تمسک به قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷۹: خط ۷۹:
*این آثار بسیار زیاد است؛ ما در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:
*این آثار بسیار زیاد است؛ ما در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:
===نخست: [[قرائت قرآن]]===
===نخست: [[قرائت قرآن]]===
*[[قرآن کریم]]، خود امر می‌فرماید که [[مردم]] به [[خواندن]] آن بپردازند. او بر این مطلب به‌گونه‌ای تأکید می‌کند، که کمتر نمونه‌ای برای آن در سراسر این [[کتاب آسمانی]] می‌توان یافت. نمونه را به این [[آیه مبارکه]] بنگرید: {{متن قرآن|فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ}}<ref>«اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام می‌زنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند می‌جویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ می‌کنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref>.
 
*در ابتدای این [[سوره]] [[مبارکه]] که بعد از ابتدای [[سوره]] علق -آغازگر [[رسالت]]- نازل شد، [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را سفارش می‌فرماید، که هر اندازه می‌تواند [[قرآن]] بخواند، تا بدان وسیله بتواند سنگینی‌ها و سختی‌های [[رسالت]]، و یا به تعبیر همان کتاب [[عزیز]] "قول ثقیل" را تحمّل نموده، بر انجام [[وظائف]] [[رسالت]] خود [[قدرت]] یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا}}<ref>«ای جامه بر خویش پیچیده شب را- جز اندکی- بپای خیز نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو می‌فرستیم» سوره مزمل، آیه ۱-۵.</ref>
*در ابتدا و انتهای این [[سوره]]، [[قرائت قرآن]] به امر گرفته شده، تا اهمیّت این مطلب به خوبی نشان داده شود. از همین رو اهل [[سیر و سلوک]] برآنند که [[سلوک]] [[مسیر کمال]]، تنها با [[قرائت قرآن]] ممکن می‌شود و بس. از این‌رو تا در [[توان]] دارند از آن [[کمک]] گرفته، خود را بر انجام مشکلات [[سلوک]] قدرتمند می‌سازند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۷.</ref>.
*اهل [[عشق]]، با [[خواندن]] [[قرآن]]، [[کلام]] [[معشوق]] را از زبان خود می‌شنوند، و آن را [[کلامی]] می‌دانند که از [[حضرت حق]] بر آنان نازل شده؛ همان‌گونه که [[دعا]] را [[کلامی]] فرارونده از جانب آنان به سوی [[معشوق]] می‌دانند. [[نماز]] امّا هر دو سخن او و اینان را در خود جمع کرده، معاشقه کاملی است که میان [[عاشق]] و [[معشوق]] صورت می‌پذیرد.
*اهل [[بصیرت]] نیز [[نور]] [[قرآن]] را می‌بینند، و برآنند که قرائت آن نیز از نوری برخوردار است، که [[قلب]] قاری را روش کرده، بلکه خانه‌ای که در آن [[قرآن]] خوانده شود را روشن می‌سازد؛ به این [[حدیث شریف]] بنگرید: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمودند: "خانه‌ای که در آن [[قرآن]] خوانده و [[خداوند]] یاد شود، برکتش زیاد می‌شود و [[ملائکه]] در آن حاضر می‌شوند و شیطان‌ها آن را ترک می‌گویند، و برای اهل [[آسمان]] [[نورانی]] می‌شود همان‌گونه که [[ستارگان]] برای ساکنان [[زمین]] [[نورانی]] هستند؛ و خانه‌ای که در آن [[قرآن]] خوانده نشود و [[خداوند]] یاد نگردد، برکتش کم می‌شود و [[ملائکه]] آن را ترک می‌کنند، و شیطان‌ها در آن حاضر می‌شوند" <ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} الْبَيْتُ الَّذِي يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّيَاطِينُ وَ يُضِي‌ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِي‌ءُ الْكَوَاكِبُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ إِنَّ الْبَيْتَ الَّذِي لَا يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ لَا يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّيَاطِينُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۱۰.</ref>؛
*در میان [[اهل دل]]، مشهور است که [[صعود]] به قلّه‌های کمال، به وسیله [[قرآن]] [[خواندن]] میسّر می‌گردد؛ از این‌رو گوئی [[قرآن]] نردبانی برای رسیدن به [[کمالات]] است:[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "[[قرآن]] را فرا گیرید، چه [[قرآن]] در [[روز قیامت]] نزد [[صاحب]] خود به صورت [[جوانی]] زیبا و خوش رنگ می‌آید... سپس به کسی که [[قرآن]] را فراگرفته گفته می‌شود: بخوان و بالا رو، زان پس هر یک [[آیه]] را که بخواند یک درجه بالا می‌رود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ صَاحِبَهُ فِي صُورَةِ شَابٍّ جَمِيلٍ شَاحِبِ اللَّوْنِ ... ثُمَّ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ فَكُلَّمَا قَرَأَ آيَةً صَعِدَ دَرَجَةً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۳.</ref>؛
*در روایاتی که درباره [[خواصّ]] سور وارد شده نیز، به فراوانی می‌خوانیم که [[قرآن]]، خواننده خود، [[حافظ]] خود، و کسی که بدان عمل کند و آیاتش در قلبش [[رسوخ]] کرده با گوشت و پوستش ممزوج شود را، حفظ می‌فرماید.
*ما [[روایات]] مربوط به تمسّک به [[قرآن]] را در پایان همین مبحث یاد خواهیم نمود؛ اینجا تنها به چند [[حدیث]] توجّه می‌دهیم:
:*"[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: هرکس چهار [[آیه]] از ابتدای [[سوره]] بقره و [[آیه]] الکرسی و دو [[آیه]] بعد از آن و سه [[آیه]] از آخر [[سوره]] بقره را بخواند، در [[جان]] و [[مال]] خود چیزی [[ناپسند]] نخواهد دید، و [[شیطان]] به او نزدیک نمی‌شود، و نیز [[قرآن]] را فراموش نخواهد کرد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْبَقَرَةِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ آيَتَيْنِ بَعْدَهَا وَ ثَلَاثَ آيَاتٍ مِنْ آخِرِهَا لَمْ يَرَ فِي نَفْسِهِ وَ مَالِهِ شَيْئاً يَكْرَهُهُ وَ لَا يَقْرَبُهُ شَيْطَانٌ وَ لَا يَنْسَى الْقُرْآنَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۱.</ref>؛
:*[[امام کاظم]]{{ع}} در روایتی فرمودند: "... هرگاه از پیشامدی ترسیدی، صد [[آیه]] از هر کجای [[قرآن]] که خواستی بخوان، سپس سه مرتبه بگو: خدایا [[بلاء]] را از من بازگردان"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ{{ع}} فِي رِوایَةٍ ... إِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاقْرَأْ مِائَةَ آيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ ثُمَّ قُلِ- اللَّهُمَّ اكْشِفْ عَنِّي الْبَلَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۱.</ref>.
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "تعجّب ندارد اگر [[سوره]] [[حمد]] را هفتاد مرتبه بر مرده‌ای بخوانی، آن‌گاه او زنده شود"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَوْ قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَى مَيِّتٍ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ رُدَّتْ فِيهِ الرُّوحُ مَا كَانَ ذَلِكَ عَجَباً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۳.</ref>.
:*[[امام کاظم]]{{ع}} فرمودند: "هر کس از [[شرق]] و [[غرب]] عالَم کناره گیرد و تنها به یک [[آیه]] از [[قرآن]] بسنده کند، آن [[آیه]] او را کافی است اگر این مطلب از سَر [[یقین]] به همان یک [[آیه]] باشد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: مَنِ اسْتَكْفَى بِآيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنَ الشَّرْقِ إِلَى الْغَرْبِ كُفِيَ إِذَا كَانَ بِيَقِينٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۹.</ref>.
*تمامی این [[روایات]] و دیگر [[روایات]] باب، مقیّد به همین قید [[یقین]] است؛ چه استفاده‌ای که [[انسان]] از [[قرآن]] می‌برد، تنها به اندازه همان یقینی است که به آن [[کتاب آسمانی]] دارد. سِرّ این مطلب نیز آن است که [[قرآن]] [[نور]]، شفاء و درمان هر [[بیماری]] است، [[قرآن]] [[قدرت]]، [[قوّت]]، [[هدایت]] و [[رحمت]] است؛ حال هر کس با [[یقین]] خود به این [[قدرت]] و [[قوّت]] و [[رحمت]] [[هدایت]] دست یابد، از آن [[نور]] و درمان بهره‌مند می‌گردد:
:*{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دل‌ها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ}}<ref>«و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم» سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref>؛
:*{{متن قرآن|لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ}}<ref>«بی‌گمان کتابی برای شما فرستاده‌ایم که یادکرد شما در آن است» سوره انبیاء، آیه ۱۰.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۰-۳۹۱.</ref>.
*آری! کسی که به [[قرآن]] [[یقین]] یافته در این زمینه مرتبه حقُّ الیقین را کسب کند، می‌تواند از [[شرق]] تا [[غرب]] [[زمین]] را در کمتر از لحظه‌ای طی نموده، با [[خواندن]] باء بسمِ [[الله]] از تمامی قیود و حصرهای مادّی رهائی یابد.
*شاید آنچه جناب [[شیخ مفید]] در کتاب "اختصاص" درباره [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر {{ع}} و [[یاران]] بی‌همانند ایشان [[روایت]] کرده است -: "آن [[حضرت]] سوار ابرها می‌شود و در درب‌های [[آسمان‌ها]] و زمین‌های هفت‌گانه بالا می‌رود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ سَيَرْكَبُ السَّحَابَ وَ يَرْقَى فِي الْأَسْبَابِ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۲۱.</ref>؛  - از همین نمونه باشد.
*آن کس که به عین الیقین دست یابد، می‌تواند امراض گوناگون و حتّی امراض بدون درمان را علاج کرده، خود را از درّندگان و [[دشمنان]] حفظ نماید؛ این مطلب در بسیاری از تجربه‌ها و نیز [[روایات]] ما ثبت شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۱.</ref>.
*نیز کسی که به پائین‌ترین مرتبه از [[یقین]] به [[قرآن]] رسیده، یعنی مرتبه [[علم الیقین]] را دریافته باشد، می‌تواند خود، [[نزدیکان]] و هرکس از [[مردم]] را بخواهد، از شرّ [[جن]] و اِنس و [[بلاها]] و [[فتنه‌ها]] و مشکلات رهائی بخشد.
*پیش از این، برخی از [[روایات]] فراوان این مطلب [[گذشت]]؛ ما خود نیز این مطلب را آزموده و دیده و شنیده‌ایم.
*کوتاه سخن آنکه [[قرآن کریم]] سفره‌ای است که به‌وسیله آن، [[سعادت]] حاصل می‌شود، همان‌گونه که کسی که بدان [[ایمان]] آورده می‌تواند در پهنه هستی به اندازه [[ایمان]] خود تصرّف نماید.
*چه این بیت نشان از آن دارد، که همّت افراد در رسیدن آنان به این [[ایمان]] مؤثّر است، و [[ایمان]] آنان در درجه تصرّف ایشان<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۲.</ref>.
===دوم: عمل به [[قرآن کریم]]===
===دوم: عمل به [[قرآن کریم]]===
*از بسیاری از [[آیات]] [[شریف]] [[قرآنی]]، دانسته می‌شود که این کتاب، کتاب [[هدایت تشریعی]] و [[تکوینی]] است. از این‌رو هم ارائه راه می‌کند، و هم دستگیری می‌نماید، تا سالک را به مقصود خود واصل نماید:
*از بسیاری از [[آیات]] [[شریف]] [[قرآنی]]، دانسته می‌شود که این کتاب، کتاب [[هدایت تشریعی]] و [[تکوینی]] است. از این‌رو هم ارائه راه می‌کند، و هم دستگیری می‌نماید، تا سالک را به مقصود خود واصل نماید:

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۱

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تمسک به قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

تمسّک به قرآن کریم

  • قرآن، معجزه روشن الهی است که تمامی امور مربوط به جوامع گوناگون تا صبح قیامت را، بر عهده گرفته است.
  • معجزه بودن آن، امری روشن است که گذشته از تاریخ، دلائل دیگری نیز بر آن دلالت می‌نماید. یکی از آن دلائل آشکار، تحدّی‌ای است که این کتاب کریم در موارد گوناگون عرضه داشته. منظور از تحدی، آن است که کسی دیگران را به هماوردی خود بخواند، تا همچون او مطالبی را عرضه نمایند. تحدّی برخی از شعرا با دیگر شاعران از همین نمونه است. قرآن کریم نیز از همان گاه باز ظهور، همگان را به هماوردی خود فراخوانده از آنان خواسته که اگر می‌توانند آیه‌ای همچون او بیاورند: ﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا[۴][۵].
  • هدایت‌گری قرآن کریم نسبت به تمامی جوامع انسانی نیز، از آن رو است که این کتاب الهی به مسیر مستقیمی که از کژی، افراط، تفریط و ناراستی به دور است، دعوت می‌نماید. نیز هرآنچه همه مردم تا قیام قیامت بدان احتیاج دارند را در خود داشته آنان را از منبع پایان‌ناپذیر خود سیراب می‌سازد، و احتیاجات گوناگون آنان را رفع می‌فرماید. این مطلب بر اساس شماری از آیات، به وضوح روشن می‌شود. نمونه را به این دو آیه بنگرید:
  • ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ[۶]؛
  • ﴿وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ[۷].
  • ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ[۸]؛
  • ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ[۹][۱۰].

مراتب تمسّک به قرآن کریم

  • تمسّک به قرآن کریم نیز، همچون دیگر فضائل از مراتبی چند برخوردار است. مهمترین این مراتب را این‌گونه می‌توان نشان داد.

مرتبه اوّل

  • این مرتبه، خود از درجاتی برخوردار است. این درجات این‌گونه می‌باشند:

۱. ایمان و اعتقاد عقلی به آن کتاب آسمانی

  • این درجه، اوّلین مراتب این فضیلت بی‌نظیر است. عقل انسان چون از سوئی تحدّی جدّی قرآن کریم را می‌بیند، و از سویی دیگر ناتوانی انسان‌ها از هماوردی با آن را در می‌یابد، اعتقاد پیدا می‌کند که این کتاب الهی بوده مربوط به انسان‌ها نمی‌باشد.
  • گذشته از این، به وضوح می‌بیند که این کتاب قوانین حفظ جامعه از سقوط، قانون توحید، و شماری از قوانین طبیعی نجوم، انسان‌شناسی و دیگر علوم مورد نیاز بشری را در خود داشته، با آنکه خود کتاب علمی - به معنای اصطلاحی آن- نیست، امّا در افقی فراتر از علوم بشری قرار گرفته است. از این‌رو نسبت به آن اعتقادی راسخ یافته آن را همسنگ دیگر کتب نمی‌یابد.
  • برتر از همه اینها امّا، آنکه این کتاب قوانینی که انسان را به مقام معرفت الله رسانده او را به وادی عبودیّت می‌رساند را، در خود داشته آدمی را آن‌چنان سلوک می‌دهد که به هدایت عنائی حضرت حق دست یافته شاهد مطلوب را در آغوش کشد. این مطلب تنها در حیطه قرآن کریم است و بس: ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۱].
  • از این آیه شریفه، دانسته می‌شود که قرآن هدیّه‌ای الهی است که خداوند آن را به صاحب قلبان بخشیده، تا آنان را به اهدافشان در مقامات مختلف بندگی برساند.
  • این مرتبه هرچند از محاسن بسیاری برخوردار است، امّا از آنجا که آدمی را از مرتبه علم الیقین فراتر نمی‌برد، تنها عقل را روشن ساخته نمی‌تواند قلب و روح انسان را به مقام عبودیّت وارد سازد. از این‌رو این مرتبه تنها پلّه‌ای است که می‌باید از آن گذشت، و به مراتب بعدی وارد شد[۱۲].

۲. اعتقاد به سازگاری این کتاب با نظام تکوین

  • درجه دوم مرتبه اوّل فضیلت تمسّک به قرآن کریم، آن است که انسان یقین یابد که این کتاب با پهنه هستی مطابقت کامل داشته، همچون قانونی است که به توضیح پهنه هستی می‌پردازد. این دو با هم سازگار بوده از مطابقت کامل برخوردار هستند: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ[۱۳][۱۴].

۳. اعتقاد به ظهور اسماء و صفات الهی در این کتاب آسمانی

  • برتر از این دو درجه امّا، آن است که آدمی دریابد و به یقین رسد، که قرآن کریم محلّ تجلّی ذات الهی با تمامی اسماء و صفات اوست. در این میان، حتّی اسم نهان او که تنها او خود از آن آگاه است نیز، در این کتاب بروز و ظهور یافته است. این موهبت بزرگ- که بدون تردید بزرگترین موهبت الهی برای همه انسان‌ها است-، این‌گونه در خود قرآن کریم به تصریح گرفته شده است: ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ[۱۵].
  • آغاز این آیه شریفه، دلالت بر آن می‌نماید که تمامی غیب تنها از آن او - جلَّ وعلا! - است؛ پایان آن نیز دلالت می‌نماید که تمامی غیب در این کتاب نهفته است؛
  • از این‌رو تمامی این آیه بر روی هم دلالت می‌کند که، خداوند متعال با غیب خود در این کتاب تجلّی فرموده است.
  • استاد ما امام خمینی را به این مطلب در آغاز وصیّت‌نامه سیاسی الهی خود، این‌گونه اشاره کرده است: "حمد خدای راست و منزهی تو پروردگارا! درود بر محمد و آل او که مظاهر جمال و جلال تو و خزینه‌های اسرار کتاب تواند، کتابی که اَحدیّت با تمامی اسماء تو حتّی اسم نهان و پوشیده‌ات که کسی جز تو آن را نمی‌داند، در آن تجلّی کرده است؛ و لعنت فرست بر آنان که بر ایشان ظلم کردند"[۱۶][۱۷].
  • پروردگارا! تو می‌دانی که ما به همه این مطالب معترفیم و بدان معتقد می‌باشیم، تو را بر این هدیه بزرگ شکر می‌گذاریم و بر آن ستایشت می‌کنیم، و از فضل تو امّید می‌بریم که عطاء خود را پایدار داشته ما را از علم‌الیقین به عین‌الیقین، و زان پس به حقّ‌الیقین واصل نمائی، تا علم اجمالی ما به این مطالب به علم تفصیلی بدل شده این‌گونه حقائق را به شهود قلب دریابیم!، آمّین! آمّین! آمّین!.
  • ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۸]. در این آیه شریفه، "علم" به "کتاب" به‌گونه نکره اضافه شده است، تا نشان دهد که تمامی علم قرآن کریم در محضر امیرمؤمنان(ع) موجود است. ما پس از این توضیح بیشتری در این رابطه عرضه خواهیم داشت[۱۹].

مرتبه دوّم

  • آن است که قلب آدمی تمامی آنچه گذشت را دریابد، و آن را بدون تردید در خود جای دهد. این مطلب در سلوک علمی و قلبی نافع بوده با رسوخ آن در زوایای قلب، آدمی در فضای معنویّت پر گشوده به اسماء بلند الهی و صفات والای او نظر می‌دوزد.
  • پُر واضح است که رسوخ چیزی در قلب، غیر از رسوخ آن در عقل می‌باشد؛ و یقین قلبی نیز غیر از یقین عقلی، چه یقین اوّل از باب رؤیت قلبی و شهود می‌باشد، امّا یقین دوّم تنها از باب تعقُّل شمرده می‌شود[۲۰].
  • به تعبیری دیگر، یقین نخستین از باب علم حضوری، یعنی حضور معلوم نزد عالم است؛ در حالی که یقین دوّم از باب علم حصولی، یعنی دریافت صورت آن می‌باشد؛
  • و پُر واضح است که تفاوت میان این دو، از زمین است تا به آسمان!.
  • اهل دل این مرتبه را گاهی یقین، گاهی کشف، و گاهی شهود می‌خوانند. هرکس به وسیله ریاضت‌های شرعی - و از آن جمله و بلکه مهمتر از همه، تمسّک به ثقلین - به این مرتبه رسد، نور قرآن را دریافته قلبش به گونه حضوری حقیقت این آیه را به شهادت می‌گیرد: ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ[۲۱].
  • او هدایت ویژه حضرت حق - که رحمت خاصّ اوست - را در می‌یابد، و باز قلبش حقیقت این آیه شریفه را ادراک می‌کند که: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ[۲۲].
  • این قلب، راه‌های تسلیم در مقابل حضرت حق در تمامی لحظات را دریافته، بإذن الله از ظلمات به سوی نور خارج می‌شود؛ و از این‌رو در صراط مستقیم ربوبی قرار می‌گیرد. او تصدیق می‌کند که: ﴿وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۳].
  • چه خود در شمار کسانی قرار گرفته، که از این هدایت به نحو عملی بهره‌مند شده است. این مرتبه میانه از تمسّک به قرآن کریم می‌باشد[۲۴].

مرتبه سوّم

  • این مرتبه، شدیدترین مرتبه تمسّک به قرآن کریم است، که از آن به مرتبه وجدان / دریافت، تعبیر می‌شود. توضیح آنکه متمسّکان به این کتاب آسمانی:
  • گاه آثار چنگ زدن به قرآن را با عقل خود در می‌یابند، و از این‌رو عقل آنان به هدایتشان می‌پردازد؛
  • گاه امّا آثار این تمسّک را با قلب خود می‌یابند، که در این حالت حجاب‌های ظلمانی و نورانی را دریده به حقیقت نوری آن راه می‌یابند. پیش از این، توضیحی کوتاه پیرامون این دو مرتبه ارائه نمودیم.
  • امّا در مرتبه سوّم، گاه آثار این مطلب را همچون تشنه‌ای که پس از تشنگی شدید طولانی مدّت، آبی گوارا می‌یابد و از طعم آن لذّت می‌برد، یا کسی که خود داخل آتش شده حرارت آن را می‌بیند، و یا عاشقی که بعد از مدّت‌ها فراق اکنون طعم وصال را می‌چشد، در می‌یابد. این چنین کس نه از قرآن خبر می‌گیرد، که خود قرآن را متناسب با حیطه وجودی خود درک می‌کند.
  • متمسّکان به قرآن، چون به این مرتبه رسند، نور قرآن را می‌بینند، و این نور اندک اندک بر قلب آنان مسلّط شده، هدایت الهی را در ذرّه ذرّه وجود آنان ساری می‌سازد. اینان دست خدا را بالای سر خود می‌بینند، و از این‌رو به هدف نهائی خود -که بازگشت به سوی حضرت حق و پایان سیر انسانی است-، واصل می‌شوند:
  • ﴿إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى[۲۵]؛
  • ﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى[۲۶][۲۷].
  • اهل دل، این مرتبه را "حقُّ الیقین" می‌خوانند. کسی که به مرتبه حقُّ الیقین رسد، آیاتی نظیر ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ[۲۸] را به‌واسطه تجلّی آن بر قلب خود، درک می‌کند. قلب او این نور را در می‌یابد، آن را می‌بیند، و آنگاه به‌واسطه آن به بالاترین مراتب نورانیّت واصل می‌شود.
  • نیز آیه شریفه ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ[۲۹] را لمس، و با درک سلطه یدُ الله بر خود، در "راه‌های سلامت" پا می‌نهد.
  • آیه شریفه ﴿وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۳۰] نیز، بر خروج اینان از مطلق ظلمات و دخول‌شان در نور مطلق شهادت می‌دهد. از این‌رو اینان جان و روح خود را در صراط مستقیم می‌بینند، و ذرّه‌ای انحراف در عالم مشاهده نمی‌کنند؛ هم از این‌رو است که حقیقت آیه: ﴿أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ[۳۱] را لمس می‌نمایند.
  • به تعبیری دیگر، اینان به هدفی که برای آن خلق شده و تمامی پیامبران در رسالت خود سر در پی آن داشته، و خداوند نیز در قرآن کریم یکایک ما را به آن امر فرموده، دست می‌یابند؛ هدف از خلقت انسان درک حقیقت این آیه شریفه است که ﴿الَمِ ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ[۳۲][۳۳].
  • یعنی این کتاب آسمانی به حقُّ الیقین هدایت می‌فرماید، و صد البتّه نه همه مردمان را که تنها متّقیانی که سر بر عبادت نهاده، با عبادت‌های مشروع و نیایش‌های سنگین و تمسّک به ثقلین، نخست به مرتبه یقین و زان پس به مرتبه حقّ الیقین رسیده‌اند.
  • به این چند آیه شریفه بنگرید:
  • ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۳۴]؛
  • ﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ[۳۵]؛
  • ﴿وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ[۳۶]؛
  • ﴿فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۳۷].
  • بنا بر آنچه از این آیه شریفه می‌توان استفاده کرد، حضرت موسی(ع) در مرتبه حقُّ الیقین به سر می‌برد، و خانواده او در مرتبه عین الیقین؛ چه از آن حضرت به ﴿مَنْ فِي النَّارِ[۳۸]، و از خانواده‌اش به ﴿وَمَنْ حَوْلَهَا[۳۹]، یاد شده. نیز آیه شریفه اشاره می‌کند که این دو مرتبه، برای او و خانواده‌اش موهبتی الهی بوده است، چه آنان را "برکت داده شده" خوانده است.
  • نیز حضرت حق می‌فرماید: ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ * أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ[۴۰][۴۱].
  • یقین اوّل، علم الیقین، و یقین دوّم، عین الیقین، و یقین سوم، حق الیقین است؛ چه در مرتبه نخست سخن از تبیین علمی است، و در مرتبه دوّم از شهادت او نسبت به تمامی عالَم، و در مرتبه سوّم از دریافت احاطه او بر ذرّه ذرّه موجودات. در سوره شریفه تکاثر نیز سخن از همین مطلب بلند رفته است: ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[۴۲]. چه مراد از آیه شریفه ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[۴۳] حقُّ الیقین است که برای کافران نیز به هنگام چشیدن عذاب جهنّم، حاصل می‌شود. در این هنگام آنان از نعمت قرآن و ولایت که برترین نعمت‌ها است، مورد سؤال قرار می‌گیرند، و به یقین آن را در می‌یابند[۴۴].

نتائج رسیدن به این مراتب سه‌گانه

  • تمسّک به قرآن کریم و اعتقاد و ایمان به آن، در هریک از سه مرتبه پیش‌گفته، از آثاری چند برخودار است. این آثار نشان می‌دهد که دست زدن در قرآن، در عقل، یا قلب و یا اعماق وجود اینان، تأثیر گذارده آنان را در مراتب علم الیقین، عین الیقین و یا حقُّ الیقین وارد ساخته است.
  • این آثار بسیار زیاد است؛ ما در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:

نخست: قرائت قرآن

دوم: عمل به قرآن کریم

  • از بسیاری از آیات شریف قرآنی، دانسته می‌شود که این کتاب، کتاب هدایت تشریعی و تکوینی است. از این‌رو هم ارائه راه می‌کند، و هم دستگیری می‌نماید، تا سالک را به مقصود خود واصل نماید:
  • ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[۴۵]؛
  • ﴿الَمِ ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ[۴۶]؛
  • نیز دلالت می‌فرماید که او صراط مستقیمی است، که کوتاه‌ترین راه برای رسیدن به مقصود را نشان می‌دهد: ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ[۴۷][۴۸].
  • یادآوری و یادآوردنده می‌باشد: ﴿وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[۴۹]؛
  • بصیرت آفرین است و بدان می‌توان حق و حقیقت را به مشاهده گرفت: ﴿قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا[۵۰]؛
  • نیز قانون جامعی است که روش زندگی پاک و پاکیزه را آموزش می‌دهد، از این‌رو هرکس در عمل خود با آن همراهی و موافقت نماید، در هر دو جهان به حیات جاوید دست می‌یابد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ[۵۱]؛
  • نیز نوری است که متمسّکان به آن، بدان روشنائی یافته راه‌های هدایت را در زندگی دنیا و آخرت باز می‌یابند؛ از این‌رو زندگی آنان سلامت است و قلبشان سلامت‌تر، ظاهر آنان سالم است و باطنشان سالم‌تر، بر این اساس شایسته آنند که خداوند بر آنان سلام فرستد و درودگوید:
  • ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ[۵۲]؛
  • ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ[۵۳]؛
  • ﴿سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ[۵۴][۵۵].
  • جناب دیلمی در "ارشاد القُلوب"، در ضمن حدیث معراج حکایت می‌کند که: "برخی از بندگان صالح خداوند، در ذات بلند مرتبه او - جلَّ وعلا! – واله و حیرانند؛ خداوند نیز خطاب به اینان ندا می‌فرماید که: بهشتیان به نعمت‌های بهشت مشغولند و لذّت آنان در همین نعمت‌ها است؛ شما امّا لذّتتان در سخن گفتن با من است، از این‌رو خداوند پیاپی به آنان می‌نگرد و از پی هر نگرش او سعه وجودی بیشتری برای آنان حاصل شده از لذّت و ابتهاج بیشتری بهره‌مند می‌گردند"[۵۶]؛
  • کوتاه سخن در این زمینه اینکه، قرآن کریم کتاب اخلاقی است که تابعان خود را به راه‌های سلامت هدایت کرده از ظلمات خارج و به راه راست-که کوتاه‌ترین راه‌ها به سوی حضرت حق است-، هدایت می‌فرماید: ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۵۷][۵۸].
  • در روایات بسیاری از اهل بیت(ع) وارد شده که قرآن کتاب جامعی است که تمامی قوانین عمل انسان را در بر دارد، در این شمار است: "پیامبر اکرم(ص) فرمودند: وقتی فتنه‌ها مانند پاره‌های شب تاریک شما را در برگرفت، بر شما باد که به قرآن تمسّک کنید... هرکس قرآن را پیشاپیش خود نهاد او را به بهشت رهنمون می‌شود، و هرکس آن را پشت سر خود نهاد او را به جهنّم می‌راند"[۵۹].
  • خلاصه آنکه این روایات و آیات -که تنها نمونه‌ای از روایات و آیات این مبحث است-، دلالت می‌فرماید که قرآن کریم نازل شده تا بدان عمل شود، از این‌رو اَوامری که خواندن آن را به تأکید گرفته نیز، تنها مقدّمه‌ای برای عمل به آن به حساب می‌آید؛ چه عامل به قرآن به سعادت دو جهانی دست می‌یابد، همان‌گونه که کسی که آن را ترک گفته قرائت و عمل به آن را رها نماید، از بدبختی دو جهانی نصیب خواهد یافت؛ چه در دو دنیا از زندگی سخت و دشوار، و در آخرت از گردنی افتاده رنج خواهد برد:
  • ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا[۶۰]؛
  • ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[۶۱].

سوم: درک معانی قرآن، شناخت و آموزش آن

  • بدون تردید قرآن برای آن نازل شده که مردم آن را بشناسند، چه قرآن بیان، بلاغ و قانون کاملی است که در عین وضوح و روشنی، از جامعی،ت نیز برخوردار است:
  • ﴿هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ[۶۲]؛
  • ﴿كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۶۳]؛
  • ﴿كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ[۶۴]؛
  • ﴿كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۶۵]؛
  • ﴿هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۶۶].
  • ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۶۸]؛
  • ﴿وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ[۶۹].
  • ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ[۷۰]؛
  • ﴿وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا[۷۱]؛
  • ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۷۲][۷۳].
  • ﴿وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[۷۵]؛
  • ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا[۷۶].
  • آری! تدبّر در قرآن بدون توجّه به روایات ائمّه اهل بیت(ع) که در حقیقت مفسّر قرآن و نظیر و همسنگ آن می‌باشند، تنها ظلالتی است که به بدبختی و سقوط در درّه‌های عمیق گمراهی منجر خواهد شد[۷۷].
  • این مطلب، به خوبی درباره کسانی که بدون مراجعه به اهل بیت(ع) سراغ این کتاب آسمانی رفته‌اند، مشاهده می‌شود؛ چه اینان به چنان سخنان واهی و بی‌بنیانی دچار شده‌اند که مادر فرزند مرده بدان می‌خندد!. نمونه را به سخن اینان درباره انکار معانی آیاتی که درباره فضائل اهل بیت(ع) نازل شده، و یا تأویل آن معانی به گونه‌ای که هیچ عقلی آن را نمی‌پذیرد، بنگرید، تا خطر مراجعه به قرآن بدون توجّه به سخن مفسّران حقیقی آن را دریابید: ﴿وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۷۸].
  • این آیات، به خوبی نشان از شأن اهل بیت(ع) در زمینه ادارک قرآن و فهم تفسیر آن دارد. حال با مراجعه به تفاسیری که چون از فرهنگ اهل بیت(ع) استفاده نکرده‌اند، بوئی از عطر قرآن و کورسوئی از نور قرآن در آنها نیست، می‌توان به اشتباهات اینان واقف شد، و خطای آنان در درک معانی قرآن را بازیافت؛ اینان بدون تردید مصداق آیه شریفه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ[۷۹] هستند، هرچند خود نسبت به این مطلب آگاهی نداشته باشند![۸۰].

چهارم: دریافت نور و حقیقت قرآن کریم

  • این مرتبه از فوائد تمسّک به قرآن کریم، تنها ویژه کسانی است که از قلبی آگاه برخوردارند، تا قلبشان به واسطه نور قرآن گشادگی یابد، و از بصیرتی ویژه بهره‌مند شوند.
  • به عبارتی دیگر، این مرتبه تنها مختصّ کسانی است که بعد از عبور از دار مادّی فانی، و طیّ منازل بی‌شمار سلوک، گام به گام پیش رفته تا بدانجا که به حق واصل شده‌اند. اینان حقیقت قرآن را در می‌یابند، و نور آن را به عیان مشاهده می‌کنند: ﴿فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۸۱]
  • آری! قلب پاک، قرآن، نور آن و حقیقتش را لمس می‌نماید.
  • شاید این سخن، سِرّ شماری از روایاتی است که بر حضور قرآن در صحنه محشر دلالت می‌نماید. بنابراین روایات، در آن صحنه قرآن کریم زیباتر، نورانی‌تر و بلند مرتبه‌تر از تمامی بندگان صالح خداوند، شهیدان، پیامبران(ع) و حتّی ملائکه مقرّب الهی است. قرآن از همه این طبقات مردم می‌گذرد تا در زیر عرش در مقابل خداوند به سجده می‌افتد، در این حال خداوند او را ندا می‌دهد که: "ای دلیل و سخن من! سرت را بلند کن و بخواه تا عطا شوی، و شفاعت کن تا شفاعتت پذیرفته شود"[۸۲].
  • قلب پاک در همین دنیا قرآن را در جایگاه بلندش درک می‌کند، و نور آن را می‌بیند و بدان نورانی می‌شود؛ از این‌رو اگر در تمامی شرق و غرب عالم تنها شود، پس از اُنس یافتن به قرآن دچار وحشت نمی‌شود، از دشمنی مردم نمی‌ترسد، و اگر آنان به تمامی در دشمنی او پشت به پشت یکدیگر دهند، باز اندکی اندوه به دل او راه نمی‌یابد: "امام سجّاد(ع) می‌فرمایند: اگر هرکس که بین مشرق و مغرب زمین است بمیرد، چون قرآن به همراه من باشد دچار وحشت نخواهم شد"[۸۳][۸۴].
  • آری! قرآن نور، دوست، مونس، سلاح و مانعی در میان او و دشمنان خواهد بود: ﴿وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا[۸۵]
  • چه همان‌گونه که دعا سلاح مؤمن، نیزه و سپر اوست، قرآن نیز از حالتی همین‌گونه و بلکه بسی فراتر از این برخوردار است؛ از این‌رو یار قرآن می‌تواند از آن در دور ساختن شیاطین جنّی و اِنسی استفاده کرده بر آنان در دو جهاد اکبر و اصغر غلبه نماید[۸۶].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ‌»؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.
  2. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  3. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۷۵-۳۷۶.
  4. «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.
  5. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۷۶.
  6. «بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد» سوره اسراء، آیه ۹.
  7. «و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
  8. «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است» سوره احزاب، آیه ۴۰.
  9. «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد» سوره فصلت، آیه ۴۲.
  10. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۷۷.
  11. «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵.
  12. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۷۹.
  13. «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  14. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۷۹.
  15. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
  16. الحمد لله و سبحانک اللهم صل علی محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزائن أسرار کتابک الذی تجلی فیه الأحدیه بجمیع أسمائک حتی تو المستأثر منها الذی لایعلمه غیرک و اللعن علی ظالمیهم؛ وصیّت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، ص۱.
  17. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۰.
  18. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  19. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۱.
  20. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۱.
  21. «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.
  22. «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند» سوره مائده، آیه ۱۶.
  23. «و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
  24. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۲.
  25. «به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست» سوره علق، آیه ۸.
  26. «و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.
  27. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۳.
  28. «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.
  29. «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند» سوره مائده، آیه ۱۶.
  30. «و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
  31. «که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود» سوره انفال، آیه ۲۴.
  32. «الف لام میم این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱-۲.
  33. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۴.
  34. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  35. «به راستی این همان "حقیقت بی‌گمان" است» سوره واقعه، آیه ۹۵.
  36. «و اینکه این حقیقت بی‌گمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.
  37. «و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.
  38. «آن کس که در (کنار این) آتش» سوره نمل، آیه ۸.
  39. «و آنکه پیرامون آن است» سوره نمل، آیه ۸.
  40. «به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ * آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.
  41. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۵.
  42. «زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت تا با گورها دیدار کردید هرگز! به زودی خواهید دانست دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست هرگز! اگر به "دانش بی‌گمان" بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید سپس آن را به "دیدار بی‌گمان" خواهید دید آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۱-۸.
  43. «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
  44. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۸۶.
  45. «ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
  46. «الف لام میم این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱-۲.
  47. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  48. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۹۳.
  49. «و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.
  50. «بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است» سوره انعام، آیه ۱۰۴.
  51. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  52. «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما!» سوره انعام، آیه ۵۴.
  53. «اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد -و فرشتگانش (نیز)-» سوره احزاب، آیه ۴۳.
  54. «"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (می‌شنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.
  55. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۹۳.
  56. بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۱.
  57. «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
  58. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۹۴.
  59. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ ... مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۹۹.
  60. «و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.
  61. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷-۳۰.
  62. «این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.
  63. «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲.
  64. «این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید باشد که شما بیندیشید...» سوره بقره، آیه ۲۱۹.
  65. «بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  66. «این پیام رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲.
  67. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۹۶.
  68. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  69. «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.
  70. «تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
  71. «و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم» سوره فاطر، آیه ۳۱-۳۲.
  72. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  73. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۹۷.
  74. «عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع): آيَاتُ الْقُرْآنِ خَزَائِنُ فَكُلَّمَا فَتَحْتَ خِزَانَةً يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَنْظُرَ مَا فِيهَا»؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۹.
  75. «و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.
  76. «آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
  77. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۹۸.
  78. «و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۱-۳۲.
  79. «خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.
  80. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۹۹-۴۰۰.
  81. «در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۸-۷۸.
  82. «يَا حُجَّتِي وَ كَلَامِيَ ارْفَعْ رَأْسَكَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۹۷.
  83. «عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي»؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۲.
  84. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۰۰.
  85. «و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پرده‌ای فراپوشیده می‌نهیم» سوره اسراء، آیه ۴۵.
  86. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۴۰۱.