مقام ولی نعمت: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-'''== {{پرسشهای وابسته}} {{ستون-شروع|3}} * [[: +'''== {{منبعشناسی جامع}} * [[:)) |
|||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = مقام معصوم | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} مقام ولی نعمت که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{متن حدیث|أَوْلِيَاءَ النِّعَمِ}} آمده است. | |||
== معناشناسی == | |||
«اولیا» جمع «[[ولیّ]]» در اصل به معنای «[[قرب]] و نزدیکی» است<ref>معجم مقاییس اللغه، ص۱۰۶۴؛ مصباح المنير، ج۱، ص۶۷۲.</ref> و این به معنای نبودن واسطه میان دو چیز و برقرار بودن رابطه بین آنان است، بر این اساس به هر چیزی که نسبت به دیگری [[قرابت]] داشته باشد، اطلاق میشود؛ خواه مکانی، خواه با زبان، خواه با نسب و مقام، «ولیّ» گفته میشود. | |||
استعمال این کلمه به معنای «[[سرپرست]]» و «[[دوست]]» و مانند اینها از همین جاست. «[[ولایت]]» به معنای «[[سرپرستی]]» این معنا را در خود دارد، «ولیّ» به معنای «سرپرست» در [[حقیقت]] عهدهدار [[تدبیر]] «مولّی علیه» است و با او قریب و نزدیک بوده و رابطه «ولایت» با زیر مجموعه را دارد: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ...}}.<ref>«خداوند، ولیّ مؤمنان است آنان را از تاریکیها به سوی نور هدایت میکند». سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و رهبر شما فقط خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آوردهاند و نماز را برپا داشته و در حال رکوع، زکات میپردازند». سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. | |||
این [[آیه]]، معروف به «[[آیه ولایت]]» و [[شأن نزول]] آن [[امیرمؤمنان على]]{{ع}} است که در حال ركوع، انگشتر به [[سائل]] بخشید، [[خداوند]]، ولایت او را در کنار [[ولایت خدا]] و [[رسول]] قرار داده است. در این زمینه [[روایات]] فراوانی از بزرگان از [[صحابه]] مثل: [[عمار یاسر]]، [[ابن عباس]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابوذر غفاری]] و... نقل شده است<ref>احقاق الحق، ج۲، ص۴۱۰ ـ ۳۹۹.</ref>. در کتاب غاية المرام، تعداد ۲۴ [[حدیث]] در این باره از طرق [[اهل تسنّن]] و ۱۹ حدیث از طریق [[شیعه]] نقل شده است<ref>غاية المرام، ج۲، ص ۲۲؛ منهاج البراعه، ج۲، ص۳۵۰.</ref>. | |||
کتابهای معروفی که این [[حدیث]] در آن نقل شده، از سی کتاب [[تجاوز]] میکند که همه آنها از منابع [[اهل سنت]] است<ref>ر.ک: احقاق الحق: ج۲، ص۳۹۹ ـ۴۰۸؛ المراجعات، مراجعه ۴۰، ص۲۵۶ ـ ۲۶۰؛ الغدير، ج۲، ص۵۲ ـ ۵۳.</ref>. | |||
واژه «[[اولیا]]» در مورد «رابطه [[دوستی]]» و «[[محبّت]]» هم به کار رفته است: {{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید! دوستان خداوند، نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند». یونس، آیه ۶۲.</ref>. | |||
{{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}} | |||
[[اولیای خدا]] کسانی هستند که میان آنان و [[خدا]] حایل و فاصلهای نیست حجابها از قلبشان کنار رفته و در پرتو [[نور]] [[معرفت]] و [[ایمان]] و عمل پاک، خدا را با چشم [[دل]] چنان میبینند که هیچگونه [[شک]] و تردیدی به دلهایشان راه نمییابد و به خاطر همین آشنایی با خدا که وجود بیانتها و [[قدرت]] بیپایان و کمال مطلق است، ماسوای خدا در نظرشان کوچک، کم [[ارزش]]، ناپایدار و بیمقدار است. راغب در مفردات گفته است: «[[ولایت]] به کسر واو، به معنای [[نصرت]] است ولی وَلایت به فتح واو به معنای [[سرپرستی]] است. و برخی دیگر گفتهاند: هر دو به یک معناست»<ref> المفردات، ص۵۳۳.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم؛ ج۱]]، ص۱۳۲ ـ ۱۳۵.</ref> | |||
راغب در مفردات گفته است: | |||
==معنای واژه نِعَم== | == معنای واژه نِعَم == | ||
«نعم» جمع «[[نعمت]]» است که به معنای «[[رفاه]]، [[خوشی]] و [[آسایش]] [[زندگی]]» است؛ چه در عرصه مادّی و چه در عرصه [[معنوی]]. «ناعم» از همین ریشه است: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب و باطراوت است (چون غرق نعمت هستند)». سوره غاشیه، آیه ۸.</ref>. «نعیم» نیز از همین ریشه است. راغب در مفردات گوید: «نعیم، نعمت بسیار است»<ref>{{عربی|النعيم النعمة الكثيرة}}، المفردات، ص۴۹۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ}}<ref>«مسلّماً ابرار در نعمت فراوانی هستند». سوره انفطار، آیه ۱۳.</ref>. | |||
{{متن قرآن|إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ}} | |||
در [[قرآن]] جمع «نعمت»، «نِعَم» و «اَنعُم» آمده است: {{متن قرآن|...وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً...}}<ref>«نعمتهای ظاهری و باطنی خویش را فراوان بر شما فرو ریخت». سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ}}<ref>«خداوند برای آنان که کفران نعمت میکنند مثلی زده است؛ منطقه آبادی را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیاش به طور فراوان از هر مکانی فرا میرسید، اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام دادند لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشاند». سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم؛ ج۱]]، ص۱۳۵ ـ ۱۳۶.</ref> | |||
در | == [[نعمتهای خداوند]] در [[قرآن]] و [[وظایف]] [[انسان]] در برابر آنها == | ||
در [[قرآن کریم]]، هم از [[نعمتهای فراوان]] [[خداوند]] [[سخن]] گفته شده و هم از وظایف انسان در برابر [[نعمتها]]. آن قدر خداوند [[انسانها]] را غرق [[نعمت]] خویش ساخته است که نمیتوان آنها را به شماره در آورد: {{متن قرآن|إِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا...}}<ref>«و اگر بخواهید نعمتهای او را بشمارید، توان شمارش آنها را ندارید». سوره نحل، آیه ۱۸؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>. | |||
تفسير | اصولاً سر تا پای وجود انسان غرق نعمتهای اوست؛ در هر نفس که فرو میرود و بر میآید، نه تنها دو نعمت بلکه هزاران نعمت موجود است؛ هر دقیقهای که از [[عمر]] ما میگذرد، [[حیات]] و [[سلامت]] ما مدیون فعالیت میلیونها موجود زنده در درون بدنمان و میلیونها موجود جاندار و بیجان در بیرون بدنمان است که بدون فعالیت آنها ادامه [[حیات]] حتی برای یک لحظه هم ممکن نیست، تنها در بدن انسان بهطور متوسط ده میلیون میلیارد سلول زنده است که هرکدام یک واحد فعال بدن ما را تشکیل میدهد، این عدد به قدری بزرگ است که اگر ما بخواهیم این سلولها را شماره کنیم، صدها سال طول میکشد و تازه اینها تنها بخشی از نعمتهای ذات مقدس [[ربوبی]] است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم؛ ج۱]]، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷.</ref>. | ||
با توجه به آنچه گفته شد، تفسیر این جمله روشن شد که امامان معصوم {{عم}}، اولیا و صاحبان همه نعمتها هستند؛ هم نعمتهای مادّی و هم نعمتهای معنوی. | |||
اصولاً امامان معصوم | == نعمتهای مادّی و [[معنوی]] خداوند در قرآن == | ||
=== نعمتهای مادّی خداوند === | |||
در قرآن کریم از دو نوع [[نعمت خداوند]] سخن گفته شده است که یکی از آنها «نعمتهای مادّی خداوند» است. [[سوره نحل]]، [[سوره]] تبیین این نعمتهاست و اگر نام این [[سوره]] را «سوره نعمتهای مادّی [[خداوند]]» بگذاریم، سخنی به گزاف نگفتهایم. در این سوره حدود چهل [[نعمت]] از نعمتهای حضرتش آمده است. فهرست این [[نعمتها]] عبارتاند از: | |||
آری، آنان | # آفرینش آسمان. | ||
نعمت | # [[آفرینش زمین]]. | ||
# [[آفرینش]] چهارپایان. | |||
# استفاده از پشم و پوست چهارپایان جهت [[پوشش]] و [[پوشاک]]. | |||
شارح معتزلی در شرح این جمله میگوید: | # استفاده از منافع حیوانات. | ||
این کلام بزرگی است که بر همه کلمات برتری دارد و معنایش از جمیع معانی عالیتر است. صنيعه | # استفاده از گوشت برخی از حیوانات. | ||
آنگاه ابن ابی الحدید جملهای میگوید که به تعبير آيةالله جوادی آملی: اگر عالمی شیعی آن را میگفت، متّهم به غلوّ | # بهرهگیری از «[[جمال]] [[استقلال اقتصادی]]». | ||
# بهرهگیری از حیوانات برای حمل و نقل. | |||
«این مقام بزرگی است که ظاهرش همان است که شنیدی، اما باطن این کلام این است که آنان بنده خدا و مردم بنده آنان هستند». | # [[هدایت]] به [[صراط مستقیم]]. | ||
مراد ابن ابی الحدید این | # نزول باران از [[آسمان]] و تهیه آب آشامیدنی از آن. | ||
# روییدن [[زراعت]]، [[زیتون]]، [[نخل]]، انگور و انواع میوهها به [[برکت]] [[باران]]. | |||
# [[تسخیر]] شب و [[روز]]. | |||
{{ | # تسخير [[خورشید و ماه]]. | ||
# تسخیر [[ستارگان]]. | |||
# تسخیر دریاها برای استفاده از منابع گوشتی آن (مثل ماهی و...) و جواهرات آن. | |||
# [[مخلوقات]] گوناگونی که در کره زمین [[آفریده]] شده است. | |||
# حرکت کشتیها جهت [[مسافرت]]، [[تجارت]] و... بر سینه آبها. | |||
{{پایان | # آفرینش کوهها که آرامبخش زمیناند. | ||
# آفرینش نهرها. | |||
# ایجاد راههای ارتباطی. | |||
# ایجاد علامتهای ویژه برای [[شناخت]] راهها. | |||
# استفاده از ستارگان برای راهیابی در شبها. | |||
# زنده شدن زمینهای مرده به وسیله باران. | |||
# خارج شدن شیر [[خالص]] و گوارا از میان [[خون]] و غذای هضم شده. | |||
# فراوردههایی که از میوههای درخت نخل و انگور گرفته میشود. | |||
# عسل؛ غذای [[شفابخش]]. | |||
# بخشیدن همسرانی به [[انسان]] از جنس خود او. | |||
# [[فرزندان]]. | |||
# انواع روزیهای [[پاکیزه]] به مفهوم وسیعش. | |||
# گوش. | |||
#[[چشم]]. | |||
# [[عقل]] و هوش. | |||
# [[خانهها]] و سنگهای ثابت. | |||
# خانههای سیّار مثل خیمهها. | |||
# وسایل و اسبابهایی که از پشم، کرک و موی حیوانات ساخته و تهیه میشود. | |||
# سایهها. | |||
# وجود پناهگاههای مطمئن در کوهها. | |||
# انواع لباسهایی که انسان را از سرما و [[گرما]] [[حفظ]] میکند. | |||
# [[زره]] و [[لباس]] [[جنگ]] که در برابر ضربات [[دشمن]]، [[مقاومت]] دارد<ref>تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۶۲ ـ ۴۶۵.</ref>. | |||
اینها تنها بخشی از نعمتهای مادّی خداوند است که در «[[سوره نحل]]» آمده است<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم؛ ج۱]]، ص۱۳۷ ـ ۱۳۹.</ref>. | |||
=== نعمتهای [[معنوی]] خداوند در [[قرآن]] === | |||
نکته قابل توجه این است که [[قرآن کریم]] علاوه بر آنکه [[مؤمنان]] را به «نعمتهای مادّی» [[تذکر]] داده، «نعمتهای [[معنوی]]» را هم به آنان گوشزد نموده است. این [[بینش]] برخلاف بینش سطحی نگرانۀ کسانی است که «[[نعمت]]» را تنها در «خوراک، [[پوشاک]]، [[مسکن]] و [[رفاه]]» میدانند. این بینش، [[جهان بینی]] [[انسان]] را در باب [[نعمتها]] [[رشد]] داده و نعمتهای معنوی را نعمتهای شکرگزاردنی میداند. هر [[مسلمانی]] روزی چند مرتبه در [[نماز]] میخواند: {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ}}<ref>«خدایا! ما را هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت دادی». سوره حمد، آیه ۷.</ref>. این نعمتدادهشدگان، در [[قرآن]] چنین معرفی شدهاند: {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خداوند، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و آنان رفيقهای خوبی هستند». سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. | |||
برخی از نعمتهای معنوی [[خداوند]] عبارتند از: | |||
'''نعمت [[نبوّت]] و [[بعث]] [[رُسُل]]''' | |||
«نبوّت و بعث رُسُل» یکی [[نعمت الهی]] است؛ نعمتی که با آن، [[برترین]] نعمتها به [[انسان]] داده شده و آن عبارت است از: «نعمت [[هدایت]]»: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ...}}<ref>«خداوند به مؤمنان نعمت بزرگی بخشید هنگامی که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت...»، سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>. | |||
واژه «منّت» از «مَنّ» به معنای «سنگهایی است که با آن وزن میکنند» و به همین دلیل، هر نعمت سنگین و گرانبهایی را «منّت» میگویند که اگر جنبه عملی داشته باشد؛ یعنی کسی عملاً نعمت بزرگی بدهد، کاملاً [[زیبا]] و ارزنده است و اما اگر کسی کار کوچک خود را با سخن، بزرگ کند و به رخ افراد بکشد، کاری است بسیار [[زشت]]؛ بنابراین، منّتی که نکوهیده است به معنای «بزرگ شمردن نعمتها در گفتار است» اما منّتی که زیبنده است، همان «بخشیدن نعمتهای بزرگ» است. | |||
«صدّیقین» کسانی هستند که هم صداقت گفتاری دارند و هم صداقت رفتاری. «[[شهدا]]» افراد برجستهای هستند که در [[روز قیامت]]، [[شاهد]] و [[گواه]] [[اعمال]] انسانهایند و یا [[شهیدان]] [[راه خدا]] هستند. | |||
«[[صالحین]]» افراد شایسته و برجستهای هستند که با انجام کارهای مثبت، سازنده، مفید و [[پیروی]] از [[اوامر]] [[انبیا]]، به [[مقامات]] برجسته نایل شدهاند، [[آیه شریفه]] فوق اینان را «[[نعمت]] داده شده» معرفی میکند تا نعمت در [[بینش]] دینباوران، تنها نعمتهای مادّی نباشد. | |||
'''نعمت [[ولایت]]''' | |||
در بینش [[قرآن]]، «نعمت ولایت» از دیگر [[نعمتهای خداوند]] و شایسته[[شکر]] است؛ به دلیل این که وقتی در [[غدیر خم]]، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به [[امامت]] [[منصوب]] گردید [[آیه]] نازل شد که: {{متن قرآن|...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي...}}<ref>«امروز دین شما را کامل کرده نعمت خود را بر شما تمام نمودم...»، سوره مائده، آیه ۳.</ref>. | |||
معنای این آیه آن است که: حتى «نعمت [[اسلام]]» نیز بیولایت، ناقص است، در زمان پیامبر{{صل}} این نعمت کامل بود؛ چون [[پیامبر]]{{صل}} هم [[رسول]] بود و هم [[امام]]، برای بعد از پیامبر، اگر امام حق، مولا على{{ع}} [[نصب]] نمیشد، این نعمت ناقص میماند. بر این اساس، پیامبر{{صل}} بلافاصله بعد از نزول آیه فرمود: «[[الله اکبر]]! بر تکمیل دین و اتمام نعمت [[پروردگار]] و [[خشنودی خداوند]] از [[رسالت]] من و [[ولایت علی]]{{ع}} بعد از من، سپس فرمود: هركس من مولای اویم، علی{{ع}} مولای اوست؛ خداوندا! آنکس که او را [[دوست]] بدارد، دوست بدار و آن کس که او را [[دشمن]] دارد، دشمن بدار، هرکس او را [[یاری]] کند، یاری کن و هرکس دست از یاریاش بردارد، [[دست]] از او بردار»<ref>{{متن حدیث|الله اكبر على إكمال الدّين واتمام النعمة ورضى الربّ برسالتی وبالولاية لعلیّ من بعدي، ثمّ قال: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله}}، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۶۶.</ref>. | |||
'''نعمت [[وحدت]]''' | |||
[[قرآن کریم]] «وحدت» را نیز از نعمتهای [[معنوی]] [[خداوند]] دانسته و چنین میفرماید: {{متن قرآن|...وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«... و نعمت خدا را بر خود به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد، این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد، شاید پذیرای هدایت شوید»، سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. «[[نعمت]] [[وحدت]]» را کسانی قدر میدانند که [[زیان]] «[[آتش]] [[تفرقه]]» را لمس کرده باشند و اهالی مدینه ـ که [[شاهد]] جنگهای طولانی صد ساله [[اوس و خزرج]] بودند ـ به خوبی این نعمت را لمس کردند که چگونه با نعمت وجود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با هم [[برادر]] شدند و کینههای دیرینه آنان رخت بر بست. | |||
'''نعمت کتاب و [[قانون]]''' | |||
«نعمت کتاب و قانون» دیگر نعمت [[معنوی]] [[خداوند]] است که [[قرآن]] از آن چنین یاد میکند: {{متن قرآن|...وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ...}}<ref>«به یاد نعمتهای خدا باشید و به یاد آن کتاب و حکمتی باشید که بر شما نازل فرمود». سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. | |||
'''نعمت [[نجات]] از [[شرّ]] [[طاغوتیان]]''' | |||
«نجات از شرّ طاغوتیان» نیز از دیگر نعمتهای معنوی خداوند است که مورد تذکّر قرآن میباشد: {{متن قرآن|...اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ...}}<ref>«بنی اسرائیل! به یاد نعمت خداوند باشید که شما را از شرّ فرعونیان رهانید». سوره ابراهیم، آیه ۶.</ref>. | |||
'''نعمت دفع توطئههای [[دشمن]]''' | |||
«دفع توطئههای دشمن» نیز از نعمتهای معنوی [[پروردگار متعال]] است که قرآن، [[مسلمانان]] را [[دعوت]] به یادآوری آن میکند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ...}}.<ref>«برای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمتی را که خداوند به شما بخشیده یاد آورید آن زمان که جمعی از دشمنان قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند) اما خدا دست آنان را از شما باز داشت». سوره مائده، ایه ۱۱.</ref>. | |||
'''[[نعمت]] [[امدادهای غیبی]]''' | |||
«نعمت امدادهای غیبی» از دیگر نعمتهای [[معنوی]] [[خداوند]] است؛ چنان که [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا...}}<ref>«به یاد آورید نعمت خداوند بر شما آنگاه که لشکر بسیاری از کافران علیه شما جمع شدند، پس ما به کمک و یاری شما بادی تند و سپاهی بسیار از فرشتگان که به چشم نمیدیدید فرستادیم». سوره احزاب، آیه ۹.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم؛ ج۱]]، ص۱۴۰ ـ ۱۴۵.</ref> | |||
== [[شکرگزاری]]، [[وظیفه]] ما در قبال [[نعمتهای خداوند]] == | |||
[[برترین]] وظیفه ما در قبال [[نعمتهای پروردگار]] متعال، [[سپاسگزاری]] از نعمتهای اوست، البته خداوند، نیازی به [[شکر]] ما ندارد، این ماییم که نیازمند به شکریم تا هم به وظیفه [[انسانی]] خود عمل کنیم: ««...وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ.»...»<ref>«هرکس شکر کند، به نفع خود شکر میکند» نمل: ۴۰.</ref> و هم با شکر، [[نعمتها]] را فزونی بخشیم. {{متن قرآن|...لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ...}}<ref>«اگر شکر کنید البته من بر نعمتها میافزایم». سوره ابراهيم، آیه ۷.</ref>. | |||
[[ناسپاسی]]، نه تنها سبب از دست رفتن نعمت میشود بلکه موجب آن میشود که [[انسان]]، مستحق [[مجازات]] [[الهی]] گردد: {{متن قرآن|...وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و اگر کفران کنید، مجازاتم شدید است». سوره ابراهيم، آیه ۷.</ref>. | |||
'''مراحل شکرگزاری:''' | |||
# '''[[شناخت]] [[منعم]]:''' اولین مرحله شکر، «شناخت منعم» است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «کمترین شکر این است که نعمت را از [[خدا]] بدانی بیآنکه [[قلب]] تو مشغول به آن نعمت شود و خدا را فراموش کنی»<ref>{{متن حدیث|ادنی الشكر رؤية النعمة من الله من غير علّة يتعلّق القلب بها دون الله}}، سفينة البحار، ج۲، ص۸۶۴.</ref> | |||
# '''سپاس زبانی:''' دومین مرحله شکر، «سپاس زبانی» است؛ یعنی انسان با زبان خود، از خداوند سپاسگزاری نماید. | |||
# '''شکر عملی:''' سومین مرحله ـ که مهمترین مرحله است ـ مرحله «شکر عملی» است؛ یعنی نعمتهای خداوند را در راهی صرف کنیم که او خواسته است، همانگونه که بزرگان فرمودهاند: «[[شکر]] آن است که [[بنده]] جمیع آنچه را [[خداوند]] به او عنایت کرده، در راهی صرف کند که برای آن [[خلقت]] شده است»<ref>{{متن حدیث|الشكر صرف العبد جميع ما انعمه الله تعالی فيما خلق لاجله}}.</ref>. | |||
در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم: «[[شکر نعمت]]، [[دوری از گناهان]] است»<ref>{{متن حدیث|شكر النعمة اجتناب المحارم}}، تفسیر نورالثقلين، ج۲، ص۵۲۹.</ref>.<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم؛ ج۱]]، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶.</ref> | |||
== تفسير {{متن حدیث|أَوْلِياءَ النِّعَم}} == | |||
با توجه به آنچه گفته شد، [[تفسیر]] این جمله روشن شد که [[امامان معصوم]]{{عم}}، [[اولیا]] و صاحبان همه [[نعمتها]] هستند؛ هم نعمتهای مادّی و هم نعمتهای [[معنوی]]. اصولاً امامان معصوم {{ع}} واسطه تمام فیضهای مادّی و معنوی بر انسانند؛ چراکه آنان «غایت خلقتاند» و علّت فاعلیّت فاعل هم غایت است، از این روست که در «دعای عدیله» درباره [[امام زمان]]{{ع}} میخوانیم: «به [[برکت]] او [[خلق]]، روزی میخورند و به وجود او [[آسمان]] و [[زمین]] پابرجاست»<ref>{{متن حدیث|بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء}}، مفاتیح الجنان (دعای عدیله)، ص۱۹۷.</ref>. | |||
آری، آنان «[[اولیاء]] نعم»اند؛ نعمتهای مادّی از [[طفیل]] وجود آنان است که بر [[بندگان]] ریزش میکند و مهمتر از نعمتهای مادّی، نعمتهای معنوی است که به برکت وجود آنان به [[انسانها]] داده میشود. [[نعمت]] [[هدایت]]، نعمت [[ولایت]]، نعمت [[امدادهای غیبی]]، نعمت [[قانون]]، نعمت دفع [[توطئهها]] و... به برکت وجود نازنین آنان است. به تعبیر [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}: «ما ساخته مستقیم [[پروردگار]] و پرورش یافته دست او هستیم و نظام هستی، ساخته شده و پرورش یافته دست ماست»<ref>{{متن حدیث|فانّا صنائع ربّنا والناس بعدُ صنائع لنا}}، نهج البلاغه، نامه ۲۸. این تعبیر از حضرت ولی عصر{{ع}} نیز روایت شده است ر.ک: بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸.</ref>. | |||
شارح معتزلی در شرح این جمله میگوید: این [[کلام]] بزرگی است که بر همه کلمات [[برتری]] دارد و معنایش از جمیع معانی عالیتر است. صنيعه [[پادشاه]]، کسی یا چیزی است که پادشاه آن را برمیگزیند و قدر و اندازه او را بالا میبرد و به او رفعت مقام میبخشد، علی{{ع}} در این کلام میگوید: ما به هیچکس از افراد [[بشر]]، بدهکار نیستیم بلکه مستقیماً بر سر سفره [[الهی]] نشستهایم، پس بین ما و [[خدا]] واسطهای وجود ندارد، اما [[مردم]] دست پرورده ما هستند و ما واسطه بین آنان و خدا هستیم<ref> شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۹۴.</ref>. | |||
آنگاه [[ابن ابی الحدید]] جملهای میگوید که به تعبير آيةالله [[جوادی آملی]]: اگر عالمی [[شیعی]] آن را میگفت، متّهم به [[غلوّ]] میشد<ref>ادب فنای مقربان، ج۱، ص۲۳۰.</ref> آن جمله این است: «این مقام بزرگی است که ظاهرش همان است که شنیدی، اما [[باطن]] این [[کلام]] این است که آنان [[بنده خدا]] و مردم [[بنده]] آنان هستند»<ref>{{عربی|وهذا مقام جلیل ظاهره ما سمعت وباطنه انّهم عبيدالله وانّ الناس عبيدهم}}، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۳۲.</ref>. | |||
مراد ابن ابی الحدید این است، [[امامان معصوم]]{{عم}} ولی نعمتاند همان که در این جمله: «{{متن حدیث|اولیاء النعم}}، امامان معصوم{{عم}} را به آن میخوانیم؛ یعنی همه [[انسانها]] بر سر سفره [[احسان]] آنان نشستهاند وگرنه تردیدی نیست که همه انسانها بنده [[خداوند]] هستند و امامان معصوم{{عم}} [[بندگان]] ویژه و شایسته حضرت حقاند<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم؛ ج۱]]، ص۱۴۷ ـ ۱۴۸.</ref>. | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:10115976.jpg|22px]] [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|'''در آستان امامان معصوم ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: مقام معصوم]] | |||
[[رده:مقام معصوم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۰
از جمله مقامات امامان معصوم(ع) مقام ولی نعمت که در زیارت جامعه کبیره با عبارت «أَوْلِيَاءَ النِّعَمِ» آمده است.
معناشناسی
«اولیا» جمع «ولیّ» در اصل به معنای «قرب و نزدیکی» است[۱] و این به معنای نبودن واسطه میان دو چیز و برقرار بودن رابطه بین آنان است، بر این اساس به هر چیزی که نسبت به دیگری قرابت داشته باشد، اطلاق میشود؛ خواه مکانی، خواه با زبان، خواه با نسب و مقام، «ولیّ» گفته میشود.
استعمال این کلمه به معنای «سرپرست» و «دوست» و مانند اینها از همین جاست. «ولایت» به معنای «سرپرستی» این معنا را در خود دارد، «ولیّ» به معنای «سرپرست» در حقیقت عهدهدار تدبیر «مولّی علیه» است و با او قریب و نزدیک بوده و رابطه «ولایت» با زیر مجموعه را دارد: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ...﴾.[۲]، ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۳].
این آیه، معروف به «آیه ولایت» و شأن نزول آن امیرمؤمنان على(ع) است که در حال ركوع، انگشتر به سائل بخشید، خداوند، ولایت او را در کنار ولایت خدا و رسول قرار داده است. در این زمینه روایات فراوانی از بزرگان از صحابه مثل: عمار یاسر، ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، ابوذر غفاری و... نقل شده است[۴]. در کتاب غاية المرام، تعداد ۲۴ حدیث در این باره از طرق اهل تسنّن و ۱۹ حدیث از طریق شیعه نقل شده است[۵].
کتابهای معروفی که این حدیث در آن نقل شده، از سی کتاب تجاوز میکند که همه آنها از منابع اهل سنت است[۶].
واژه «اولیا» در مورد «رابطه دوستی» و «محبّت» هم به کار رفته است: ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۷].
اولیای خدا کسانی هستند که میان آنان و خدا حایل و فاصلهای نیست حجابها از قلبشان کنار رفته و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان میبینند که هیچگونه شک و تردیدی به دلهایشان راه نمییابد و به خاطر همین آشنایی با خدا که وجود بیانتها و قدرت بیپایان و کمال مطلق است، ماسوای خدا در نظرشان کوچک، کم ارزش، ناپایدار و بیمقدار است. راغب در مفردات گفته است: «ولایت به کسر واو، به معنای نصرت است ولی وَلایت به فتح واو به معنای سرپرستی است. و برخی دیگر گفتهاند: هر دو به یک معناست»[۸].[۹]
معنای واژه نِعَم
«نعم» جمع «نعمت» است که به معنای «رفاه، خوشی و آسایش زندگی» است؛ چه در عرصه مادّی و چه در عرصه معنوی. «ناعم» از همین ریشه است: ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ﴾[۱۰]. «نعیم» نیز از همین ریشه است. راغب در مفردات گوید: «نعیم، نعمت بسیار است»[۱۱]، ﴿إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ﴾[۱۲].
در قرآن جمع «نعمت»، «نِعَم» و «اَنعُم» آمده است: ﴿...وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً...﴾[۱۳]، ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ﴾[۱۴].[۱۵]
نعمتهای خداوند در قرآن و وظایف انسان در برابر آنها
در قرآن کریم، هم از نعمتهای فراوان خداوند سخن گفته شده و هم از وظایف انسان در برابر نعمتها. آن قدر خداوند انسانها را غرق نعمت خویش ساخته است که نمیتوان آنها را به شماره در آورد: ﴿إِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا...﴾[۱۶].
اصولاً سر تا پای وجود انسان غرق نعمتهای اوست؛ در هر نفس که فرو میرود و بر میآید، نه تنها دو نعمت بلکه هزاران نعمت موجود است؛ هر دقیقهای که از عمر ما میگذرد، حیات و سلامت ما مدیون فعالیت میلیونها موجود زنده در درون بدنمان و میلیونها موجود جاندار و بیجان در بیرون بدنمان است که بدون فعالیت آنها ادامه حیات حتی برای یک لحظه هم ممکن نیست، تنها در بدن انسان بهطور متوسط ده میلیون میلیارد سلول زنده است که هرکدام یک واحد فعال بدن ما را تشکیل میدهد، این عدد به قدری بزرگ است که اگر ما بخواهیم این سلولها را شماره کنیم، صدها سال طول میکشد و تازه اینها تنها بخشی از نعمتهای ذات مقدس ربوبی است[۱۷].
نعمتهای مادّی و معنوی خداوند در قرآن
نعمتهای مادّی خداوند
در قرآن کریم از دو نوع نعمت خداوند سخن گفته شده است که یکی از آنها «نعمتهای مادّی خداوند» است. سوره نحل، سوره تبیین این نعمتهاست و اگر نام این سوره را «سوره نعمتهای مادّی خداوند» بگذاریم، سخنی به گزاف نگفتهایم. در این سوره حدود چهل نعمت از نعمتهای حضرتش آمده است. فهرست این نعمتها عبارتاند از:
- آفرینش آسمان.
- آفرینش زمین.
- آفرینش چهارپایان.
- استفاده از پشم و پوست چهارپایان جهت پوشش و پوشاک.
- استفاده از منافع حیوانات.
- استفاده از گوشت برخی از حیوانات.
- بهرهگیری از «جمال استقلال اقتصادی».
- بهرهگیری از حیوانات برای حمل و نقل.
- هدایت به صراط مستقیم.
- نزول باران از آسمان و تهیه آب آشامیدنی از آن.
- روییدن زراعت، زیتون، نخل، انگور و انواع میوهها به برکت باران.
- تسخیر شب و روز.
- تسخير خورشید و ماه.
- تسخیر ستارگان.
- تسخیر دریاها برای استفاده از منابع گوشتی آن (مثل ماهی و...) و جواهرات آن.
- مخلوقات گوناگونی که در کره زمین آفریده شده است.
- حرکت کشتیها جهت مسافرت، تجارت و... بر سینه آبها.
- آفرینش کوهها که آرامبخش زمیناند.
- آفرینش نهرها.
- ایجاد راههای ارتباطی.
- ایجاد علامتهای ویژه برای شناخت راهها.
- استفاده از ستارگان برای راهیابی در شبها.
- زنده شدن زمینهای مرده به وسیله باران.
- خارج شدن شیر خالص و گوارا از میان خون و غذای هضم شده.
- فراوردههایی که از میوههای درخت نخل و انگور گرفته میشود.
- عسل؛ غذای شفابخش.
- بخشیدن همسرانی به انسان از جنس خود او.
- فرزندان.
- انواع روزیهای پاکیزه به مفهوم وسیعش.
- گوش.
- چشم.
- عقل و هوش.
- خانهها و سنگهای ثابت.
- خانههای سیّار مثل خیمهها.
- وسایل و اسبابهایی که از پشم، کرک و موی حیوانات ساخته و تهیه میشود.
- سایهها.
- وجود پناهگاههای مطمئن در کوهها.
- انواع لباسهایی که انسان را از سرما و گرما حفظ میکند.
- زره و لباس جنگ که در برابر ضربات دشمن، مقاومت دارد[۱۸].
اینها تنها بخشی از نعمتهای مادّی خداوند است که در «سوره نحل» آمده است[۱۹].
نعمتهای معنوی خداوند در قرآن
نکته قابل توجه این است که قرآن کریم علاوه بر آنکه مؤمنان را به «نعمتهای مادّی» تذکر داده، «نعمتهای معنوی» را هم به آنان گوشزد نموده است. این بینش برخلاف بینش سطحی نگرانۀ کسانی است که «نعمت» را تنها در «خوراک، پوشاک، مسکن و رفاه» میدانند. این بینش، جهان بینی انسان را در باب نعمتها رشد داده و نعمتهای معنوی را نعمتهای شکرگزاردنی میداند. هر مسلمانی روزی چند مرتبه در نماز میخواند: ﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾[۲۰]. این نعمتدادهشدگان، در قرآن چنین معرفی شدهاند: ﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا﴾[۲۱].
برخی از نعمتهای معنوی خداوند عبارتند از:
«نبوّت و بعث رُسُل» یکی نعمت الهی است؛ نعمتی که با آن، برترین نعمتها به انسان داده شده و آن عبارت است از: «نعمت هدایت»: ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ...﴾[۲۲].
واژه «منّت» از «مَنّ» به معنای «سنگهایی است که با آن وزن میکنند» و به همین دلیل، هر نعمت سنگین و گرانبهایی را «منّت» میگویند که اگر جنبه عملی داشته باشد؛ یعنی کسی عملاً نعمت بزرگی بدهد، کاملاً زیبا و ارزنده است و اما اگر کسی کار کوچک خود را با سخن، بزرگ کند و به رخ افراد بکشد، کاری است بسیار زشت؛ بنابراین، منّتی که نکوهیده است به معنای «بزرگ شمردن نعمتها در گفتار است» اما منّتی که زیبنده است، همان «بخشیدن نعمتهای بزرگ» است.
«صدّیقین» کسانی هستند که هم صداقت گفتاری دارند و هم صداقت رفتاری. «شهدا» افراد برجستهای هستند که در روز قیامت، شاهد و گواه اعمال انسانهایند و یا شهیدان راه خدا هستند.
«صالحین» افراد شایسته و برجستهای هستند که با انجام کارهای مثبت، سازنده، مفید و پیروی از اوامر انبیا، به مقامات برجسته نایل شدهاند، آیه شریفه فوق اینان را «نعمت داده شده» معرفی میکند تا نعمت در بینش دینباوران، تنها نعمتهای مادّی نباشد.
نعمت ولایت
در بینش قرآن، «نعمت ولایت» از دیگر نعمتهای خداوند و شایستهشکر است؛ به دلیل این که وقتی در غدیر خم، امیرمؤمنان علی(ع) به امامت منصوب گردید آیه نازل شد که: ﴿...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي...﴾[۲۳].
معنای این آیه آن است که: حتى «نعمت اسلام» نیز بیولایت، ناقص است، در زمان پیامبر(ص) این نعمت کامل بود؛ چون پیامبر(ص) هم رسول بود و هم امام، برای بعد از پیامبر، اگر امام حق، مولا على(ع) نصب نمیشد، این نعمت ناقص میماند. بر این اساس، پیامبر(ص) بلافاصله بعد از نزول آیه فرمود: «الله اکبر! بر تکمیل دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی(ع) بعد از من، سپس فرمود: هركس من مولای اویم، علی(ع) مولای اوست؛ خداوندا! آنکس که او را دوست بدارد، دوست بدار و آن کس که او را دشمن دارد، دشمن بدار، هرکس او را یاری کند، یاری کن و هرکس دست از یاریاش بردارد، دست از او بردار»[۲۴].
نعمت وحدت
قرآن کریم «وحدت» را نیز از نعمتهای معنوی خداوند دانسته و چنین میفرماید: ﴿...وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۲۵]. «نعمت وحدت» را کسانی قدر میدانند که زیان «آتش تفرقه» را لمس کرده باشند و اهالی مدینه ـ که شاهد جنگهای طولانی صد ساله اوس و خزرج بودند ـ به خوبی این نعمت را لمس کردند که چگونه با نعمت وجود پیامبر اکرم(ص) با هم برادر شدند و کینههای دیرینه آنان رخت بر بست.
نعمت کتاب و قانون
«نعمت کتاب و قانون» دیگر نعمت معنوی خداوند است که قرآن از آن چنین یاد میکند: ﴿...وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ...﴾[۲۶].
«نجات از شرّ طاغوتیان» نیز از دیگر نعمتهای معنوی خداوند است که مورد تذکّر قرآن میباشد: ﴿...اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ...﴾[۲۷].
نعمت دفع توطئههای دشمن
«دفع توطئههای دشمن» نیز از نعمتهای معنوی پروردگار متعال است که قرآن، مسلمانان را دعوت به یادآوری آن میکند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ...﴾.[۲۸].
«نعمت امدادهای غیبی» از دیگر نعمتهای معنوی خداوند است؛ چنان که قرآن کریم میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا...﴾[۲۹].[۳۰]
شکرگزاری، وظیفه ما در قبال نعمتهای خداوند
برترین وظیفه ما در قبال نعمتهای پروردگار متعال، سپاسگزاری از نعمتهای اوست، البته خداوند، نیازی به شکر ما ندارد، این ماییم که نیازمند به شکریم تا هم به وظیفه انسانی خود عمل کنیم: ««...وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ.»...»[۳۱] و هم با شکر، نعمتها را فزونی بخشیم. ﴿...لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ...﴾[۳۲].
ناسپاسی، نه تنها سبب از دست رفتن نعمت میشود بلکه موجب آن میشود که انسان، مستحق مجازات الهی گردد: ﴿...وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۳۳].
مراحل شکرگزاری:
- شناخت منعم: اولین مرحله شکر، «شناخت منعم» است. امام صادق(ع) فرمود: «کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانی بیآنکه قلب تو مشغول به آن نعمت شود و خدا را فراموش کنی»[۳۴]
- سپاس زبانی: دومین مرحله شکر، «سپاس زبانی» است؛ یعنی انسان با زبان خود، از خداوند سپاسگزاری نماید.
- شکر عملی: سومین مرحله ـ که مهمترین مرحله است ـ مرحله «شکر عملی» است؛ یعنی نعمتهای خداوند را در راهی صرف کنیم که او خواسته است، همانگونه که بزرگان فرمودهاند: «شکر آن است که بنده جمیع آنچه را خداوند به او عنایت کرده، در راهی صرف کند که برای آن خلقت شده است»[۳۵].
در حدیثی از امام صادق(ع) میخوانیم: «شکر نعمت، دوری از گناهان است»[۳۶].[۳۷]
تفسير «أَوْلِياءَ النِّعَم»
با توجه به آنچه گفته شد، تفسیر این جمله روشن شد که امامان معصوم(ع)، اولیا و صاحبان همه نعمتها هستند؛ هم نعمتهای مادّی و هم نعمتهای معنوی. اصولاً امامان معصوم (ع) واسطه تمام فیضهای مادّی و معنوی بر انسانند؛ چراکه آنان «غایت خلقتاند» و علّت فاعلیّت فاعل هم غایت است، از این روست که در «دعای عدیله» درباره امام زمان(ع) میخوانیم: «به برکت او خلق، روزی میخورند و به وجود او آسمان و زمین پابرجاست»[۳۸].
آری، آنان «اولیاء نعم»اند؛ نعمتهای مادّی از طفیل وجود آنان است که بر بندگان ریزش میکند و مهمتر از نعمتهای مادّی، نعمتهای معنوی است که به برکت وجود آنان به انسانها داده میشود. نعمت هدایت، نعمت ولایت، نعمت امدادهای غیبی، نعمت قانون، نعمت دفع توطئهها و... به برکت وجود نازنین آنان است. به تعبیر امیرمؤمنان علی(ع): «ما ساخته مستقیم پروردگار و پرورش یافته دست او هستیم و نظام هستی، ساخته شده و پرورش یافته دست ماست»[۳۹].
شارح معتزلی در شرح این جمله میگوید: این کلام بزرگی است که بر همه کلمات برتری دارد و معنایش از جمیع معانی عالیتر است. صنيعه پادشاه، کسی یا چیزی است که پادشاه آن را برمیگزیند و قدر و اندازه او را بالا میبرد و به او رفعت مقام میبخشد، علی(ع) در این کلام میگوید: ما به هیچکس از افراد بشر، بدهکار نیستیم بلکه مستقیماً بر سر سفره الهی نشستهایم، پس بین ما و خدا واسطهای وجود ندارد، اما مردم دست پرورده ما هستند و ما واسطه بین آنان و خدا هستیم[۴۰].
آنگاه ابن ابی الحدید جملهای میگوید که به تعبير آيةالله جوادی آملی: اگر عالمی شیعی آن را میگفت، متّهم به غلوّ میشد[۴۱] آن جمله این است: «این مقام بزرگی است که ظاهرش همان است که شنیدی، اما باطن این کلام این است که آنان بنده خدا و مردم بنده آنان هستند»[۴۲].
مراد ابن ابی الحدید این است، امامان معصوم(ع) ولی نعمتاند همان که در این جمله: ««اولیاء النعم»، امامان معصوم(ع) را به آن میخوانیم؛ یعنی همه انسانها بر سر سفره احسان آنان نشستهاند وگرنه تردیدی نیست که همه انسانها بنده خداوند هستند و امامان معصوم(ع) بندگان ویژه و شایسته حضرت حقاند[۴۳].
منابع
پانویس
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ص۱۰۶۴؛ مصباح المنير، ج۱، ص۶۷۲.
- ↑ «خداوند، ولیّ مؤمنان است آنان را از تاریکیها به سوی نور هدایت میکند». سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ «سرپرست و رهبر شما فقط خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آوردهاند و نماز را برپا داشته و در حال رکوع، زکات میپردازند». سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ احقاق الحق، ج۲، ص۴۱۰ ـ ۳۹۹.
- ↑ غاية المرام، ج۲، ص ۲۲؛ منهاج البراعه، ج۲، ص۳۵۰.
- ↑ ر.ک: احقاق الحق: ج۲، ص۳۹۹ ـ۴۰۸؛ المراجعات، مراجعه ۴۰، ص۲۵۶ ـ ۲۶۰؛ الغدير، ج۲، ص۵۲ ـ ۵۳.
- ↑ «آگاه باشید! دوستان خداوند، نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند». یونس، آیه ۶۲.
- ↑ المفردات، ص۵۳۳.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۱۳۲ ـ ۱۳۵.
- ↑ «چهرههایی در آن روز شاداب و باطراوت است (چون غرق نعمت هستند)». سوره غاشیه، آیه ۸.
- ↑ النعيم النعمة الكثيرة، المفردات، ص۴۹۹.
- ↑ «مسلّماً ابرار در نعمت فراوانی هستند». سوره انفطار، آیه ۱۳.
- ↑ «نعمتهای ظاهری و باطنی خویش را فراوان بر شما فرو ریخت». سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ «خداوند برای آنان که کفران نعمت میکنند مثلی زده است؛ منطقه آبادی را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیاش به طور فراوان از هر مکانی فرا میرسید، اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام دادند لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشاند». سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۱۳۵ ـ ۱۳۶.
- ↑ «و اگر بخواهید نعمتهای او را بشمارید، توان شمارش آنها را ندارید». سوره نحل، آیه ۱۸؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۶۲ ـ ۴۶۵.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۱۳۷ ـ ۱۳۹.
- ↑ «خدایا! ما را هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت دادی». سوره حمد، آیه ۷.
- ↑ «و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خداوند، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و آنان رفيقهای خوبی هستند». سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ «خداوند به مؤمنان نعمت بزرگی بخشید هنگامی که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت...»، سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
- ↑ «امروز دین شما را کامل کرده نعمت خود را بر شما تمام نمودم...»، سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ «الله اكبر على إكمال الدّين واتمام النعمة ورضى الربّ برسالتی وبالولاية لعلیّ من بعدي، ثمّ قال: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۶۶.
- ↑ «... و نعمت خدا را بر خود به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد، این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد، شاید پذیرای هدایت شوید»، سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ «به یاد نعمتهای خدا باشید و به یاد آن کتاب و حکمتی باشید که بر شما نازل فرمود». سوره بقره، آیه ۲۳۱.
- ↑ «بنی اسرائیل! به یاد نعمت خداوند باشید که شما را از شرّ فرعونیان رهانید». سوره ابراهیم، آیه ۶.
- ↑ «برای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمتی را که خداوند به شما بخشیده یاد آورید آن زمان که جمعی از دشمنان قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند) اما خدا دست آنان را از شما باز داشت». سوره مائده، ایه ۱۱.
- ↑ «به یاد آورید نعمت خداوند بر شما آنگاه که لشکر بسیاری از کافران علیه شما جمع شدند، پس ما به کمک و یاری شما بادی تند و سپاهی بسیار از فرشتگان که به چشم نمیدیدید فرستادیم». سوره احزاب، آیه ۹.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۱۴۰ ـ ۱۴۵.
- ↑ «هرکس شکر کند، به نفع خود شکر میکند» نمل: ۴۰.
- ↑ «اگر شکر کنید البته من بر نعمتها میافزایم». سوره ابراهيم، آیه ۷.
- ↑ «و اگر کفران کنید، مجازاتم شدید است». سوره ابراهيم، آیه ۷.
- ↑ «ادنی الشكر رؤية النعمة من الله من غير علّة يتعلّق القلب بها دون الله»، سفينة البحار، ج۲، ص۸۶۴.
- ↑ «الشكر صرف العبد جميع ما انعمه الله تعالی فيما خلق لاجله».
- ↑ «شكر النعمة اجتناب المحارم»، تفسیر نورالثقلين، ج۲، ص۵۲۹.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶.
- ↑ «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض والسماء»، مفاتیح الجنان (دعای عدیله)، ص۱۹۷.
- ↑ «فانّا صنائع ربّنا والناس بعدُ صنائع لنا»، نهج البلاغه، نامه ۲۸. این تعبیر از حضرت ولی عصر(ع) نیز روایت شده است ر.ک: بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۹۴.
- ↑ ادب فنای مقربان، ج۱، ص۲۳۰.
- ↑ وهذا مقام جلیل ظاهره ما سمعت وباطنه انّهم عبيدالله وانّ الناس عبيدهم، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۳۲.
- ↑ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۱، ص۱۴۷ ـ ۱۴۸.