بغی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=== سخنان پیامبر به امیرالمؤمنین درباره [[جهاد با باغیان]] === | === سخنان پیامبر به امیرالمؤمنین درباره [[جهاد با باغیان]] === | ||
[[سیره امیرالمؤمنین]]{{ع}} در نبرد با باغیان بر خاسته از | [[سیره امیرالمؤمنین]]{{ع}} در نبرد با باغیان بر خاسته از دستورهای پیامبر{{صل}} دراینباره بود؛ ازاینرو لازم است نگاهی به سخنانی داشته باشیم که [[پیامبر]]{{صل}} به علی{{ع}} دربارۀ جهاد با باغیان فرموده است. نبرد با باغیان داخلی اولین بار توسط امیرالمؤمنین{{ع}} انجام گرفت. [[سیره]] حضرت دراینباره برای دیگران، معیار و ملاک عمل قرار گرفت. سه گروه به نامهای [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] در برابر حضرت ایستادند و [[امام]] بهناچار با آنان جنگید. جنگ با این سه گروه را در گذشته پیامبر{{صل}} نهتنها به علی{{ع}} بلکه به دیگر [[یاران]] خود هم گوشزد کرده بود. این [[نبردها]] با عبارات مختلف توسط [[رسول خدا]]{{صل}} پیشبینی و به انجام آن و حمایت از علی{{ع}} توصیه شده بود که به آنها اشاره میکنیم: | ||
==== نبرد بر اساس [[تأویل قرآن]] ==== | ==== نبرد بر اساس [[تأویل قرآن]] ==== |
نسخهٔ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۱
مقدمه
بغی در لغت به معنای فساد و ظلم است و در اصطلاح به گروهی اطلاق میشود که علیه حاکم اسلامی میشورند. حاکم اسلامی لازم است قبل از تنبیه، آنان را به حق دعوت و شبهات احتمالی آنها را برطرف سازد و پیش از آن حتی حق ندارد به حقوق شهروندی آنان تعرّض کند و آنان مصونیت دارند. به همین دلیل حضرت علی (ع) خطاب به خوارج فرمود: شما سه حق بر ما دارید: مانع رفت و آمد شما به مسجد نخواهیم شد، سهم شما را از بیت المال قطع نخواهیم کرد و ابتدا با شما به جنگ نخواهیم پرداخت[۱]. بنابراین شورشیان در دارالاسلام همانند سایر مسلمانان دارای حقوقی شرعی و قانونیاند و دولت نمیتواند به صرف شورش عدهای، آنها را اذیت و از حقوقشان محروم سازد. معیار دستور به قتل شورشیان براساس روایات، عدم پذیرش حق، اصرار بر باطل و آغاز نبرد مسلحانه از سوی آنان است[۲].
جهاد امیرالمؤمنین(ع) با باغیان
امیرالمؤمنین علی(ع) در دوران حکومت خود مشغول نبرد با باغیان داخلی بودند و در کشورگشایی و فتح مناطق مختلف شرکت نداشتند و گزارشی از چنین فتحهایی در زمان حضرت به ما نرسیده است؛ البته این نکته بیان شده که برخی افراد که در نبرد با مخالفان داخلی تردید داشتند، مناطقی را برای جهاد با مشرکان انتخاب کردند؛ از جمله فردی به نام عبیده سلمانی که از جنگ با مسلمانان اکراه داشت و نیز ربیع بن خثیم که هر دو از اصحاب عبدالله بن مسعود بودند. آنان درخواست جهاد با مشرکان را دادند و به مرز ری که منطقه قزوین بود اعزام شدند. اولین پرچمی که امیرالمؤمنین(ع) در کوفه برای جهاد با کفار بست، برای ربیع بن خثیم بود[۳]؛ بهجز این مورد و درگیریهای پراکنده دیگر، جنگها و درگیریهای حضرت با باغیان بود و درگیریهای متعددی نیز با گروههای کوچک و بزرگ خوارج داشت که برخی از آنها در کتب اربعه بازتاب یافته است.
سخنان پیامبر به امیرالمؤمنین درباره جهاد با باغیان
سیره امیرالمؤمنین(ع) در نبرد با باغیان بر خاسته از دستورهای پیامبر(ص) دراینباره بود؛ ازاینرو لازم است نگاهی به سخنانی داشته باشیم که پیامبر(ص) به علی(ع) دربارۀ جهاد با باغیان فرموده است. نبرد با باغیان داخلی اولین بار توسط امیرالمؤمنین(ع) انجام گرفت. سیره حضرت دراینباره برای دیگران، معیار و ملاک عمل قرار گرفت. سه گروه به نامهای ناکثین، قاسطین و مارقین در برابر حضرت ایستادند و امام بهناچار با آنان جنگید. جنگ با این سه گروه را در گذشته پیامبر(ص) نهتنها به علی(ع) بلکه به دیگر یاران خود هم گوشزد کرده بود. این نبردها با عبارات مختلف توسط رسول خدا(ص) پیشبینی و به انجام آن و حمایت از علی(ع) توصیه شده بود که به آنها اشاره میکنیم:
نبرد بر اساس تأویل قرآن
از نکاتی که پیامبر از قبل خبر آن را داده بود، جنگهای امام علی(ع) با باغیان بود. وقتی آیه نبرد با بغات نازل شد، پیامبر(ص) جهاد علی(ع) با بغات را بر اساس تأویل آیات قرآن معرفی کرد. حفص بن غیاث از قول امام صادق(ع) نقل میکند: مردی از دوستان ما از پدرم از جنگهای امیرالمؤمنین(ع) پرسید. امام پاسخ داد: خداوند پیامبر(ص) را با پنج شمشیر فرستاد که سه شمشیر از غلاف بیرون آمد و یکی مکفوف (بازداشتهشده) و دیگری مغمود (در غلاف) است؛ اما سه شمشیر اول: یکی نبرد با مشرکان عرب، دوم نبرد با اهل ذمه (یهود و نصارا) و سوم جنگ با مشرکان عجم بود. شمشیری که مغمود و در غلاف بود: شمشیر قصاص در اسلام است؛ اما شمشیر مکفوف (بازداشتهشده یا نگهداریشده) که هنوز به آن پرداخته نشده، شمشیر نبرد با باغیان بر اساس تأویل قرآن است که توسط امیرالمؤمنین(ع) انجام گرفت. وقتی این آیه نازل شد: ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ﴾[۴] رسول خدا(ص) فرمود: «إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ بَعْدِي عَلَى التَّأْوِيلِ»: «برخی از شما بعد از من بر اساس تأویل میجنگندند، آن گونه که من بر اساس نزول آیات جنگیدم». از پیامبر(ص) پرسیده شد این آقا کیست، فرمود: اصلاحکننده کفش؛ یعنی امیرالمؤمنین علی(ع)[۵].
در روایتی ابوسعید خدری نقل میکند رسول خدا(ص) به سوی ما آمد درحالیکه بند کفشش قطع شده بود. آن را به علی داد تا اصلاح کند؛ سپس نشست و ما در اطراف حضرت نشستیم. گویا بر سر ما پرندهای بود؛ چون ساکت بودیم. فرمود: یکی از شما بر اساس تأویل قرآن خواهد جنگید آنگونه که من با مردم بر اساس تنزیل آن (قرآن) جنگیدم. ابوبکر گفت: من آن نفر هستم ای رسول خدا(ص)؟ فرمود: نه. عمر گفت: من آن شخص هستم ای رسول خدا(ص)؟ فرمود: نه، ولی او دوزنده و اصلاحکننده کفش است. ما نزد علی(ع) رفتیم تا او را به آن بشارت دهیم. او سرش را بلند نکرد و گویا از قبل این خبر را شنیده بود[۶].
این خبر در کتب سنن و حدیث اهل سنت آمده است. مشابه این دو خبر را ابنابیشیبه[۷]، احمد حنبل[۸] و دیگران نقل کردهاند[۹]. حاکم خبر مشابهی را از ربعی بن خراش آورده[۱۰] و ترمذی آن را بعد از صلح حدیبیه در تهدید مخالفانِ با پیامبر از رسول خدا(ص) نقل کرده که دارای نکاتی اضافی است[۱۱]. از این خبر که در دیگر آثار اهل سنت نیز آمده است، استفاده میشود پیامبر(ص) خبر داده که علی(ع) در نبردهایش بر حق است.[۱۲].
نبرد با ناکثین، قاسطین و مارقین
در اخبار فراوانی بیان شده پیامبر(ص) خبر داد که علی(ع) با سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین خواهد جنگید. این اخبار از حضرت علی(ع) و دیگران، از رسول خدا(ص) نقل شده است. برابر نقل اصبغ بن نباته، امیرالمؤمنین(ع) در خطبهای از این سه گروه یاد کرده و آنان را طبق سخن رسول خدا(ص) ملعون و نفرینشده معرفی کرده است. به نظر میرسد که این سخنرانی در اواخر عمر حضرت بوده است. ایشان در این سخنرانی فرمود: «ای مردم، سخن مرا بشنوید و آن را از من عاقلانه دریافت کنید؛ زیرا جدایی نزدیک است. من رهبر مردم و وصی بهترین خلق هستم و همسر سرور زنان امت و پدر عترت پاک و رهبران هدایتگر. من برادر، وصی، ولی، وزیر، برگزیده و حبیب و دوست رسول خدا(ص) هستم. من امیر مؤمنان(ع) و قائد پیشانیسپیدان و سرور وصیان هستم. جنگ با من جنگ با خدا و صلح با من صلح با خداست و طاعت من طاعت خدا و پذیرش ولایت من پذیرش ولایت الهی است و پیروان من دوستان و اولیای الهی هستند و یاران من یاران خدا میباشند. سوگند به کسی که مرا آفریده وقتی که چیزی نبودم و میافزاید: «لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ(ص) أَنَّ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى»[۱۳]: بهتحقیق حافظان و رازداران از اصحاب محمد آگاهاند که ناکثین، قاسطین و مارقین به زبان پیامبر(ص) امی لعن شدهاند و بهتحقیق زیانکار است کسی که افترا ببندد».
این سخنان برای تبیین صحت راهی است که حضرت در نبرد با این سه گروه رفته است و بیان میکند رسول خدا(ص) این مطلب را فرموده و جمعی از یاران آن حضرت از این مطلب آگاه هستند. ابوایوب انصاری[۱۴]، ابوسعید خدری[۱۵] و عمار یاسر[۱۶] از دستور رسول خدا(ص) به علی(ع) درباره جنگ با این سه گروه خبر دادهاند؛ رسول خدا(ص) این موضوع را برای امسلمه نیز بیان کرده است. خبر امسلمه درباره جنگ علی(ع) با این سه گروه، در آثار شیعه آمده است[۱۷]؛ شاید از آن جهت که امسلمه مانع رفتن عایشه به جنگ شود؛ ولی تلاش امسلمه در انصراف عایشه از جنگ به نتیجه نرسید. او نامهای به عایشه نوشت و جریان پارس سگهای حوأب را هم به وی یادآور شد[۱۸]. علقمه از عبدالله بن مسعود نقل میکند که رسول خدا(ص) به خانه امسلمه رفت و به او فرمود: ای امسلمه، بشنو و گواه باش که او (علی) با مارقین و قاسطین بعد از من میجنگد. بشنو و گواه باش که او (علی) با مارقین و قاسطین بعد از من میجنگد. ای امسلمه، بشنو و گواه باش اگر مردی هزار سال خدا را بین رکن و مقام عبادت کند و هزار سال بعد از هزار سال، سپس خداوند را ملاقات کند درحالیکه با این، یعنی علی بن ابیطالب، دشمن است، خداوند روز قیامت او را با صورت در آتش جهنم افکند[۱۹].
طبق این خبر، کینه علی(ع) را بهدلداشتن باعث عقوبت سخت و منجر به تباهی اعمال میشود. بدیهی است که شمشیر بر او کشیدن مجازاتی سختتر دارد که این سه گروه آن را دنبال کردند. شیخ صدوق بعد از نقل این خبر در علل الشرائع، از حضرت علی(ع) روایت کرده که فرمود: «أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ»: «به نبرد با ناکثین، قاسطین و مارقین فرمان داده شدهام»؛ بعد صدوق میافزاید: این روایت از هجده وجه از پیامبر(ص) نقل شده که خطاب به علی(ع) فرمود: تو با ناکثین، قاسطین و مارقین خواهی جنگید[۲۰]. اکنون باید دید این سه گروه چه کسانی هستند؟ علی(ع) در روایات متعدد آنان را معرفی میکند[۲۱]. برای روشنشدن این موضوع به روایتی بسنده میکنیم: در نقلی امسلمه بعد از سخن رسول خدا(ص) درباره این سه گروه، از مصادیق آنها میپرسد و رسول خدا(ص) پاسخ میدهد. امسلمه به رسول خدا(ص) گفت: ای رسول خدا، ناکثین چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که در مدینه با علی(ع) بیعت میکنند و در بصره آن را میشکنند. گفتم: قاسطون چه افرادی هستند؟ فرمود: معاویه و یارانش از مردم شام. گفتم: مارقین چه گروهی میباشند؟ فرمود: اصحاب نهروان[۲۲].
بدیهی است پیامبر(ص) که دستور نبرد با این سه گروه را داده، مشخصات آنها را برای علی(ع) بیان کرده است؛ به همین جهت حضرت بدون تردید با این سه گروه جنگید[۲۳].
پرسش وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المغنی، ج۸، ص۱۰۸.
- ↑ فراتی، عبدالوهاب، مقاله «نظریه سیاست خارجی در دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۱۶۷.
- ↑ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۱۵: «فَوَجَّهَهُ عَلِيٌ عَلَى ثَغْرِ الرَّيِّ فَكَانَ أَوَّلُ لِوَاءٍ عَقَدَهُ بِالْكُوفَةِ لِوَاءَ رَبِيعِ بْنِ خُثَيْمٍ».
- ↑ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۰۱۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۱۵؛ ج۶، ص۱۳۷؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۲۰.
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ص۲۵۴؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۲، ح۴۶۲۱.
- ↑ ابنابیشیبه، المصنف، ج۶، ص۳۶۷.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۳، ص۳۳؛ ج۳ ص۸۲: إنّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ هَذَا الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ.
- ↑ ابنحبان، الصحیح، ج۱۵، ص۳۸۵؛ ابویعلی احمد بن علی تمیمی، مسند أبییعلی، ج۲، ص۳۴۱؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الأوسط، ج۴، ص۱۵۸؛ احمد بن شعیب نسائی، سنن الکبری، ج۵، ص۱۲۷، ح۸۴۵۷.
- ↑ ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۱۴۹، ح۲۶۱۴؛ خبر را مربوط به فتح مکه میداند.
- ↑ ابوعیسی محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۳۴، ح۳۷۱۵.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۳۴
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۲۰.
- ↑ شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۳۷؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۱۷؛ ابناثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۳، ص۶۱۲: «أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِقَتْلِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ».
- ↑ ابناثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۳، ص۶۱۱: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِقَتْلِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ».
- ↑ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۳۳۸: «أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ قَدْ فَعَلْتُ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُقَاتِلَ الْقَاسِطِينَ فَأَنْتُمْ هُمْ وَ أَمَّا الْمَارِقُونَ فَمَا أَدْرِي أُدْرِكُهُمْ أَمْ لَا».
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۶۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۳۶۶.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۷۵.
- ↑ أبوعبدالله محمد بن إسحاق مکی فاکهی، أخبار مکه، ج۱، ص۴۷۰، ش۱۰۳۹: يا أم سلمة! اسمعي و اشهدي و هو يقاتل المارقين و القاسطين بعدي؛ يا أم سلمة! اسمعي وأطيعي وهو يقاتل المارقين والقاسطين بعدي؛ يا أم سلمة! اسمعي واشهدي لو أن رجلا عبد الله تعالى ألف عام بين الركن والمقام وألف عام بعد ألف عام ثم لقي الله عزوجل مبغضا لهذا يعني علي بن أبي طالب رضي الله عنه أكبّه الله عزوجل يوم القيامة على وجهه في نار جهنم.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۲۲: «إِنَّكَ تُقَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ».
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ص۷۲۶؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۲۰۴؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۴۲۵: «قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ النَّاكِثُونَ قَالَ الَّذِينَ يُبَايِعُونَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ يَنْكُثُونَهُ بِالْبَصْرَةِ قُلْتُ مَنِ الْقَاسِطُونَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ ثُمَّ قُلْتُ مَنِ الْمَارِقُونَ قَالَ أَصْحَابُ النَّهْرَوَانِ».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۳۶