ایمان به غیب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خرد}} | {{خرد}} | ||
{{امامت}} | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ایمان به غیب در قرآن]] | [[ایمان به غیب در حدیث]] | [[ایمان به غیب در کلام اسلامی]] | [[ایمان به غیب در فلسفه اسلامی]] | [[ایمان به غیب در عرفان اسلامی]] | [[ایمان به غیب از دیدگاه بروندینی]]| [[ایمان به غیب معصوم]]| [[مقام ایمان]]</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ایمان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | |||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | |||
«[[ایمان]]» - به معنای «[[تصدیق]]» و «[[تأیید]]»<ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref> - عبارت است از جایگیر شدن اعتقاد در قلب<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/1/72 ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.]</ref>، که علاوه بر گفتار، در عمل شخص نیز ظاهر میگردد<ref>فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج ۷، ص ۲۳۹ و سبحانی، جعفر، الإلهیات، ج ۴، ص ۳۱۶.</ref>. و «[[غیب]]» هر چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/1/72 ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.]، دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ج ۱۱، ص ۱۶۸۸۹.</ref> و برخی هم [[غیب]] را به معنای حقایق وجودی دور از دسترس حس و اشاره دانستهاند<ref>پناهی آزاد، مقالۀ معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای امام خمینی و صدرالمتألهین.</ref>. ایمان به غیب که در آیۀ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}﴾}} <ref> همان کسانی که «غیب» را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref> آمده، اعتقاد قلبی است به حقایق فراحسی<ref>محمد تقی مصباح یزدی، کتاب نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، جلسه سیزدهم، پناهی آزاد، مقالۀ معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای امام خمینی و صدرالمتألهین.</ref> و التزام عملی به آن<ref>محمد تقی مصباح یزدی، عوامل ترقی و انحطاط انسان، جلسه یازدهم.</ref>؛ اعتقادی که ایجاد آن از اساسیترین کارهای [[انبیا]] بوده<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۶۷۳ و محمد تقی مصباح یزدی، کتاب قرآن در آیینه نهجالبلاغه، ص ۹۳.</ref> و مرز دینداری و بیایمانی است<ref>فنایی اشکوری، در مقالۀ «دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلال الدین مولوی».</ref>. در قرآن کریم ایمان به غیب از نشانههای متقیان شمرده شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}﴾}} <ref>رهنمودی برای پرهیزگاران است * همان کسانی که «غیب» را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref>. البته از طریق [[عقل]] باید ایمان به غیب آورد، اگر کسی بگوید هر چه نمیبینم نیست، چگونه به خدا اعتقاد داشته باشم؟ اساس کار [[انبیا]] برای هدایت مردم این است که به آنها بفهمانند که همه چیز دیدنی و حسکردنی نیست، چیزهای دیگری هم هست که در حس ما نمیگنجد؛ ولی خداوند به ما عقل داده است تا وجود آنها را بفهمیم و بعد از اینکه دانستیم [[ایمان]] بیاوریم و به لوازمش ملتزم باشیم<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، عوامل ترقی و انحطاط انسان، جلسه یازدهم.</ref>. در آیۀ مذکور، [[غیب]] به صورت مطلق مطلق (بدون قیدی که معنای آن را محدود کند) به کار رفته<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۶۴۶.</ref>. و دارای مفهوم وسیعی است<ref>ناصر مکارم، تفسیر نمونه ج ۱، ص ۱۰۱.</ref>، اما مصادیق مختلفی دارد<ref>محمد علی رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج ۱، ص ۱۶۴.</ref>؛ بر اساس آیات و [[روایات]] برخی از مصادیق آن عبارتاند از: خداوند متعال و آیات کبرای او<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/1/72 ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.] و عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم.</ref>، قیامت<ref>سید محمد مهدی میرباقری، در جلسۀ اول بررسی صفات متقین.</ref>، بهشت و جهنم، عرش و کرسی، [[ایمان به انبیای گذشته]]<ref>سورۀ بقره، آیۀ ۴.</ref>، [[ایمان به حقیقت ولایت]]<ref>سید محمد مهدی میرباقری، در جلسۀ اول بررسی صفات متقین.</ref> و [[امام زمان]]{{ع}} <ref>پایگاه اطلاعرسانی صافی. و سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۱۴۹.</ref> و غیره. | '''ایمان''': تصدیق تنها یا همراه با التزام عملی به اموری غیبی، مانند خدا و آخرت<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/13.htm دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۸۹]</ref>. ایمان، از مفاهیم کانونی ادیان الهی از جمله اسلام میباشد که نقش تعیین کنندهای در سعادت انسان دارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/98 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۹۸.]</ref> | ||
==واژهشناسی لغوی== | |||
* «[[ایمان]]» - به معنای «[[تصدیق]]» و «[[تأیید]]»<ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref> - عبارت است از جایگیر شدن اعتقاد در قلب<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/1/72 ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.]</ref>، که علاوه بر گفتار، در عمل شخص نیز ظاهر میگردد<ref>فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج ۷، ص ۲۳۹ و سبحانی، جعفر، الإلهیات، ج ۴، ص ۳۱۶.</ref>. و «[[غیب]]» هر چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/1/72 ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.]، دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ج ۱۱، ص ۱۶۸۸۹.</ref> و برخی هم [[غیب]] را به معنای حقایق وجودی دور از دسترس حس و اشاره دانستهاند<ref>پناهی آزاد، مقالۀ معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای امام خمینی و صدرالمتألهین.</ref>. ایمان به غیب که در آیۀ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}﴾}} <ref> همان کسانی که «غیب» را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref> آمده، اعتقاد قلبی است به حقایق فراحسی<ref>محمد تقی مصباح یزدی، کتاب نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، جلسه سیزدهم، پناهی آزاد، مقالۀ معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای امام خمینی و صدرالمتألهین.</ref> و التزام عملی به آن<ref>محمد تقی مصباح یزدی، عوامل ترقی و انحطاط انسان، جلسه یازدهم.</ref>؛ اعتقادی که ایجاد آن از اساسیترین کارهای [[انبیا]] بوده<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۶۷۳ و محمد تقی مصباح یزدی، کتاب قرآن در آیینه نهجالبلاغه، ص ۹۳.</ref> و مرز دینداری و بیایمانی است<ref>فنایی اشکوری، در مقالۀ «دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلال الدین مولوی».</ref>. در قرآن کریم ایمان به غیب از نشانههای متقیان شمرده شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}﴾}} <ref>رهنمودی برای پرهیزگاران است * همان کسانی که «غیب» را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref>. البته از طریق [[عقل]] باید ایمان به غیب آورد، اگر کسی بگوید هر چه نمیبینم نیست، چگونه به خدا اعتقاد داشته باشم؟ اساس کار [[انبیا]] برای هدایت مردم این است که به آنها بفهمانند که همه چیز دیدنی و حسکردنی نیست، چیزهای دیگری هم هست که در حس ما نمیگنجد؛ ولی خداوند به ما عقل داده است تا وجود آنها را بفهمیم و بعد از اینکه دانستیم [[ایمان]] بیاوریم و به لوازمش ملتزم باشیم<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، عوامل ترقی و انحطاط انسان، جلسه یازدهم.</ref>. در آیۀ مذکور، [[غیب]] به صورت مطلق مطلق (بدون قیدی که معنای آن را محدود کند) به کار رفته<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۶۴۶.</ref>. و دارای مفهوم وسیعی است<ref>ناصر مکارم، تفسیر نمونه ج ۱، ص ۱۰۱.</ref>، اما مصادیق مختلفی دارد<ref>محمد علی رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج ۱، ص ۱۶۴.</ref>؛ بر اساس آیات و [[روایات]] برخی از مصادیق آن عبارتاند از: خداوند متعال و آیات کبرای او<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/1/72 ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.] و عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم.</ref>، قیامت<ref>سید محمد مهدی میرباقری، در جلسۀ اول بررسی صفات متقین.</ref>، بهشت و جهنم، عرش و کرسی، [[ایمان به انبیای گذشته]]<ref>سورۀ بقره، آیۀ ۴.</ref>، [[ایمان به حقیقت ولایت]]<ref>سید محمد مهدی میرباقری، در جلسۀ اول بررسی صفات متقین.</ref> و [[امام زمان]]{{ع}} <ref>پایگاه اطلاعرسانی صافی. و سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۱۴۹.</ref> و غیره. | |||
==متعلقات ایمان== | ==متعلقات ایمان== |
نسخهٔ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۷
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ایمان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ایمان: تصدیق تنها یا همراه با التزام عملی به اموری غیبی، مانند خدا و آخرت[۱]. ایمان، از مفاهیم کانونی ادیان الهی از جمله اسلام میباشد که نقش تعیین کنندهای در سعادت انسان دارد[۲]
واژهشناسی لغوی
- «ایمان» - به معنای «تصدیق» و «تأیید»[۳] - عبارت است از جایگیر شدن اعتقاد در قلب[۴]، که علاوه بر گفتار، در عمل شخص نیز ظاهر میگردد[۵]. و «غیب» هر چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۶] و برخی هم غیب را به معنای حقایق وجودی دور از دسترس حس و اشاره دانستهاند[۷]. ایمان به غیب که در آیۀ ﴿﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾﴾ [۸] آمده، اعتقاد قلبی است به حقایق فراحسی[۹] و التزام عملی به آن[۱۰]؛ اعتقادی که ایجاد آن از اساسیترین کارهای انبیا بوده[۱۱] و مرز دینداری و بیایمانی است[۱۲]. در قرآن کریم ایمان به غیب از نشانههای متقیان شمرده شده است: ﴿﴿هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾﴾ [۱۳]. البته از طریق عقل باید ایمان به غیب آورد، اگر کسی بگوید هر چه نمیبینم نیست، چگونه به خدا اعتقاد داشته باشم؟ اساس کار انبیا برای هدایت مردم این است که به آنها بفهمانند که همه چیز دیدنی و حسکردنی نیست، چیزهای دیگری هم هست که در حس ما نمیگنجد؛ ولی خداوند به ما عقل داده است تا وجود آنها را بفهمیم و بعد از اینکه دانستیم ایمان بیاوریم و به لوازمش ملتزم باشیم[۱۴]. در آیۀ مذکور، غیب به صورت مطلق مطلق (بدون قیدی که معنای آن را محدود کند) به کار رفته[۱۵]. و دارای مفهوم وسیعی است[۱۶]، اما مصادیق مختلفی دارد[۱۷]؛ بر اساس آیات و روایات برخی از مصادیق آن عبارتاند از: خداوند متعال و آیات کبرای او[۱۸]، قیامت[۱۹]، بهشت و جهنم، عرش و کرسی، ایمان به انبیای گذشته[۲۰]، ایمان به حقیقت ولایت[۲۱] و امام زمان(ع) [۲۲] و غیره.
متعلقات ایمان
- برخی از معاصران بر این عقیدهاند که متعلَّق ایمان بیشتر به مراتب آن بستگی دارد و با توجه به اینکه ایمان دارای مراتب گوناگونی است به طور کلی و یکسان نمیتوان به بیان متعلق آن پرداخته، محدوده آن را تعیین کرد، بلکه در برابر هر مرتبه از ایمان، متعلقی برای آن قابل شناسایی است[۲۳]. این نظر با مبانی شیعه و معتزله که ایمان را دارای مراتب و قابل زیادت و نقصان میشمرند، هماهنگی دارد[۲۴]. آیاتی نیز بر کاهش و افزایش ایمان دلالت دارد ﴿﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا ﴾﴾ [۲۵]؛﴿﴿ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾﴾ [۲۶] که میتواند در تأیید این سخن مورد استفاده قرار گیرد[۲۷][۲۸].
- همچنین گاه از ایمان به اعتباری شرعی یادمیشود که اساس آن اذعان و علم است؛ اما تحقق این اذعان و علم در افراد، گوناگون است؛ در یکی به صورت طمأنینه و در دیگری به شکل عین الیقین و به همین شکل در هرکسی بهگونهای ظهور میکند[۲۹]، بنابراین ایمان حقایق متعددی را دربرمیگیرد که شارع همگی آنها را تحت عنوان ایمان خواندهاست[۳۰][۳۱].
- صرف نظر از این بحث که آیا ایمان دارای مراتبی است و در این صورت، متعلق هر مرتبه چه خواهد بود، در آیات قرآن به مواردی اشاره شده که ایمان به آنها لازم و ضروری است و جامع همه آنها، ایمان به غیب است: ﴿﴿ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴾﴾ [۳۲] به هر آنچه از حواس بشری پنهان است و پیامبران از آن خبر دادهاند غیب گفته میشود[۳۳] و ایمان به غیب شامل ایمان به خدا، فرشتگان، پیامبران، قیامت، بهشت و جهنم و ... میشود[۳۴]. البته گاه غیب به موارد خاصی چون خداوند[۳۵]، قرآن[۳۶]، قیام حضرت مهدی(ع) [۳۷] و ... تأویل برده شده که اشاره به برخی مصادیق غیب دارد[۳۸]. در آیاتی به برخی از مصادیق غیب که ایمان به آنها ضروری است تصریح شده است[۳۹]:
خداوند متعال
- خدا مهمترین متعلَّق ایمان در قرآن کریم است. در برخی از آیات حتی از «مؤمنان» خواسته شده به خدا ایمان آورند: ﴿﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا ﴾﴾ [۴۰] برخی مفسران معتقدند این آیه به تصدیق آنچه مؤمنان به آن اقرار کردهاند دستور میدهد[۴۱]. برخی دیگر ایمان نخست را ایمان اجمالی و دومی را ایمان تفصیلی معنا کردهاند[۴۲]؛ همچنین نقل شده است که خداوند با این فرمان از مؤمنان میخواهد به ایمانشان تداوم داده، در آینده نیز مؤمن باشند[۴۳]. گروهی دیگر معتقدند مراد از ایمان نخست، ایمان ظاهری و ایمان دوم، ایمان باطنی و حقیقی است[۴۴]. دستهای نیز بر این باورند که مقصود آیه، اهل کتاب است، بنابراین خداوند از آنان میخواهد، همچنان که به پیامبران پیشین ایمان دارند به پیامبر اسلام نیز ایمان آورند و خدایی که او معرفی میکند بپذیرند[۴۵][۴۶].
معاد
- قرآن پس از توحید، بیشترین اهمیت را به معاد و آخرت داده و موضوعاتی بس گسترده را در این باره بازگو کرده است، به گونهای که بسیاری از آیات قرآن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مسئله معاد و زندگی اخروی را مطرح کرده است. معاد در قرآن چنان روشن تلقی شده که تنها متجاوزان و گناهکاران از پذیرش آن سر باز میزنند: ﴿﴿ وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ﴾﴾ [۴۷]؛ همچنین بر اساس آیهای دیگر همگان برپایی قیامت را باور دارند؛ ولی کافران برای اینکه از قید ایمان آزاد شده، بدون هراس از قیامت در سراسر عمر گناه کنند، آن را انکار میکنند[۴۸]: ﴿﴿ بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ﴾﴾ [۴۹]، با این حال آیات فراوانی نیز با بیان اینکه خداوند، انسانها را بیهوده نیافریده ﴿﴿ أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ﴾﴾ [۵۰] و اشاره به عدم برابری پرهیزگاران و پلیدکاران ﴿﴿ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ﴾﴾ [۵۱] و همچنین با اشاره به توانایی خداوند در آفرینش ابتدایی ﴿﴿ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ﴾﴾ [۵۲]؛ ﴿﴿ قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾﴾ [۵۳] و آبادانی زمینمرده﴿﴿ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾﴾ [۵۴] به نوعی دلیل بر اثبات معاد است. بر پایه برخی آیات دیگر، انکار آخرت به انکار خداوند﴿﴿ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴾﴾ [۵۵]، انکار حق و استکبار ﴿﴿ إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٌ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ﴾﴾ [۵۶]، عدم درک قرآن و سخنان پیامبر ﴿﴿ وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا ﴾﴾ [۵۷]، انحراف از راه راست ﴿﴿ وَإِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ﴾﴾ [۵۸] و سرانجام گرفتار شدن در آتش جهنم ﴿﴿ وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ كَافِرُونَ﴾﴾ [۵۹]؛ ﴿﴿ أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلالِ الْبَعِيدِ﴾﴾ [۶۰] و عذاب دردناک ﴿﴿ وَأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾﴾ [۶۱] و تباهی و نابودی اعمال ﴿﴿ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾﴾ [۶۲] میانجامد[۶۳].
پیامبران و کتابهای آسمانی
- ایمان به پیامبران از چنان اهمیتی در قرآن برخوردار است که در آیات متعددی در پی ایمان به خداوند ذکرشده است: ﴿﴿ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ﴾﴾ [۶۴]، ﴿﴿ وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ ﴾﴾ [۶۵] و نیز: ﴿﴿ وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاء وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾﴾ [۶۶]؛ ﴿﴿ أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴾﴾ [۶۷]؛ ﴿﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيدًا ﴾﴾ [۶۸]؛ ﴿﴿ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾﴾ [۶۹] پیامبران از دیدگاه قرآنی، واسطههایی بشری میان خدا و انسان هستند که بدون پیروی از آنان، جلب رضایت الهی ممکن نیست: ﴿﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾﴾ [۷۰]؛ همچنین بر اساس آیات قرآنی، ایمان به همه پیامبران و کتابهای آسمانی و پرهیز از تجزیه باور به آنان ضروری است: «ءامَنَ الرَّسولُ بِما اُنزِلَ اِلَیهِ مِن رَبِّهِ والمُؤمِنونَ کُلٌّ ءامَنَ بِاللّهِومَلـئِکَتِهِ وکُتُبِهِ و رُسُلِهِ لانُفَرِّقُ بَینَ اَحَد مِنرُسُلِهِ...» . ﴿﴿ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴾﴾ [۷۱] در آیات ﴿﴿ قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾﴾ [۷۲]و ﴿﴿ قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾﴾ [۷۳] نیز نامهای چند تن از پیامبران و لزوم ایمان به آنچه بر آنان نازل شده آمده است. اساس پیام الهی در صورتهای متعدد خود، واحد است، ازاینرو در آیات ﴿﴿ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾﴾ [۷۴] و ﴿﴿ إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴾﴾ [۷۵] تنها اسلام، دین مقبول خداوند معرفی شده که صرف ایمان به خدا و پذیرش فرمانهای او مراداست؛ نه شریعت رسول اکرم(ص)[۷۶]. تأکید فراوان قرآن بر ایمان به مجموعه پیامبران و کتابهای آسمانی افزون بر اینکه ریشه در وحدت مضمون وحی دارد، نوعی احساس اصالت و اطمینان به سلامت از انحراف نیز در دل آدمی مینهد، زیرا او راهی را میپیماید که انسان درطول تاریخ آن را پیموده و پیامبران همگی بهآن دعوت کردهاند[۷۷].
فرشتگان
- اعتقاد به فرشتگان از دیگر اصول ایمانی است که در قرآن آمده و در کنار ایمان به خدا و جهان آخرت، لازم شمرده شده است[۷۸]: ﴿﴿ لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ ﴾﴾ [۷۹]، ﴿﴿ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ ﴾﴾ [۸۰][۸۱].
جستارهای وابسته
- ایمان
- علم غیب معصوم
- علم غیب (پرسش)
- ایمان به غیب در قرآن؛
- ایمان به غیب در حدیث؛
- ایمان به غیب در کلام اسلامی؛
- ایمان به غیب در حکمت اسلامی؛
- ایمان به غیب در عرفان اسلامی.
پرسشهای وابسته
- علم غیب چیست؟ (پرسش)
- غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
- مفاتح الغیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین مفاتح الغیب و کتاب مبین چیست؟ (پرسش)
- موجودات غیبی چیستاند و برای چه آفریده شدند؟ (پرسش)
- ارتباط و اتصال انسان با موجودات عالم غیب چگونه حاصل میشود؟ (پرسش)
- جهان غیب چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
- شهادت و جهان شهادت به چه معناست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا جهان غیب و شهادت ارتباطی با عالم جبروت و ملکوت دارند؟ (پرسش)
- آیا قرآن پیشگویی یا اخبارات غیبی دارد؟ (پرسش)
- علم غیب چه کاربردهایی دارد؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با رویدادهای فراحسی و خارقالعاده چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با خواب چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با روشنبینی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با پیشگویی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با سحر و جادو چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با علوم غریبه چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با طالعبینی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با احضار ارواح چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با چشم زخم خوردن چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با تصرف در اشیاء چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب با هیپتونیزم چیست؟ (پرسش)
- آیا مفهوم آگاهی از اخبارهای غیبی متفاوت از مفهوم علم به غیب است؟ (پرسش)
- بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان علم روانشناسی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اسماعیلیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب زیدیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب ماتریدیه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع ایمان به غیب
پانویس
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۸۹
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۹۸.
- ↑ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱، ص ۱۰۸.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.
- ↑ فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج ۷، ص ۲۳۹ و سبحانی، جعفر، الإلهیات، ج ۴، ص ۳۱۶.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲.، دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ج ۱۱، ص ۱۶۸۸۹.
- ↑ پناهی آزاد، مقالۀ معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای امام خمینی و صدرالمتألهین.
- ↑ همان کسانی که «غیب» را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، کتاب نظریه حقوقی اسلام، ج ۱، جلسه سیزدهم، پناهی آزاد، مقالۀ معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای امام خمینی و صدرالمتألهین.
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، عوامل ترقی و انحطاط انسان، جلسه یازدهم.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۶۷۳ و محمد تقی مصباح یزدی، کتاب قرآن در آیینه نهجالبلاغه، ص ۹۳.
- ↑ فنایی اشکوری، در مقالۀ «دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلال الدین مولوی».
- ↑ رهنمودی برای پرهیزگاران است * همان کسانی که «غیب» را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، عوامل ترقی و انحطاط انسان، جلسه یازدهم.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص ۶۴۶.
- ↑ ناصر مکارم، تفسیر نمونه ج ۱، ص ۱۰۱.
- ↑ محمد علی رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج ۱، ص ۱۶۴.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱ ، ص۷۲. و عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم.
- ↑ سید محمد مهدی میرباقری، در جلسۀ اول بررسی صفات متقین.
- ↑ سورۀ بقره، آیۀ ۴.
- ↑ سید محمد مهدی میرباقری، در جلسۀ اول بررسی صفات متقین.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی صافی. و سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۱۴۹.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۲.
- ↑ حق الیقین، ج۲، ص۲۳۱؛ المیزان، ج۱۸، ص۲۵۹ـ۲۶۰؛ شرح الاصولالخمسه، ص۴۷۸ـ۴۸۰.
- ↑ ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۶.
- ↑ اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره فتح، آیه: ۴.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۲۰۴.
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۹۵
- ↑ حقائق الایمان، ص۱۰۳.
- ↑ حق الیقین، ج۲، ص۲۳۱.
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۹۶
- ↑ همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند؛ سوره بقره، آیه: ۳.
- ↑ مفردات، ص۶۱۶ـ۶۱۷، «عیب»؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۲۰.
- ↑ جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ التبیان، ج۱، ص۵۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۱۶۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ مفردات، ص۶۱۷ «عیب»؛ التبیان، ج۱، ص۵۵.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۵۵؛ البرهان، ج۱، ص۱۲۴.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۴۶.
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۹۶
- ↑ ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۸۴؛ البرهان، ج۲، ص۱۸۶.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۱۱۱.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۳۵۷؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۹۰.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۳۵۷؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۹۰.
- ↑ جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۴۳۸.
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۹۶
- ↑ و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمیشمرد؛ سوره مطففین، آیه: ۱۲.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۰۵؛ نمونه، ج۲۵، ص۲۷۹.
- ↑ بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد؛ سوره قیامت، آیه: ۵.
- ↑ آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۵.
- ↑ آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟؛ سوره ص، آیه: ۲۸.
- ↑ و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۸ - ۷۹.
- ↑ بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۹.
- ↑ و از نشانههای او این است که زمین را پژمرده میبینی و چون بر آن آب فرو باریم میجنبد و میبالد، به راستی آن کس که آن را زنده کرد زندگیبخش مردگان است که او بر هر کاری تواناست؛ سوره فصلت، آیه: ۳۹.
- ↑ همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را کژ میشمرند و جهان واپسین را انکار میکنند؛ سوره هود، آیه: ۱۹.
- ↑ خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بیایمانند دلهایی ناباور دارند و سرکشند؛ سوره نحل، آیه: 22.
- ↑ و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پردهای فراپوشیده مینهیم؛ سوره اسراء، آیه: ۴۵.
- ↑ و بیگمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشتهاند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۷۴.
- ↑ و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا میکنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافتهایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافتهاید؟ میگویند: آری آنگاه بانگ برآورندهای در میان آنان بانگ برمیدارد که لعنت خداوند بر ستمکاران! ... ... همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را ناراست (و ناهموار) میخواهند و به جهان واپسین انکار میورزند؛ سوره اعراف، آیه: ۴۴ - ۴۵.
- ↑ پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند؛ سوره سبأ، آیه: ۸.
- ↑ و برای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند عذابی دردناک آماده کردهایم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۰.
- ↑ و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه میکردند کیفر میبینند؟؛ سوره اعراف، آیه: ۱۴۷.
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۹۷
- ↑ پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.
- ↑ و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.
- ↑ و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان میداشتند آنان را سرور نمیگرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند؛ سوره مائده، آیه: ۸۱.
- ↑ آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۵.
- ↑ ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتابهای (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بیگمان به گمراهی ژرفی در افتاده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۳۶.
- ↑ جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند همانانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند پس چون برای کاری از تو اجازه خواستند به هر یک از آنان که خواستی اجازه بده و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره نور، آیه: ۶۲.
- ↑ بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه: ۳۱.
- ↑ این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۵.
- ↑ بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۶.
- ↑ بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه: ۸۴.
- ↑ و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است؛ سوره آل عمران، آیه: ۸۵.
- ↑ بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند ، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۴۷۱ـ۴۷۲.
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۹۷
- ↑ المنیر، ج۲، ص۹۶؛ المیزان، ج۱، ص۴۲۸.
- ↑ نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی)؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.
- ↑ همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۵.
- ↑ دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۹۸