آیا شیعه مهدویت را نظریهای مرکب از وجود امام دوازدهم و مهدی موعود بودن او میداند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منبعشناسی جامع مهدویت== {{پرسشهای وابسته}} {{ستون-شروع|3}} +== منبعشناسی جامع مهدویت == {{منبعشناسی جامع}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n)) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ==عبارتهای دیگری از این پرسش== | ||
== پاسخ نخست== | == پاسخ نخست== |
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۷
آیا شیعه مهدویت را نظریهای مرکب از وجود امام دوازدهم و مهدی موعود بودن او میداند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / مهدویت در اسلام / مهدویت از دیدگاه مذاهب اسلامی |
آیا شیعه مهدویت را نظریهای مرکب از وجود امام دوازدهم و مهدی موعود بودن او میداند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
- «برخی ادعا کردهاند نظریه مهدویت شیعه دوازده امامی، نظریهای مرکب است که از دو بخش تشکیل شده و میان این دو بخش فاصله زمانی زیادی وجود داشته است و چنین استدلال میکنند که: نظریه مهدویت از دیدگاه شیعیان دوازده امامی، نظریهای مرکب و تشکیل شده از دو جزء است: ۱. وجود امام دوازدهم؛ ۲. اینکه او مهدی موعود(ع) است، ... اما با بررسی و پژوهش تاریخی دقیق و عمیق در تاریخ به وجود آمدن این نظریه، روشن میشود که فاصله زمانی زیادی میان این دو بخش از نظریه مهدویت وجود دارد[۱].
- نمیدانیم او چگونه نام این کار را پژوهش و بررسی دقیق و عمیق میگذارد و در نهایت به این نتیجه میرسد، این در حالی است که پیامبر (ص) در احادیث خود، این دو جزء را از هم جدا نکرده است.
- شیخ صدوق میگوید: پیامبر (ص) پس از آنکه علی و حسن و حسین (ع) را امام پس از خود تعیین کرد، فرمود: و نه نفر از فرزندان حسین، نهمین نفر آنها قائم امت من است، او زمین را آنگونه که سرشار از ستم و بیداد شده است، آکنده از داد و عدالت و انصاف میکند[۲]. خواننده با اندک تأملی در این حدیث و دهها حدیث دیگر در این موضوع به سادگی میتواند به اصل نبود جدایی میان این دو بخش از نظریه مهدویت، یعنی مهدی موعود (ع) و اینکه ایشان نهمین فرزند از فرزندان امام حسین (ع) و دوازدهمین امام از خاندان پیامبر (ص) هستند، برسد.
- نعمانی در کتاب الغیبة میگوید: پیامبر (ص) خطاب به علی (ع) فرمود: ای علی! امامان راشد و مهتدی و معصوم از فرزندان تو هستند، یازده امام ... آخرین آنها، همنام من است، او خروج میکند و زمین را همانگونه که سرشار از ستم و بیدادشده، آکنده از داد و عدالت و انصاف میکند. مردان، گروهگروه به سوی او میآیند و ثروت به سوی او ریزان میشود[۳].
- شیخ مفید، کلینی، شیخ صدوق، نعمانی و مسعودی روایتهای زیادی از پیامبر (ص) نقل کردهاند که در هیچیک از آنها، موضوع جدایی این دو موضوع به چشم نمیخورد، علاوه بر این، منابع اهل سنت نیز مانند منابع شیعی، این دو را از هم جدا نمیدانند. القندوزی الحنفی از پیامبر (ص) نقل کرده است که ایشان فرمود: من سرور پیامبرانم و علی سید وصیان است و اوصیاء پس از من دوازده نفرند که علی نخستین و مهدی آخرین آنها است[۴].
- جوینی هم به نقل از عبد الله بن عباس از پیامبر (ص) نقل کرده است که ایشان فرمود: خلیفهها و اوصیاء و حجتهای خداوند بر بندگانش، پس از من، دوازده نفرند، نخستین آنها برادرم است و آخرین آنها هم پسرم است. گفته شد، ای پیامبر، برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب[۵].
- علاوه بر این، احادیث شریف دیگری وجود دارد که میان ایمان به امام دوازدهم و اینکه ایشان مهدی موعود (ع) هستند، جدایی قائل نشدهاند، هرچند که برخی این دو را جدا از هم دانستهاند.
- لازم به ذکر است که علاوه بر احادیث پیامبر (ص) که این دو بخش را یکی دانستهاند، امامان دیگر نیز در احادیث مربوط به حضرت مهدی (ع) این دو بخش از این نظریه را جدا از هم ندانستهاند. شیخ صدوق از امام علی (ع) نقل میکند که ایشان فرمود: نهمین فرزند تو ای حسین، همان قائم به حق، چیرهگرداننده دین (اسلام) و گسترنده عدالت و داد است[۶]. فاطمه (س) دختر و نور چشم پیامبر (ص) نیز قائل به جداییناپذیر بودن این دو بخش از نظریه بوده است. جابر با نقل حدیث اللوح میگوید: نزد فاطمه (س) رفتم. او در آن حال نام اوصیایی که از فرزندانش هستند، پیش خود داشت، ایشان دوازده نام را برشمرد و آخرین آن اوصیاء، قائم (ع) بود[۷].
- امام حسن (ع) نیز از نبود جدایی میان این دو بخش سخن گفته و فرموده است: آن، نهمین فرزند برادرم حسین، فرزند سرور کنیزان است که خداوند عمر او را در زمان غیبتش طولانی میگرداند[۸].
- امام حسین (ع) نیز در این مورد فرموده است: نزد جدم، پیامبر (ص) رفتم. ایشان مرا بر پای خود نشاند و به من فرمود: ای حسین، خداوند از نسل و صلب تو نه امام برگزیده است و نهمین آنها قائمشان است و همه آنها در مقام و مرتبت و فضل و دانش، در درگاه خداوند یکسان هستند[۹].
- ایشان همچنین میفرمایند: دوازده نفر هدایتگر از ماست، نخستین آنها علی بن ابی طالب و آخرین آنها، نهمین فرزند من است که قائم به حق است ... او غیبتی دارد که در زمان غیبت ایشان، گروههایی مرتد میشوند و از دین برمیگردند[۱۰].
- امام زین العابدین (ع) هم میفرماید: خداوند بلندمرتبه و بزرگ، محمد و علی و یازده امام (دیگر) را از نور عظمت خویش آفریده است ... سپس فرمود: غیبت، خاص ولی خداوند عز و جل است که دوازدهمین وصی پیامبر (ص) و دوازدهمین امام پس از ایشان است[۱۱].
- امام باقر (ع) نیز در مورد یکی بودن این دو بخش و جدایی نداشتن آنها، اینگونه فرموده است: نه امام پس از حسین بن علی (ع) خواهد بود و نهمین آنها، قائم آنها است[۱۲].
- ایشان همچنین فرمودهاند: دوازده محدث از ما است، هفتمین نفر پس از من، فرزندم قائم است[۱۳].
- امام کاظم (ع) فرمودهاند: هنگامی که پنجمین فرزند از فرزندان هفتمین (امام) در بین شما نباشد، خدا را! در دینهایتان [بسیار مواظب دین خود باشید]، آگاه باشید که شما را از آن دور و جدا نکنند، زیرا صاحب این امر، ناگزیر غیبتی دارد[۱۴].
- با این اوصاف، امامان اهل بیت (ع) همگی قائل به جدا نبودن مسئله امام دوازدهم و اینکه ایشان مهدی موعود منتظر (ع) هستند، میباشند. شیخ صدوق احادیثی که امام دوازدهم را همان غایب منتظر و موعود دانستهاند، در فصلی خاص، جمع کرده است و در آن فصل، ۳۷ (سی و هفت) حدیث در مورد این حقیقت و از طرق مختلف، از پیامبر (ص)؛ نوزده حدیث از امام علی (ع)؛ یک حدیث (حدیث اللوح) از حضرت فاطمه (س)؛ دو حدیث از امام حسن (ع)؛ پنج حدیث از امام حسین (ع)؛ نه حدیث از امام سجاد (ع)؛ هفده حدیث از امام باقر (ع)؛ پنجاه و هفت حدیث از امام صادق (ع)؛ شش حدیث از امام موسی کاظم (ع)؛ هفت حدیث از امام رضا (ع)؛ سه حدیث از امام جواد (ع)؛ ده حدیث از امام هادی (ع) و پنج حدیث از امام عسکری (ع) نقل کرده است و اینگونه، تنها شیخ صدوق، صد و هفتاد و هفت حدیث را که بیانگر جداییناپذیر بودن این دو بخش از نظریه میباشد، نقل کرده است»[۱۵].
- دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه شیعه درباره مهدویت چیست؟ (پرسش)
- آیا شیعه مهدویت را نظریهای مرکب از وجود امام دوازدهم و مهدی موعود بودن او میداند؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به مهدویت اختصاص به شیعه دارد؟ (پرسش)
- آیا عقیده مهدویت مورد اجماع مسلمین است؟ (پرسش)
- آیا مذاهب اسلامی بر اصل ظهور امام مهدی اتفاق نظر دارند؟ (پرسش)
- آیا مذاهب اسلامی بر وجوب اعتقاد به ظهور مهدی اتفاق نظر دارند؟ (پرسش)
- شیعه و اهل سنت در چه موضوعاتی از مهدویت دیدگاههای مشترکی دارند؟ (پرسش)
- دیدگاه مذاهب اسلامی راجع به توسعه حکومت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه مذاهب اسلامی درباره لقب منجی چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فریقین درباره مسأله مهدویت چیست؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به آمدن منجی در آینده مخصوص مسلمانان و به ویژه شیعیان است؟ (پرسش)
- آیا سنیها نیز به آمدن امام مهدی اعتقاد دارند؟ (پرسش)
- آیا نامی از امام مهدی در صحاح سته آمده است؟ (پرسش)
- دیدگاه مذاهب اسلامی درباره حکومت عدلگستر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه چه فرقی دارد؟ (پرسش)
- اسماعیلیان چه کسانی هستند و در مورد مهدویت چه نظری دارند؟ (پرسش)
- اهل تسنن درباره مهدی چه دیدگاهی دارند و مهدویت در بین آنان از چه جایگاهی برخوردار است؟ (پرسش)
- مهدی در نظر اهل تسنن چه ویژگیهایی دارد و مهدی از نسل کیست؟ (پرسش)
- اهل تسنن درباره نزول حضرت عیسی چه نظری دارند؟ آیا این که برخی از آنان مهدی را همان عیسی میدانند صحیح است؟ (پرسش)
- آیا در مذاهب دیگر نامی از امام مهدی برده شده است؟ (پرسش)
- فرقهها و مذاهب بزرگ اسلامی در موضوع مهدویت چه نقاط مشترکی دارند؟ (پرسش)
- فرقهها و مذاهب بزرگ اسلامی در موضوع مهدویت در چه مواردی اختلاف دارند؟ (پرسش)
- در اسلام منجی موعود چه کسی معرفی شده است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ تطور الفکر السیاسی الشیعی من الشوری إلی ولایة الفقیه، ص ۱۷۷.
- ↑ کمال الدین، ص ۲۴۵، باب ۲۴.
- ↑ الغیبة، نعمانی، صص ۹۲- ۹۳، حدیث ۲۳.
- ↑ ینابیع المودة، ج ۳، صص ۲۹۵- ۲۹۶، باب ۷۸، حدیث ۳.
- ↑ فرائد السبطین، ج ۲، ص ۳۱۲، حدیث ۵۶۲.
- ↑ کمال الدین، ص ۲۸۷، باب ۲۶، حدیث ۱۶.
- ↑ الغیبة، طوسی، ص ۹۲، الکافی، ج ۱، ص ۵۹۸، باب ۱۲۶.
- ↑ کمال الدین، ص ۲۹۷، باب ۲۹، حدیث ۲.
- ↑ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۳۹۵، باب ۹۴، حدیث ۴۵.
- ↑ کمال الدین، ص ۲۹۸، باب ۳۰، حدیث ۳.
- ↑ همان منبع، صص ۲۹۹ ۳۰۰، باب ۳۱، حدیث ۱.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۵۹۹، باب ۱۲۶، حدیث ۱۵.
- ↑ الغیبة، نعمانی، ص ۹۶، حدیث ۲۸.
- ↑ همان منبع، ص ۱۵۴، حدیث ۱۱.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۹۱.