حمد در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = حمد | |||
| عنوان مدخل = حمد | |||
| مداخل مرتبط = [[حمد در قرآن]] - [[حمد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== | == مقدمه == | ||
در [[ | در اهمیت حمد و [[ستایش]] و [[تعلیم]] آن به [[پیامبر]] همین بس که سورهای را به این نام نازل کرده و در نمازهای پنجگانه بدون ذکر آن [[نماز]] صحیح نیست و بارها در [[آیات]] مختلف به [[پیامبر]] تأکید کرده و ذکر آن نعمتهای دوگانه (سبع مثانی) مادی و [[معنوی]] است. | ||
#{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref> | |||
# | #{{متن قرآن|قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است؛ آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک میآورند؟» سوره نمل، آیه ۵۹.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«و بگو سپاس خداوند راست؛ به زودی نشانههای خویش را به شما مینمایاند آنگاه آنها را خواهید شناخت و پروردگارت از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره نمل، آیه ۹۳.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|ُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان، آبی فرو فرستاد و بدان زمین را پس از آنکه مرده بود زنده گردانید؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو: سپاس خداوند را؛ بلکه بیشتر آنان خرد نمیورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۳.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ میگویند: خداوند، بگو: سپاس، خداوند راست اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref>. | |||
#{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا}}<ref>«سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.</ref>. | |||
'''نکات:''' در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است: | |||
# [[پیامبر]] [[مأمور]] به حمد و [[ستایش خداوند]]: {{متن قرآن|قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>. {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>. | |||
# اختصاص حمد به [[خداوند]]، به [[دلیل]] [[نزول قرآن]] بر [[پیامبر اسلام]]: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ}}<ref>«سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۴۶۷.</ref> | |||
== | == لغتشناسی == | ||
"[[حمد]]" در لغت به معنای [[ستایش]]<ref>التحقیق، ج ۲، ص ۲۸۰، "حمد".</ref> یا ستایش [[جمیل]] به جهت [[بزرگداشت]] در مقابل [[نعمت]] و جز آن است.<ref> التعریفات، ص ۱۲۵.</ref> معانی دیگری همچون [[شکر]] <ref>لغت نامه، ج ۶، ص ۸۰۷۷، "حمد".</ref> و ثنا در برابر [[فضیلت]]<ref>مفردات، ص ۲۵۶، "حمد".</ref> هم برای آن برشمردهاند. [[حمد]]، گرچه در معنا به شکر و [[مدح]] نزدیک است، اخص از مدح<ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۹.</ref> و اعم از شکر<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۳، ص ۳۸۳.</ref>است، زیرا مدح در مقابل امور اختیاری و نااختیاری است؛ مثلاً شخصی بر اثر امور بیارادی مانند [[زیبایی]] مدح میشود؛ ولی حمد فقط در برابر امور اختیاری انجام میگیرد و شکر تنها در مقابل نعمت.<ref> مفردات، ص ۲۵۶.</ref> حمد اعم است، چنانکه دارنده صفات حمید ستایش میشود، هرچند به [[حامد]] انعامی نکرده باشد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۱۹۱.</ref> بنابراین هر حمدی ضمنا مدح است و هر شکری ضمنا حمد؛ ولی هر مدحی حمد نیست و هر حمدی نیز شکر نیست.<ref>مفردات، ص ۲۵۶.</ref> به دیده برخی، حمد و شکر در معنا با یکدیگر فرقی ندارند.<ref>موسوعة اسماء اللّه الحسنی، ج ۳، ص ۱۲۹۲.</ref> گفتنی است حمد در مقابل [[ذم]] است و مدح در برابر هجا و شکر در مقابل [[کفران]].<ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.</ref> حمید از [[اسما]] و [[صفات خدا]] از ریشه حمد و به معنای ستوده یا ستاینده <ref> مفردات، ص ۲۵۶.</ref> است؛ ولی برخی آن را صیغه [[مبالغه]] <ref>المنیر، ج ۲۱، ص ۱۴۲.</ref> دانستهاند. | |||
[[حقیقت]] حمد، اظهار اوصاف کمال و شرح [[جمال]] و جلالی است که در ذات [[محمود]] است.<ref>شرح الاسماء، ص ۱۳۲.</ref> این ستایش و [[خضوع]] در برابر [[عظمت]]، از [[احساس]] [[پاک]] درونی [[انسان]] و از اعماق [[روح]] وی برمیخیزد،<ref> آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۸۹.</ref> از این رو در برخی [[دعاها]] [[محرومیت]] از حمد با محرومیت از [[انسانیت]] برابر دانسته شده است.<ref>صحیفة سجادیه، دعای ۱.</ref> ستایش به حالی، عرفی، فعلی، لغوی و قولی قسمت میشود: [[حمد]] حالی، [[ستایش]] [[روحی]] و [[قلبی]] خداست، به گونهای که سراسر وجود [[انسان]] [[ستایش الهی]] گردد؛ حمد عرفی، [[تعظیم الهی]] به جهت نعمتهای اوست؛ خواه این ستایش به [[زبان]] آورده شود یا از اعضا و جوارح سر بزند؛ حمد فعلی، انجام دادن [[اعمال]] [[جوارحی]] برای [[رضایت]] خداست و به سخنی دیگر، اظهار کمال [[محمود]] در عمل است؛ حمد لغوی، ستایش زبانی خداست؛ حمد قولی، ستایش و ثنای زبانی [[حق]] به چیزی است که با آن خودش را از زبان [[انبیا]] ستوده است.<ref>نضرة النعیم، ج ۵، ص ۱۷۵۵، التعریفات، ص ۱۲۵.</ref> آغاز سورههای فاتحه، انعام، کهف، [[سبأ]] و فاطر، با [[حمد]] [[خدا]] و بیانگر اهمیت ستایش اوست. [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: هیچکس به اندازه خدا حمد را [[دوست]] نمیدارد.<ref> بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۹۲؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۰۵.</ref> [[آیات]] حمد هم به انسان میآموزند که [[شایسته]] است آغاز <ref>کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۵۸.</ref> و پایان هر کاری {{متن قرآن|دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.</ref>، هنگام آشکار شدن وعدههای [[صدق]] [[الهی]] {{متن قرآن|وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.</ref>، در هر مکان و زمانی <ref> الجامع لاسماء اللّه الحسنی، ص ۱۰۱.</ref> {{متن قرآن|وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ}}<ref>«و او را در آسمانها و زمین سپاس باد و (نیز) در پایان روز و آنگاه که به نیمروز درآیید» سوره روم، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى}}<ref>«باری، بر آنچه میگویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاسهایی از شب و پیرامونهای روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی» سوره طه، آیه ۱۳۰.</ref>،{{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ}}<ref>«پس بر آنچه میگویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!» سوره ق، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ}}<ref>«بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روز و پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره غافر، آیه ۵۵.</ref>، {{متن قرآن|وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ}}<ref>«و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمیخیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۸.</ref> و وقت یاد کردن اوصاف [[کمال الهی]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱-۳.</ref>، {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref> خدا را ستایش کند.<ref>النور الاسمی، ص ۳۳۴.</ref> واژه حمد و مشتقات آن ۶۸ بار در [[قرآن]] آمدهاند که ۱۷ مورد آن اسم حمید است که از [[اسمای الهی]] و به [[ستایش خدا]] اشاره دارد <ref>المعجم الاحصائی، ص ۶۸۰ - ۶۸۱.</ref> و بیشتر همراه اسمدیگری مانند [[عزیز]]، [[غنی]]، [[حکیم]]، ولی و [[مجید]] آمده است<ref>ر ک: المعجم المفهرس.</ref>.<ref>[[حمد (مقاله)|مقاله «حمد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref> | |||
== | == اختصاص همه حمدها به خدا == | ||
{{ | از آیات فراونی، اختصاص و انحصار تمام حمدها برای خدا برداشت میشود. تقدم جار و مجرور "له"، "للّه " بر کلمه حمد در جمله "له الحمد" و "لله الحمد"<ref> اعراب القرآن، ج ۱، ص ۱۶. </ref> {{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۷۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان» سوره جاثیه، آیه ۳۶.</ref>، الف و لام جنس <ref> اعراب القرآن، ج ۱، ص ۱۹.</ref> یا استغراق در واژه، "الحمد"<ref> المیزان، ج ۱، ص ۱۹.</ref> و لام اختصاص در کلمه "لله" {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> و... [[حصر]] یاد شده را میرسانند. برخی از [[اهل معرفت]] در بیان اختصاص [[حمد]] به [[خدا]] آن را در دو [[مقام]] جمعی [[الهی]] (ذات) و تفصیل (ماسوا) تصویر کرده و در هر صورت، بر سه قسم قولی و فعلی و حالی دانستهاند: بر حسب مقام نخست، [[حمد]] قولی، آن است که خدا خود را در [[کتابهای آسمانی]] به اوصاف کمالی ستوده است و حمد فعلی، اظهار [[کمالات]] جمالی و جلالی است که آنها را از [[غیب]] به [[شهادت]]، از [[باطن]] به ظاهر و از [[علم]] به عین آورده است و حمد حالی، تجلیات وی در ذات خویش به [[فیض]] [[اقدس]] و [[ظهور]] [[نورانی]] است. برحسب مقام دوم، حمد قولی، حمد و ثنای خدا با [[زبان]] است و حمد فعلی، انجام دادن [[اعمال]] بدنی، [[خیرات]] و [[عبادات]] برای جلب [[رضایت]] اوست و حمد حالی که [[ستایش]] [[روحی]] و [[قلبی]] است، مانند اتصاف به کمالات [[علمی]] و عملی و [[تخلق]] به [[اخلاق الهی]].<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۲.</ref> گذشته از این، اعتبار نیز مؤید اختصاص یاد شده است، زیرا از یکسو [[حقیقت]] حمد، ستایش در برابر کمالات و نعمتهاست و از سوی دیگر، خدا جامع همه اوصاف کمال، [[جمال]] و جلال است و اساس تمام نعمتهای [[جهان]] از او <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۲۳.</ref> و کسی اگر کمال یا نعمتی داشته باشد، آن را از وی دارد: {{متن قرآن|وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ}}<ref>«و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید» سوره نحل، آیه ۵۳.</ref>، پس چنانچه کسی در مقابل کمال یا نعمتی حمد شود، در حقیقت، خدای والا حمد شده است، از این رو تمام حمدها از آنِ خداست؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۳۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۹.</ref> حتی [[حمد]] و [[ستایش]] کسانی که به ظاهر [[ایمان]] نیاوردهاند، ولی به اقتضای [[فطرت]] خویش در مقابل [[ارزشها]] و [[کمالات]] و زیباییها خواسته یا ناخواسته سر [[تعظیم]] فرود میآورند: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref> بر همین اساس، معمولاً در [[قرآن]] هر جا سخن از حمد کردن خداست، نعمتی از [[نعمتهای الهی]] و فیضی از فیوضات وی، مانند [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]] {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ}}<ref>«سپاس خداوند را که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و روشنایی را پدید آورد؛ آنگاه کافران برای پروردگار خود همتا میتراشند» سوره انعام، آیه ۱.</ref>، نابودی [[ستمگران]] {{متن قرآن|فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس واپسین بازمانده گروه ستمگران از میان برداشته شد و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره انعام، آیه ۴۵.</ref>، [[هدایت]] [[انسانها]] {{متن قرآن|دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.</ref>، [[احسان]] فوقالعاده {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.</ref>، [[نجات]] یافتن از [[شرّ]] ستمگران {{متن قرآن|فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و چون خود و هر که با توست، بر کشتی برنشستید، بگو: سپاس ویژه خداوند است که ما را از ستمگران رهانید» سوره مؤمنون، آیه ۲۸.</ref>، فرو فرستادن [[کتاب آسمانی]] {{متن قرآن|وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا}}<ref>«و ما هر آنچه را بر آن (زمین) است خاکی سترون خواهیم کرد» سوره کهف، آیه ۸.</ref>، [[استجابت]] [[دعوت الهی]] {{متن قرآن|يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«در آن روز که شما را فرا میخواند و با ستایش او، پاسخ میدهید و گمان میبرید که جز اندکی (در گور) درنگ نداشتهاید» سوره اسراء، آیه ۵۲.</ref> کنار آن آمده است. اختصاص همه حمدها به [[خدا]] هم در دنیاست و هم در [[آخرت]]: {{متن قرآن|وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۷۰.</ref>؛ {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}}<ref>«سپاس خداوند را که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و در جهان واپسین سپاس او راست و او فرزانه آگاه است» سوره سبأ، آیه ۱.</ref>، چنانکه از گزارش قرآن درباره حمد [[بهشتیان]] در مقابل نعمتهای [[آخرتی]] هم این انحصار به دست میآید: {{متن قرآن|وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«و میگویند: سپاس خداوند را که اندوه را از (دل) ما برد؛ بیگمان پروردگار ما آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره فاطر، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ}}<ref>«و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.</ref>.<ref>[[حمد (مقاله)|مقاله «حمد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref> | ||
{{ | |||
[[ | == تقارن حمد با [[تسبیح]] == | ||
[[رده: | گفتنی است [[همراهی]] [[تسبیح]] با حمد در [[آیات]] گوناگون، مانند {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> و {{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref>«و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.</ref> برای جبران [[نقص]] حمد حامدان است، زیرا [[شناخت]] انسانها به کنه [[اسما]] و [[صفات خدا]] ناقص است، از این رو حمد آنها نیز همراه با [[کاستی]] است.<ref>المیزان، ج ۱، ص ۲۰.</ref> برخی نیز اقتران حمد با تسبیح را [[شاهد]] [[وحدت]] مصداقی آن دو دانسته و میگویند: تسبیح، [[تهلیل]] و [[تکبیر]]، با اینکه باحمد [[اختلاف]] مفهومی دارند، همگی از مصادیق [[تحمید]] خدا هستند.<ref>تسنیم، ج ۱، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> برخی هم حمد را ملازم با تسبیح میدانند <ref>التحقیق، ج ۲، ص ۲۸۰، "حمد".</ref>.<ref>[[حمد (مقاله)|مقاله «حمد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref> | ||
== ستایشگر ستوده == | |||
بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref> همه [[آفریدگان]] ستایشگر خدایند. انسانهای [[مؤمن]] به شکل خاص او را میستایند:{{متن قرآن|التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref>؛ ولی [[حمد]] [[اشرف مخلوقات]]، [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} جلوهای دیگر دارد و شایان توجه ویژه است، زیرا هم خود او ستوده و [[محمد]] است:{{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref>؛ و {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> و به [[مقام محمود]] [[بشارت]] یافته: {{متن قرآن|وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}}<ref>«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref> و هم او بهتر و بیش از دیگران [[خدا]] را حمد کرده، از این رو به "[[احمد]]" ـ که [[مبالغه]] [[حامد]] و افعل [[تفضیل]] است ـ نامیده شده است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است» سوره صف، آیه ۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۲۰؛ اطیب البیان، ج ۱۲، ص ۵۱۴.</ref> برخی گفتهاند: [[احمد]]، اسم [[علم]] منقول از صفت افعل تفضیل است، پس به معنی احمد الحامدون است ـ یعنی [[ستایش]] کنندهترین ستایشگران [[پروردگار]] ـ زیرا در مقام محمود اسراری از [[محامد]] برای او آشکار شده که بر دیگری [[کشف]] نشده است و آن [[حضرت]] {{صل}} پروردگار را به آنها میستاید؛ همچنین [[پرچم]] حمد را آن حضرت {{صل}} حمل میکند. [[محمد]] نیز منقول از صفت است؛ ولی از صفت اسم مفعول و به معنای [[محمود]] است؛ لکن در محمد معنی مبالغه و تکرار هست، پس محمد کسی است که ستوده شده است، هربار پس از هر بار، بنابراین اسم محمد با معنای آن مطابق است و خدا این اسم را پیش از [[آفرینش]] آن حضرت {{صل}} به او داد و او در [[دنیا]] محمود است، چون [[هدایت]] شده و از علم و [[حکمت]] بهره برده است و در [[آخرت]] محمود است، زیرا به [[منصب]] [[شفاعت]] اختصاص یافته است، پس معنای حمد تکرار شده است، همانگونه که لفظش اقتضاء دارد؛ و آن [[حضرت]] {{صل}} [[محمد]] نبوده، تا آنگاه که [[پروردگار]] را [[حمد]] کرده؛ سپس تشریف یافته و [[محمد]] شده است، از اینرو اسم [[احمد]] پیش از اسم محمد است، به همین خاطر [[خدا]]، [[موسی]] و [[عیسی]] {{ع}} آن حضرت را به نام احمد خواندهاند، پیش از اینکه وی را به نام محمد بخوانند.<ref>حجة التفاسیر، ج ۶، ص ۳۸۰؛ روح البیان، ج ۱، ص ۵۸۳؛ رک: مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۳۱ ـ ۳۲؛ روح البیان، ج ۱، ص ۵۸۳.</ref> برخی میگویند که [[سوره حمد]] بر آن حضرت نازل شده {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ}}<ref>«و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم» سوره حجر، آیه ۸۷.</ref> و بر دیگر [[پیامبران]] نازل نگشته و به [[پرچم]] حمد و [[مقام محمود]] اختصاص یافته است و برنامه آن حضرت {{صل}}، هم در [[سنت]] و هم در [[قرآن]]، چنین استقرار یافته است که در پایان [[کارها]] بگوید {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> و خود [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[خوردن و آشامیدن]] و بازگشت از [[سفر]]، گفتن حمد را برقرار فرمود.<ref>حجة التفاسیر، ج ۶، ص ۳۸۰؛ روح البیان، ج ۹، ص ۵۸۳.</ref> برخی دیگر گفتهاند: اَلِفِ "احمد" برای [[مبالغه]] در حمد است و آن، یا مبالغه از اسم فاعل است؛ یعنی پیامبران همه ستایشگر خدا بودند؛ ولی آن حضرت {{صل}} بیش از دیگران خدا را ستوده است؛ یا مبالغه از اسم مفعول است؛ یعنی پیامبران همگی [[محمود]] بودند، زیرا خصلتهای [[پسندیده]] داشتند؛ لکن آن حضرت {{صل}} مناقبش بیشتر و محاسنش جامعتر است.<ref>کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۸۷؛ روح البیان، ج ۹، ص۵۸۳.</ref> برخی [[مفسران]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا}}<ref>«و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref> آوردهاند: [[فرمان]] آمد ای محمد! [[مقام شفاعت]] در [[قیامت]] مقامی بزرگوار و محمود است و تو را مسلّم است؛ اما راهش آن است که به [[شب]] خیزی و [[نماز]] کنی... ای محمد! اگر [[خشنودی]] ما میخواهی، به [[روز]] [[رسالت]] میگزار و چنانچه مقام محمود میخواهی، به شب بیدار باش و نماز کن.... گفته شده مقام محمود [[همنشینی]] با [[پروردگار]] در حال [[شهود]] است و این [[مقام]]، ویژه [[مصطفی]] {{صل}} است که در [[خلوت]] {{متن قرآن|أَوْ أَدْنَى}} بر بساط انبساط در [[خیمه]] {{متن قرآن|وَهُوَ مَعَكُمْ}} بر سریرِ {{متن قرآن|اصْطَفَى}} شرابِ {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ}} به جام [[قدس]] نوشیده و خلعت وصال پوشیده و به [[دوست]] {{متن قرآن|لَمْ يَزَلْ}} رسیده است<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص ۶۲۳.</ref>.<ref>[[حمد (مقاله)|مقاله «حمد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref> | |||
== اسم حمید و [[همراهی]] آن با دیگر [[اسما]] == | |||
حمید، بر وزن فعیل به معنای [[حامد]]<ref>مفردات، ص ۲۵۶.</ref> است، به این دیده که خدای والا ستاینده ذات خویش و ستایشگر [[مؤمنان]] است و چون [[ستایش]] [[حقیقی]] وابسته بر [[معرفت حقیقی]] و آن نیز به ذات احدیت اختصاص دارد، این خداست که ستایشگر حقیقی است، از این رو در [[دعا]]، وی را به {{متن حدیث| يَا خَيْرَ اَلْحَامِدِينَ}}<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۸۴.</ref> ندا دهند. به [[باور]] برخی، حمید به معنی [[محمود]] است،<ref>مفردات، ص ۲۵۶، "حمد".</ref> از این جهت که هم خود [[خدا]] و هم مؤمنان ستاینده وی هستند.<ref> موسوعة اسماء اللّه الحسنی، ج ۳، ص ۱۳۰۰.</ref> خدا حمید [[ازلی]] و [[ابدی]] است، زیرا از ازلْ خود ستاینده ذات خود بوده است و تا ابد هم بندگانش او را میستایند.<ref> موسوعة اسماء اللّه الحسنی، ج ۳، ص ۱۳۰۰.</ref> حمید به [[شایسته]] [[حمد]] و ثنا نیز معنا شده است.<ref>التبیان، ج ۲، ص ۳۴۶.</ref> در همنشینی حمید با اوصاف دیگر، عنایتی است که یا به محتوای [[سوره]] یا به [[سیاق آیه]] ربط دارد؛ برای نمونه همراهی نام حمید با اسم [[عزیز]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.</ref> ضمن پیوند داشتن با محتوای سوره ابراهیم، به [[مشرکان]] یادآور میشود که [[خدای سبحان]] همه نعمتهای بزرگ را به ایشان داد و از [[راه]] [[پیامبران]] بر آنها [[واجب]] ساخت تا [[شکرگزار]] وی باشند و به او [[کفر]] نورزند؛ نیز به پیامبران خویش [[وعده]] داد که اگر [[ایمان]] بیاورند، به [[بهشت]] درآیند و چنانچه [[کفر]] بورزند ـ به [[عزت]] خویش ـ از آنها [[انتقام]] گرفته و به [[شقاوت]] و [[عذاب]] درآیند، پس باید از پروردگارشان بترسند و از [[مخالفت]] با [[دستورها]] و [[کفران]] نعمتهایش برحذر باشند، چون تمامی عزتها از آنِ اوست و کسی را نیست که بتواند جلو عذاب او را بگیرد و وی در هر حالی حمید و سزاوار ثناست و در [[پاداش]] دادن به [[مؤمنان]] و [[کیفر]] [[کافران]] ملامت و [[مذمت]] شود<ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۱۱.</ref>. | |||
به گفته برخی، تقدّم اسم [[عزیز]] بر حمید در [[آیه]] یاد شده بدین معناست که [[اخراج]] از [[تاریکی]] به سوی [[هدایت]] و [[نور]] در گرو داشتن عزت و [[قدرت]] بر فرستادن کتابی بینظیر و بخشیدن [[نعمت]] [[رهایی]] از تاریکی به [[روشنایی]]، مستلزم حمید بودن است؛<ref>روح المعانی، ج ۱۳، ص ۲۶۲.</ref> لکن این نکته از [[سیاق]] این [[آیات]] فهمیده نمیشود.<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۸.</ref> برخی ذیل آیه {{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«و کسانی که آنان را از دانش بهره دادهاند میبینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون میگردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref> گفتهاند: چون آیه درباره گروهی است که میکوشند از [[پیشرفت]] [[آیات خدا]] جلوگیرند، بایستی عزت و ستودگی [[خدا]] به رخ آنان کشیده شود، زیرا او [[هدایتگری]] است که کسی را توان [[غلبه]] بر خواست او نیست و بر تمامی افعالش سزاوار [[حمد]] و ثناست و در عین عزتش جز [[جمیل]] کاری نمیکند.<ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۸.</ref> به [[اعتقاد]] برخی، در اقتران اسم حمید با عزیز، عزیز اشاره است به صفات ذاتی، مانند [[علم]]، قدرت، [[حیات]]؛ و حمید اشاره دارد به صفات فعلی؛ نظیر [[رزق]]، [[خلق]]، [[احیاء]]، [[اماته]].<ref>اطیب البیان، ج ۷، ص ۳۵۵.</ref> تقدّم [[بینیازی]] خدا بر ستاینده بودن وی در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از دستاوردهای پاکیزه خود و آنچه ما از زمین برای شما بر میآوریم ببخشید و بر آن نباشید که از نامرغوبهای آنها ببخشید در حالی که خود نیز آنها را جز با چشمپوشی نسبت به آنها نمیستاندید؛ و بدانید که خداوند بینیازی ستوده است» سوره بقره، آیه ۲۶۷.</ref> به کسانی که از [[مال]] خبیث [[صدقه]] میدهند، میفهماند که خدا از [[صدقات]] شما [[بینیاز]] است <ref>التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۶۸.</ref> و ستاینده کسانی است که از مال [[پاکیزه]] صدقه دهند و به دیگر سخن، با آنکه از [[انفاق]] دیگران [[بینیاز]] است، ستاینده [[انفاق]] [[طیب]] است.<ref>منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۲۸.</ref> این [[تفسیر]]، بر این [[استوار]] است که حمید به معنای [[حامد]] باشد.<ref>المیزان، ج ۲، ص ۳۹۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۵۶.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«و موسی گفت: اگر شما و همه آنان که بر روی زمینند کافر شوید بیگمان خداوند، بینیازی ستوده است» سوره ابراهیم، آیه ۸.</ref> و {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> گفته شده است که [[خدا]] از [[شکر]] [[آفریدگان]] بینیاز است و [[شایستگی]] ذاتی برای [[ستایش]] دارد، هرچند ستایندهای برای او نباشد<ref>الصافی، ج ۱، ص ۸۸۲؛ ج ۲، ص ۳۰۸.</ref>. | |||
وصف حمید کنار وصف [[حکیم]] در آیه {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> بیانگر حکیم بودن نازل کننده [[قرآن]] و شایستگی [[حمد]] برای فرود آمدن این [[نعمت]] بزرگ است.<ref>مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳.</ref> وصف حمید همراه [[مجید]] در آیه {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}<ref>«گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.</ref> تعلیل برای {{متن قرآن|قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}<ref>«گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.</ref> و بدین معناست که خدا مصدر هر فعل [[محمود]] و منشأ هرگونه [[جود]] و [[کرم]] است و از [[رحمت]] و [[برکات]] خویش بر هرکس که بخواهد [[افاضه]] میکند <ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۶.</ref>. یاد کرد دو وصف حمید و [[ولیّ]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«و اوست که باران را پس از آنکه (مردم) نومید شوند فرو میفرستد و بخشایش خویش را میگستراند و او سرور ستوده است» سوره شوری، آیه ۲۸.</ref> نیز به جهت تناسب این دو صفت با فریادرسی است، زیرا ولیّ ([[سرپرست]]) به [[موالیان]] و [[بندگان]] خویش [[احسان]] میکند و خدا نعمتهایی به [[مردم]] میدهد که آنها را میستایند.<ref>التحریر و التنویر، ج ۲۵، ص ۹۶.</ref> گفتنی است کسی که [[خدای سبحان]] برای او به اوصاف حمیدش تجلی کند، [[عبدالحمید]] میشود و مردم نیز [[شکرگزار]] وی هستند؛ ولی او جز خدا را نمیستاید؛ البته [[انوار]] اسم "حمید" جز در رسولاللّه{{صل}} به روشنی تجلّی نکرده است، زیرا اوست که [[حق]] هر حقیقتی و نصیب آن را به جای آورده است.<ref>النور الاسمی، ص ۳۳۵.</ref> برخی گفتهاند: [[مداومت]] بر اسم حمید مایه [[رهایی]] از [[اخلاق ناپسند]] و دستیابی به خصلتهای نیکوست و کسی که این اسم [[شریف]] را بر ظرفی بنویسد و آب آن را بنوشد، اگر کلامش [[ناپسند]] باشد، [[پاکیزه]] گردد؛ یا اگر آن را یک بار بر غذایی بخوانند و آن را به شخص [[پست]] و فاحش بدهند که بخورد، به [[تقوا]] و [[صلاح]] میگراید؛<ref>بحر الغرائب، ص ۹۹؛ اسماء الحسنی، ص ۶۴.</ref> البته این تأثیرات در گرو اموری همچون قابلیت شخص است<ref>[[حمد (مقاله)|مقاله «حمد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱]].</ref>. | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[حمد (مقاله)|مقاله «حمد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:ذکرهای مأثور]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۰
مقدمه
در اهمیت حمد و ستایش و تعلیم آن به پیامبر همین بس که سورهای را به این نام نازل کرده و در نمازهای پنجگانه بدون ذکر آن نماز صحیح نیست و بارها در آیات مختلف به پیامبر تأکید کرده و ذکر آن نعمتهای دوگانه (سبع مثانی) مادی و معنوی است.
- ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴾[۱]
- ﴿قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۲].
- ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۳].
- ﴿ُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۴].
- ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵].
- ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا﴾[۶].
نکات: در آیات فوق این محورها مطرح گردیده است:
- پیامبر مأمور به حمد و ستایش خداوند: ﴿قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾[۷]. ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾[۸].
- اختصاص حمد به خداوند، به دلیل نزول قرآن بر پیامبر اسلام: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ﴾[۹].[۱۰]
لغتشناسی
"حمد" در لغت به معنای ستایش[۱۱] یا ستایش جمیل به جهت بزرگداشت در مقابل نعمت و جز آن است.[۱۲] معانی دیگری همچون شکر [۱۳] و ثنا در برابر فضیلت[۱۴] هم برای آن برشمردهاند. حمد، گرچه در معنا به شکر و مدح نزدیک است، اخص از مدح[۱۵] و اعم از شکر[۱۶]است، زیرا مدح در مقابل امور اختیاری و نااختیاری است؛ مثلاً شخصی بر اثر امور بیارادی مانند زیبایی مدح میشود؛ ولی حمد فقط در برابر امور اختیاری انجام میگیرد و شکر تنها در مقابل نعمت.[۱۷] حمد اعم است، چنانکه دارنده صفات حمید ستایش میشود، هرچند به حامد انعامی نکرده باشد،[۱۸] بنابراین هر حمدی ضمنا مدح است و هر شکری ضمنا حمد؛ ولی هر مدحی حمد نیست و هر حمدی نیز شکر نیست.[۱۹] به دیده برخی، حمد و شکر در معنا با یکدیگر فرقی ندارند.[۲۰] گفتنی است حمد در مقابل ذم است و مدح در برابر هجا و شکر در مقابل کفران.[۲۱] حمید از اسما و صفات خدا از ریشه حمد و به معنای ستوده یا ستاینده [۲۲] است؛ ولی برخی آن را صیغه مبالغه [۲۳] دانستهاند.
حقیقت حمد، اظهار اوصاف کمال و شرح جمال و جلالی است که در ذات محمود است.[۲۴] این ستایش و خضوع در برابر عظمت، از احساس پاک درونی انسان و از اعماق روح وی برمیخیزد،[۲۵] از این رو در برخی دعاها محرومیت از حمد با محرومیت از انسانیت برابر دانسته شده است.[۲۶] ستایش به حالی، عرفی، فعلی، لغوی و قولی قسمت میشود: حمد حالی، ستایش روحی و قلبی خداست، به گونهای که سراسر وجود انسان ستایش الهی گردد؛ حمد عرفی، تعظیم الهی به جهت نعمتهای اوست؛ خواه این ستایش به زبان آورده شود یا از اعضا و جوارح سر بزند؛ حمد فعلی، انجام دادن اعمال جوارحی برای رضایت خداست و به سخنی دیگر، اظهار کمال محمود در عمل است؛ حمد لغوی، ستایش زبانی خداست؛ حمد قولی، ستایش و ثنای زبانی حق به چیزی است که با آن خودش را از زبان انبیا ستوده است.[۲۷] آغاز سورههای فاتحه، انعام، کهف، سبأ و فاطر، با حمد خدا و بیانگر اهمیت ستایش اوست. رسول اکرم (ص) فرمود: هیچکس به اندازه خدا حمد را دوست نمیدارد.[۲۸] آیات حمد هم به انسان میآموزند که شایسته است آغاز [۲۹] و پایان هر کاری ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۳۰]، هنگام آشکار شدن وعدههای صدق الهی ﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴾[۳۱]، در هر مکان و زمانی [۳۲] ﴿وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ﴾[۳۳]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى﴾[۳۴]،﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ﴾[۳۵]، ﴿فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ﴾[۳۶]، ﴿وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ﴾[۳۷] و وقت یاد کردن اوصاف کمال الهی ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۳۸]، ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴾[۳۹] خدا را ستایش کند.[۴۰] واژه حمد و مشتقات آن ۶۸ بار در قرآن آمدهاند که ۱۷ مورد آن اسم حمید است که از اسمای الهی و به ستایش خدا اشاره دارد [۴۱] و بیشتر همراه اسمدیگری مانند عزیز، غنی، حکیم، ولی و مجید آمده است[۴۲].[۴۳]
اختصاص همه حمدها به خدا
از آیات فراونی، اختصاص و انحصار تمام حمدها برای خدا برداشت میشود. تقدم جار و مجرور "له"، "للّه " بر کلمه حمد در جمله "له الحمد" و "لله الحمد"[۴۴] ﴿وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۴۵]؛ ﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۶]، الف و لام جنس [۴۷] یا استغراق در واژه، "الحمد"[۴۸] و لام اختصاص در کلمه "لله" ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۹] و... حصر یاد شده را میرسانند. برخی از اهل معرفت در بیان اختصاص حمد به خدا آن را در دو مقام جمعی الهی (ذات) و تفصیل (ماسوا) تصویر کرده و در هر صورت، بر سه قسم قولی و فعلی و حالی دانستهاند: بر حسب مقام نخست، حمد قولی، آن است که خدا خود را در کتابهای آسمانی به اوصاف کمالی ستوده است و حمد فعلی، اظهار کمالات جمالی و جلالی است که آنها را از غیب به شهادت، از باطن به ظاهر و از علم به عین آورده است و حمد حالی، تجلیات وی در ذات خویش به فیض اقدس و ظهور نورانی است. برحسب مقام دوم، حمد قولی، حمد و ثنای خدا با زبان است و حمد فعلی، انجام دادن اعمال بدنی، خیرات و عبادات برای جلب رضایت اوست و حمد حالی که ستایش روحی و قلبی است، مانند اتصاف به کمالات علمی و عملی و تخلق به اخلاق الهی.[۵۰] گذشته از این، اعتبار نیز مؤید اختصاص یاد شده است، زیرا از یکسو حقیقت حمد، ستایش در برابر کمالات و نعمتهاست و از سوی دیگر، خدا جامع همه اوصاف کمال، جمال و جلال است و اساس تمام نعمتهای جهان از او [۵۱] و کسی اگر کمال یا نعمتی داشته باشد، آن را از وی دارد: ﴿وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ﴾[۵۲]، پس چنانچه کسی در مقابل کمال یا نعمتی حمد شود، در حقیقت، خدای والا حمد شده است، از این رو تمام حمدها از آنِ خداست؛[۵۳] حتی حمد و ستایش کسانی که به ظاهر ایمان نیاوردهاند، ولی به اقتضای فطرت خویش در مقابل ارزشها و کمالات و زیباییها خواسته یا ناخواسته سر تعظیم فرود میآورند: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۵۴] بر همین اساس، معمولاً در قرآن هر جا سخن از حمد کردن خداست، نعمتی از نعمتهای الهی و فیضی از فیوضات وی، مانند آفرینش آسمان و زمین ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾[۵۵]، نابودی ستمگران ﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۶]، هدایت انسانها ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۷]، احسان فوقالعاده ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾[۵۸]، نجات یافتن از شرّ ستمگران ﴿فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۵۹]، فرو فرستادن کتاب آسمانی ﴿وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا﴾[۶۰]، استجابت دعوت الهی ﴿يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۶۱] کنار آن آمده است. اختصاص همه حمدها به خدا هم در دنیاست و هم در آخرت: ﴿وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۶۲]؛ ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ﴾[۶۳]، چنانکه از گزارش قرآن درباره حمد بهشتیان در مقابل نعمتهای آخرتی هم این انحصار به دست میآید: ﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ﴾[۶۴]، ﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴾[۶۵].[۶۶]
تقارن حمد با تسبیح
گفتنی است همراهی تسبیح با حمد در آیات گوناگون، مانند ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۶۷] و ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ﴾[۶۸] برای جبران نقص حمد حامدان است، زیرا شناخت انسانها به کنه اسما و صفات خدا ناقص است، از این رو حمد آنها نیز همراه با کاستی است.[۶۹] برخی نیز اقتران حمد با تسبیح را شاهد وحدت مصداقی آن دو دانسته و میگویند: تسبیح، تهلیل و تکبیر، با اینکه باحمد اختلاف مفهومی دارند، همگی از مصادیق تحمید خدا هستند.[۷۰] برخی هم حمد را ملازم با تسبیح میدانند [۷۱].[۷۲]
ستایشگر ستوده
بر اساس آیه ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۷۳] همه آفریدگان ستایشگر خدایند. انسانهای مؤمن به شکل خاص او را میستایند:﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۷۴]؛ ولی حمد اشرف مخلوقات، خاتم الانبیاء (ص) جلوهای دیگر دارد و شایان توجه ویژه است، زیرا هم خود او ستوده و محمد است:﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴾[۷۵]؛ نیز ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۷۶]؛ و ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۷۷] و به مقام محمود بشارت یافته: ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا﴾[۷۸] و هم او بهتر و بیش از دیگران خدا را حمد کرده، از این رو به "احمد" ـ که مبالغه حامد و افعل تفضیل است ـ نامیده شده است: ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۷۹].[۸۰] برخی گفتهاند: احمد، اسم علم منقول از صفت افعل تفضیل است، پس به معنی احمد الحامدون است ـ یعنی ستایش کنندهترین ستایشگران پروردگار ـ زیرا در مقام محمود اسراری از محامد برای او آشکار شده که بر دیگری کشف نشده است و آن حضرت (ص) پروردگار را به آنها میستاید؛ همچنین پرچم حمد را آن حضرت (ص) حمل میکند. محمد نیز منقول از صفت است؛ ولی از صفت اسم مفعول و به معنای محمود است؛ لکن در محمد معنی مبالغه و تکرار هست، پس محمد کسی است که ستوده شده است، هربار پس از هر بار، بنابراین اسم محمد با معنای آن مطابق است و خدا این اسم را پیش از آفرینش آن حضرت (ص) به او داد و او در دنیا محمود است، چون هدایت شده و از علم و حکمت بهره برده است و در آخرت محمود است، زیرا به منصب شفاعت اختصاص یافته است، پس معنای حمد تکرار شده است، همانگونه که لفظش اقتضاء دارد؛ و آن حضرت (ص) محمد نبوده، تا آنگاه که پروردگار را حمد کرده؛ سپس تشریف یافته و محمد شده است، از اینرو اسم احمد پیش از اسم محمد است، به همین خاطر خدا، موسی و عیسی (ع) آن حضرت را به نام احمد خواندهاند، پیش از اینکه وی را به نام محمد بخوانند.[۸۱] برخی میگویند که سوره حمد بر آن حضرت نازل شده ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ﴾[۸۲] و بر دیگر پیامبران نازل نگشته و به پرچم حمد و مقام محمود اختصاص یافته است و برنامه آن حضرت (ص)، هم در سنت و هم در قرآن، چنین استقرار یافته است که در پایان کارها بگوید ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۸۳] و خود پیامبر (ص) پس از خوردن و آشامیدن و بازگشت از سفر، گفتن حمد را برقرار فرمود.[۸۴] برخی دیگر گفتهاند: اَلِفِ "احمد" برای مبالغه در حمد است و آن، یا مبالغه از اسم فاعل است؛ یعنی پیامبران همه ستایشگر خدا بودند؛ ولی آن حضرت (ص) بیش از دیگران خدا را ستوده است؛ یا مبالغه از اسم مفعول است؛ یعنی پیامبران همگی محمود بودند، زیرا خصلتهای پسندیده داشتند؛ لکن آن حضرت (ص) مناقبش بیشتر و محاسنش جامعتر است.[۸۵] برخی مفسران، ذیل آیه ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا﴾[۸۶] آوردهاند: فرمان آمد ای محمد! مقام شفاعت در قیامت مقامی بزرگوار و محمود است و تو را مسلّم است؛ اما راهش آن است که به شب خیزی و نماز کنی... ای محمد! اگر خشنودی ما میخواهی، به روز رسالت میگزار و چنانچه مقام محمود میخواهی، به شب بیدار باش و نماز کن.... گفته شده مقام محمود همنشینی با پروردگار در حال شهود است و این مقام، ویژه مصطفی (ص) است که در خلوت ﴿أَوْ أَدْنَى﴾ بر بساط انبساط در خیمه ﴿وَهُوَ مَعَكُمْ﴾ بر سریرِ ﴿اصْطَفَى﴾ شرابِ ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ﴾ به جام قدس نوشیده و خلعت وصال پوشیده و به دوست ﴿لَمْ يَزَلْ﴾ رسیده است[۸۷].[۸۸]
اسم حمید و همراهی آن با دیگر اسما
حمید، بر وزن فعیل به معنای حامد[۸۹] است، به این دیده که خدای والا ستاینده ذات خویش و ستایشگر مؤمنان است و چون ستایش حقیقی وابسته بر معرفت حقیقی و آن نیز به ذات احدیت اختصاص دارد، این خداست که ستایشگر حقیقی است، از این رو در دعا، وی را به « يَا خَيْرَ اَلْحَامِدِينَ»[۹۰] ندا دهند. به باور برخی، حمید به معنی محمود است،[۹۱] از این جهت که هم خود خدا و هم مؤمنان ستاینده وی هستند.[۹۲] خدا حمید ازلی و ابدی است، زیرا از ازلْ خود ستاینده ذات خود بوده است و تا ابد هم بندگانش او را میستایند.[۹۳] حمید به شایسته حمد و ثنا نیز معنا شده است.[۹۴] در همنشینی حمید با اوصاف دیگر، عنایتی است که یا به محتوای سوره یا به سیاق آیه ربط دارد؛ برای نمونه همراهی نام حمید با اسم عزیز در آیه ﴿الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۹۵] ضمن پیوند داشتن با محتوای سوره ابراهیم، به مشرکان یادآور میشود که خدای سبحان همه نعمتهای بزرگ را به ایشان داد و از راه پیامبران بر آنها واجب ساخت تا شکرگزار وی باشند و به او کفر نورزند؛ نیز به پیامبران خویش وعده داد که اگر ایمان بیاورند، به بهشت درآیند و چنانچه کفر بورزند ـ به عزت خویش ـ از آنها انتقام گرفته و به شقاوت و عذاب درآیند، پس باید از پروردگارشان بترسند و از مخالفت با دستورها و کفران نعمتهایش برحذر باشند، چون تمامی عزتها از آنِ اوست و کسی را نیست که بتواند جلو عذاب او را بگیرد و وی در هر حالی حمید و سزاوار ثناست و در پاداش دادن به مؤمنان و کیفر کافران ملامت و مذمت شود[۹۶].
به گفته برخی، تقدّم اسم عزیز بر حمید در آیه یاد شده بدین معناست که اخراج از تاریکی به سوی هدایت و نور در گرو داشتن عزت و قدرت بر فرستادن کتابی بینظیر و بخشیدن نعمت رهایی از تاریکی به روشنایی، مستلزم حمید بودن است؛[۹۷] لکن این نکته از سیاق این آیات فهمیده نمیشود.[۹۸] برخی ذیل آیه ﴿وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۹۹] گفتهاند: چون آیه درباره گروهی است که میکوشند از پیشرفت آیات خدا جلوگیرند، بایستی عزت و ستودگی خدا به رخ آنان کشیده شود، زیرا او هدایتگری است که کسی را توان غلبه بر خواست او نیست و بر تمامی افعالش سزاوار حمد و ثناست و در عین عزتش جز جمیل کاری نمیکند.[۱۰۰] به اعتقاد برخی، در اقتران اسم حمید با عزیز، عزیز اشاره است به صفات ذاتی، مانند علم، قدرت، حیات؛ و حمید اشاره دارد به صفات فعلی؛ نظیر رزق، خلق، احیاء، اماته.[۱۰۱] تقدّم بینیازی خدا بر ستاینده بودن وی در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾[۱۰۲] به کسانی که از مال خبیث صدقه میدهند، میفهماند که خدا از صدقات شما بینیاز است [۱۰۳] و ستاینده کسانی است که از مال پاکیزه صدقه دهند و به دیگر سخن، با آنکه از انفاق دیگران بینیاز است، ستاینده انفاق طیب است.[۱۰۴] این تفسیر، بر این استوار است که حمید به معنای حامد باشد.[۱۰۵] در آیه ﴿وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾[۱۰۶] و ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾[۱۰۷] گفته شده است که خدا از شکر آفریدگان بینیاز است و شایستگی ذاتی برای ستایش دارد، هرچند ستایندهای برای او نباشد[۱۰۸].
وصف حمید کنار وصف حکیم در آیه ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۱۰۹] بیانگر حکیم بودن نازل کننده قرآن و شایستگی حمد برای فرود آمدن این نعمت بزرگ است.[۱۱۰] وصف حمید همراه مجید در آیه ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۱۱۱] تعلیل برای ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۱۱۲] و بدین معناست که خدا مصدر هر فعل محمود و منشأ هرگونه جود و کرم است و از رحمت و برکات خویش بر هرکس که بخواهد افاضه میکند [۱۱۳]. یاد کرد دو وصف حمید و ولیّ ﴿وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ﴾[۱۱۴] نیز به جهت تناسب این دو صفت با فریادرسی است، زیرا ولیّ (سرپرست) به موالیان و بندگان خویش احسان میکند و خدا نعمتهایی به مردم میدهد که آنها را میستایند.[۱۱۵] گفتنی است کسی که خدای سبحان برای او به اوصاف حمیدش تجلی کند، عبدالحمید میشود و مردم نیز شکرگزار وی هستند؛ ولی او جز خدا را نمیستاید؛ البته انوار اسم "حمید" جز در رسولاللّه(ص) به روشنی تجلّی نکرده است، زیرا اوست که حق هر حقیقتی و نصیب آن را به جای آورده است.[۱۱۶] برخی گفتهاند: مداومت بر اسم حمید مایه رهایی از اخلاق ناپسند و دستیابی به خصلتهای نیکوست و کسی که این اسم شریف را بر ظرفی بنویسد و آب آن را بنوشد، اگر کلامش ناپسند باشد، پاکیزه گردد؛ یا اگر آن را یک بار بر غذایی بخوانند و آن را به شخص پست و فاحش بدهند که بخورد، به تقوا و صلاح میگراید؛[۱۱۷] البته این تأثیرات در گرو اموری همچون قابلیت شخص است[۱۱۸].
منابع
پانویس
- ↑ «و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
- ↑ «بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است؛ آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک میآورند؟» سوره نمل، آیه ۵۹.
- ↑ «و بگو سپاس خداوند راست؛ به زودی نشانههای خویش را به شما مینمایاند آنگاه آنها را خواهید شناخت و پروردگارت از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره نمل، آیه ۹۳.
- ↑ «و اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان، آبی فرو فرستاد و بدان زمین را پس از آنکه مرده بود زنده گردانید؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو: سپاس خداوند را؛ بلکه بیشتر آنان خرد نمیورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۳.
- ↑ «و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ میگویند: خداوند، بگو: سپاس، خداوند راست اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره لقمان، آیه ۲۵.
- ↑ «سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.
- ↑ «و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
- ↑ «و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
- ↑ «سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۴۶۷.
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص ۲۸۰، "حمد".
- ↑ التعریفات، ص ۱۲۵.
- ↑ لغت نامه، ج ۶، ص ۸۰۷۷، "حمد".
- ↑ مفردات، ص ۲۵۶، "حمد".
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۹.
- ↑ تفسیر صدرالمتألهین، ج ۳، ص ۳۸۳.
- ↑ مفردات، ص ۲۵۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۱۹۱.
- ↑ مفردات، ص ۲۵۶.
- ↑ موسوعة اسماء اللّه الحسنی، ج ۳، ص ۱۲۹۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۴.
- ↑ مفردات، ص ۲۵۶.
- ↑ المنیر، ج ۲۱، ص ۱۴۲.
- ↑ شرح الاسماء، ص ۱۳۲.
- ↑ آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۸۹.
- ↑ صحیفة سجادیه، دعای ۱.
- ↑ نضرة النعیم، ج ۵، ص ۱۷۵۵، التعریفات، ص ۱۲۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۹۲؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۰۵.
- ↑ کنزالعمال، ج ۱، ص ۵۵۸.
- ↑ «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.
- ↑ «و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.
- ↑ الجامع لاسماء اللّه الحسنی، ص ۱۰۱.
- ↑ «و او را در آسمانها و زمین سپاس باد و (نیز) در پایان روز و آنگاه که به نیمروز درآیید» سوره روم، آیه ۱۸.
- ↑ «باری، بر آنچه میگویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاسهایی از شب و پیرامونهای روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی» سوره طه، آیه ۱۳۰.
- ↑ «پس بر آنچه میگویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!» سوره ق، آیه ۳۹.
- ↑ «بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روز و پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره غافر، آیه ۵۵.
- ↑ «و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمیخیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۸.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱-۳.
- ↑ «و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ میدار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
- ↑ النور الاسمی، ص ۳۳۴.
- ↑ المعجم الاحصائی، ص ۶۸۰ - ۶۸۱.
- ↑ ر ک: المعجم المفهرس.
- ↑ مقاله «حمد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
- ↑ اعراب القرآن، ج ۱، ص ۱۶.
- ↑ «و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۷۰.
- ↑ «و سپاس خداوند راست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان» سوره جاثیه، آیه ۳۶.
- ↑ اعراب القرآن، ج ۱، ص ۱۹.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۹.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ شرح فصوص الحکم، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۲۳.
- ↑ «و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید» سوره نحل، آیه ۵۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۳۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۹.
- ↑ «آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
- ↑ «سپاس خداوند را که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و روشنایی را پدید آورد؛ آنگاه کافران برای پروردگار خود همتا میتراشند» سوره انعام، آیه ۱.
- ↑ «پس واپسین بازمانده گروه ستمگران از میان برداشته شد و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره انعام، آیه ۴۵.
- ↑ «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.
- ↑ «سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.
- ↑ «و چون خود و هر که با توست، بر کشتی برنشستید، بگو: سپاس ویژه خداوند است که ما را از ستمگران رهانید» سوره مؤمنون، آیه ۲۸.
- ↑ «و ما هر آنچه را بر آن (زمین) است خاکی سترون خواهیم کرد» سوره کهف، آیه ۸.
- ↑ «در آن روز که شما را فرا میخواند و با ستایش او، پاسخ میدهید و گمان میبرید که جز اندکی (در گور) درنگ نداشتهاید» سوره اسراء، آیه ۵۲.
- ↑ «و اوست خداوند، هیچ خدایی جز او نیست، سپاس او راست در جهان نخستین و بازپسین و فرمان او راست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره قصص، آیه ۷۰.
- ↑ «سپاس خداوند را که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و در جهان واپسین سپاس او راست و او فرزانه آگاه است» سوره سبأ، آیه ۱.
- ↑ «و میگویند: سپاس خداوند را که اندوه را از (دل) ما برد؛ بیگمان پروردگار ما آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره فاطر، آیه ۳۴.
- ↑ «و میگویند: سپاس خداوند را که وعده خود را بر ما راست گرداند و این سرزمین را به ما به میراث داد، هر جای بهشت که بخواهیم جای میگیریم و پاداش اهل کردار، نیکوست» سوره زمر، آیه ۷۴.
- ↑ مقاله «حمد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ «و تندر به سپاس او، او را پاک میخواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک میخوانند) و آذرخشها را میفرستد که آنها را به هر که میخواهد میرساند و آنان درباره خداوند چالش میورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۲۰.
- ↑ تسنیم، ج ۱، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص ۲۸۰، "حمد".
- ↑ مقاله «حمد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
- ↑ «آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
- ↑ «آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است» سوره صف، آیه ۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۲۰؛ اطیب البیان، ج ۱۲، ص ۵۱۴.
- ↑ حجة التفاسیر، ج ۶، ص ۳۸۰؛ روح البیان، ج ۱، ص ۵۸۳؛ رک: مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۳۱ ـ ۳۲؛ روح البیان، ج ۱، ص ۵۸۳.
- ↑ «و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم» سوره حجر، آیه ۸۷.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ حجة التفاسیر، ج ۶، ص ۳۸۰؛ روح البیان، ج ۹، ص ۵۸۳.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۸۷؛ روح البیان، ج ۹، ص۵۸۳.
- ↑ «و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۶۲۳.
- ↑ مقاله «حمد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.
- ↑ مفردات، ص ۲۵۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۸۴.
- ↑ مفردات، ص ۲۵۶، "حمد".
- ↑ موسوعة اسماء اللّه الحسنی، ج ۳، ص ۱۳۰۰.
- ↑ موسوعة اسماء اللّه الحسنی، ج ۳، ص ۱۳۰۰.
- ↑ التبیان، ج ۲، ص ۳۴۶.
- ↑ «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۱.
- ↑ روح المعانی، ج ۱۳، ص ۲۶۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۸.
- ↑ «و کسانی که آنان را از دانش بهره دادهاند میبینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون میگردد» سوره سبأ، آیه ۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۸.
- ↑ اطیب البیان، ج ۷، ص ۳۵۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از دستاوردهای پاکیزه خود و آنچه ما از زمین برای شما بر میآوریم ببخشید و بر آن نباشید که از نامرغوبهای آنها ببخشید در حالی که خود نیز آنها را جز با چشمپوشی نسبت به آنها نمیستاندید؛ و بدانید که خداوند بینیازی ستوده است» سوره بقره، آیه ۲۶۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۶۸.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۲، ص ۱۲۸.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۳۹۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۵۶.
- ↑ «و موسی گفت: اگر شما و همه آنان که بر روی زمینند کافر شوید بیگمان خداوند، بینیازی ستوده است» سوره ابراهیم، آیه ۸.
- ↑ «و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است» سوره لقمان، آیه ۱۲.
- ↑ الصافی، ج ۱، ص ۸۸۲؛ ج ۲، ص ۳۰۸.
- ↑ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۶.
- ↑ «و اوست که باران را پس از آنکه (مردم) نومید شوند فرو میفرستد و بخشایش خویش را میگستراند و او سرور ستوده است» سوره شوری، آیه ۲۸.
- ↑ التحریر و التنویر، ج ۲۵، ص ۹۶.
- ↑ النور الاسمی، ص ۳۳۵.
- ↑ بحر الغرائب، ص ۹۹؛ اسماء الحسنی، ص ۶۴.
- ↑ مقاله «حمد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱.