معاویة بن یزید: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل...» ایجاد کرد) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[معاویة بن یزید در حدیث]] - [[معاویة بن یزید در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== | == آشنایی اجمالی == | ||
بعد از یزید دو [[بیعت]] صورت گرفت: | بعد از یزید دو [[بیعت]] صورت گرفت: | ||
# در [[شام]] با معاویة بن یزید؛ | |||
# در [[مکه]] و [[حجاز]] با [[عبدالله بن زبیر]]، از اینرو [[سیطره]] [[خلافت اموی]] از بین رفت و [[نفوذ]] [[سیاسی]] آن کاهش یافته و از منطقه [[سرزمین شام]] فراتر نمیرفت. | |||
[[معاویه]] دوم پدیده [[اموی]] منحصر به فردی بود که [[منابع تاریخی]] [[اخبار]] کمی از او نقل کردهاند. افزون بر آن وی کمسن<ref>معاویة بن یزید هنگامی که به خلافت رسید، ۱۸ سال و به قولی ۲۱ سال داشت.</ref>، مریض و موضع خاصی درباره [[خلافت]] داشت. وی اندکی بعد از [[بیعت مردم]] با او به [[فکر]] [[کنارهگیری]] از خلافت و نامزد کردن فرد دیگر افتاد؛ زیرا جدایی [[مسلمانان]] و [[ناتوانی]] خود را در یکپارچه کردن ایشان دریافت؛ اما فرد مناسبی را برای این [[مقام]] پیدا نکرد و [[تصمیم]] گرفت همچون عمر بن خطّاب شش شخص را برگزیند تا ایشان از میان خودشان [[خلیفه]] [[انتخاب]] کنند، اما موفق نشد. در این هنگام، کار [[شورا]] را به مسلمانان واگذار کرد تا هرگونه که میخواهند، کسی را برگزینند و خود در منزلش از انظار [[مردم]] پنهان شد و سه ماه بعد از خلافتش درگذشت و در حالی که [[بحران]] [[حکومت]] را برجای گذاشت، به [[فراموشی]] سپرده شد<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۵، ص۵۰۱.</ref>. | [[معاویه]] دوم پدیده [[اموی]] منحصر به فردی بود که [[منابع تاریخی]] [[اخبار]] کمی از او نقل کردهاند. افزون بر آن وی کمسن<ref>معاویة بن یزید هنگامی که به خلافت رسید، ۱۸ سال و به قولی ۲۱ سال داشت.</ref>، مریض و موضع خاصی درباره [[خلافت]] داشت. وی اندکی بعد از [[بیعت مردم]] با او به [[فکر]] [[کنارهگیری]] از خلافت و نامزد کردن فرد دیگر افتاد؛ زیرا جدایی [[مسلمانان]] و [[ناتوانی]] خود را در یکپارچه کردن ایشان دریافت؛ اما فرد مناسبی را برای این [[مقام]] پیدا نکرد و [[تصمیم]] گرفت همچون عمر بن خطّاب شش شخص را برگزیند تا ایشان از میان خودشان [[خلیفه]] [[انتخاب]] کنند، اما موفق نشد. در این هنگام، کار [[شورا]] را به مسلمانان واگذار کرد تا هرگونه که میخواهند، کسی را برگزینند و خود در منزلش از انظار [[مردم]] پنهان شد و سه ماه بعد از خلافتش درگذشت و در حالی که [[بحران]] [[حکومت]] را برجای گذاشت، به [[فراموشی]] سپرده شد<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۵، ص۵۰۱.</ref>. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
بعد از او خلافت اموی جایگاه [[سختی]] یافت و [[هرج و مرج]] عمومی، [[جهان اسلام]] را فرا گرفت. در [[عراق]]، بعد از فرار [[عبیدالله بن زیاد]] از [[بصره]] بر اثر فشار حوادث سیاسی، [[آتش]] [[تعصبات]] [[قبایل]] شعلهور و به [[حاکم]] شدن [[خشونت]] منجر شد بهگونهای که هر [[قبیله]] از [[منافع]] خود [[حمایت]] میکرد. برای [[رهایی]] از این تنگنا شهرهای [[کوفه]] و بصره هیئتهایی را برای [[اعلان]] بیعت با [[ابن زبیر]] روانه مکه کردند و او هم کارگزارانی را از جانب خود به این دو [[شهر]] گسیل داشت<ref>ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۳۹.</ref>. | بعد از او خلافت اموی جایگاه [[سختی]] یافت و [[هرج و مرج]] عمومی، [[جهان اسلام]] را فرا گرفت. در [[عراق]]، بعد از فرار [[عبیدالله بن زیاد]] از [[بصره]] بر اثر فشار حوادث سیاسی، [[آتش]] [[تعصبات]] [[قبایل]] شعلهور و به [[حاکم]] شدن [[خشونت]] منجر شد بهگونهای که هر [[قبیله]] از [[منافع]] خود [[حمایت]] میکرد. برای [[رهایی]] از این تنگنا شهرهای [[کوفه]] و بصره هیئتهایی را برای [[اعلان]] بیعت با [[ابن زبیر]] روانه مکه کردند و او هم کارگزارانی را از جانب خود به این دو [[شهر]] گسیل داشت<ref>ابنکثیر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۳۹.</ref>. | ||
هیئتهایی از قِنَّسْرین، حِمْص و [[مصر]] به حجاز رفتند، با [[ابن زبیر]] [[بیعت]] کردند و [[مردم]] فِلَسطین هم از ابن زبیر [[اطاعت]] کردند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۰؛ طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۵، ص۵۳۱.</ref>. مردم بودند و گروهی از دستاوردهای [[خلافت اموی]] [[دفاع]] میکردند. در همه منبرهای [[اسلامی]] به نام او [[خطبه]] خوانده شد، مگر در [[منبر]] طبریّه [[اردن]] که | هیئتهایی از قِنَّسْرین، حِمْص و [[مصر]] به حجاز رفتند، با [[ابن زبیر]] [[بیعت]] کردند و [[مردم]] فِلَسطین هم از ابن زبیر [[اطاعت]] کردند<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۰؛ طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۵، ص۵۳۱.</ref>. مردم بودند و گروهی از دستاوردهای [[خلافت اموی]] [[دفاع]] میکردند. در همه منبرهای [[اسلامی]] به نام او [[خطبه]] خوانده شد، مگر در [[منبر]] طبریّه [[اردن]] که [[حسان بن مالک بن بجدل کلبی]] از بیعت با او خودداری کرده، [[خلافت]] را برای [[خالد بن یزید بن معاویه]] میخواست<ref>مسعودی، مروج الذهب... ، ج۳، ص۹۲.</ref>. | ||
گویی [[جهان اسلام]] بار دیگر در [[شرف]] دستیابی به [[وحدت]] [[سیاسی]] - به [[رهبری]] [[عبدالله بن زبیر]] - بود.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۸۳.</ref>. | گویی [[جهان اسلام]] بار دیگر در [[شرف]] دستیابی به [[وحدت]] [[سیاسی]] - به [[رهبری]] [[عبدالله بن زبیر]] - بود.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۸۳.</ref>. | ||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100848.jpg|22px]] [[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|'''دولت امویان''']] | # [[پرونده:1100848.jpg|22px]] [[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|'''دولت امویان''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:معاویة بن یزید]] | [[رده:معاویة بن یزید]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۹
آشنایی اجمالی
بعد از یزید دو بیعت صورت گرفت:
- در شام با معاویة بن یزید؛
- در مکه و حجاز با عبدالله بن زبیر، از اینرو سیطره خلافت اموی از بین رفت و نفوذ سیاسی آن کاهش یافته و از منطقه سرزمین شام فراتر نمیرفت.
معاویه دوم پدیده اموی منحصر به فردی بود که منابع تاریخی اخبار کمی از او نقل کردهاند. افزون بر آن وی کمسن[۱]، مریض و موضع خاصی درباره خلافت داشت. وی اندکی بعد از بیعت مردم با او به فکر کنارهگیری از خلافت و نامزد کردن فرد دیگر افتاد؛ زیرا جدایی مسلمانان و ناتوانی خود را در یکپارچه کردن ایشان دریافت؛ اما فرد مناسبی را برای این مقام پیدا نکرد و تصمیم گرفت همچون عمر بن خطّاب شش شخص را برگزیند تا ایشان از میان خودشان خلیفه انتخاب کنند، اما موفق نشد. در این هنگام، کار شورا را به مسلمانان واگذار کرد تا هرگونه که میخواهند، کسی را برگزینند و خود در منزلش از انظار مردم پنهان شد و سه ماه بعد از خلافتش درگذشت و در حالی که بحران حکومت را برجای گذاشت، به فراموشی سپرده شد[۲].
بعد از او خلافت اموی جایگاه سختی یافت و هرج و مرج عمومی، جهان اسلام را فرا گرفت. در عراق، بعد از فرار عبیدالله بن زیاد از بصره بر اثر فشار حوادث سیاسی، آتش تعصبات قبایل شعلهور و به حاکم شدن خشونت منجر شد بهگونهای که هر قبیله از منافع خود حمایت میکرد. برای رهایی از این تنگنا شهرهای کوفه و بصره هیئتهایی را برای اعلان بیعت با ابن زبیر روانه مکه کردند و او هم کارگزارانی را از جانب خود به این دو شهر گسیل داشت[۳].
هیئتهایی از قِنَّسْرین، حِمْص و مصر به حجاز رفتند، با ابن زبیر بیعت کردند و مردم فِلَسطین هم از ابن زبیر اطاعت کردند[۴]. مردم بودند و گروهی از دستاوردهای خلافت اموی دفاع میکردند. در همه منبرهای اسلامی به نام او خطبه خوانده شد، مگر در منبر طبریّه اردن که حسان بن مالک بن بجدل کلبی از بیعت با او خودداری کرده، خلافت را برای خالد بن یزید بن معاویه میخواست[۵]. گویی جهان اسلام بار دیگر در شرف دستیابی به وحدت سیاسی - به رهبری عبدالله بن زبیر - بود.[۶].