آخرت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) برچسب: واگردانی دستی |
|||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = آخرت | | موضوع مرتبط = آخرت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = آخرت | ||
| مداخل مرتبط = [[آخرت در قرآن]] - [[آخرت در حدیث]] - [[آخرت در | | مداخل مرتبط = [[آخرت در لغت]] - [[آخرت در قرآن]] - [[آخرت در حدیث]] - [[آخرت در فقه اسلامی]] - [[آخرت در کلام اسلامی]] - [[آخرت در فلسفه اسلامی]] - [[آخرت در معارف دعا و زیارات]] - [[آخرت در معارف و سیره علوی]] - [[آخرت در معارف و سیره فاطمی]] - [[آخرت در معارف و سیره سجادی]] - [[آخرت در معارف و سیره رضوی]] - [[آخرت در معارف و سیره حسینی]] - [[آخرت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۱۲: | خط ۱۱: | ||
آخرت در لغت از ماده "أ خ ر" و مؤنث آخر است. این کلمه گاهی در مقابل اُولی قرار میگیرد و اُولی مؤنث اول است<ref>الصحاح، ج۲، ص ۵۷۶؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۳ و لسان العرب، ج۴، ص ۱۲.</ref> و گاهی در مقابل [[دنیا]]<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص ۴۸.</ref> و دنیا یا از ماده دنوّ است (نزدیکی) و یا از مادّه دنّی ([[پست]] و ناچیز). قهراً آخرت به [[معنای زندگی]] دورتر، یا در سطح بالاتر است. آنجا که در مقابل اولی است به معنای آخر کار است<ref>بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.</ref>. | آخرت در لغت از ماده "أ خ ر" و مؤنث آخر است. این کلمه گاهی در مقابل اُولی قرار میگیرد و اُولی مؤنث اول است<ref>الصحاح، ج۲، ص ۵۷۶؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۳ و لسان العرب، ج۴، ص ۱۲.</ref> و گاهی در مقابل [[دنیا]]<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص ۴۸.</ref> و دنیا یا از ماده دنوّ است (نزدیکی) و یا از مادّه دنّی ([[پست]] و ناچیز). قهراً آخرت به [[معنای زندگی]] دورتر، یا در سطح بالاتر است. آنجا که در مقابل اولی است به معنای آخر کار است<ref>بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.</ref>. | ||
آخرت در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکی عالم [[پس از دنیا]] که [[عالم برزخ]] و [[قیامت]] را شامل میشود و عبارت از جهانی است که [[انسانها]] پس از مردن به آن وارد شده و برای همیشه در آن [[زندگی]] خواهند کرد و دیگری به معنای قیامت است و انسان برای آنچه در [[دنیا]] کرده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] میبیند. [[پیامبر اکرم]] ({{صل}} درباره اینکه چرا [[جهان]] پس از دنیا آخرت نامیده شده، فرموده است: چون بعد از دنیا و متأخر از آن است<ref>{{متن حدیث|لِمَ سُمِّيَتِ الْآخِرَةُ آخِرَةً قَالَ لِأَنَّهَا مُتَأَخِّرَةٌ تَجِيءُ مِنْ بَعْدِ الدُّنْيَا}}؛ بحارالانوار، ج۵۴، ص ۳۵۶ و مجمع البیان، ج۱، ص ۸۸.</ref> و [[علی]] {{ع}} فرموده است: چون سرای [[پاداش]] است<ref>[[علل الشرایع]]، ج۱، ص ۱۲.</ref><ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، | آخرت در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکی عالم [[پس از دنیا]] که [[عالم برزخ]] و [[قیامت]] را شامل میشود و عبارت از جهانی است که [[انسانها]] پس از مردن به آن وارد شده و برای همیشه در آن [[زندگی]] خواهند کرد و دیگری به معنای قیامت است و انسان برای آنچه در [[دنیا]] کرده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] میبیند. [[پیامبر اکرم]] ({{صل}} درباره اینکه چرا [[جهان]] پس از دنیا آخرت نامیده شده، فرموده است: چون بعد از دنیا و متأخر از آن است<ref>{{متن حدیث|لِمَ سُمِّيَتِ الْآخِرَةُ آخِرَةً قَالَ لِأَنَّهَا مُتَأَخِّرَةٌ تَجِيءُ مِنْ بَعْدِ الدُّنْيَا}}؛ بحارالانوار، ج۵۴، ص ۳۵۶ و مجمع البیان، ج۱، ص ۸۸.</ref> و [[علی]] {{ع}} فرموده است: چون سرای [[پاداش]] است<ref>[[علل الشرایع]]، ج۱، ص ۱۲.</ref>.<ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۰.</ref> | ||
== | == عالم آخرت == | ||
آخرت وجهه ملکوتی و ظهور تام [[دنیا]] محسوب شده و همچون سکه ای دو رو، مجموعاً یک واحد به شمار میآیند: {{متن قرآن|يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ}}<ref>«نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.</ref><ref>المیزان، ج۲، ص ۱۰۴.</ref> آن عالم [[حدّ وسط]] [[جهان]] مجردات عقلیه و جسمانیات مادیّه قرار دارد<ref>اسفار اربعه، ج۹، | === صفات و ویژگیها === | ||
آخرت وجهه ملکوتی و ظهور تام [[دنیا]] محسوب شده و همچون سکه ای دو رو، مجموعاً یک واحد به شمار میآیند: {{متن قرآن|يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ}}<ref>«نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.</ref>.<ref>المیزان، ج۲، ص ۱۰۴.</ref> آن عالم [[حدّ وسط]] [[جهان]] مجردات عقلیه و جسمانیات مادیّه قرار دارد<ref>اسفار اربعه، ج۹، ص۳۳۵.</ref> | |||
آخرت دارای [[زمین]] و آسمانهاست، اگر چه با زمین و آسمانهای دنیا از بعضی جهات متفاوت است<ref>المیزان، ج۱۱، ص ۲۴.</ref>: {{متن قرآن|يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ}}<ref>«روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.</ref><ref>[[مجمع البیان]]، ج۶، ص ۹۴؛ [[الکشاف]]، ص ۶۳۶، [[تفسیر کبیر]]، ج۱۹، ص ۱۴۶.</ref>. آن سرا، محل ظهور و تجلّی [[مالکیت]] مطلقه [[الهی]]<ref>المیزان، ج۲، ص ۱۷۹.</ref> و [[کشف]] حقایق اشیا و تعیّن اجزاء و تبدیل شدن [[جهان غیب]] به [[جهان شهادت]] است<ref>المیزان، ج۷، ص ۵۴؛ ج ۱۱، ص ۱۴؛ ج۱۶، ص ۳۹۱.</ref> و دارای [[حیات]] [[حقیقی]] و محض بوده و سراسر [[زندگی]] است<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص ۱۲۰؛ الکشاف، ص ۹۵۷</ref>: {{متن قرآن|وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ}}<ref>«و بیگمان زندگی سرای واپسین است\1 سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref>. ماده و جسم آن، [[زمین]] و آسمان، باغ و میوهها، [[آتش]] و [[عذاب]] آن همگی جاندار، شاعر و آگاهند<ref>[[مجمع البیان]]، ج۸، ص ۴۰؛ [[المیزان]]، ج۱۸، ص ۲۰۵؛ [[تفسیر]] کبیر، ج۲۵، | آخرت دارای [[زمین]] و آسمانهاست، اگر چه با زمین و آسمانهای دنیا از بعضی جهات متفاوت است<ref>المیزان، ج۱۱، ص ۲۴.</ref>: {{متن قرآن|يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ}}<ref>«روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.</ref><ref>[[مجمع البیان]]، ج۶، ص ۹۴؛ [[الکشاف]]، ص ۶۳۶، [[تفسیر کبیر]]، ج۱۹، ص ۱۴۶.</ref>. آن سرا، محل ظهور و تجلّی [[مالکیت]] مطلقه [[الهی]]<ref>المیزان، ج۲، ص ۱۷۹.</ref> و [[کشف]] حقایق اشیا و تعیّن اجزاء و تبدیل شدن [[جهان غیب]] به [[جهان شهادت]] است<ref>المیزان، ج۷، ص ۵۴؛ ج ۱۱، ص ۱۴؛ ج۱۶، ص ۳۹۱.</ref> و دارای [[حیات]] [[حقیقی]] و محض بوده و سراسر [[زندگی]] است<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص ۱۲۰؛ الکشاف، ص ۹۵۷</ref>: {{متن قرآن|وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ}}<ref>«و بیگمان زندگی سرای واپسین است\1 سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref>. ماده و جسم آن، [[زمین]] و آسمان، باغ و میوهها، [[آتش]] و [[عذاب]] آن همگی جاندار، شاعر و آگاهند<ref>[[مجمع البیان]]، ج۸، ص ۴۰؛ [[المیزان]]، ج۱۸، ص ۲۰۵؛ [[تفسیر]] کبیر، ج۲۵، ص۹۲.</ref>. | ||
[[پیامبر]] {{صل}} فرموده است: سالهای [[آخرت]] وصف ناشدنی، روزهای آن بی شمار و ساکنان آن جاودانهاند<ref>{{متن حدیث|لَا تُوصَفُ سِنِينُهَا وَ لَا تُحْصَى أَيَّامُهَا وَ لَا يَمُوتُ سُكَّانُهَا}}؛ بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.</ref> وفنا و [[پیری]] و کهنگی به آن [[راه]] ندارد<ref>المیزان، ج۱۶، | [[پیامبر]] {{صل}} فرموده است: سالهای [[آخرت]] وصف ناشدنی، روزهای آن بی شمار و ساکنان آن جاودانهاند<ref>{{متن حدیث|لَا تُوصَفُ سِنِينُهَا وَ لَا تُحْصَى أَيَّامُهَا وَ لَا يَمُوتُ سُكَّانُهَا}}؛ بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.</ref> وفنا و [[پیری]] و کهنگی به آن [[راه]] ندارد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۱۴۹.</ref>. | ||
اما محدود بودن آن به [[عمر]] [[آسمانها]] و [[زمین]]: {{متن قرآن| مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ }}<ref>«تا آسمانها و زمین برجاست» سوره هود، آیه ۱۰۸.</ref> به این [[جهت]] است که مطلق آسمانها و زمین، از این حیث که [[آسمان]] و زمیناند، [[ابدی]] و روشن به [[نور]] پروردگارند، اگر چه آسمان و زمین [[دنیایی]] فانی است<ref>المیزان، ج۱۱، | اما محدود بودن آن به [[عمر]] [[آسمانها]] و [[زمین]]: {{متن قرآن| مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ }}<ref>«تا آسمانها و زمین برجاست» سوره هود، آیه ۱۰۸.</ref> به این [[جهت]] است که مطلق آسمانها و زمین، از این حیث که [[آسمان]] و زمیناند، [[ابدی]] و روشن به [[نور]] پروردگارند، اگر چه آسمان و زمین [[دنیایی]] فانی است<ref>المیزان، ج۱۱، ص۲۴.</ref> | ||
نعمتهای آخرت [[خالص]] از نقمت و [[سعادت]] آن خالص از [[شقاوت]] است؛ چنان که نقمت و شقاوت آن نیز همین گونه است<ref>المیزان، ج۱۲، ص ۲۰.</ref><ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸.</ref> | نعمتهای آخرت [[خالص]] از نقمت و [[سعادت]] آن خالص از [[شقاوت]] است؛ چنان که نقمت و شقاوت آن نیز همین گونه است<ref>المیزان، ج۱۲، ص ۲۰.</ref>.<ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸.</ref> | ||
در [[جهان آخرت]]، از [[نظام اجتماعی]] و [[تعاون]] و مدنیت، همانگونه که در [[دنیا]] وجود دارد، خبری نیست. در آن [[جهان]]، هر انسانی به نتیجه [[اندیشه]] و گفتار و [[کردار]] خویش میرسد و با آنچه در [[دنیا]] کرده است، قرین میگردد<ref>{{متن قرآن|وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى}}؛ سوره نجم، آیه ۳۹.</ref>. [[حقیقت]] [[ناب]] تنها در [[آخرت]] بر [[انسان]] آشکار میگردد و از این رو، [[شک]] و [[تردید]] در آنجا برای کسی پیش نمیآید و [[اختلاف]] نظری میان [[انسانها]] رخ نمیدهد<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}؛ سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. در آن سرا، [[انسان]] درمییابد که مؤثر [[راستین]] در وقایع [[جهان]]، تنها [[خدا]] بوده و دیگر علل و اسباب تأثیر مستقل نداشتهاند<ref>{{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ}}؛ سوره نور، ۲۵.</ref>. | در [[جهان آخرت]]، از [[نظام اجتماعی]] و [[تعاون]] و مدنیت، همانگونه که در [[دنیا]] وجود دارد، خبری نیست. در آن [[جهان]]، هر انسانی به نتیجه [[اندیشه]] و گفتار و [[کردار]] خویش میرسد و با آنچه در [[دنیا]] کرده است، قرین میگردد<ref>{{متن قرآن|وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى}}؛ سوره نجم، آیه ۳۹.</ref>. [[حقیقت]] [[ناب]] تنها در [[آخرت]] بر [[انسان]] آشکار میگردد و از این رو، [[شک]] و [[تردید]] در آنجا برای کسی پیش نمیآید و [[اختلاف]] نظری میان [[انسانها]] رخ نمیدهد<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}؛ سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. در آن سرا، [[انسان]] درمییابد که مؤثر [[راستین]] در وقایع [[جهان]]، تنها [[خدا]] بوده و دیگر علل و اسباب تأثیر مستقل نداشتهاند<ref>{{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ}}؛ سوره نور، ۲۵.</ref>. | ||
[[لذت]] و [[رنج]] در آن [[جهان]] به گونهای دیگر است و با [[دنیا]] قیاسپذیر نیست: آنان که در [[جهان آخرت]]، به [[سعادت]] [[بهشت]] دست مییابند، خواهند دانست، به آنچه [[جانها]] [[آرزو]] میکنند و چشمها را خوش میآید خواهند رسید و جاودانه در آن خواهند زیست<ref>{{متن قرآن|يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}؛ سوره زخرف، ۷۱.</ref> و آنان که به [[دوزخ]] افتند، به کیفرهایی بزرگ گرفتار میآیند<ref>{{متن قرآن|إِلاَّ مَن تَوَلَّى وَكَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الأَكْبَرَ}}؛ سوره غاشیه، آیه ۲۳ و ۲۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۰.</ref> | [[لذت]] و [[رنج]] در آن [[جهان]] به گونهای دیگر است و با [[دنیا]] قیاسپذیر نیست: آنان که در [[جهان آخرت]]، به [[سعادت]] [[بهشت]] دست مییابند، خواهند دانست، به آنچه [[جانها]] [[آرزو]] میکنند و چشمها را خوش میآید خواهند رسید و جاودانه در آن خواهند زیست<ref>{{متن قرآن|يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}؛ سوره زخرف، ۷۱.</ref> و آنان که به [[دوزخ]] افتند، به کیفرهایی بزرگ گرفتار میآیند<ref>{{متن قرآن|إِلاَّ مَن تَوَلَّى وَكَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الأَكْبَرَ}}؛ سوره غاشیه، آیه ۲۳ و ۲۴.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۰.</ref> | ||
== ویژگیهای اهل آخرت == | === ویژگیهای اهل آخرت === | ||
# '''عدم [[تکلیف]]:''' اهل آخرت از تکلیف معافاند<ref>شرح المواقف، ص ۳۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۹۱ـ ۹۲.</ref> زیرا با وجود تکلیف، امکان ایصال [[ثواب]] به [[مطیع]] نخواهد بود و حال آنکه [[بهشت]] محل ایصال ثواب است<ref>[[کشف]] المراد، ص ۱۰۵.</ref>. | # '''عدم [[تکلیف]]:''' اهل آخرت از تکلیف معافاند<ref>شرح المواقف، ص ۳۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۹۱ـ ۹۲.</ref> زیرا با وجود تکلیف، امکان ایصال [[ثواب]] به [[مطیع]] نخواهد بود و حال آنکه [[بهشت]] محل ایصال ثواب است<ref>[[کشف]] المراد، ص ۱۰۵.</ref>. | ||
# '''[[آزادی]] و [[اختیار]]:''' اهل آخرت در انجام [[اعمال]] [[آزاد]] و مختار بوده و هیچ گونه [[اجبار]] و [[اضطراری]] برای آنها نیست<ref>اوائل المقالات، ص ۹۲.</ref>. با این حال از [[بهشتیان]] [[فعل قبیح]] صادر نمیشود، چون [[انگیزه]] کار [[قبیح]] در آنها وجود ندارد، اما اهل [[جهنم]] گاهی مرتکب کار قبیح میشوند. چنان که [[قرآن کریم]] از دورغ گویی جهنمّیان خبر میدهد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«(چنین نیست) بلکه آنچه از پیش پنهان میداشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز میگردند و بیگمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۸.</ref> و تردیدی در [[قبح]] [[دروغ]] نیست<ref>اوائل المقالات، ص ۹۲.</ref>. | # '''[[آزادی]] و [[اختیار]]:''' اهل آخرت در انجام [[اعمال]] [[آزاد]] و مختار بوده و هیچ گونه [[اجبار]] و [[اضطراری]] برای آنها نیست<ref>اوائل المقالات، ص ۹۲.</ref>. با این حال از [[بهشتیان]] [[فعل قبیح]] صادر نمیشود، چون [[انگیزه]] کار [[قبیح]] در آنها وجود ندارد، اما اهل [[جهنم]] گاهی مرتکب کار قبیح میشوند. چنان که [[قرآن کریم]] از دورغ گویی جهنمّیان خبر میدهد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«(چنین نیست) بلکه آنچه از پیش پنهان میداشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز میگردند و بیگمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۸.</ref> و تردیدی در [[قبح]] [[دروغ]] نیست<ref>اوائل المقالات، ص ۹۲.</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
# '''تناسب پاداش با عمل:''' [[پاداش]] [[اهل]] آخرت متناسب با اعمال آنان<ref>بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶.</ref> و ملازم آنهاست: {{متن قرآن|وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ}}<ref>«و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربستهایم\1 سوره اسراء، آیه ۱۳.</ref><ref>[[المیزان]]، ج۱۱، ص ۱۴؛ ج ۱۵، ص۷۱.</ref>، از این رو جایی برای عذرخواهی باقی نمیماند، زیرا عذرخواهی در جایی مفید است که پاداش، قابل انفکاک از عمل باشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای کافران! امروز پوزش نخواهید که تنها (برای) آنچه میکردهاید کیفر میبینید» سوره تحریم، آیه ۷.</ref><ref>المیزان، ج۱۱، ص ۱۴.</ref> | # '''تناسب پاداش با عمل:''' [[پاداش]] [[اهل]] آخرت متناسب با اعمال آنان<ref>بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶.</ref> و ملازم آنهاست: {{متن قرآن|وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ}}<ref>«و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربستهایم\1 سوره اسراء، آیه ۱۳.</ref><ref>[[المیزان]]، ج۱۱، ص ۱۴؛ ج ۱۵، ص۷۱.</ref>، از این رو جایی برای عذرخواهی باقی نمیماند، زیرا عذرخواهی در جایی مفید است که پاداش، قابل انفکاک از عمل باشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای کافران! امروز پوزش نخواهید که تنها (برای) آنچه میکردهاید کیفر میبینید» سوره تحریم، آیه ۷.</ref><ref>المیزان، ج۱۱، ص ۱۴.</ref> | ||
# '''رابطه صمیمی [[بهشتیان]]:''' در آخرت بین [[نیکوکاران]] [[انس]] و [[الفت]]، [[صفا]] و [[صمیمیت]] برقرار است: {{متن قرآن|إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref><ref>[[الکشاف]]، ص ۶۴۲.</ref>، امّا در [[اجتماع]] بدکاران [[تنفر]] و [[بیزاری]] از یکدیگر و [[ناسزاگویی]] حکمفرماست: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref><ref>الکشاف، ص ۱۰۵۲.</ref> | # '''رابطه صمیمی [[بهشتیان]]:''' در آخرت بین [[نیکوکاران]] [[انس]] و [[الفت]]، [[صفا]] و [[صمیمیت]] برقرار است: {{متن قرآن|إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.</ref><ref>[[الکشاف]]، ص ۶۴۲.</ref>، امّا در [[اجتماع]] بدکاران [[تنفر]] و [[بیزاری]] از یکدیگر و [[ناسزاگویی]] حکمفرماست: {{متن قرآن|إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.</ref><ref>الکشاف، ص ۱۰۵۲.</ref> | ||
# '''[[سرنوشت]] جداگانه:''' در آنجا هر کس سرنوشت جداگانه دارد، زیرا آن [[جهان]]، جهان فعلیتهای محض است و فعلیتهای محض از یکدیگر تأثیر نپذیرفته و با یکدیگر ترکیب نمیشوند<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۹۸.</ref><ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸.</ref> | # '''[[سرنوشت]] جداگانه:''' در آنجا هر کس سرنوشت جداگانه دارد، زیرا آن [[جهان]]، جهان فعلیتهای محض است و فعلیتهای محض از یکدیگر تأثیر نپذیرفته و با یکدیگر ترکیب نمیشوند<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۹۸.</ref>.<ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸.</ref> | ||
== باور به آخرت == | |||
{{اصلی|ایمان به معاد}} | |||
انتقال از دنیا به عالم آخرت عقلاً امکان وقوع دارند و [[خداوند متعال]] نیز وقوع آنها را خبر داده است، بنابراین [[تصدیق]] و [[ایمان]] به آنها [[واجب]] است<ref>کشف المراد، ص ۵۷۵؛ شرح المواقف، ص ۳۲۰.</ref>.<ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۰.</ref> | |||
== منازل آخرت == | == منازل آخرت == | ||
آخرت دارای منازلی است؛ از قبیل لحظه [[مرگ]]، [[قبر]]، [[حشر]]، [[صراط]]، [[میزان]]، حساب و تطایر کتب. | آخرت دارای منازلی است؛ از قبیل: لحظه [[مرگ]]، [[قبر]]، [[حشر]]، [[صراط]]، [[میزان]]، حساب و تطایر کتب. | ||
# '''لحظه مرگ'''، آخرین [[روز]] [[دنیا]] و اولین روز آخرت است. در آن لحظه [[مال]]، فرزند و اعمال خوب و بد انسان<ref>شرح اصول کافی، ج۱، ص ۵۱.</ref> تمثّل پیدا میکنند<ref>فتح الباری، ج۸، ص ۴۳۰</ref> و [[ملائکه]] از [[آسمان]] نزد محتضر حاضر میشوند<ref>المیزان، ج۸،ص ۱۳۷.</ref>. | # '''لحظه مرگ'''، آخرین [[روز]] [[دنیا]] و اولین روز آخرت است. در آن لحظه [[مال]]، فرزند و اعمال خوب و بد انسان<ref>شرح اصول کافی، ج۱، ص ۵۱.</ref> تمثّل پیدا میکنند<ref>فتح الباری، ج۸، ص ۴۳۰</ref> و [[ملائکه]] از [[آسمان]] نزد محتضر حاضر میشوند<ref>المیزان، ج۸،ص ۱۳۷.</ref>. | ||
# '''[[قبر]] یا [[عالم برزخ]]:''' پس از آنکه مرده را در قبر گذاشتند، دو [[ملک]] وارد قبر شده و از [[مسائل اعتقادی]] [[خدا]]، [[پیامبر]]، [[امام]]، [[دین]]، کتاب و [[قبله]] سؤال میکنند<ref>اوائل المقالات، ص ۷۵؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۲؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} میفرمایند: "قبر، اول [[منزل]] از منازل [[آخرت]] است، اگر از آن [[نجات]] یافت، منازل بعد آسانتر است و الاّ سختی پس از آن کمتر از قبر نیست<ref>معارج الیقین فی اصول الدین، ص ۴۸۵.</ref>. این مرحله برای [[نیکوکاران]] [[باغی]] از باغهای [[بهشت]] و برای بدکاران، حفره ای از حفرههای [[جهنم]] است<ref>بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۵.</ref> و تا [[قیامت]] کبری در آن خواهند ماند<ref>[[معاد]]، ص ۵۲.</ref>: {{متن قرآن|وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.</ref>. البته این امور همگی مربوط به [[بدن مثالی]] است، زیرا [[برزخ]] و قبر، هر دو بیان یک واقعیتاند <ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص ۳۹۶؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۶۸؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۲۳۸.</ref>. | # '''[[قبر]] یا [[عالم برزخ]]:''' پس از آنکه مرده را در قبر گذاشتند، دو [[ملک]] وارد قبر شده و از [[مسائل اعتقادی]] [[خدا]]، [[پیامبر]]، [[امام]]، [[دین]]، کتاب و [[قبله]] سؤال میکنند<ref>اوائل المقالات، ص ۷۵؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۲؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} میفرمایند: "قبر، اول [[منزل]] از منازل [[آخرت]] است، اگر از آن [[نجات]] یافت، منازل بعد آسانتر است و الاّ سختی پس از آن کمتر از قبر نیست<ref>معارج الیقین فی اصول الدین، ص ۴۸۵.</ref>. این مرحله برای [[نیکوکاران]] [[باغی]] از باغهای [[بهشت]] و برای بدکاران، حفره ای از حفرههای [[جهنم]] است<ref>بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۵.</ref> و تا [[قیامت]] کبری در آن خواهند ماند<ref>[[معاد]]، ص ۵۲.</ref>: {{متن قرآن|وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.</ref>. البته این امور همگی مربوط به [[بدن مثالی]] است، زیرا [[برزخ]] و قبر، هر دو بیان یک واقعیتاند <ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص ۳۹۶؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۶۸؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۲۳۸.</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۵۲: | ||
# '''پل [[صراط]]:''' پس از دریافت نامه اعمال میبایست از گذرگاهی همگانی که پلی است از مو باریکتر و از لبه [[شمشیر]] تیزتر<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۱؛ بحارالأنوار، ج۸، ص ۶۴.</ref> و روی [[دوزخ]] [[نصب]] شده است عبور کنند<ref>شرح المواقف، ص ۳۲۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۹ـ ۱۲۰؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ کشف المراد، ص ۵۷۶.</ref>: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا}}<ref>«و هر یک از شما در آن درخواهد آمد این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر انجامپذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.</ref>. البته هنگام عبور [[مؤمنان]] ویژه، دوزخ خاموش است<ref>الکشاف، ص ۷۳۹؛ حلیة الأولیاء، ج۵، ص ۲۱۲.</ref> و سایر [[پرهیزکاران]] به [[عنایت الهی]] از آن عبور میکنند، اما ستمکاران در آن [[سقوط]] مینمایند<ref>الکشاف، ص ۱۲۷۴؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹.</ref>. [[حقیقت]] این صراط با توجه به [[روایات]] <ref>نهج البلاغه، خطبه۱۶، ص ۴۸.</ref> میتواند تجسّم همان [[صراط]] [[دنیوی]] باشد، یعنی [[صراط مستقیم]] ([[تقوی]]) که [[پرهیزکاران]] آن را برگزیده و [[ستمکاران]] از آن [[منحرف]] شدهاند<ref>الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۳۴۸ـ ۳۴۹.</ref> و یا میتواند [[حجتهای الهی]] باشد، که هر کس در [[دنیا]] آنان را شناخته و [[اطاعت]] نموده در [[آخرت]] اجازه [[عبور از صراط]] [[جهنم]] را مییابند<ref>الاعتقادات فی دین الإمامیّة، ص ۷۰.</ref>. | # '''پل [[صراط]]:''' پس از دریافت نامه اعمال میبایست از گذرگاهی همگانی که پلی است از مو باریکتر و از لبه [[شمشیر]] تیزتر<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۱؛ بحارالأنوار، ج۸، ص ۶۴.</ref> و روی [[دوزخ]] [[نصب]] شده است عبور کنند<ref>شرح المواقف، ص ۳۲۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۹ـ ۱۲۰؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ کشف المراد، ص ۵۷۶.</ref>: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا}}<ref>«و هر یک از شما در آن درخواهد آمد این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر انجامپذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.</ref>. البته هنگام عبور [[مؤمنان]] ویژه، دوزخ خاموش است<ref>الکشاف، ص ۷۳۹؛ حلیة الأولیاء، ج۵، ص ۲۱۲.</ref> و سایر [[پرهیزکاران]] به [[عنایت الهی]] از آن عبور میکنند، اما ستمکاران در آن [[سقوط]] مینمایند<ref>الکشاف، ص ۱۲۷۴؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹.</ref>. [[حقیقت]] این صراط با توجه به [[روایات]] <ref>نهج البلاغه، خطبه۱۶، ص ۴۸.</ref> میتواند تجسّم همان [[صراط]] [[دنیوی]] باشد، یعنی [[صراط مستقیم]] ([[تقوی]]) که [[پرهیزکاران]] آن را برگزیده و [[ستمکاران]] از آن [[منحرف]] شدهاند<ref>الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۳۴۸ـ ۳۴۹.</ref> و یا میتواند [[حجتهای الهی]] باشد، که هر کس در [[دنیا]] آنان را شناخته و [[اطاعت]] نموده در [[آخرت]] اجازه [[عبور از صراط]] [[جهنم]] را مییابند<ref>الاعتقادات فی دین الإمامیّة، ص ۷۰.</ref>. | ||
# '''[[اعراف]]:''' از دیگر منازل آخرت، اعراف است: {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ}}<ref>سوره اعراف، آیه 46.</ref>. اعراف جایگاه بلندی است که موقعیتی جدا از [[بهشت و دوزخ]] دارد<ref>مجمع البیان، ج۴، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱.</ref> بر آن مردانی قرار دارند که به همه [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اِشراف دارند؛ آنان [[آگاهی]] خاصی دارند که همه [[اهل]] [[محشر]] را از نظر [[سرنوشت]] میشناسند<ref>تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶؛ غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.</ref>. این گروه در واقع مجریان [[اراده خداوند]] بوده و به تنظیم امور میپردازند<ref>منشور جاوید، ج۹، ص ۳۵۸.</ref>. مقصود از اعرافیان [[انبیا]] و [[شهدا]]<ref>تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۷.</ref> و یا [[امامان معصوم]] هستند<ref>الاعتقادات، ص ۷۰.</ref>. [[حضرت فاطمه]] [[زهرا]] {{س}} میفرماید: "از پدرم درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}<ref>«و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامدهاند ولی (آن را) امید میبرند ندا میدهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref> پرسیدم، فرمود: آنان [[دوازده امام]] بعد از من هستند"<ref>کفایة الأثر، ص ۱۹۴.</ref> و [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرمود: "ما بر اعراف استقرار داشته و یارانمان را به سیمایشان میشناسیم"<ref>غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.</ref>. ممکن است، گروههای دیگر نیز در اعراف مستقر باشند، از قبیل: گنهکارانی که [[امید]] [[شفاعت]] دارند<ref>تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۸؛ الکشاف ص ۳۹۷، شرح المواقف، ص ۳۱۱.</ref> و یا اطفال و مجانینی که در دنیا، [[تکلیف]] از آنان ساقط بوده است <ref>تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶.</ref> | # '''[[اعراف]]:''' از دیگر منازل آخرت، اعراف است: {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ}}<ref>سوره اعراف، آیه 46.</ref>. اعراف جایگاه بلندی است که موقعیتی جدا از [[بهشت و دوزخ]] دارد<ref>مجمع البیان، ج۴، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱.</ref> بر آن مردانی قرار دارند که به همه [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]] اِشراف دارند؛ آنان [[آگاهی]] خاصی دارند که همه [[اهل]] [[محشر]] را از نظر [[سرنوشت]] میشناسند<ref>تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶؛ غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.</ref>. این گروه در واقع مجریان [[اراده خداوند]] بوده و به تنظیم امور میپردازند<ref>منشور جاوید، ج۹، ص ۳۵۸.</ref>. مقصود از اعرافیان [[انبیا]] و [[شهدا]]<ref>تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۷.</ref> و یا [[امامان معصوم]] هستند<ref>الاعتقادات، ص ۷۰.</ref>. [[حضرت فاطمه]] [[زهرا]] {{س}} میفرماید: "از پدرم درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}<ref>«و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامدهاند ولی (آن را) امید میبرند ندا میدهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶.</ref> پرسیدم، فرمود: آنان [[دوازده امام]] بعد از من هستند"<ref>کفایة الأثر، ص ۱۹۴.</ref> و [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرمود: "ما بر اعراف استقرار داشته و یارانمان را به سیمایشان میشناسیم"<ref>غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.</ref>. ممکن است، گروههای دیگر نیز در اعراف مستقر باشند، از قبیل: گنهکارانی که [[امید]] [[شفاعت]] دارند<ref>تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۸؛ الکشاف ص ۳۹۷، شرح المواقف، ص ۳۱۱.</ref> و یا اطفال و مجانینی که در دنیا، [[تکلیف]] از آنان ساقط بوده است <ref>تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶.</ref> | ||
# '''[[بهشت]] و جهنّم:''' آخرین [[منزل]] آخرت، بهشت و دوزخ است، که اکثر [[متکلمان]] معتقدند هم اکنون وجود دارد، هر چند در اینکه در کجا قرار دارد، [[اختلاف]] نظر دارند<ref>کشف المراد، ص ۵۷۶؛ الاعتقادات، ص ۷۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۱۲۹؛ گوهر مراد، ص ۴۸۲؛ شرح المواقف، ص ۳۰۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۰۵ـ ۱۰۹.</ref><ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸.</ref> | # '''[[بهشت]] و جهنّم:''' آخرین [[منزل]] آخرت، بهشت و دوزخ است، که اکثر [[متکلمان]] معتقدند هم اکنون وجود دارد، هر چند در اینکه در کجا قرار دارد، [[اختلاف]] نظر دارند<ref>کشف المراد، ص ۵۷۶؛ الاعتقادات، ص ۷۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۱۲۹؛ گوهر مراد، ص ۴۸۲؛ شرح المواقف، ص ۳۰۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۰۵ـ ۱۰۹.</ref>.<ref>[[غلامرضا رضایی|رضایی، غلامرضا]]، [[آخرت - رضایی (مقاله)|مقاله «آخرت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۳۴-۳۸.</ref> | ||
==روز قیامت== | |||
===[[اشراط الساعه]]=== | |||
# [[اشراط صغری]] | |||
# [[اشراط کبری]] | |||
===اسم روز قیامت=== | |||
==احوال قیامت== | |||
===[[حشر]]=== | |||
===[[نفخ صور]]=== | |||
# [[نشر]] (بعث من فی القبور) | |||
# [[حساب]] و [[کتاب]] (میزان) | |||
# [[مرصاد]] | |||
# [[صراط]] | |||
# [[اعراف]] | |||
==اهوال قیامت== | |||
===[[صراط]]=== | |||
# [[پلهای صراط]] | |||
# [[شعار مسلمین بر صراط]] | |||
# [[عوامل ثبات قدم بر صراط]] | |||
# [[حرکت بر صراط]] | |||
== | ==ثواب و عقاب اخروی== | ||
====ثواب اخروی (بهشت)==== | |||
{{اصلی|بهشت}} | |||
# [[گنجهای بهشت]] | |||
# [[ابواب بهشت]] | |||
====عذاب اخروی (دوزخ)==== | |||
{{اصلی|جهنم}} | |||
# [[آسانترین عذاب]] | |||
# [[آتش جهنم]] | |||
# [[آخرین خروج از دوزخ]] | |||
# [[احاطه دوزخ]] | |||
# [[کیفرهای دوزخ]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۶۴: | خط ۹۹: | ||
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | ||
[[رده:آخرت]] | [[رده:آخرت]] | ||
[[رده:مدخلهای تلخیص شده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۳
آخرت به عالم پس از دنیا اطلاق میشود و جهانی است که انسانها پس از مردن به آن وارد شده و برای همیشه در آن زندگی خواهند کرد و پاداش و کیفر اعمال خود را میبیند. خداوند متعال از منازل و حالات قیامت و وقوع آنها خبر داده است و تصدیق و ایمان به آنها واجب است.
معناشناسی
آخرت در لغت از ماده "أ خ ر" و مؤنث آخر است. این کلمه گاهی در مقابل اُولی قرار میگیرد و اُولی مؤنث اول است[۱] و گاهی در مقابل دنیا[۲] و دنیا یا از ماده دنوّ است (نزدیکی) و یا از مادّه دنّی (پست و ناچیز). قهراً آخرت به معنای زندگی دورتر، یا در سطح بالاتر است. آنجا که در مقابل اولی است به معنای آخر کار است[۳].
آخرت در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکی عالم پس از دنیا که عالم برزخ و قیامت را شامل میشود و عبارت از جهانی است که انسانها پس از مردن به آن وارد شده و برای همیشه در آن زندگی خواهند کرد و دیگری به معنای قیامت است و انسان برای آنچه در دنیا کرده است، پاداش و کیفر میبیند. پیامبر اکرم ((ص) درباره اینکه چرا جهان پس از دنیا آخرت نامیده شده، فرموده است: چون بعد از دنیا و متأخر از آن است[۴] و علی (ع) فرموده است: چون سرای پاداش است[۵].[۶]
عالم آخرت
صفات و ویژگیها
آخرت وجهه ملکوتی و ظهور تام دنیا محسوب شده و همچون سکه ای دو رو، مجموعاً یک واحد به شمار میآیند: ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾[۷].[۸] آن عالم حدّ وسط جهان مجردات عقلیه و جسمانیات مادیّه قرار دارد[۹]
آخرت دارای زمین و آسمانهاست، اگر چه با زمین و آسمانهای دنیا از بعضی جهات متفاوت است[۱۰]: ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ﴾[۱۱][۱۲]. آن سرا، محل ظهور و تجلّی مالکیت مطلقه الهی[۱۳] و کشف حقایق اشیا و تعیّن اجزاء و تبدیل شدن جهان غیب به جهان شهادت است[۱۴] و دارای حیات حقیقی و محض بوده و سراسر زندگی است[۱۵]: ﴿وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ﴾[۱۶]. ماده و جسم آن، زمین و آسمان، باغ و میوهها، آتش و عذاب آن همگی جاندار، شاعر و آگاهند[۱۷].
پیامبر (ص) فرموده است: سالهای آخرت وصف ناشدنی، روزهای آن بی شمار و ساکنان آن جاودانهاند[۱۸] وفنا و پیری و کهنگی به آن راه ندارد[۱۹].
اما محدود بودن آن به عمر آسمانها و زمین: ﴿ مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ ﴾[۲۰] به این جهت است که مطلق آسمانها و زمین، از این حیث که آسمان و زمیناند، ابدی و روشن به نور پروردگارند، اگر چه آسمان و زمین دنیایی فانی است[۲۱]
نعمتهای آخرت خالص از نقمت و سعادت آن خالص از شقاوت است؛ چنان که نقمت و شقاوت آن نیز همین گونه است[۲۲].[۲۳]
در جهان آخرت، از نظام اجتماعی و تعاون و مدنیت، همانگونه که در دنیا وجود دارد، خبری نیست. در آن جهان، هر انسانی به نتیجه اندیشه و گفتار و کردار خویش میرسد و با آنچه در دنیا کرده است، قرین میگردد[۲۴]. حقیقت ناب تنها در آخرت بر انسان آشکار میگردد و از این رو، شک و تردید در آنجا برای کسی پیش نمیآید و اختلاف نظری میان انسانها رخ نمیدهد[۲۵]. در آن سرا، انسان درمییابد که مؤثر راستین در وقایع جهان، تنها خدا بوده و دیگر علل و اسباب تأثیر مستقل نداشتهاند[۲۶].
لذت و رنج در آن جهان به گونهای دیگر است و با دنیا قیاسپذیر نیست: آنان که در جهان آخرت، به سعادت بهشت دست مییابند، خواهند دانست، به آنچه جانها آرزو میکنند و چشمها را خوش میآید خواهند رسید و جاودانه در آن خواهند زیست[۲۷] و آنان که به دوزخ افتند، به کیفرهایی بزرگ گرفتار میآیند[۲۸].[۲۹]
ویژگیهای اهل آخرت
- عدم تکلیف: اهل آخرت از تکلیف معافاند[۳۰] زیرا با وجود تکلیف، امکان ایصال ثواب به مطیع نخواهد بود و حال آنکه بهشت محل ایصال ثواب است[۳۱].
- آزادی و اختیار: اهل آخرت در انجام اعمال آزاد و مختار بوده و هیچ گونه اجبار و اضطراری برای آنها نیست[۳۲]. با این حال از بهشتیان فعل قبیح صادر نمیشود، چون انگیزه کار قبیح در آنها وجود ندارد، اما اهل جهنم گاهی مرتکب کار قبیح میشوند. چنان که قرآن کریم از دورغ گویی جهنمّیان خبر میدهد: ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۳۳]، ﴿بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۳۴] و تردیدی در قبح دروغ نیست[۳۵].
- معرفت به ذات الهی: اهل آخرت عارف به ذات الهی بوده و تمام حوادثی را که در دنیا بر آنان گذشته است نیز به یاد میآورند[۳۶] زیرا اگر آنچه به آنها از پاداش و کیفر میرسد، ندانند از ناحیه چه کسی صورت گرفته و به چه جهت است، عنوان پاداش و کیفر بر آن صادق نخواهد بود، حال آنکه آنچه در آخرت به انسان میرسد، قطعاً پاداش یا کیفر اعمال اوست[۳۷].
- تناسب پاداش با عمل: پاداش اهل آخرت متناسب با اعمال آنان[۳۸] و ملازم آنهاست: ﴿وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ﴾[۳۹][۴۰]، از این رو جایی برای عذرخواهی باقی نمیماند، زیرا عذرخواهی در جایی مفید است که پاداش، قابل انفکاک از عمل باشد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۴۱][۴۲]
- رابطه صمیمی بهشتیان: در آخرت بین نیکوکاران انس و الفت، صفا و صمیمیت برقرار است: ﴿إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ﴾[۴۳][۴۴]، امّا در اجتماع بدکاران تنفر و بیزاری از یکدیگر و ناسزاگویی حکمفرماست: ﴿إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ﴾[۴۵][۴۶]
- سرنوشت جداگانه: در آنجا هر کس سرنوشت جداگانه دارد، زیرا آن جهان، جهان فعلیتهای محض است و فعلیتهای محض از یکدیگر تأثیر نپذیرفته و با یکدیگر ترکیب نمیشوند[۴۷].[۴۸]
باور به آخرت
انتقال از دنیا به عالم آخرت عقلاً امکان وقوع دارند و خداوند متعال نیز وقوع آنها را خبر داده است، بنابراین تصدیق و ایمان به آنها واجب است[۴۹].[۵۰]
منازل آخرت
آخرت دارای منازلی است؛ از قبیل: لحظه مرگ، قبر، حشر، صراط، میزان، حساب و تطایر کتب.
- لحظه مرگ، آخرین روز دنیا و اولین روز آخرت است. در آن لحظه مال، فرزند و اعمال خوب و بد انسان[۵۱] تمثّل پیدا میکنند[۵۲] و ملائکه از آسمان نزد محتضر حاضر میشوند[۵۳].
- قبر یا عالم برزخ: پس از آنکه مرده را در قبر گذاشتند، دو ملک وارد قبر شده و از مسائل اعتقادی خدا، پیامبر، امام، دین، کتاب و قبله سؤال میکنند[۵۴]. رسول اکرم (ص) میفرمایند: "قبر، اول منزل از منازل آخرت است، اگر از آن نجات یافت، منازل بعد آسانتر است و الاّ سختی پس از آن کمتر از قبر نیست[۵۵]. این مرحله برای نیکوکاران باغی از باغهای بهشت و برای بدکاران، حفره ای از حفرههای جهنم است[۵۶] و تا قیامت کبری در آن خواهند ماند[۵۷]: ﴿وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴾[۵۸]. البته این امور همگی مربوط به بدن مثالی است، زیرا برزخ و قبر، هر دو بیان یک واقعیتاند [۵۹].
- نشانههای قیامت (اشراط الساعه): پس از این مرحله و پایان یافتن عمر دنیا، رستاخیز فرا میرسد، که دارای نشانهها و مقدماتی است؛ از قبیل: خروج مهدی (ع)، پدیدار شدن دودی در آسمان، ظاهر شدن دجّال، بیرون آمدن جنبده ای از زمین، هجوم یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از مغرب، بازگشت حضرت عیسی (ع) و تحولات کیهانی[۶۰].
- نفخ صور: در این هنگام در صور (شیپور) دمیده شده و همه مردگان ناگهانی و وحشت زده از قبور سر برآورده و ندای الهی را لبیک میگویند: ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ﴾[۶۱][۶۲]. نفخ صور دو مرحله دارد: اماته و احیاء و به صیحه، صاخه، زجره، رجفه (که همگی به معنای فریاد است) نیز در قرآن تعبیر شده است[۶۳].
- میزان اعمال: آنگاه همگی در صحنه محشر برای حسابرسی گرد آمده و به انتظار به سر میبرند: ﴿إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ﴾[۶۴]، در این هنگام میزانهای سنجش گذاشته شود: ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ﴾[۶۵] و به حساب همگی رسیدگی میشود[۶۶]، اگر چه در کیفیت میزان بین متکلمان اختلاف وجود دارد، در اصلِ وجود آن هیچ اختلافی نیست[۶۷]. از امام صادق (ع) درباره موازین القسط سؤال شد، فرمود: "میزانها، پیامبران و اوصیای آنهاست"[۶۸]. محاسبه انبیا و امامان معصوم (ع) مستقیماً توسط خداوند متعال انجام میشود و محاسبه اوصیا توسط پیامبران صورت میگیرد و محاسبه امتها را اوصیا انجام میدهند[۶۹]. در زیارت مخصوصه امیر مؤمنان (ع) آمده است: "سلام بر پیشوای ایمان و میزان اعمال"[۷۰].
- شاهدان اعمال و گواهان دادگاه الهی: هنگام حسابرسی در دادگاه الهی، همه شاهدان اعمال، حضور داشته و آماده گواهی دادن هستند. اولین شاهد، خودِ خداوند متعال است: ﴿وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ﴾[۷۱]، سپس پیامبران الهی: ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾[۷۲]، فرشتگان ناظر اعمال: ﴿كِرَامًا كَاتِبِينَ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴾[۷۳]، مکان انجام عمل: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا﴾[۷۴]، ﴿بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا﴾[۷۵]، زمان انجام عمل: [۷۶]، قرآن کریم: [۷۷]، نامه اعمال: ﴿وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا﴾[۷۸] و اعضای بدن: ﴿يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۷۹]، ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۸۰]؛ ﴿حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلا أَبْصَارُكُمْ وَلا جُلُودُكُمْ وَلَكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴾[۸۱][۸۲]
- تطایر کتب: پس از حسابرسی، انسانها به سه گروه تقسیم میشوند: گروهی که هیچ حسنهای در نامه اعمال آنان نیست و گروهی که هیچ سیّئهای در نامه اعمال ندارند، جایگاه این دو گروه مشخّص است. اما گروه سوم که اکثریت را تشکیل میدهند آنهایند که در پرونده آنان هم عمل صالح است و هم طالح: ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۸۳]. این گروه بی صبرانه برای دریافت نامه اعمال خود لحظه شماری میکنند. در این هنگام نامه اعمال هر کس به پرواز درآمده و به سوی او نزدیک میشود، تا اینکه یا در دست راست او قرار میگیرد و بهشتی میشود و یا به دست چپ او قرار میگیرد و جهنمی میگردد[۸۴].
- پل صراط: پس از دریافت نامه اعمال میبایست از گذرگاهی همگانی که پلی است از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیزتر[۸۵] و روی دوزخ نصب شده است عبور کنند[۸۶]: ﴿وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا﴾[۸۷]. البته هنگام عبور مؤمنان ویژه، دوزخ خاموش است[۸۸] و سایر پرهیزکاران به عنایت الهی از آن عبور میکنند، اما ستمکاران در آن سقوط مینمایند[۸۹]. حقیقت این صراط با توجه به روایات [۹۰] میتواند تجسّم همان صراط دنیوی باشد، یعنی صراط مستقیم (تقوی) که پرهیزکاران آن را برگزیده و ستمکاران از آن منحرف شدهاند[۹۱] و یا میتواند حجتهای الهی باشد، که هر کس در دنیا آنان را شناخته و اطاعت نموده در آخرت اجازه عبور از صراط جهنم را مییابند[۹۲].
- اعراف: از دیگر منازل آخرت، اعراف است: ﴿وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ﴾[۹۳]. اعراف جایگاه بلندی است که موقعیتی جدا از بهشت و دوزخ دارد[۹۴] بر آن مردانی قرار دارند که به همه بهشتیان و دوزخیان اِشراف دارند؛ آنان آگاهی خاصی دارند که همه اهل محشر را از نظر سرنوشت میشناسند[۹۵]. این گروه در واقع مجریان اراده خداوند بوده و به تنظیم امور میپردازند[۹۶]. مقصود از اعرافیان انبیا و شهدا[۹۷] و یا امامان معصوم هستند[۹۸]. حضرت فاطمه زهرا (س) میفرماید: "از پدرم درباره آیه شریفه ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ﴾[۹۹] پرسیدم، فرمود: آنان دوازده امام بعد از من هستند"[۱۰۰] و امیرمؤمنان (ع) فرمود: "ما بر اعراف استقرار داشته و یارانمان را به سیمایشان میشناسیم"[۱۰۱]. ممکن است، گروههای دیگر نیز در اعراف مستقر باشند، از قبیل: گنهکارانی که امید شفاعت دارند[۱۰۲] و یا اطفال و مجانینی که در دنیا، تکلیف از آنان ساقط بوده است [۱۰۳]
- بهشت و جهنّم: آخرین منزل آخرت، بهشت و دوزخ است، که اکثر متکلمان معتقدند هم اکنون وجود دارد، هر چند در اینکه در کجا قرار دارد، اختلاف نظر دارند[۱۰۴].[۱۰۵]
روز قیامت
اشراط الساعه
اسم روز قیامت
احوال قیامت
حشر
نفخ صور
اهوال قیامت
صراط
ثواب و عقاب اخروی
ثواب اخروی (بهشت)
عذاب اخروی (دوزخ)
منابع
پانویس
- ↑ الصحاح، ج۲، ص ۵۷۶؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۳ و لسان العرب، ج۴، ص ۱۲.
- ↑ مجمع البحرین، ج۱، ص ۴۸.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.
- ↑ «لِمَ سُمِّيَتِ الْآخِرَةُ آخِرَةً قَالَ لِأَنَّهَا مُتَأَخِّرَةٌ تَجِيءُ مِنْ بَعْدِ الدُّنْيَا»؛ بحارالانوار، ج۵۴، ص ۳۵۶ و مجمع البیان، ج۱، ص ۸۸.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص ۱۲.
- ↑ رضایی، غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴-۳۸؛ فرهنگ شیعه، ص۴۰.
- ↑ «نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.
- ↑ المیزان، ج۲، ص ۱۰۴.
- ↑ اسفار اربعه، ج۹، ص۳۳۵.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص ۲۴.
- ↑ «روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص ۹۴؛ الکشاف، ص ۶۳۶، تفسیر کبیر، ج۱۹، ص ۱۴۶.
- ↑ المیزان، ج۲، ص ۱۷۹.
- ↑ المیزان، ج۷، ص ۵۴؛ ج ۱۱، ص ۱۴؛ ج۱۶، ص ۳۹۱.
- ↑ شرح العقیدة الطحاویه، ص ۱۲۰؛ الکشاف، ص ۹۵۷
- ↑ «و بیگمان زندگی سرای واپسین است\1 سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص ۴۰؛ المیزان، ج۱۸، ص ۲۰۵؛ تفسیر کبیر، ج۲۵، ص۹۲.
- ↑ «لَا تُوصَفُ سِنِينُهَا وَ لَا تُحْصَى أَيَّامُهَا وَ لَا يَمُوتُ سُكَّانُهَا»؛ بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۱۴۹.
- ↑ «تا آسمانها و زمین برجاست» سوره هود، آیه ۱۰۸.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص ۲۰.
- ↑ رضایی، غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴-۳۸.
- ↑ ﴿وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى﴾؛ سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ ﴿لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾؛ سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ ﴿يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ﴾؛ سوره نور، ۲۵.
- ↑ ﴿يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ سوره زخرف، ۷۱.
- ↑ ﴿إِلاَّ مَن تَوَلَّى وَكَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الأَكْبَرَ﴾؛ سوره غاشیه، آیه ۲۳ و ۲۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۴۰.
- ↑ شرح المواقف، ص ۳۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۹۱ـ ۹۲.
- ↑ کشف المراد، ص ۱۰۵.
- ↑ اوائل المقالات، ص ۹۲.
- ↑ «و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.
- ↑ «(چنین نیست) بلکه آنچه از پیش پنهان میداشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز میگردند و بیگمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۸.
- ↑ اوائل المقالات، ص ۹۲.
- ↑ امالی سید مرتضی، ج۴، ص ۱۵؛ التبیان، ج۵، ص ۲۹.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۵، ص ۱۴۲.
- ↑ بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶.
- ↑ «و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربستهایم\1 سوره اسراء، آیه ۱۳.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص ۱۴؛ ج ۱۵، ص۷۱.
- ↑ «ای کافران! امروز پوزش نخواهید که تنها (برای) آنچه میکردهاید کیفر میبینید» سوره تحریم، آیه ۷.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص ۱۴.
- ↑ «برادروار بر اورنگهایی روبهرو مینشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
- ↑ الکشاف، ص ۶۴۲.
- ↑ «بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.
- ↑ الکشاف، ص ۱۰۵۲.
- ↑ عدل الهی، ص ۱۹۸.
- ↑ رضایی، غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴-۳۸.
- ↑ کشف المراد، ص ۵۷۵؛ شرح المواقف، ص ۳۲۰.
- ↑ رضایی، غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴-۳۸؛ فرهنگ شیعه، ص۴۰.
- ↑ شرح اصول کافی، ج۱، ص ۵۱.
- ↑ فتح الباری، ج۸، ص ۴۳۰
- ↑ المیزان، ج۸،ص ۱۳۷.
- ↑ اوائل المقالات، ص ۷۵؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۲؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.
- ↑ معارج الیقین فی اصول الدین، ص ۴۸۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۵.
- ↑ معاد، ص ۵۲.
- ↑ «پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
- ↑ شرح العقیدة الطحاویه، ص ۳۹۶؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۶۸؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۲۳۸.
- ↑ لمعة الاعتقاد، ص ۱۳۴؛ و مجمع البیان، ج۴، ص ۴۰۵؛ شرح احقاق الحق، ج۳، ص ۲۱۳.
- ↑ «و در صور دمیده میشود که ناگاه آنان از گورها به سوی پروردگارشان میشتابند» سوره یس، آیه ۵۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص ۳۹۱؛ الکشاف، ص ۷۶۷ و ۱۰۵۰؛ تفسیر کبیر، ج۲۳، ص ۱۲۱؛ تصحیح اعتقادات الامامیه، ص ۹۸.
- ↑ منشور جاوید، ج۹، ص ۲۷۹-۲۶۷.
- ↑ «بیگمان بازگشتشان به جانب ماست، سپس حساب آنان (نیز) با ماست\1 سوره غاشیه، آیه ۲۵ و ۲۶.
- ↑ «و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.
- ↑ شرح المواقف، ص ۳۲۱.
- ↑ الاعتقادات، ص ۷۳؛ نخبة اللآلی ص ۱۲۴؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹، الاقتصاد، ص ۵۲؛ الکشاف، ص ۸۲۳، ۷۸۳ و ۱۳۷۹؛ تفسیر کبیر، ج۲۲، ص ۱۷۶، ۱۷۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۲۰ـ ۱۲۱؛ شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۹۰.
- ↑ بحارالأنوار، ج۷، ص ۲۴۳.
- ↑ الاعتقادات، ص ۷۳.
- ↑ « اَلسَّلاَمُ عَلَى يَعْسُوبِ اَلْإِيمَانِ وَ مِيزَانِ اَلْأَعْمَالِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت چهارم حضرت (ع)، ص ۵۵۰.
- ↑ «و اگر (هم) برخی از آنچه را که به آنان وعده میکنیم به تو بنمایانیم یا (پیش از آن) جان تو را بستانیم باری، بازگشتشان به سوی ماست آنگاه خداوند بر آنچه انجام میدهند گواه است» سوره یونس، آیه ۴۶.
- ↑ «و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.
- ↑ «که نویسندگانی بزرگوارند، آنچه انجام میدهید میدانند، بیگمان نیکان در ناز و نعمتی بیشمارند» سوره انفطار، آیه ۱۱-۱۳.
- ↑ «در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید،» سوره زلزال، آیه ۴.
- ↑ «زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است،» سوره زلزال، آیه ۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۰۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۱۹.
- ↑ «و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربستهایم و روز رستخیز برای او کارنامهای برمیآوریم که آن را برگشوده میبیند» سوره اسراء، آیه ۱۳.
- ↑ «روزی که زبان و دست و پای آنها بدانچه میکردهاند به زیان آنها، گواهی میدهد» سوره نور، آیه ۲۴.
- ↑ «امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و از آنچه انجام میدادند دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند» سوره یس، آیه ۶۵.
- ↑ «تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد. و شما نه از این رو (خود را هنگام گناه) پنهان میداشتید که مبادا گوش و چشمها و پوستهایتان به زیان شما گواهی دهند بلکه (از این رو که) میپنداشتید خداوند بسیاری از چیزها را که انجام میدهید نمیداند» سوره فصلت، آیه ۲۰-۲۲.
- ↑ الکشاف، ص ۵۲۲، ۱۱۴۳ و ۱۳۵۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۴۱۷؛ ج۹ ص ۱۷ و ج۸، ص ۲۸۵؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.
- ↑ «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیدهای را با کار ناپسندی دیگر آمیختهاند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۴، ص ۵۲۰ و شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴.
- ↑ شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۱؛ بحارالأنوار، ج۸، ص ۶۴.
- ↑ شرح المواقف، ص ۳۲۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۹ـ ۱۲۰؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ کشف المراد، ص ۵۷۶.
- ↑ «و هر یک از شما در آن درخواهد آمد این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر انجامپذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.
- ↑ الکشاف، ص ۷۳۹؛ حلیة الأولیاء، ج۵، ص ۲۱۲.
- ↑ الکشاف، ص ۱۲۷۴؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه۱۶، ص ۴۸.
- ↑ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۳۴۸ـ ۳۴۹.
- ↑ الاعتقادات فی دین الإمامیّة، ص ۷۰.
- ↑ سوره اعراف، آیه 46.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱.
- ↑ تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶؛ غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.
- ↑ منشور جاوید، ج۹، ص ۳۵۸.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۷.
- ↑ الاعتقادات، ص ۷۰.
- ↑ «و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامدهاند ولی (آن را) امید میبرند ندا میدهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶.
- ↑ کفایة الأثر، ص ۱۹۴.
- ↑ غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۸؛ الکشاف ص ۳۹۷، شرح المواقف، ص ۳۱۱.
- ↑ تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶.
- ↑ کشف المراد، ص ۵۷۶؛ الاعتقادات، ص ۷۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۱۲۹؛ گوهر مراد، ص ۴۸۲؛ شرح المواقف، ص ۳۰۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۰۵ـ ۱۰۹.
- ↑ رضایی، غلامرضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴-۳۸.