هارون الرشید عباسی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
نسخهٔ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۸
مقدمه
هارون در همه چیز شبیه به منصور بود، به جز در بخشش مال[۱]،؛ چراکه میگویند منصور آدم بخیلی بود. رشید نیز هم چون منصور، پس از چندی که بر اوضاع مسلط شد، تولید کشور را به تباهی کشاند و علاقه به مالاندوزی پیدا کرد[۲]. او مردم را در دادن مالیات به عذاب میانداخت؛ زیرا دستور میداد کارگران، کشاورزان، صنعتگران، خریداران غلات را در یک محل گرد آورده از آنان به طور دسته جمعی مبلغی را مطالبه کنند. عبدالله بن هیثم عهدهدار مطالبه مالیاتها شده بود که با انواع شکنجهها مأموریت خود را اجرا میکرد. شخصی دیگری نیز از سوی هارون، مأمور زدن و زندانی کردن افراد شده بود تا بدین وسیله مالیاتشان را وصول کند[۳]. در کاخ هارون چهار هزار کنیز و سوگلی وجود داشت. به قول یکی از آنان، هارون در لذتهای حرام و ریختن خونها و غصب حقوق مردم بسیار حریص بود، به اهل بیت(ع) ستم روا میداشت ولی بخششهایش بر رقاصهها، خوانندگان، عیاشان و بازیگران نثار میشد[۴]. به دستور این خلیفه نارشید ملعون، امام موسی بن جعفر(ع) در زندان به شهادت رسیدند. هارون در سال ۱۹۳ هجری در خراسان مرد و در قبه هارونی دفن گردید. او ۱۴ پسر داشت که امین و مأمون و قاسم را به همه ترجیح میداد.[۵]
پنجمین خلیفه ظالم عباسی، و فرزند مهدی عباسی بود که بعد از برادرش هادی، در سال ۱۷۰ هجری قمری، به خلافت رسید. او پدر مأمون عباسی بود. از مهمترین حوادث دوران خلافت او، قیام رافع بن لیث بن نصر بن سیار بود که به هواخواهی از بنی امیّه بر ضد بنی عباس برپا شد. سرکوبی این قیام، هارون را به خراسان کشاند و عاقبت در سال ۱۹۳ هجری قمری، و در سن ۴۵ یا ۴۸ سالگی، در باغ حمید بن قحطبه مرد و به دستور مأمون، در همان باغ مدفون و برای یادبود، قبّهای که تا مدتی به قبّه هارونی معروف بود، بر فراز آن ساختند[۶].[۷]
شناخت هارون الرشید[۸]
او هارون، ابوجعفر فرزند مهدی قریشی هاشمی بود. [در سال ۱۴۵ در شهر ری به دنیا آمد]. مادرش کنیزی به نام خیزران بود. بعد از مرگ برادرش، هادی، در ربیع الاول ۱۷۰ ق./ ایلول ۷۸۶ م. در بیست و شش سالگی و بنابر وصیت پدرش، مهدی - که او را ولیعهد کرده بود- به عنوان خلیفه با او بیعت شد. علایم پاکنژادی و تیزهوشی از دوران کودکی در او نمایان بود. هنگامی که جوان شد، پدرش تصمیم گرفت او را ولیعهد اول خود قرار دهد و خیزران او را در این خصوص تشویق کرد؛ زیرا مادرش او را بر برادرش، هادی، ترجیح میداد.
هارون از مشهورترین خلفای عباسی به حساب میآید. شهرت او از شرق فراتر رفت و به غرب رسید، به گونهای که غرب درباره وی به تحلیل و پژوهش پرداخت و برخی از پادشاهان اروپا کوشیدند به او نزدیک و با او دوست شوند. در اخبار مربوط به هارون، حقایق تاریخی با خیالبافی آمیخته شده و وی با مجموعه صفتهایی متضاد توصیف شده است که به ندرت در یک شخص جمع میشود. او فرد سیاسی با تجربهای بود که قاطعیت و خشونت منصور و شیوههای او همراه با انعطاف پذیری آشکار و بخشش برای جلب مردم در او وجود داشت وی به کارهای مردم بسیار توجه داشت؛ در بازارها میگشت و به طور ناشناس به مجالس آمد و شد میکرد تا بر احوال مردم آگاه شود؛ احساساتی، تند مزاج و نازک دل بود؛ عصبانی میشد و در انتقام گرفتن افراط میکرد؛ گاهی احساس همدردی میکرد و میگریست و مهربانی و دلسوزی بسیاری از خود نشان میداد...[۹].
شعر، ادب و فقه را دوست داشت؛ شعرا، خوانندگان، ادبا و فقیهان را به خود نزدیک کرد و آنان را بزرگ داشت؛ حرکت تعریب (عربی کردن) را تشویق کرد، پیدا است که او زمینههای شعر و ادب داشت؛... جلسات شبانه او با گفتگوهای فکری در سطحی بالا معروف بود.
در حقیقت این تصویر متضاد از هارون، بازتاب دورانی بود که در آن میزیست؛ نوع تربیتی که شده بود و نیز برخاسته از طبیعت روحی وی بود. از سویی عصر او به موجب درآمد و اموال فراوان و پیشرفت در علم و فلسفه، دوران ناز و نعمت و غرق شدن در تمدن بود و از سوی دیگر او در محیطی راحت و مرفه تربیت و به روش فرماندهی جهادی بزرگ شده بود.
عصر هارون دوران طلایی حکومت عباسی است. این حکومت در دوران او به درجهای رسید که پیش از آن نرسیده بود و مرکز تجارت جهانی و کعبه آمال مردان علم و ادب شد؛ اما شخصیت وی بیش از آنکه نمایانگر تاریخ انسان باشد، نشان دهنده تاریخ دوران او است.[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ این بخشش در راه خدا نبود بلکه بخششی بود که به آوازه خوانها و مطربان تعلق داشت.
- ↑ تنبیه الاشراف، ص۲۹۹.
- ↑ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۱۸۴.
- ↑ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۲۲۰.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۲۷۹.
- ↑ تاریخ مشهد الرضا(ع)، ص۵۵-۵۸.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۸۰۴.
- ↑ در خصوص شخصیت هارون، ر.ک: تاریخ طبری، ج۸، ص۳۴۷ - ۳۵۹؛ تاریخ ابنکثیر، ج۱۰، ص۲۱۳.
- ↑ مصحح: در وصف او گفتهاند: هنگام شنیدن وعظ بیش از دیگران اشک میریخت و هنگام غصب بیش از دیگران ظلم میکرد.
- ↑ طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص۸۸.