تفسیر واعظانه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'اقبال' به 'اقبال') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = تفسیر | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | |||
==مقدمه== | |||
شیوههای [[تفسیری]] در یک تقسیمبندی کلی به دو گونه [[روایی]] و درایی قسمت میشوند که [[تفسیر]] واعظانه در گروه نخست جای میگیرد. روش، [[هدف]] و موضوعات این نوع تفسیر با دیگر [[تفاسیر]] متفاوتاند. [[مفسر]] در روش واعظانه همانند خطبا در پی تنوع بیشتر مطالب در هر موضوع است، از این رو در تفسیر هر [[آیه]] میکوشد به هر مناسبتی بر تنوع اطلاعات بیفزاید و از هر جا نکته و گفته ای نقل کند، گرچه بسیاری از آنها به [[تفسیر آیه]] کمکی نکنند و حتی پیوند چندانی نیز با موضوع آیه نداشته باشند. | شیوههای [[تفسیری]] در یک تقسیمبندی کلی به دو گونه [[روایی]] و درایی قسمت میشوند که [[تفسیر]] واعظانه در گروه نخست جای میگیرد. روش، [[هدف]] و موضوعات این نوع تفسیر با دیگر [[تفاسیر]] متفاوتاند. [[مفسر]] در روش واعظانه همانند خطبا در پی تنوع بیشتر مطالب در هر موضوع است، از این رو در تفسیر هر [[آیه]] میکوشد به هر مناسبتی بر تنوع اطلاعات بیفزاید و از هر جا نکته و گفته ای نقل کند، گرچه بسیاری از آنها به [[تفسیر آیه]] کمکی نکنند و حتی پیوند چندانی نیز با موضوع آیه نداشته باشند. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۰: | ||
[[سنت]] قصهگویی در موضوعات [[دینی]] از دوره [[خلفا]] رواج یافت و در [[عهد معاویه]] گسترش یافت. <ref>نک: تاریخ المدینه، ج ۱، ص۱۰ - ۱۲.</ref> گروهی از [[صحابه]] و [[تابعان]] که بعضی از آنان از [[اهل کتاب]] بودند، در [[مساجد]] و نیز اماکن عمومی به ذکر داستانهای [[اقوام]] پیشین و رخدادهای [[زندگی]] آنها به ویژه بخشهای دینی مانند ماجراهای درگیری آنها با [[پیامبران]] و [[هدایت]] برخی و [[نزول عذاب]] بر [[کافران]] و... پرداخته، در سخنان خود به آیاتی از [[قرآن]] [[استشهاد]] میکردند. آنان میکوشیدند با ذکر شگفتیها شنوندگان را بیشتر به خود و مجلسشان جذب کنند؛ همچنین فراوان از اطلاعات [[کتابهای مقدس]] پیشینیان استفاده میکردند تا جزئیات [[داستانهای قرآنی]] را برای [[مردم]] بازگو کرده، جذابیت آنها را بیشتر کنند. | [[سنت]] قصهگویی در موضوعات [[دینی]] از دوره [[خلفا]] رواج یافت و در [[عهد معاویه]] گسترش یافت. <ref>نک: تاریخ المدینه، ج ۱، ص۱۰ - ۱۲.</ref> گروهی از [[صحابه]] و [[تابعان]] که بعضی از آنان از [[اهل کتاب]] بودند، در [[مساجد]] و نیز اماکن عمومی به ذکر داستانهای [[اقوام]] پیشین و رخدادهای [[زندگی]] آنها به ویژه بخشهای دینی مانند ماجراهای درگیری آنها با [[پیامبران]] و [[هدایت]] برخی و [[نزول عذاب]] بر [[کافران]] و... پرداخته، در سخنان خود به آیاتی از [[قرآن]] [[استشهاد]] میکردند. آنان میکوشیدند با ذکر شگفتیها شنوندگان را بیشتر به خود و مجلسشان جذب کنند؛ همچنین فراوان از اطلاعات [[کتابهای مقدس]] پیشینیان استفاده میکردند تا جزئیات [[داستانهای قرآنی]] را برای [[مردم]] بازگو کرده، جذابیت آنها را بیشتر کنند. | ||
از نخستین کسانی که از آنها به عنوان قاصّ یاد شده، [[تمیم داری]] و [[کعب الاحبار]] هستند. <ref> نک: تاریخ المدینه، ج ۱، ص۸ - ۱۲.</ref> در سالهای بعد در سده نخست از افرادی چون [[محمد بن کعب قُرظی]]، ابوحَرْزَه [[یعقوب بن مجاهد]]، [[محمد بن عیسی]]، [[سعید بن حَسّان]] و [[عمر بن ذَرّ مِرْهَبی]] در شمار قصاصان یاد شده است. <ref>نک: الانساب، ج ۴، ص۴۲۸.</ref> قُصّاص تأثیر فراوانی در جریان تدوین دانشهای [[اسلامی]] به ویژه [[تفسیر]] و [[حدیث]] داشتهاند <ref>برای آگاهی بیشتر و مشاهده نمونههایی از این تأثیر نک: کتاب القصاص والمذکرین. </ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | از نخستین کسانی که از آنها به عنوان قاصّ یاد شده، [[تمیم داری]] و [[کعب الاحبار]] هستند. <ref> نک: تاریخ المدینه، ج ۱، ص۸ - ۱۲.</ref> در سالهای بعد در سده نخست از افرادی چون [[محمد بن کعب قُرظی]]، ابوحَرْزَه [[یعقوب بن مجاهد]]، [[محمد بن عیسی]]، [[سعید بن حَسّان]] و [[عمر بن ذَرّ مِرْهَبی]] در شمار قصاصان یاد شده است. <ref>نک: الانساب، ج ۴، ص۴۲۸.</ref> قُصّاص تأثیر فراوانی در جریان تدوین دانشهای [[اسلامی]] به ویژه [[تفسیر]] و [[حدیث]] داشتهاند <ref>برای آگاهی بیشتر و مشاهده نمونههایی از این تأثیر نک: کتاب القصاص والمذکرین. </ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==ویژگیهای تفسیر واعظانه== | == ویژگیهای تفسیر واعظانه == | ||
در نگاهی کلی به [[تفاسیر]] واعظانه میتوان ویژگیهای زیر را برای آنها برشمرد: این تفاسیر توجه فراوانی به داستانها و رخدادهای [[تاریخی]] داشته، به تفصیل به ذکر آنها میپردازند. [[هدف]] اصلی این تفاسیر که جا به جا آن را دنبال میکنند، [[وعظ]] و [[اندرز]] مخاطبان است. این تفاسیر به ذکر اسناد توجه چندانی نداشته، معمولاً [[روایات]] را بیسند و بدون [[بررسی سندی]] و رجالی نقل میکنند و حتی گاه مضامین روایات را بدون تصریح به [[روایت]] بودن آنها نقل میکنند. [[زبان]] این تفاسیر [[ساده]]، روان و قابل [[فهم]] برای عموم مردم است. تنوع موضوعی فراوانی در آنها دیده میشود و به هر مناسبتی به ذکر مطالب استطرادی میپردازند، در عین حال [[نظم]] و نَسَق جامعی همه مباحث را به هم دوخته و به هم پیوند میدهد. نویسندگان این تفاسیر معمولا تفاسیر خود را به زبان مخاطبان نگاشتهاند و از این رو بیشتر آنها به اقتضای محیط [[زندگی]] نویسندگانش به [[زبان فارسی]] نوشته شدهاند. ناگفته نماند که تفاسیر واعظانه بیشتر به صورت گفتاری و شفاهی عرضه میشوند تا نوشتاری.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | در نگاهی کلی به [[تفاسیر]] واعظانه میتوان ویژگیهای زیر را برای آنها برشمرد: این تفاسیر توجه فراوانی به داستانها و رخدادهای [[تاریخی]] داشته، به تفصیل به ذکر آنها میپردازند. [[هدف]] اصلی این تفاسیر که جا به جا آن را دنبال میکنند، [[وعظ]] و [[اندرز]] مخاطبان است. این تفاسیر به ذکر اسناد توجه چندانی نداشته، معمولاً [[روایات]] را بیسند و بدون [[بررسی سندی]] و رجالی نقل میکنند و حتی گاه مضامین روایات را بدون تصریح به [[روایت]] بودن آنها نقل میکنند. [[زبان]] این تفاسیر [[ساده]]، روان و قابل [[فهم]] برای عموم مردم است. تنوع موضوعی فراوانی در آنها دیده میشود و به هر مناسبتی به ذکر مطالب استطرادی میپردازند، در عین حال [[نظم]] و نَسَق جامعی همه مباحث را به هم دوخته و به هم پیوند میدهد. نویسندگان این تفاسیر معمولا تفاسیر خود را به زبان مخاطبان نگاشتهاند و از این رو بیشتر آنها به اقتضای محیط [[زندگی]] نویسندگانش به [[زبان فارسی]] نوشته شدهاند. ناگفته نماند که تفاسیر واعظانه بیشتر به صورت گفتاری و شفاهی عرضه میشوند تا نوشتاری.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==[[تفاسیر]] واعظانه== | == [[تفاسیر]] واعظانه == | ||
تفاسیر متعددی از قُصّاص و واعظان بر جای مانده است. گرچه [[تفسیر]] واعظانه به صورت شفاهی ریشه در سده نخست [[هجری]] دارد، نخستین نمونههای آثار مکتوب این [[گرایش]] [[تفسیری]] از اوائل [[قرن چهارم]] قابل [[مشاهده]] و پیگیریاند. این تفاسیر بیشتر در [[خراسان]] و [[بغداد]] پدید آمدهاند که از مراکز مهم حضور [[اصحاب]] [[حدیث]] بوده است. شاید علت این امر آن باشد که [[نگارش]] چنین تفاسیری به اطلاعات فراوان [[حدیثی]] و [[نقلی]] نیاز دارد و نیز واعظان خود به نوعی به جریان اصحاب حدیث وابسته و بازمانده آنان هستند. | تفاسیر متعددی از قُصّاص و واعظان بر جای مانده است. گرچه [[تفسیر]] واعظانه به صورت شفاهی ریشه در سده نخست [[هجری]] دارد، نخستین نمونههای آثار مکتوب این [[گرایش]] [[تفسیری]] از اوائل [[قرن چهارم]] قابل [[مشاهده]] و پیگیریاند. این تفاسیر بیشتر در [[خراسان]] و [[بغداد]] پدید آمدهاند که از مراکز مهم حضور [[اصحاب]] [[حدیث]] بوده است. شاید علت این امر آن باشد که [[نگارش]] چنین تفاسیری به اطلاعات فراوان [[حدیثی]] و [[نقلی]] نیاز دارد و نیز واعظان خود به نوعی به جریان اصحاب حدیث وابسته و بازمانده آنان هستند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۲: | ||
تفسیر دیگر از [[ابوحفص بن شاهین واعظ]] در حدود ۳۰ جلد است که به دست ما نرسیده است. <ref>ایضاح المکنون، ج ۱، ص۳۰۲؛ هدیة العارفین، ج ۱، ص۷۸۱.</ref> نقل قولهایی از این تفسیر در تفاسیر بعدی به چشم میخورد. <ref>روح المعانی، ج ۳۰، ص۱۹۸؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۱۵۵.</ref> [[ابوالقاسم نیشابوری واعظ]] نیز تفسیری مشهور داشته که رواج فراوانی در گذشته داشته است. <ref>نک: طبقات المفسرین، ص۳۵.</ref> او در ابتدا کرّامی [[مذهب]] بود و سپس [[شافعی]] گشت. <ref> نک: طبقات المفسرین، ص۳۵ ـ ۳۶.</ref> کرّامیان ([[پیروان]] [[محمد بن کَرّام]]، که در [[صفات الهی]] [[اهل]] [[تجسیم]] و [[تشبیه]] بودند<ref>برای آشنایی با کرّامیه نک: الملل والنحل، ج ۱، ص۱۰۸.</ref> به سبب [[گرایش]] به [[اهل حدیث]] و نیز توجه فراوان به [[وعظ]] و [[اندرز]] از بنیانگذاران [[تفسیر]] واعظانه به شمار میروند. از دیگر [[تفاسیر]] مشهور آنان تفسیر [[ابوبکر عتیق سورآبادی]] (در [[قرن ششم]]) مشهور به [[تفسیر سورآبادی (کتاب)|تفسیر سورآبادی]] است که اکنون در دسترس است. | تفسیر دیگر از [[ابوحفص بن شاهین واعظ]] در حدود ۳۰ جلد است که به دست ما نرسیده است. <ref>ایضاح المکنون، ج ۱، ص۳۰۲؛ هدیة العارفین، ج ۱، ص۷۸۱.</ref> نقل قولهایی از این تفسیر در تفاسیر بعدی به چشم میخورد. <ref>روح المعانی، ج ۳۰، ص۱۹۸؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۱۵۵.</ref> [[ابوالقاسم نیشابوری واعظ]] نیز تفسیری مشهور داشته که رواج فراوانی در گذشته داشته است. <ref>نک: طبقات المفسرین، ص۳۵.</ref> او در ابتدا کرّامی [[مذهب]] بود و سپس [[شافعی]] گشت. <ref> نک: طبقات المفسرین، ص۳۵ ـ ۳۶.</ref> کرّامیان ([[پیروان]] [[محمد بن کَرّام]]، که در [[صفات الهی]] [[اهل]] [[تجسیم]] و [[تشبیه]] بودند<ref>برای آشنایی با کرّامیه نک: الملل والنحل، ج ۱، ص۱۰۸.</ref> به سبب [[گرایش]] به [[اهل حدیث]] و نیز توجه فراوان به [[وعظ]] و [[اندرز]] از بنیانگذاران [[تفسیر]] واعظانه به شمار میروند. از دیگر [[تفاسیر]] مشهور آنان تفسیر [[ابوبکر عتیق سورآبادی]] (در [[قرن ششم]]) مشهور به [[تفسیر سورآبادی (کتاب)|تفسیر سورآبادی]] است که اکنون در دسترس است. | ||
از مبسوطترین تفاسیر واعظانه موجود، [[الکشف و البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر ثعلبی]]، [[تفسیر ابن جوزی (کتاب)|تفسیر ابن جوزی]] و [[تفسیر ابوالفتوح رازی (کتاب)|تفسیر ابوالفتوح رازی]] است. تفسیر [[الکشف و البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|الکشف و البیان فی تفسیر القرآن]] [[احمد بن محمد ثعلبى نيشابورى]] از مهمترین نمونههای تفسیر واعظانه است که برخلاف بسیاری دیگر از این نوع تفاسیر از [[تعصبات]] مذهبی تهی است و از این رو برای [[شیعیان]] نیز جالب توجه بوده و به آن مراجعه میکردهاند. <ref>نک: بحارالانوار، ج ۱، ص۲۵.</ref> [[تفسیر زادالمسیر (کتاب)|تفسیر زادالمسیر]] [[ابن جوزی]] از نمونههای قابل توجه تفاسیر واعظانه است. وی با اینکه از ناقدان سرسخت [[احادیث]] موضوع و جعلی است، در زادالمسیر از منظر [[خطیب]] و واعظی تمام عیار ظاهر شده و [[روایات]] و داستانهای فراوانی را بدون بررسی چندانی آورده و گویا صرفاً به [[ارزش]] وعظی آنها توجه داشته است. تفسیر [[روض الجنان و روح الجنان (کتاب)|روض الجنان و روح الجنان]] [[ ابوالفتوح رازی]] از نمونههای نادر تفاسیر واعظانه در میان [[شیعه]] است. [[فارسی]] بودن این تفسیر در آن دوره نیز قابل توجه بوده و نشان از اهمیت وعظی این تفسیر دارد. این تفسیر نیز مانند دیگر تفاسیر واعظانه به ذکر و بیان تفصیلی داستانها توجه دارد و به اندک مناسبتی باب اندرز و [[موعظه]] را گشوده، روایات متناسب با موضوع را میآورد؛ همچنین به ذکر [[احکام فقهی]] و باورهای [[کلامی]] شیعه با زبانی ساده و در حد [[فهم]] مخاطبان [[منابر]] [[دینی]] توجه دارد. | از مبسوطترین تفاسیر واعظانه موجود، [[الکشف و البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر ثعلبی]]، [[تفسیر ابن جوزی (کتاب)|تفسیر ابن جوزی]] و [[تفسیر ابوالفتوح رازی (کتاب)|تفسیر ابوالفتوح رازی]] است. تفسیر [[الکشف و البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|الکشف و البیان فی تفسیر القرآن]] [[احمد بن محمد ثعلبى نيشابورى]] از مهمترین نمونههای تفسیر واعظانه است که برخلاف بسیاری دیگر از این نوع تفاسیر از [[تعصبات]] مذهبی تهی است و از این رو برای [[شیعیان]] نیز جالب توجه بوده و به آن مراجعه میکردهاند. <ref>نک: بحارالانوار، ج ۱، ص۲۵.</ref> [[تفسیر زادالمسیر (کتاب)|تفسیر زادالمسیر]] [[ابن جوزی]] از نمونههای قابل توجه تفاسیر واعظانه است. وی با اینکه از ناقدان سرسخت [[احادیث]] موضوع و جعلی است، در زادالمسیر از منظر [[خطیب]] و واعظی تمام عیار ظاهر شده و [[روایات]] و داستانهای فراوانی را بدون بررسی چندانی آورده و گویا صرفاً به [[ارزش]] وعظی آنها توجه داشته است. تفسیر [[روض الجنان و روح الجنان (کتاب)|روض الجنان و روح الجنان]] [[ابوالفتوح رازی]] از نمونههای نادر تفاسیر واعظانه در میان [[شیعه]] است. [[فارسی]] بودن این تفسیر در آن دوره نیز قابل توجه بوده و نشان از اهمیت وعظی این تفسیر دارد. این تفسیر نیز مانند دیگر تفاسیر واعظانه به ذکر و بیان تفصیلی داستانها توجه دارد و به اندک مناسبتی باب اندرز و [[موعظه]] را گشوده، روایات متناسب با موضوع را میآورد؛ همچنین به ذکر [[احکام فقهی]] و باورهای [[کلامی]] شیعه با زبانی ساده و در حد [[فهم]] مخاطبان [[منابر]] [[دینی]] توجه دارد. | ||
نمونههای فراوان دیگری نیز از تفاسیر واعظانه در دست است یا اطلاعاتی درباره آنها گزارش شده است؛ مانند [[تفسیر جلاءالاذهان و جلاءالأحزان (کتاب)|تفسیر جلاءالاذهان و جلاءالأحزان]] [[حسین بن حسن جرجانی]] معروف به [[تفسیر گازر (کتاب)|تفسیر گازر]]، [[ تفسیر کبیر منهج الصادقین (کتاب)| تفسیر کبیر منهج الصادقین]] ملاّ [[فتح الله کاشانی]]<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص۱۱۰ - ۱۱۴.</ref> و [[تفسیر جامع (کتاب)|تفسیر جامع]] [[سید ابراهیم بروجردی]] که در دسترس و منتشر شدهاند. این [[گرایش]] [[تفسیری]] در دوره معاصر نیز ادامه یافته که نیاز و اقبال [[عامه]] به این نوع تفسیر را نشان میدهد.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | نمونههای فراوان دیگری نیز از تفاسیر واعظانه در دست است یا اطلاعاتی درباره آنها گزارش شده است؛ مانند [[تفسیر جلاءالاذهان و جلاءالأحزان (کتاب)|تفسیر جلاءالاذهان و جلاءالأحزان]] [[حسین بن حسن جرجانی]] معروف به [[تفسیر گازر (کتاب)|تفسیر گازر]]، [[تفسیر کبیر منهج الصادقین (کتاب)| تفسیر کبیر منهج الصادقین]] ملاّ [[فتح الله کاشانی]]<ref>نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص۱۱۰ - ۱۱۴.</ref> و [[تفسیر جامع (کتاب)|تفسیر جامع]] [[سید ابراهیم بروجردی]] که در دسترس و منتشر شدهاند. این [[گرایش]] [[تفسیری]] در دوره معاصر نیز ادامه یافته که نیاز و اقبال [[عامه]] به این نوع تفسیر را نشان میدهد.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[تفاسیر تابعین تابعین]] | * [[تفاسیر تابعین تابعین]] | ||
* [[تفاسیر تک نگار]] | * [[تفاسیر تک نگار]] | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۳: | ||
* [[منابع تفسیر]] | * [[منابع تفسیر]] | ||
* [[تأویل قرآن]] | * [[تأویل قرآن]] | ||
{{پایان | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:000059.jpg|22px]] [[علی معموری|معموری، علی]]، [[ تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۸''']] | # [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[علی معموری|معموری، علی]]، [[تفسیر واعظانه (مقاله)|مقاله «تفسیر واعظانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۸''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده:تفسیر]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۱
مقدمه
شیوههای تفسیری در یک تقسیمبندی کلی به دو گونه روایی و درایی قسمت میشوند که تفسیر واعظانه در گروه نخست جای میگیرد. روش، هدف و موضوعات این نوع تفسیر با دیگر تفاسیر متفاوتاند. مفسر در روش واعظانه همانند خطبا در پی تنوع بیشتر مطالب در هر موضوع است، از این رو در تفسیر هر آیه میکوشد به هر مناسبتی بر تنوع اطلاعات بیفزاید و از هر جا نکته و گفته ای نقل کند، گرچه بسیاری از آنها به تفسیر آیه کمکی نکنند و حتی پیوند چندانی نیز با موضوع آیه نداشته باشند.
هدف تفسیر واعظانه، برانگیختن مخاطب و اثرگذاری بر او و ارشاد و تربیت و تزکیه و تهذیب وی و بازداشتن او از اعمال ناشایست است. در این تفسیر مفسّر میکوشد آموزههای مطلوب را به مخاطبان بباوراند و نیز احساسات و عواطف آنها را برانگیخته، با خود همراه کند، برای همین ناگزیر به استفاده از مشهورات، مسلمات و مقبولاتی است که عموم مردم در درستی آنها تردید نمیکنند؛ همچنین برای افزایش اثرگذاری از امثال، اشعار و قصهها فراوان استفاده میکند.
پیشینه این شیوه تفسیری به نیمه اول سده نخست باز میگردد. جریان قُصّاص را میتوان پیشینه تفسیر واعظانه به شمار آورد؛ قُصاص (به ضم قاف) جمع قاصّ به معنای قصهگو و موعظهگر است [۱] و قَصّاص (به فتح قاف) به معنای کسی است که زیاد قصه میگوید. [۲]
سنت قصهگویی در موضوعات دینی از دوره خلفا رواج یافت و در عهد معاویه گسترش یافت. [۳] گروهی از صحابه و تابعان که بعضی از آنان از اهل کتاب بودند، در مساجد و نیز اماکن عمومی به ذکر داستانهای اقوام پیشین و رخدادهای زندگی آنها به ویژه بخشهای دینی مانند ماجراهای درگیری آنها با پیامبران و هدایت برخی و نزول عذاب بر کافران و... پرداخته، در سخنان خود به آیاتی از قرآن استشهاد میکردند. آنان میکوشیدند با ذکر شگفتیها شنوندگان را بیشتر به خود و مجلسشان جذب کنند؛ همچنین فراوان از اطلاعات کتابهای مقدس پیشینیان استفاده میکردند تا جزئیات داستانهای قرآنی را برای مردم بازگو کرده، جذابیت آنها را بیشتر کنند.
از نخستین کسانی که از آنها به عنوان قاصّ یاد شده، تمیم داری و کعب الاحبار هستند. [۴] در سالهای بعد در سده نخست از افرادی چون محمد بن کعب قُرظی، ابوحَرْزَه یعقوب بن مجاهد، محمد بن عیسی، سعید بن حَسّان و عمر بن ذَرّ مِرْهَبی در شمار قصاصان یاد شده است. [۵] قُصّاص تأثیر فراوانی در جریان تدوین دانشهای اسلامی به ویژه تفسیر و حدیث داشتهاند [۶].[۷]
ویژگیهای تفسیر واعظانه
در نگاهی کلی به تفاسیر واعظانه میتوان ویژگیهای زیر را برای آنها برشمرد: این تفاسیر توجه فراوانی به داستانها و رخدادهای تاریخی داشته، به تفصیل به ذکر آنها میپردازند. هدف اصلی این تفاسیر که جا به جا آن را دنبال میکنند، وعظ و اندرز مخاطبان است. این تفاسیر به ذکر اسناد توجه چندانی نداشته، معمولاً روایات را بیسند و بدون بررسی سندی و رجالی نقل میکنند و حتی گاه مضامین روایات را بدون تصریح به روایت بودن آنها نقل میکنند. زبان این تفاسیر ساده، روان و قابل فهم برای عموم مردم است. تنوع موضوعی فراوانی در آنها دیده میشود و به هر مناسبتی به ذکر مطالب استطرادی میپردازند، در عین حال نظم و نَسَق جامعی همه مباحث را به هم دوخته و به هم پیوند میدهد. نویسندگان این تفاسیر معمولا تفاسیر خود را به زبان مخاطبان نگاشتهاند و از این رو بیشتر آنها به اقتضای محیط زندگی نویسندگانش به زبان فارسی نوشته شدهاند. ناگفته نماند که تفاسیر واعظانه بیشتر به صورت گفتاری و شفاهی عرضه میشوند تا نوشتاری.[۸]
تفاسیر واعظانه
تفاسیر متعددی از قُصّاص و واعظان بر جای مانده است. گرچه تفسیر واعظانه به صورت شفاهی ریشه در سده نخست هجری دارد، نخستین نمونههای آثار مکتوب این گرایش تفسیری از اوائل قرن چهارم قابل مشاهده و پیگیریاند. این تفاسیر بیشتر در خراسان و بغداد پدید آمدهاند که از مراکز مهم حضور اصحاب حدیث بوده است. شاید علت این امر آن باشد که نگارش چنین تفاسیری به اطلاعات فراوان حدیثی و نقلی نیاز دارد و نیز واعظان خود به نوعی به جریان اصحاب حدیث وابسته و بازمانده آنان هستند.
از نخستین تفسیرهای مکتوب واعظانه، تفسیر ابولیث سمرقندی موسوم به «بحرالعلوم» است. وی در این تفسیر به روشنی درصدد بهرهگیری از تفسیر قرآن برای تربیت دینی مخاطبان خود است و در جای جای آن با استفاده از سبک واعظانه به تبشیر و ترهیب مخاطبان میپردازد. کتاب وی بر جای مانده و منتشر نیز شده است. تألیفات متعددی نیز درباره آن در قرون بعدی پدید آمدهاند که از جمله آنها ترجمه به زبان ترکی است. [۹]
تفسیر دیگر از ابوحفص بن شاهین واعظ در حدود ۳۰ جلد است که به دست ما نرسیده است. [۱۰] نقل قولهایی از این تفسیر در تفاسیر بعدی به چشم میخورد. [۱۱] ابوالقاسم نیشابوری واعظ نیز تفسیری مشهور داشته که رواج فراوانی در گذشته داشته است. [۱۲] او در ابتدا کرّامی مذهب بود و سپس شافعی گشت. [۱۳] کرّامیان (پیروان محمد بن کَرّام، که در صفات الهی اهل تجسیم و تشبیه بودند[۱۴] به سبب گرایش به اهل حدیث و نیز توجه فراوان به وعظ و اندرز از بنیانگذاران تفسیر واعظانه به شمار میروند. از دیگر تفاسیر مشهور آنان تفسیر ابوبکر عتیق سورآبادی (در قرن ششم) مشهور به تفسیر سورآبادی است که اکنون در دسترس است.
از مبسوطترین تفاسیر واعظانه موجود، تفسیر ثعلبی، تفسیر ابن جوزی و تفسیر ابوالفتوح رازی است. تفسیر الکشف و البیان فی تفسیر القرآن احمد بن محمد ثعلبى نيشابورى از مهمترین نمونههای تفسیر واعظانه است که برخلاف بسیاری دیگر از این نوع تفاسیر از تعصبات مذهبی تهی است و از این رو برای شیعیان نیز جالب توجه بوده و به آن مراجعه میکردهاند. [۱۵] تفسیر زادالمسیر ابن جوزی از نمونههای قابل توجه تفاسیر واعظانه است. وی با اینکه از ناقدان سرسخت احادیث موضوع و جعلی است، در زادالمسیر از منظر خطیب و واعظی تمام عیار ظاهر شده و روایات و داستانهای فراوانی را بدون بررسی چندانی آورده و گویا صرفاً به ارزش وعظی آنها توجه داشته است. تفسیر روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی از نمونههای نادر تفاسیر واعظانه در میان شیعه است. فارسی بودن این تفسیر در آن دوره نیز قابل توجه بوده و نشان از اهمیت وعظی این تفسیر دارد. این تفسیر نیز مانند دیگر تفاسیر واعظانه به ذکر و بیان تفصیلی داستانها توجه دارد و به اندک مناسبتی باب اندرز و موعظه را گشوده، روایات متناسب با موضوع را میآورد؛ همچنین به ذکر احکام فقهی و باورهای کلامی شیعه با زبانی ساده و در حد فهم مخاطبان منابر دینی توجه دارد.
نمونههای فراوان دیگری نیز از تفاسیر واعظانه در دست است یا اطلاعاتی درباره آنها گزارش شده است؛ مانند تفسیر جلاءالاذهان و جلاءالأحزان حسین بن حسن جرجانی معروف به تفسیر گازر، تفسیر کبیر منهج الصادقین ملاّ فتح الله کاشانی[۱۶] و تفسیر جامع سید ابراهیم بروجردی که در دسترس و منتشر شدهاند. این گرایش تفسیری در دوره معاصر نیز ادامه یافته که نیاز و اقبال عامه به این نوع تفسیر را نشان میدهد.[۱۷]
جستارهای وابسته
- تفاسیر تابعین تابعین
- تفاسیر تک نگار
- تفاسیر عصر جدید
- تفاسیر عصر کهن
- تفسیر اجتهادی
- تفسیر اجمالی قرآن
- تفسیر اِعراب
- تفسیر باطنی
- تفسیر پلورالیستی قرآن
- تفسیر تبیینی قرآن
- تفسیر تحلیلی
- تفسیر تدبری قرآن
- تفسیر تمسکی قرآن
- تفسیر در عصر تابعین
- تفسیر در عصر تدوین
- تفسیر در عصر پیامبر خاتم
- تفسیر درایی
- تفسیر زبدة البیان
- تفسیر سکولاریستی قرآن
- تفسیر سیستمی
- تفسیر عبدالله بن عباس
- تفسیر قرآن به قرآن
- تفسیر لفظی قرآن
- تفسیر لیبرالیستی قرآن
- تفسیر مأثور
- تفسیر مجمل به مبین
- تفسیر مطلق به مقید
- تفسیر معتزلیان جدید
- تفسیر معنا
- تفسیر معنوی قرآن
- تفسیر موضوع
- تفسیر وجوه قرآن
- تفسیر ترتیبی
- تفسیر مزجی
- تفسیر موضوعی
- تفسیر اهل بیت
- تفسیر پیامبر خاتم
- تفسیر تابعین
- تفسیر دوران نهضتهای اصلاحی
- تفسیر صحابه
- تفسیر عصر جدید
- تفسیر باطن قرآن
- تفسیر ظاهر قرآن
- تفسیر اهلسنت
- تفسیر باطنیه
- تفسیر خوارج
- تفسیر شیعه
- تفسیر متصوفه
- تفسیر اجتماعی
- تفسیر اخلاقی
- تفسیر ادبی
- تفسیر اشاری
- تفسیر به رأی
- تفسیر بیانی
- تفسیر پوزیتیویستی
- تفسیر تاریخی
- تفسیر تربیتی
- تفسیر رمزی
- تفسیر عرفانی
- تفسیر علمی
- تفسیر فقهی
- تفسیر فلسفی
- تفسیر کلامی
- آداب تفسیر قرآن
- آراء تفسیری
- اسرائیلیات در تفسیر
- اقطاب اسرائیلیات
- اقطاب وضّاعین
- اولین مدون تفسیر
- تأویل قرآن
- تدوین تفسیر قرآن
- تفاسیر قرآن
- تفسیر پذیری قرآن
- تفسیر نگاری
- تنزیل قرآن
- توقیفیت تفسیر قرآن
- جری و تطبیق
- روایات تفسیری
- روشهای تفسیری
- سیاق عام
- شرافت تفسیر قرآن
- طرق تفسیری
- غرایب تفسیر
- فضیلت تفسیر قرآن
- قواعد تفسیر
- مبادی تفسیر
- مدارس تفسیر قرآن
- مراتب تفسیر
- مراحل تفسیر
- مصادر نقلی تفسیر
- مفسران
- مقدمات تفسیر
- مکاتب تفسیری
- منابع تفسیر
- تأویل قرآن
منابع
پانویس
- ↑ الانساب، ج ۴، ص۴۲۷ ـ ۴۲۸.
- ↑ تاج العروس، ج ۹، ص۳۳۹ - ۳۴۰، «قصص».
- ↑ نک: تاریخ المدینه، ج ۱، ص۱۰ - ۱۲.
- ↑ نک: تاریخ المدینه، ج ۱، ص۸ - ۱۲.
- ↑ نک: الانساب، ج ۴، ص۴۲۸.
- ↑ برای آگاهی بیشتر و مشاهده نمونههایی از این تأثیر نک: کتاب القصاص والمذکرین.
- ↑ معموری، علی، مقاله «تفسیر واعظانه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ معموری، علی، مقاله «تفسیر واعظانه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص۲۰۰ - ۲۰۵، «ابولیث سمرقندی».
- ↑ ایضاح المکنون، ج ۱، ص۳۰۲؛ هدیة العارفین، ج ۱، ص۷۸۱.
- ↑ روح المعانی، ج ۳۰، ص۱۹۸؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۱۵۵.
- ↑ نک: طبقات المفسرین، ص۳۵.
- ↑ نک: طبقات المفسرین، ص۳۵ ـ ۳۶.
- ↑ برای آشنایی با کرّامیه نک: الملل والنحل، ج ۱، ص۱۰۸.
- ↑ نک: بحارالانوار، ج ۱، ص۲۵.
- ↑ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص۱۱۰ - ۱۱۴.
- ↑ معموری، علی، مقاله «تفسیر واعظانه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.