دفاع از مظلوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = تمدن اسلامی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
| مداخل مرتبط = [[دفاع از مظلوم در قرآن]] - [[دفاع از مظلوم در نهج‌البلاغه]] - [[دفاع از مظلوم در فقه سیاسی]] - [[دفاع از مظلوم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دفاع از مظلوم در قرآن]] | [[دفاع از مظلوم در حدیث]] | [[دفاع از مظلوم در نهج‌البلاغه]] | [[دفاع از مظلوم در سیره پیامبران]] | [[دفاع از مظلوم در سیره پیامبر خاتم]] | [[دفاع از مظلوم در معارف دعا و زیارات]] | [[دفاع از مظلوم در فقه اسلامی]] | [[دفاع از مظلوم در اخلاق اسلامی]] | [[دفاع از مظلوم در معارف مهدویت]] | [[دفاع از مظلوم در معارف انقلاب اسلامی]] | [[دفاع از مظلوم از دیدگاه اهل سنت]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دفاع از مظلوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''دفاع از مظلوم''' عبارت دیگری از اجرای [[عدالت]] در [[جامعه]] است، یعنی وجود [[تساوی]] و [[برابری]] در امور، در مقابل [[ظلم]]. براساس [[آیات]] [[قرآن کریم]] [[مقابله با ستم]] و دفاع از مظلوم برای خشکاندن ریشه [[ستم]]، راهکاری مناسب و [[مشروع]] است. [[دفاع]] [[خدا]] از مظلومان، سنتی الهی است که به دست [[انسان‌ها]] انجام می‌شود و در همه [[ادیان الهی]] این [[سنت]] بوده است. دفاع از مظلوم و [[ظلم‌ستیزی]] از محوری‌ترین موضوعات مطرح شده در [[نظام سیاسی]] و [[فقه]] [[شیعه]] است که [[مسلمانان]] علاوه بر [[ظلم ستیزی]] باید به مظلومین نیز در غلبه بر [[ظالمان]] کمک کنند: {{متن حدیث|كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ‏ عَوْناً}}. راهکارها و اقدامات عملی برای دفاع از مظلوم بیان شده است مانند: [[کمک به مظلومان]] و توجه به آنان؛ [[عدالت در تقسیم بیت المال]]؛ [[مبارزه با ظالم]] و [[دادخواهی]].
*«دفاع از مظلوم از محوری‌ترین موضوع‌هایی که در خصوص [[نفی]] [[ظلم و ستم]] در [[نظام سیاسی]] [[شیعه]] مطرح بوده این است که [[مسلمانان]] علاوه بر [[ظلم‌ستیزی]] باید به [[مظلومین]] نیز در [[غلبه]] بر [[ظالمان]] کمک کرده و از [[حقوق]] [[مظلومان]] [[ دفاع]] کنند. بنابر [[فقه]] [[شیعه]]، دفاع از مظلوم مورد تأکید است؛ یعنی [[فقه]] [[شیعه]] عبور از کنار [[مظلوم]] را برنمی‌‌تابد، در این [[فقه]] [[سرنوشت]] همه [[مسلمانان]] به یکدیگر گره خورده است و نمی‌‌توان بی‌اعتنا از کنار یکدیگر عبور کرد، به‌خصوص اگر [[مسلمان]] باشد. در [[فقه]] [[شیعه]] اصطلاحی وجود دارد که بر اساس آن، مرزبندی‌های جهانی [[تعیین]] می‌‌شود، یعنی [[جهان]] یا [[دارالاسلام]] یا [[دارالکفر]]؛ این دوگانه معنایش این است که اگر کسی در سرزمین‌های امروزی [[مسلمان]] باشد هم [[ملیت]] با سایر [[مسلمانان]] محسوب می‌‌شود و اگر مورد [[ظلم]] قرار بگیرد همه باید [[دفاع]] کنند و این معنایش مقابله مشترک با [[ظلم]] است. در [[فقه]] [[شیعه]] بحث مرزداری و [[دفاع]] از مرز نیز وجود دارد و مرز را به مرزهای ملی محدود نمی‌‌کند، بلکه ملاک [[دفاع]] را [[مذهب]] و [[دین]] می‌‌داند؛ بنابراین، هر کشوری [[کافر]] باشد و بر دیگر کشورها بتازد، طبیعتاً [[مسلمانان]] در هر کجای [[جهان]] باشند موظف به [[دفاع]] و عقب نشاندن آن [[دشمن]] هستند؛ امروزه این وظیفه به مرزهای جغرافیایی محدود نمی‌‌شود، زیرا جنگ‌های [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و … شکل گرفته و در همه این عرصه‌ها به مرزبان نیاز است. در جهان کنونی مصادیق مختلفی برای این مرزها و مرزبان‌ها وجود دارد که [[مصلحت]] [[نظام اسلامی‌]] اقتضا می‌‌کند در برابر آنها [[ایستادگی]] کرد، یعنی [[منطق]] [[عقلانی]] چنین [[ حکم]] می‌‌کند که اگر با [[نظام]] [[سلطه]] در [[جنگ]] مداوم [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] هستیم، [[راه]] آن را بدانیم؛ به تعبیر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} اگر شما با [[دشمن]] در خارج از [[شهرها]] نجنگید مجبور می‌‌شوید در شهرهای خود با آنها بجنگید. در برخی [[روایات]] بیان شده است اگر [[انسان‌ها]] بخوابند [[دشمن]] او [[خواب]] نیست. همه [[مسلمانان]] وظیفه داند [[ظلم‌ستیز]] باشند و به عنوان مرزبان [[اسلام]] از [[مظلوم]] [[حمایت]] کنند»<ref> [[سید سجاد ایزدهی]]، [http://ijtihadnet.ir/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B8/].</ref>.
*اساس [[جهان]] [[آفرینش]] بر [[عدل]] و [[حق]] پایدار است‌، و [[اجرای عدالت]]، ضروری‌ترین نیاز هر [[جامعه]] است. [[امام علی]]{{ع}} برای [[عدالت]] [[جایگاه]] محکمی‌ در تنظیم [[حیات اجتماعی]] [[انسان]] قائل است‌. [[امام]] [[حکومت]] منهای [[عدالت]] را چندان [[پست]] و بی‌ارزش می‌‌شمارد. ایشان [[عدل]] و [[حق]] را ملازم یکدیگر می‌شمارد و در [[کلام]] و [[مواعظ]] خود به هر دو توجه می‌‌کند و تحقق هر یک را بدون دیگری امکان‌پذیر نمی‌‌داند و ایشان[[ حق]] را اعم از [[حقوق الهی]] و [[حقوق]] [[انسان‌ها]] می‌شمارد. بحث [[عدالت]] و [[ظلم]] در منظر [[امام]] علی‌{{ع}} از گستردگی و عمق ویژه‌ای برخوردار است. مطالعه در [[تاریخ]] [[حکومت علوی]] و سیاست‌هایی که آن [[حضرت]] در مقاطع مختلف به کار بسته است به خوبی نشان می‌دهد که [[امام علی|امیرالمؤمنین‌]]{{ع}}، تنها آسیبی را که در مواجهه با آن هرگز [[تسامح]] و مماشات نکرد و با [[مبارزه]] دلیرانه با آن همه حوادث و [[ناملایمات]] [[سیاسی]] را به [[جان]] خرید و سرانجام [[جان]] خویش را برای آن [[ایثار]] کرد، [[اصرار]] و ابرام بر رعایت [[عدالت]] بود. [[عشق]] عمیقی که [[علی]]{{ع}} نسبت به [[مردم]] دارد، او را وادار می‌سازد که با [[ستمکاران]] و بدخواهان، [[سازش]] نکند‌. ایشان در [[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] هرگز [[سست]] و خسته نگردید به هیچ وجه عقب‌نشینی هم ننمود و در [[قلب]] [[امام]] از مهر و عاطفه [[انسانی]] تا آن مقدار وجود داشت که ضامن [[پایداری]] وی در [[نبرد]] به خاطر [[حق]] و بر ضد [[باطل]] می‌شد و ضامن نیروی وی بر [[رهبری]] [[پیکار]] می‌‌گشت»<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]] ، [[پژوهش و اطلاعات اسلامی (نشریه)|ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی]]، [[ دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص14.</ref>


==مفهوم‌شناسی [[عدل]] و [[ظلم]]==
== معنا‌شناسی [[عدل]] و [[ظلم]] ==
[[عدالت]] و [[ظلم]] دو محور متضادند که در همه سیستم‌های [[سیاسی]] مورد توجه قرار گرفته و [[عدالت]]، [[هدف غایی]] تمامی تلاش‌های [[فکری]] و اجرایی را در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]] تشکیل میدهد. [[عدل]] و [[ظلم]] از پرکاربردترین مفاهیم به ویژه در حوزه [[حقوق]] و [[اخلاق]] است. مهم‌ترین معانی لغوی [[عدل]] عبارتند از‌: تساوی، [[برابری]]، رعایت [[حد وسط]] در امور، در مقابل [[ظلم]]<ref>ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.</ref>. [[عدل]] همچنین به معنای {{عربی|رعاية الحقوق و إعطاء كل ذي حقٍ حقَّه}} است<ref>مکارم شیرازی‌، ناصر، پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۸۲.</ref>.
[[عدالت]] و [[ظلم]] دو محور متضادند که در همه سیستم‌های [[سیاسی]] مورد توجه قرار گرفته و [[عدالت]]، [[هدف غایی]] تمامی تلاش‌های [[فکری]] و اجرایی را در عرصه [[سیاست]] و [[حکومت]] تشکیل می‌دهد. [[عدل]] و [[ظلم]] از پرکاربردترین مفاهیم به ویژه در حوزه [[حقوق]] و [[اخلاق]] است. مهم‌ترین معانی لغوی [[عدل]] عبارت‌اند از‌: تساوی، [[برابری]]، رعایت [[حد وسط]] در امور، در مقابل [[ظلم]]<ref>ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.</ref>. [[عدل]] همچنین به معنای {{عربی|رعاية الحقوق و إعطاء كل ذي حقٍ حقَّه}} است<ref>مکارم شیرازی‌، ناصر، پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۸۲.</ref>.
*[[ظلم]] (مصدر [[عربی]]) نیز در لغت به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، [[ستم]]، [[ستم]] کردن و [[بیداد]] آمده است<ref>فرهنگ جامع، سیاح، ج۳ و۴، ص۵۵.</ref>. ابن [[فارس]] گفته است: [[ظلم]] دارای دو معنی اصولی است: ۱- [[تاریکی]] و سیاهی‌، ۲- چیزی را از [[ستم]] در غیر موضوع خود نهادن<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۱۸۶.</ref>. همانطور که شخص در [[تاریکی]] چیزی را نمی‌بیند، در حال [[ستم]] کردن هم‌، مثل اینکه در [[تاریکی]] فرو رفته، نمی‌تواند [[درک]] [[حقیقت]] کند و به‌طور کلی می‌توان گفت [[ظلم]] به معنای [[ستم]] و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است. در [[قرآن]] کریم‌، مشتقات مادۀ "[[ظلم]]" و "[[عدل]]" بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و [[عدل]] سفارش و [[ستایش]]، و [[ظلم]] [[نهی]] و [[سرزنش]] شده است. [[ظلم]] در این [[آیات]]، ۴١ مرتبه از [[خداوند]] [[نفی]] شده و یک مرتبه نیز فعل [[خدا]] با عنوان [[عدل]] توصیف شده است‌: {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا}}<ref>«و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد» سوره انعام، آیه ۱۱۵.</ref>. در اصطلاح [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]]، [[ظلم]] تنها به [[تجاوز]] [[فرد]] یا گروهی به [[حقوق]] [[فرد]] یا گروه دیگر اختصاص ندارد، بلکه شامل [[ظلم]] [[فرد]] به نفس خود نیز می‌شود. هر [[فسق]] و [[فجور]]، [[گناه]] و هر [[خروج]] از مسیر درست [[انسانیت]]، [[ظلم]] است. بنابراین [[ظلم]] در [[حقیقت]] مفهوم اعمی دارد که هم شامل [[ظلم]] به غیر می‌گردد و هم شامل [[معصیت]] و کارهای ضد [[اخلاقی]]»<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]] ، [[پژوهش و اطلاعات اسلامی (نشریه)|ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی]]، [[ دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص15.</ref>
*«مفهوم [[مساوات]] این است که استحقاق‌های طبیعی و واقعی در نظر گرفته شود و به هر کس مطابق آنچه به حسب کار و استعداد [[لیاقت]] دارد، داده شود. اگر [[مساوات]] را به معنای [[برابری]] افراد در پاداش‌ها و [[نعمت‌ها]] و موهبت‌های [[اجتماعی]] بگیریم این اولاً شدنی نیست، ثانیاً [[ظلم]] و [[تجاوز]] است و موجب خرابی [[اجتماع]] می‌شود، چرا که افراد دارای [[قوای جسمانی]] و [[عقلانی]] [[برابری]] نیستند و با یکدیگر تفاوت دارند‌. بلکه منظور این است که [[قانون]]، افراد را به یک چشم نگاه کند، میان آنها [[تبعیض]] قایل نشود و رعایت [[استحقاق]] را بکند»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[اسلام و نیازهای زمان (کتاب)|اسلام و نیازهای زمان]]، ص۱۸۸.</ref>»<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]] ، [[پژوهش و اطلاعات اسلامی (نشریه)|ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی]]، [[ دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص15.</ref>.


==انواع ظلم در نهج‌البلاغه==
[[ظلم]] (مصدر [[عربی]]) نیز در لغت به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، [[ستم]]، [[ستم]] کردن و [[بیداد]] آمده است<ref>فرهنگ جامع، سیاح، ج۳ و۴، ص۵۵.</ref>. [[ابن فارس]] گفته است: [[ظلم]] دارای دو معنی اصولی است:
*[[امام علی]]{{ع}} [[ظلم]] را به سه دسته تقسیم می‌کند و می‌فرماید: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ: فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ؛ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ}}<ref>«بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ. فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقِيَ}}؛ [[آگاه]] باشید که [[ظلم]] بر سه نوع است: ظلمی که آمرزیده نمی‌شود و ظلمی که بازخواست می‌شود و ظلمی که آمرزیده شده و بازخواست ندارد‌. و اما ظلمی که آمرزیده نمی‌شود،[[ شرک]] به [[پروردگار]] است. چنانکه [[حق تعالی]] می‌فرماید‌: "همانا خدای کسی را که به او [[شرک]] ورزد، نمی‌آمرزد". و اما ظلمی که آمرزیده می‌شود، [[ظلم]] [[بنده]] است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام [[گناهان]] صغیره. و نیز ظلمی که بازخواست می‌شود‌، [[ظلم]] بندهای نسبت به [[بنده]] دیگر است‌. [[قصاص]] و تلافی‌ -چنین ظلمی- در [[آخرت]] سخت و دشوار می‌باشد و [[قصاص]] [[اخروی]] به وسیله زخم کاردها و ضربت تازیانهها نیست. [[قصاص]] در [[آخرت]] چنانست که زخم و تازیانه در برابر آن بسی کوچک شمرده می‌شود". از دیدگاه [[حضرت]] تنها ظلمی که بازخواست می‌شود و قابل [[بخشش]] نیست، [[ظلم]] [[بنده]] است به [[بنده]] دیگر. لذا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بار‌ها بر این امر و دوری از [[ظلم]] به [[مردم]] و [[مظلومان]] تأکید داشته‌اند<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]] ، [[پژوهش و اطلاعات اسلامی (نشریه)|ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی]]، [[ دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص16.</ref>.
# [[تاریکی]] و سیاهی‌،
# چیزی را از [[ستم]] در غیر موضوع خود نهادن<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۱۸۶.</ref>. همانطور که شخص در [[تاریکی]] چیزی را نمی‌بیند، در حال [[ستم]] کردن هم‌، مثل اینکه در [[تاریکی]] فرو رفته، نمی‌تواند [[درک]] [[حقیقت]] کند و به‌طور کلی می‌توان گفت [[ظلم]] به معنای [[ستم]] و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]]، [[دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص۱۵.</ref>.


==توجه به مظلومان==
== ظلم از نگاه قرآن و نهج البلاغه ==
*[[علی]]{{ع}} مرد [[حق]] و [[حقیقت]] بود و می‌خواست [[عدالت]] را در [[جامعه]] پیاده کند و [[حقوق زیردستان]] را از [[ستمگران]] بگیرد، در این مسیر برای او هیچ تفاوتی بین اشخاص و افراد وجود نداشت؛ زیرا از منظر [[علی]]{{ع}}، [[غلام]] سیاه حبشی با [[فرزند]] دلبندش یکسان بود و باید از مزایایی یکسان در [[اجتماع]] برخوردار می‌‌شدند. چون [[هدف امام]] ریشه‌کن نمودن [[فساد]]، [[تبعیض]] طبقاتی و تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] بود، برای همین، از [[ظلم و ستم]][[ تبری]] می‌‌جست و برای فرماندارانش [[اصول اخلاقی]]، راهکارهای [[حکومت‌داری]] و عدالت‌پروری را یادآور می‌‌شد. به این هم [[قناعت]] نمی‌کرد و بلکه [[رفتار]] آنان را با [[رعیت]] و [[مردم]] زیر نظر داشت، تا مبادا در [[حکومت]] او حقی پایمال گردد و مظلومی [[محروم]] شود. [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، فرمانروای [[مصر]]، این مسأله را یادآور می‌‌شود و به او سفارش می‌‌کند: مقداری از وقت خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]]، [[ضعیفان]] و محرومان قرار بده و درهای «[[دارالاماره]]» را باز بگذار، تا [[مردم]] آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و [[مشکلات]] خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصاً به [[کارها]] و گرفتاری‌های ایشان رسیدگی نمایی، چرا که من بارها از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که می‌‌فرمود: {{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.</ref>؛ امتی که [[حق]] [[ضعیفان]] را از [[زورمندان]] باصراحت و بدون [[خوف]] و [[ترس]] نگیرد، هرگز [[پاک]] نمی‌شود و روی [[سعادت]] را نمی‌بیند.
در [[قرآن]] کریم‌، مشتقات مادۀ "[[ظلم]]" و "[[عدل]]" بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و [[عدل]] سفارش و [[ستایش]]، و [[ظلم]] [[نهی]] و [[سرزنش]] شده است. [[ظلم]] در این [[آیات]]، ۴١ مرتبه از [[خداوند]] [[نفی]] شده و یک مرتبه نیز فعل [[خدا]] با عنوان [[عدل]] توصیف شده است‌: {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا}}<ref>«و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد» سوره انعام، آیه ۱۱۵.</ref>.  
*اساس [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} بر پایه [[عدالت]]، [[مساوات]] و [[ارزش‌های الهی]] و [[انسانی]] پی‌ریزی شده بود و روی همین جهت، هیچ چیز نتوانست [[امام]]{{ع}} را از بازگو نمودن [[حقیقت]] بازدارد. بدین لحاظ وقتی اطلاع حاصل می‌‌کند که فرزندش [[امام حسن]]{{ع}} یک مقدار از عسل [[بیت المال]] را قرض گرفته است، سخت ناراحت می‌‌شود و او را مورد [[سرزنش]] و ملامت قرار می‌‌دهد<ref>علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۰۹.</ref>.
*[[علی]]{{ع}} در پرورش [[عدالت]] و [[حمایت]] از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، [[اعمال]] و [[کردار]] خود را نیز مورد [[محاسبه]] قرار می‌‌داد و [[ستمگران]] را [[مجازات]] می‌‌کرد و [[حقوق]] [[مظلومین]] را به آنان بازمی‌گرداند و با [[قاطعیت]] فریاد می‌‌زد: {{متن حدیث|الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۷.</ref>؛ [[ناتوان]] ستمدیده در نظر من، [[عزیز]] است تا حقش را بگیرم و زورمند [[ستمگر]] نزد من، حقیر و [[ضعیف]] است تا [[حق دیگران]] را از او بستانم. ما در برابر [[فرمان خدا]] [[راضی]] هستیم و در مقابل امر او [[تسلیم]] می‌‌باشیم. [[امام]]{{ع}} در این فراز از سخنانش که بعد از [[جنگ نهروان]] ایراد گردیده، به بیان حالات روحی‌اش می‌‌پردازد و [[دفاع از مظلومین]] را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح می‌‌کند و عملکرد خلفای پیشین را که به [[ستم]] و تبعیضهای ناروایی منجر گردیده و در زمان [[خلیفه سوم]] به اوج خود رسیده بود، مورد [[نکوهش]] قرار داده و تأکید داشت: "من در مقابل [[رفتار]] دیگران که چه کردند، هیچ‌گونه مسؤولیتی ندارم و آنچه که من را به قبول [[خلافت]] واداشت، اجرای [[حق]] و [[عدالت]] و گرفتن [[حق]] [[ضعیفان]] از [[زورمندان]] بود". به خاطر این [[رفتار]] عدالت‌خواهانه است که [[امام]]{{ع}} بعد از [[پذیرفتن]] [[مقام خلافت]]، درصدد برمی‌آید تا [[حکام]] [[ظالم]] و [[ستمگر]] را از [[تصدی]] امور [[مسلمین]] معزول دارد و در این [[تصمیم]] خود [[قاطع]] و مصمم بود. لذا در مقابل [[ابن عباس]] و عده‌ای دیگر که با [[عزل]] [[معاویه]] از [[قدرت]] [[مخالف]] بودند و [[حضرت]] را به [[سازش]] توصیه می‌‌کردند و می‌‌گفتند: فعلاً [[عزل]] [[معاویه]] به [[صلاح]] نیست، ایستاد و در جواب آنها فرمود: "من برای یک روز هم نمی‌توانم اشخاص [[فاسد]] و ناشایست را بر [[جماعت]] [[مسلمین]] حکمروا ببینم"<ref>علی کیست؟، فضل‌الله کمپانی، ص ۲۱۲.</ref>. گرچه برخی از کوته‌نظران، بر این [[رفتار]] [[امام]]{{ع}} با گماشتگان [[عثمان]] خرده گرفته‌اند و می‌گویند: [[علی]]{{ع}} با [[سیاست]] آشنایی نداشت و الّا [[معاویه]] را فوراً [[عزل]] نمی‌کرد و یا در [[شورای شش نفره]] [[عمر]] سخن [[عبدالرحمن بن عوف]] را که گفت: "با تو [[بیعت]] می‌‌کنیم به شرطی که به [[کتاب خدا]]،[[ سنت]] [[پیغمبر]] و [[سیرت]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] [[رفتار]] کنی"، موقتاً می‌‌پذیرفت. اما از آنجایی که [[علی]]{{ع}} [[مرد ]][[حقیقت]] و [[انسان]] پاک‌باخته بود، هدفش از [[تصدی]] [[خلافت]] جز پیاده کردن [[احکام الهی]] و احقاق [[حقوق]] محرومین نبود، تمام این اشکالات را یاوه‌سرایی بیش ندانسته و می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ}}<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.</ref>؛ اگر من [[تقوی]] و [[حقیقت]] را به فرض محال، کنار گذارم، در [[زندگی]] هم از تمام [[عرب]] زرنگ‌تر می‌‌شدم.
==[[عدالت در تقسیم بیت المال]]==
*[[علی]]{{ع}} در زمان خلافتش می‌‌خواست جلو [[حیف]] و میل [[اموال عمومی]] و [[سیستم]] ظالمانه‌ای که در [[تقسیم بیت المال]] به وجود آمده بود را بگیرد و [[جامعه اسلامی]] را به [[مساوات]] و [[سادگی]] عصر [[پیغمبر]]{{صل}} برگرداند. این چیزی بود که اشراف‌زادگان [[قریش]] و ثروت‌مندان [[حجاز]] و [[صاحبان زر و زور]] و [[تزویر]] هرگز با آن موافق نبودند. چون می‌‌دانستند که [[امام]]{{ع}} در [[تقسیم بیت المال]] همه را به یک چشم می‌‌نگرد و نهایت [[سعی]] و تلاشش این است تا از [[حقوق]] [[مظلومین]][[ دفاع]] نماید و این شیوه را تا آخر به کار  برد و تحت هیچ شرایط، [[عدالت]] را فدای [[مصلحت]] و [[منافع]] شخصی نمی‌کند و بر خود لازم می‌‌بیند که با همگان برخورد یکسان داشته باشد و برای همین هم، بارها [[رفتار]] آن [[حضرت]] مورد [[اعتراض]] عده‌ای امتیاز [[طلب]] و سودجو قرار گرفت. ولی [[امام]]{{ع}} در مقابل تمام این [[توطئه]] و خرده‌گیری‌ها ایستاد و از مسیر [[حق]] قدم فراتر نگذاشت و با [[استدلال]] و [[منطق]] جواب آنها را می‌داد، در این زمینه به یک نمونه اکتفا می‌شود: روزی [[حضرت علی]]{{ع}} [[خراج]] و موجودی [[بیت المال]] را بین [[مسلمین]] تقسیم می‌‌کرد. مرد سرشناسی از [[انصار]] جلو آمد و [[امام]]{{ع}} سه [[دینار]] به او داد و بعد از او، [[غلام]] سیاهی آمد. [[امام]]{{ع}} به او نیز سه [[دینار]] پرداخت کرد. [[مرد ]][[انصاری]] در [[مقام]] [[اعتراض]] عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]! این [[غلام]] من بود که دیروز آزادش کردم، تو او را با من یکسان قرار می‌دهی؟! [[امام]]{{ع}} در جواب آن [[مرد ]][[انصاری]] فرمود: من در [[کتاب خدا]] نظر کردم، و هیچ برتری‌ای برای [[فرزندان]] [[اسماعیل]] بر [[فرزندان]] [[اسحاق]] ندیدم. {{متن حدیث|إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَارٌ}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۶۹، ح ۲۶.</ref>؛ همانا از [[آدم]] [[غلام]] و کنیزی متولد نشد، همه [[مردم]] آزادند. بنابراین اگر در برهه‌ای از زمان و تحت شرایط خاص، طوق [[بندگی]] بر گردن بعضی از افراد [[انسان]] بیفتد، سرانجام باید [[آزاد]] شوند و به اصل خود بازگردند.
*متأسفانه این نحوه از [[رفتار]] [[امام]]{{ع}} در نظر مردمی که یک ربع قرن با روش "[[تبعیض]]" خو گرفته بودند، خوش نیامد، لذا با آن [[حضرت]] به [[مخالفت]] برخاستند و تا سرحد [[جنگ]] پیش رفتند. [[علامه مجلسی]] در بحار، از [[کتاب ]]"دعوات راوندی" و او هم از "[[علی]] بن جعد" [[نقل]] می‌‌کند و می‌‌گوید: مهم‌ترین چیزی که سبب شد تا [[عرب]] از [[حمایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}[[ دست]] بردارند، [[امور مالی]] بود؛ چرا که آن [[حضرت]] هرگز شریفی را بر غیر [[شریف]] و [[عرب]] را بر [[عجم]] ترجیح نمی‌داد و برای سران و امرای [[قبایل]] حساب ویژه - آن چنان که [[سیره]] [[سلاطین]] بود- باز نکرد و هیچ کسی را به وسیله [[مال]] به سوی خودش جذب نمی‌ساخت، درحالی‌که [[معاویه]] کاملاً به عکس ایشان عمل می‌‌کرد<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۳۳.</ref><ref>[[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[فرهنگ کوثر (نشریه)|فصلنامه فرهنگ کوثر]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|امام علی و دفاع از مظلوم]]، ص27، 28</ref>.


==[[مبارزه با ظالم]]==
در اصطلاح [[قرآن]] و [[نهج البلاغه]]، [[ظلم]] تنها به [[تجاوز]] فرد یا گروهی به [[حقوق]] فرد یا گروه دیگر اختصاص ندارد، بلکه شامل [[ظلم]] فرد به نفس خود نیز می‌شود. هر [[فسق]] و [[فجور]]، [[گناه]] و هر [[خروج]] از مسیر درست [[انسانیت]]، [[ظلم]] است. بنابراین [[ظلم]] در [[حقیقت]] مفهوم اعمی دارد که هم شامل [[ظلم]] به غیر می‌گردد و هم شامل [[معصیت]] و کارهای ضد [[اخلاقی]]<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]]، [[دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص۱۵.</ref>.
*[[علی]]{{ع}} مشکل عمده و اساسی [[جامعه اسلامی]] را که به آن دچار شده بود، [[ظلم]] و [[تعدی]] اشراف‌زادگان [[اموی]] و غیره، بر [[ضعیفان]] و [[بیچارگان]] می‌‌دانست و بر همین مبنا دفاع از مظلوم و [[مبارزه با ظالم]] برای ایشان، یک اصل اساسی و مسلح به شمار می‌‌رفت و کوچک‌ترین [[سهل‌انگاری]] و تردید را در این راستا جائز نمی‌دانست و می‌‌فرمود: {{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ كَارِهاً}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶.</ref>؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! داد [[مظلوم]] را از [[ظالم]] می‌‌گیرم و افسار [[ظالم]] را می‌‌کشم تا وی را به آبشخور [[حق]] وارد سازم، هرچند [[کراهت]] داشته باشد.
*[[علی]]{{ع}} [[ظلم‌ستیزی]] و [[مبارزه با مستکبران]] را یکی از [[وظایف]] [[حکومت اسلامی]]، [[علما]]، [[دانشمندان]] و روشنفکران [[جامعه]] قلمداد می‌کند و به آنان یادآور می‌‌شود که جلو [[تعدی]] و [[ستم]] را بگیرند و مددکار [[مظلومان]] باشند و از [[حقوق]] آنان [[دفاع]] نمایند. این مطلب از گفتار آن [[حضرت]] در "[[نهج البلاغه]]" استفاده می‌‌شود و از جمله در [[خطبه]] "[[شقشقیه]]" می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. در این فراز از کلماتش با صراحت می‌‌فرماید: من طالب [[خلافت]] و [[حکومت]] بر شما نبودم، آنچه که مرا وادار به [[پذیرش]] ([[خلافت]] و [[حکومت]]) کرد، پیمانی است که [[خداوند]] از علمای هر امتی گرفته که در برابر شکمپارگی [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] [[ستمدیدگان]][[ سکوت]] نکنند و به [[یاری]] گروه دوم [[قیام]] کنند و با گروه اول به [[مبارزه]] بپردازند. [[علی]]{{ع}} [[انسانی]] [[حق‌پرست]] و عدالت‌پرور بود و [[روحیه]] [[حقیقت‌جویی]] و دفاع از مظلوم آنچنان در [[ضمیر]] و وجدانش ریشه دوانده بود که در آن لحظات آخر [[عمر]] مبارکش باز به یاد [[حقوق]] [[مستضعفان]] و محرومان بود. در حالی که در بستر [[شهادت]] آرمیده، به فرزندانش [[وصیت]] می‌‌کند: {{متن حدیث|كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷.</ref>؛ همواره [[دشمن]] [[ظالمان]] و [[یاور]] [[مظلومان]] باشید<ref>[[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[فرهنگ کوثر (نشریه)|فصلنامه فرهنگ کوثر]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|امام علی و دفاع از مظلوم]]، ص29</ref>


==دادخواهی==
== دفاع از مظلوم در فقه شیعه ==
*در ادوار [[تاریخ]] [[ملت‌ها]]، همواره [[اغنیا]]، [[ستمگران]] و [[زورمداران]] باعث تضییع [[حقوق]] افراد [[ضعیف]] و [[بی‌بضاعت]] در [[جامعه]] بوده و آنان را به [[استعمار]]، [[استضعاف]] و [[بردگی]] می‌‌کشیدند و [[قدرت]] بهره‌گیری و [[دفاع]] از مزایای [[اجتماعی]]، فردی و [[زندگی]] سالم را از آنان [[سلب]] می‌‌نمودند. در [[حقیقت]] شرایط به گونه‌ای بود که افراد [[ناتوان]] خودشان را عاجز از مقابله و [[رویارویی با مستکبران]] می‌‌دیدند و این امر، خود موجب پرورش و [[ترویج]] [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] گردیده و [[نظام]] طبقاتی و ظالمانه‌ای را در [[جامعه]] به وجود می‌‌آورد. [[علی]]{{ع}} برای از بین بردن این روند و ممانعت از [[گسترش ظلم]] و تبعیضات در [[جامعه اسلامی]]، تنها [[راه]] [[رهایی]] و [[نجات]] را [[مبارزه]] می‌‌دانست و می‌‌فرمود: {{متن حدیث|لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۹.</ref>؛ افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]]، هرگز نمی‌توانند [[ستم]] را از خود دور کنند، و [[حق]] جز با تلاش و کوشش به [[دست]] نمی‌آید.
دفاع از مظلوم از محوری‌ترین موضوع‌هایی است که در خصوص [[نفی ظلم و ستم]] در [[نظام سیاسی]] [[شیعه]] مطرح شده و [[مسلمانان]] علاوه بر [[ظلم‌ستیزی]] باید به [[مظلومین]] نیز در [[غلبه]] بر [[ظالمان]] کمک کرده و از [[حقوق]] [[مظلومان]] [[دفاع]] کنند. بنابر [[فقه]] [[شیعه]]، دفاع از مظلوم مورد تأکید است؛ یعنی [[فقه]] [[شیعه]] عبور از کنار [[مظلوم]] را برنمی‌تابد، در این [[فقه]] [[سرنوشت]] همه [[مسلمانان]] به یکدیگر گره خورده است و نمی‌توان بی‌اعتنا از کنار یکدیگر عبور کرد، به‌خصوص اگر [[مسلمان]] باشد.  
*از تعبیر [[امام]]{{ع}} به {{متن حدیث|وَ لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ}} به خوبی استفاده می‌‌شود که [[حق]] در هر حال گرفتنی است و نه دادنی. پس هر فردی از افراد [[بشر]] اگر مورد [[ستم]] و تظلم واقع شود، [[وظیفه شرعی]] و [[اسلامی]] اش ایجاب می‌‌کند تا در مقابل [[ظالمین]] تنها نظاره‌گر صحنه نباشد و بلکه از خود واکنش نشان بدهد و ساکت ننشیند. [[مستضعفان]] و [[ستمدیدگان]] و محرومان [[جهان]] باید از این [[کلام]] [[زیبا]] و نغز [[امام]]{{ع}} نهایت استفاده را نموده و درس بگیرند و برای احقاق حقشان از [[جامعه جهانی]] [[متحد]] و یک‌دل شوند و به پاخیزند و [[قیام]] نمایند، به [[یقین]] بدانند که [[نصرت الهی]] شامل حال آنان خواهد شد.
*[[رسیدگی به مشکلات]] [[مردم]] از امور بسیار مهمی است که [[علی]]{{ع}} بر آن تاکید داشت و نهایت [[سعی]] خود را به کار می‌‌برد تا در قلمرو [[حکومت]] او بر کسی ظلمی نرود. اگر اطلاع پیدا می‌نمود، فردی و یا افرادی مورد [[ستم]] واقع شده‌اند، فوراً [[اقدام]] می‌‌کرد و عاملین آن را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار می‌‌داد و حتی از [[قدرت]] [[عزل]] می‌‌کرد. این نحوه از [[برخورد امام]]{{ع}} با افرادی که در پیرامونش گرد آمده بودند، حاکی از [[عشق]] و علاقه بیش از حد در نهاد [[علی]]{{ع}} برای تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] و از بین بردن [[ستم]]، [[تبعیض]]، [[حق‌کشی]] و اجحاف بود. [[رفتار]] [[علی]]{{ع}} با توده [[مردم]]، شاکیان و [[ستمدیدگان]]، الگوی [[عدل]] [[اسلامی]] است؛ زیرا هیچگاه [[بینوایی]] را از در خانه‌اش نراند و بلکه باوقار و [[متانت]] به درد [[دل]] تک تک افراد و [[مظلومان]] گوش فرا می‌‌داد و آنگاه برای [[دادخواهی]] و [[رسیدگی به مشکلات]] آنها شخصاً وارد میدان می‌‌شد. هرگاه می‌‌شنید که ستمی توسط یکی از عمالش بر مظلومی روا داشته شده، سخت برمی‌آشفت و از غصه اینکه در [[حکومت]] آن [[حضرت]] بر [[مسلمانی]] یا [[اهل]] کتابی، [[جور]] و [[تعدی]] صورت گرفته است [[گریه]] می‌‌کرد.
*[[نقل]] کرده‌اند، روزی "[[سوده]]" دختر عماره [[همدانی]] به [[شکایت]] از مردی که [[علی]]{{ع}} او را [[مأمور]] جمع‌آوری مالیاتش کرده بود، به [[خدمت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} رسید. [[حضرت]] با یک [[دنیا]] [[عطوفت]] و مهر از او پرسید: کاری داری؟ [[سوده]] [[شکایت]] خود را مطرح ساخت. [[علی]]{{ع}} بر ستمی که بر آن بانو رفته بود، بگریست و گفت: "بارخدایا! من آن را [[فرمان]] نداده‌ام تا به بندگانت [[ستم]] روا دارد و حقت را ترک گوید".آنگاه کاغذی از جیب خود درآورد و نامه‌ای بدین مضمون نوشت: "پیمانه و [[میزان]] را کامل کن و به [[مردم]] چیزی را کم نفروش و در [[زمین]] [[فساد]] برپا ننما؛ چون این [[نامه]] من به تو برسد، آنچه را که در [[اختیار]] داری، نگهدار تا کسی که آن را از تو تحویل خواهد گرفت، بیاید"<ref>بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[فرهنگ کوثر (نشریه)|فصلنامه فرهنگ کوثر]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|امام علی و دفاع از مظلوم]]، ص30</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
در [[فقه]] [[شیعه]] اصطلاحی وجود دارد که بر اساس آن، مرزبندی‌های جهانی [[تعیین]] می‌شود، یعنی [[جهان]] یا [[دارالاسلام]] است یا [[دارالکفر]]؛ این دوگانه معنایش این است که اگر کسی در سرزمین‌های امروزی [[مسلمان]] باشد هم [[ملیت]] با سایر [[مسلمانان]] محسوب می‌شود و اگر مورد [[ظلم]] قرار بگیرد همه باید [[دفاع]] کنند و این معنایش مقابله مشترک با [[ظلم]] است. در [[فقه]] [[شیعه]] بحث مرزداری و [[دفاع]] از مرز نیز وجود دارد و مرز را به مرزهای ملی محدود نمی‌کند، بلکه ملاک [[دفاع]] را [[مذهب]] و [[دین]] می‌داند؛ بنابراین، هر کشوری [[کافر]] باشد و بر دیگر کشورها بتازد، طبیعتاً [[مسلمانان]] در هر کجای [[جهان]] باشند موظف به [[دفاع]] و عقب نشاندن آن [[دشمن]] هستند؛ امروزه این وظیفه به مرزهای جغرافیایی محدود نمی‌شود، زیرا جنگ‌های [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و ... شکل گرفته و در همه این عرصه‌ها به مرزبان نیاز است. در جهان کنونی مصادیق مختلفی برای این مرزها و مرزبان‌ها وجود دارد که [[مصلحت]] [[نظام اسلامی]] اقتضا می‌کند در برابر آنها [[ایستادگی]] کرد، یعنی [[منطق]] [[عقلانی]] چنین [[حکم]] می‌کند که اگر با [[نظام]] [[سلطه]] در [[جنگ]] مداوم [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] هستیم، [[راه]] آن را بدانیم؛ به تعبیر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} اگر شما با [[دشمن]] در خارج از [[شهرها]] نجنگید مجبور می‌شوید در شهرهای خود با آنها بجنگید. در برخی [[روایات]] بیان شده است اگر [[انسان‌ها]] بخوابند [[دشمن]] او [[خواب]] نیست. همه [[مسلمانان]] وظیفه داند [[ظلم‌ستیز]] باشند و به عنوان مرزبان [[اسلام]] از [[مظلوم]] [[حمایت]] کنند<ref>[[سید سجاد ایزدهی]]، [http://ijtihadnet.ir/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B8/ وبگاه شبکه اجتهاد، رویکرد «مقاومت» در فقه شیعه].</ref>.
 
== مبارزه با ظلم و عدالت‌خواهی در حکومت علوی ==
اساس [[جهان]] [[آفرینش]] بر [[عدل]] و [[حق]] پایدار است‌ و [[اجرای عدالت]]، ضروری‌ترین نیاز هر [[جامعه]] است. [[امام علی]] {{ع}} برای [[عدالت]] [[جایگاه]] محکمی‌ در تنظیم [[حیات اجتماعی]] [[انسان]] قائل است‌. [[امام]] [[حکومت]] منهای [[عدالت]] را پَست و بی‌ارزش می‌‌شمارد. ایشان [[عدل]] و [[حق]] را ملازم یکدیگر می‌شمارد و در [[کلام]] و [[مواعظ]] خود به هر دو توجه می‌‌کند و تحقق هر یک را بدون دیگری امکان‌پذیر نمی‌‌داند و ایشان [[حق]] را اعم از [[حقوق الهی]] و [[حقوق]] [[انسان‌ها]] می‌شمارد. بحث [[عدالت]] و [[ظلم]] در منظر [[امام علی]]‌{{ع}} از گستردگی و عمق ویژه‌ای برخوردار است. مطالعه در [[تاریخ]] [[حکومت علوی]] و سیاست‌هایی که آن حضرت در مقاطع مختلف به کار بسته است به خوبی نشان می‌دهد [[امام علی|امیرالمؤمنین‌]]{{ع}}، تنها آسیبی را که در مواجهه با آن هرگز [[تسامح]] و مماشات نکرد و با [[مبارزه]] دلیرانه با آن همه حوادث و [[ناملایمات]] [[سیاسی]] را به [[جان]] خرید و سرانجام [[جان]] خویش را برای آن [[ایثار]] کرد، [[اصرار]] و ابرام بر رعایت [[عدالت]] بود. [[عشق]] عمیقی که [[علی]] {{ع}} نسبت به [[مردم]] دارد، او را وادار می‌سازد که با [[ستمکاران]] و بدخواهان، [[سازش]] نکند‌. ایشان در [[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] هرگز [[سست]] و خسته نگردید، به هیچ وجه عقب‌نشینی هم ننمود و در [[قلب]] [[امام]] از مهر و عاطفه [[انسانی]] تا آن مقدار وجود داشت که ضامن [[پایداری]] وی در [[نبرد]] به خاطر [[حق]] و بر ضد [[باطل]] می‌شد و ضامن نیروی وی بر [[رهبری]] [[پیکار]] می‌‌گشت<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]]، [[دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص۱۴.</ref>.
 
== انواع ظلم از نگاه [[امام علی]] {{ع}} ==
[[امام علی]] {{ع}} [[ظلم]] را به سه دسته تقسیم می‌کند و می‌فرماید: "[[آگاه]] باشید که [[ظلم]] بر سه نوع است: ظلمی که آمرزیده نمی‌شود و ظلمی که بازخواست می‌شود و ظلمی که آمرزیده شده و بازخواست ندارد‌. اما ظلمی که آمرزیده نمی‌شود، [[شرک]] به [[پروردگار]] است. چنانکه [[خداوند]] می‌فرماید‌: "همانا خدای کسی را که به او [[شرک]] ورزد، نمی‌آمرزد"، اما ظلمی که آمرزیده می‌شود، [[ظلم]] [[بنده]] است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام [[گناهان]] صغیره و نیز ظلمی که بازخواست می‌شود‌، [[ظلم]] بندهای نسبت به [[بنده]] دیگر است‌. [[قصاص]] و تلافی‌ ـ چنین ظلمی ـ در [[آخرت]] سخت و دشوار است و [[قصاص]] [[اخروی]] به وسیله زخم کاردها و ضربت تازیانه‌ها نیست. [[قصاص]] در [[آخرت]] چنان است که زخم و تازیانه در برابر آن بسی کوچک شمرده می‌شود"<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ: فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ؛ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ}}، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ. فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقِيَ}}</ref>.
 
از دیدگاه حضرت تنها ظلمی که بازخواست می‌شود و قابل [[بخشش]] نیست، [[ظلم]] [[بنده]] است به [[بنده]] دیگر. لذا [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بار‌ها بر این امر و دوری از [[ظلم]] به [[مردم]] و [[مظلومان]] تأکید داشته‌اند<ref>[[نگین علی اکبری|علی اکبری، نگین]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی، زینب]]، [[دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه]]، ص۱۶.</ref>.
 
== یاری کردن مظلوم ==
همان‌طور که [[کمک به ظالم]] [[ستمکاری]] است، [[کمک به مظلومان]] از [[نشانه‌های عدالت]] در وجود [[انسان]] است. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "[[بهترین]] [[عدالت]]، کمک کردن به [[مظلوم]] است"<ref>{{متن حدیث|أَحْسَنُ الْعَدْلِ نُصْرَةُ الْمَظْلُومِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۱۳.</ref>. [[دشمنی]] و مقابله با [[ظالم]] و [[یاری]] [[مظلوم]] یکی از آموزه‌های اکید [[دین مقدس اسلام]] است.
 
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در سفارش به دو [[فرزند]] گرامی‌اش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} می‌فرماید: "[[دشمن]] [[ظالم]] و [[یاور]] [[مظلوم]] باشید"<ref>{{متن حدیث|كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً}}؛ شریف رضی، نهج‌البلاغه، با شرح محمد عبده، ۳/۷۶.</ref>. [[یاری]] [[مظلوم]] تکلیفی است [[واجب]] که [[قصور]] و کوتاهی در انجام آن، جز با [[توبه]] و [[انابه]] به درگاه [[حق تعالی]] جبران نمی‌شود.
 
[[امام سجاد]] {{ع}} در ضمن دعایی عرض می‌کند: "[[الهی]] اگر در حضور من بر کسی ستمی رفته و من یاری‌اش نکرده‌ام از تو پوزش می‌خواهم"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ}}؛ صحیفه سجادیه، تحقیق سید محمد باقر موحد ابطحی، ص۱۸۷؛ ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، ص۳۸۹.</ref>. به همین [[دلیل]] ترک این [[تکلیف]] موجب [[عقاب]] و [[التزام]] به آن در خور [[پاداش]] است.
 
[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "هر مؤمنی، برادرش را بی‌یاور بگذارد، در حالی که میتواند یاری‌اش کند، [[خداوند]] او را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بی‌یاور می‌گذارد"<ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}}؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۹۹؛ حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۶۷.</ref>. [[یاری]] [[مظلوم]] [[عبادت]] مقبولی است که چون [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[پاداش]] فراوان دارد. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: "هرکس [[حق]] مظلومی را از [[ظالم]] بگیرد، در [[بهشت]] هم‌صحبت من خواهد بود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ كَانَ مَعِي فِي الْجَنَّةِ مُصَاحِباً}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ص۵۶؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۵۹.</ref> و می‌فرماید: [[خداوند متعال]] به [[داود]] [[پیامبر]] {{صل}} فرموده است: هرکس مظلومی را [[یاری]] کند یا در [[راه]] [[دادخواهی]] با او قدم بردارد، [[خداوند]] در [[روز قیامت]] که همه قدم‌ها می‌لغزد، قدم‌هایش را [[استوار]] می‌کند<ref>جلال‌الدین عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الدر المنثور؛ ج۲، ص۲۵۵؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۵، ص۸۷۲.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[یاری]] یک [[مظلوم]] از یک ماه [[روزه]] و [[اعتکاف]] در [[مسجد الحرام]] بهتر است<ref>حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۴۷؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۴۱۳.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۸۳.</ref>
 
== راهکارها و اقدامات عملی دفاع از مظلوم ==
=== نخست: [[کمک به مظلومان]] و [[توجه به مظلومان|توجه به آنان]] ===
براساس آیات و روایات '''کمک به [[مظلوم]]''' از نشانه‌های [[عدالت]] در وجود [[انسان]] است و این امر مبتنی بر اصل [[عدالت]] و [[احترام به انسانیت]] و از مستقلات [[عقلی]] است. بدین معنی که اگر در [[شریعت]]، حکمی هم در این مورد نداشتیم، [[عقل]] [[آدمی]] می‌تواند حَسَن بودن آن را [[تأیید]] نماید<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۸۱ ـ ۳۸۳.</ref>.
 
=== دوم: [[عدالت در تقسیم بیت المال]] ===
[[امام علی]] {{ع}} در زمان خلافتش می‌‌خواست جلو [[حیف]] و میل [[اموال عمومی]] و [[سیستم]] ظالمانه‌ای که در [[تقسیم بیت المال]] به وجود آمده بود را بگیرد و [[جامعه اسلامی]] را به [[مساوات]] و [[سادگی]] عصر [[پیغمبر]] {{صل}} برگرداند. روزی [[حضرت علی]] {{ع}} [[خراج]] و موجودی [[بیت المال]] را بین [[مسلمین]] تقسیم می‌‌کرد. مرد سرشناسی از [[انصار]] جلو آمد و [[امام]] {{ع}} سه [[دینار]] به او داد و بعد از او، [[غلام]] سیاهی آمد. [[امام]] {{ع}} به او نیز سه [[دینار]] پرداخت کرد. [[مرد]] [[انصاری]] در [[مقام]] [[اعتراض]] عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]! این [[غلام]] من بود که دیروز آزادش کردم، تو او را با من یکسان قرار می‌دهی؟! [[امام]] {{ع}} در جواب آن مرد انصاری فرمود: من در [[کتاب خدا]] نظر کردم، و هیچ برتری‌ای برای [[فرزندان]] [[اسماعیل]] بر [[فرزندان]] [[اسحاق]] ندیدم: {{متن حدیث|إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَارٌ}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۶۹، ح ۲۶.</ref>؛ همانا از [[آدم]] [[غلام]] و کنیزی متولد نشد، همه [[مردم]] آزادند. بنابراین اگر در برهه‌ای از زمان و تحت شرایط خاص، طوق [[بندگی]] بر گردن بعضی از افراد [[انسان]] بیفتد، سرانجام باید [[آزاد]] شوند و به اصل خود بازگردند<ref>[[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[فرهنگ کوثر (نشریه)|فصلنامه فرهنگ کوثر]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|امام علی و دفاع از مظلوم]]، ص۲۷، ۲۸.</ref>.
 
=== سوم: [[مبارزه با ظالم]] ===
[[ظلم‌ستیزی]] یکی از عوامل [[پویایی]] [[جامعه]] و از اصلی‌ترین کلیدهای [[تأمین امنیت]] در [[مکتب]] [[اسلامی]] محسوب می‌شود. [[آیات قرآن کریم]] به‌صراحت بر [[ضرورت]] به‌کارگیری روش [[حق‌طلبی]] و [[ظلم‌ ستیزی]] در [[اصلاح]] [[مفاسد]] تأکید دارد و این [[مبارزه]] [[هدف از بعثت انبیا]] و [[پیامبر خاتم]] {{صل}} بوده است. [[مبارزه با ظلم]] [[وظیفه]] تمام [[مردم]] نیز محسوب می‌شود بلکه [[پیامبران]]، جز با کمک و [[همراهی]] مردم [[قادر]] به مبارزه با ظلم نخواهند بود<ref>[[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی]]، ص۳۲؛ [[سید مهدی موسوی|موسوی، سید مهدی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|تربیت سیاسی در پرتو انتظار]]؛ [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص۱۳۲.</ref>.
 
=== چهارم: [[دادخواهی]] ===
[[دادخواهی]] عبارت است از [[شکایت]] [[مظلوم]] نزد [[حاکم]] یا [[قاضی]] از [[ستم]] دیگری. خداوند همه توانمندان را به فریادرسی فریادخواهان فراخوانده و انسان‌هایی را که نسبت به اینان [[احساس مسئولیت]] نمی‌کنند [[نکوهش]] کرده است. این عنوان در [[قرآن کریم]] صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاح [[دادخواهی]] را از برخی آیات می‌توان استفاده کرد. [[قرآن کریم]] [[دادخواهی]] را [[حق]] افراد ستمدیده دانسته و به [[مظلوم]] اجازه می‌دهد با بدگویی از [[ظالم]] و رسوا کردن وی برای احقاق [[حق]] خویش گام بردارد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲؛ [[علی اکبر شایسته‌نژاد|شایسته‌نژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «فریادرسی و فریادخواهی»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۵۲.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{فهرست اثر}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|7}}
* [[ظلم]]
* [[ظلم]]
* [[اعتراض]]
* [[اعتراض]]
خط ۶۱: خط ۷۴:
* [[عدالت‌خواهی]]
* [[عدالت‌خواهی]]
* [[عزت‌طلبی]]
* [[عزت‌طلبی]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:1100567.jpg|22px]] [[نگین علی اکبری|علی‌اکبری]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی]]، [[ دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|'''دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:Fqs.jpg|22px]] [[غلام سخی حلیمی|حلیمی]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|'''امام علی و دفاع از مظلوم''']]
# [[پرونده:1100567.jpg|22px]] [[نگین علی اکبری|علی‌اکبری]] و [[زینب نصیری زرندی|نصیری زرندی]]، [[دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه (مقاله)|'''دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه''']]
# [[پرونده:1379218.jpg|22px]] [[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|'''مکارم اخلاق در صحیفه''']]
# [[پرونده:Fqs.jpg|22px]] [[غلام سخی حلیمی|سخی حلیمی، غلام]]، [[امام علی و دفاع از مظلوم (مقاله)|'''امام علی و دفاع از مظلوم''']]
# [[پرونده:1100564.jpg|22px]] [[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|'''احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی''']]
# [[پرونده:مشرق موعود.jpg|22px]] [[سید مهدی موسوی|موسوی، سید مهدی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|'''تربیت سیاسی در پرتو انتظار''']]
# [[پرونده:1100677.jpg|22px]] [[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|'''فقه سیاسی امام خمینی''']]
# [[پرونده:000063.jpg|22px]] [[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲''']]
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[علی اکبر شایسته‌نژاد|شایسته‌نژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «فریادرسی و فریادخواهی»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اهداف اسلام]]
[[رده:دفاع از مظلوم]]
[[رده:دفاع]]
{{عدالت}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۳

دفاع از مظلوم عبارت دیگری از اجرای عدالت در جامعه است، یعنی وجود تساوی و برابری در امور، در مقابل ظلم. براساس آیات قرآن کریم مقابله با ستم و دفاع از مظلوم برای خشکاندن ریشه ستم، راهکاری مناسب و مشروع است. دفاع خدا از مظلومان، سنتی الهی است که به دست انسان‌ها انجام می‌شود و در همه ادیان الهی این سنت بوده است. دفاع از مظلوم و ظلم‌ستیزی از محوری‌ترین موضوعات مطرح شده در نظام سیاسی و فقه شیعه است که مسلمانان علاوه بر ظلم ستیزی باید به مظلومین نیز در غلبه بر ظالمان کمک کنند: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ‏ عَوْناً». راهکارها و اقدامات عملی برای دفاع از مظلوم بیان شده است مانند: کمک به مظلومان و توجه به آنان؛ عدالت در تقسیم بیت المال؛ مبارزه با ظالم و دادخواهی.

معنا‌شناسی عدل و ظلم

عدالت و ظلم دو محور متضادند که در همه سیستم‌های سیاسی مورد توجه قرار گرفته و عدالت، هدف غایی تمامی تلاش‌های فکری و اجرایی را در عرصه سیاست و حکومت تشکیل می‌دهد. عدل و ظلم از پرکاربردترین مفاهیم به ویژه در حوزه حقوق و اخلاق است. مهم‌ترین معانی لغوی عدل عبارت‌اند از‌: تساوی، برابری، رعایت حد وسط در امور، در مقابل ظلم[۱]. عدل همچنین به معنای رعاية الحقوق و إعطاء كل ذي حقٍ حقَّه است[۲].

ظلم (مصدر عربی) نیز در لغت به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، ستم، ستم کردن و بیداد آمده است[۳]. ابن فارس گفته است: ظلم دارای دو معنی اصولی است:

  1. تاریکی و سیاهی‌،
  2. چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن[۴]. همانطور که شخص در تاریکی چیزی را نمی‌بیند، در حال ستم کردن هم‌، مثل اینکه در تاریکی فرو رفته، نمی‌تواند درک حقیقت کند و به‌طور کلی می‌توان گفت ظلم به معنای ستم و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است[۵].

ظلم از نگاه قرآن و نهج البلاغه

در قرآن کریم‌، مشتقات مادۀ "ظلم" و "عدل" بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش، و ظلم نهی و سرزنش شده است. ظلم در این آیات، ۴١ مرتبه از خداوند نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است‌: ﴿وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا[۶].

در اصطلاح قرآن و نهج البلاغه، ظلم تنها به تجاوز فرد یا گروهی به حقوق فرد یا گروه دیگر اختصاص ندارد، بلکه شامل ظلم فرد به نفس خود نیز می‌شود. هر فسق و فجور، گناه و هر خروج از مسیر درست انسانیت، ظلم است. بنابراین ظلم در حقیقت مفهوم اعمی دارد که هم شامل ظلم به غیر می‌گردد و هم شامل معصیت و کارهای ضد اخلاقی[۷].

دفاع از مظلوم در فقه شیعه

دفاع از مظلوم از محوری‌ترین موضوع‌هایی است که در خصوص نفی ظلم و ستم در نظام سیاسی شیعه مطرح شده و مسلمانان علاوه بر ظلم‌ستیزی باید به مظلومین نیز در غلبه بر ظالمان کمک کرده و از حقوق مظلومان دفاع کنند. بنابر فقه شیعه، دفاع از مظلوم مورد تأکید است؛ یعنی فقه شیعه عبور از کنار مظلوم را برنمی‌تابد، در این فقه سرنوشت همه مسلمانان به یکدیگر گره خورده است و نمی‌توان بی‌اعتنا از کنار یکدیگر عبور کرد، به‌خصوص اگر مسلمان باشد.

در فقه شیعه اصطلاحی وجود دارد که بر اساس آن، مرزبندی‌های جهانی تعیین می‌شود، یعنی جهان یا دارالاسلام است یا دارالکفر؛ این دوگانه معنایش این است که اگر کسی در سرزمین‌های امروزی مسلمان باشد هم ملیت با سایر مسلمانان محسوب می‌شود و اگر مورد ظلم قرار بگیرد همه باید دفاع کنند و این معنایش مقابله مشترک با ظلم است. در فقه شیعه بحث مرزداری و دفاع از مرز نیز وجود دارد و مرز را به مرزهای ملی محدود نمی‌کند، بلکه ملاک دفاع را مذهب و دین می‌داند؛ بنابراین، هر کشوری کافر باشد و بر دیگر کشورها بتازد، طبیعتاً مسلمانان در هر کجای جهان باشند موظف به دفاع و عقب نشاندن آن دشمن هستند؛ امروزه این وظیفه به مرزهای جغرافیایی محدود نمی‌شود، زیرا جنگ‌های اقتصادی، فرهنگی و ... شکل گرفته و در همه این عرصه‌ها به مرزبان نیاز است. در جهان کنونی مصادیق مختلفی برای این مرزها و مرزبان‌ها وجود دارد که مصلحت نظام اسلامی اقتضا می‌کند در برابر آنها ایستادگی کرد، یعنی منطق عقلانی چنین حکم می‌کند که اگر با نظام سلطه در جنگ مداوم فرهنگی، اقتصادی و فرهنگی هستیم، راه آن را بدانیم؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) اگر شما با دشمن در خارج از شهرها نجنگید مجبور می‌شوید در شهرهای خود با آنها بجنگید. در برخی روایات بیان شده است اگر انسان‌ها بخوابند دشمن او خواب نیست. همه مسلمانان وظیفه داند ظلم‌ستیز باشند و به عنوان مرزبان اسلام از مظلوم حمایت کنند[۸].

مبارزه با ظلم و عدالت‌خواهی در حکومت علوی

اساس جهان آفرینش بر عدل و حق پایدار است‌ و اجرای عدالت، ضروری‌ترین نیاز هر جامعه است. امام علی (ع) برای عدالت جایگاه محکمی‌ در تنظیم حیات اجتماعی انسان قائل است‌. امام حکومت منهای عدالت را پَست و بی‌ارزش می‌‌شمارد. ایشان عدل و حق را ملازم یکدیگر می‌شمارد و در کلام و مواعظ خود به هر دو توجه می‌‌کند و تحقق هر یک را بدون دیگری امکان‌پذیر نمی‌‌داند و ایشان حق را اعم از حقوق الهی و حقوق انسان‌ها می‌شمارد. بحث عدالت و ظلم در منظر امام علی‌(ع) از گستردگی و عمق ویژه‌ای برخوردار است. مطالعه در تاریخ حکومت علوی و سیاست‌هایی که آن حضرت در مقاطع مختلف به کار بسته است به خوبی نشان می‌دهد امیرالمؤمنین‌(ع)، تنها آسیبی را که در مواجهه با آن هرگز تسامح و مماشات نکرد و با مبارزه دلیرانه با آن همه حوادث و ناملایمات سیاسی را به جان خرید و سرانجام جان خویش را برای آن ایثار کرد، اصرار و ابرام بر رعایت عدالت بود. عشق عمیقی که علی (ع) نسبت به مردم دارد، او را وادار می‌سازد که با ستمکاران و بدخواهان، سازش نکند‌. ایشان در مبارزه با ظلم و ستم هرگز سست و خسته نگردید، به هیچ وجه عقب‌نشینی هم ننمود و در قلب امام از مهر و عاطفه انسانی تا آن مقدار وجود داشت که ضامن پایداری وی در نبرد به خاطر حق و بر ضد باطل می‌شد و ضامن نیروی وی بر رهبری پیکار می‌‌گشت[۹].

انواع ظلم از نگاه امام علی (ع)

امام علی (ع) ظلم را به سه دسته تقسیم می‌کند و می‌فرماید: "آگاه باشید که ظلم بر سه نوع است: ظلمی که آمرزیده نمی‌شود و ظلمی که بازخواست می‌شود و ظلمی که آمرزیده شده و بازخواست ندارد‌. اما ظلمی که آمرزیده نمی‌شود، شرک به پروردگار است. چنانکه خداوند می‌فرماید‌: "همانا خدای کسی را که به او شرک ورزد، نمی‌آمرزد"، اما ظلمی که آمرزیده می‌شود، ظلم بنده است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام گناهان صغیره و نیز ظلمی که بازخواست می‌شود‌، ظلم بندهای نسبت به بنده دیگر است‌. قصاص و تلافی‌ ـ چنین ظلمی ـ در آخرت سخت و دشوار است و قصاص اخروی به وسیله زخم کاردها و ضربت تازیانه‌ها نیست. قصاص در آخرت چنان است که زخم و تازیانه در برابر آن بسی کوچک شمرده می‌شود"[۱۰].

از دیدگاه حضرت تنها ظلمی که بازخواست می‌شود و قابل بخشش نیست، ظلم بنده است به بنده دیگر. لذا امیرالمؤمنین (ع) بار‌ها بر این امر و دوری از ظلم به مردم و مظلومان تأکید داشته‌اند[۱۱].

یاری کردن مظلوم

همان‌طور که کمک به ظالم ستمکاری است، کمک به مظلومان از نشانه‌های عدالت در وجود انسان است. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: "بهترین عدالت، کمک کردن به مظلوم است"[۱۲]. دشمنی و مقابله با ظالم و یاری مظلوم یکی از آموزه‌های اکید دین مقدس اسلام است.

امیرالمؤمنین (ع) در سفارش به دو فرزند گرامی‌اش امام حسن و امام حسین (ع) می‌فرماید: "دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید"[۱۳]. یاری مظلوم تکلیفی است واجب که قصور و کوتاهی در انجام آن، جز با توبه و انابه به درگاه حق تعالی جبران نمی‌شود.

امام سجاد (ع) در ضمن دعایی عرض می‌کند: "الهی اگر در حضور من بر کسی ستمی رفته و من یاری‌اش نکرده‌ام از تو پوزش می‌خواهم"[۱۴]. به همین دلیل ترک این تکلیف موجب عقاب و التزام به آن در خور پاداش است.

امام صادق (ع) می‌فرماید: "هر مؤمنی، برادرش را بی‌یاور بگذارد، در حالی که میتواند یاری‌اش کند، خداوند او را در دنیا و آخرت بی‌یاور می‌گذارد"[۱۵]. یاری مظلوم عبادت مقبولی است که چون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر پاداش فراوان دارد. رسول خدا (ص) می‌فرماید: "هرکس حق مظلومی را از ظالم بگیرد، در بهشت هم‌صحبت من خواهد بود"[۱۶] و می‌فرماید: خداوند متعال به داود پیامبر (ص) فرموده است: هرکس مظلومی را یاری کند یا در راه دادخواهی با او قدم بردارد، خداوند در روز قیامت که همه قدم‌ها می‌لغزد، قدم‌هایش را استوار می‌کند[۱۷]. امام صادق (ع) می‌فرماید: یاری یک مظلوم از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام بهتر است[۱۸].[۱۹]

راهکارها و اقدامات عملی دفاع از مظلوم

نخست: کمک به مظلومان و توجه به آنان

براساس آیات و روایات کمک به مظلوم از نشانه‌های عدالت در وجود انسان است و این امر مبتنی بر اصل عدالت و احترام به انسانیت و از مستقلات عقلی است. بدین معنی که اگر در شریعت، حکمی هم در این مورد نداشتیم، عقل آدمی می‌تواند حَسَن بودن آن را تأیید نماید[۲۰].

دوم: عدالت در تقسیم بیت المال

امام علی (ع) در زمان خلافتش می‌‌خواست جلو حیف و میل اموال عمومی و سیستم ظالمانه‌ای که در تقسیم بیت المال به وجود آمده بود را بگیرد و جامعه اسلامی را به مساوات و سادگی عصر پیغمبر (ص) برگرداند. روزی حضرت علی (ع) خراج و موجودی بیت المال را بین مسلمین تقسیم می‌‌کرد. مرد سرشناسی از انصار جلو آمد و امام (ع) سه دینار به او داد و بعد از او، غلام سیاهی آمد. امام (ع) به او نیز سه دینار پرداخت کرد. مرد انصاری در مقام اعتراض عرض کرد: ای امیرمؤمنان! این غلام من بود که دیروز آزادش کردم، تو او را با من یکسان قرار می‌دهی؟! امام (ع) در جواب آن مرد انصاری فرمود: من در کتاب خدا نظر کردم، و هیچ برتری‌ای برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق ندیدم: «إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَارٌ»[۲۱]؛ همانا از آدم غلام و کنیزی متولد نشد، همه مردم آزادند. بنابراین اگر در برهه‌ای از زمان و تحت شرایط خاص، طوق بندگی بر گردن بعضی از افراد انسان بیفتد، سرانجام باید آزاد شوند و به اصل خود بازگردند[۲۲].

سوم: مبارزه با ظالم

ظلم‌ستیزی یکی از عوامل پویایی جامعه و از اصلی‌ترین کلیدهای تأمین امنیت در مکتب اسلامی محسوب می‌شود. آیات قرآن کریم به‌صراحت بر ضرورت به‌کارگیری روش حق‌طلبی و ظلم‌ ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارد و این مبارزه هدف از بعثت انبیا و پیامبر خاتم (ص) بوده است. مبارزه با ظلم وظیفه تمام مردم نیز محسوب می‌شود بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود[۲۳].

چهارم: دادخواهی

دادخواهی عبارت است از شکایت مظلوم نزد حاکم یا قاضی از ستم دیگری. خداوند همه توانمندان را به فریادرسی فریادخواهان فراخوانده و انسان‌هایی را که نسبت به اینان احساس مسئولیت نمی‌کنند نکوهش کرده است. این عنوان در قرآن کریم صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاح دادخواهی را از برخی آیات می‌توان استفاده کرد. قرآن کریم دادخواهی را حق افراد ستمدیده دانسته و به مظلوم اجازه می‌دهد با بدگویی از ظالم و رسوا کردن وی برای احقاق حق خویش گام بردارد[۲۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.
  2. مکارم شیرازی‌، ناصر، پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۸۲.
  3. فرهنگ جامع، سیاح، ج۳ و۴، ص۵۵.
  4. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۱۸۶.
  5. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۵.
  6. «و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد» سوره انعام، آیه ۱۱۵.
  7. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۵.
  8. سید سجاد ایزدهی، وبگاه شبکه اجتهاد، رویکرد «مقاومت» در فقه شیعه.
  9. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۴.
  10. «أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ: فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ؛ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ. فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقِيَ»
  11. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۶.
  12. «أَحْسَنُ الْعَدْلِ نُصْرَةُ الْمَظْلُومِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۱۳.
  13. «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»؛ شریف رضی، نهج‌البلاغه، با شرح محمد عبده، ۳/۷۶.
  14. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ»؛ صحیفه سجادیه، تحقیق سید محمد باقر موحد ابطحی، ص۱۸۷؛ ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، ص۳۸۹.
  15. «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۹۹؛ حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۶۷.
  16. «مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ كَانَ مَعِي فِي الْجَنَّةِ مُصَاحِباً»؛ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ص۵۶؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۵۹.
  17. جلال‌الدین عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الدر المنثور؛ ج۲، ص۲۵۵؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۵، ص۸۷۲.
  18. حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۴۷؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۴۱۳.
  19. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۸۳.
  20. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۸۱ ـ ۳۸۳.
  21. الکافی، ج ۸، ص ۶۹، ح ۲۶.
  22. سخی حلیمی، غلام، فصلنامه فرهنگ کوثر، امام علی و دفاع از مظلوم، ص۲۷، ۲۸.
  23. جمشیدی، محمد حسین، احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی، ص۳۲؛ موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار؛ ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص۱۳۲.
  24. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲؛ شایسته‌نژاد، علی اکبر، مقاله «فریادرسی و فریادخواهی»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۵۲.