمعی زردشتیان است که سالانه در شش نوبت در آتشکده یا منزل [[مؤمنان]] برگزار میگردد. هریک از این گاهنبارها، به افتخار یکی از امشاسپندان یا نیروهای [[نیک]] برگزار میشود. مراسم با [[خواندن]] بخشهایی از یسنا در سحرگاه آغاز میشود و با نوشیدن نوشابه آیینی موسوم به هوم، خاتمه مییابد. همچنین در گاهنبارها، مجموعهای از خشکبارها، به نام ثرک که با [[خواندن]] اَوِستا متبرک گردیده است، میان حضار توزیع میشود<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۵۰ - ۴۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۰.</ref>. | ||
# '''روزهای [[مقدس]]:''' زردشتیان، در سال تعداد فراوانی [[عید]] دارند. در این روزها، بهدینان برای ارائه پیشکش و [[نذر]] و [[خواندن]] اوراد و [[ادعیه]] به سوی آتشکدهها و معابد میشتابند و در سایر روزها نیز برای مقاصد شخصی و نیّات خصوصی به این مراکز رفته و [[نیایش]] به جای میآورند<ref>بار، آسموسن و بویس، دیانت زرتشتی، ص۱۵۷ - ۱۵۶.</ref>. همچنین باید به نگاره فِرَوهَر<ref>Frawahar.</ref> نیز که در سردر کاخها و برخی بناهای [[تاریخی]] و اماکن و همچنین بر بعضی تندیسها جای گرفته است، اشاره کرد که از نمادهای بسیار بارز [[دین]] [[زردشتی]] است<ref>اوشیدری، دانشنامه مَزدینسا، ص۳۳۷ - ۳۷۶.</ref>. جشن [[نوروز]] نیز که سالیانه در تخت جمشید برگزار میشد، از [[اعیاد]] بزرگ [[دین]] [[زردشتی]] بود<ref>هینتس، داریوش و ایرانیان، ص۳۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۱.</ref>. | # '''روزهای [[مقدس]]:''' زردشتیان، در سال تعداد فراوانی [[عید]] دارند. در این روزها، بهدینان برای ارائه پیشکش و [[نذر]] و [[خواندن]] اوراد و [[ادعیه]] به سوی آتشکدهها و معابد میشتابند و در سایر روزها نیز برای مقاصد شخصی و نیّات خصوصی به این مراکز رفته و [[نیایش]] به جای میآورند<ref>بار، آسموسن و بویس، دیانت زرتشتی، ص۱۵۷ - ۱۵۶.</ref>. همچنین باید به نگاره فِرَوهَر<ref>Frawahar.</ref> نیز که در سردر کاخها و برخی بناهای [[تاریخی]] و اماکن و همچنین بر بعضی تندیسها جای گرفته است، اشاره کرد که از نمادهای بسیار بارز [[دین]] [[زردشتی]] است<ref>اوشیدری، دانشنامه مَزدینسا، ص۳۳۷ - ۳۷۶.</ref>. جشن [[نوروز]] نیز که سالیانه در تخت جمشید برگزار میشد، از [[اعیاد]] بزرگ [[دین]] [[زردشتی]] بود<ref>هینتس، داریوش و ایرانیان، ص۳۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۱.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۸۷: | خط ۱۰۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۵
مقدمه
"دین زردشت"، قبل و بعد از خود، با چند دین دیگر معاصر است. از اینرو قبل از ورود به بحث زردشت، ضرورت دارد به دین مغان و مهرپرستان که قبل از آن و دو دین مانی و مزدک که بعد از آن بودهاند، اشارهای کوتاه داشته باشیم[۱][۲].
مغان
پیش از ظهور زردشت و پیش از پادشاهی مادها، دین بومیان غیر آریایی ایران "مغان" نام داشت. آنها ساکنان بومی ایران بودهاند که سرزمین آنها به دست ایرانیان افتاد. لفظ "مجوس" نیز در همین کلمه مغان ریشه دارد. همچنین احتمالاً ایمان به خدای خیر و شر و اعتقاد به رستاخیز از این دین آمده است[۳].
مهرپرستی
به عقیده مهرپرستان، خدای مهر، روزی بهصورت انسانی در یک غار ظهور کرد، و شبانانی که در آن محدوده به چرای گوسفندان مشغول بودند، به وی ایمان آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت. هرجا قطرهای از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد. پس از چند سال به آسمان رفت، و روان او همواره برای کمک به بندگان خود، در زمین آماده است. ازاینرو، آنان معابد خود را پیوسته در غارها میساختند و در آن، به پرستش مهر میپرداختند.
کسانی که به دین مهرپرستی وارد میشدند، باید از هفت مرحله میگذشتند که هر مرحله نامی داشت. سپس مراسم نان و عسل بود و در آخر وی را با خون گاو تعمید میدادند. ازاینرو گفته میشود، بسیاری از اعتقادات مسیحیت از مهرپرستی گرفته شده است[۴].
مانی
"مانی"، در یک خانواده ایرانی در شهر بابل در سال ۲۱۶ م. به دنیا آمد. او که دین پدرش صابی بوده است، در سال ۲۲۸ م. نزد شاپور اول رفت و او را به دین خود دعوت کرد. شاپور نیز دعوت او را پذیرفت؛ مانی هم کتابی به زبان پهلوی به نام شاپورگان نوشت و در آخر در سال ۲۷۴ م. توسط بهرام اول پس از بازگشت از آسیای میانه که جهت تبلیغ دین خود رفته بود، کشته شد. سرانجام این آئین، براثر فشار زردشتیان و مسیحیان ضعیف شد و با ورود اسلام از میان رفت.
مانویت در فاصله میان اسلام و مسیحیت ظهور کرد و در مدت کوتاهی فراگیر شد. این آئین ترکیبی است از اعتقادات صابیان، بوداییان، زردشتیان و مسیحیان. این دین تا چین و اروپا پیش رفت؛ از این رو، حاکمان ایران و روم به جنگ با پیروان این دین در آمدند و آنها را کشتند و محکمه تفتیش عقاید اروپا در قرن سیزدهم میلادی، آخرین گروه آنها را نابود کرد.
از جمله اعتقادات آنها سه اصل اخلاقی متأثر از زردشتیان است که عبارتند از:
آنها گیاهخوار بوده و معبد خود را "خانگاه" مینامیدند که بعدها صوفیان آن را "خانقاه" نامیدند. همچنین در این دین جنگ نور و ظلمت نقش مهمی دارد[۵].
مزدک
"مزدک"، پسر بامداد در زمان پادشاهی قباد و از اهالی اطراف دجله است. او مردی حکیم، پرهیز کار و سادهزیست بوده است.
بنابر آنچه از شاهنامه فردوسی برمیآید، مزدک، مرد حکیمی بود که در زمانی که مردم گرسنه، اطراف کاخ قباد پادشاه جمع شده بودند، آنها را برانگیخت تا به انبار غله او هجوم برند. هرچند قباد ابتدا مزدک را مؤاخذه کرد، وقتی استدلال او را شنید، پیرو دین و حامی او گردید و از گسترش آن پشتیبانی کرد؛ اما به خاطر مخالفت اشراف و موبدان زرتشت با او، در ادامه قباد از حمایت او دست برداشت و در نهایت پس از قباد، انوشیروان وقتی بر سر کار آمد، در سال ۵۲۸ م. مزدک و بسیاری از پیروانش را کشت و آنها عملاً از بین رفتند.
اندیشههای او در کتابی به نام مزدکنامه گرد آمده، البته این کتاب از بین رفته است. مکتب او کاملاً اجتماعی سیاسی است. او اشتراک در اموال را تبلیغ و برای برانداختن اختلاف طبقاتی تلاش میکرد[۶].
دین زرتشت
این دین، به اسم مؤسس آن نامگذاری شده است؛ زیرا بنیانگذار آن شخصی به نام "زردشت" است. ازاینرو لازم است ابتدا به نکاتی در مورد زرتشت اشاره گردد:
شخصیت زرتشت
زردشت در سال ۶۶۰ ق. م. به دنیا آمد و در ۶۳۰ ق. م. در ۳۰ سالگی مبعوث و در ۵۸۳ ق. م. در ۷۷ سالگی در بلخ کشته شد[۷]. وفات او در روز خور (یازدهم) ماه دی بود[۸].
زردشت در طول زندگی خود، سه بار ازدواج کرد و از آنها صاحب فرزندانی شد[۹][۱۰].
نام زردشت در اوستا "زره توشتره" به معنای "دارنده شتر زرد"، یا "دارنده شتر نیرومند" است. پدرش "پورشسب"، یعنی دارنده اسب پیر و مادرش دغدویه یعنی دوشنده گاو نام داشت[۱۱].
درباره زادگاه او اختلافنظر است[۱۲]: گروهی او را از شرق ایران[۱۳]، گروهی نیز او را اهل ری دانسته و برخی او را مانند اکثر پیامبران الهی از اهالی فلسطین دانستهاند[۱۴]. شهرستانی او را از دیار آذربایجان دانسته[۱۵]؛ برخی دینپژوهان معاصر نیز بر همین قول اخیر تأکید دارند و محل بعثت او را کوهی نزدیک دریاچه ارومیه میدانند و از اینرو آب این دریاچه نزد زرتشتیان مقدس شمرده میشود[۱۶].
این احتمال نیز وجود دارد که با توجه به برخی اشتراکات زردشت و آئین هندو، این دین دنباله آئین ودایی باشد؛ (به خصوص با توجه به اشتراک زبانشناختی گات ها، سرودههای آسمانی زرتشت و مقدسترین قسمت اوستا، به ریگ ودا، کتاب مقدس هندوان به زبان سانسکریت) و دیگر اینکه برخی پادشاهان، مانند جمشید و فریدون میان دو قوم مشترکند[۱۷].
زرتشت در زمان سلطنت گشتاسب ظهور[۱۸] و آئین خود را بر او عرضه کرد. با پذیرش کیش او از طرف گشتاسب، دین او در ایران گسترش یافت و به دستور او، سخنان زرتشت در دوازده هزار پوست گاو نوشته شد[۱۹].
زردشت، نخستینبار در ۶۳۰ ق. م. پیام خویش را به گوش ایرانیان رساند و تعالیم و آموزهای خویش را در این منطقه رواج داد. دین زردشتی به طور رسمی تا ۶۵۱ م. دین رسمی مردم ایران بود[۲۰].
حمله اسکندر
اسکندر مقدونی توانست در سال ۳۳۰ ق. م. امپراتوری بزرگ هخامنشیان را براندازد و خود را به عنوان والی ایران معرفی کند. واقعه مهمی که میتوان از آن نام برد، آتش زدن نسخههای موجود اوستایی و همچنین کشتار بسیار زیادی از دستوران، داوران، هیربدان و موبدانِ زردشتی و خاموش کردن بسیاری از آتشهای مقدس زردشتی است که آن را به دست اسکندر و یاوران او نسبت میدهند. به همین دلیل، در فرهنگ زردشتی از اسکندر با لقب "گُجسته" (ملعون) یاد میکنند. این صفتی است که هم برای اسکندر و هم برای شیطان به کار بردهاند[۲۱][۲۲].
دوره اشکانیان و ساسانیان
پس از دوره سلوکیان، "اشکانیان" بر ایران حکومت راندند و اوضاع دین زردشتی بهبود یافت. اغلب پژوهندگان از این دوره، به مثابه نقطه عطفی در سیر تحول آئین زردشتی یاد میکنند؛ تحولی که سرانجام در دوره ساسانی به اوج رسید تا آئین زرتشتی به عنوان دین رسمی معرفی گردید.
در سال ۲۲۴ ق. م. ساسانیان جانشین اشکانیان شدند. این سلسله به دست اردشیر بابکان پایهگذاری شد. با قدرتگیری سلسله ساسانی، با این پیشینههای مذهبی، دین زردشتی اهمیت بسزایی یافته و روبه رشد و گسترش نهاد.
مبلغان آئین زردشتی، به عنوان جریان اصلی دین ساسانی کار را به جایی رساندند که همه مردم غیر زردشتی، دیگراندیشان و کسانی که به اعمال و آداب زردشتی حرمت نمینهادند، دشمن اصلی دین و کشور به حساب میآمدند. دیگر از تسامح و تساهل مذهبیِ ایام هخامنشیان و بیاعتنایی مذهبیِ دوران پارتی خبری نبود و جای خود را به سختگیریهای مذهبی داده بود.
در دوره ساسانی، از چهار طبقه یا چهار گروه اجتماعی در ایران سخن به میان میآید. این طبقات عبارت بودند از: جنگجویان، روحانیون، کشاورزان و پیشهوران. در جامعه زردشتیِ پس از ساسانیان و شرایط جدید آن، به ویژه با آمدن قوم مغول و شاهان متعصب آن، طبعاً این نظام درهم ریخت. زردشتیان کوشیدند هرچه بیشتر از مرکز قدرت و ثروت دور باشند، و از این روی به زندگی روستایی در نقاط دوردست پناه بردند[۲۳].[۲۴]
کتاب مقدس
کتاب آسمانی زردشتیان اوستا نام دارد که به معنای اساس و متن است. این کتاب به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبانهای پهلوی و سانسکریت همریشه است[۲۵]. پژوهشگران اتفاقنظر دارند که اوستای اصلی، چهار برابر اوستای کنونی بوده است[۲۶]. اوستا در دوران بعد، توسط اردشیر ساسانی جمعآوری شد[۲۷].
اوستا که در دوره اسکندر از بین رفته بود، به احتمال بسیار زیاد در دوره اشکانی دوباره جمعآوری گردید و به صورت یک نسخه مدون و واحد درآمد[۲۸].
اوستا دارای پنج بخش است:
- یستا: (به معنای جشن و پرستش) معروفترین قسمت اوستاست و برعکس دیگر قسمتهای اوستا که به پیشوایان دین زرتشت نسبت داده میشود، قسمتی از یشنا، یعنی گاتها (به معنای سرود) میباشد که به خود زرتشت منسوب است و شامل ادعیه و معارف دینی است.
- ویسپِرَد: (به معنای همه سروران) مشتمل بر نیایش است.
- وِندیدا: (به معنای قانون ضد دیو) درباره حلال و حرام و نجس و پاکی است.
- یشتها: (به معنای نیایش، سرود و تسبیح) است.
- خرده اوستا: (اوستای کوچک) درباره اعیاد و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنهاست[۲۹].
متون اوستایی را براساس ویژگیها و قدمت زبانی، میتوان به دو دسته تقسیم کرد: متون اوستایی متقدم (گاهانی) و متون اوستایی متأخر (جدید)[۳۰].
اصول اعتقادی
اهم اصول اعتقادی زرتشتیان به شرح ذیل است:
- توحید: هرچند آثاری از ثنویت در اعتقادات زرتشتیها، مانند اعتقاد به نور و ظلمت و یزدان و اهریمن دیده میشود، در اسلام، هم در قرآن و هم روایات صادر شده از پیامبر (ص) و امامان (ع)، به دست میآید که این زرتشت از ادیان یکتاپرست است و پیروان آنها در دسته اهل کتاب به حساب آمدهاند. در قرآن آمده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾[۳۱] در این آیه، مجوس[۳۲] همسنگ مسیحیان و صابئین قرار داده شده که هر دو از اهل کتابند. روایات متعددی نیز دال بر این معناست، از جمله حدیثی است که امام صادق (ع) اهل کتاب بودن مجوسیان را به نامه پیامبر (ص) به اهل مکه مستند مینماید. مردم مکه از پیامبر (ص) خواستند از ایشان جزیه بگیرد تا در لوای حکومت اسلام، امان داشته باشند. پیامبر (ص) فرمود: من فقط از اهل کتاب جزیه میگیرم. مردم مکه گفتند: پس چرا از مجوسیان هجر جزیه گرفتی؟ پیامبر (ص) در پاسخ آنها نوشت: مجوسیان پیامبری داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که در دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود[۳۳]. در حقیقت با این بیان بر یکتاپرستی آنها تصریح میشود[۳۴].
- معاد: آنها روح را جاودانه میدانند که پس از ترک جسم تا رستاخیز در عالم برزخ میماند. همچنین آنان به صراط، میزان، اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند. بهشت آنان مانند بهشت در اسلام است؛ اما به خاطر مقدس بودن آتش، دوزخ، نزد آنها جایی بسیار سرد و کثیف است که در آن جانوران درنده، گناهکاران را عذاب میدهند[۳۵].
- موعودگرایی: زردشتیان معتقدند عمر جهان دوازده هزاره است و در پایان سه هزاره آخرین که در زمان آینده جای دارد، سه موعود زرتشتی، یعنی هوشید و هوشیدرماه و سوشیانس ظهور خواهند کرد و با آمدن سوشیانس، رستاخیز صورت میگیرد و مردگان تن خود را بازمی یابند و این تن جاودانه میشود که آن را تن پسین مینامند[۳۶][۳۷].
- مناسک و عبادتها: بهترین با برترین مکان برای اجرای عموم مناسک زردشتی، آتشکده و در پیشگاه آتش مقدس است. حضور مرتب در آتشکده، شرکت در گاهنبارها و سایر جشنها، بهویژه جشنهای مهم، از جمله سایر الزامات دینی زردشتی است که معمولاً مؤمنان زردشتی به آنها اهتمام دارند. از جمله در بیستم هر ماه، که به "ورهرام" (بهرام، ایزدی پیروزی) اختصاص دارد، زردشتیان در نیایشگاههای مخصوصِ این ایزد، حاضر شده و مراسم دینی را اجرا میکنند[۳۸]. علاوه بر این، مؤمنان زردشتی در چهار روز معین از هر ماه که به "روزهای بُنر" شهرت دارد، از خوردن گوشت حیوانات پرهیز میکنند[۳۹]. نماز، مهمترین عبادت فردی است که مؤمن زردشتی به انجام دادن آن مکلف شده است. نماز در گاههای پنجگانه شبانه روز ادا میشود. در هریک از آنها، رو به سوی آتش آتشکده (یا خورشید، یا یک منبع نور، مثل آتش خانگی)، دعا یا منثره مخصوص، گاهها را به ترتیب خاصی تلاوت میکند[۴۰]. گاهنبارها، مهمترین عبادت جمعی زردشتیان است که سالانه در شش نوبت در آتشکده یا منزل مؤمنان برگزار میگردد. هریک از این گاهنبارها، به افتخار یکی از امشاسپندان یا نیروهای نیک برگزار میشود. مراسم با خواندن بخشهایی از یسنا در سحرگاه آغاز میشود و با نوشیدن نوشابه آیینی موسوم به هوم، خاتمه مییابد. همچنین در گاهنبارها، مجموعهای از خشکبارها، به نام ثرک که با خواندن اَوِستا متبرک گردیده است، میان حضار توزیع میشود[۴۱][۴۲].
- روزهای مقدس: زردشتیان، در سال تعداد فراوانی عید دارند. در این روزها، بهدینان برای ارائه پیشکش و نذر و خواندن اوراد و ادعیه به سوی آتشکدهها و معابد میشتابند و در سایر روزها نیز برای مقاصد شخصی و نیّات خصوصی به این مراکز رفته و نیایش به جای میآورند[۴۳]. همچنین باید به نگاره فِرَوهَر[۴۴] نیز که در سردر کاخها و برخی بناهای تاریخی و اماکن و همچنین بر بعضی تندیسها جای گرفته است، اشاره کرد که از نمادهای بسیار بارز دین زردشتی است[۴۵]. جشن نوروز نیز که سالیانه در تخت جمشید برگزار میشد، از اعیاد بزرگ دین زردشتی بود[۴۶][۴۷].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ در این تحقیق بیشتر از کتابهای آئین زرتشتی: نگاهی از فراز؛ زیر نظر علی موحدیان عطار و آشنایی با ادیان بزرگ، اثر استاد حسین توفیقی بهره بردم.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۵.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.
- ↑ راشد محصل، وزیدگیهای زادسپرم، ص۷۲.
- ↑ آموزگار و تفضلی، اسطوره زندگی زرتشت، ص۲۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۵.
- ↑ شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ استاد مطهری نیز معتقد است از جهات زمانی و مکانی وضعیت زرتشت دارای ابهام است. (مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۲۰۵ به بعد)
- ↑ مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۱، ص۳۸۴.
- ↑ شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.
- ↑ مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، ص۲۱؛ شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ طبری، تاریخنامه طبری، ج۱، ص۶۵۷.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۶.
- ↑ بویس، زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ص۱۰۷.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۷.
- ↑ کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۲۱۹.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۷.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۵۴.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.
- ↑ سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۱۶۲.
- ↑ کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۱۹۸.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۸.
- ↑ «خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.
- ↑ علامه طباطبایی میگوید: مجوس همان قومی است که بعداً به زرتشت گرویدند و کتابشان اوستاست. (طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۵۳۲).
- ↑ کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۵۶۷، ح۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۸-۲۹۹.
- ↑ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۶.
- ↑ مزداپور، زرتشتیان، ص۱۰۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۹۹.
- ↑ نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.
- ↑ نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.
- ↑ برای نمونه بنگرید به: یسنا، فصل ۲۸ بند ۵، فصل ۴۳، بند ۱، ص۱۳۳ - ۱۳۲.
- ↑ نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۵۰ - ۴۷.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۰.
- ↑ بار، آسموسن و بویس، دیانت زرتشتی، ص۱۵۷ - ۱۵۶.
- ↑ Frawahar.
- ↑ اوشیدری، دانشنامه مَزدینسا، ص۳۳۷ - ۳۷۶.
- ↑ هینتس، داریوش و ایرانیان، ص۳۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۱.