آیا پیامبر خاتم علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله سبحانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله سبحانی؛ | ||
| تصویر = sobhani.jpg | | تصویر = sobhani.jpg | ||
| پاسخدهنده = جعفر سبحانی | | پاسخدهنده = جعفر سبحانی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[جعفر سبحانی]]''' در کتابهای ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»''، ''«[[منشورجاوید (کتاب)|منشور جاوید]]»'' و ''«[http://www.tohid.ir/fa/index/articleview?aId=1418&cId=43 راهنمای حقیقت]»'' در این باره گفته است: | |||
:::::*«در قرآن مجید [[آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)|آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق میکند]] و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد.(...) {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳ سوره تحریم علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ]]}}<ref>«پیامبر گرامی اسلام {{صل}} ، رازی را به یکی از همسران خود گفت و به او سفارش کرد که آن راز را فاش نکند ولی او، راز پیامبر را به دیگری گفت، خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش، راز او را به دیگری گفته است پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگری گفته امّا به قسمتی از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد یعنی به همسرش گفت از رازی که به تو سپردم فاش ساختهای؟ همسرش او را تصدیق کرد و پرسید چه کسی تو را از این جریان آگاه ساخت؟ پیامبر {{صل}} فرمود: «نَبَّأَنی العَلیمُ الخَبیرُ»؛ خدای دانا و آگاه مرا باخبر ساخت». سوره تحریم، آیه ۳.</ref>. دقت در مجموع آیه، به خصوص جمله آخر {{متن قرآن|نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}} به روشنی گواهی میدهد که خداوند او را از غیر راه [[وحی قرآنی]] از پس پرده [[غیب]] آگاه ساخته بود.<ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=3#id90_p90 آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۴ و ۱۰۵]</ref> صحیح بخاری و مسلم و کتابهای سیره، مالامال از گزارشهای غیبی است که پیامبر {{صل}} از آنها خبر داده است که فقط به عنوان نمونه دو مورد را یادآور میشویم: (۱): آنگاه که عمار یاسر با پشتی مالامال از سنگ برای ساختن مسجد حضور پیامبر خدا {{صل}} رسید، عرض کرد: "ای رسول خدا! آنان مرا با این بار سنگین به حد مرگ رساندند". حضرت از زنده ماندن او خبر داد و گفت: اینها قاتل تو نیستند، مرگ تو به دست گروهی شورشگر و متجاوز است. {{عربی|«وَیْحَ عَمّارٍ تَقتُلُه الفِئةُ الباغیةُ یَدعُوهُم إلی الجَنَّةِ وَ یَدعُونَه إلَی النّارِ»}}.<ref>«بیچاره عمار! گروه ستمگر او را میکشند عمار آنان را به بهشت ولی آنها او را به آتش دعوت میکنند»؛ صحیح بخاری، کتاب الصلاة، باب التعاون فی بناء المسجد، ح۴۴۷.</ref>؛ (۲): پیامبر {{صل}} به علی {{ع}} فرمود: {{عربی|«تُقاتِلُ النّاکثینَ وَ القاسِطینَ وَ المارِقینَ»}}<ref>«تو با پیمانشکنان و ستمکاران و شورشگران نبرد میکنی». مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۴۰.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1286 جدال احسن: نقد و بررسی شبهات وهابیان، ص ۱۰۳]</ref>. | :::::*«در قرآن مجید [[آیاتی که موافقان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال میکنند کداماند؟ (پرسش)|آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق میکند]] و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد.(...) {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳ سوره تحریم علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ]]}}<ref>«پیامبر گرامی اسلام {{صل}} ، رازی را به یکی از همسران خود گفت و به او سفارش کرد که آن راز را فاش نکند ولی او، راز پیامبر را به دیگری گفت، خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش، راز او را به دیگری گفته است پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگری گفته امّا به قسمتی از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد یعنی به همسرش گفت از رازی که به تو سپردم فاش ساختهای؟ همسرش او را تصدیق کرد و پرسید چه کسی تو را از این جریان آگاه ساخت؟ پیامبر {{صل}} فرمود: «نَبَّأَنی العَلیمُ الخَبیرُ»؛ خدای دانا و آگاه مرا باخبر ساخت». سوره تحریم، آیه ۳.</ref>. دقت در مجموع آیه، به خصوص جمله آخر {{متن قرآن|نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}} به روشنی گواهی میدهد که خداوند او را از غیر راه [[وحی قرآنی]] از پس پرده [[غیب]] آگاه ساخته بود.<ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=3#id90_p90 آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۴ و ۱۰۵]</ref> صحیح بخاری و مسلم و کتابهای سیره، مالامال از گزارشهای غیبی است که پیامبر {{صل}} از آنها خبر داده است که فقط به عنوان نمونه دو مورد را یادآور میشویم: (۱): آنگاه که عمار یاسر با پشتی مالامال از سنگ برای ساختن مسجد حضور پیامبر خدا {{صل}} رسید، عرض کرد: "ای رسول خدا! آنان مرا با این بار سنگین به حد مرگ رساندند". حضرت از زنده ماندن او خبر داد و گفت: اینها قاتل تو نیستند، مرگ تو به دست گروهی شورشگر و متجاوز است. {{عربی|«وَیْحَ عَمّارٍ تَقتُلُه الفِئةُ الباغیةُ یَدعُوهُم إلی الجَنَّةِ وَ یَدعُونَه إلَی النّارِ»}}.<ref>«بیچاره عمار! گروه ستمگر او را میکشند عمار آنان را به بهشت ولی آنها او را به آتش دعوت میکنند»؛ صحیح بخاری، کتاب الصلاة، باب التعاون فی بناء المسجد، ح۴۴۷.</ref>؛ (۲): پیامبر {{صل}} به علی {{ع}} فرمود: {{عربی|«تُقاتِلُ النّاکثینَ وَ القاسِطینَ وَ المارِقینَ»}}<ref>«تو با پیمانشکنان و ستمکاران و شورشگران نبرد میکنی». مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۴۰.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1286 جدال احسن: نقد و بررسی شبهات وهابیان، ص ۱۰۳]</ref>. | ||
:::::*«قرآن پیامبر گرامی را انسان آگاه از غیب معرفی میکند، به طور مسلم این آگاهی از درون ذات او نجوشیده بلکه مانند دیگر علوم و آگاهیهای او، از برون بر او القا شده؛ و [[منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|به وسیله وسائل، از پس پرده غیبت به اذن الهی گزراش میدهد]]. از آنجا که گروهی از بیخبران از مقام [[اولیا]] آگاهی پیامبر از غیب، یک نوع الوهیت تصور کردهاند و چنین وانمود میکنند که آگاهی از غیب از آن خدا است و کسی در این وصف شریک و همتای او نیست، لازم است قدری در این مورد به صورت موجز سخن بگوییم تا حقیقت روشن گردد ولی اجمالاً یادآور میشویم: آنچه که از آن خدا بوده و نشانه الوهیت است علم نامحدود و بیپایان اوست، نه علم محدود و مکتسب از دیگری! و علوم اولیای الهی از مقوله دوم است نه از مقوله اولی. اکنون وقت آن رسیده با آیاتی که بر آگاهی [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} از پشت پرده غیب گواهی میدهند آشنا شویم. و در این مورد به ذکر چند آیه بسنده میکنیم: (۱): {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}<ref>«خدا دانای غیب است پس هیچ کس را بر غیب خویش آگاه نمیکند مگر بندگانی که مورد رضایت او باشند و آن بندگان عبارت انداز: فرستادگان او، و خدا برای فرستادگان خود از جلو و پشت سرشان، نگهبان قرار میدهد». سوره جن، آیه ۲۶و۲۷.</ref>. مفاد آیه بسیار روشن است و به خوبی میفهماند که علم غیب، از خدا است و او فرستادگان خود را از غیب آگاه میکند. (۲): {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ* وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ* وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ]]}}<ref>«محمد {{صل}} دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست (علم غیب را که بر او القاء میشود اگر صلاح باشد به شما میگوید و بخل نمیکند و از شما پوشیده نمیدارد». سوره تکویر، آیه ۲۲و۲۳و۲۴.</ref>. بنابراین به خوبی از آیه بر میآید که خداوند رسول گرامی خود را توسط فرشته وحی بر غیب آگاه کرده است؛ (...) از آیاتی که تا اینجا نقل شد، به خوبی استفاده میشود [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} بسان دیگر پیامبران الهی چون آدم، نوح ، یعقوب ، یوسف ، صالح، داوود، سلیمان و عیسی، از غیب ، خبر میداد»<ref>[[منشورجاوید ج۶ (کتاب)|منشور جاوید]]، ص۲۲۸-۲۴۲.</ref>. | :::::*«قرآن پیامبر گرامی را انسان آگاه از غیب معرفی میکند، به طور مسلم این آگاهی از درون ذات او نجوشیده بلکه مانند دیگر علوم و آگاهیهای او، از برون بر او القا شده؛ و [[منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|به وسیله وسائل، از پس پرده غیبت به اذن الهی گزراش میدهد]]. از آنجا که گروهی از بیخبران از مقام [[اولیا]] آگاهی پیامبر از غیب، یک نوع الوهیت تصور کردهاند و چنین وانمود میکنند که آگاهی از غیب از آن خدا است و کسی در این وصف شریک و همتای او نیست، لازم است قدری در این مورد به صورت موجز سخن بگوییم تا حقیقت روشن گردد ولی اجمالاً یادآور میشویم: آنچه که از آن خدا بوده و نشانه الوهیت است علم نامحدود و بیپایان اوست، نه علم محدود و مکتسب از دیگری! و علوم اولیای الهی از مقوله دوم است نه از مقوله اولی. اکنون وقت آن رسیده با آیاتی که بر آگاهی [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} از پشت پرده غیب گواهی میدهند آشنا شویم. و در این مورد به ذکر چند آیه بسنده میکنیم: (۱): {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}<ref>«خدا دانای غیب است پس هیچ کس را بر غیب خویش آگاه نمیکند مگر بندگانی که مورد رضایت او باشند و آن بندگان عبارت انداز: فرستادگان او، و خدا برای فرستادگان خود از جلو و پشت سرشان، نگهبان قرار میدهد». سوره جن، آیه ۲۶و۲۷.</ref>. مفاد آیه بسیار روشن است و به خوبی میفهماند که علم غیب، از خدا است و او فرستادگان خود را از غیب آگاه میکند. (۲): {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ* وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ* وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ]]}}<ref>«محمد {{صل}} دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست (علم غیب را که بر او القاء میشود اگر صلاح باشد به شما میگوید و بخل نمیکند و از شما پوشیده نمیدارد». سوره تکویر، آیه ۲۲و۲۳و۲۴.</ref>. بنابراین به خوبی از آیه بر میآید که خداوند رسول گرامی خود را توسط فرشته وحی بر غیب آگاه کرده است؛ (...) از آیاتی که تا اینجا نقل شد، به خوبی استفاده میشود [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} بسان دیگر پیامبران الهی چون آدم، نوح ، یعقوب ، یوسف ، صالح، داوود، سلیمان و عیسی، از غیب ، خبر میداد»<ref>[[منشورجاوید ج۶ (کتاب)|منشور جاوید]]، ص۲۲۸-۲۴۲.</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله محمدی ریشهری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله محمدی ریشهری؛ | ||
| تصویر = 11046759983.jpg | | تصویر = 11046759983.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد محمدی ریشهری | | پاسخدهنده = محمد محمدی ریشهری | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد محمدی ریشهری]]''' در دو کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' و ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::*«خبر دادن [[پیامبر]] {{صل}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّى يَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»}}<ref>به نقل از ابو بصیر، از امام صادق {{ع}}، از پدرانش نقل کردند: که پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. نام او، نام من وکنیه او، کنیه من است. شبیهترین مردم به من در خلقت و اخلاق است. [[غیبت]] او و حیرت مردم چنان خواهد بود که مردم از دینشان گمراه میشوند و در این هنگام، او به سان شهابی نورافشان میآید و زمین را از عدل و داد میآکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح ۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۶.</ref>، {{عربی|«عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْبَاقِرِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ يَأْتِي بِذَخِيرَةِ الْأَنْبِيَاءِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»}}<ref> به نقل از صالح بن عقبه، از پدرش، از [[امام محمد باقر]]{{ع}}، از پدرش [[زین العابدین]]{{ع}}، از پدرش [[امام حسین]]{{ع}}، از پدرش [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. [[غیبت]] و حیرتی دارد که مردمان در آن، گمراه میشوند. او اندوخته پیامبران را میآورد و زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۷.</ref>، {{عربی|«عَنِ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»}}<ref> به نقل از [[عبدالسلام بن صالح هروی]]، از [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}}، از پدش، از پدرانش از [[امام علی]]{{ع}}: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب میشود، تا آن جا که بیشتر مردم می گویند: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست! و حتی برخی در تولد او نیز شک می کنند. پس هر کس به روزگار او می رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیین من، بیرونش ببرد، که پیش تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد، و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمیآورند؛ کمال الدین: ص ۵۱، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۸ ح ۱۰.</ref>، {{عربی|« بِإِسْنَادِ التَّمِيمِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُّ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي»}}<ref> با سندش: پیامبر فرمود: قیامت برپا نمیشود، مگر قائم بر حق ما قیام کن، و این زمانی است که خداوند به او اجازه بدهد. هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس نافرمانی نماید، هلاک میشود. خدا را، خدا را، ای بندگان خدا! به سراغ او بروید، اگر چه از لابه لای یخ و برف باشد؛ چرا که او خلیفه خدای و خلیفه من است؛ عیون أخبار الرضا: ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰، کفایة الأثر: ص ۱۰۶، دلائل الإمامة: ص ۴۵۲ ح ۴۲، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۵ ح ۲.</ref><ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۹۹ - ۱۰۳</ref>. | ::::::*«خبر دادن [[پیامبر]] {{صل}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّى يَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»}}<ref>به نقل از ابو بصیر، از امام صادق {{ع}}، از پدرانش نقل کردند: که پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. نام او، نام من وکنیه او، کنیه من است. شبیهترین مردم به من در خلقت و اخلاق است. [[غیبت]] او و حیرت مردم چنان خواهد بود که مردم از دینشان گمراه میشوند و در این هنگام، او به سان شهابی نورافشان میآید و زمین را از عدل و داد میآکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح ۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۶.</ref>، {{عربی|«عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْبَاقِرِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ يَأْتِي بِذَخِيرَةِ الْأَنْبِيَاءِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»}}<ref> به نقل از صالح بن عقبه، از پدرش، از [[امام محمد باقر]]{{ع}}، از پدرش [[زین العابدین]]{{ع}}، از پدرش [[امام حسین]]{{ع}}، از پدرش [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. [[غیبت]] و حیرتی دارد که مردمان در آن، گمراه میشوند. او اندوخته پیامبران را میآورد و زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۷.</ref>، {{عربی|«عَنِ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»}}<ref> به نقل از [[عبدالسلام بن صالح هروی]]، از [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}}، از پدش، از پدرانش از [[امام علی]]{{ع}}: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب میشود، تا آن جا که بیشتر مردم می گویند: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست! و حتی برخی در تولد او نیز شک می کنند. پس هر کس به روزگار او می رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیین من، بیرونش ببرد، که پیش تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد، و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمیآورند؛ کمال الدین: ص ۵۱، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۸ ح ۱۰.</ref>، {{عربی|« بِإِسْنَادِ التَّمِيمِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُّ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي»}}<ref> با سندش: پیامبر فرمود: قیامت برپا نمیشود، مگر قائم بر حق ما قیام کن، و این زمانی است که خداوند به او اجازه بدهد. هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس نافرمانی نماید، هلاک میشود. خدا را، خدا را، ای بندگان خدا! به سراغ او بروید، اگر چه از لابه لای یخ و برف باشد؛ چرا که او خلیفه خدای و خلیفه من است؛ عیون أخبار الرضا: ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰، کفایة الأثر: ص ۱۰۶، دلائل الإمامة: ص ۴۵۲ ح ۴۲، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۵ ح ۲.</ref><ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۹۹ - ۱۰۳</ref>. | ||
::::::*«آگاهی از غیب، برای [[پیامبر]]{{صل}} متصور است و بر خلاف توهم پارهای از اهل سنت که حتی دانش غیبی [[پیامبر]]{{صل}} را هم برنمیتابند، برگزیدگان عالم با اراده الهی، از غیب با خبر خواهند شد. آنچه قطعی است، این که آنان، این دانش را برای هدایت مردم به کار میبرند و [[اگر معصوم از علم غیب خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)|زندگی شخصی خود را بر اساس معلومات غیبی خویش، بنا نمیکنند]]<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B4%D8%B1%D8%AD_%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA_%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87_%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%87_%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) شرح زیارت جامعه کبیره]</ref>. | ::::::*«آگاهی از غیب، برای [[پیامبر]]{{صل}} متصور است و بر خلاف توهم پارهای از اهل سنت که حتی دانش غیبی [[پیامبر]]{{صل}} را هم برنمیتابند، برگزیدگان عالم با اراده الهی، از غیب با خبر خواهند شد. آنچه قطعی است، این که آنان، این دانش را برای هدایت مردم به کار میبرند و [[اگر معصوم از علم غیب خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)|زندگی شخصی خود را بر اساس معلومات غیبی خویش، بنا نمیکنند]]<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B4%D8%B1%D8%AD_%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA_%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87_%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%87_%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) شرح زیارت جامعه کبیره]</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | ||
| تصویر = 11172.jpg | | تصویر = 11172.jpg | ||
| پاسخدهنده = عبدالحسین خسروپناه | | پاسخدهنده = عبدالحسین خسروپناه | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::«علامه شعرانی، بیست و هفت خبر غیبی که قرائن بر صحت آنها بسیار است را نقل و از آنها دفع شبهه نمودهاند. برخی از این موارد عبارتند از: | ::::::«علامه شعرانی، بیست و هفت خبر غیبی که قرائن بر صحت آنها بسیار است را نقل و از آنها دفع شبهه نمودهاند. برخی از این موارد عبارتند از: | ||
:::::#خبر دادن از مرگ نجاشی پادشاه حبشه و نماز خواندن بر او با جماعت بسیاری از صحابه؛ | :::::#خبر دادن از مرگ نجاشی پادشاه حبشه و نماز خواندن بر او با جماعت بسیاری از صحابه؛ | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛ | ||
| تصویر = 11576.jpg | | تصویر = 11576.jpg | ||
| پاسخدهنده = احمد مطهری | | پاسخدهنده = احمد مطهری | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[احمد مطهری]]''' و '''[[غلام رضا کاردان]]''' در کتاب ''«[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
::::::«آیات {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ]]}} ضمن تکذیب نسبت ناروای جنون درباره پیامبر اسلام و تنزیه پیامبر از بخل ورزیدن نسبت به آگاهیهای غیبی، اطلاع پیامبر را نسبت به غیب به طور اجمال و مشاهده فرشته به طور صریح بیان میکند و بدین ترتیب بر اصل آگاهی پیامبر از غیب دلالت دارد» <ref>[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص ۸۶.</ref>. | ::::::«آیات {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ]]}} ضمن تکذیب نسبت ناروای جنون درباره پیامبر اسلام و تنزیه پیامبر از بخل ورزیدن نسبت به آگاهیهای غیبی، اطلاع پیامبر را نسبت به غیب به طور اجمال و مشاهده فرشته به طور صریح بیان میکند و بدین ترتیب بر اصل آگاهی پیامبر از غیب دلالت دارد» <ref>[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص ۸۶.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ | ||
| تصویر = 1368238.jpg | | تصویر = 1368238.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد حسین نصیری | | پاسخدهنده = محمد حسین نصیری | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«قرآن در سوره تحریم گزارش کرده است که روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با یکی از همسران خود سخن سری را بازگفت، اما آن همسر آن راز را با دیگران در میان گذاشت و هنگامی که آن حضرت ماجرای بازگویی سر خود را با آن همسر خود در میان گذاشت، او با تعجب پرسید که [[پیامبر]]{{صل}} از کجا با خبر شد و آن حضرت فرمود که خداوند او را از این ماجرا مطلع ساخته است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳ سوره تحریم علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ]]}} <ref> و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را به همسر دیگرخبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را به همسران خود گفت و در گفتن بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که پیامبر آن همسر رازگشا را از این امر باخبر ساخت همسر گفت: چه کسی تو را از این رازگشایی من آگاه کرد؟ پیامبر گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت؛ سوره هود، تحریم، آیه: ۳.</ref> بر اساس این آیه [[رسول خدا]]{{صل}} بیآن که در کنار همسر خود باشد و از نزدیک شاهد بازگویی راز خود باشد، از آن مطلع شد و همین امر شگفتی همسرش را پدید آورد و او از منشأ این آگاهی پرسید و آن حضرت تایید کرد که خداوند او را از این راز باخبر کرده است. این آیه به خوبی نشان میدهد که [[رسول خدا]]{{صل}} با تعلیم الهی میتواند از اسرار غیبی آگاه شود»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>. | ::::::«قرآن در سوره تحریم گزارش کرده است که روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با یکی از همسران خود سخن سری را بازگفت، اما آن همسر آن راز را با دیگران در میان گذاشت و هنگامی که آن حضرت ماجرای بازگویی سر خود را با آن همسر خود در میان گذاشت، او با تعجب پرسید که [[پیامبر]]{{صل}} از کجا با خبر شد و آن حضرت فرمود که خداوند او را از این ماجرا مطلع ساخته است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳ سوره تحریم علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ]]}} <ref> و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را به همسر دیگرخبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را به همسران خود گفت و در گفتن بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که پیامبر آن همسر رازگشا را از این امر باخبر ساخت همسر گفت: چه کسی تو را از این رازگشایی من آگاه کرد؟ پیامبر گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت؛ سوره هود، تحریم، آیه: ۳.</ref> بر اساس این آیه [[رسول خدا]]{{صل}} بیآن که در کنار همسر خود باشد و از نزدیک شاهد بازگویی راز خود باشد، از آن مطلع شد و همین امر شگفتی همسرش را پدید آورد و او از منشأ این آگاهی پرسید و آن حضرت تایید کرد که خداوند او را از این راز باخبر کرده است. این آیه به خوبی نشان میدهد که [[رسول خدا]]{{صل}} با تعلیم الهی میتواند از اسرار غیبی آگاه شود»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقای مولوی کاشانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقای مولوی کاشانی؛ | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = مولوی کاشانی | | پاسخدهنده = مولوی کاشانی | ||
| پاسخ = آقای '''[[مولوی کاشانی]]''' در کتاب ''«[[ تضاد عقاید حنفیت با وهابیت (کتاب)|تضاد عقاید حنفیت با وهابیت]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::«[[ابن عمر]] میگوید: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: خداوند دنیا را برای من بالا برد و من به دنیا و بدانچه تا قیامت در آن صورت خواهد گرفت هم چنان که به کف دست خود مینگرم، نظر میکنم<ref> الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.</ref>. مفهوم از این حدیث معرفتی است که نسبت به علم الهی جزیی است چون در تمام لحظات و زمانها استمرار ندارد و نیز به همه حالات پدیدهها از قبض و بسط، زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، شب و روز، خورشید و ماه و ستارگان، آسمان و زمین و آن چه در آن است از همه چیز احاطه ندارد. همچنان که نسبت به هر ذره از ذرات جهان از بالای عرش تا زیر زمین که نهایتی برای علم بدان نیست، محیط نمیباشد (...) | ::::::«[[ابن عمر]] میگوید: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: خداوند دنیا را برای من بالا برد و من به دنیا و بدانچه تا قیامت در آن صورت خواهد گرفت هم چنان که به کف دست خود مینگرم، نظر میکنم<ref> الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.</ref>. مفهوم از این حدیث معرفتی است که نسبت به علم الهی جزیی است چون در تمام لحظات و زمانها استمرار ندارد و نیز به همه حالات پدیدهها از قبض و بسط، زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، شب و روز، خورشید و ماه و ستارگان، آسمان و زمین و آن چه در آن است از همه چیز احاطه ندارد. همچنان که نسبت به هر ذره از ذرات جهان از بالای عرش تا زیر زمین که نهایتی برای علم بدان نیست، محیط نمیباشد (...) | ||
::::::طبرانی اس سلمی همسر ابی رافع نقل میکند: من با [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودم، حضرت فرمود: هم اکنون مردی از بهشتیان بر شما ظاهر میشود در همین زمان صدای حرکت پایی شنیدم ناگهان [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} را نزد خود یافتیم<ref>معجم الکبیر، ج۲۴، ص ۳۰۱ ح ۷۶۴ و مجمع الزوائد، ج۹، ص ۱۱۸.</ref>. [[ابن سعید]] میگوید: همراه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودیم که کفش آن حضرت پاره شد. [[امام علی|علی]]{{ع}} از ما عقب ماند تا کفش آن حضرت را تعمیر کند. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} کمیراه پیمودند سپس فرمودند: شخصی از شما بر سر تأویل قرآن خواهد جنگید همان گونه که من برای تنزیل آن جنگیدم. ابوبکر گفت: آن شخص منم؟ حضرت فرمود: نه. عمر گفت: من هستم؟ فرمود: نه، بلکه همان کسی است که به ترمیم کفش مشغول است<ref>مستدرک حاکم، ج۳،ص ۱۲۳ و خصائص نسائی، ص ۱۶۶، ح ۱۵۶.</ref>. [[ابی الاسود]] میگوید: عبداله بن سلام بر [[امام علی|علی]]{{ع}} وارد شد در حالی که آن حضرت پای خود را در رکاب شتر نهاده و آماده حرکت به سوی عراق بود. به ایشان گفت: به عراق مرو؛ چرا که اگر آنجا روی با شمشیر از تو پذیرایی کنند. حضرت فرمود: به خدا سوگند، پیش از تو [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} این را به من خبر داده است<ref>مسند حمیدی، ج۱، ص ۵۳ و مستدرک حاکم، ج۱، ص ۱۴۰.</ref>. [[عماد بن یاسر]] میگوید: [[پیامبر|نبی اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: بدبختترین مردم کسی است که بر فرقت ضربه وارد کند تا جایی که ریشت به خون سرت آغشته گردد<ref>مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱- ۱۴۰ و دلائل النبوة، ابی نعیم.</ref>. [[جابر بن سمره]] میگوید: [[پیامبر|حضرت رسول خدا]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمودند: تو مؤمنی هستی که به خلافت خواهی رسید و کشته میشوی و ریشت به خون سرت رنگین خواهد شد<ref>همان، ج۳، ص ۳۷۳ و خصائص کبری، ج۲، ص ۴۲۰.</ref>. | ::::::طبرانی اس سلمی همسر ابی رافع نقل میکند: من با [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودم، حضرت فرمود: هم اکنون مردی از بهشتیان بر شما ظاهر میشود در همین زمان صدای حرکت پایی شنیدم ناگهان [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} را نزد خود یافتیم<ref>معجم الکبیر، ج۲۴، ص ۳۰۱ ح ۷۶۴ و مجمع الزوائد، ج۹، ص ۱۱۸.</ref>. [[ابن سعید]] میگوید: همراه [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} بودیم که کفش آن حضرت پاره شد. [[امام علی|علی]]{{ع}} از ما عقب ماند تا کفش آن حضرت را تعمیر کند. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} کمیراه پیمودند سپس فرمودند: شخصی از شما بر سر تأویل قرآن خواهد جنگید همان گونه که من برای تنزیل آن جنگیدم. ابوبکر گفت: آن شخص منم؟ حضرت فرمود: نه. عمر گفت: من هستم؟ فرمود: نه، بلکه همان کسی است که به ترمیم کفش مشغول است<ref>مستدرک حاکم، ج۳،ص ۱۲۳ و خصائص نسائی، ص ۱۶۶، ح ۱۵۶.</ref>. [[ابی الاسود]] میگوید: عبداله بن سلام بر [[امام علی|علی]]{{ع}} وارد شد در حالی که آن حضرت پای خود را در رکاب شتر نهاده و آماده حرکت به سوی عراق بود. به ایشان گفت: به عراق مرو؛ چرا که اگر آنجا روی با شمشیر از تو پذیرایی کنند. حضرت فرمود: به خدا سوگند، پیش از تو [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} این را به من خبر داده است<ref>مسند حمیدی، ج۱، ص ۵۳ و مستدرک حاکم، ج۱، ص ۱۴۰.</ref>. [[عماد بن یاسر]] میگوید: [[پیامبر|نبی اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمود: بدبختترین مردم کسی است که بر فرقت ضربه وارد کند تا جایی که ریشت به خون سرت آغشته گردد<ref>مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱- ۱۴۰ و دلائل النبوة، ابی نعیم.</ref>. [[جابر بن سمره]] میگوید: [[پیامبر|حضرت رسول خدا]]{{صل}} به [[امام علی|علی]]{{ع}} فرمودند: تو مؤمنی هستی که به خلافت خواهی رسید و کشته میشوی و ریشت به خون سرت رنگین خواهد شد<ref>همان، ج۳، ص ۳۷۳ و خصائص کبری، ج۲، ص ۴۲۰.</ref>. |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۰
آیا پیامبر خاتم علم غیب داشت؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا پیامبر خاتم(ص) علم غیب داشت؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- آیاتی که علم غیب پیامبر خاتم(ص) را اثبات میکنند، کدامند؟
- کدام آیات بر علم غیب پیامبر خاتم(ص) دلالت دارند؟
پاسخ نخست
- آیتالله سید محمد هادی حسینی میلانی در کتاب «دیدگاههای علمی» در اینباره گفتهاست:
- «به تعلیم خداوند متعال، حضرت ختمی مرتبت(ص) و ائمه هدی(ع) دارای علم ما کان و علم ما هو کائن إلی یوم القیامة هستند و نیز خداوند متعال، تنزیل و تأویل آنچه به او وحی فرموده که تماما عالم اکبر و کتاب آفاقی و انفسی منطوی در اوست، تعلیم فرموده و از آن حضرت به اوصیای او(ع) رسیده است و مراد از علم غیبی که در آیات مقدسه از غیر حق تعالی سلب شده و نیز بر حَسَب بعضی روایات از ائمه سلب شده، علم ذاتی است که اختصاص به ذات مقدس ربوبی دارد و سایر موجودات به اعطای او تعالی و تقدس میباشد»[۱].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله سبحانی؛ | تصویر = sobhani.jpg | پاسخدهنده = جعفر سبحانی | پاسخ = آیتالله جعفر سبحانی در کتابهای «آگاهی سوم یا علم غیب»، «منشور جاوید» و «راهنمای حقیقت» در این باره گفته است:
- «در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق میکند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد.(...) ﴿وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ﴾[۲]. دقت در مجموع آیه، به خصوص جمله آخر ﴿نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ﴾ به روشنی گواهی میدهد که خداوند او را از غیر راه وحی قرآنی از پس پرده غیب آگاه ساخته بود.[۳] صحیح بخاری و مسلم و کتابهای سیره، مالامال از گزارشهای غیبی است که پیامبر (ص) از آنها خبر داده است که فقط به عنوان نمونه دو مورد را یادآور میشویم: (۱): آنگاه که عمار یاسر با پشتی مالامال از سنگ برای ساختن مسجد حضور پیامبر خدا (ص) رسید، عرض کرد: "ای رسول خدا! آنان مرا با این بار سنگین به حد مرگ رساندند". حضرت از زنده ماندن او خبر داد و گفت: اینها قاتل تو نیستند، مرگ تو به دست گروهی شورشگر و متجاوز است. «وَیْحَ عَمّارٍ تَقتُلُه الفِئةُ الباغیةُ یَدعُوهُم إلی الجَنَّةِ وَ یَدعُونَه إلَی النّارِ».[۴]؛ (۲): پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «تُقاتِلُ النّاکثینَ وَ القاسِطینَ وَ المارِقینَ»[۵]»[۶].
- «قرآن پیامبر گرامی را انسان آگاه از غیب معرفی میکند، به طور مسلم این آگاهی از درون ذات او نجوشیده بلکه مانند دیگر علوم و آگاهیهای او، از برون بر او القا شده؛ و به وسیله وسائل، از پس پرده غیبت به اذن الهی گزراش میدهد. از آنجا که گروهی از بیخبران از مقام اولیا آگاهی پیامبر از غیب، یک نوع الوهیت تصور کردهاند و چنین وانمود میکنند که آگاهی از غیب از آن خدا است و کسی در این وصف شریک و همتای او نیست، لازم است قدری در این مورد به صورت موجز سخن بگوییم تا حقیقت روشن گردد ولی اجمالاً یادآور میشویم: آنچه که از آن خدا بوده و نشانه الوهیت است علم نامحدود و بیپایان اوست، نه علم محدود و مکتسب از دیگری! و علوم اولیای الهی از مقوله دوم است نه از مقوله اولی. اکنون وقت آن رسیده با آیاتی که بر آگاهی پیامبر (ص) از پشت پرده غیب گواهی میدهند آشنا شویم. و در این مورد به ذکر چند آیه بسنده میکنیم: (۱): ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾[۷]. مفاد آیه بسیار روشن است و به خوبی میفهماند که علم غیب، از خدا است و او فرستادگان خود را از غیب آگاه میکند. (۲): ﴿وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ* وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ* وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ﴾[۸]. بنابراین به خوبی از آیه بر میآید که خداوند رسول گرامی خود را توسط فرشته وحی بر غیب آگاه کرده است؛ (...) از آیاتی که تا اینجا نقل شد، به خوبی استفاده میشود پیامبر اکرم (ص) بسان دیگر پیامبران الهی چون آدم، نوح ، یعقوب ، یوسف ، صالح، داوود، سلیمان و عیسی، از غیب ، خبر میداد»[۹].
- «خبر شهادت امیرالمؤمنین(ع) به دست بدبخت ترین انسانها: پیامبر خاتم (ص) در حالی که اشک در دیدگان او حلقه زده بود، به امام علی(ع) فرمود: در چنین ماهی (ماه رمضان) خون تو حلال شمرده میشود. من میبینم که در حال نماز به دست بدبختترین انسانهای تاریخ، کشته میشوی. او همانند پیکننده ناقه صالح سنگدل است، ضربتی برسرت میزند و محاسنت را از خون سرت رنگین میکند.
- مرگ ابوذر در تنهایی: ابوذر در یکی از جنگها از ارتش اسلام عقب ماند، هرچه برمرکب خود فشار آورد که از جای برخیزد، سودی نبخشید، شتر را رها کرد و اثاث سفر را برپشت خود نهاد، و به راه افتاد تا هرچه زودتر به مسلمانان برسد. ارتش اسلام در نقطهای به دستور پیامبر منزل کرده و به استراحت پرداخته بودند، ناگهان سیاهی شخصی که با بار گران پیاده میآمد، از دور نمایان شد. یک نفر از یاران رسول خدا از دور او را شناخت و به پیامبر گفت: این مرد تنها میآید، ابوذر است، در این لحظه پیامبر فرمودند: خدا ابوذر را رحمت کند که تنها راه میرود، تنها میمیرد و تنها برانگیخته میشود. آینده نشان داد که خبر پیامبر عین واقع بود، زیرا وی در بیابان (ربذه) در تبعید، دور از اجتماع در کنار دختر خویش با وضع رقّتباری جان سپرد. این دو نمونه از خبرهای غیبی پیامبر گرامی است که مطرح گردید. هرگونه ذکر خبرهای غیبی پیامبر به کتابی مستقل نیاز دارد. براین اساس، اولیای الهی براثر صفای باطن، به اذن الهی از آینده خبر میدهند و چه بسا به خاطر محدَّث بودن، پرده از چهره غیب بردارند»[۱۰].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله محمدی ریشهری؛ | تصویر = 11046759983.jpg | پاسخدهنده = محمد محمدی ریشهری | پاسخ = آیتالله محمد محمدی ریشهری در دو کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» و «شرح زیارت جامعه کبیره» در این باره گفته است:
- «خبر دادن پیامبر (ص) از غیبت امام مهدی (ع): «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّى يَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»[۱۱]، «عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْبَاقِرِ (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ يَأْتِي بِذَخِيرَةِ الْأَنْبِيَاءِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»[۱۲]، «عَنِ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ (ص): وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»[۱۳]، « بِإِسْنَادِ التَّمِيمِيِّ عَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُّ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي»[۱۴][۱۵].
- «آگاهی از غیب، برای پیامبر(ص) متصور است و بر خلاف توهم پارهای از اهل سنت که حتی دانش غیبی پیامبر(ص) را هم برنمیتابند، برگزیدگان عالم با اراده الهی، از غیب با خبر خواهند شد. آنچه قطعی است، این که آنان، این دانش را برای هدایت مردم به کار میبرند و زندگی شخصی خود را بر اساس معلومات غیبی خویش، بنا نمیکنند[۱۶].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله جوادی آملی؛ | تصویر = 769540432.jpg | پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | پاسخ = آیت الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «پیامبر رحمت» در اینباره گفته است:
- «رسول خدا(ص) گستره زمان و حرکت تاریخ را در نور دیده است و برای علم او حدی نیست. گذشته را میبیند چنانکه آینده را مینگرد. چیزی در جهان امکان یافت نمیشود، جزآنکه پیامبر بر آن آگاه است؛ او در مرحله عقل بر عالم عقول، در نشئه مثال بر عالم مثال و کتاب محو و اثبات، و در نشئه طبیعت بر جهان طبیعت مسلط است. النفس فی وحدتها کل القوی او که انسان کامل است کل جهان است که در جایی تعبیه شده»[۱۷].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | تصویر = 11172.jpg | پاسخدهنده = عبدالحسین خسروپناه | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است:
- «علامه شعرانی، بیست و هفت خبر غیبی که قرائن بر صحت آنها بسیار است را نقل و از آنها دفع شبهه نمودهاند. برخی از این موارد عبارتند از:
- خبر دادن از مرگ نجاشی پادشاه حبشه و نماز خواندن بر او با جماعت بسیاری از صحابه؛
- خبر فتح عراق، شام، بیت المقدس، مصر، ایران و ... و سفارشاتی در چگونگی برخورد با ساکنان آن دیارها در زمانی که هرگز تصور چنین فتح گستردهای نمیرفت؛
- خبر از شکست دولت عرب در برابر هلاکو که در قرن سوم هجری رخ داد؛
- خبر برآمدن آتش از زمین حجاز که در سال ۶۵۴ تحقق یافت؛
- خبر از خروج عایشه در برابر امام علی (ع) و سفارش به امام علی (ع) نسبت به مدارا با او؛
- خبر از جنگ امیرالمؤمنین(ع) با مارقان، ناکثان و قاسطان؛
- خبر از انحراف ذوالخویصره و جنگ او با امیر مؤمنان(ع)؛
- خبر از کشته شدن کسرا توسط پسرش شیرویه که موجب اسلام آوردن بازان پادشاه یمن پس از اثبات صدق آن شد؛
- خبر از خورده شدن عهدنامه قریش توسط موریانه و باقی ماندن نام خدا در آن که سبب رفع محاصره در شعب ابی طالب شد».[۱۸][۱۹]».
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛ | تصویر = 11576.jpg | پاسخدهنده = احمد مطهری | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین احمد مطهری و غلام رضا کاردان در کتاب «علم پیامبر و امام در قرآن» در اینباره گفتهاند:
- «آیات ﴿وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ﴾ ضمن تکذیب نسبت ناروای جنون درباره پیامبر اسلام و تنزیه پیامبر از بخل ورزیدن نسبت به آگاهیهای غیبی، اطلاع پیامبر را نسبت به غیب به طور اجمال و مشاهده فرشته به طور صریح بیان میکند و بدین ترتیب بر اصل آگاهی پیامبر از غیب دلالت دارد» [۲۰].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛ | تصویر = 11538.jpg | پاسخدهنده = محمد علی رضایی اصفهانی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در اینباره گفته است:
- «قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر (ص) در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره میکند و میفرماید: ﴿وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴾[۲۱]
- قرآن کریم در سورههای مختلف از جمله سوره قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنههایی را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ برای مثال، گفتوگوی خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک و نیز ماجرای گفتوگوی موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و رازگویی است.
- قرآن اخبار صحنههایی را بیان کرده که حدود دو هزار سال از آنها میگذشته و پیامبر اسلام (ص) درآن صحنهها نبوده و از آنها اطلاعی نداشته است، و همین مطلب دلیل رازگویی و حقانیّت قرآن و پیامبر (ص) است که مطالبی را بیان میکند که جز از راه وحی قابل دسترسی نیست.
- هدف بیان این قصهها و اخبار غیبی آن است که مشرکان مکه و مخالفان اسلام آنها را بشنوند و به حقانیّت پیامبر و قرآن پی ببرند و از خواب غفلت بیدار شوند و این رحمتی دیگر از جانب خداست که میخواهد مردم را هدایت کند.
- در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگری قبل از پیامبر(ص) برای مردم مکه معاصر پیامبر(ص) نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح (ع) میگذشت و در مکه پیامبری مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرک شده بودند. در نتیجه:
- «قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر (ص) در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره میکند و میفرماید: ﴿وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴾[۲۱]
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛ | تصویر = 0f6.jpg | پاسخدهنده = علی جزیری احسائی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین علی جزیری احسائی در کتاب «دفع الریب عن علم الغیب» در اینباره گفته است:
- «آیه ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ﴾[۲۳] داستان حضرت نوح(ع) و ماجرای کفیل شدن زکریا برای حضرت مریم و حیله برادران حضرت یوسف را از اخبار غیبی میداند که خداوند به پیامبر(ص) خود خبر داده است. پس این آیه و آیاتی از این قبیل بر آگاه بودن انبیای الهی از اخبار الهی بواسطه اخبار خداوند دلالت دارند»[۲۴].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ | تصویر = 1368238.jpg | پاسخدهنده = محمد حسین نصیری | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
- «قرآن در سوره تحریم گزارش کرده است که روزی پیامبر اکرم(ص) با یکی از همسران خود سخن سری را بازگفت، اما آن همسر آن راز را با دیگران در میان گذاشت و هنگامی که آن حضرت ماجرای بازگویی سر خود را با آن همسر خود در میان گذاشت، او با تعجب پرسید که پیامبر(ص) از کجا با خبر شد و آن حضرت فرمود که خداوند او را از این ماجرا مطلع ساخته است: ﴿وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ﴾ [۲۵] بر اساس این آیه رسول خدا(ص) بیآن که در کنار همسر خود باشد و از نزدیک شاهد بازگویی راز خود باشد، از آن مطلع شد و همین امر شگفتی همسرش را پدید آورد و او از منشأ این آگاهی پرسید و آن حضرت تایید کرد که خداوند او را از این راز باخبر کرده است. این آیه به خوبی نشان میدهد که رسول خدا(ص) با تعلیم الهی میتواند از اسرار غیبی آگاه شود»[۲۶].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین ایمانی؛ | تصویر = 1368216.jpg | پاسخدهنده = ]] حجت الاسلام و المسلمین احد ایمانی در «وبگاه بهترین سخنها» در پاسخ به این پرسش آورده است:
- «نبی اکرم از طریق وحی بر اموری غیبی آگاه میشد. پس اگر آن جناب به قرآن کریم علم داشت ، یقیناً به علوم غیبی مستور در آن نیز عالم بود. و شکّی نیست که آن حضرت به تمام اسرار و رموز قرآن علم داشته است؛ چون اگر فرض کنیم که آن حضرت به تمام اسرار قرآن علم نداشته دو حالت وجود خواهد داشت یا غیر او هم به آن اسرار علم ندارد یا غیر آن حضرت به آن اسرار علم دارد. فرض اوّل محال است چون لازم میآید خدا با نازل نمودن آن اسرار ، که هیچکس آنها را نخواهد فهمید، کار لغوی انجام داده باشد؛ و خداوند حکیم منزّه از انجام کار لغو میباشد. فرض دوم نیز محال است چون لازمهاش افضلیّت غیر رسول الله بر آن حضرت میباشد؛ در حالی که اوّلاً محال است افراد یک امّت از پیامبر خودشان افضل باشند؛ ثانیاً اجماع مسلمین و روایات متواتر، دلالت بر این دارند که آن حضرت اشرف و افضل مخلوقات میباشد. پس نتیجه میگیریم که آن حضرت بر تمام اسرار قرآن کریم علم داشته است»[۲۷].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ | تصویر = 020120223262.jpg | پاسخدهنده = سید محمد جعفر سبحانی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد جعفر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
- «آياتى وجود دارد كه مشتمل بر خبرهاى غيبى است و پيامبر اسلام(ص) از آن خبر داده است؛ مانند:
- ﴿غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۲۸].
- ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ مَن جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ﴾ [۲۹].
- ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا ﴾ [۳۰]»[۳۱].
- «آياتى وجود دارد كه مشتمل بر خبرهاى غيبى است و پيامبر اسلام(ص) از آن خبر داده است؛ مانند:
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین ایزدخواه و خانم نیری؛ | تصویر = 079867.jpg | پاسخدهنده = محمد ابراهیم ایزدخواه | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین محمد ابراهیم ایزدخواه و خانم عصمت نیری در مقاله «بررسی تفسیری آیات انحصار و شمول علم غیب پیامبران» در اینباره گفتهاند:
- «رسول گرامی(ص) پیش از ماه رمضان خطبهای پیرامون این ماه و برتریهای آن ایراد کردند. در پایان علی(ع) برخاست و گفت: ای رسول خدا با ارزشترین کار در این ماه چیست؟ رسول خدا فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد؛ علی(ع) گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقیترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند. خبر از مرگ ابوذر در تنهایی، خبر از جنگ زبیر با علی و خبر از جنگ علی با سه گروه ستمکار. بنابراین جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که پیامبران الهی یا عده ای خاص از دیگر بندگان خدا از طریق عبودیت و بندگی خالصانه راه ارتباط به عالم ماورای حس را پیدا کرده و از غیب خبر دادهاند»[۳۲].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | تصویر = 11270.jpg | پاسخدهنده = داوود خوشباور | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین داوود خوشباور، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم غیب از دیدگاه فریقین» در اینباره گفته است:
- « پیامبر(ص) مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دستهای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید پیامبر(ص) احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد. پیغمبر اکرم(ص) و ائمه(ع) از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست میآید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار میکردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده میکردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بوده است.
- خبر کشته شدن حضرت امیر(ع) در حال نماز رسول گرامی(ص) پیش از ماه رمضان خطبهای پیرامون این ماه و برتریهای آن ایراد کردند. در پایان علی(ع) برخاست و گفت : ای رسول خدا(ص) با ارزش ترین کار در این ماه چیست؟ رسول خدا(ص) فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد؛ علی(ع) گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقیترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند. علی(ع) عرض کرد: آیا هنگامی که کشته میشوم از سلامت دین برخوردارم؟ فرمود: آری! پیامبر(ص) در این سخن، از کشته شدن علی(ع) و این که این حادثه در ماه رمضان پیش میآید و نیز در حال نماز واقع خواهد شد خبر داد و هر کدام از اینها یک خبر غیبی مستقل به شمار میآید.
- در جنگ تبوک شتر ابوذر از راه رفتن باز ماند و ابوذر از ارتش اسلام عقب افتاد. مقداری معطل شتر شد اما دید اگر بخواهد بیش از این معطل شتر شود بیشتر عقب میماند این بود که شتر را رها کرد و اثاث سفر را برداشت و به راه افتاد تا خود را به ارتش اسلام برساند. ارتش در نقطهای برای استراحت فرود آمده بودند ناگهان سیمای شخصی که پیاده و تنها میآمد، نمایان شد، کسی از مسلمانان به رسول خدا(ص) گفت: ببینید شخصی از دور تنها و پیاده میآید، حضرت فرمود: امید است ابوذر باشد. هنگامی که خوب نگاه کردند دیدند ابوذر است با خوشحالی زیاد گفتند: ای رسول خدا(ص)! به خدا سوگند ابوذر است؛ رسول خدا(ص) فرمود: خدا ابوذر را رحمت کند تنها راه میرود و تنها میمیرد و تنها برانگیخته میشود. سالیان درازی گذشت، حوادث نامطلوبی برای اسلام و مسلمین پیش آمد از جمله این که همه مسلمین شاهد بودند که ابوذر به دستور عثمان به بیابان "ربذه" دور از اجتماع و آبادی تبعید شد و در همان جا با وضع رقت باری جان سپرد. کاروانی از آنجا عبور میکرد. از مرگ ابوذر مطلع شدند. یکی از یاران پیامبر(ص) عبداالله بن مسعود در آن کاروان بود. همین که آن منظره را دید گریه کنان گفت: راست گفت رسول خدا(ص) که فرمود: ای ابوذر! تنها راه میروی و تنها میمیری و تنها زنده میشوی و سرانجام ابوذر با کوشش آن کاروان در همان بیابان به خاک سپرده شد.
- پیامبر(ص) به همسرش عایشه گفت: گویا میبینم که به قصد جنگ با علی(ع) از "حوأب" عبور میکنی و سگهای آنجا در برابر تو پارس میکنند. تو با علی(ع) نبرد میکنی در حالی که در این نبرد ستمگری. ای عایشه! مبادا چنین کنی..
- نبرد حضرت امیر(ع) با سه گروه در آینده: پیامبر(ص) از آینده تاریک امت آگاه بود و از پیدایش فرقههای پیمانشکن و ستمگر و مرتد خبر داد و به علی(ع) یادآوری کرد که تو با این سه گروه نبرد خواهی کرد، تو با گروه پیمانشکن و گروه ستمگر و گروه منحرف نبرد خواهی کرد. مورخین در تاریخ ثبت نمودهاند که بعد از حدود سیسال، امام علی(ع) با ناکثین اهل جمل، به اغوای طلحه و زبیر و به رهبری عایشه، قاسطین اتباع معاویه و عمرو عاص در واقعه صفین و مارقین خوارج نهروان جنگید.
- کشته شدن عمار یاسر به دست گروهی ستمگر. عمار یاسر، جوان نیرومند مسلمان برای ساختن مسجد با آوردن سنگ، به مسلمین کمک میکرد، دیگران از سادگی او سوء استفاده کرده و بیش از مقدار تحمل وی بر او بار میکردند. عمار نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا اینان مرا کشتند و بیش از تواناییم به من تحمیل میکنند. پیامبر(ص) با دست خود خاکهایی که بر پشت او بود پاک کرد و از این راه، به او اظهار لطف نمود و سپس فرمود: اینان تو را نمیکشند. گروه ستمگری تو را خواهند کشت: این خبر غیبی رسول گرامی اسلام(ص) در جنگ صفین جامه تحقق پوشید و همان طور که حضرت خبرداده بود عمار در رکاب امیر مؤمنان(ع) به دست هواداران معاویه که گروه ستمگر و "فئه باغیه" بودند به شهادت رسید. و پس از کشته شدن عمار ولوله عجیبی در لشکر معاویه افتاد، زیرا این خبر غیبی پیامبر(ص) را همه شنیده بودند و با کشته شدن عمار به دست ارتش معاویه، واضح شد که ارتش او همان گروهی هستند که پیامبر(ص) آنان را به عنوان " گروه ستمگر " یاد کرده است و نیز روشن شد که امام علی(ع) و یاران او بر حق هستند و همین پیشآمد موجب شد که برخی از آنان که حاضر نبودند به علی(ع) در این جنگ کمک کنند از تردید و دو دلی به در آمده و به ارتش آن حضرت پیوستند.
- نبرد زبیر با حضرت امیر(ع) از روی ستمگری در جنگ جمل علی به زبیر گفت: آیا به خاطر داری که یک روز من و تو در سقیفه با گروهی از انصار بودیم و رسول خدا(ص) به تو گفت: آیا علی(ع) را دوست داری؟ پاسخ دادی چه چیز مانع دوستی من نسبت به علی است؟ حضرت فرمود: به زودی بر او شورش میکنی و با او میجنگی در حالی که تو ستمگری ... زبیر کلام علی(ع) را تصدیق کرد.
- مسلط شدن بنی امیه بر جان و مال و مردم: پیامبر(ص) از آینده تاریک جامعه اسلامی و تسلط فرزندان امیه بر مردم، خبر میدهد و میفرماید: "هنگامی که بنی امیه به سی تن برسند سرزمینهای اسلامی را از آن خود میسازند و ولایت و حکومت بین آنان دست به دست میگردد و بندگان خدا را برده خود قرار میدهند و آیین الهی راتخریب میکنند " وقتی ابوذر غفاری این خبر را برای عثمان نقل کرد وی به خود لرزید و کسی را دنبال علی(ع) فرستاد تا از صحت و استواری این خبر آگاه گردد. علی(ع) در مجلس عثمان، ابوذر را تصدیق کرد و فرمود: این خبر را از پیامبر(ص) شنیدهام. این گفتار پیامبر(ص) در زمان زمامداری عثمان و پس از وی در زمان معاویه و یزید و دیگران به روشنی تحقق یافت و حکومت اموی در دورانهای مختلف چه در زمان عثمان و چه در زمان معاویه و چه در زمان آل مروان چهره تاریخ اسلام و انسانیت را سیاه کرد. حاکمان اموی اموال عمومی و بیت المال را غارت کرده و دارای کاخهای وسیع و مزرعههای فراوان و نقدینههای حیرتزا بودند و با مسلمانان به همچون برده معامله میکردند»[۳۳].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقای مولوی کاشانی؛ | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخدهنده = مولوی کاشانی | پاسخ = آقای مولوی کاشانی در کتاب «تضاد عقاید حنفیت با وهابیت» در این باره گفته است:
- «ابن عمر میگوید: رسول خدا(ص) فرمودند: خداوند دنیا را برای من بالا برد و من به دنیا و بدانچه تا قیامت در آن صورت خواهد گرفت هم چنان که به کف دست خود مینگرم، نظر میکنم[۳۴]. مفهوم از این حدیث معرفتی است که نسبت به علم الهی جزیی است چون در تمام لحظات و زمانها استمرار ندارد و نیز به همه حالات پدیدهها از قبض و بسط، زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، شب و روز، خورشید و ماه و ستارگان، آسمان و زمین و آن چه در آن است از همه چیز احاطه ندارد. همچنان که نسبت به هر ذره از ذرات جهان از بالای عرش تا زیر زمین که نهایتی برای علم بدان نیست، محیط نمیباشد (...)
- طبرانی اس سلمی همسر ابی رافع نقل میکند: من با رسول خدا(ص) بودم، حضرت فرمود: هم اکنون مردی از بهشتیان بر شما ظاهر میشود در همین زمان صدای حرکت پایی شنیدم ناگهان علی بن ابی طالب(ع) را نزد خود یافتیم[۳۵]. ابن سعید میگوید: همراه رسول خدا(ص) بودیم که کفش آن حضرت پاره شد. علی(ع) از ما عقب ماند تا کفش آن حضرت را تعمیر کند. رسول خدا(ص) کمیراه پیمودند سپس فرمودند: شخصی از شما بر سر تأویل قرآن خواهد جنگید همان گونه که من برای تنزیل آن جنگیدم. ابوبکر گفت: آن شخص منم؟ حضرت فرمود: نه. عمر گفت: من هستم؟ فرمود: نه، بلکه همان کسی است که به ترمیم کفش مشغول است[۳۶]. ابی الاسود میگوید: عبداله بن سلام بر علی(ع) وارد شد در حالی که آن حضرت پای خود را در رکاب شتر نهاده و آماده حرکت به سوی عراق بود. به ایشان گفت: به عراق مرو؛ چرا که اگر آنجا روی با شمشیر از تو پذیرایی کنند. حضرت فرمود: به خدا سوگند، پیش از تو رسول خدا(ص) این را به من خبر داده است[۳۷]. عماد بن یاسر میگوید: نبی اکرم(ص) به علی(ع) فرمود: بدبختترین مردم کسی است که بر فرقت ضربه وارد کند تا جایی که ریشت به خون سرت آغشته گردد[۳۸]. جابر بن سمره میگوید: حضرت رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: تو مؤمنی هستی که به خلافت خواهی رسید و کشته میشوی و ریشت به خون سرت رنگین خواهد شد[۳۹].
- از ابن عباس روایت شده است که: وقتی سوره شریفه نصر نازل شد حضرت رسول خدا(ص) دخترش فاطمه(س) را به حضور طلبید و فرمود: دخترم! مرگ من نزدیک شده است. سپس فاطمه(س) گریست. حضرت به او فرمود: گریه نکن! زیرا تو نخستین کسی از اهل بیت(ع) من هستی که به من ملحق میشوی. آن گاه فاطمه(س) خندید. برخی از همسران پیامبر گرامی(ص) او را نگریستند و گفتند: دیدیم که ابتدا گریان و سپس شادمان شدی. در جواب فرمود: پدرم در آغاز خبر از مرگ خود داد من نیز گریه کردم، پس از آن فرمود که من زودتر از سایر خاندانش به او ملحق میشوم. از این خبر خندیدم[۴۰]. و بنا به روایت صحیح فاطمه(س) پس از پیامبر گرامی(ص) بیش از شش ماه در قید حیات نبود.
- بخاری از ابی بکره نقل میکند که رسول خدا(ص) درباره فرزندش حسن(ع) فرمود: این پسرم آقا و سرور است، امید است خداوند به واسطه ی او بین دو گروه بزرگ از مسلمانان آشتی دهد[۴۱]. و همین گونه هم شد، زیرا پس از آن که علی(ع) به شهادت رسید بیش از چهل هزار نفر از مردم با فرزندش حسن(ع) بیعت کردند و پیمان بستند در راه او از بذل جان نیز دریغ ننمایند آنها نسبت به او مطیعتر بودند تا پدرش. ایشان مدت هفت ماه بر عراق، خراسان و ماوراء النهر خلافت کرد. سپس معاویه به سوی او لشکر کشی کرد. وقتی در ناحیه انبار دو سپاه به هم رسیدند حضرت حسن(ع) دانست که جنگ به وقوع میپیوندد و بسیاری از مردم کشته خواهند شد، معاویه نیز از این امر آگاهی داشت. با تلاش عدهای بین آن دو صلح واقع شد و بدین وسیله خون مسلمانان حفظ شد و گفته رسول خدا(ص) محقق گردید.
- حاکم و بیهقی از ام الفضل دختر حارث نقل میکنند که میگوید: روزی حضرت حسین(ع) را به نزد پیامبر اکرم(ص) بردم و او را در دامان آن حضرت گذاشتم سپس توجه خود را از من برگرداند، ناگهان از چشمان مبارکش اشک جاری شد و سپس فرمود: جبرییل بر من نازل شد و به من خبر داد که به همین زودی امتم پسرم را شهید خواهند کرد و خاک سرخی برایم آورد[۴۲].
- ابو نعیم از ام سلمه روایت میکند که: حسن(ع) و حسین(ع) در خانه من به بازی مشغول بودند که جبرییل نازل شد و با اشاره به حسین(ع) و خطاب به پیامبر(ص) گفت: ای محمد(ص)! امت تو این فرزندت را خواهند کشت و مقداری خاک به آن حضرت داد. حضرت آن را بویید و سپس فرمود: بوی کرب و بلا است. ای ام سلمه هرگاه این خاک تبدیل به خون شد، بدان که پسرم کشته شده است، من هم آن را در شیشیهای جای دادم[۴۳].
- ابن عساکر از محمد بن عمر بن حسن نقل میکند که: ما همراه حسین بن علی(ع) در کنار نهر کربلا بودیم. آن حضرت نگاهی به شمر بن ذی الجوشن انداخت سپس فرمود: خدا و رسولش راست گفتاراند که رسولش فرمود: گویا میبینم سگ سیاهی که نقطههای سفیدی در بدن دارد خون اهل بیتم را با اطراف زبانش میبلعد. شمر به مرض پیسی گرفتار بود و در بدنش لکههای سفید وجود داشت.
- از انس بن مالک روایت شده است که: فرشته باران از پروردگار خود اجازه خواست تا نبی اکرم(ص) را زیارت کند؛ خدای متعال هم اذن داد و این ملاقات در روزی که نوبت به حضور آن حضرت در منزل ام سلمه از همسران پیامبر(ص) بود صورت گرفت. آن حضرت به ام سلمه فرمودند: در خانه را ببند و نگذار کسی وارد شود. در همان حال که آن بانوی گرامی نگهبانی میداد حضرت حسین(ع) رسید و خواست وارد شود. وقتی ام سلمه مانع شد آن حضرت با اصرار داخل شد و به حضور پیامبر(ص) رسید. آن حضرت نیز او را در بر گرفت و بوسید. فرشته عرض کرد: او را دوست میداری؟ حضرت فرمود: آری. فرشته گفت امتت او را خواهند کشت. و اگر بخواهی مقتل او را به تو نشان میدهم. آن گاه آن مکان را در منظر او قرار داد و خاک سرخی آورد، ام سلمه آن را گرفت و در جامه ی خود قرار داد. ثابت بنایی میگوید: در بین ما این چنین گفته میشد که آن خاک کربلا بوده است[۴۴]. و در روایت دیگری آمده است ام سلمه گفت: پیامبر خدا(ص) مشتی خاک سرخ به من داد و فرمود: این خاک از سرزمینی است که خون فرزندم در آن بر زمین خواهد ریخت؛ پس هر گاه این خاک تبدیل به خون شد بدان که او کشته شده است. ام سلمه میگوید: من آن را در شیشهای که نزدم بود گذاشتم و همیشه میگفتم: روزی که این خاک تبدیل به خون شود روز بزرگی است، و همان گونه که پیامبر(ص) فرموده بودند فرزندش امام حسین(ع) در کربلا شهید شد. این مکان به طف نیز معروف است [۴۵].
- در این حدیث معجزه دیگری هم نمودار است و آن گزارش از حیات ام سلمه تا بعد از شهادت امام حسین(ع) است و همین گونه هم شد. حاکم و بیهقی از ام سلمه روایت کردهاند که: پیامبر اکرم(ص) از قیام و شورش برخی از همسران خود خبر داد. عایشه خندید. حضرت به او فرمود: ای حمیرا! به درستی بنگر که تو آن شخص نباشی. سپس متوجه امام علی بن ابی طالب(ع) شد و فرمود: اگر بر او تسلط یافتی با او مدارا کن. و در روایت دیگری آمده است که حضرت رسول خدا(ص) به حضرت علی(ع) فرمود بین تو و عایشه حادثهای پیش خواهد آمد وقتی این امر اتفاق افتاد او را به جایگاه امن خودش بازگردان[۴۶].
- از ابن عباس روایت شده است که پیامبر(ص) خطاب به همسران خویش فرمود: کدام یک از شما بر آن شتر سرخ انبوه موی سوار خواهید شد؟ آن شخص از شما بر حکومت حق خروج میکند تا این که سگان حوئب بر او حمله کنند پیرامون او عده زیادی کشته میشوند و او از آن واقعه خلاصی مییابد[۴۷].
- احمد بن حنبل و دیگران از قیس روایت کرده اند که: وقتی عایشه به منطقه بنی عامر رسید، سگهای آنجا پارس کردند. از نام آن مکان پرسید، گفتند: اسم آن حوئب است. او گفت: من باید برگردم. زبیر گفت: نه! به پیش حرکت کن تا مردم تو را ببینند و خداوند بدین وسیله بینشان صلح بر قرار کند. پاسخ داد: راهی جز بازگشت، به مصلحت خود نمیبینم. از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: چه گونه خواهد بود عمل و سرنوشت آن شخص از شما وقتی سگهای حوئب بر او نهیب و فریاد زنند؟[۴۸].
- شعبی به روایت بیهقی میگوید: زنهای پیامبر(ص) به آن حضرت گفتند: کدام یک از ما زودتر به شما خواهیم پیوست؟ فرمود: دست بلندترین شما. آنان شروع به مقابله و اندازهگیری ذراعهای خود کردند تا بلند دستترین آنها معلوم شود. وقتی زینت وفات یافت دانستند که او این گونه بوده است[۴۹][۵۰].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی حوزه؛ | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخدهنده = | پاسخ = پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی حوزه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
- «روایاتی در کتابهای روایی و تاریخی وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) از برخی از حوادثی که در آینده (دوره حضرت علی) رخ میدهد، خبر دادهاند. در این جا به برخی از این روایات اشاره میشود:
- پیشگویی پیامبر اکرم (ص) در صلح حدیبیه، پس از توافق بر سر اصول صلحنامه، هنگامی که علی (ع) به املای پیامبر، متن پیمان را مینوشت، نماینده قریش با نوشتن "بسم الله الرحمن الرحیم" در بالای پیماننامه، و نیز نگارش عنوان "رسول الله" به دنبال نام پیامبر مخالفت کرد و مذاکره بر سر این موضوع به طول انجامید، و سرانجام رسول خدا بنا به مصالحی که این پیمان در برداشت، ناگزیر موافقت کرد و به علی (ع) که از پاک کردن عنوان رسول الله اکراه داشت، فرمود: چنین وضعی برای تو نیز پیش خواهد آمد و ناچار به آن تن خواهی داد. این پیشگویی با حذف عنوان امیر المؤمنین (ع) از آخر نام علی در جریان حکمیت در جنگ صفین، به اصرار معاویه، عینیت یافت.
- پیامبر اکرم (ص)، در روایتی خطاب به امّ سلمه، همسر خویش، اسامی مخالفان و جنگ کنندگان با حضرت را چنین معرفی میکند: «یا امّ سلمه، هذا علی والله، قاتل القاسطین و الناکثین و المارقین بعدی» [۵۱]. در روایت دیگری، پیامبر (ص)، خصوصیات بیشتری از اسامی مزبور ارائه میدهد و در پاسخ سؤال امّ سلمه، که این سه گروه مخالف چه کسانی هستند، فرمود: ناکثان کسانی هستند که در مدینه با حضرت بیعت میکنند، اما در بصره آن را میشکنند؛ قاسطان معاویه و اصحابش در شام هستند. اما مارقان اصحاب نهروان هستند. روایاتی به این مضمون از، عمار یاسر و ابو ایّوب انصاری هم گزارش شدهاست.
- پیامبر (ص)، به صراحت و به طور خاص، درباره حکمرانی معاویه و نشستن وی بر منبر رسول خدا هشدار داده و از امّت خویش خواسته بود که در این صورت، به قتل معاویه دست بزنند.
- وقتی حضرت پیامبر اکرم (ص)، غنایم جنگی را تقسیم میکرد، برای تشویق مشرکان تازه مسلمان، به آنان مقداری سهم بیشتری اعطا کرد. این تقسیم حضرت مورد اعتراض حرقوص، از بنیانگذاران خوارج، قرار گرفت و پیامبر را متهم به عدم رعایت عدالت کرد. حضرت در پاسخ وی فرمود :اگر عدالت پیش من نباشد، در کجا خواهد بود؟ نکته مهم، هشدار حضرت است که فرمود: وی (حرقوص) پیروانی خواهد داشت که در امر دین تعمّق و تعصّب جاهلانه خواهند داشت. آنان از دین خارج میشوند؛ مانند خارج شدن تیر از کمان، که اشاره به جنگ خوارج است»[۵۲].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱۵. پژوهشگران پایگاه جامع ادیان؛ | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخدهنده = | پاسخ = پژوهشگران پایگاه جامع ادیان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
- «مسلمانان در راستای والا شمردن جایگاه پیامبر گرامی اسلام و با توجه به آیات قرآن، حضرت رسول (ص) را دارای علم غیب میدانند. این در حالی است که وهابیت با بهرهگیری از برخی از آیات قرآن، درصدد است که علم غیب را از پیامبر سلب کرده و او را مانند دیگر انسانها نشان دهد. به عنوان مثال، ناصر القفاری با توجه به آیه ﴿قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۵۳]. مدعی است که پیامبر علم غیب ندارد. اما تأیید علم غیب برای رسولان و بهخصوص برای پیامبر (ص)، به صراحت در دیگر آیات قرآن بیان شده است. خداوند در اینباره میفرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾[۵۴]. این آیه به صراحت علم غیب برای دیگران را ثابت میکند. افزون بر این آیه، خداوند در آیهای دیگر نیز به یکی از مصادیق علم غیب از پیامبران اشاره میکند و درباره حضرت عیسی (ع) میفرماید: ﴿وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾[۵۵]. در این آیه، حضرت عیسی (ع) از آنچه مردم میخورند و در خانههای خود نگه میدارند، خبر میدهد و این نشان از علم غیب وی است.
- با توجه به بررسی آیات، باید گفت که این آیات در مقام تعیین چارچوب محدوده اعتقادی علم غیب برای غیر خداوند هستند و در جمع بین این آیات باید گفت: در آیاتی که علم غیب نهی شده است، مراد از آن، علم غیب استقلالی است که فقط از آن خداست و در آیاتی که علم غیب تأیید شده است، علم غیب اذنی (اجازهای) است. در تأیید این مطلب به کلامی از آلوسی، یکی از عالمان اهلسنت اشاره میشود. وی میفرماید: علم غیبی که از غیر خداوند، نفی شده است، علم غیب ذاتی است؛ اما دیگران نیز به این علم غیب دست پیدا کردهاند.
- بنابراین پیامبر دارای علم غیب است؛ اما با این قید که این فضیلت از جانب خداوند به وی عطا شده است و بهصورت استقلالی نیست»[۵۶].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱۶. پژوهشگران پایگاه تحقیقاتی السنة. | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخدهنده = | پاسخ = پژوهشگران پایگاه تحقیقاتی السنه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
- «روایاتی چند از اخبار غیبی پیامبر(ص):مسلم بن حجاج در صحیحش بابی دارد به نام «اخبار النبی(ص) فیما یکون الی قیام الساعه» که در آن روایت زیر به چشم میخورد:«صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ، فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الظُّهْرُ، فَنَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ، فَخَطَبَنَا حَتَّى حَضَرَتِ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ، فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ، فَخَطَبَنَا حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ، فَأَخْبَرَنَا بِمَا كَانَ وَبِمَا هُوَ كَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا»[۵۷]
- بخاری در صحیحش چنین روایت میکند: عدی بن حاتم گفت: در محضر رسول خدا(ص) بودیم که مردی آمد و از مشکلات و سختیها شکایت کرد، پس شخص دیگری آمد و از راهزنی شکایت نمود؛ پس رسول خدا(ص) فرمود: آیا تا به حال حیره را دیدهای؟ گفتم: ندیدهام؛ ولی برایم تعریف کردهاند. فرمود: اگر عمرت دراز شود، خواهی دید زنی در هودج از حیره برای طواف خانه کعبه حرکت میکند؛ در حالی که از احد جز خدا نمیترسد. در دل خود گفتم: پس دزدان طی که سبب داغ شدن شهرها نا امنی شهرها شدهاند کجا هستند! و فرمود: اگر عمرت طولانی شود، فتح گنجهای کسری را خواهی دید[۵۸]. باز در صحیح بخاری آمده است: پیامبر(ص) فرمود: آیا من را در مقابل خود اینجا میبینید؟ قسم به خدا خشوع و رکوع شما بر من پنهان نیست! من شما را از پشت سر خویش میبینم![۵۹]. و در صحیح مسلم آمده است که آن حضرت فرمود:سوگند به خدا! که من همانطور که پیش رویم را میبینم، پشت سرم را نیز میبینم[۶۰]»[۶۱].
|}
پرسشهای مصداقی همطراز
- آیا آدم پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا نوح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا صالح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا سلیمان پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا یعقوب پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا یوسف پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا عیسی پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا موسی پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا ابراهیم پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا اسحاق پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا خضر پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا داوود پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا لوط پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)
- چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا همه امامان علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا امام معصوم عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی توان پیشگویی را دارد؟ (پرسش)
- تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم غیب دست یافت؟ (پرسش)
- با توجه به عقیده بداء آیا بهرهمندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)
- آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)
- آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ دیدگاههای علمی سید محمد هادی حسینی میلانی، ص۱۴۲.
- ↑ «پیامبر گرامی اسلام (ص) ، رازی را به یکی از همسران خود گفت و به او سفارش کرد که آن راز را فاش نکند ولی او، راز پیامبر را به دیگری گفت، خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش، راز او را به دیگری گفته است پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگری گفته امّا به قسمتی از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد یعنی به همسرش گفت از رازی که به تو سپردم فاش ساختهای؟ همسرش او را تصدیق کرد و پرسید چه کسی تو را از این جریان آگاه ساخت؟ پیامبر (ص) فرمود: «نَبَّأَنی العَلیمُ الخَبیرُ»؛ خدای دانا و آگاه مرا باخبر ساخت». سوره تحریم، آیه ۳.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۱۰۴ و ۱۰۵
- ↑ «بیچاره عمار! گروه ستمگر او را میکشند عمار آنان را به بهشت ولی آنها او را به آتش دعوت میکنند»؛ صحیح بخاری، کتاب الصلاة، باب التعاون فی بناء المسجد، ح۴۴۷.
- ↑ «تو با پیمانشکنان و ستمکاران و شورشگران نبرد میکنی». مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۴۰.
- ↑ جدال احسن: نقد و بررسی شبهات وهابیان، ص ۱۰۳
- ↑ «خدا دانای غیب است پس هیچ کس را بر غیب خویش آگاه نمیکند مگر بندگانی که مورد رضایت او باشند و آن بندگان عبارت انداز: فرستادگان او، و خدا برای فرستادگان خود از جلو و پشت سرشان، نگهبان قرار میدهد». سوره جن، آیه ۲۶و۲۷.
- ↑ «محمد (ص) دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست (علم غیب را که بر او القاء میشود اگر صلاح باشد به شما میگوید و بخل نمیکند و از شما پوشیده نمیدارد». سوره تکویر، آیه ۲۲و۲۳و۲۴.
- ↑ منشور جاوید، ص۲۲۸-۲۴۲.
- ↑ راهنمای حقیقت.
- ↑ به نقل از ابو بصیر، از امام صادق (ع)، از پدرانش نقل کردند: که پیامبر خدا (ص) فرمود: مهدی، از فرزندان من است. نام او، نام من وکنیه او، کنیه من است. شبیهترین مردم به من در خلقت و اخلاق است. غیبت او و حیرت مردم چنان خواهد بود که مردم از دینشان گمراه میشوند و در این هنگام، او به سان شهابی نورافشان میآید و زمین را از عدل و داد میآکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح ۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۶.
- ↑ به نقل از صالح بن عقبه، از پدرش، از امام محمد باقر(ع)، از پدرش زین العابدین(ع)، از پدرش امام حسین(ع)، از پدرش امام علی بن ابی طالب(ع) پیامبر خدا (ص) فرمود: مهدی، از فرزندان من است. غیبت و حیرتی دارد که مردمان در آن، گمراه میشوند. او اندوخته پیامبران را میآورد و زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۷.
- ↑ به نقل از عبدالسلام بن صالح هروی، از امام علی بن موسی الرضا(ع)، از پدش، از پدرانش از امام علی(ع): پیامبر(ص) فرمود: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب میشود، تا آن جا که بیشتر مردم می گویند: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست! و حتی برخی در تولد او نیز شک می کنند. پس هر کس به روزگار او می رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیین من، بیرونش ببرد، که پیش تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد، و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمیآورند؛ کمال الدین: ص ۵۱، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۸ ح ۱۰.
- ↑ با سندش: پیامبر فرمود: قیامت برپا نمیشود، مگر قائم بر حق ما قیام کن، و این زمانی است که خداوند به او اجازه بدهد. هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس نافرمانی نماید، هلاک میشود. خدا را، خدا را، ای بندگان خدا! به سراغ او بروید، اگر چه از لابه لای یخ و برف باشد؛ چرا که او خلیفه خدای و خلیفه من است؛ عیون أخبار الرضا: ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰، کفایة الأثر: ص ۱۰۶، دلائل الإمامة: ص ۴۵۲ ح ۴۲، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۵ ح ۲.
- ↑ دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۹۹ - ۱۰۳
- ↑ شرح زیارت جامعه کبیره
- ↑ پیامبر رحمت، ص۱۳۴
- ↑ راه سعادت ص ۸۶ - ۱۱۳.
- ↑ کلام نوین اسلامی ج۲ ص۱۸۲
- ↑ علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۸۶.
- ↑ «و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. و لکن ما گروههایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر آنان: مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».
- ↑ تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۳۰۹.
- ↑ «(اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مىكنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود همداستان شدند و نيرنگ مىباختند نزد آنها نبودى»؛ آیه ۱۰۲ سوره یوسف.
- ↑ دفع الریب عن علم الغیب، ص٨٩.
- ↑ و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را به همسر دیگرخبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را به همسران خود گفت و در گفتن بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که پیامبر آن همسر رازگشا را از این امر باخبر ساخت همسر گفت: چه کسی تو را از این رازگشایی من آگاه کرد؟ پیامبر گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت؛ سوره هود، تحریم، آیه: ۳.
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ وبگاه بهترین سخنها
- ↑ رومیان شکست خوردند در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز میگردند در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند؛ سوره روم، آیه: ۲ - ۴.
- ↑ بیگمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز میگرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر میداند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است؛ سوره قصص، آیه: ۸۵.
- ↑ خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد؛ سوره فتح، آیه: ۲۷.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۷۸.
- ↑ بررسی تفسیری آیات انحصار و شمول علم غیب پیامبران، فصلنامه مطالعات تفسیری؛ شماره۳۰، ص ۸۸.
- ↑ علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۱۰۶ - ۱۰۹
- ↑ الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.
- ↑ معجم الکبیر، ج۲۴، ص ۳۰۱ ح ۷۶۴ و مجمع الزوائد، ج۹، ص ۱۱۸.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳،ص ۱۲۳ و خصائص نسائی، ص ۱۶۶، ح ۱۵۶.
- ↑ مسند حمیدی، ج۱، ص ۵۳ و مستدرک حاکم، ج۱، ص ۱۴۰.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱- ۱۴۰ و دلائل النبوة، ابی نعیم.
- ↑ همان، ج۳، ص ۳۷۳ و خصائص کبری، ج۲، ص ۴۲۰.
- ↑ معجم الکبیر، ج۱۱، ص ۳۳۰، ح ۱۱۹۰۷.
- ↑ صحیح، بخاری، ج۳،ص ۲۴۴.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، صص ۱۷۶- ۱۷۷ و دلایل النبوة، بیهقی، ج۶، صص ۹- ۴۶۸.
- ↑ معجم الکبیر، ج۳، ص ۱۱۴، ح ۲۸۱۷ و خصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص ۲۱۳.
- ↑ تاریخ مدینة الدمشق، ج۱۵، ص ۸۱۶.
- ↑ ذخائر العقبی، ص ۱۴۶.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، ص ۱۱۹ و دلائل النبوة ، بیهقی، ج۶، ص ۴۱۱ و همچنین ر.ک: احادیث الغیبیة، ج۱،ح ۷۷.
- ↑ اعلام النبوده، ماوردی، ص ۱۸۱؛ البدایه و النهایه، ج۶، ص ۲۱۲ و احادیث الغیبه.
- ↑ مسند، احمد، ج۶، ص ۵۲و مسند، بن روایة، ج۳، ص ۸۹۱.
- ↑ دلایل النبوه، بیهقی، ج۶،ص ۳۷۱ و احادیث الغیبه، ص ۱، ح۱۲۹.
- ↑ تضاد عقاید حنفیت با وهابیت
- ↑ ای ام سلمه، این علی است، به خدا قسم او پس از من از بین برنده قاسطین و ناکثین و مارقین خواهد بود.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی حوزه
- ↑ «بگو: من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند) و اگر از غیب با خبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم میکردم، و هیچ بدی (و زیانی) به من نمیرسید، من فقط بیمدهنده و بشارت دهندهام برای گروهی که ایمان میآورند! (و آماده پذیرش حقند)» سوره اعراف آیه۱۸۸.
- ↑ «دانای غیب اوست و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیشرو و پشت سر برای آنها قرار میدهد» سوره جن آیه۲۶ و ۲۷.
- ↑ «و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی میبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه میخورید، و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم مسلماً در اینها، نشانههای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!» سوره آل عمران آیه۴۹.
- ↑ پایگاه جامع ادیان
- ↑ صحیح مسلم - کتاب فتن - باب اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعه؛ ح ۵۱۵۳.
- ↑ «عَنْ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ، قَالَ: بَيْنَا أَنَا عِنْدَ النَّبِيِّ (ص) إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَشَكَا إِلَيْهِ الْفَاقَةَ، ثُمَّ أَتَاهُ آخَرُ فَشَكَا إِلَيْهِ قَطْعَ السَّبِيلِ، فَقَالَ: يَا عَدِيُّ هَلْ رَأَيْتَ الْحِيرَةَ، قُلْتُ: لَمْ أَرَهَا وَقَدْ أُنْبِئْتُ عَنْهَا، قَالَ: فَإِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتَرَيَنَّ الظَّعِينَةَ تَرْتَحِلُ مِنْ الْحِيرَةِ حَتَّى تَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ لَا تَخَافُ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ، قُلْتُ: فِيمَا بَيْنِي وَبَيْنَ نَفْسِي فَأَيْنَ دُعَّارُ طَيِّئٍ الَّذِينَ قَدْ سَعَّرُوا الْبِلَادَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتُفْتَحَنَّ كُنُوزُ كِسْرَى، قُلْتُ: كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ، قَالَ: كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِكَ حَيَاةٌ لَتَرَيَنَّ الرَّجُلَ يُخْرِجُ مِلْءَ كَفِّهِ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ يَطْلُبُ مَنْ يَقْبَلُهُ مِنْهُ، فَلَا يَجِدُ أَحَدًا يَقْبَلُهُ مِنْهُ وَلَيَلْقَيَنَّ اللَّهَ أَحَدُكُمْ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَلَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ تَرْجُمَانٌ يُتَرْجِمُ لَهُ، فَلَيَقُولَنَّ لَهُ أَلَمْ أَبْعَثْ إِلَيْكَ رَسُولًا فَيُبَلِّغَكَ، فَيَقُولُ: بَلَى، فَيَقُولُ: أَلَمْ أُعْطِكَ مَالًا وَأُفْضِلْ عَلَيْكَ، فَيَقُولُ: بَلَى فَيَنْظُرُ عَنْ يَمِينِهِ فَلَا يَرَى إِلَّا جَهَنَّمَ وَيَنْظُرُ عَنْ يَسَارِهِ فَلَا يَرَى إِلَّا جَهَنَّمَ، قَالَ: عَدِيٌّ سَمِعْتُ النَّبِيَّ (ص)، يَقُولُ: اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقَّةِ تَمْرَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ شِقَّةَ تَمْرَةٍ فَبِكَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ، قَالَ: عَدِيٌّ فَرَأَيْتُ الظَّعِينَةَ تَرْتَحِلُ مِنْ الْحِيرَةِ حَتَّى تَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ لَا تَخَافُ إِلَّا اللَّهَ وَكُنْتُ فِيمَنِ افْتَتَحَ كُنُوزَ كِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ وَلَئِنْ طَالَتْ بِكُمْ حَيَاةٌ لَتَرَوُنَّ مَا، قَالَ: النَّبِيُّ أَبُو الْقَاسِمِ (ص) يُخْرِجُ مِلْءَ كَفِّهِ»؛ صحیح البخاری کِتَاب الْمَنَاقِبِ بَاب عَلَامَاتِ النُّبُوَّهِ فی الْإِسْلَامِ؛ ح ۳۳۵۰.
- ↑ «عن أبی هُرَیْرَهَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قال هل تَرَوْنَ قِبْلَتِی هَا هُنَا فَوَاللَّهِ ما یَخْفَی عَلَیَّ خُشُوعُکُمْ ولا رُکُوعُکُمْ إنی لَأَرَاکُمْ من وَرَاءِ ظَهْرِی»؛ صحیح البخاری، کتاب الصلاه، ابواب استقبال القبله، بَاب عِظَهِ الْإِمَامِ الناس، ح ۴۰۸.
- ↑ «إنی والله لَأُبْصِرُ من وَرَائِی کما أُبْصِرُ من بَیْنِ یَدَیَّ»؛ صحیح مسلم، کتاب الصلاه، باب الأَمْرِ بِتَحْسِینِ الصَّلاَهِ وَإِتْمَامِهَا وَالْخُشُوعِ فِیهَا، ح ۶۴۷ .
- ↑ پایگاه تحقیقاتی السنة