معصیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +))
 
(۵۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[معصیت در قرآن]] - [[معصیت در نهج البلاغه]] -  [[معصیت در فقه سیاسی]] - [[معصیت در معارف دعا و زیارات]] - [[معصیت در معارف و سیره سجادی]] - [[معصیت در معارف و سیره نبوی]] - [[معصیت در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[معصیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
'''معصیت''' یا '''گناه''' به معنای [[سرکشی]] و [[نافرمانی]] است در مقابل [[اطاعت]] و [[تبعیت]] کردن و در اصطلاح عبارت است از زیر پا گذاشتن [[فرمان]] کسی که [[اطاعت]] از او عقلاً یا شرعاً [[واجب]] است، مانند [[خداوند متعال]]. [[گناهان]] در مقایسه با هم به دو دسته [[گناهان کبیره]] و صغیره تقسیم می‌شوند. [[گناه کبیره]] گناهی است که [[آیه]] یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن وجود داشته باشد. [[توبه]] دری است که [[خداوند]] به‌روی [[انسان]] گشوده است تا [[انسان]] به هنگام [[ندامت]] و [[پشیمانی]] از گناه به‌سوی [[خداوند]] بازگردد.


{{امامت}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
[[گناه]] و [[معصیت خدا]]، [[انسان]] را از مسیر مستقیم [[عبودیت]] [[منحرف]] می‌سازد و در واقع باعث عقب افتادن وی از کاروان کمال و [[سعادت]] یا حتی موجب [[شقاوت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] او می‌شود. [[ذنب]]، [[اثم]] و خطیئه از جمله واژگانی هستند که در فرهنگ قرآن و [[روایات]] مفهوم گناه را منتقل می‌کنند. [[قرآن]] در وصف [[پرهیزگاران]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ}}<ref>«و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند و از گناهان خود آمرزش می‌خواهند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.</ref>. همچنین: {{متن قرآن|وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «گناه»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۸۵.</ref>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[معصیت در قرآن]] | [[معصیت در حدیث]] | [[معصیت در نهج البلاغه]] | [[معصیت در کلام اسلامی]] | [[معصیت در اخلاق اسلامی]] | [[معصیت در فقه سیاسی]] | [[معصیت در معارف دعا و زیارات]] | [[معصیت در معارف و سیره سجادی]] | [[معصیت در معارف و سیره رضوی]] | [[معصیت در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[معصیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''معصیت''' به معنای [[نافرمانی]] و [[تخلف از دستور]] است. به آن "[[گناه]]"، "‌[[اِثم]]"، "[[ذنب]]"، "[[جُرم]]" و "[[عصیان]]" هم گفته می‌شود. [[خداوند]] به [[بشر]] [[دستور]] داده که برخی [[کارها]] را انجام دهند و از بعضی [[کارها]] نیز [[نهی]] کرده است. کسی که به [[امر و نهی]] [[خدا]] گوش نکند و [[مطیع]] [[فرمان]] نباشد، [[گناهکار]] و عاصی است و باید به [[کیفر]] بدی‌هایش برسد. بعضی از [[گناهان]] بااهمیت‌ترند و برخی کم اهمیت‌تر و به همین جهت به [[گناهان]] کوچک و بزرگ ([[گناهان]] صغیره و کبیره) تقسیم‌بندی می‌‌شود. بعضی از [[گناهان]] عبارت‌اند از: [[شرک]]، [[دروغگویی]]، [[قتل]]، دزدی، [[غیبت]]، [[آزار]] [[مردم]]، [[دورویی]]، شراب‌خواری، [[خیانت]]، [[ظلم]]. در [[قرآن کریم]]، [[خداوند]] به گنهکاران [[وعده]] [[عذاب]] [[جهنم]] داده است، مگر آنکه [[توبه]] کنند و [[خداوند]]، [[توبه]] آنان را بپذیرد و آنان را بیامرزد. به این [[آمرزش]] خواهی "[[استغفار]]" گفته می‌‌شود. [[گناهان]] علاوه بر [[کیفر]] [[قیامت]]، پیامدها و آثار سوء فردی و [[اجتماعی]] در [[دنیا]] نیز دارند. کسی که [[خدا]] را می‌‌شناسد و او را حاضر و ناظر بر [[اعمال]] خود می‌‌داند، گناه نمی‌کند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۹۳.</ref>.
== معناشناسی ==
«گناه» به معنای [[جرم]]، [[خطا]]، نافرمانی، تقصیر و تبهکاری است<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.</ref> که در زبان عربی با واژه‌‌هایی چون: «[[اثم]]»، «معصیت»، «[[خطیئه]]»، «[[سیئه]]»<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.</ref> «[[ذنب]]» و «[[جُناح]]»<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۹۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۳۸۹ و ۲/۴۳۰.</ref> هم‌معناست؛ اگرچه میان خود این واژه‌ها نیز تفاوت‌هایی وجود دارد. [[عصیان]] به معنای زیر پا گذاشتن [[فرمان]] کسی است که [[اطاعت]] از او عقلاً یا شرعاً [[واجب]] است. اثر [[عصیان]]، [[سرکشی]]، [[شرارت]] و [[فساد]] است: {{متن قرآن|وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>.<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۴۱۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۹۳.</ref>


==مقدمه==
در اصطلاح [[اخلاقی]]، به هر [[کردار]]، گفتار و [[فکری]] که [[خداوند]] [[نهی]] کرده است، گناه گفته می‌شود<ref>خواجه نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۵ ـ ۲۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۸۲۷.</ref>. در اصطلاح [[فقهی]] نیز [[گناه]]، مخالفت با [[اوامر و نواهی]] [[حق‌تعالی]] است<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره{{ع}}، ۱۲/۲۰۳؛ خویی، موسوعة الامام‌الخویی، ۷/۳۲۴؛ امام‌ خمینی، معتمد‌ الاصول، ۲/۸۶.</ref>.
*[[گناه]] و معصیت به‌معنای نقض [[اراده]] تشریعی، تخلف از [[فرمان خداوند]] است. [[گناه]] به‌طور کلی با [[اراده]] و [[رضایت خداوند]] و [[شریعت الهی]] در تضاد است و موجب تیرگی معنوی در ضمیر آدمی می‌شود. [[گناه]] امری منافی [[سعادت آدمی]] است و او از کمال و [[قرب به خداوند]] که [[هدف]] اصلی [[خلقت]] اوست، بازمی‌دارد و مستحق [[کیفر]] و [[عذاب]] [[خداوند]] می‌گرداند. [[کیفر]] [[گناه]] هم در [[زندگی]] این جهانی [[آدمی]] مؤثر است و هم در [[زندگی]] اخروی آشکار خواهد شد. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: اما گنه‌کاران را در بدترین خانه‌ها دراندازد و دستشان را به گردنشان زنجیر کند و پیشانی‌شان را به پایشان درپیچید و آنان را لباس‌های [[جهنمی]] و پاره‌های [[آتش]] درپوشاند و در عذابی شدید و آتشی سوزان دراندازد و در خانه‌ای زندانی کند که از آن [[آتش]] زبانه کشد و زوزه کند و شراره‌های آن افروخته شود و صداهای هول‌آور کند. اقامت‌کننده در چنین خانه‌ای دیگر از آن کوچ نکند و از بند آن نرهد و زنجیرها از دست و پایش نگسلد؛ خانه‌ای که نه خراب‌شدنی است و نه [[زندگی]] در آن تمام‌شدنی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹: {{متن حدیث|وَ أَمَّا أَهْلُ الْمَعْصِيَةِ فَأَنْزَلَهُمْ شَرَّ دَارٍ وَ غَلَّ الْأَيْدِيَ إِلَى الْأَعْنَاقِ وَ قَرَنَ النَّوَاصِيَ بِالْأَقْدَامِ وَ أَلْبَسَهُمْ سَرَابِيلَ الْقَطِرَانِ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ، فِي عَذَابٍ قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ بَابٍ قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهِ فِي نَارٍ لَهَا كَلَبٌ وَ لَجَبٌ وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ وَ قَصِيفٌ هَائِلٌ، لَا يَظْعَنُ مُقِيمُهَا وَ لَا يُفَادَى أَسِيرُهَا وَ لَا تُفْصَمُ كُبُولُهَا، لَا مُدَّةَ لِلدَّارِ فَتَفْنَى وَ لَا أَجَلَ لِلْقَوْمِ فَيُقْضَى}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۵۷.</ref>.
*[[میزان]] [[گناه]] یا [[ثواب]] بودن افعال [[آدمی]] از طریق [[کتاب خدا]] و [[سنت]] شناخته می‌شود. این امر به مقتضای [[علم]] و [[حکمت خداوند]] و از [[طریق وحی]] و [[دین]] برای [[بشر]] بیان شده و اوصیای [[الهی]] در طول زمان آن را بازگو و به آن عمل کرده‌اند. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[نور]] –هدایت- خود را با [[قرآن]] تمام گرداند و [[دین]] خود را بدان به کمال رساند و [[جان]] [[پیامبر]] خویش را هنگامی ستاند که از رساندن احکامی که موجب [[رستگاری]] آفریدگان است، فارغ ماند. پس [[خدا]] را چنان بزرگ دارید که خود بزرگ داشته، چه، او چیزی از [[دین]] خویش را از شما پنهان نداشته و آنچه را از آن [[خشنود]] باشد یا نپسندد وانگذاشته، جز آن‌که برای آن نشانی نهاده است آشکارا و آیتی محکم –و معنای آن هویدا تا [[مردم]] را از آنچه نخواهد –باز دارید یا- [[حرام]] و [[حلال]] [[خدا]] نه دست‌خوش گذشت زمان است –و بدانید که [[خداوند]] چیزی را از شما نمی‌پسندد که از پیشینیان شما ناپسند انگاشته و بر چیزی [[خشم]] نمی‌گیرد که از آنان خوش می‌داشته...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲: {{متن حدیث|أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَكْمَلَ بِهِ دِينَهُ وَ قَبَضَ نَبِيَّهُ (صلى الله عليه واله) وَ قَدْ فَرَغَ إِلَى الْخَلْقِ مِنْ أَحْكَامِ الْهُدَى بِهِ فَعَظِّمُوا مِنْهُ سُبْحَانَهُ مَا عَظَّمَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَمْ يُخْفِ عَنْكُمْ شَيْئاً مِنْ دِينِهِ وَ لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً رَضِيَهُ أَوْ كَرِهَهُ إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ عَلَماً بَادِياً وَ آيَةً مُحْكَمَةً تَزْجُرُ عَنْهُ أَوْ تَدْعُو إِلَيْهِ فَرِضَاهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ وَ سَخَطُهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَنْ يَرْضَى عَنْكُمْ بِشَيْ‌ءٍ سَخِطَهُ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ لَنْ يَسْخَطَ عَلَيْكُمْ بِشَيْ‌ءٍ رَضِيَهُ مِمَّنْ كَانَ قَبْلَكُمْ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۵۸.</ref>.
*همان‌گونه که از این فراز برمی‌آید، محدوده [[حرام]] و [[حلال]] اعمال که باعث [[ثواب]] یا عقاب می‌شود، مشخص شده است و [[آدمیان]] موظف به رعایت [[حدود الهی]] در [[زندگی]] خویش هستند. از این‌رو [[بندگان خدا]] نیز دو دسته‌اند: گروهی [[پیروان]] [[شریعت الهی]] و گروهی دیگر کسانی که [[فرمان خدا]] را رها کرده و تنها به [[دنیا]] مشغول‌اند. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: [[مردم]] دو دسته‌اند: گروهی پیرو [[شریعت]] و [[دین]] و برخی بدعت‌گذارند که از طرف [[خدا]] دلیلی از [[سنت پیامبر]] و نوری از براهینحق ندارند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ: مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً، لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لَا ضِيَاءُ حُجَّةٍ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۵۸.</ref>.


==[[معصیت خدا]]==
[[اثم]] به معنای کندی و تأخر است<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۶۰.</ref> و برخی آن را عملی که برای [[انسان]] [[حلال]] نیست، معنا کرده‌اند<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۵.</ref>. [[ذنب]] به عملی می‌گویند که [[عاقبت]] آن شدید باشد<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۳۱.</ref> و یا به امری گفته می‌شود که [[سرزنش]] به دنبال داشته باشد<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۸.</ref>. به گناه از آن‌رو که سبب کندی حرکت انسان به سوی [[نیکی‌ها]] می‌شود، اثم و از آن‌رو که عاقبت بدی به ‌دنبال دارد، ذنب گفته می‌شود. همچنین [[خطیئه]] به آن دسته از [[بدی‌ها]] گفته می‌شود که بدون قصد از انسان سر بزند<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۷.</ref> [[عصیان]] به معنای مخالفت با [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] است<ref>جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۴۲۹؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۵/۶۷.</ref> و [[سیئه]] کار [[زشت]] و متضاد [[حسنه]] است<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۴۱.</ref>. جناح به معنای گناه و [[انحراف از حق]] است<ref>جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۶۰؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۴۸۴.</ref>.<ref>[[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.</ref>


==[[معصیت پیامبر]]==
== پیشینه ==
هر [[دین]] و مکتبی، مخالفت با اوامر و نواهی و آموزه‌های خود را بر نمی‌تابد و آن را [[نافرمانی]] شمرده، مرتکب آن را مستحق [[مجازات]] می‌داند<ref>منسکی، اخلاق در شش دین جهان، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>؛ همچنین [[مخالفت]] و [[عصیان]] [[امر]] مولا عقلاً [[قبیح]] است<ref>نایینی، فوائد الاصول، ۴/۱۱۱؛ امام‌ خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۶۶ و ۳/۱۷۲.</ref>. در میان [[ادیان الهی]]، [[اسلام]]، اهتمام ویژه‌ای به [[دوری از گناه]] دارد.


==[[معصیت اهل بیت]]==
[[علمای اخلاق]] از گناه با عنوان هلاک‌ کننده انسان و باعث [[تاریکی]] [[قلب]] یاد کرده‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۱/۱۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۴۷ ـ ۴۸.</ref> و ابوابی را به بررسی گناه و اقسام آن اختصاص داده‌اند<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۹ ـ ۱۷۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۳ ـ ۷۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۲ ـ ۶۷۴.</ref>. [[فقها]] نیز در ضمن مباحث فقهی، چون بحث [[عدالت]]، به این مسئله توجه کرده‌اند<ref>شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵؛ عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۸/۲۸۲ ـ ۲۸۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۳/۲۷۵ و ۲۸۵ ـ ۲۸۷.</ref>.<ref>[[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.</ref>


==[[معصیت اولی الامر]] ([[معصیت امام]])==
== دیدگاه قرآنی ==
{{اصلی|معصیت در قرآن}}
در [[قرآن کریم]] [[عصیان]] مراتب مختلفی از [[نافرمانی]] را شامل می‌شود: از [[تکذیب]] [[آیات]] و [[انبیای الهی]]: {{متن قرآن|فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى فَكَذَّبَ وَعَصَى}}<ref>«پس به او آن بزرگ‌ترین معجزه را نشان داد، اما او دروغ انگاشت و سرپیچی کرد» سوره نازعات، آیه ۲۰-۲۱.</ref> تا [[قتل]] [[انبیای الهی]]: {{متن قرآن|وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>.


==[[معصیت حاکم]]==
از [[سنن قطعی الهی]]، سرکوبی [[عصیان]] در امم سابق با [[نزول]] عذاب‌های مختلف بوده است؛ نظیر سیل، بارش سنگ، [[زلزله]] و.... : {{متن قرآن|فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً}}<ref>«با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت فرو گرفت» سوره حاقه، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۴۱۹.</ref>
* '''[[معصیت حاکم مأذون]]''' شامل: [[معصیت نایب امام]]؛ [[معصیت ولی فقیه]]
* '''[[معصیت حاکم جائر]]'''
==اقسام [[گناه]]==
*[[گناه]] در هر شرایطی چون [[نافرمانی]] [[بنده]] در برابر [[خداوند]] است، کبیره به‌شمار می‌رود، اما [[گناهان]] در مقایسه با هم به دو دسته [[گناهان کبیره]] و صغیره تقسیم می‌شوند. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: اگر از [[گناهان]] بزرگی که شما را از آن [[نهی]] کرده‌اند اجتناب کنید، از دیگر گناهانتان درمی‌گذریم و شما را به مکانی [[نیکو]] درمی‌آوریم<ref>{{متن قرآن| إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۳۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۵۸.</ref>.
*در [[فرهنگ دینی]]، [[گناه کبیره]] گناهی است که [[آیه]] یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن داشته باشد یا در [[کتاب و سنت]] بر مرتکب آن با صراحت با ضمنی [[وعده]] [[عذاب]] داده شود. اما به‌طور جداگانه برای [[گناه صغیره]] و کبیره حدی مشخص و ضابطه‌ای دقیق و جامع و مانع تعیین نشده است. از این‌رو [[معاصی]] در سنجش و نسبت با یکدیگر صغیره یا کبیره خواهند بود. در [[فرهنگ دینی]] بر [[ترک معاصی]] صغیره تأکید شده و تکرار آن [[گناه کبیره]] دانسته شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۵۹.</ref>.
*[[انسان‌ها]] در هر حال و در هر شرایطی که باشند، همواره در معرض [[گناه]] قرار دارند. حتی اگر فردی [[گناهان کبیره]] را ترک کرده باشد، باز نمی‌تواند [[یقین]] حاصل کند که در [[آینده]] نیز هیچ حرامی را مرتکب نخواهد شد و هیچ واجبی را ترک نخواهد کرد. پس کسی که عامل به [[واجبات]] و تارک [[معاصی]] کبیره است، هرگز نمی‌تواند با اتکا به این امر [[مرتکب گناه]] صغیره شود، زیرا امکان انجام کبیره برای او وجود دارد. در این صورت، تا زمانی که کبائر از پرونده [[آدمی]] [[پاک]] نشود، [[گناهان]] صغیره نیز بخشوده نمی‌شود، چون شرط بخشودگی صغایر، ترک کبائر در گذشته و [[آینده]] است. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: هیچ‌یک از شما چشم امیدش جز به [[پروردگار]] نباشد و جز از [[گناه]] (و [[نافرمانی]]) او نهراسد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۹: {{متن حدیث|لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۵۹.</ref>.
*در [[فرهنگ دینی]]، [[شرک]] به [[خدا]] بزرگ‌ترین [[گناه کبیره]] تلقی شده است. [[خداوند]] کریم می‌فرماید: هرکس به [[خدا]] [[شرک]] آرد، [[خدا]] [[بهشت]] را بر او [[حرام]] گرداند و جایگاهش [[آتش دوزخ]] باشد و ستم‌کاران را هیچ‌کس [[یاری]] نخواهد کرد<ref>{{متن قرآن| لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ }}؛ سوره مائده، آیه ۷۲</ref>. در منظر [[امام علی]] {{ع}}، [[شرک]] به [[خدا]] ستمی است که هرگز بخشوده نمی‌شود<ref>نک: خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۶۵۹.</ref>.
*از جمله [[گناهان کبیره]] نیز می‌توان به گناهانی چون [[قتل]]، از بین بردن [[حقوق]] والدین، رباخواری، [[سوگند]] [[دروغ]]، [[شهادت]] [[دروغ]]، [[خیانت]] در [[امانت]]، ترک [[واجبات]] [[دینی]] و [[قطع رحم]] نام برد. در [[فرهنگ دینی]] [[اصرار]] بر صغیره، خود، گناهی کبیره است. این موضوع در [[آیات]] و [[احادیث]] مورد توجه و تأکید بوده است. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: خود را از [[گناهان]] کوچک هم در [[امان]] نبینید، شاید همان، شما را به [[عذاب]] کشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۰: {{متن حدیث|وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۵۹.</ref>.
*افزون بر تقسیم [[گناه]] به کبیره و صغیره، تقسیم‌بندی دیگری نیز درباره [[گناه]] صورت گرفته است. [[امام علی]] {{ع}} [[گناه]] را از نظر حالات شخص [[گناه‌کار]] سه نوع برمی‌شمرد:
#[[گناه]] بخشودنی؛
#[[گناه]] نابخشودنی؛
#گناهی که برای صاحبش، هم [[امید]] [[بخشش]] است و هم [[بیم]] [[کیفر]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۵۹- ۶۶۰.</ref>.
*اما گناهی که بخشیده می‌شود، [[گناه]] بنده‌ای است که [[خداوند]] او را در [[دنیا]] [[کیفر]] می‌کند. در این صورت [[خداوند]] هرگز بنده‌اش را دو بار [[کیفر]] نمی‌کند. اما گناهی که نابخشودنی است. [[حق الناس]] است، یعنی [[ظلم]] [[بندگان]] نسبت به همدیگر، که بدون [[رضایت]] فرد [[مظلوم]] بخشیده نمی‌شود؛ و سوم گناهی که [[خداوند]] آن را بر بنده‌اش پوشانده و [[توبه]] را نصیب او کرده است، اما از گناهش هراسان است و [[امید]] به [[آمرزش]] [[خداوند]] دارد. درباره چنین بنده‌ای، هم باید [[امید]] داشت و هم باید ترسید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۰.</ref>.


==[[علت]] [[گناه]]==
== اقسام و مراتب ==
*[[فرهنگ دینی]] علت‌های گوناگونی را برای [[مردمان]] برمی‌شمرد. نخستین سابقه [[گناه]] مربوط به [[نافرمانی]] [[ابلیس]] می‌شود. [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه قاصعه]] ریشه [[گناه]] [[شیطان]] و [[نافرمانی]] او در برابر [[فرمان الهی]] و [[سجده]] نکردن بر [[حضرت آدم]] {{ع}} را [[کبر]] و [[حمیت]] می‌داند. سابقه نخستین [[گناه]] در [[زندگی]] [[آدم]] {{ع}} ریشه در [[رذیلت]] [[حرص]] دارد. بر این اساس، [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] نسبت به آنچه منع شده بودند، [[حرص]] ورزیدند و مستحق رانده‌شدن از [[بهشت]] شدند. نخستین [[گناه]] در عرصه وجود و [[تکلیف]] [[فرزندان آدم]]، ریشه در [[رذیلت]] [[حسد]] دارد که باعث شد [[هابیل]] به‌دست برادرش [[قابیل]] کشته شود. در [[سخنان امام]]، مهم‌ترین مسئله‌ای که عامل [[گناه]] است، مسئله دوری [[مردم]] از [[فضیلت]] [[تقوا]] و [[پارسایی]] است. ایشان در فرازهایی چند از گفتار خویش، [[مردمان]] را به [[فضیلت]] [[تقوا]] [[راهنمایی]] کرده و بر آن تأکید ورزیده‌اند. از جمله می‌فرمایند: شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم؛ خداوندی که با آنچه [[بیم]] داده، راه عذر و بهانه را بسته و با راه و برهانی که نشان داده، [[حجت]] را بر همگان تمام کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲: {{متن حدیث|أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۰.</ref>.
گناه در هر شرایطی چون [[نافرمانی]] [[بنده]] در برابر [[خداوند]] است، کبیره به‌شمار می‌رود، اما [[گناهان]] در مقایسه با هم به دو دسته [[گناهان کبیره]] و صغیره تقسیم می‌شوند. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: اگر از [[گناهان]] بزرگی که شما را از آن [[نهی]] کرده‌اند اجتناب کنید، از دیگر گناهانتان درمی‌گذریم و شما را به مکانی [[نیکو]] درمی‌آوریم {{متن قرآن|إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا}}<ref>«اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در می‌آوریم» سوره نساء، آیه ۳۱.</ref>
*[[امام علی]] {{ع}} در فرازهای فراوانی از [[نهج البلاغه]] به نقش [[تقوا]] در پیش‌گیری از [[گناه]] تأکید می‌کند:[[خدا]] [[رحمت]] کند بنده‌ای را که سخن خردمندانه را بشنود و دریابد و هرگاه به‌سوی رشد و [[هدایت]] خوانده شود، پاسخ مثبت گوید و دامن [[راهبر]] گیرد تا به ساحل [[نجات]] رسد، پروردگارش را منظور دارد و [[دل]] در هوای او سپرد و از گناهش ترسان باشد، [[خالص]] و بی‌ریا به بارگاه او رود و [[کردار]] [[شایسته]] تقدیم کند، ره‌توشه [[آخرت]] به دست آورَد و از [[قانون‌شکنی]] دوری جوید، هدف‌دار حرکت کند و در جست‌وجوی [[پاداش الهی]] باشد، با [[نفس]] خود بستیزد و بر [[آمال]] و [[آرزوها]] [[غلبه]] کند، [[صبر]] و [[بردباری]] را مرکب راهوار [[نجات]] خویش سازد، [[پرهیزگاری]] و خودنگهبانی را ساز و برگ سفر [[مرگ]] خویش دارد، راه روشن [[شریعت]] را در پیش گیرد و برهان‌های [[نورانی]] و روشنگر [[دین]] پایدار باشد، فرصت را [[غنیمت]] شمارد و بر [[اجل]] [[سبقت]] گیرد و از [[عمل صالح]] ره‌توشه سازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۵: {{متن حدیث|رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً، فَوَعَى‏ وَ دُعِيَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا، وَ أَخَذَ بِحُجْزَةِ، هَادٍ فَنَجَا رَاقَبَ رَبَّهُ وَ خَافَ ذَنْبَهُ قَدَّمَ خَالِصاً وَ عَمِلَ صَالِحاً اكْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً وَ رَمَى غَرَضاً وَ أَحْرَزَ عِوَضاً كَابَرَ هَوَاهُ‏، وَ كَذَّبَ مُنَاهُ جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ، الْبَيْضَاءَ اغْتَنَمَ الْمَهَلَ‏، وَ بَادَرَ الْأَجَلَ وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَل}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۰.</ref>.
*مطابق با فرمایش [[امام]] {{ع}} از عوامل بازدارنده از [[گناه]] می‌توان [[فضایل]] و عواملی چند را برشمرد: [[فضیلت]] [[خلوص]]، [[خوف]] از [[خدا]]، [[زندگی]] هدفمند در سایه [[شناخت]]، [[مبارزه]] با نفص اماره، [[پیروی]] نکردن از آرزوهای دور و دراز، [[فضیلت]] [[صبر]]، [[پیروی]] از [[شریعت]] و [[آیین]] [[دین]]، [[مرگ‌آگاهی]]، توجه به [[معاد]] و انجام [[عمل صالح]]. در نقطه مقابل، رذیله [[تکبر]] به‌عنوان عامل نابودگر [[آدمی]] در [[کلام امام]] مورد توجه ویژه است. [[امام]] در [[خطبه قاصعه]] موضوع [[تکبر]] را به‌عنوان عامل [[انحراف]] [[شیطان]] معرفی کرده و درباره آن سخن گفته است. در فراز دیگری از [[نهج البلاغه]] نیز باز بر این امر تأکید می‌کند و می‌فرماید: به هنگام [[تلاوت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَكَ بِرَبِكَ الْكَرِيمِ}} فرمود: این [[انسان]] محکوم‌ترین پرسش‌شونده از نظر [[دلیل]] و ناپذیرفته‌ترین فریب‌خورده از نظر پوزش‌خواهی است. به [[راستی]] که او از جهالتش به تنگ آمده است. ای [[انسان]]، چه چیزی تو را بر گناهت گستاخ کرد و به پروردگارت [[مغرور]] ساخت و [[هلاکت]] نفست را این‌گونه راحت و عادی جلوه داد. آیا بیماری‌ات شفا نمی‌یابد و خوابت [[بیداری]] ندارد. چرا همان‌گونه که نسبت به دیگران ترحم کنی به خود رحم نمی‌کنی. چه بسا گرمازده‌ای را در سایه‌سارت از تابش سوزنده [[خورشید]] [[پناه]] دهی و برای [[بیماری]] که درد، [[بدن]] او را مورد تاخت و تاز قرار داده از روی [[مهربانی]] [[گریه]] کنی. پس چرا بر درد خود این‌گونه [[شکیبایی]] و مصیبت‌هایت این‌گونه صبورت کرده است و بر خود که از همه عزیزتری [[اشک]] ترحم نریزی و چگونه [[ترس]] [[زوال نعمت]] شبانگاهی، بیدارت نکند و تو هم‌چناندر گرداب [[گناه]] به پیش روی و با [[خدا]] یاغیگری کنی. پس اینک به‌پا خیز و با اراده‌ای آهنین این [[بیماری]] [[سستی]] و [[خودفراموشی]] را که بر دلت پنجه افکنده، مداوا کن و با [[بیداری]] و هشیاری، [[خواب]] [[غفلت]] را از دیدگانت بشوی و تنها [[فرمان‌بردار]] [[خدا]] باش و با یاد او انس و الفت گیر<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴: {{متن حدیث|أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً، لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟ أَمَا مِنْ دَائِكَ بُلُولٌ، أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِكَ [نَوْمِكَ] يَقَظَةٌ؟ أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَيْرِكَ؟ فَلَرُبَّمَا تَرَى الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ، أَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَةً لَهُ، فَمَا صَبَّرَكَ عَلَى دَائِكَ وَ جَلَّدَكَ عَلَى مُصَابِكَ وَ عَزَّاكَ عَنِ الْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِكَ، وَ هِيَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكَ؟ وَ كَيْفَ لَا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ؟ فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَةٍ وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَةٍ، وَ كُنْ لِلَّهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۱.</ref>.
*از دیگر عواملی که برای [[گناه]] برشمرده‌اند، شیرینی کاذب طعم [[گناه]] در مذاق [[آدمی]] و نقش [[ابلیس]] در وارنه جلوه دادن [[زشتی‌ها]] و زیبایی‌هاست. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[شیطان]] [[وعده]] دهد و [[آدمی]] را در دریای رؤیاها [[غرق]] کند، زشتی‌های [[گناهان]] را زینت دهد، پرتگاه لغزش‌های بزرگ را کوچک کند تا کم‌کم طعمه و [[قربانی]] خود را به دام افکنَد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲: {{متن حدیث|وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ}}</ref>. [[انسان‌ها]] در اثر تکرار به [[گناه]] عادت می‌کنند. این امر نیز یکی دیگر از عوامل [[گناه]] در [[زندگی]] [[انسان]] است. [[امام]] {{ع}} در فرازی از گفتار خویش به این امر اشاره می‌کند و می‌فرماید: به [[علت]] زیادی [[گناه]] از [[مرگ]] ناخشنود است، ولی از آن دست برندارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲: {{متن حدیث|يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۱.</ref>.


==[[بازگشت به‌سوی خدا]] ([[توبه]])==
در [[فرهنگ دینی]]، [[گناه کبیره]] گناهی است که [[آیه]] یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن داشته باشد یا در [[کتاب و سنت]] بر مرتکب آن با صراحت با ضمنی [[وعده]] [[عذاب]] داده شود. اما به‌طور جداگانه برای [[گناه صغیره]] و کبیره حدی مشخص و ضابطه‌ای دقیق و جامع و مانع تعیین نشده است. از این‌رو [[معاصی]] در سنجش و نسبت با یکدیگر صغیره یا کبیره خواهند بود. در [[فرهنگ دینی]] بر [[ترک معاصی]] صغیره تأکید شده و تکرار آن [[گناه کبیره]] دانسته شده است.
*[[توبه]] یا [[بازگشت به سوی خدا]] بابی است که [[خداوند]] به‌روی [[انسان]] گشوده است تا [[انسان]] به هنگام [[ندامت]] و [[پشیمانی]] از گناه [[توبه]] کند و به‌سوی [[خداوند]] بازگردد. [[امام]] بر مغتنم شمردن فرصت [[توبه]] تأکید دارد و به [[انسان‌ها]] هشدار می‌دهد تا هنگامی که فرصت دارند به [[توبه]] برخیزند، زیرا همواره [[آدمی]] در معرض خطر [[مرگ]] قرار دارد و باید به این موضوع توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است [[مرگ]] او فرا رسد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۲.</ref>.
*در [[منطق]] [[امام]]، در اصل، گناه نکردن مقدم بر [[توبه]] است. [[امام]] {{ع}} گناه نکردن را آسان‌تر از [[توبه]] کردن برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱: {{متن حدیث|تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ التَّوْبَةِ}}</ref>. هم‌چنین [[امام]] در فرازهایی درباره توبه‌پذیری [[خداوند]] و میل او به درگذشتن از گناه‌های [[مردمان]] و رأفت او نسبت به [[مردمان]] توجه داشته است، چنان‌که می‌فرماید:[[خداوند]] بر آستان مقدسش دربانی نگماشته است تا بین تو و مهر او حجابی شود و تو را ناگزیر به آوردن میانجی نکرده، به [[جرم]] زشت‌کاری راه توبه‌ات را نبسته، در کیفرت شتاب نکرده و بازگشت تو را بی‌هیچ سرزنشی پذیرا شده است؛ و آن‌جا که استحقاق [[رسوایی]] داشتی شرمسارت نساخته و به آسانی توبه‌ات را پذیرفته است و در پرداخت تاوان، توانت را نفرسوده و از [[مهربانی]] و [[رحمت]] خویش ناامیدت نکرده است، بلکه [[دل]] برکندن از گناه را "[[کار نیک]]" شمرده و در حساب، گناهت را "یک" و [[کردار]] نیکت را "ده" نبشته است<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱، نیز نک: خطبه ۱۷۷: {{متن حدیث|وَ لَمْ يَجْعَلْ [بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ] بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ [تَعَرَّضْتَ لِلْفَضِيحَةِ] الْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ الْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْرا}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۲.</ref>.
*در [[فرهنگ دینی]]، [[توبه]] آن‌گاه مقبول درگاه [[خداوند]] واقع می‌شود که با عمل و [[اراده]] [[ترک گناه]] همراه باشد و تا این‌گونه نباشد، در واقع توبه‌ای صورت نگرفته است تا مقبول درگاه [[خداوند]] واقع شود<ref>نک: حکمت ۱۴۲</ref>. از این‌رو [[امام]] {{ع}} در فرازی می‌فرماید: در [[دنیا]] دو کس بر خیر و خوبی‌اند: نخست مردی که به گناهانی دست یازیده ولی با [[آب]] [[توبه]] آن‌ها را شست‌وشو داده و دیگری آن‌که در خیرات پیشتاز است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱: {{متن حدیث|وَ لَا خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلَّا لِرَجُلَيْنِ، رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَ رَجُلٍ يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ}}</ref>. برخی از حوادث روزگار و اعمال [[آدمی]] نقش [[کفاره]] بر [[گناهان]] [[آدمی]] دارند. برای مثال، [[مصائب]] و شدایدی که در طول [[زندگی]]، [[آدمی]] ناگزیر از [[درک]] آن‌هاست. این [[مصائب]] افزون بر نقش سازنده‌ای که در [[زندگی]] [[آدمی]] دارند، از [[گناهان]] او می‌کاهند. هم‌چنین بیماری‌ها نیز گرچه فضیلتی برای [[آدمی]] به‌حساب نمی‌آیند، اما [[تحمل]] [[سختی]] [[بیماری]] به‌مثابه کفاره‌ای برای [[گناهان]] [[آدمی]] است. [[امام]] {{ع}} به یکی از یارانش که [[بیمار]] شده بود، فرمود: [[خداوند]] ناله تو را وسیله فروریختن گناهانت قرار داده است، زیرا در [[بیماری]] پاداشی نیست، اما [[گناهان]] را چون برگ درخت می‌ریزد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰: {{متن حدیث|جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ}}</ref>. هم‌چنین برخی اعمال حسنه نیز چنین نقشی ایفا می‌کنند. [[نماز]] [[گناهان]] را چون برگ درختان فرومی‌ریزد و [[انسان]] را از بند [[بندگی]] [[شهوت]] آزاد می‌سازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰</ref>. [[حج]] [[خانه خدا]] و [[عمره]] از عوامل فروریزنده [[گناهان]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰</ref>. نیز فریادرسی از [[ستم‌دیدگان]] و غم‌زداییِ اندوهگینان نیز تاوان [[گناهان]] بزرگ است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۳.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
از جمله [[گناهان کبیره]] نیز می‌توان به گناهانی چون [[قتل]]، از بین بردن [[حقوق]] والدین، رباخواری، [[سوگند]] [[دروغ]]، [[شهادت]] [[دروغ]]، [[خیانت]] در [[امانت]]، ترک [[واجبات]] [[دینی]] و [[قطع رحم]] نام برد. در فرهنگ دینی اصرار بر صغیره، خود، گناهی کبیره است. این موضوع در [[آیات]] و [[احادیث]] مورد توجه و تأکید بوده است. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: خود را از [[گناهان]] کوچک هم در [[امان]] نبینید، شاید همان، شما را به [[عذاب]] کشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۰: {{متن حدیث|وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ}}</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۵۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۹۳؛ [[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.</ref>


==جستارهای وابسته==
== اسباب و عوامل ==
{{فهرست اثر}}
فرهنگ دینی علت‌های گوناگونی را برمی‌شمرد. نخستین سابقه گناه مربوط به [[نافرمانی]] [[ابلیس]] می‌شود. [[امام علی]] {{ع}} در [[خطبه قاصعه]] ریشه گناه [[شیطان]] و [[نافرمانی]] او در برابر [[فرمان الهی]] و [[سجده]] نکردن بر [[حضرت آدم]] {{ع}} را [[کبر]] و [[حمیت]] می‌داند. سابقه نخستین گناه در [[زندگی]] [[آدم]] {{ع}} ریشه در [[رذیلت]] [[حرص]] دارد. بر این اساس، [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] نسبت به آنچه منع شده بودند، [[حرص]] ورزیدند و مستحق رانده‌شدن از [[بهشت]] شدند. نخستین گناه در عرصه وجود و [[تکلیف]] فرزندان آدم، ریشه در [[رذیلت]] [[حسد]] دارد که باعث شد [[هابیل]] به‌دست برادرش [[قابیل]] کشته شود. در سخنان امام، مهم‌ترین مسئله‌ای که عامل گناه است، مسئله دوری [[مردم]] از [[فضیلت]] [[تقوا]] و [[پارسایی]] است. ایشان در فرازهایی چند از گفتار خویش، [[مردمان]] را به [[فضیلت]] [[تقوا]] [[راهنمایی]] کرده و بر آن تأکید ورزیده‌اند. از جمله می‌فرمایند: شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم؛ خداوندی که با آنچه [[بیم]] داده، راه عذر و بهانه را بسته و با راه و برهانی که نشان داده، [[حجت]] را بر همگان تمام کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲: {{متن حدیث|أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ}}.</ref>.
{{ستون-شروع|7}}
 
از دیگر عواملی که برای گناه برشمرده‌اند، شیرینی کاذب طعم گناه در مذاق [[آدمی]] و نقش [[ابلیس]] در وارنه جلوه دادن [[زشتی‌ها]] و زیبایی‌هاست. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[شیطان]] [[وعده]] دهد و [[آدمی]] را در دریای رؤیاها غرق کند، زشتی‌های [[گناهان]] را زینت دهد، پرتگاه لغزش‌های بزرگ را کوچک کند تا کم‌کم طعمه و [[قربانی]] خود را به دام افکنَد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲: {{متن حدیث|وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ}}</ref>. [[انسان‌ها]] در اثر تکرار به گناه عادت می‌کنند. این امر نیز یکی دیگر از عوامل گناه در [[زندگی]] [[انسان]] است. [[امام]] {{ع}} در فرازی از گفتار خویش به این امر اشاره می‌کند و می‌فرماید: به [[علت]] زیادی گناه از [[مرگ]] ناخشنود است، ولی از آن دست برندارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲: {{متن حدیث|يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ}}</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۱.</ref>
 
علمای اخلاق، عواملی برای [[ارتکاب گناه]] و اصرار بر آن برشمرده‌اند؛ ازجمله:
# تبعیت از هوای نفس؛
# [[غلبه]] [[شهوات]]؛
# [[تسلط]] [[شیطان]]<ref>(غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۴۹)</ref>؛
# نداشتن [[ایمان به آخرت]] و یا [[شک]] در آن؛
# [[دنیا]] را نقد و [[آخرت]] را نسیه دیدن؛
# [[امیدواری]] بی‌حساب به [[عفو]] [[خداوند]]<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref>.<ref>[[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.</ref>
 
== آثار و پیامدها ==
[[قرآن کریم]] آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی<ref>سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>، از‌ میان‌ رفتن [[حسنات]]<ref>سوره محمد، آیه ۳۲، سوره حجرات، آیه ۲.</ref>، انتقال حسنات [[گناهکار]] به دیگری<ref>سوره نحل، آیه ۲۵، سوره عنکبوت، آیه ۱۳.</ref> و تکذیب آیات الهی<ref>سوره بقره، آیه ۳۹، سوره اعراف، آیه ۱۴۷.</ref> و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب [[گناه]] در [[آخرت]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۰.</ref> ذکر می‌کند. در [[روایات]]، برای برخی [[گناهان]] آثار ویژه‌ای بیان شده است؛ از جمله: [[ظلم]] [[سبب نزول]] [[بلا]]، شرب خمر سبب رسوایی، [[قطع رحم]] سبب کوتاهی عمر و نزدیک‌شدن [[اجل]]<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۴۸.</ref>، رواج [[زنا]] سبب زمین‌لرزه، نپرداختن [[زکات]] سبب از بین‌ رفتن چهارپایان، [[قضاوت]] به‌ناحق سبب قطع [[باران]] و [[پیمان‌شکنی]] سبب [[غلبه]] [[مشرکان]] بر [[مسلمانان]]<ref>صدوق، الخصال، ۱/۲۴۲.</ref> می‌شود.
 
گناه گاهی موجب ناامیدی از رحمت الهی می‌شود و در نتیجه [[گناهکار]] مورد [[خشم]] و [[غضب الهی]] قرار گرفته، از درگاه [[حضرت حق]] رانده می‌شود.<ref>امام‌ خمینی، جهاد اکبر، ۳۵.</ref> یکی دیگر از آثار گناه و جرئت بر آن از بین‌ رفتن [[عزم]] و [[اراده انسان]] است که موجب می‌شود انسان از [[هویت]] [[انسانی]] تهی شده، در [[آخرت]] به صورت انسان [[محشور]] نشود<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۸.</ref>. همچنین [[ارتکاب گناهان]]، به ویژه [[گناهان کبیره]]، موجب می‌شود گناه در [[دل]] ریشه کند و انسان را از [[توبه]] [[غافل]] نماید، و اگر هم متذکر شود، آن را به تأخیر ‌اندازد<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.</ref>.<ref>[[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۸، ص۵۷۰ ـ ۵۷۶.</ref>
 
== پیشگیری و ترک ==
علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راه‌های [[علمی]] و عملی متعددی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله راه‌های علمی آنان عبارت است از:
# یادآوری [[زشتی]] گناه و شدت [[عقوبت]] آن؛
# [[تأمل]] در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبت‌هایی که آنان در [[دنیا]] به واسطه [[ترک اولی]] دچار شدند؛
# تأمل در پیامدهای [[دنیوی]] گناه؛
# یادآوری ضعیف‌ بودن نفس و عاجز‌ بودن آن از تحمل [[عذاب]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۰۱ ـ ۷۰۳.</ref>.
 
ازجمله راه‌های عملی آنان نیز، [[توبه]]، یعنی [[پشیمانی]] از گذشته و [[عزم]] عملی بر [[ترک گناه]] در حال و [[آینده]]<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴.</ref> است<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۷ ـ ۷۰۲.</ref>.<ref>[[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.</ref>
 
=== بازگشت به‌سوی خدا ===
{{اصلی|توبه}}
[[توبه]] یا بازگشت به سوی خدا بابی است که [[خداوند]] به‌روی [[انسان]] گشوده است تا [[انسان]] به هنگام [[ندامت]] و [[پشیمانی]] از گناه [[توبه]] کند و به‌سوی [[خداوند]] بازگردد. [[امام علی]] {{ع}} بر مغتنم شمردن فرصت [[توبه]] تأکید دارد و به [[انسان‌ها]] هشدار می‌دهد تا هنگامی که فرصت دارند به [[توبه]] برخیزند، زیرا همواره [[آدمی]] در معرض خطر [[مرگ]] قرار دارد و باید به این موضوع توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است [[مرگ]] او فرا رسد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲.</ref>.
 
در [[منطق]] [[امام علی]] {{ع}}، گناه نکردن مقدم بر [[توبه]] است. [[امام]] {{ع}} گناه نکردن را آسان‌تر از [[توبه]] کردن برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱: {{متن حدیث|تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ التَّوْبَةِ}}</ref>. هم‌چنین ایشان در فرازهایی درباره توبه‌پذیری [[خداوند]] و میل او به درگذشتن از گناه‌های [[مردمان]] و رأفت او نسبت به [[مردمان]] توجه داشته است، چنان‌که می‌فرماید: "[[خداوند]] بر آستان مقدسش دربانی نگماشته است تا بین تو و مهر او حجابی شود و تو را ناگزیر به آوردن میانجی نکرده، به [[جرم]] زشت‌کاری راه توبه‌ات را نبسته، در کیفرت شتاب نکرده و بازگشت تو را بی‌هیچ سرزنشی پذیرا شده است؛ و آن‌جا که استحقاق [[رسوایی]] داشتی شرمسارت نساخته و به آسانی توبه‌ات را پذیرفته است و در پرداخت تاوان، توانت را نفرسوده و از [[مهربانی]] و [[رحمت]] خویش ناامیدت نکرده است، بلکه [[دل]] برکندن از گناه را "[[کار نیک]]" شمرده و در حساب، گناهت را "یک" و [[کردار]] نیکت را "ده" نبشته است"<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱، نیز نک: خطبه ۱۷۷: {{متن حدیث|وَ لَمْ يَجْعَلْ [بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ] بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ [تَعَرَّضْتَ لِلْفَضِيحَةِ] الْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ الْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْرا}}</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۶۶۲؛ [[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[اثر ذاتی گناه]]
* [[اثر ذاتی گناه]]
* [[اثر وضعی گناه]]
* [[اثر وضعی گناه]]
خط ۲۳۴: خط ۲۴۴:
* [[وقت معصیت]]
* [[وقت معصیت]]
* [[یأس از رحمت الهی]]  
* [[یأس از رحمت الهی]]  
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
{{منابع}}
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان]]، [[احمد حسین شریفی]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']]
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «گناه»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:IM009800.jpg|22px]] [[احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر، احمد]]، [[گناه (مقاله)|مقاله «گناه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۸''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:گناه]]
[[رده:معصیت]]
[[رده:رذایل اخلاقی]]
[[رده:رذایل اخلاقی]]
[[رده:مدخل اخلاقی نهج البلاغه]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۸

معصیت یا گناه به معنای سرکشی و نافرمانی است در مقابل اطاعت و تبعیت کردن و در اصطلاح عبارت است از زیر پا گذاشتن فرمان کسی که اطاعت از او عقلاً یا شرعاً واجب است، مانند خداوند متعال. گناهان در مقایسه با هم به دو دسته گناهان کبیره و صغیره تقسیم می‌شوند. گناه کبیره گناهی است که آیه یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن وجود داشته باشد. توبه دری است که خداوند به‌روی انسان گشوده است تا انسان به هنگام ندامت و پشیمانی از گناه به‌سوی خداوند بازگردد.

مقدمه

گناه و معصیت خدا، انسان را از مسیر مستقیم عبودیت منحرف می‌سازد و در واقع باعث عقب افتادن وی از کاروان کمال و سعادت یا حتی موجب شقاوت دنیا و آخرت او می‌شود. ذنب، اثم و خطیئه از جمله واژگانی هستند که در فرهنگ قرآن و روایات مفهوم گناه را منتقل می‌کنند. قرآن در وصف پرهیزگاران می‌فرماید: وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ[۱]. همچنین: وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۲].[۳]

معناشناسی

«گناه» به معنای جرم، خطا، نافرمانی، تقصیر و تبهکاری است[۴] که در زبان عربی با واژه‌‌هایی چون: «اثم»، «معصیت»، «خطیئه»، «سیئه»[۵] «ذنب» و «جُناح»[۶] هم‌معناست؛ اگرچه میان خود این واژه‌ها نیز تفاوت‌هایی وجود دارد. عصیان به معنای زیر پا گذاشتن فرمان کسی است که اطاعت از او عقلاً یا شرعاً واجب است. اثر عصیان، سرکشی، شرارت و فساد است: وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى[۷].[۸].[۹]

در اصطلاح اخلاقی، به هر کردار، گفتار و فکری که خداوند نهی کرده است، گناه گفته می‌شود[۱۰]. در اصطلاح فقهی نیز گناه، مخالفت با اوامر و نواهی حق‌تعالی است[۱۱].

اثم به معنای کندی و تأخر است[۱۲] و برخی آن را عملی که برای انسان حلال نیست، معنا کرده‌اند[۱۳]. ذنب به عملی می‌گویند که عاقبت آن شدید باشد[۱۴] و یا به امری گفته می‌شود که سرزنش به دنبال داشته باشد[۱۵]. به گناه از آن‌رو که سبب کندی حرکت انسان به سوی نیکی‌ها می‌شود، اثم و از آن‌رو که عاقبت بدی به ‌دنبال دارد، ذنب گفته می‌شود. همچنین خطیئه به آن دسته از بدی‌ها گفته می‌شود که بدون قصد از انسان سر بزند[۱۶] عصیان به معنای مخالفت با اطاعت و فرمانبرداری است[۱۷] و سیئه کار زشت و متضاد حسنه است[۱۸]. جناح به معنای گناه و انحراف از حق است[۱۹].[۲۰]

پیشینه

هر دین و مکتبی، مخالفت با اوامر و نواهی و آموزه‌های خود را بر نمی‌تابد و آن را نافرمانی شمرده، مرتکب آن را مستحق مجازات می‌داند[۲۱]؛ همچنین مخالفت و عصیان امر مولا عقلاً قبیح است[۲۲]. در میان ادیان الهی، اسلام، اهتمام ویژه‌ای به دوری از گناه دارد.

علمای اخلاق از گناه با عنوان هلاک‌ کننده انسان و باعث تاریکی قلب یاد کرده‌اند[۲۳] و ابوابی را به بررسی گناه و اقسام آن اختصاص داده‌اند[۲۴]. فقها نیز در ضمن مباحث فقهی، چون بحث عدالت، به این مسئله توجه کرده‌اند[۲۵].[۲۶]

دیدگاه قرآنی

در قرآن کریم عصیان مراتب مختلفی از نافرمانی را شامل می‌شود: از تکذیب آیات و انبیای الهی: فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى فَكَذَّبَ وَعَصَى[۲۷] تا قتل انبیای الهی: وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۲۸].

از سنن قطعی الهی، سرکوبی عصیان در امم سابق با نزول عذاب‌های مختلف بوده است؛ نظیر سیل، بارش سنگ، زلزله و.... : فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً[۲۹].[۳۰]

اقسام و مراتب

گناه در هر شرایطی چون نافرمانی بنده در برابر خداوند است، کبیره به‌شمار می‌رود، اما گناهان در مقایسه با هم به دو دسته گناهان کبیره و صغیره تقسیم می‌شوند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: اگر از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کرده‌اند اجتناب کنید، از دیگر گناهانتان درمی‌گذریم و شما را به مکانی نیکو درمی‌آوریم إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا[۳۱]

در فرهنگ دینی، گناه کبیره گناهی است که آیه یا روایتی دلالت بر کبیره بودن آن داشته باشد یا در کتاب و سنت بر مرتکب آن با صراحت با ضمنی وعده عذاب داده شود. اما به‌طور جداگانه برای گناه صغیره و کبیره حدی مشخص و ضابطه‌ای دقیق و جامع و مانع تعیین نشده است. از این‌رو معاصی در سنجش و نسبت با یکدیگر صغیره یا کبیره خواهند بود. در فرهنگ دینی بر ترک معاصی صغیره تأکید شده و تکرار آن گناه کبیره دانسته شده است.

از جمله گناهان کبیره نیز می‌توان به گناهانی چون قتل، از بین بردن حقوق والدین، رباخواری، سوگند دروغ، شهادت دروغ، خیانت در امانت، ترک واجبات دینی و قطع رحم نام برد. در فرهنگ دینی اصرار بر صغیره، خود، گناهی کبیره است. این موضوع در آیات و احادیث مورد توجه و تأکید بوده است. امام علی (ع) می‌فرماید: خود را از گناهان کوچک هم در امان نبینید، شاید همان، شما را به عذاب کشد[۳۲].[۳۳]

اسباب و عوامل

فرهنگ دینی علت‌های گوناگونی را برمی‌شمرد. نخستین سابقه گناه مربوط به نافرمانی ابلیس می‌شود. امام علی (ع) در خطبه قاصعه ریشه گناه شیطان و نافرمانی او در برابر فرمان الهی و سجده نکردن بر حضرت آدم (ع) را کبر و حمیت می‌داند. سابقه نخستین گناه در زندگی آدم (ع) ریشه در رذیلت حرص دارد. بر این اساس، آدم (ع) و حوا نسبت به آنچه منع شده بودند، حرص ورزیدند و مستحق رانده‌شدن از بهشت شدند. نخستین گناه در عرصه وجود و تکلیف فرزندان آدم، ریشه در رذیلت حسد دارد که باعث شد هابیل به‌دست برادرش قابیل کشته شود. در سخنان امام، مهم‌ترین مسئله‌ای که عامل گناه است، مسئله دوری مردم از فضیلت تقوا و پارسایی است. ایشان در فرازهایی چند از گفتار خویش، مردمان را به فضیلت تقوا راهنمایی کرده و بر آن تأکید ورزیده‌اند. از جمله می‌فرمایند: شمایان را به تقوای الهی سفارش می‌کنم؛ خداوندی که با آنچه بیم داده، راه عذر و بهانه را بسته و با راه و برهانی که نشان داده، حجت را بر همگان تمام کرده است[۳۴].

از دیگر عواملی که برای گناه برشمرده‌اند، شیرینی کاذب طعم گناه در مذاق آدمی و نقش ابلیس در وارنه جلوه دادن زشتی‌ها و زیبایی‌هاست. امام علی (ع) می‌فرماید: شیطان وعده دهد و آدمی را در دریای رؤیاها غرق کند، زشتی‌های گناهان را زینت دهد، پرتگاه لغزش‌های بزرگ را کوچک کند تا کم‌کم طعمه و قربانی خود را به دام افکنَد[۳۵]. انسان‌ها در اثر تکرار به گناه عادت می‌کنند. این امر نیز یکی دیگر از عوامل گناه در زندگی انسان است. امام (ع) در فرازی از گفتار خویش به این امر اشاره می‌کند و می‌فرماید: به علت زیادی گناه از مرگ ناخشنود است، ولی از آن دست برندارد[۳۶].[۳۷]

علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمرده‌اند؛ ازجمله:

  1. تبعیت از هوای نفس؛
  2. غلبه شهوات؛
  3. تسلط شیطان[۳۸]؛
  4. نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛
  5. دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛
  6. امیدواری بی‌حساب به عفو خداوند[۳۹].[۴۰]

آثار و پیامدها

قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی[۴۱]، از‌ میان‌ رفتن حسنات[۴۲]، انتقال حسنات گناهکار به دیگری[۴۳] و تکذیب آیات الهی[۴۴] و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت[۴۵] ذکر می‌کند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژه‌ای بیان شده است؛ از جمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیک‌شدن اجل[۴۶]، رواج زنا سبب زمین‌لرزه، نپرداختن زکات سبب از بین‌ رفتن چهارپایان، قضاوت به‌ناحق سبب قطع باران و پیمان‌شکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان[۴۷] می‌شود.

گناه گاهی موجب ناامیدی از رحمت الهی می‌شود و در نتیجه گناهکار مورد خشم و غضب الهی قرار گرفته، از درگاه حضرت حق رانده می‌شود.[۴۸] یکی دیگر از آثار گناه و جرئت بر آن از بین‌ رفتن عزم و اراده انسان است که موجب می‌شود انسان از هویت انسانی تهی شده، در آخرت به صورت انسان محشور نشود[۴۹]. همچنین ارتکاب گناهان، به ویژه گناهان کبیره، موجب می‌شود گناه در دل ریشه کند و انسان را از توبه غافل نماید، و اگر هم متذکر شود، آن را به تأخیر ‌اندازد[۵۰].[۵۱]

پیشگیری و ترک

علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راه‌های علمی و عملی متعددی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله راه‌های علمی آنان عبارت است از:

  1. یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛
  2. تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبت‌هایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛
  3. تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛
  4. یادآوری ضعیف‌ بودن نفس و عاجز‌ بودن آن از تحمل عذاب[۵۲].

ازجمله راه‌های عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده[۵۳] است[۵۴].[۵۵]

بازگشت به‌سوی خدا

توبه یا بازگشت به سوی خدا بابی است که خداوند به‌روی انسان گشوده است تا انسان به هنگام ندامت و پشیمانی از گناه توبه کند و به‌سوی خداوند بازگردد. امام علی (ع) بر مغتنم شمردن فرصت توبه تأکید دارد و به انسان‌ها هشدار می‌دهد تا هنگامی که فرصت دارند به توبه برخیزند، زیرا همواره آدمی در معرض خطر مرگ قرار دارد و باید به این موضوع توجه داشته باشد که هر آینه ممکن است مرگ او فرا رسد[۵۶].

در منطق امام علی (ع)، گناه نکردن مقدم بر توبه است. امام (ع) گناه نکردن را آسان‌تر از توبه کردن برمی‌شمرد[۵۷]. هم‌چنین ایشان در فرازهایی درباره توبه‌پذیری خداوند و میل او به درگذشتن از گناه‌های مردمان و رأفت او نسبت به مردمان توجه داشته است، چنان‌که می‌فرماید: "خداوند بر آستان مقدسش دربانی نگماشته است تا بین تو و مهر او حجابی شود و تو را ناگزیر به آوردن میانجی نکرده، به جرم زشت‌کاری راه توبه‌ات را نبسته، در کیفرت شتاب نکرده و بازگشت تو را بی‌هیچ سرزنشی پذیرا شده است؛ و آن‌جا که استحقاق رسوایی داشتی شرمسارت نساخته و به آسانی توبه‌ات را پذیرفته است و در پرداخت تاوان، توانت را نفرسوده و از مهربانی و رحمت خویش ناامیدت نکرده است، بلکه دل برکندن از گناه را "کار نیک" شمرده و در حساب، گناهت را "یک" و کردار نیکت را "ده" نبشته است"[۵۸].[۵۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و کسانی که چون (کار) ناشایسته‌ای می‌کنند یا به خویش ستم روا می‌دارند خداوند را به یاد می‌آورند و از گناهان خود آمرزش می‌خواهند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  2. «و یکدیگر را در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  3. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «گناه»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۸۵.
  4. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.
  5. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۷۰۰۶.
  6. فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۹۰؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۳۸۹ و ۲/۴۳۰.
  7. «آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
  8. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.
  9. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹۳.
  10. خواجه نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۵ ـ ۲۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۸۲۷.
  11. بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، ۱۲/۲۰۳؛ خویی، موسوعة الامام‌الخویی، ۷/۳۲۴؛ امام‌ خمینی، معتمد‌ الاصول، ۲/۸۶.
  12. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۶۰.
  13. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۵.
  14. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۳۱.
  15. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۸.
  16. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۲۷.
  17. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۶/۲۴۲۹؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۵/۶۷.
  18. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۴۱.
  19. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۱/۳۶۰؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۴۸۴.
  20. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  21. منسکی، اخلاق در شش دین جهان، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.
  22. نایینی، فوائد الاصول، ۴/۱۱۱؛ امام‌ خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۶۶ و ۳/۱۷۲.
  23. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۱/۱۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۴۷ ـ ۴۸.
  24. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۹ ـ ۱۷۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۳ ـ ۷۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۲ ـ ۶۷۴.
  25. شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵؛ عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۸/۲۸۲ ـ ۲۸۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۳/۲۷۵ و ۲۸۵ ـ ۲۸۷.
  26. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  27. «پس به او آن بزرگ‌ترین معجزه را نشان داد، اما او دروغ انگاشت و سرپیچی کرد» سوره نازعات، آیه ۲۰-۲۱.
  28. «و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  29. «با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت فرو گرفت» سوره حاقه، آیه ۱۰.
  30. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹.
  31. «اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در می‌آوریم» سوره نساء، آیه ۳۱.
  32. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۰: «وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ»
  33. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۵۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹۳؛ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  34. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ».
  35. نهج البلاغه، خطبه ۸۲: «وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ»
  36. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲: «يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ»
  37. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۱.
  38. (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۴۹)
  39. غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹.
  40. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  41. سوره انعام، آیه ۱۲۴.
  42. سوره محمد، آیه ۳۲، سوره حجرات، آیه ۲.
  43. سوره نحل، آیه ۲۵، سوره عنکبوت، آیه ۱۳.
  44. سوره بقره، آیه ۳۹، سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
  45. سوره نساء، آیه ۱۰.
  46. کلینی، الکافی، ۲/۴۴۸.
  47. صدوق، الخصال، ۱/۲۴۲.
  48. امام‌ خمینی، جهاد اکبر، ۳۵.
  49. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۸.
  50. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.
  51. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ ـ ۵۷۶.
  52. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۰۱ ـ ۷۰۳.
  53. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴.
  54. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۷ ـ ۷۰۲.
  55. فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.
  56. نهج البلاغه، خطبه ۸۲.
  57. نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱: «تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْمَعُونَةِ التَّوْبَةِ»
  58. نهج البلاغه، نامه ۳۱، نیز نک: خطبه ۱۷۷: «وَ لَمْ يَجْعَلْ [بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ] بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ [تَعَرَّضْتَ لِلْفَضِيحَةِ] الْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ الْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْرا»
  59. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۶۶۲؛ فکور افشاگر، احمد، مقاله «گناه»، دانشنامه امام خمینی، ج۸، ص۵۷۰ – ۵۷۶.