تولی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تولی | |||
| عنوان مدخل = تولی | |||
| مداخل مرتبط = [[تولی در لغت]] - [[تولی در فقه سیاسی]] - [[تولی در فقه اسلامی]] - [[تولی در کلام اسلامی]] - [[تولی در معارف دعا و زیارات]] - [[تولی در معارف و سیره فاطمی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''تولی''' به معنای کاری را عهدهدار شدن و قبول [[ولایت]] در اصطلاح به معنای دوستی با [[پیشوایان دینی]] و [[امامان]] و [[پذیرش ولایت]] آنان است. در فرهنگ اسلامی، [[انسانها]] یا در خط [[ولایت خدا]] و [[دوستان]] خداست و یا در خط [[ولایت شیطان]] و دوستان شیطان. | |||
== | == معناشناسی == | ||
{{اصلی|تولی در لغت}} | |||
[[تولی]] به معنای به کار کسی پرداختن، کاری را عهدهدار شدن، قبول [[ولایت]]، کسی را [[دوست]] و [[سرپرست]] گرفتن و [[پیروی]] کردن است و در زبان عرب به معنای دوست، [[یاور]] و سرپرست و در زبان فارسی به معنای [[محبت]] و [[دوستی]] آمده است. چنانکه مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار میرود. بنابراین تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن است. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] میتوان گفت دوستی و سرپرستی، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمۀ پذیرش سرپرستی است؛ زیرا دل سپردن، مقدمۀ [[سرسپردن]] است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد نمیتواند سرسپردۀ او شود و چنانکه باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>لسان العرب، ج ۱۵، مادۀ "ولی"؛ المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، ص۶۷۲ ـ۶۷۳؛ لغتنامۀ دهخدا، ج ۵، ص۶۲۷۲، مادۀ "تولی"؛ التحقیق، ج۱۳، ص۲۰۴؛ مفردات، ص۸۸۵؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۵۸.</ref>. | |||
==[[تولی]] در [[قرآن]]== | |||
تولی در اصطلاح یعنی انسان از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از محبت و علاقۀ [[خدا]]، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] و جانشینان به حق آنان ([[فقیهان]]) و [[مؤمنان]] پر کند و چنین [[ولایتی]] هم موجب سعادت اخروی و ورود به [[بهشت]] است و هم مایۀ [[نجات]] و [[وحدت]] و [[قدرت]] [[امت اسلام]] در دنیاست<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۴.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور | |||
ولایت و [[برائت]]، نوعی جاذبه و دافعه و پیوستن و گسستن را دربر دارد. ولایت، به طور کلی و عام، جهت خدایی داشتن همه [[کارها]] و برنامهها و نوعی [[تشکّل]] و تحزّب و هم جبههگی در [[عقیده]] و عمل، با اولیای دین و پرچمداران [[توحید]] است. [[حفظ]] و پاسداری و پایبندی به جبهه حقی است که انسان به آن پیوسته و وابسته است. بعد عملی و خارجی این پیوستگی درونی، چنان روشن است که نیازی به بحث و [[استدلال]] ندارد. [[امام باقر]]{{ع}} در [[حدیث]] مفصّلی به [[جابر بن عبدالله]]، میفرماید: «آن که [[مطیع]] خداست "[[ولیّ]]" ماست و آنکه [[نافرمانی خدا]] کند، [[دشمن]] ماست، به [[ولایت]] ما، جز با عمل و [[پرهیزکاری]]، نمیتوان رسید»<ref>{{متن حدیث|مَن کانَ لِلّهِ مطیعاً فهو لنا ولی ومن کانَ للّه عاصیاً فهو لنا عدوٌّ ولا تُنال ولایتُنا الّا بالعمل والوَرَع}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۹۳، ۲۹۴.</ref> | |||
== [[تولی]] در [[قرآن]] == | |||
واژۀ تولی در قرآن نیامده است؛ ولی مادۀ "ولی" و مشتقات آن در مفهوم [[دوستی]] و [[سرپرستی]] و [[یاری]] در [[آیات]] به کار رفته است<ref>ر.ک: [[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|تولی و تبری]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]].</ref>: | |||
#{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ [[خداوند متعال]] در ادامۀ این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت خدا]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن مینهند به عنوان "[[حزب الله]]" میستاید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref> براساس آیۀ یاد شده تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان آیه به کنایه از وی یاد شده است و او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نیست، صلاحیت ولایت بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص۴۷۵ ـ ۴۸۷.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>؛ | #{{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ}}<ref>«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref>؛ | #{{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ}}<ref>«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>؛ | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ}}<ref>«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۷.</ref>. | ||
==آثار [[ولایتپذیری]]== | برخی [[مفسران]] [[آیات]] دیگری را نیز به [[تولی و تبری]] [[تفسیر]] کردهاند از جمله در آیۀ: {{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|عَزَّرُوهُ}} را به [[تبری از دشمنان]] [[پیامبر]]{{صل}} و {{متن قرآن|نَصَرُوهُ}} را به [[تولی]] پیامبر{{صل}} معنا کرده اند<ref>بیان السعاده، ج۲، ص۲۱۱.</ref> و نیز ذیل آیۀ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> [[امام باقر]]{{ع}} به ابوحمزۀ ثمالی فرمودند: «کسی (در [[حقیقت]]) [[خدا]] را میپرستد که وی را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناخته، [[پرستش]] وی مانند پرستش غیر خدا از روی [[گمراهی]] است. ابوحمزه پرسید: [[معرفت خدا]] چیست؟ [[امام]] فرمودند: [[معرفت]] به این است که خدا و رسولش را در [[موالات]] علی{{ع}} و [[اقتدا]] به وی و [[امامان]] پس از او و [[تبری]] جستن از [[دشمنان]] آنان [[تصدیق]] کند. ابوحمزه پرسید: چه کنم تا ایمانم کامل شود؟ امام{{ع}} فرمودند: [[دوستان]] خدا را [[دوست]] بدار و با دشمنان خدا [[دشمن]] باش، همانگونه که [[خدا]] فرمودند: «با [[صادقان]] باش»<ref>{{متن حدیث|یا با حمزة إنما یعبد الله من عرف الله، فأما من لا یعرف الله کأنما یعبد غیره- هکذا ضالا قلت: أصلحک الله و ما معرفة الله قال: یصدق الله و یصدق محمدا رسول الله صفی موالاة علی و الایتمام به، و بأئمة الهدی من بعده و البراءة إلی الله من عدوهم...}}؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|تولی و تبری]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]].</ref> | ||
== [[تولی]] در [[روایات]] == | |||
با توجه به اهمیت و نقش تولی در زندگی فردی و [[اجتماعی]] [[اهل]] [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} در موارد متعددی، درباره آن بحث کردهاند و در مورد کسانی که شایسته است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند به تفصیل سخن گفتهاند تا آنجا که در برخی از مجموعههای [[روایی]] [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲، ص۱۲۴ ـ ۱۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۶۶، ص۲۳۶ ـ ۲۵۳.</ref>. برخی از این روایات عبارتاند از: | |||
# پیامبر اکرم{{صل}} فرمودند: «هر که دوست دارد بر کشتی نجات بنشیند و به دستگیرۀ [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم خدا را بگیرد باید پس از من علی را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند»<ref>{{متن حدیث|من أحبّ أن یرکب سفینة النجاة و یتمسّک بالعروة الوثقی و یعتصم بحبل اللّه المتین فلیوال علیّا بعدی و لیعاد عدوّه و لیأتمّ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۹۲، ح۴۳؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۲، ص۹۷۴ ـ ۹۷۵.</ref>. | |||
# [[امام باقر]]{{ع}} در پاسخ کسی که از آن حضرت خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و [[اهل]] بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمودند: «[[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه محمد{{صل}} فرستادۀ خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن از دشمنان]] ما [[تسلیم شدن]] در برابر [[فرمان]] ما؛ [[چشم به راه]] بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و پاکدامنی و [[پرهیزکاری]]»<ref>{{متن حدیث|شهادة أن لا إله إلاّ اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه{{صل}}، والإقرار بماجاء من عنداللّه والولایة لولیّنا والبراءة من عدوّنا والتسلیم لأمرنا و انتظار قائمنا والإجتهاد والورع}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۶۶، ص۱۴، ح ۱۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۵ ـ۹۴.</ref> | |||
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در جمع [[اصحاب]] فرمودند: «کدام دستگیرۀ [[ایمان]] از همه محکمتر است؟ [[اصحاب]] هر یک چیزی گفتند: [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[جهاد]] و.... [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: همۀ اینها مهماند لکن محکمترین دستگیرۀ ایمان، دوستی و [[دشمنی]] در راه خداست و اینکه دوستان خدا را [[دوست]] داشته باشی و از [[دشمنان]] او بیزار باشی»<ref>{{متن حدیث|قال رسول اللّه،{{صل}} لأصحابه: «أیّ عُری الإیمان أوثق؟ فقالوا: اللّه و رسوله أعلم و قال بعضهم: الصلاة و قال بعضهم: الزکاة و قال بعضهم: الصیام و قال بعضهم: الحجّ والعمرة و قال بعضهم: الجهاد. فقال رسول اللّه،{{صل}}: لکلّ ما قلتم فضل ولیس به ولکن أوثق عری الإیمان الحبّ فی اللّه والبغض فی اللّه و توالی (تولّی) أولیاء اللّه و التبرّی من أعداء اللّه}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، ص۱۲۶ـ ۱۲۵، ح۶.</ref>. | |||
# [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: «کمال دین، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست»<ref>{{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا}}؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص۳۷۸.</ref>. | |||
# پیامبر اکرم{{صل}} فرمودند: «هرکس دوست دارد به [[حیات]] و [[مرگ]] من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم [[وعده]] داده وارد شود، با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[نسل]] [[پاک]] او ـ [[امامان]] [[هدایت]] ـ، [[تولّی]] کند»<ref>{{متن حدیث|من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی}}؛ مناقب، ج ۱، ص۲۹۱.</ref>. | |||
# [[رسول اکرم]]{{صل}} در [[غدیر خم]] و موارد متعدد دیگر با عبارتهای گوناگون برای بیان [[حقیقت]] [[ولایت]] و [[اثبات]] [[امامت علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خود آنان برایشان شایستهترم، پس هرکه را من مولای او بودم، علی{{ع}} مولای اوست، خدایا هرکه را با او [[دوستی]] و ولایت داشته باشد [[دوست]] بدار و با هرکس که با او [[دشمنی]] کند دشمنی کن»<ref>{{متن حدیث|إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه}}؛ امینی، الغدیر، ج ۱، ص۱۱. </ref>. | |||
# رسول اکرم{{صل}} فرمودند: «هر کس به من [[ایمان]] آورده است و مرا [[تصدیق]] نموده است باید علی{{ع}} را ولی خود قرار دهد؛ زیرا [[ولایت علی]]{{ع}} ولایت من است و ولایت من [[ولایت خدا]] است»<ref>{{متن حدیث|من آمن بیو صدّقنی فلیتولّ علیّ بن ابی طالب، فإنّ ولایته ولایتی و ولایتی ولایة اللّه}}؛ کنز العمّال، ج ۱۱، ص۶۱۱. </ref>. | |||
# [[امام صادق]]{{ع}} آیۀ {{متن قرآن|فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ}}<ref>«نعمتهای خداوند را به یاد آورید» سوره اعراف، آیه ۶۹.</ref> را [[تلاوت]] فرمودند سپس فرمودند آیا میدانید مقصود از {{متن قرآن|آلَاءَ اللَّهِ}} چیست؟ [[اصحاب]] پاسخ دادند: نمیدانیم، حضرت فرمودند: {{متن قرآن|آلَاءَ اللَّهِ}} بزرگترین [[نعمت]] [[خدای متعال]] بر [[خلق]] و آن ولایت ما [[اهل بیت]]{{ع}} است»<ref>{{متن حدیث|هِیَ أَعْظَمُ نِعَمِ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ هِیَ وَلَایَتُنَا}}؛ کافی، ج۱، ص۲۱۷. </ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص۷۳.</ref> | |||
== [[تولی]] در فرهنگ شیعی و [[اسلامی]] == | |||
در فرهنگ شیعه، زیارتنامههایی مانند [[زیارت عاشورا]]، [[زیارت جامعۀ کبیره]] و... نمونۀ برجستهای از بیان [[تولی و تبری]] است<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۴.</ref> و [[امامان معصوم]]{{ع}} مَظهر همۀ خوبیها و [[دشمنان]] آنها مظهر همۀ بدیها هستند. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه فرمودند: «ما ریشه همۀ خوبیهاییم و همۀ خوبیها از شاخ و برگ ماست و از جملۀ خوبیها [[یگانهپرستی]]، [[نماز]]، [[روزه]] و... است و [[دشمن]] ما ریشۀ همه بدیهاست و همۀ اعمال زشت و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که [[دروغگویی]]، تنگنظری، [[سخنچینی]] و.... از آن جمله است»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّیَامُ... وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْکَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِیمَةُ...}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص۳۰۳، ح ۳۳۶.</ref>. | |||
در فرهنگ اسلامی، [[انسانها]] یا در خط [[ولایت خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که خدا آنها را از تاریکیهای [[نادانی]] و [[گمراهی]] خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل میکند یا در خط [[ولایت شیطان]] و دوستان شیطان قرار دارند که اولیایشان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکیهای [[ضلالت]] میکشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> بر اساس این نگرش همۀ [[اهل]] [[ایمان]] موظفند از یکسو در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن باشند و از سوی دیگر از ولایت شیطان و پیروان او [[بیزاری]] جویند و این همان [[حقیقت]] "[[تولی]]" و "[[تبری]]" است که در [[مکتب تشیع]] بر آن بسیار تأکید شده است<ref>ر.ک: [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۵ ـ۹۴.</ref>. | |||
باید توجه داشت هر [[مسلمانی]] باید به ولایت [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} [[معتقد]] باشد و در عین حال بایستی آنچه را ضد ایشان و راه اوست [[نفی]] و [[انکار]] کند و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید<ref>ر.ک: [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۵ ـ۹۴.</ref>. براساس روایات متواتر، [[حب]] و [[دوستی]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} عنوان و در رأس نامۀ عمل مؤمن<ref>فیض القدیر، ج۴، ص۴۸۱؛ خصائص الوحی المبین، ص۳۰.</ref> و علامت [[ایمان]] است و [[دشمنی با علی]]{{ع}} نشان [[کفر]] و [[نفاق]] است<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|تولی و تبری]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]].</ref> بنابراین [[تولی]] در کنار اصطلاح [[تبری]] به کار میرود و از [[فروع دین]] بوده و از نظر [[فقهی]] [[واجب]] هستند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۴.</ref> و دو رکن اصلی ایمان فرد [[شیعی]] و ولایی به حساب میآیند و لازم و ملزوم همدیگرند. | |||
== تولی مقدم بر روابط دیگر == | |||
[[تولی و تبری]] بر همۀ پیوندها حتی پیوندهای [[عاطفی]] و [[خویشاوندی]] مقدم است، بنابراین کسانی که به [[خدا]] و [[روز واپسین]] [[ایمان]] دارند با کسانی که با خدا و پیامبرش [[دشمنی]] و [[مخالفت]] کنند دوستی نمیکنند، اگرچه پدران یا پسران یا [[برادران]] یا خویشاوندانشان باشند.: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ}}<ref>«گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>، چنانکه ابراهیم{{ع}} وقتی فهمید [[آزر]] [[دشمن]] خداست از وی [[بیزاری]] جست: {{متن قرآن|فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ}}<ref>«و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref>. [[قرآن کریم]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[پیروان]] وی را اسوۀ [[مؤمنان]] در [[تولی و تبری]] معرفی میکند: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. | |||
در حقیقت مدار تولی و تبری، [[ایمان]] و [[کفر]] است و کسانی که پدران و [[برادران]] [[کافر]] خود را [[دوست]] و [[سرپرست]] بگیرند، ستمکارند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند» سوره توبه، آیه ۲۳.</ref>. آیهای دیگر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را الگوی مطلق مؤمنان در همۀ زمینهها میشناساند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref> و چون تولی و تبری از [[وظایف]] و برنامههای [[پیامبر]]{{صل}} بود: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده! و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۴ ـ ۱۲۶</ref>، مؤمنان نیز باید در این زمینه به آن حضرت [[تأسی]] کنند. برخی با استناد به آیۀ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref> گفتهاند: همۀ کسانی که ادعای محبت الهی میکنند ولی در عمل بر طریقۀ [[محمدیه]]{{صل}} نیستند در ادعایشان کاذباند؛ زیرا [[خداوند متعال]] نشانۀ [[دوستی]] خود را در پیروی از پیامبر{{صل}} قرار داده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref> و چون متابعت فرع بر [[مودت]] و دوستی است و [[خداوند]] [[مردم]] را به [[مودت اهل بیت]]{{ع}} فرا خوانده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؛ لذا مردم باید [[تبعیت]] کرده و ایشان را [[دوست]] داشته و [[ولایت]] آنها را پذیرا باشند و مراد از مودت قربی در [[آیه]] همان [[حب]] فی [[الله]] است و اینکه [[اهل بیت]]{{ع}} به آن اختصاص یافته و در [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]] و مانند آن، مردم به تبعیت از آنها فرا خوانده شدهاند همه برای تکمیل دعوت دینی است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۴۵ ـ ۴۷.</ref> و مصداق [[قربی]] در زمان [[پیامبر]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}}، حضرت [[فاطمه]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} و بعد از آنها [[فرزندان]] ایشان هستند<ref>ر.ک: [[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|تولی و تبری]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]].</ref>. | |||
== آثار [[ولایتپذیری]] == | |||
[[پذیرش ولایت اهل بیت]]{{ع}} ثمرات و [[برکات]] بیشماری دارد مانند: | |||
# [[تقرب به خدا]]<ref>{{متن حدیث|أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاتِکُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّکُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref>؛ | # [[تقرب به خدا]]<ref>{{متن حدیث|أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاتِکُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّکُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref>؛ | ||
#از [[برکت]] [[ولایتپذیری | # از [[برکت]] [[ولایتپذیری اهل بیت]]{{ع}} "کلمه [[توحید]]" کمال یافته و [[نعمت]] عظمت گرفته و پراکندگی به [[الفت]] مبدّل شده است<ref>{{متن حدیث|وَ بِمُوَالاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. | ||
#به | # به ولایتپذیری اهل بیت{{ع}} است که [[اعمال]] [[واجب]] ما، پذیرفته میشود<ref>{{متن حدیث|وَ بِمُوَالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. </ref>. | ||
# [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} موجب [[پاکیزگی]] [[خلقت]] ما، [[پاکی]] جانهای ما، [[تزکیه | # [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} موجب [[پاکیزگی]] [[خلقت]] ما، [[پاکی]] جانهای ما، [[تزکیه نفوس]] ما و کفاره گناهان ما میشوند<ref>{{متن حدیث|وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص۷۵.</ref> | ||
== [[تولی]] و [[مهدویت]] == | |||
عصر حاضر به دلیل آنکه عصر [[امامت]] و ولایت [[امام مهدی]]{{ع}} است از یک سو باید به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زد و همۀ مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان داد و از سوی دیگر باید از تمسک به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن حضرت خودداری کرد و از هر آنچه در تقابل با این ولایت است [[بیزاری]] جست. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است و بدون تردید امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "[[سکولاریسم]]" و "[[لیبرالیسم]]" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتریطلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است در تقابل جدی با فرهنگ ولایتمحور [[شیعی]] و آرمان "حقیقت مدار"، "معنویتگرا" و "عدالت محور" مهدوی قرار دارد، بنابراین همۀ کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاریاند به ویژه برای کسانی که سر در گرو ولایت حضرت مهدی{{ع}} دارند ضروری است که [[دوستان]] و دشمنان [[اهل]] [[ایمان]] را بشناسند؛ لذا تنها کسانی را میتوان از جمله [[منتظران واقعی]] دانست که در دوران غیبت [[تولی و تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشۀ خود سازند<ref>ر.ک: [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۵ ـ۹۴.</ref>. | |||
==منابع== | بحث ولایت، بحثی گسترده است و [[ولایت تکوینی]] و [[ولایت تشریعی]] نیز در این موضوع میگنجد و همچنین رابطۀ ولایت با [[محبت]] و عمل نیز از نکات مهمّ است و معنای ولایت و [[مولی]] از دیرباز مورد مناقشۀ بسیار میان شیعه و [[اهل سنت]] در کتابهای [[کلامی]] بوده است و باید به منابع مفصّلتر رجوع کرد<ref>از جمله: امینی، الغدیر، ج ۱، ص۳۶۲؛ نفحات الأزهار، ج ۱۵ ـ۱۶؛ موسوعة الإمام علی بن ابیطالب، ج ۲، ص۱۹۷؛ قمی، شیخ عباس، فیض القدیر.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۴.</ref> | ||
{{ | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | # [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | ||
# [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']] | # [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']] | ||
# [[پرونده:48623.jpg|22px]] [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|'''چشم به راه''']]. | # [[پرونده:48623.jpg|22px]] [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|'''چشم به راه''']]. | ||
# [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|'''تولی و تبری''']]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | # [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[تولی و تبری ۱ (مقاله)|'''تولی و تبری''']]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']] | ||
{{پایان}} | # [[پرونده:IM010259.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|'''وظایف امت نسبت به قرآن و عترت''']] | ||
{{ | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:تولی]] | |||
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۵
تولی به معنای کاری را عهدهدار شدن و قبول ولایت در اصطلاح به معنای دوستی با پیشوایان دینی و امامان و پذیرش ولایت آنان است. در فرهنگ اسلامی، انسانها یا در خط ولایت خدا و دوستان خداست و یا در خط ولایت شیطان و دوستان شیطان.
معناشناسی
تولی به معنای به کار کسی پرداختن، کاری را عهدهدار شدن، قبول ولایت، کسی را دوست و سرپرست گرفتن و پیروی کردن است و در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست و در زبان فارسی به معنای محبت و دوستی آمده است. چنانکه مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار میرود. بنابراین تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن است. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در آیات و روایات میتوان گفت دوستی و سرپرستی، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمۀ پذیرش سرپرستی است؛ زیرا دل سپردن، مقدمۀ سرسپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد نمیتواند سرسپردۀ او شود و چنانکه باید و شاید تسلیم او گردد[۱].
تولی در اصطلاح یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقۀ خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و چنین ولایتی هم موجب سعادت اخروی و ورود به بهشت است و هم مایۀ نجات و وحدت و قدرت امت اسلام در دنیاست[۲].
ولایت و برائت، نوعی جاذبه و دافعه و پیوستن و گسستن را دربر دارد. ولایت، به طور کلی و عام، جهت خدایی داشتن همه کارها و برنامهها و نوعی تشکّل و تحزّب و هم جبههگی در عقیده و عمل، با اولیای دین و پرچمداران توحید است. حفظ و پاسداری و پایبندی به جبهه حقی است که انسان به آن پیوسته و وابسته است. بعد عملی و خارجی این پیوستگی درونی، چنان روشن است که نیازی به بحث و استدلال ندارد. امام باقر(ع) در حدیث مفصّلی به جابر بن عبدالله، میفرماید: «آن که مطیع خداست "ولیّ" ماست و آنکه نافرمانی خدا کند، دشمن ماست، به ولایت ما، جز با عمل و پرهیزکاری، نمیتوان رسید»[۳].[۴]
تولی در قرآن
واژۀ تولی در قرآن نیامده است؛ ولی مادۀ "ولی" و مشتقات آن در مفهوم دوستی و سرپرستی و یاری در آیات به کار رفته است[۵]:
- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۶]؛ خداوند متعال در ادامۀ این آیه، کسانی را که ولایت خدا، رسول خدا(ص) و ولی خدا را گردن مینهند به عنوان "حزب الله" میستاید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۷] براساس آیۀ یاد شده تنها خدا، پیامبر و جانشین پیامبر که در پایان آیه به کنایه از وی یاد شده است و او کسی جز امیر مؤمنان علی(ع) نیست، صلاحیت ولایت بر مؤمنان را دارند[۸].
- ﴿لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ﴾[۹]؛
- ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ﴾[۱۰]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ﴾[۱۱]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ﴾[۱۲].
برخی مفسران آیات دیگری را نیز به تولی و تبری تفسیر کردهاند از جمله در آیۀ: ﴿فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۳]، ﴿عَزَّرُوهُ﴾ را به تبری از دشمنان پیامبر(ص) و ﴿نَصَرُوهُ﴾ را به تولی پیامبر(ص) معنا کرده اند[۱۴] و نیز ذیل آیۀ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۱۵] امام باقر(ع) به ابوحمزۀ ثمالی فرمودند: «کسی (در حقیقت) خدا را میپرستد که وی را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناخته، پرستش وی مانند پرستش غیر خدا از روی گمراهی است. ابوحمزه پرسید: معرفت خدا چیست؟ امام فرمودند: معرفت به این است که خدا و رسولش را در موالات علی(ع) و اقتدا به وی و امامان پس از او و تبری جستن از دشمنان آنان تصدیق کند. ابوحمزه پرسید: چه کنم تا ایمانم کامل شود؟ امام(ع) فرمودند: دوستان خدا را دوست بدار و با دشمنان خدا دشمن باش، همانگونه که خدا فرمودند: «با صادقان باش»[۱۶].[۱۷]
تولی در روایات
با توجه به اهمیت و نقش تولی در زندگی فردی و اجتماعی اهل ایمان، پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) در موارد متعددی، درباره آن بحث کردهاند و در مورد کسانی که شایسته است مؤمنان آنها را دوست و سرپرست خود برگزینند به تفصیل سخن گفتهاند تا آنجا که در برخی از مجموعههای روایی شیعه، بابی با عنوان «اَلْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ»؛ "دوستی و دشمنی در راه خدا" به این موضوع اختصاص یافته است[۱۸]. برخی از این روایات عبارتاند از:
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هر که دوست دارد بر کشتی نجات بنشیند و به دستگیرۀ استوار چنگ آویزد و ریسمان محکم خدا را بگیرد باید پس از من علی را دوست بدارد و با دشمنش، دشمنی ورزد و از پیشوایان هدایت که از نسل اویند، پیروی کند»[۱۹].
- امام باقر(ع) در پاسخ کسی که از آن حضرت خواسته بود او را از دینی که خود و اهل بیتش بر آنند، آگاه سازد، فرمودند: «گواهی به اینکه خدایی جز خدای یکتا نیست و اینکه محمد(ص) فرستادۀ خداست؛ اقرار به آنچه از سوی خدا آمده است؛ دوستی دوستان ما؛ بیزاری جستن از دشمنان ما تسلیم شدن در برابر فرمان ما؛ چشم به راه بودن قائم ما؛ تلاش در راه اطاعت خدا و پاکدامنی و پرهیزکاری»[۲۰].[۲۱]
- پیامبر اکرم(ص) در جمع اصحاب فرمودند: «کدام دستگیرۀ ایمان از همه محکمتر است؟ اصحاب هر یک چیزی گفتند: نماز، روزه، حج، جهاد و.... پیامبر(ص) فرمودند: همۀ اینها مهماند لکن محکمترین دستگیرۀ ایمان، دوستی و دشمنی در راه خداست و اینکه دوستان خدا را دوست داشته باشی و از دشمنان او بیزار باشی»[۲۲].
- امام رضا(ع) فرمودند: «کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست»[۲۳].
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب(ع) و نسل پاک او ـ امامان هدایت ـ، تولّی کند»[۲۴].
- رسول اکرم(ص) در غدیر خم و موارد متعدد دیگر با عبارتهای گوناگون برای بیان حقیقت ولایت و اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) فرمودند: «خداوند مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خود آنان برایشان شایستهترم، پس هرکه را من مولای او بودم، علی(ع) مولای اوست، خدایا هرکه را با او دوستی و ولایت داشته باشد دوست بدار و با هرکس که با او دشمنی کند دشمنی کن»[۲۵].
- رسول اکرم(ص) فرمودند: «هر کس به من ایمان آورده است و مرا تصدیق نموده است باید علی(ع) را ولی خود قرار دهد؛ زیرا ولایت علی(ع) ولایت من است و ولایت من ولایت خدا است»[۲۶].
- امام صادق(ع) آیۀ ﴿فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ﴾[۲۷] را تلاوت فرمودند سپس فرمودند آیا میدانید مقصود از ﴿آلَاءَ اللَّهِ﴾ چیست؟ اصحاب پاسخ دادند: نمیدانیم، حضرت فرمودند: ﴿آلَاءَ اللَّهِ﴾ بزرگترین نعمت خدای متعال بر خلق و آن ولایت ما اهل بیت(ع) است»[۲۸].[۲۹]
تولی در فرهنگ شیعی و اسلامی
در فرهنگ شیعه، زیارتنامههایی مانند زیارت عاشورا، زیارت جامعۀ کبیره و... نمونۀ برجستهای از بیان تولی و تبری است[۳۰] و امامان معصوم(ع) مَظهر همۀ خوبیها و دشمنان آنها مظهر همۀ بدیها هستند. امام صادق(ع) در این زمینه فرمودند: «ما ریشه همۀ خوبیهاییم و همۀ خوبیها از شاخ و برگ ماست و از جملۀ خوبیها یگانهپرستی، نماز، روزه و... است و دشمن ما ریشۀ همه بدیهاست و همۀ اعمال زشت و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که دروغگویی، تنگنظری، سخنچینی و.... از آن جمله است»[۳۱].
در فرهنگ اسلامی، انسانها یا در خط ولایت خدا و دوستان خدا هستند که خدا آنها را از تاریکیهای نادانی و گمراهی خارج و به روشنای دانایی و رستگاری داخل میکند یا در خط ولایت شیطان و دوستان شیطان قرار دارند که اولیایشان، آنها را از روشنایی هدایت به سوی تاریکیهای ضلالت میکشانند: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۲] بر اساس این نگرش همۀ اهل ایمان موظفند از یکسو در گرو ولایت حق و پیروان آن باشند و از سوی دیگر از ولایت شیطان و پیروان او بیزاری جویند و این همان حقیقت "تولی" و "تبری" است که در مکتب تشیع بر آن بسیار تأکید شده است[۳۳].
باید توجه داشت هر مسلمانی باید به ولایت علی بن ابیطالب(ع) معتقد باشد و در عین حال بایستی آنچه را ضد ایشان و راه اوست نفی و انکار کند و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۳۴]. براساس روایات متواتر، حب و دوستی علی بن ابی طالب(ع) عنوان و در رأس نامۀ عمل مؤمن[۳۵] و علامت ایمان است و دشمنی با علی(ع) نشان کفر و نفاق است[۳۶].[۳۷] بنابراین تولی در کنار اصطلاح تبری به کار میرود و از فروع دین بوده و از نظر فقهی واجب هستند[۳۸] و دو رکن اصلی ایمان فرد شیعی و ولایی به حساب میآیند و لازم و ملزوم همدیگرند.
تولی مقدم بر روابط دیگر
تولی و تبری بر همۀ پیوندها حتی پیوندهای عاطفی و خویشاوندی مقدم است، بنابراین کسانی که به خدا و روز واپسین ایمان دارند با کسانی که با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کنند دوستی نمیکنند، اگرچه پدران یا پسران یا برادران یا خویشاوندانشان باشند.: ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ﴾[۳۹]، چنانکه ابراهیم(ع) وقتی فهمید آزر دشمن خداست از وی بیزاری جست: ﴿فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ﴾[۴۰]. قرآن کریم حضرت ابراهیم(ع) و پیروان وی را اسوۀ مؤمنان در تولی و تبری معرفی میکند: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾[۴۱].
در حقیقت مدار تولی و تبری، ایمان و کفر است و کسانی که پدران و برادران کافر خود را دوست و سرپرست بگیرند، ستمکارند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۴۲]. آیهای دیگر پیامبر اکرم(ص) را الگوی مطلق مؤمنان در همۀ زمینهها میشناساند: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۴۳] و چون تولی و تبری از وظایف و برنامههای پیامبر(ص) بود: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۴۴]، مؤمنان نیز باید در این زمینه به آن حضرت تأسی کنند. برخی با استناد به آیۀ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ﴾[۴۵] گفتهاند: همۀ کسانی که ادعای محبت الهی میکنند ولی در عمل بر طریقۀ محمدیه(ص) نیستند در ادعایشان کاذباند؛ زیرا خداوند متعال نشانۀ دوستی خود را در پیروی از پیامبر(ص) قرار داده است: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي﴾[۴۶] و چون متابعت فرع بر مودت و دوستی است و خداوند مردم را به مودت اهل بیت(ع) فرا خوانده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۴۷]؛ لذا مردم باید تبعیت کرده و ایشان را دوست داشته و ولایت آنها را پذیرا باشند و مراد از مودت قربی در آیه همان حب فی الله است و اینکه اهل بیت(ع) به آن اختصاص یافته و در حدیث ثقلین، حدیث سفینه و مانند آن، مردم به تبعیت از آنها فرا خوانده شدهاند همه برای تکمیل دعوت دینی است[۴۸] و مصداق قربی در زمان پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و بعد از آنها فرزندان ایشان هستند[۴۹].
آثار ولایتپذیری
پذیرش ولایت اهل بیت(ع) ثمرات و برکات بیشماری دارد مانند:
- تقرب به خدا[۵۰]؛
- از برکت ولایتپذیری اهل بیت(ع) "کلمه توحید" کمال یافته و نعمت عظمت گرفته و پراکندگی به الفت مبدّل شده است[۵۱].
- به ولایتپذیری اهل بیت(ع) است که اعمال واجب ما، پذیرفته میشود[۵۲].
- ولایت اهل بیت(ع) موجب پاکیزگی خلقت ما، پاکی جانهای ما، تزکیه نفوس ما و کفاره گناهان ما میشوند[۵۳].[۵۴]
تولی و مهدویت
عصر حاضر به دلیل آنکه عصر امامت و ولایت امام مهدی(ع) است از یک سو باید به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زد و همۀ مناسبات فردی و اجتماعی خود را بر اساس خواست و رضایت او سامان داد و از سوی دیگر باید از تمسک به ولایت دشمنان آن حضرت خودداری کرد و از هر آنچه در تقابل با این ولایت است بیزاری جست. این موضوع، مبنا و اساس انتظار در تفکر شیعه است و بدون تردید امروز فرهنگ و تمدن برخاسته از "اومانیسم"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با خوی استکباری و برتریطلبی خود در پی حاکمیت بخشیدن ولایتش بر سراسر جهان است در تقابل جدی با فرهنگ ولایتمحور شیعی و آرمان "حقیقت مدار"، "معنویتگرا" و "عدالت محور" مهدوی قرار دارد، بنابراین همۀ کسانی که طالب هدایت و رستگاریاند به ویژه برای کسانی که سر در گرو ولایت حضرت مهدی(ع) دارند ضروری است که دوستان و دشمنان اهل ایمان را بشناسند؛ لذا تنها کسانی را میتوان از جمله منتظران واقعی دانست که در دوران غیبت تولی و تبری را به مفهوم کامل آن، پیشۀ خود سازند[۵۵].
بحث ولایت، بحثی گسترده است و ولایت تکوینی و ولایت تشریعی نیز در این موضوع میگنجد و همچنین رابطۀ ولایت با محبت و عمل نیز از نکات مهمّ است و معنای ولایت و مولی از دیرباز مورد مناقشۀ بسیار میان شیعه و اهل سنت در کتابهای کلامی بوده است و باید به منابع مفصّلتر رجوع کرد[۵۶].[۵۷]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱۵، مادۀ "ولی"؛ المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، ص۶۷۲ ـ۶۷۳؛ لغتنامۀ دهخدا، ج ۵، ص۶۲۷۲، مادۀ "تولی"؛ التحقیق، ج۱۳، ص۲۰۴؛ مفردات، ص۸۸۵؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۵۸.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ «مَن کانَ لِلّهِ مطیعاً فهو لنا ولی ومن کانَ للّه عاصیاً فهو لنا عدوٌّ ولا تُنال ولایتُنا الّا بالعمل والوَرَع»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۹۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۹۳، ۲۹۴.
- ↑ ر.ک: حسینی، سید سعید، تولی و تبری، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
- ↑ ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص۴۷۵ ـ ۴۸۷.
- ↑ «مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
- ↑ «آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.
- ↑ «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ «ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۷.
- ↑ «پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ بیان السعاده، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ «یا با حمزة إنما یعبد الله من عرف الله، فأما من لا یعرف الله کأنما یعبد غیره- هکذا ضالا قلت: أصلحک الله و ما معرفة الله قال: یصدق الله و یصدق محمدا رسول الله صفی موالاة علی و الایتمام به، و بأئمة الهدی من بعده و البراءة إلی الله من عدوهم...»؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱۶.
- ↑ ر.ک: حسینی، سید سعید، تولی و تبری، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲، ص۱۲۴ ـ ۱۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۶۶، ص۲۳۶ ـ ۲۵۳.
- ↑ «من أحبّ أن یرکب سفینة النجاة و یتمسّک بالعروة الوثقی و یعتصم بحبل اللّه المتین فلیوال علیّا بعدی و لیعاد عدوّه و لیأتمّ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۹۲، ح۴۳؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۲، ص۹۷۴ ـ ۹۷۵.
- ↑ «شهادة أن لا إله إلاّ اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه(ص)، والإقرار بماجاء من عنداللّه والولایة لولیّنا والبراءة من عدوّنا والتسلیم لأمرنا و انتظار قائمنا والإجتهاد والورع»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۶۶، ص۱۴، ح ۱۵.
- ↑ ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۵ ـ۹۴.
- ↑ «قال رسول اللّه،(ص) لأصحابه: «أیّ عُری الإیمان أوثق؟ فقالوا: اللّه و رسوله أعلم و قال بعضهم: الصلاة و قال بعضهم: الزکاة و قال بعضهم: الصیام و قال بعضهم: الحجّ والعمرة و قال بعضهم: الجهاد. فقال رسول اللّه،(ص): لکلّ ما قلتم فضل ولیس به ولکن أوثق عری الإیمان الحبّ فی اللّه والبغض فی اللّه و توالی (تولّی) أولیاء اللّه و التبرّی من أعداء اللّه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، ص۱۲۶ـ ۱۲۵، ح۶.
- ↑ «کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا»؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص۳۷۸.
- ↑ «من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی»؛ مناقب، ج ۱، ص۲۹۱.
- ↑ «إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه»؛ امینی، الغدیر، ج ۱، ص۱۱.
- ↑ «من آمن بیو صدّقنی فلیتولّ علیّ بن ابی طالب، فإنّ ولایته ولایتی و ولایتی ولایة اللّه»؛ کنز العمّال، ج ۱۱، ص۶۱۱.
- ↑ «نعمتهای خداوند را به یاد آورید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
- ↑ «هِیَ أَعْظَمُ نِعَمِ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ هِیَ وَلَایَتُنَا»؛ کافی، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ ر.ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۷۳.
- ↑ ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ «نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّیَامُ... وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْکَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِیمَةُ...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص۳۰۳، ح ۳۳۶.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۵ ـ۹۴.
- ↑ ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۵ ـ۹۴.
- ↑ فیض القدیر، ج۴، ص۴۸۱؛ خصائص الوحی المبین، ص۳۰.
- ↑ شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۰.
- ↑ ر.ک: حسینی، سید سعید، تولی و تبری، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ «گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ «و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند» سوره توبه، آیه ۲۳.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده! و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۴ ـ ۱۲۶
- ↑ «بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۴۵ ـ ۴۷.
- ↑ ر.ک: حسینی، سید سعید، تولی و تبری، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵.
- ↑ «أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاتِکُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّکُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «وَ بِمُوَالاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ بِمُوَالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ ر.ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۷۵.
- ↑ ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۵ ـ۹۴.
- ↑ از جمله: امینی، الغدیر، ج ۱، ص۳۶۲؛ نفحات الأزهار، ج ۱۵ ـ۱۶؛ موسوعة الإمام علی بن ابیطالب، ج ۲، ص۱۹۷؛ قمی، شیخ عباس، فیض القدیر.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.